نسرین فراست، مسعود شیدایی، حسین ریاحی، فهیمه کوهدار،
دوره 9، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده
سرده Ulva (کاهوی دریایی)، یکی از با ارزشترین ماکروجلبکهای دریایی است که در مناطق کم عمق ساحلی یافت شده و در آبهای شیرین و شور سراسر جهان انتشار دارد. گونههای Ulva دارای ارزش خوراکی، دارویی و غیره بوده و حاوی ترکیبات مختلفی مانند انواع چربیها، پروتئینها و کاروتنوئیدها هستند. این گونهها دارای تنوع پذیری فنوتیپی بالایی بوده و در شرایط مختلف محیطی تغییر میکنند. در این مطالعه 38 جمعیت از 10 گونه از این سرده از نواحی ساحلی خلیج فارس و دریای عمان، از مناطق مختلف استانهای بوشهر و هرمزگان و یک ناحیه از استان سیستان و بلوچستان ، با بررسیهای ریختشناسی و تشریحی، شناسایی شد و مورد بررسی قرار گرفت. جمعیتهای مختلف تفاوتهایی را در ویژگیهای همچون ارتفاع، شکل و رنگ تال، تعداد پیرنوئید و ابعاد سلول نشان دادند. متابولیتهای مختلفی مانند پروتئین کل، روغن کل، کلروفیل a و b و کاروتنوئیدها در جمعیتهای مختلف، اندازه گیری و مقایسه گردید. نتایج اندازهگیری درصد پروتئین در 10 گونه Ulva نشان داد که بیشترین درصد پروتئین کل متعلق به گونه U. prolifera از جزیره شیف از استان بوشهر با مقدار حدود % 5/26 وزن خشک، در مقایسه با گونههای Ulva مورد مطالعه، و کمترین درصد روغن کل در بین گونهها، متعلق به گونه U. flexousa منطقه هخامنش از استان هرمزگان با حدود % 8/4 مشاهده گردید. با توجه به پروتئین بالا و کالری کم گونههای سرده Ulva و اهمیت یافتن منابع جدید و تجدیدپذیر که در نهایت منجر به ایجاد و توسعه صنایع غذایی و دارویی جدید میگردد، گونههای این سرده، منبع بالقوهای هستند که میتوان از آنها در این راستا بهره برد.
فاطمه خاکدان، اطهرالسادات جوانمرد،
دوره 9، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده
ریحان یک گیاه دارویی مهم و متعلق به تیره نعنائیان است. این گیاه در درمان بیماریهایی مانند معدهدرد، سردرد، یبوست، تب، عفونتها و همچنین برای تنظیم و کاهش قند خون مورد استفاده قرار میگیرد و دارای ویژگیهای ضد قارچی، ضدباکتریایی و آنتیاکسیدانی است. در پژوهش حاضر اثر تنش خشکی بر غلظت فنولها و فلاونوئیدها و فعالیت آنتیاکسیدانی عصاره برگ سه کولتیوار گیاه ریحان مورد بررسی قرار گرفته است. پس از کشت بذرهای سه کولتیوار گیاه ریحان (میخک، بنفش و سبز) در خاک شنی-لومی و رسیدن گیاهان به مرحله شش برگی، تنش خشکی در سه سطح ۷۵، ۵۰ و ۲۵ درصد ظرفیت زراعی اعمال گردید. آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی و با سه تکرار انجام شد. محتوای فنول کل، فلاونوئید کل، فلاونولها و فعالیت آنتیاکسیدانی عصاره برگ گیاهان اندازهگیری شد. بیشترین مقدار هر سه گروه ترکیبات آنتیاکسیدان غیرآنزیمی و فعالیت آنتیاکسیدانی با تفاوت معنیدار در کولتیوار ریحان سبز تحت تنش خشکی ملایم (۷۵ درصد ظرفیت زراعی) مشاهده گردید. فعالیت آنتیاکسیدانی با افزایش غلظت عصاره به صورت معنیداری افزایش یافت. تنش خشکی در نهایت منجر به ایجاد تنش اکسیداتیو در گیاه ریحان میشود و این گیاه برای مقابله با آسیبهای این تنش و حذف گونههای فعال اکسیژن از سازوکارهای آنتیاکسیدانی آنزیمی و غیرآنزیمی استفاده میکند. فنولها، فلاونوئیدها و فلاونولها ترکیبات آنتیاکسیدان قوی هستند که در محافظت گیاهان در برابر تنش اکسیداتیو درگیر هستند. در سه کولتیوار مورد مطالعه ریحان، با افزایش سطح تنش خشکی، غلظت و توانایی این ترکیبات در مهار رادیکالهای آزاد کاهش یافت. در مجموع، به نظر میرسد که هم ژنوتیپ و هم سطح تنش خشکی بر میزان تولید آنتی اکسیدانهای غیرآنزیمی مورد مطالعه و در نتیجه توانایی گیاه در مهار تنش اکسیداتیو مؤثر هستند.
اصغر زمانی،
دوره 9، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده
در این پژوهش، برای اولین بار به بررسی صفات ریزریختشناسی سطح بذر در 15 آرایه، متشکل از 22 نمونه از سرده گلابی (Pyrus L.) با استفاده از میکروسکوپ الکترونی نگاره (SEM) و میکروسکوپ دیجیتالی DinoLite (DM) در ایران پرداخته شده است. به منظور ارزیابی اثرات احتمالی فاکتورهای اکولوژیکی، نمونههای بذر متعددی از برخی از گونههای پرپراکنش مورد مطالعه قرار گرفت. پس از جمعآوری نمونههای مختلف گلابی از نقاط مختلف پراکنش آنها در یک بازه زمانی حدوداً 10 ساله، شناسایی آنها با استفاده از ابزارهای مختلف گیاهشناسی، بخصوص نمونههای تیپ و منابع گیاهشناسی انجام گرفت. سپس با مشاهده سطح بذرها، صفات کیفی (مثل شکل و تزئینات سطح بذر شامل انواع لاندار، مشبک، منفذدار، برجسته، مخطط و موّاج) و کمّی (مثل ابعاد بذر، ابعاد سلولهای سطح بذر و ضخامت دیوارههای بین سلولها) مختلفی مشخص و مورد ارزیابی قرار گرفتند. تحلیل آماری دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS انجام گرفت. نتایج به دست آمده از این مطالعات حاکی از تنوع بالای صفات سطح بذر حتی در بین افراد یک گونه است. این نتیجهگیری مشابه بسیاری از نتایج به دست آمده با راهکارهای متفاوت، مؤید پیچیدگی آرایهشناختی این سرده است. با این حال، برخی صفات توصیفی مثل شکل، ابعاد، نوع تزئینات سطح بذر، ابعاد سلولهای سطح بذر و ضخامت دیواره بین سلولهای سطحی، برای اولین بار برای این سرده گزارش میشود.
راهله احمدپور، رویا قلاوند، سعیدرضا حسین زاده، نظام آرمند،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
جوانهزنی موفق عامل اصلی در استقرار مناسب و عملکرد گیاهچه است. اطلاعات ناشی از نحوه جوانهزنی بذرها در مواجهه با تغییرات دمایی در زمان کاشت، راهکاری برای شناسایی ارقام مناسبتر جهت کشت در منطقه مورد نظر است. به این منظور، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار جهت بررسی تغییرات دمایی بر شاخصهای جوانهزنی و رشدی ارقام پرکاربرد گیاه عدس در دانشگاه خاتم الانبیاء بهبهان طراحی شد. تیمارهای مورد بررسی پنج رقم عدس: گچساران، کیمیا، رباط، زیبا و بیله سوار و دما در سه سطح 20، 25 و 30 درجه سانتیگراد (مشابه با شرایط پاییز استان خوزستان) در نظر گرفته شد. نتایج این مطالعه نشان داد که تمامی ارقام مورد بررسی در دماهای 20 و 30 درجه سانتیگراد نسبت به دمای 25 درجه سانتیگراد کاهش معنیداری در تمامی صفات مورد بررسی (درصد و سرعت جوانهزنی، قدرت جوانهزنی، شاخص بنیه بذر، آندوسپرم مصرفی، طول ساقهچه و ریشهچه، طول گیاهچه، وزن خشک ساقهچه و ریشهچه) داشتند. در برهمکنش اثرات رقم و دما مشاهده شد که رقم بیلهسوار بیشترین شاخصهای جوانهزنی و رشدی را در دمای 25 درجه سانتیگراد نسبت به سایر ارقام مورد بررسی داشت. این برتری در صفاتی نظیر سرعت جوانهزنی، قدرت جوانهزنی، شاخص بنیه بذر، وزن خشک ساقهچه و طول ریشهچه نسبت به سایر ارقام معنیدار بود. رتبه دوم بالاترین شاخصهای جوانهزنی و رشدی به رقم گچساران در شرایط 25 درجه سانتیگراد اختصاص داشت که نسبت به سایر ارقام مورد بررسی (کیمیا، رباط و زیبا) افزایش معنیداری داشت. با توجه به کشت پاییزه عدس و نوسانات دمایی در این فصل (محدوده دمایی 20 تا 30 درجه سانتیگراد)، استفاده از ارقام بیله سوار و گچساران در شرایط دمایی 25 درجه سانتیگراد، به عنوان ارقامی با شاخصهای عملکردی بالاتر نسبت به ارقام زیبا، کیمیا و رباط جهت کشت توصیه میگردد.
شیوا طباطبائی رودسری، علیرضا ایرانبخش، منصوره شمیلی، زهرا اوراقی اردبیلی،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
سلنيوم جزء عناصر غیرضروری براي گياهان و ضروری براي انسان و جانوران به شمار میرود. اگرچه هنوز نقش سلنیوم در گياهان بهدرستی شناخته نشده است اما نتايج تحقيقات نشان داده كه اين عنصر در فيزيولوژي و متابوليسم گياهان مؤثر است. درپژوهش حاضر تأثیر محلولپاشی نانو سلنیوم (0، 5، 10 و 20 ميليگرم در لیتر) و سلنات سدیم (0، 5، 10 و20 ميليگرم در ليتر) بر پاسخهای فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاه فلفل دلمهای (Capcicum anumm) مورد برررسي قرار گرفت. اثرات تیمارهای اعمال شده بر شاخص های مختلف رشدی و بیوشیمیایی ارزیابی شد. بر اساس نتایج بدست آمده، تیمارهای سلنیوم در غلظت های 10 و 20 ميليگرم در ليتر باعث کاهش تجمع بیومس در ریشه و اندام هوایی شد. این تیمارها همچنین موچب افزایش درمحتوای پراکسیدهیدروژن و مالونديآلدئيد شد. استفاده از سلنیوم موچب افزایش در میزان فنل، پرولین و تیولها شد. فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان شامل کاتالاز، پراکسیداز، آسکورباتپراکسیداز، پلیفنلاکسیداز و نیز آنزیم پروتئاز در پاسخ به تیمارهای سلنیوم افزایش یافت.
وجیهه گنجعلی، منیره چنیانی، پریسا طاهری، مریم مظاهری تیرانی،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
گندم (Triticum aestivum L.) یکی از مهمترین غلات زیرکشت در جهان و ایران، هرساله توسط بیماریهای زیادی از جمله بیماریهای قارچی فوزاریوم تهدید میشود. با توجه به ویژگی های منحصربه فرد نانوذرات، نانوذره مساکسید پتانسیل بالایی در خواص ضدباکتریایی و ضدقارچی از خود نشان میدهد. هدف از تحقیق حاضر بررسی مقایسه ای اثرضدقارچی نانوذره مساکسید و فرم توده آن بر سرکوب قارچ Fusarium calmorum گندم است. به این منظورآزمایش گلدانی با تیمارهای 4 سطح (10، 250، 500 و 1000 میلیگرم درلیتر) نانوذره و فرم توده مساکسید بر گندم رقم روشن آلوده به قارچ فوزاریوم صورت گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بهترین مهار بیماریزایی ریشه در غلظت بالای نانوذرات نسبت به فرم توده آن صورت گرفت. غلظتهای 250 و 500 میلیگرم درلیتر نانوذرات مساکسید به ترتیب، باعث بیشترین طول ساقه و ریشه و بیشترین وزنخشک بخش هوایی و ریشه شدند. تیمار با غلظتهای میانه نانوذرات (10 و 250 میلیگرم درلیتر)، محتوای کلروفیل a، کلروفیلکل، کاروتنوئید، ضریب پایداریکلروفیل، ضریب پایداریغشاء و محتوای نسبی آب برگ را افزایش داد. درحالیکه با افزایش غلظت هردوفرم نانوذره و فرم توده، محتوای کلروفیلb، مالوندیآلدئید، پراکسید هیدروژن و پرولین نمونه ها افزایش یافت. نتایج این تحقیق نشان داد که غلظتهای کم و میانه فرم نانواکسیدمس بر مهار قارچ مذکور در گندم نسبت به فرم تودهای آن موفقتر بوده است.
ساره ابراهیمی، سید مهدی رضوی، منصور افشار محمدیان،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
افزایش ورود پسابهای صنعتی حاوی انواع فلزات سنگین در آب و خاک موجب گسترش روزافزون مشکلات محیط زیستی میشود. بنابراین پیدا کردن راهکارهایی کمهزینهتر برای کاهش این آلودگیها ضروری است. در این راستا به منظور مقایسه پالایندگی عناصر سنگین و برخی خصوصیات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی گیاهان نخلمرداب، وتیور و آلوئهورا آزمایشی در قالب طرح بلوكهاي کامل تصادفی با سه تکرار بهمدت 14 ماه، در دانشگاه گیلان اجرا شد. نتایج نشان داد که تحت تیمار پساب صنعتی شاخص انباشت فلزات (MAI) روی، کروم، سرب، مس، منگنز، نیکل، منیزیم در وتیور و آلوئه ورا بهترتیب بیشتر از نخل مرداب بود. در هر سه گیاه مورد مطالعه شاخص های طول ریشه، طول اندام هوایی، زیست توده کل و شاخص تحمل (TI) نسبت به گیاه شاهد کاهش معنی داری داشتند و گیاه وتیور و آلوئهورا کمترین درصد کاهش را داشتند. علاوه بر این، مولفههای دیگر بررسی شده شامل شاخص جذب (UI)، قند محلول کل، محتوی فنل کل، فلاونوئید کل، آنتوسیانین کل، تانن کل و درصد بازدارندگی رادیکال آزادDPPH تحت تیمار پساب صنعتی در هر سه گیاه افزایش یافتند. بالاترین درصد افزایش در تمام مولفه های بررسی شده بهغیر از درصد بازدارندگی رادیکال آزادDPPH ، در گیاه وتیور مشاهده شد. بهطورکلی می توان گفت که از نظر MAI و ویژگیهای مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی بررسی شده، گیاهان وتیور و آلوئه ورا موفق تر از گیاه نخلمرداب بودند. بنابراین توصیه می شود گیاهان مورد مطالعه به ترتیب اولویت (وتیور˂ آلوئه ورا˂ نخلمرداب) در خاک های آلوده به پساب های صنعتی، جهت پالایش خاک کاشته شوند.
آذرنوش جعفری، آمنه اسدی بربریها، فرشته قاسم زاده،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
در تحقیق حاضر، مطالعة فلوریستیک روستاهای اماموردی، درتوم، قاپاق، گریوان و نیستانه در ۳۰ کیلومتری جنوب شهرستان بجنورد (استان خراسان شمالی) در ارتفاع ۱۷۸۳-۱۴۴۲ متری از سطح دریا با هدف معرفی انواع مختلف گونهها، گیاهان دارویی، انحصاری و با ریسک پایین نابودی انجام شد. بدین منظور نمونههای گیاهی در طول ماههای فروردین تا آبان سال ۱۳۹۱ جمعآوری گردید و به کمک مجموعه فلور ایران و فلورا ایرانیکا شناسایی شد. بررسی به عمل آمده 133 گونه متعلق به ۱۰۴ سرده و ۳۸ تیره را نشان داد که یک گونه به بازدانگان و 132 گونه به نهاندانگان تعلق داشت. در این بین پنج تیره، 13 سرده و 18 گونة تکلپهای و 32 تیره، 90 سرده و 114 گونة دولپهای بود. در مجموع ۴۰ گونه دارویی نیز گزارش شد. تیرههای باقلائیان (Fabaceae)، کلمیان (Brassicaceae)، گندمیان (Poaceae)، کاسنیان (Asteraceae)، نعنائیان (Lamiaceae) بزرگترین تیرههای منطقه و سردههای Astragalus Euphorbia, Vicia, Poa بزرگترین سردههای منطقه را تشکیل دادند. گونههای Erysimum koelzii، Astragalus khoshjailensis، Eryngium bungei، Sclerorhachis platyrachis و Taraxacum hydrophyllum انحصاری ایران، Astragalus ackerbergensis آسیبپذیر و Onopordum carmanicum ، Mentha longiflora ، Fumaria vaillanti و Rubia florida گونههایی با خطر نابودی کمتر از منطقه مورد مطالعه معرفی شدند. بیشترین و کمترین عناصر رویشی منطقه را عناصر ناحیة ایرانو ـ تورانی با 68/14 درصد و ناحیة رویشی ایرانو ـ تورانی صحراعربی با 0/7 درصد تشکیل دادند و حداقل و حداکثر شکل زیستی گیاهان منطقه به همیکریپتوفیتها با 45/8 درصد و کریپتوفیتها با ۳ درصد تعلق داشت که نشاندهنده سرد و خشک بودن اقلیم منطقه و چرای بیرویه دام بود.
محمود بیدارلرد، محمد دهدار درگاهی، عادل جلیلی،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
گونه Solanum chenopodioides، به عنوان گزارش جدیدي براي فلور ایران از نواحی ساحلی دریای کاسپین، استان گیلان، معرفی میشود. این گونه در پارک ملی خشکی-دریایی بوجاق روي تلهای ماسهای موج شکن و به همراه سایر گیاهان ساحلی ماسهدوست میروید. این گیاه به کلاد Morelloid تعلق دارد. به واسطه شکل رویشی نیمه درختچه، حاشیه کامل برگها، دو رنگ بودن بخش میانی گلبرگها و ستههای مات، از گونه خویشاوند خود، S. nigrum قابل تشخیص است. S. chenopodioides بومی آمریکای جنوبی است. به عنوان علف هرز در بیشتر خشکیهای زمین پراکنده شده است. این گونه برای فلور ایران به عنوان گونه بیگانه محسوب میشود. حمل و نقل کالا به ویژه پشم گوسفند به نقاط مختلف جهان، یکی از راههای پراکنش این گونه است. در این مقاله علاوه بر ارائه چند تصویر از گیاه، نکاتی نیز درباره پراکندگی و بومشناسی این گونه ارائه میشود. گزارش گونههای بیگانه متعدد از پارک ملی بوجاق در طی سالهای اخیر، اعلان هشداری برای تضعیف اکوسیستمهای موجود و دگرگونی پوشش گیاهی بومی پارک ملی است.
علی اصغر ارجمندی، حمید اجتهادی، فرشید معماریانی، منصور مصداقی،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
درک الگوهای پراکندگی و تنوع گونههای گیاهی در امتداد شیبهای محیطی بهویژه زمان گسستگی زیستگاهها به دلیل فشار شدید انسان، برای مدیریت اکوسیستمها ضروری است. منطقه درکش که در غرب کوههای آلاداغ در استان فلوری خراسان-کپهداغ واقع شده است، دربرگیرنده شرقیترین لکههای باقیمانده از جنگلهای هیرکانی بوده و دارای سه ریختار پوشش گیاهی اصلی شامل درختچهزارها، جنگلهای بلوط (Quercus castaneifolia) و گیاهان نیمهآلپی است. هدف از این پژوهش بررسی تغییرات تنوع زیستی گیاهی در زیراشکوب اجتماعات گیاهی فوق در راستای گرادیان ارتفاع است. از 187 پلات با ابعاد 2×2 مترمربع و در امتداد گرادیان ارتفاعی 1300متری در طبقات ارتفاعی 100 متری و به روش طبقهبندیشده-تصادفی نمونهبرداری شد و فراوانی و سطح پوشش گونهها تخمین زده شد. ویژگیهای فلوریستیک و شاخصهای مختلف تنوع اندازهگیری شدند. 252 گونه گیاهی متعلق به 161 سرده و 44 تیره شناسایی شدند. از این تعداد 41 گونه انحصاری یا نیمهانحصاری هستند. همیکریپتوفیتها و تروفیتها شکلهای زیستی غالب در این منطقه هستند. 8/46 درصد گونههای گیاهی به عناصر رویشی ایران-تورانی، 5/17 درصد به عناصر دوناحیهای، 5/17 درصد به عناصر سه ناحیهای، 5/11 درصد به عناصر چندناحیهای، و 7/6 درصد به عناصر اروپا-سیبری تعلق دارند. شاخصهای تنوع هیل و شاخصهای تنوع بتا در زیراشکوب اجتماعات درختچهزار، دارای بالاترین میزان بوده و سپس زیراشکوب جنگل بلوط و زیراشکوب نیمهآلپی، در ردههای بعدی قرار دارند. روند تغییر تنوع در راستای گرادیان ارتفاع به صورت سینوسی است. به منظور حفاظت از تنوع گونهای و جوامع گیاهی ارزشمند بهویژه گیاهچههای جوان بلوط، توصیه میشود که یک دالان حفاظتی در امتداد گرادیان ارتفاعی ایجاد شود. این راهبرد برای حفاظت بهینه از تنوع زیستی در این زیستگاههای منحصربهفرد ضروری است.
یاسمن سلمکی، محیا خاکپاش،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
بخشه Satureoides با چهار گونه و ویژگیهایی نظیر شکل رویشی علفی یکساله، برگها واژسرنیزهای در قاعده باریکشده، کاسهگل خمرهای شکل به هنگام میوهدهی، وجود کرک متراکم در دهانه کاسهگل از جمله بخشههای سرده سنبلهای (Stachys) بهشمار میرود که در شرق و جنوب ترکیه، سوریه، شمال عراق و غرب ایران پراکنش دارد. هدف اصلی پژوهش حاضر تعیین جایگاه تبارزایشی بخشه Satureoides بر اساس گونه Stachys melampyroides بهعنوان تنها نماینده این بخشه در ایران است. پژوهش حاضر نخستین مطالعه مولکولی بر روی بخشه Satureoides است که بر اساس نشانگر هستهای (nrITS) و با استفاده از روشهای بیشینه صرفهجویی و استنباط بیزی انجام شده است. در این پژوهش در مجموع، 86 توالی (9 برونگروه، 77 درونگروه) مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیلهای تبارزایشی ما نشان داد که بخشه Satureoides در تبارشاخه Olisia که یکی از ناهمگنترین و بزرگترین تبارشاخههای سرده پراتبار سنبلهای بهشمار میرود، جای میگیرد. همچنین نه تنها جایگاه بخشه Satureoides که بر اساس ویژگیهای ریختشناسی بیشترین قرابت را با بخشه Neurocalyx نشان داده تائید نمیشود، بلکه بهعنوان گروه خواهری اعضای بخشه Fragilicaulis که گونههایی صخرهزی چندساله با ساقههای شکننده و گلهای زرد هستند، شناخته میشود. بر اساس نتایج درخت مولکولی هستهای، بخشه Neurocalyx نزدیکترین گروه به تبارشاخه Satureoides+Fragilicaulis است. شایان ذکر است که قرابت گونههای یکساله با گونههای چندساله سنبلهای در درخت تبارزایی هستهای نشان داده شده است. بنابراین به نظر میرسد"شکل رویشی یکساله" بهطور مستقل در بین دودمانهای چندساله تکامل یافته است.
المیرا شکوهی، امید سفالیان، علی اصغری، سعید خماری، بهروز اسماعیلپور، حامد افلاطونی،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
نخود یکی از مهمترین گیاهان تیره بقولات بوده و در جیره غذایی از اهمیت زیادی برخوردار است. بهمنظور بررسی تنوع ژنتیکی، آزمایشی با 18 ژنوتیپ نخود در قالب طرح بلوکهای کاملاً تصادفی اجرا شد. پس از خوگیری گیاهان به سرما، تیمار یخزدگی در دماهای 6-، 8- و 10- اعمال شد و دمای 50 درصد کشندگی (LT50) آنها با تبدیل پروبیت تعیین شد. قبل و بعد از مرحله خوگیری نمونه برگی برداشت و میزان محتوای نسبی آب برگ، رنگیزههای فتوسنتزی، پرولین، قند محلول، درصد پروتئین، کاتالاز، پراکسیداز، پلیفنولاکسیداز و شاخص سبزینگی اندازهگیری شد. نتایج تجزیه واریانس صفات فیزیولوژیکی نشان داد که تمامی صفات مورد بررسی به غیر از میزان کلروفیلa، کلروفیلb، و پلی فنول پراکسیداز، از نظر شرایط خوگیری در سطح 1 درصد با یکدیگر تفاوت معنیدار داشتند. در صفات کلروفیلa، کلروفیلb، و پلی فنول پراکسیداز از نظر شرایط خوگیری در سطح 5 درصد با یکدیگر تفاوت معنیدار داشتند. ارقام مورد بررسی از نظر صفات کلروفیلa، کلروفیل کل و شاخص سبزینگی دارای تفاوت معنیدار بودند. در اثر متقابل شرایط × رقم نیز از میان کلیه صفات مورد بررسی کاتالاز و شاخص سبزینگی با هم تفاوت معنیدار داشتند. ژنوتیپ 5 با کمترین مقدار LT50 (86/8-) و بالاترین درصد زندهمانی (%80) مقاومترین و ژنوتیپ 10 با بیشترین مقدار LT50 (57/3-) و کمترین درصد زندهمانی به همراه ژنوتیپ 15 حساسترین ژنوتیپها به یخزدگی شناخته شدند. به منظور ارزیابی تنوع ژنتیکی، DNA استخراج و با استفاده از 21 آغازگر مختلف ISSR مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل بیانگر وجود پلیمورفیسم (چند شکلی) در میان این ارقام بود. در مجموع 101 نوار واضح تولید شد، که از این میان 94 نوار چندشکل بودند. محتوای اطلاعات چند شکلی (PIC) در محدوده 332/0 (آغازگر 7) تا 049/0 (آغازگر16) بود. میزان تنوع ژنی بین 126/0 تا 977/0 متغیر بود. تجزیه و تحلیل کلاستر ژنوتیپها با استفاده از ضریب تشابه جاکارد و به روش UPGMA انجام شد و 18 ژنوتیپ گیاه نخود در 3 گروه دستهبندی شدند.
عبدالله بیک خورمیزی، سیاوش حسینی سرقین، محمدرضا سرافراز اردکانی، سید محمد مشتاقیون، سید موسی موسوی کوهی،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
رازيانه گياهی دارویی است که تمام قسمتهاي آن به روشهاي مختلف مورد استفاده انسان قرار ميگيرد. این گیاه نسبتاً حساس به شوري است. با هدف بررسی اثر ورمیکمپوست بر افزایش تحمل بهشوری در چهار جمعیت رازیانه (مشهد، ارومیه، شیراز و بوشهر) در مرحله رویشی گیاه، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در هر نمونه در سطح گلخانه با تأکید بر ارزیابی تعدادی از شاخصهای حفاظت اسمزی و آنتیاکسیدانی انجام گرفت. تیمارهای آزمایشی با چهار سطح شوری (صفر، 40، 80 و120 ميليمول کلرید سدیم) و دو سطح ورمیکمپوست (صفر و 5 درصد حجمی-حجمی) طراحی شد. بعد از برداشت، بخشهای ریشه از ساقه به منظور آنالیز برخی صفات بیوشیمیایی تفکیک شدند. تنش شوری سبب کاهش محتوای قند محلول کل و نشاسته در بخش هوایی و افزایش این شاخصها در قسمت ریشه جمعیتهای مورد مطالعه شد. همچنین تحت بروز تنش در محیط، محتوای پرولین بخش هوایی و ریشه، آمینواسید آزاد کل، فنول کل، فعالیت آنزیمهای گایاکول پراکسیداز و کاتالاز در جمعیتهای رازیانه افزایش یافت، درحالیکه محتوای پروتئین محلول کل و آنتوسیانین کاهش نشان دادند. تیمار ورمیکمپوست باعث افزایش محتوای کربوهیدراتهای محلول، پروتئین محلول، آمینواسیدهای آزاد، پرولین، فنول کل و آنتوسیانین و کاهش فعالیت آنزیم گایاکول پراکسیداز در بخش هوایی و نیز محتوای نشاسته در ریشه جمعیتهای رازیانه طی شرایط بدون تنش و تحت تنش گردید. علیرغم مشاهده پیچیدگی در تغییرات شاخصهای موردبررسی که وابسته به نوع جمعیت و دوز تنش بود، نتایج ما نشان میدهد کاربرد ورمیکمپوست با غلظت 5 درصد توانسته است باعث بهبود حفاظت اسمزی و آنتیاکسیدانی در جمعیتهای مورد مطالعه رازیانه تحت تنش شوری گردد.
رعنا ولی زاده کامران، لمیا وجودی مهربانی، علی عبدالزاده فرد، دکتر علیرضا تاری نژاد،
دوره 10، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده
زیست پالایی یک استراتژی امیدوار کننده برای کاهش غلظت فلزات سنگینی است که با توسعه صنایع و کارخانهها در خاک افزایش مییابند و تهدیدی برای محیط زیست و سلامتی انسان هستند. برای بررسی تاثیر فلز سنگین کروم وکاهش اثرات سمی آن توسط باکتری (در دو سطح بدون وجود باکتری و وجود باکتری در محلول هوگلند آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار انجام شد و صفات ریخت شناسی، فیزیولوژیکی و عناصر گیاه درتیمارهای اعمال شده اندازهگیری شد. نتاج نشان داد صفات عملکرد گیاه، وزن تر، طول ساقه و طول برگ تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفتند. عرض برگ، کلروفیل a، کلروفیل b و محتوی فسفر گیاه که تحت تنش کروم کاهش یافته بودند با تیمار باکتری، افزایش یافتند. هیدروژن پراکساید، مالون دی آلدیید، اسکوربات پراکسیداز، سوپراکسید دیسموتاز، کاتالاز، پرولین، مواد محلول جامد، فنل، فلاونویید و آنتو سیانین و همچنین محتوای عناصر گیاه از قبیل کروم، ازت و پتاسیم در اثر تیمار کروم افزایش یافتند. با استفاده از باکتری در محیط کشت حاوی کروم، هیدروژن پراکساید و مالون دی آلدیید به طور معنی داری کاهش یافت که نشان از کاهش تنش اکسیداتیو بود. آنتی اکسیدان های غیرآنزیمی و آنزیمی تیمارهای باکتریدار افزایش پیدا کردند که نشان از نقش باکتری در تقویت سیستم آنتیاکسیدانی گیاه داشت. محتوی کروم گیاه بعد از استفاده از باکتری کاهش پیدا کرد. نتایج حاصل نقش مثبت کاربرد باکتری تصفیه کننده کروم درمحیط کشت گیاه در کاهش اثرات منفی تنش فلز سنگین کروم را نشان داد.
عتیق الله سلطانی احمدزی، حمید اجتهادی، محمد فرزام، مارال بشیرزاده، فریده عطار، محمد رضا جوهرچی،
دوره 10، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده
گونه جدید Onosma nuristanica بر اساس نمونههای جمعآوری شده از پارون در نورستان و چپهدره در کنر از استانهای شرق افغانستان شرح داده شده است. بررسی گسترده پیشینه و مطالعه تطبیقی با نمونههایی از چندین گونه خویشاوند نزدیک منجر به تشخیص این گونه جدید گردید. یافتههای نگارندگان نشاندهنده واگرایی معنیدار بین نمونههای مورد مطالعه از نظر مهمترین ویژگیهای ریخت شناختی (رنگ گل، طول بر'گه، طول
دمگل، طول میلهها، شکل و برگهای ساقه) است. در این مقاله شرح مفصلی از گونه جدید و یک کلید شناسایی برای گونههای سرده Onosma در کشور افغانستان ارائه شده است و گونه جدید از نظر ریختشناسی با گونههای نزدیک آن مقایسه شده است. همچنین، نقشه پراکنش گونه جدید و خویشاوندان نزدیک آن ارائه شده است.
نرجس رضازاده مقدم، اصغر زمانی،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
خانواده شاهپسند (Verbenaceae)، در حال حاضر متشکل از دو جنس Verbena و Phylaدر مناطق مختلف ایران، بخصوص استانهای شمالی است. محدوده این خانواده در منابع قدیمی در مقایسه با مطالعات کنونی، دچار تغییرات قابل توجهی شده است. به عنوان مثال، دو جنس Vitex و Clerodendrum نیز در منابع قبلی در این خانواده تقسیمبندی شدهاند. بر همین اساس، در این پژوهش، با بررسی صفات ریختشناسی و تشریحی برگ در 20 نمونه از جنسهای Verbena، Phyla، Vitex و Clerodendrum به ارزیابی ارتباط بین این جنسها پرداخته شده است. بدین منظور 67 صفت کیفی و کمّی ریختشناسی و تشریحی مورد بررسی قرار گرفتند. جهت تحلیل دادهها از نرمافزار R نسخه 4.3.1 استفاده شد. به منظور تحلیل همزمان دادههای کمّی و کیفی از روش آنالیز عاملی دادههای ترکیبی (FAMD) استفاده شد. نتایج حاصل از این مطالعه حاکی از اهمیت بالای برخی صفات کمّی مانند طول آوند چوب رگبرگ اصلی، عرض بذر، طول خامه و قطر پهنک و برخی صفات کیفی شامل شکل سلولهای اپیدرمی پهنک، موقعیت روزنه، نحوه قرارگیری دو بازوی پهنک نسبت بههم، نوع کرکپوش، شکل سلولهای اپیدرمی رگبرگ اصلی، رنگ گلبرگ، تعداد دستجات آوندی در پهنک، میزان تراکم کرکپوش، شکل حاشیه برگ و تعداد انشعابات ساقه در خوشهبندی جنسها بود. به طورکلی، تحلیل دادهها بیانگر جدایی کامل این چهار جنس بود. بر اساس این مطالعه و در انطباق با نتایج دادههای تبارزایی، جدایی دو جنس Clerodendrum و Vitex از خانواده شاهپسند تأیید شد و تنها دو جنس Verbena و Phyla به عنوان جنسهای بومی این خانواده در ایران شناخته میشوند.
فاطمه جعفری، علی گنجعلی، الهام امجدی،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
پونهسای بینالودی (Nepeta binaludensis Jamzad ) به عنوان گیاه دارویی ارزشمند به علت برداشت بیرویه و تخریب رویشگاهها بهشدت در معرض خطر انقراض است. در این راستا با هدف ارزیابی صفات مرفولوژیکی، بیوشیمیایی و ارزیابی محتوای ریزمغذیهای بخش هوایی آزمایشی با چهار ترکیب تیماری شامل: 1- تلقیح گیاه با باکتری Azotobacter chooroccum، 2- تلقیح توام باکتریهای Bacillus cereus وPseudomonas putida ، 3-تلقیح توام سه گونه باکتری شامل (A. chooroccum + B. cereus + P. putida) و 4- شاهد (بدون تلقیح باکتری) در دو مرحله رشد رویشی 10 و 20 هفتهای در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار انجام شد. نتایج نشان داد کاربرد باکتریهای محرک رشد کلیه ویژگیهای مورفولوژیکی گیاه شامل طول اندام هوایی، وزن خشک بخش هوایی، مجموع سطح برگ و مجموع طول ریشهها را در مقایسه با گیاهان شاهد به صورت معنیداری در هر دو مرحله مورد بررسی افزایش داد. بررسیهای بیوشیمیایی نشان داد که در هر دو مرحله رشد 10و 20 هفتهای، کاربرد باکتریهای محرک رشد موجب افزایش ترکیبات فنلی، فلاونوئیدی و فعالیت آنتیاکسیدانی گیاه شد. علاوه بر این، جذب برخی عناصرغذایی از قبیل کلسیم، پتاسیم، فسفر، آهن و منیزیم نیز در نتیجه کاربرد باکتریهای محرک رشد افزایش یافت. از آنجا که میکروارگانیسمها سبب بهبود رشد و افزایش ترکیبات موثره گیاه پونهسای بینالودی میشوند میتوان از آنها به عنوان کود زیستی و جایگزین مناسبی برای کودهای شیمیایی استفاده کرد.
دکتر فاطمه موسوی،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
بذر کینوا (Chenopodium quinoa) به دلیل محتوای پروتئینی غنی و فعالیت آنتی اکسیدانی بالا مرتبط با پلی فنول ها به عنوان یک منبع غذایی بی نظیر مطرح می باشد. در مطالعه حاضر با هدف انتخاب بذر این گونه برای ارسال به فضا، پاسخ محتوای پروتئینی، فنل، فلاونوئید، ظرفیت آنتی اکسیدانی و شاخص جوانه زنی بذر آن به شرایط خلا شبیه سازی شده فضا مورد سنجش قرار گرفت. نتایج افزایش معنادار شاخص جوانه زنی بذر را برای گروه تحت تیمار خلا نسبت به گروه کنترل نشان داد. محتوای فنل و فلاونوئید کل در بذرهای تحت تیمار خلا نسبت به گروه کنترل بیشتر بود. شرایط خلا موجب افزایش معنادار ظرفیت آنتی اکسیدانی بذرهای کینوا شد. محتوای پروتئین کل بذر در گروه تحت تیمار خلا و کنترل به ترتیب 25 و 35 میلی گرم بر میلی لیتر بود. نیمرخ پروتئینی بذر 13 باند پروتئینی مشخص در محدوده وزن مولکولی 15 تا 70 کیلودالتون نشان داد. شدت باندهای پروتئینی بین گروه های تیمار خلا و کنترل به طرز معناداری تفاوت داشت. تغییرات ساختاری در پریکارپ بذر و همچنین خروج آب و روغن از بذرها تحت شرایط خلا می تواند از علل پاسخ های بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی متفاوت بذرهای کینوا در مطالعه حاضر باشد.
سعیده خاموشی، فاطمه نژاد حبیب وش،
دوره 11، شماره 1 - ( 4-1403 )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر تلقیح با قارچ میکوریزا Glomus caledonium و محلولپاشی کلاتروی در غلظتهای (0،2،4 و 8 گرم در لیتر)، بر روی مقدار و ترکیبات اسانس مرزه بختیاریSatureja bachtiarica Bunge) )، آزمایش گلدانی در سال 1398 در گلخانه تحقیقاتی واقع شرکت زرین گیاه در شهر ارومیه، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. برداشت گیاهان در مرحله گلدهی کامل انجام گرفت. اسانسگیری به کمک دستگاه کلونجر انجام شد و تجزیه ترکیبات اسانس در نمونههای مورد مطالعه به وسیله دستگاههای GC و GC-MS انجام گرفت. مقایسه میانگینها با استفاده از آزمون چند دامنهای دانکن نشان داد که تلقیح با قارچ میکوریزا گلوموس کالدونیوم تأثیر معنیدار روی بازده اسانس سرشاخههای گلدار مرزه بختیاری نداشته است ولی محلولپاشی با کلاتروی تأثیر معنیدار آماری روی بازده اسانس در مقایسه با گروه شاهد داشته است. بین غلظتهای مختلف کلاتروی از نظر تأثیر بر بازده اسانس تفاوتی مشاهده نشد. همچنین، تیمارهای اعمال شده سبب تغییر ترکیبات اسانس نسبت به نمونه اسانس گیاهان شاهد گردید. این تغییرات شامل کاهش ترکیبات بتا-کاریوفیلن، سابینن هیدرات، بورنئول و کارواکریل استات و افزایش میزان سیترال و اکتیل فتالات در گیاه تلقیح شده با میکوریزا و نیز افزایش میزان کارواکرول در اسانس گیاهان تیمار شده با کلات روی شد. همچنین، میکوریزاسیون، مقدار کل ترکیبات سزکوئیترپن و دیترپن و محلولپاشی با کلاتروی، مقدار کل ترکیبات منوترپنی در اسانس مرزه بختیاری را افزایش داد.
خانم نسرین مهدی نژاد مقدم، دکتر امید سفالیان، دکتر ناصر زارع، دکتر محمد صدقی، دکتر رحمت الله کریمی زاده، دکتر فاطمه محمدی آذر،
دوره 11، شماره 1 - ( 4-1403 )
چکیده
حبوبات از جمله گياهان زراعي متداول در مناطق خشك و نيمه خشك است که اغلب اين گياهان به شوري آب و خاك حساس يـا نيمه حساس ميباشند. پژوهش حاضر بهمنظور بررسی سه سطح شوری روی 18 رقم عدس در گلخانه و آزمایشگاههای دانشگاه محقق اردبیلی در سال 98-96 انجام شد. آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار انجام گرفت. صفات فتوسنتزی و فیزیولوژیکی مورد بررسی قرار گرفتند و رابطه صفات با 21 آغازگر ISSR اندازهگیری شد. اثر متقابل ژنوتیپ در تنش در برخی صفات اختلاف معنیدار داشتند. نتایج مقایسه میانگین ژنوتیپهای عدس از نظر صفات فیزیولوژیک با روش دانکن در سطح احتمال پنج درصد انجام شد. همبستگی صفات در سطوح تنش جداگانه انجام شد. دندروگرام حاصل از تجزیه خوشهای، ژنوتیپها را در شرایط شاهد و 60 میلیمولار به سه گروه و در 120 میلی مولار به دو گروه تقسیم کرد. ژنوتیپهای 7 و 5 در تمامی گروهبندیها در گروه برتر قرار گرفتند. رابطه نشانگرهای مولکولی ISSRبا صفات فیزیولوژیکی در بین ژنوتیپها محاسبه و برای تمامی صفات رگرسیون به روش گام به گام انجام شد. همه صفات در سه سطح تنش شوری با تعدادی از نشانگرهای ISSR ارتباط معنیدار داشتند. در مجموع 22 نشانگر مثبت برای صفات فیزیولوژیکی در سطح شاهد، 9 نشانگر مثبت در سطح تنش متوسط و 23 نشانگر مثبت در سطح تنش شدید شناسایی شدند. از بین 21 آغازگر ISSR مورد مطالعه نشانگر P8A11 بیشترین تعداد مکان ژنی مرتبط با صفات فیزیولوژیکی مورد مطالعه را دارا بود.