جستجو در مقالات منتشر شده


31 نتیجه برای Ast

مانوج کومار، راکش رنجان، عمار کومار، مانورانجان پراساد سینها، روهیت اسریواستاوا، سوئتا سوبارنا، سمیر کومار ماندال،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده

عصاره برگ انار از زمان بسیار قدیم در داروهای سنتی استفاده می شده است. از این عصاره به سبب دارا بودن خواص آنتی اکسیدانی استفاده می شود. سنتز نانوذرات سبز یک زمینه نوظهور است که دامنه کاملا متفاوتی را برای فرمولاسیون های دارویی گشوده است. توسط بسیاری از کاربران گزارش شده است که نانوذرات سبز داروهای موثرتری در مقایسه با عصاره‌های ساده آنها هستند. بنابراین ، به منظور ارزیابی این گمانه زنی‌ها، کار حاضر برای ارزیابی فعالیت محافظت کبدی نانوذرات نقره سنتز شده با استفاده از عصاره برگ آبی گیاه انار در مقایسه با عصاره آبی انجام شد. پس از مسمومیت با CCl4، در مقایسه با گروه کنترل میزان بیلی روبین سرم به طور معنی‌داری افزایش یافت (05/0> p) و سطح پروتئین کل به طور معنی‌داری کاهش یافت (05/0> p). علاوه بر این ، فعالیت آلکالن فسفاتاز، فعالیت آسپارتات آمینوترانسفراز و فعالیت آلانین ترانس آمیناز به طور قابل توجهی افزایش یافت (05/0> p). موش‌های مسموم شده با CCl4، با عصاره برگ آبی و نانوذرات سنتز شده تحت تیمار قرار گرفتند، نتایج به وضوح برای عصاره آبی انار اثر محافظت کبدی را نشان داد، زیرا پروفایل کبد توسط سمیت CCl4 تغییر یافته و به مقادیر کنترل طبیعی رسیده است. علاوه بر این، نانوذرات سنتز شده با استفاده از عصاره آبی برگ انار نسبت به عصاره آبی میوه انار به عنوان ماده محافظت کننده کبد موثرتر بودند.
 

فاطمه کبودان، سهیلا طالش ساسانی، سید محسن اصغری،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده

سرطان پستان چهارمین سرطان شایع در سراسر جهان است و زمانی اتفاق می‌افتد که سلول‌های پستان به­ طور غیر قابل کنترلی تقسیم شوند و تومور تشکیل بدهند. رگ­زایی یکی از عوامل مهم در رشد و حفظ هموستاز سلول در شرایط طبیعی و پاتولوژیک است و VEGFs از مهم‌ترین عوامل موثر در رگ­زایی هستند. miR-210 از طریق ارتباط با VEGF در رگ­زایی نقش مهمی ایفا می­ کند. در این مقاله تغییرات بیان miR-210 در پاسخ به پپتید ضد رگ­زایی آنتاگونیست VEGFB (موسوم به VEGB1) در موش ­های ماده نژاد  BALB/c، دارای تومور پستان القاء شده با رده سلولی 4T1 مطالعهشد. گروه تحت درمان مقادیر 1mg.kg-1 و 10mg.kg-1 از پپتید و گروه کنترل، PBS را به طریق درون صفاقی (ip) به مدت دو هفته دریافت کردند. چهارده روز پس از تیمار، بافت پستانی از هر دو گروه حیوانات جداسازی و میزان بیان miR-210  بررسی شد. تحلیل آماری نتایج با استفاده از One Way ANOVA بیانگر وجود اختلاف معنا­دار در میزان بیان miR-210 میان گروه‌های تیمارشده با مقادیر مختلف VEGB1 بود. همچنین بیان این ژن میان گروه­های تیمار شده با پپتید با نمونه­ های شاهد تفاوت معنی­ دار داشت ( p<0.05 ). در موش­ های تیمار شده با یک میلی­ گرم بر کیلوگرم از VEGB1 میزان بیان miR-210، 42 درصد کاهش بیان داشت، اما کاهش 90 درصدی بیان miR-210 در موش­ های تیمار شده با 10میلی­گرم بر کیلوگرم VEGB1 مشاهده گردید که نشان­ دهنده عملکرد مهاری پپتید آنتاگونیست VEGB1 در مقادیر مختلف است.  
 


سیمین کلوتی، شاهرخ کاظم پور اوصالو، فریده عطار، آلفونسو سوزانا، نوریا گارسیا- جاکاس،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده

تبار­زایی و تنوع ریختی گونه‌های Cousinia hypopolia، C. decipiens، C. esfandiarii، C. renominota، C. stahliana و C. daryoushiana  از بخشه Stenocephalae از سرده Cousinia که در مناطق شمال­شرقی ایران پراکنش دارند، مورد بررسی قرار گرفتند. توالی‌های هسته‌ای ETS , ITS و کلروپلاستی rpl32-trnL(UAG) برای 12 گونه (17 نمونه) تولید شد. روابط تبار­زایشی بین گونه‌ای با استفاده از روش استنباط بیزی و روش بیشینه درست نمایی بازسازی شد. همچنین نمونه‌ها از لحاظ صفات ریخت­شناسی مورد بررسی قرار گرفتند. در این مطالعه جدایی این گونه‌ها توسط نتایج حاصل از داده‌های مولکولی (داده‌های ترکیبی هسته‌ای ETS ,ITS و کلروپلاستی rpl32-trnL(UAG)) علی­رغم دارا بودن صفات ریختی و توزیع جغرافیایی بسیار مشابه تأیید شد. بر اساس مطالعه حاضر گونه‌های ذکر شده، بر اساس صفات ریختی و نتایج حاصل از داده‌های مولکولی از یکدیگر جدا می‌شوند. کلید شناسایی و شرح گونه‌ها ارائه می‌شود. این نتایج با مطالعات قبلی ریخت­شناسی، گرده­شناسی و تشریحی هم­خوانی قابل توجهی نداشت.
کامران الماسیه، کاظم نگارش، محمد محمودی،
دوره 8، شماره 2 - ( 4-1400 )
چکیده

گل گندم خوئی از تیره کاسنیان در شمال­ غرب کشور پراکنش دارد. مطالعه‌ حاضر با هدف مدل­سازی پراکنش رویشگاهی و طراحی ارتباط رویشگاهی این گونه در سه استان آذربایجان­ غربی، آذربایجان ­شرقی و اردبیل انجام شد. هفت متغیر محیطی و 36 نقطه حضور گل گندم خوئی در مدل­سازی پراکنش رویشگاهی بر اساس شش مدل پراکنش رویشگاهی GLM، GAM، MARS، MaxEnt، RF و GBM استفاده شدند. نقشه اجماعی حاصل از مدل‌ها در طراحی ارتباط رویشگاهی به روش مدارهای الکتریکی استفاده شد. نتایج مدل­سازی رویشگاهی نشان داد که عمده پراکنش رویشگاهی گل گندم خوئی در استان آذربایجان غربی و در شرق استان اردبیل واقع است که متغیرهای فاصله از زمین‌های کشاورزی، میانگین دمای سالانه و فاصله از مراتع بیشترین تأثیر را در مدل­سازی پراکنش رویشگاه این گونه داشته‌اند. طراحی ارتباط رویشگاهی نشان داد که بیشترین تراکم جریان حرکت، میان مناطق حضور این گونه در استان آذربایجان غربی وجود دارد. تراکم جریان مطلوبی بین مناطق حضور شرق و جنوب شرق استان اردبیل برقرار است، اما تراکم جریان حرکت گل گندم خوئی بین دو استان آذربایجان غربی و اردبیل به نسبت ضعیف است و این ارتباط رویشگاهی بیشتر از طریق شمال استان آذربایجان شرقی برقرار شده است. ارتباط رویشگاهی بالا در استان آذربایجان­غربی نشان‌دهنده توان بسیار این گونه برای انتشار و پتانسیل آن برای افزایش مناطق تحت پوشش خود در این استان است. نتایج این مطالعه می‌تواند در زمینه محدوده پراکنش و نحوه انتشار گونه به کارشناسان منابع طبیعی کشور کمک نماید.
 


فرشاد درویشی، آرمین خیراللهی میدانی،
دوره 8، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده

گاما-دکالاکتون استری حلقوی از اسیدهای چرب هیدروکسی است که دارای رایحه هلویی بوده و در صنایع غذایی و آرایشی کاربرد گسترده‌ای دارد. تولید زیست‌فناورانه این ترکیب با تبدیل زیستی روغن دانه کرچک توسط مخمر Yarrowia lipolytica امکان پذیر است. هدف تحقیق حاضر مقایسه تولید گاما-دکالاکتون توسط سویه طبیعی با سویه جهش یافته دارای قابلیت تولید لیپاز با مقادیر بالا است. بر اساس نتایج به دست آمده از این تحقیق، سلول‌هایی با مورفولوژی مخمری بیش از سلول‌های هیفی شکل گاما-دکالاکتون تولید می‌کنند. زمان اوج تولید نیز برای سویه طبیعی و جهش یافته به ترتیب 24 و 72 ساعت پس از تلقیح و بیشینه تولید گاما-دکالاکتون برای سویه طبیعی و جهش یافته به ترتیب 65 و 90 میلی گرم در لیتر به دست آمد. سویه جهش یافته 38 درصد سوبسترای بیشتری را نسبت به سویه طبیعی به گاما-دکالاکتون تبدیل می‌کند که بهره‌وری تولید در مقیاس صنعتی می‌تواند به صورت قابل توجهی افزایش یابد.
 



نشاط سوسنی، مراحم آشنگرف، خسرو چهری،
دوره 8، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده

سنتز زیستی نانوذرات به­ عنوان روشی جایگزین، پاک، سریع، مطمئن و به­صرفه به جای روش­ های فیزیکی و شیمیایی رایج پیشنهاد شده است. در این پژوهش، جداسازی و شناسایی سویه‌های مخمری آب­زی با قابلیت سنتز نانوذرات اکسید­روی مورد مطالعه قرار گرفت. براساس روش کشت غنی سازی سویه مخمر NS02 که بالاترین مقاومت نسبت به یون روی را دارا بود (25/5 میلی مولار) به ­عنوان سویه برتر جهت آزمایشات سنتز زیستی نانواکسید­روی با راهکار عصاره عاری از سلول برگزیده شد. ارزیابی اولیه سنتز نانوذرات اکسید­روی با مشاهدات چشمی و مطالعه طیف جذبی مرئی-فرابنفش انجام شد. شک، اندازه و ترکیب عنصری نانوذرات اکسید روی سنتز شده توسط میکروسکوپ الکترونی روبشی مجهز به پرتوایکس پاشندۀ انرژی تعیینگردید. آنالیز پراش اشعه ایکس با هدف مطالعه ساختار بلوری نانوذرات اکسید روی استفاده شد. فعالیت ضد میکروبی نانوذرات اکسید روی در برابر باکتری­های بیماری زای جدا شده از نمونه­ های بالینی به روش انتشار از چاهک بر سطح آگار انجام گرفت .   شناسایی سویه مخمر براساس ویژگی ­های ریخت­ شناسی و تعیین توالی نوکلئوتیدی ITS1-5.8S-ITS2 انجام شد. در این پژوهش برای نخستین بار قابلیت مخمر بومی آب­زی Rhodotorula pacifica NS02 در سنتز برون سلولی نانوذرات اکسید­روی با میانگین اندازه 6/42 نانومتر با راهکار عصاره عاری از سلول گزارش گردید. با توجه به کوچک بودن اندازه نانوذرات و توزیع مناسب تاثیر مهاری مطلوب علیه جدایه ­های باکتریایی بالینی تست شده مشاهده شد این مطالعه، سعی در ارائه ذخایر ژنتیکی جدید از منابع عظیم میکروبی مخمر های آب­زی، به ­عنوان کارخانه زیستی در سنتز نانوذرات اکسید­روی با خواص ضد­میکروبی با راهکار عصاره عاری از سلول دارد.
هبه زیدان، سید مسعود حسینی، علی محمدی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

هدف از این پژوهش افزایش ماندگاری ماست و همچنین بهبود قوام و کاهش آب اندازی با افزودن اسانس ترخون به ماست سنتی بود. در این بررسی ابتدا ماست به روش صنعتی تولید شده و سپس تلقیح اسانس در غلظت‌های مختلف (10،25،30 پی پی ام) به ماست انجام شده است. نمونه‌ها طی 3 هفته نگهداری در دو دما (دمای یخچال و دمای اتاق) از نظر ظرفیت نگهداری آب و ارزیابی میکروبی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که غلظت‌های مختلف ترخون، دما و مدت زمان نگهداری اثر معنی‌داری 05/0>p بر ظرفیت نگهداری آب و همچنین شمارش باکتری‌های آغازگر، کپک و مخمر دارد. اسانس ترخون موجب کاهش باکتری‌ها، کپک و مخمرهای عامل فساد ماست شد. نتیجه‌گیری نهایی نشان داد که استفاده از ترخون در نگهداری آب نمونه‌های ماست مؤثر نبود، اما در تعداد باکتری‌های آغازگر و مخمر مؤثر بود. نمونه‌های ماست با غلظت بالای ترخون، بیشترین امتیاز را از نظر قوام و طعم ترشی به خود اختصاص دادند. در حالی که نمونه‌های با غلظت پایین ‌ترخون، از نظر طعم ماست بیشترین امتیاز حسی را به خود اختصاص دادند.

 
لیلا غلامی، فرنوش عطاری، محمود تلخابی، فاطمه سعادتپور،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده

سرطان پستان شایع ترین سرطان و از مهم‌ترین دلایل مرگ و میر برای زنان در سراسر جهان است. نوع سه‌گانه منفی، تهاجمی‌ترین نوع سرطان پستان بوده و شیمی‌درمانی تنها گزینه درمانی برای آن است. سلول‌های سرطانی حتی درصورت برخورداری کافی از اکسیژن مسیر گلیکولیز را انتخاب می‌کنند و فعالیت این مسیر نقش مهمی در ایجاد سرطان ایفا می‌کند. درنتیجه هدف قرار دادن گلیکولیز می‌تواند استراتژی موثری برای از بین بردن سلول‌های سرطانی باشد. در مطالعه حاضر اثر مهارکننده گلیکولیز به نام دی‌کلرواستات (DCA) روی القای آپوپتوز در سلول‌های سرطان پستان سه‌گانه منفی به نام MDA-MB-231 سنجیده شده و بیان ژن‌های ضدآپوپتوزی و miRNAهای انکوژن نیز بررسی شده است. نتایج آزمون MTT نشان داد که این دارو به صورت وابسته به غلظت موجب کاهش بقای سلولی می‌شود به‌طوری‌که غلظت 50 میلی‌مولار از این دارو بقای سلولی را تا %50 کاهش می‌دهد. نتایج آزمون انکسین/PI نشان داد که تیمار سلول‌ها با DCA موجب افزایش %32 سلول‌های آپوپتوزی نسبت به گروه کنترل می‌شود. نتایج آزمون چرخه سلولی نیز افزایش دوبرابری سلول‌ها در مرحله Sub-G1 در گروه تیمار نسبت به گروه کنترل را نشان داد. درنهایت کاهش بیان ژن‌های ضدآپوپتوزی Bcl2l1 و Mcl1 و همچنین کاهش بیان miR21 و miR27a به عنوان microRNAهای مهارکننده آپوپتوز در اثر تیمار با DCA مشاهده شد. نتایج ما نشان داد که DCA به عنوان مهارکننده گلیکولیز باعث کاهش تکثیر و القای آپوپتوز در سلول‌های سرطان پستان سه گانه منفی می‌شود که القای آپوپتوز از طریق کاهش بیان ژن‌های بقای سلولی و miRNAهای انکوژن صورت می‌گیرد.

محمود بیدارلرد، محمد دهدار درگاهی، عادل جلیلی،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده

گونه Solanum chenopodioides، به عنوان گزارش جدیدي براي فلور ایران از نواحی ساحلی دریای کاسپین، استان گیلان، معرفی میشود. این گونه در پارک ملی خشکی-دریایی بوجاق روي تل‌های ماسه‌ای موج شکن و به همراه سایر گیاهان ساحلی ماسه­دوست می­روید. این گیاه به کلاد Morelloid تعلق دارد. به واسطه شکل رویشی نیمه درختچه، حاشیه کامل برگ‌ها، دو رنگ بودن بخش میانی گلبرگ­‌ها و سته­های مات، از گونه خویشاوند خود، S. nigrum قابل تشخیص است. S. chenopodioides بومی آمریکای جنوبی است. به عنوان علف هرز در بیشتر خشکی‌های زمین پراکنده شده است. این گونه برای فلور ایران به عنوان گونه بیگانه محسوب می‌شود. حمل و نقل کالا به ویژه پشم گوسفند به نقاط مختلف جهان، یکی از راه­‌‌‌های پراکنش این گونه است. در این مقاله علاوه بر ارائه چند تصویر از گیاه، نکاتی نیز درباره پراکندگی و بوم‌شناسی این گونه ارائه می‌شود. گزارش گونه­‌های بیگانه متعدد از پارک ملی بوجاق در طی سال­های اخیر، اعلان هشداری برای تضعیف اکوسیستم‌های موجود و دگرگونی پوشش گیاهی بومی پارک ملی است.

 
مصطفی حسین پور، محمد محمدی، غلامرضا قزلباش،
دوره 10، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده

سیمان سازی زیستی فرایند جدیدی است که در آن باکتری های هیدرولیز کننده اوره و یا آنزیم اوره­آز آزاد با تجزیه اوره و افزایش pH محیط و فعل و انفعالات شیمیایی در حضور یون کلسیم موجب تشکیل کلسیت می­شوند. امروزه نانوکلسیت کاربرد فراوانی در زمینه مهندسی مانند افزایش مقاومت خاک و بتن و همچنین در پزشکی مانند حمل دارو و درمان سرطان دارد. هدف از این مطالعه، بررسی شرایط آزمایشگاهی تولید ذرات نانو کلسیت  با کیفیت،  اندازه مناسب و خالص توسط عصاره آنزیمی اسپوروسارسیناپاستوری برای استفاده در مطالعات پزشکی و مهندسی بود. برای این منظور باکتری اسپوروسارسینا پاستوری در محیط نوترینت براث حاوی اوره و نیکل کشت داده شد و با رسیدن به زمان مناسب سلول­ها جدا و شست و شو شدند. سپس به وسیله سونیکاسیون عصاره آنزیمی آن­ها استخراج شد و سپس تولید رسوب کلسیت در غلطت­های مختلف اوره و کلسیم کلراید و مقادیر مختلف آنزیم و دما مورد مطالعه قرار گرفت. کیفیت کریستال­های کلسیت تولید شده و نسبت آن در مقایسه با دیگر کریستال­ها توسط آنالیزXRD  و SEM مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به نتایج آنالیز XRD مشخص شد که در اوره 5/0 مولار و کلسیم کلراید 25/0 مولار بیشترین میزان کلسیت با 96 درصد و کمترین محصولات جانبی تولید می­شود. بررسی هیستوگرام اندازه ذرات در نمونه حاوی 5/0 مولار اوره و 25/0 مولار کلسیم کلراید مشخص کرد که طیف ذرات بین 50 تا 100 نانومتر است. ماهیت و جنس کریستال­ها توسط میکروسکوپ الکترونی مطالعه شد و آنالیزهای EDX حضور کلسیم، اکسیژن و کربن را نشان داد. طبق نتایج حاصل مشخص شد که با افزایش غلظت اوره و کلسیم، طیف اندازه ذرات  بزرگتر شده و همچنین درصد کلسیت تولید شده در غلظت های پایین اوره و کلسیم، بیشتر از غلظت­های بالا است.

 
الهام احمدی، نسیم آقایی دلچه،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده

               پایش مستمر محیط زیست از اصول مهم مدیریت و محور ارزیابی محیط زیستی به­شمار می­آید و نرم­تنان یکی از نشانگرهای زیستی کیفیت اکوسیستم می­باشند. بدین منظور اقدام به جمع‌آوری و شناسایی حلزون­ها و لیسک­های شرق استان تهران گردید که در طی آن با توجه به امکان دسترسی، تنوع زیستگاهی و تفاوت­های ژئومورفولوژیکی بیش از ۳۲۵۱ نمونه از پنج خرداقلیم جمع‌آوری و شناسایی شدند. تعداد زیادی از نرم­تنان با استفاده از روش­های متداول از جمله توری­های نمونه­گیری و جمع­آوری مستقیم با دست از روی گیاهان آب­زی، زیر چوب­های پوسیده، درختچه­ها و علف­های هرز جمع­آوری و با ثبت مشخصات جغرافیایی و اقليمي به آزمایشگاه انتقال داده شدند. سپس با مراجعه به كليدهاي شناسايي معتبر و معاينة مشخصات شكلشناسي، ۱۹ گونه متعلق به ۱۳ جنس از ۱۰ خانواده بر اساس خصوصیات مورفومتریک (شکل، اندازه، نقوش روی صدف، اپرکول، دریچه صدف، راست‌گرد یا چپ‌گرد بودن صدف، محل قرارگیری سوراخ تنفسی، خط میانه پشتی،؛ اندازه بدن، سوهانک، خط کلیه و دستگاه تولیدمثلی) شناسایی و تعيين نام شدند و مقايسه عكس‌ها و كليد شناسايي اين آرایه‌‌ها تهيه و بحث گرديد:
Bithynia tentaculata (Linnaeus, 1758), Physella acuta (Draparnaud,1805), Lymnaea truncatula (Müller, 1774), , Lymnaea palusris (Müller, 1774) , Lymnaea pereger (Müller, 1774) , Lymnaea gedrosiana (Annandale and Prashad, 1919), Planorbis planorbis (Linnaeus, 1758), Gyraulus euphraticus(Mousson, 1874), Gyraulus convexiusculus (Hutton, 1849), Succinea putris (Linnaeus, 1758), Helicella krynickii (Krynicki, 1833), Helicella derbentina(Krynicki, 1836), Caucasotachea atrolabiata (Krynicki, 1833), * Monacha cartusiana (Müller, 1774), Oxychilus herzi (Boettger, 1889), Agriolimax agrestis=Deroceras reticulatum (Müller, 1774), *Theba pisana (Müller, 1774), Parmacella ibera Eichwald, 1841, Planorbis carinatus Müller, 1774
گونه‌های ستاره­دار برای اولین بار جمع‌آوری و شناسایی شده و برای ایران گزارش جدید است. در این بررسی، از میان نمونه‌های جمع‌آوری‌شده، بزرگ­ترين خانواده­ها از نظر تنوع گونه­ای خانواده ­ Planorbidae با چهار گونه  (Planorbis planorbis, Gyraulus euphraticus, Gyraulus convexiusculus, Planorbis carinatus)   ، خانواده Lymnaeidae  با چهار گونه(Lymnaea truncatula, Lymnaea gedrosiana, Lymnaea palustris, Lymnaea pereger) و خانواده Helicidae  با چهار گونه Helicella krynickii, Helicella derbentina, Caucasotachea atrolabiata,    Theba pisana  است. بيش­ترين و کم­ترين تنوع گونه­ای در ميان گونه­های شناسايی شده به­ترتيب با ۱۸ و ۵ گونه مربوط به ايستگاه­های ۴ و  ۵ از مناطق مورد بررسی است. تمام نمونه­ها همراه با کلیه اطلاعات مکانی و زمانی مربوطه، در موزه بخش تحقیقات جانورشناسی کشاورزی موسسه تحقیقات گیاه­پزشکی کشور موجود می­باشند.

صفحه 2 از 2    
2
بعدی
آخرین
 

Creative Commons Licence
This work is licensed under a Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License.




کلیه حقوق این وب سایت متعلق به یافته های نوین در علوم زیستی است.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2015 All Rights Reserved | Nova Biologica Reperta

Designed & Developed by : Yektaweb