محبوبه شیخ بهائی، فرخنده رضانژاد، حسینعلی ساسان،
دوره 5، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
پیشروی فرایند گلدهی در گیاهان، از طریق تحریک مریستم گلآذین بهوسیلهی چندین مسیر آغاز میشود. بسیاری از ژنهای دخیل در این مسیرها فاکتورهای رونویسی خانوادۀ دومین MADS را کد میکنند. فاکتور رونویسی APETALA1 (AP1)، یکی از تنظیم کنندههای کلیدی نمو گل، از این خانواده است. اولین قدم برای فهم مکانیسمهای مولکولی تحت عملکرد هر ژن در یک گیاه، شناسایی، تعیین توالی و سپس بررسی فیلوژنی ژن مورد نظر است. بدین منظور، RNA کل از غنچۀ گل شاهی (Lepidium sativum L.) استخراج و برای ساخت cDNA استفاده گردید. آغازگرهای اختصاصی بر اساس توالی ژنهای همسان AP1 در گیاهان هم خانواده، طراحی و برای واکنش RT-PCR مورد استفاده قرار گرفت. پس از بررسي الگوي مناسب الكتروفورزي آن و حصول اطمينان از كيفيت محصول PCR بدست آمده، قطعهی تكثير شده براي توالي يابي فرستاده شد. نتيجۀ توالي يابي پس از دريافت، با نرم افزارهاي BLAST، MUSCLE، Gene Runner و MEGA6 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج، نشان دهندۀ تکثیر طول کامل ناحیهی کدشوندۀ ژن بهتعداد 787 نوکلئوتید بود که LsAP1 نامیده شد و با شماره دسترسی KP070728 در پایگاه NCBI ثبت گردید. بررسیها بیانگر تشابه بالا و همچنین همپوشانی زیاد توالیهای موجود در بانک ژن با توالی پروتئین استنباطی LsAP1، بود. مطابق با این نتایج، LsAP1 نیز بهاحتمال به عنوان هومولوگ ژن AP1 در گذر به گلدهی نقش دارد و میتواند به عنوان ژن تعیین هویت مریستم گل عمل کند.
سارا خاوری نژاد،
دوره 5، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
پراکسیدازها (1.11.1.7:EC) پروتئین های شامل هم که به طور گسترده در گیاهان، میکروارگانیسمها و حیوانات فعالیت دارند. این آنزیم دو سوبسترایی که پراکسید هیدروژن را تبدیل به آب می کند در مسیر کاتالیز خود باعث اکسید شدن بسیاری از سوبستراهای آلی و غیر آلی میشود که همه آنها برای سنجش فعالیت آنزیم قابل استفاده هستند. اما سوبسترای اختصاصی آن همچنان پراکسید هیدروژن است. وجود کلسیم و حداقل چهار باند دی سولفید در ساختار پروتئین به اثبات رسیده که به شکلگیری و استحکام ساختار سه بعدی مولکول کمک میکنند. پراکسیدازهای گیاهان نقشهای متعددی از جمله دخالت در بیوسنتز لیگنین، متابولسیم اکسین، رشد سلول، ایجاد اتصالات عرضی دیواره سلول و به خصوص پاسخ به تنشهای محیطی دارند. زمان زیادی است که ثابت شده در تمامی فرآیندهای فیزیولوژیک و تغییرات فنولوژیک گیاه، پراکسید هیدروژن در بافتها تولید میشود که پراکسیدازو کاتالاز به دو شکل متفاوت سلول را از این ماده سمی پاک میکنند. لذا پراکسیدازها، گزینه خوبی برای پیگیری مسیر مقابله سلول با عوامل تنش زاو روبه رویی با موقعیتهایی مثل استرس اکسیداتیو به شمار میروند. همچنین با توجه به پیشرفت های علوم بیولوژی و تولید نمونههای خالص از پراکسیدازها، از این مولکول برای مطالعات لیگاند-پروتئین در تحقیقات داروسازی نیز استفاده میشود. بنابراین در این مرور کوتاه بر پراکسیدازهای گیاهان علاوه بر معرفی آنها، تا حدی به چگونگی سنجش فعالیت آنزیم، بررسی تعداد ایزوزیمها و پیگیری تغییرات ساختاری آنزیم نیز نگاه کوتاهی شده است.
کتایون میمندی، محمد مهدی یعقوبی،
دوره 6، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده
در این تحقیق اثر سمّی عصارههای آبی و اتانولی ناز سفید (Sedum album L.) بر دو سلول سرطان معده (AGS) و پستان (MCF-7) انسان بررسی شد. ناز سفید از روستای دلیر شهرستان چالوس نمونهبرداری شد و هشت غلظت مختلف از عصاره های آبی و اتانولی به مدت 48 ساعت بر سلول های سرطانی اعمال شد. اثر کشندگی و مهاری عصاره ها روی سلول ها به روش های MTT، BrdU و TUNEL بررسی شد. یافته ها نشان داد هر دو عصارۀ اثر وابسته به غلظتِ ضد تکثیر سلول و القای آپوپتوز دارند. نتایج MTT نشان داد سلول AGS نسبت به سلول MCF-7 متحمل کشندگی بیشتری شده بود و اثر عصارۀ اتانولی قوی تر از عصارۀ آبی بود. داده های روش BrdU نشان داد در بالاترین غلظت عصارۀ آبی، تکثیر سلول AGS به 50 درصد و تکثیر سلول MCF-7 به 43 درصد کاهش یافت. همچنین عصارۀ اتانولی در بالاترین غلظت، تکثیر دو سلول AGS و MCF-7 را به ترتیب به 75 درصد و 60 درصد کاهش داد. نتایج روش TUNEL نیز حاکی از آن بود که 52 درصد از سلول های AGS و 12درصد از سلولهای MCF-7 تحت تیمار با عصارۀ اتانولی دچار آپوپتوز شدند. عصارۀ آبی نیز در دو سلول فوق به ترتیب 28 درصد و 25 درصد آپوپتوز القا کرد. هم مهار تکثیر سلول و هم القای مرگ، از راهکارهای مطلوب محققان در درمان سرطان هستند. شناسایی ترکیبات موجود در ناز سفید و بررسی اثر آنها در مدل های حیوانی سرطان می تواند به درک بیشتر خواص ضد سرطانی این گیاه کمک کند.
دکتر جواد بهارارا، دکتر طیبه رمضانی، خانم نگار صغیری، فرزانه سالک،
دوره 6، شماره 2 - ( 5-1398 )
چکیده
استفاده از نانو ذرات نقرهبه علت ویژگی های منحصر به فرد آن در حال افزایش است. گیاه دارویی بومادران غنی از ترکیبات فعال زیستی می باشد. هدف از این پژوهش بررسی اثر ضد سرطانی نانو ذرات نقره سنتز شده با استفاده از عصاره بومادران بر رده سلولی سرطان تخمدان A2780 بود. اثر سمیت نانو ذرات نقره با آزمون MTT در زمان 48 ساعت و با غلظت های 2،4، 6، 8، 16 و 32 µg/ml بررسی گردید. برای مطالعه مسیر القاء مرگ سلولی از رنگ امیزی DAPI، اکریدین اورنج/ پروپودیوم یدید و آزمون انکسین 5/ پروپودیوم یدید و ارزیابی فعالیت کاسپاز 3 و 9 استفاده شد. نتایج : یافته ها نشان داد که نانو ذره نقره سنتز شده از گیاه بومادران در غلظت 4 میکروگرم بر میلی لیتر منجر به کاهش پنجاه درصدی زیست پذیری سلولی می گردد. همچنین نتایج حاصل از رنگ امیزیDAPI، اکریدین اورنج/ پروپودیوم ایداید، انکسین/ پروپودیوم یدید نشان دادکه درصد سلول های اپوپتوتیک در گروههای تیمار درمقایسه با کنترل افزایش یافته است. بعلاوه در سلول های تیمار شده فعالیت کاسپاز 3/9 افزایش یافت که نشان دهنده القای مرگ سلولی توسط نانو ذرات نقره از طریق مسیر وابست به کاسپاز می باشد. با توجه به نتایج حاصله می توان گفت که نانو ذرات سنتز شده با عصاره گیاه بومادران می تواند از طریق القاء آپوپتوز اثر سیتوتوکسیک خود را بر سلول های A2780 اعمال کند.
مسعود مشهدی اکبر بوجار،
دوره 6، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده
تحقیقات متعدد نشان داده است که کاتچین، اپی کاتچین گالات (EPG) و کوئرستین به عنوان مواد فعال زیستی دارای اثرات ضد سرطانی هستند. به علاوه سرامید نقش مهمی در کشتن سلول های توموری دارد. هدف این مطالعه مشخص نمودن دخالت این مواد فلاوئیدی در متابولیسم سرامید سلول های سرطانی رده A549 است. فعالیت آنزیم ها با اسپکتروفتومترو ترکیبات متابولیکی با کروماتوگرافی HPLC ارزیابی شدند. داده ها نشان دادند که مواد مورد مطالعه دارای اثرات سمیت سلولی وابسته به غلظت بودند به طوری که به ترتیب کاتچین، اپی کاتچین گالات و کوئرستین اثرات قوی تری نشان دادند. مواجهه سلول ها با این مواد به طور جداگانه باعث آپوپتوز معنی دار در فاصله غلظت تیماری 100-250 میکرومولار نسبت به کنترل گردید. تیمار ما همچنین باعث افزایش سرامید داخل سلول ها در روند وابسته به غلظت گردید فعالیت انزیم اسفنگومیلیناز به طور معنی داری در تیمارها با کوئرسین و کاتچین نسبت به کنترل افزایش داشت. تیمار با هریک از سه ماده فوق به طور جداگانه باعث مهار سرامیداز خصوصا در غلظت 100 میکرومولار به بالا شدند. از طرفی هیچ کدام از غلظت های کوئرسین نتوانستند تغییرات قابل توجه و معنی داری در فعالیت گلیکوزیل سرامیدسنتاز ایجاد نماید ولی دو ماده دیگر توانستند به نحو شاخصی موثر واقع شوند. نتایج این تحقیق مبین آن است که این مواد در یک رابطه بین ساختمان با عمل، پتانسیل های متفاوتی در افزایش محتوای سرامید سلولهای سرطانی مورد مطالعه داشتند که منجر به القا آپوپتوز و سپس مهار رشد سلول ها گردیدند.
واژه های كليدی.
شهین اسمعیلنژاد، فرهاد مشایخی،
دوره 7، شماره 2 - ( 4-1399 )
چکیده
مایع آمنیوتیک یک مؤلفه ضروری برای تکوین جنین و بلوغ آن طی بارداری است. در بسیاری از مطالعات غربالگری، میزان پروتئینهای مایع آمنیوتیک بهعنوان بیومارکر برای ناهنجاریهای وابسته به بارداری، تعیین میشود. آلفافیتوپروتئین، پروتئینی مهم در مایع آمنیوتیک و پلاسما است که توسط کیسه زرده و کبد طی دوران جنینی تولید میشود. غلظت آلفافیتوپروتئین در سرم جهت غربالگری سندرمهای مختلف بررسی میشود. گزارش شده است که میدانهای الکترومغناطیسی بیان ژن را در جنین و بالغین تغییر میدهند. هدف از این پژوهش بررسی اثر میدان الکترومغناطیسی 50 هرتز/1 میلیتسلا بر بیان آلفافیتوپروتئین در مایع آمنیوتیک جنین موش است. نمونه مایع آمنیوتیک از موشهای حامله در روزهای بارداری 16 و 18 بدست آمد. بیان نسبی آلفافیتوپروتئین توسط وسترن بلاتینگ مطالعه شد. نتایج افزایش معنیداری در بیان نسبی آلفافیتوپروتئین در نمونههای مایع آمنیوتیک تیمار (EMF) در مقایسه با گروه شم و کنترل نشان داد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که میدان الکترومغناطیسی بیان نسبی آلفافیتوپروتئین را در مایع آمنیوتیک افزایش میدهد. همچنین پیشنهاد میشود که میدان الکترومغناطیسی بیان آلفافیتوپروتئین در مایع آمنیوتیک را با تأثیر بر بیان ژن آلفافیتوپروتئین و یا نفوذپذیری سدهای خونی جفتی، تغییر میدهد.
منیره مارصفری، حبیب اله سمیع زاده لاهیجی، بابک ربیعی، علی اشرف مهرابی، یونگ کون لوی، پنگ شو،
دوره 7، شماره 2 - ( 4-1399 )
چکیده
امروزه استفاده از مخمر یارُویا لیپولیتیکا به دلیل برخورداری از ظرفیت تولید بالا، گلیکوزیله شدن در مقادیر کم، برخورداری از نشانگرهای مولکولی و ابزارهای ژنتیکی انحصاری به طور گسترده و برای سرعت بخشیدن به روند تولید ترکیبات گیاهی-دارویی و به عنوان یک میزبان سلولی بسیار مورد توجه قرار گرفته است. نارینجنین نهتنها بهعنوان هسته مرکزی تولید فلاونوئیدهای مختلف از اهمیت زیادی برخوردار است، بلکه در گیاهان و نیز درمان بیماری های مختلف انسان نقش ویژه ای برعهده دارد. بههمین منظور و برای تولید بهینه این ترکیب فلاونوئیدی ارزشمند، ژن های مهم و اصلی مسیر بیوسنتز نارینجنین از منابع مختلف گیاهی شناسایی شدند و پس از مقایسه الگوی بیان و به منظور تولید نارینجنین در میزبان موردنظر معرفی شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که chs ژن کلیدی و مهم در تولید نارنجنین بهشمار می رود و بههمین منظور افزایش تعداد نسخه های این ژن در هر سازه ژنی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از تجزیه داده های HPLC نشان داد که بهینهسازی شرایط رشد و رفع موانع محدودکننده و نیز افزایش تعداد 5 نسخه ژن chs در هر سازه می تواند 14/7 برابر میزان نارینجنین را افزایش دهد و تولید آن را به 16/90 میلی گرم در لیتر برساند. این بررسی نشان داد که دانش کافی از ژنهای درگیر در مسیر بیوسنتزی فراورده موردنظر، طراحی مصنوعی این مسیر و نیز بهره گیری از مخمر Y. lipolytica به عنوان یک میزبان کارآمد و ارزان می تواند در تولید انبوه ترکیبات گیاهی-دارویی نقش به سزایی داشته باشد.
ندا تکیه معروف، ناهید ابوطالب، مریم ناصرالاسلامی،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1399 )
چکیده
نانوذرات سوپر پارامغناطیس اکسیدآهن، پیشرفتهای گستردهای را در نانوتکنولوژی ایجاد کرده است. خصوصیات منحصر به فرد این ذرات موجب گسترش روزافزون کاربرد آنها در زمینههای مختلف از جمله حوزههای پزشکی شده است. یکی از این کاربردها، امکان تجزیه و تحلیل غیرتهاجمی برای ردیابی سلولها است. با این حال، احتمال ایجاد سمیت در سلولها توسط این نانوذرات گزارش شده است. با توجه به اینکه آسیب سلولی ناشی از نانوذرات اکسیدآهن وابسته به غلظت است، بنابراین پیدا کردن غلظت مناسب نانوذرات اکسید آهن برای جلوگیری از آسیب سلولی یا مرگ سلولی ناشی از آپوپتوز بسیار مهم است. هدف از این مطالعه یافتن غلظتی از نانوذرات سوپر پارامغناطیس اکسیدآهن است که منجر به ایجاد آپوپتوز در سلولها نشود. اين مطالعه با هدف بررسی اثر غلظتهای مختلف نانوذره اکسیدآهن بر بقای سلول، تاثیر بر افزایش بیان ژن دخیل در آپوپتوز در سلولهای بنیادی مزانشيمي مشتق از غشای آمنیوتیک انسان مورد ارزیابی و بررسی قرار گرفت. ابتدا سلولهاي بنیادي از بافت غشای آمنیوتیک انسانی استخراج و کشت داده شدند و جهت اثبات ویژگی مولتی پوتنت بودن این سلولها به ردههای سلولی چربی، استخوانی و غضروفی متمایز شدند. سپس درصد زندهمانی سلولهای تیمار شده با غلظتهای مختلف نانوذره اکسیدآهن (200، 150، 100، 50، 0 میکروگرم در میلیلیتر) در بازه زمانی 24 و 48 ساعت به روش MTT مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس اثر غلظتهای 0، 100،150 و 200 میکروگرم بر میلیلیتر از نانوذره بعد از 24 ساعت در hAMSCs از نظر بیان ژن p53 با روش Real-time PCR سنجیده شد. سلول های hAMSC استخراج شده در کشت دو بعدی ظاهری دوکی شکل داشتند که در بررسی مارکرهای سطحی توسط فلوسایتومتری، مشخص شد که این سلولها CD29، CD90 و CD105 را بیان کرده و در مقابل CD34 و CD45 را قادر به بیان نبودند. نتایج حاصل از بررسی توانایی چند توانی hAMSCs نشان داد که این سلولها قابلیت تمایز به ردههای سلولهای چربی، استخوانی و غضروفی را دارا هستند. نانوذره اکسیدآهن در غلظت 50 و 100 میکروگرم در میلیلیتر در مدت زمان 24 ساعت تاثیری معنادار بر بقا سلولها نداشت. در حالیکه از غلظت 150 به بعد بقا سلولی به شکل قابل ملاحظهای کاهش یافت (%4/1±42، 001/0 >P ). نتایج حاصل از آنالیز Real-time PCR نشان داد که بیان ژن p53 ناشی از مواجه سلول با نانوذره با غلظتهای 150 میکروگرم در میلیلیتر (1/0±4/2، 001/0 >P ) و 200 میکروگرم در میلیلیتر (11/0±1/4، 001/0 >P ) به شکل قابل ملاحظهای افزایش مییابد. با توجه به نتایج، نانوذرات مورد استفاده در این مطالعه در غلظت ≤ 100 میکروگرم در میلیلیتر برای ردیابی سلولها مناسب هستند.
سلیمه رئیسی، احمد مولایی راد، مینو صدری، حمیده روحانی نژاد،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
کزاز توسط توکسین حاصل از باکتری كلستریديوم تتاني ایجاد می شود. به دلیل آلودگی سریع و آسان با این باکتری، تشخیص وضعیت ایمنی افراد نسبت به این عامل حائز اهمیت است. از اینرو بیوسنسورهای الکتروشیمیایی یکی از ابزارهای سودمند در این رابطه بوده و دارای ویژگی هایی مانند سرعت، سادگی، تجهیزات ارزان و قابل حمل هستند، بااین وجود حساسیت شناسایی آنها کافی نیست. بنابراین، تقویت نقره در ارتباط با نانوذرات-طلا برای بهبود شناسایی آنالیتها پیشنهاد شده است. از این رو در بررسی اخیر با کاربرد نانوذرات-طلا به عنوان برچسب و پس از آن تقویت نقره، حضور آنتیبادی ضدتوکسوئید کزاز به صورت "آری یا نه" به روش الکتروشیمیایی با قالب سنجشهای ایمنی غیر مستقیم بر روی الکترودهای کربن-شیشه ای اصلاحشده با نانولوله کربنی مورد ارزیابی قرار گرفت. روش آنالیتیکال شامل برهمکنش سم کزاز و آنتی¬بادی بر روی الکترود است که توسط اتصال آنتی¬بادی ثانویه کانجوگه شده با نانوذرات-طلا و پس از آن تقویت نقره دنبال گردید. تغییر ولتامتری-چرخهای و تغییرات سیگنال طلا نسبت به نقره بر اساس تغییرات یون (Ag+1) بر روی سطح الکترود بررسی شد. نتایج نشان داد که (Ep∆) از 24/0 ولت پیش از واکنش تقویت نقره به 57/0 ولت پس از آن افزایش یافت. همچنین، پس از تقویت نقره، جریان به میزان چشمگیری افزایش یافت و نمودار جریان در Ecp به سمت پتانسیل های مثبت و در Eap به سمت پتانسیل های منفی انتقال یافت. درمجموع این روش باعث افزایش حساسیت شناسایی شده و میتواند به راحتی برای شناسایی سایر مولکولهای زیستی استفاده شود.
نجمه نیکدل، جواد بهارآرا، سعید ذاکر بستان آباد، مریم طهرانی پور،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
اگزوزوم از انواع مختلف سلولها ترشح میشود و بهعنوان بستههای زیستی شناخته میشوند. اگزوزومها در ارتباطات بین سلولی و همچنین در ایجاد و پیشرفت بیماریهای مختلف از جمله سرطان نقش مهمی دارند. هورمونهای Inhibin و آنتیمولرین هورمون (AMH) از نشانگرهای تومور سلول گرانولوزا (GCT) است. در این مطالعه تجربي آزمايشگاهي اثر اگزوزومهاي مشتق از سلولهای سرطان تخمدان انساني بر ترشح هورمون Inhibin B و AMH از سلولهای گرانولوزا بررسي شد. ابتدا سلولهای رده A2780 سرطان تخمدان کشت داده شدند سپس مایع رویی جهت استخراج اگزوزومها توسط اولتراسانتریفیوژ جمعآوری و با استفاده از روش DLS و میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) بررسی شدند. همچنين سلولهای گرانولوزا از تخمدان موش ماده نابالغ نژاد Balb/C استخراج و کشت داده شد و سپس توسط غلظت μg/ml 25 از اگزوزومهاي استخراج شده سلولهاي سرطان تخمدان تیمار شد و مقدار هورمونهای Inhibin B و AMH اندازهگیری شد. مقدار هورمونهای Inhibin B و AMH در سلولهای تیمار شده در مقايسه با شاهد افزایش معنيدار نشان داد 05/0P<. از آنجا که در این مطالعه اگزوزومهای استخراج شده از سلول های سرطانی تخمدان باعث افزایش معنیدار هورمونهای Inhibin B و AMH شده است بهنظر میرسد که در ایجاد تومور سلول گرانولوزا موثر میباشند و لذا ضرورت مطالعات کلینیکی کاملا محسوس و پیشنهاد میشود.
مهدیه گرشاسبی، عادله دیوسالار،
دوره 8، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده
سیستمهای دارورسانی مبتنی بر نانوتکنولوژی دارای پتانسیل بسیار مناسبی در کاربردهای پزشکی و درمانی هستند. لذا در این پژوهش طراحی و مشخصهیابی نانودارویی با پوشش پروتئین بتالاکتوگلوبولین حاوی اگزالی پالادیوم در حضور و غیاب فولات بررسی شده است .. همچنین خواص ضدسرطانی این نانوداروی هدفمند با فولات علیه سلولهای سرطان کولون مطالعه شدند. تکنیکهای پراکندگی دینامیکی نور، میکروسکوپ الکترونی روبشی و جذب اتمی به منظور تعیین ویژگیهای نانوکپسول سنتز شده به کار گرفته شدند. سپس جهت بررسی سمیت سلولی و مکانیسم القای مرگ نانو دارو بر روی رده سلولهای سرطانی کولونHCT116 از تستهای MTT و فلوسایتومتری استفاده شد. نتایج آزمایشهای پراکندگی نور دینامیک، میکروسکوپ الکترونی پویشی و میکروسکوپ نیروی اتمی نشان داد نانوکپسولهای حاوی دارو و هدفمند با فولات اندازهای حدود40 نانومتر و ساختار کروی شکل دارند. نتایج سنجش MTT و فلوسایتومتری بیانگر آن بود که نانو دارو هدفمند شده با فولات در الگوی وابسته به زمان و دوز، بقا و تکثیر را در سلولهای HCT116 القا میکند. نتایج نشان داد که فولیک اسید قادر است اثر بخشی دارو نسبت به داروی بدون فولات بر سلولهای سرطانی را افزایش دهد که میتواند بهعنوان گزینهای جدید در روشهای تولید داروهای جدید در درمان سرطان مطرح گردد.
منا مطهری نیا، محمد نبیونی،
دوره 8، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده
سرطان ریه دومین سرطان شایع است. ناکارآمد بودن درمانها و عوارض جانبی داروهای شیمی درمانی، اهمیت مسیر درمان را صدچندان مینماید. هدف این مطالعه بررسی اثر کورکومین و مقایسه اثر آن با داروی سیسپلاتین و نیز اثر ترکیب همزمان آنها بر رده سلولی Calu-6 و بیان ژن Cdc42 است. رده سلولی اپیتلیالی Calu-6 رده سلولی کارسینومای ریه انسان است که قبل و بعد از تیمار با دوز µg/ml 0/5 تا 8 کورکومین و µg/ml 0/1 تا 50 سیسپلاتین و تیمار با ترکیب هر دو طی 24 و 48 ساعت، شمارش و میزان بقای سلولی بهوسیله روش MTT بررسی شد. برای بررسی آپوپتوز و تغییر بیان ژن Cdc42، که یک GTPase از خانواده Rho ها است و در سرطانهای مختلف افزایش مییابد، از تکنیکهای فلوسایتومتری و Real time PCR استفاده و دادهها توسط نرمافزارهای GraphPad prism، Flowing software، Linreg، Excel و Rest آنالیز شد. در سلولهای تیمار شده با دوز µg/ml 0/67 کورکومین و µg/ml 1/7 سیسپلاتین (کمترین دوزهای موثر) طی 24 ساعت کاهش زنده مانی سلولها و همچنین القای مرگ سلولی نیز مشاهده شد بهطوریکه بیشترین مقدار آپوپتوز اولیه و آپوپتوز با تاخیر به ترتیب مربوط به تیمار با کورکومین و ترکیب همزمان کورکومین و سیسپلاتین بود. همچنین هم سیسپلاتین و هم کورکومین باعث بروز تغییرات مورفولوژیکی در سلولها شدند. نتایج آنالیز ژن نشان داد کورکومین و سیسپلاتین باعث کاهش بیان ژن Cdc42 میشوند. در تمامی موارد اثرات سینرژیک کورکومین و سیسپلاتین مشاهده شد. بنابراین کورکومین می تواند گزینه خوبی برای استفاده ترکیبی با داروهای شیمیدرمانی به منظور کاهش دوز مصرفی دارو و کاهش عوارض جانبی آنها باشد.
طیبه رحمتی دروازی، ریحانه سریری،
دوره 8، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده
آنزیم پراکسیداز واکنشهای اکسیداسیونی پیشمادههای مختلف را با استفاده از هیدروژن پراکسید که یک گونه فعال اکسیژنی است، تسریع میکند. گونههای فعال اکسیژن در غلظتهای کم، به عنوان پیامرسان در تنظیم مسیرهای درون سلولی عمل میکنند و در غلظتهای زیاد، با ایجاد استرس اکسیداتیو قابلیت غلبه بر سیستم ایمنی را دارند. از طرفی، نوشیدنیهایی مثل قهوه، چای و نوشابههای گازدار که به مقدار فراوان در رژیم غذایی روزانه افراد وجود دارند، حاوی مقادیر زیادی از آلکالوئید گزانتینها از جمله تئوفیلین و تئوبرومین هستند. از اینرو، تأثیر تئوفیلین و تئوبرومین بر فعالیت پراکسیداز بررسی شده است. فعالیت پراکسیداز به روش کینتیک توسط اسپکتروفتومتر از طریق دنبالکردن جذب محصول رنگی ناشی از اکسایش 4-آمینوآنتی پیرین در طول موج 510 نانومتر به مدت 3 دقیقه، در حضور و فقدان تئوفیلین و تئوبرومین اندازهگیری میشود. در این مطالعه نشان داده شد که هر دو ترکیب فعالیت آنزیم پراکسیداز را مهار میکنند و مقادیر IC50 برای تئوبرومین و تئوفیلین به ترتیب 0/50 و 0/55 میلیمولار است. از طرفی مقادیر ثابتهای Km و Vmax هر یک از مهارکنندهها، نارقابتی بودن مکانیسم مهار را نشان میدهد. همچنین مقدار Ki، برای تئوبرومین و تئوفیلین به ترتیب 0/03 و 0/045 میلیمولار تعیین شد. درنتیجه، تئوبرومین در مقایسه با تئوفیلین، به دلیل داشتن مقادیر کمتر IC50 و Ki، دارای قدرت مهار بالاتر و تمایل اتصال بیشتری به کمپلکس آنزیم - پیشماده است. بنابراین، نتیجهگیری میشود که تئوبرومین اثر مهاری قویتری بر فعالیت پراکسیداز دارد.
مهدیس معراجی ماسوله مقدم، فرهاد مشایخی، زیبا ظهیری، اکرم عیدی،
دوره 8، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده
هدف از این تحقیق بررسی پلیمورفیسم ژن MMP-3 و بیان آن در سرم خون در زنان ناباروری است که لقاح مصنوعی و انتقال جنین (In vitro fertilization and embryo transfer) انجام دادهاند. در این مطالعه100 زن نابارور با نتیجه لقاح مصنوعی ناموفق (-IVF) و 100 زن بارور با نتیجه لقاح مصنوعی و حاملگی کلینیکی موفق (IVF+) مورد بررسی قرار گرفتند. پلیمورفیسم ژنی و غلظت سرمی MMP-3 به ترتیب توسط واکنش زنجیرهای پلیمراز (ARMS-PCR) و روش الایزا (ELISA) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده بیانگر عدم وجود ارتباط بین فراوانی آللی و ژنوتیپی ژن MMP-3 در دو گروه مورد مطالعه است. همچنین نشان داده شد که کاهش معنیداری در غلظت MMP-3 بین دو گروه وجود دارد (000002/0P=). نتایج نشان داد میزان سرمی MMP-3 در ژنوتیپهای AA، AC و CC در گروه IVF- به ترتیب مقادیر 86، 33/65 و 33 ng/ml است. به طور کلی نتیجهگیری میشود که ارتباط معناداری بین پلیمورفیسم پروموتر ژن MMP-3 با دو گروه IVF+ و -IVF وجود ندارد، در حالی که کاهش معناداری در سطح پروتئین سرمی MMP-3 در گروه -IVF در مقایسه با گروه IVF+ وجود دارد. همچنین نشان دادیم که ژنوتیپ CC با کاهش غلظت سرمی MMP-3 در ارتباط است و ممکن است در نتیجه لقاح مصنوعی و انتقال جنین نقش داشته باشد.
گلناز پرویزی فرد، لاله سلوکی، مصطفی زکریازاده، حسین حقایی، سمیه سلطانی،
دوره 9، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده
آلبومین سرم انسانی یکی از مهمترین پروتئینهای خون است که توانایی اتصال به گستره زیادی از ترکیبات و داروهای مختلف را دارا است. از اینرو آگاهی از چگونگی پیوند داروها با آلبومین برای درک بهتر خصوصیات فارماکوکینتیک و فارماکودینامیک داروها حائز اهمیت است. برهمکنش دارو با آلبومین بر روی توزیع، دفع و برهمکنش دارو با بافتهای هدف اثرگذار است. نیکوتینآمید یک مکمل دارویی ایمن و ارزان است که برای پیشگیری و درمان کمبود ویتامین ب3 مصرف میشود. در این پژوهش برای مطالعه مکانیسم برهمکنش مولکولی نیکوتینآمید با آلبومین سرم انسانی از روشهای اسپکتروسکوپی و داکینگ مولکولی استفاده شده است. تاثیر دما، pH های اسیدی/ بازی و حضور یونهای فلزی، اوره و گلوکز روی برهمکنش نیکوتینآمید و آلبومین سرم انسانی بررسی شده است. مطالعات اسپکتروسکوپی نشان دادند که برهمکنش نیکوتینآمید با آلبومین سرم انسانی عمدتاً تحت کنترل نیروهای آبگریز بوده و واکنش بهصورت خودبهخودی است. تعداد جایگاه اتصال و ثابت اتصال بهترتیب برابر با 1 و 104×6/4 (لیتر/مول) است که در حضور گلوکز افزایش مییابند. حضور یونهای فلزی و pH قلیائی ثابت اتصال نیکوتینآمید به آلبومین را کاهش میدهد. نتایج حاصل نشانگر این است که نیکوتینآمید تمایل دارد به نواحی مشابهی که مولکولهایی با دنباله اسیدی به آنها میچسبند، متصل شود. در تفسیر مکانیسم برهمکنش و نیز حضور نیکوتینآمید در پدیدههای مختلف فیزیولوژیکی بدن انسان نتایج میتواند مفید باشد.
مائده پریشان، محمود ناطقی،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
هدف این تحقیق شناسایی ژن پمپهای MRPA و PGP در ایزولههای بالینی لیشمانیا است. از جملهی این ژنهای دخیل در مقاومت (MRPA) pgpa و (PGP) mdr1 هستند، که محصول آنها به عنوان انتقالدهنده وابسته به ((ABC TransporterATP در افلاکس دارو از سیتوزول به خارج غشا نقش دارند. در این راستا 40 داوطلب مبتلا به سالک به طور اتفاقی انتخاب گردیدند. ابتدا آماستیگوت ها با میکروسکوپ نوری بررسی گردیدند، سپس به محیط کشت دو فازی اختصاصیNNN تلقیح شدند. DNA ها به روش فنل-کلروفرم استخراج شدند و با پرایمرهای اختصاصی ناحیه ITS عامل ایجاد زخم تعیین هویت گردیدند. سپس فراوانی دو پمپ دخیل در مقاومت دارویی به کمک PCR بررسی شد. در این مطالعه ژن mdr1 که پیش از این در سویههای آزمایشگاهی مقاوم شده به دارو نشان داده شده بود، نسبت به pgpa فراوانی بیشتری را دارا بودند که یکی از دلایل افزایش را می توان به علت حضور پمپ MDR درسطح غشای پلاسمایی اشاره کرد، که مواد و دارو را از لایه های داخلی غشای دو لایه لیپیدی به لایه های خارجی انتقال میدهد و غلظت دارو را در داخل سلول کم میکند و باعث مقاومت دارویی میشود در حالیکه پمپ MRPA در غشا اندامک سلولی است.
ندا رضازاده، جواد بهارآرا، خدیجه نژاد شاهرخ آبادی،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
سیس پلاتین به عنوان یک داروی شیمی درمانی بدلیل عوارض جانبی در مراحل پیشرفته بیماری مشکلاتی ایجاد میکند. اخیراً گیاه آرتمیزیا بهدلیل داشتن ترکیبات فعال زیستی، اثرات ضد تکثیری و ضد التهابی مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این تحقیق بررسی اثر ضد سرطانی و آنتی متاستازی گیاه آرتمیزیا و سیس پلاتین به تنهایی و به صورت ترکیبی در رده سلولی A2780 سرطان تخمدان انسان است. زیستایی سلولهای A2780 پس از تیمار با عصاره متانولی اندامهای هوایی آرتمیزیا، سیس پلاتین و تواًم آن توسط آزمون MTT ارزیابی شد و تغییرات ریختشناسی هسته سلول با رنگ آمیزی DAPI بررسی شد. القای آپوپتوز توسط آزمون انکسین، اثرات ضد تهاجمی به وسیله سنجش مهاجرت سلولی و تغییرات سطح بیان ژنهای آپوپتوزی (Bax و P53) و ژنهای درگیر در متاستاز (MMP2 و MMP9) با استفاده از Real-time PCR مورد سنجش قرار گرفت. دادههای آزمایش MTT نشان داد که عصاره آرتمیزیا، سیس پلاتین و تواًم آن منجر به مرگ نیمی از سلولها شدند. تست DAPI و انکسین V، قطعه قطعه شدن DNA و افزایش درصد آپوپتوز سلولی نسبت به گروه کنترل را نشان داد. در آزمون مهاجرت و Real-time PCR غلظتهای تیماری منجر به کاهش تهاجم، افزایش بیان ژنهای آپوپتوزی (Bax و P53) و کاهش بیان ژنهای درگیر در متاستاز (MMP2 و MMP9) در سلولهای سرطانی شدند. نتایج این پژوهش نشان داد که عصاره گیاه آرتمیزیا و داروی سیس پلاتین به تنهایی دارای اثر ضد تکثیری، القا کننده آپوپتوز و دارای اثر آنتی متاستازی مناسب در رده سلولی A2780 است. همچنین، استفاده توأم از این گیاه همراه با سیس پلاتین علاوه بر داشتن اثرات مذکور باعث کاهش غلظت سیس پلاتین و عوارض جانبی ناشی از آن در درمان این بیماری میشود.
لیلا غلامی، فرنوش عطاری، محمود تلخابی، فاطمه سعادتپور،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
سرطان پستان شایع ترین سرطان و از مهمترین دلایل مرگ و میر برای زنان در سراسر جهان است. نوع سهگانه منفی، تهاجمیترین نوع سرطان پستان بوده و شیمیدرمانی تنها گزینه درمانی برای آن است. سلولهای سرطانی حتی درصورت برخورداری کافی از اکسیژن مسیر گلیکولیز را انتخاب میکنند و فعالیت این مسیر نقش مهمی در ایجاد سرطان ایفا میکند. درنتیجه هدف قرار دادن گلیکولیز میتواند استراتژی موثری برای از بین بردن سلولهای سرطانی باشد. در مطالعه حاضر اثر مهارکننده گلیکولیز به نام دیکلرواستات (DCA) روی القای آپوپتوز در سلولهای سرطان پستان سهگانه منفی به نام MDA-MB-231 سنجیده شده و بیان ژنهای ضدآپوپتوزی و miRNAهای انکوژن نیز بررسی شده است. نتایج آزمون MTT نشان داد که این دارو به صورت وابسته به غلظت موجب کاهش بقای سلولی میشود بهطوریکه غلظت 50 میلیمولار از این دارو بقای سلولی را تا %50 کاهش میدهد. نتایج آزمون انکسین/PI نشان داد که تیمار سلولها با DCA موجب افزایش %32 سلولهای آپوپتوزی نسبت به گروه کنترل میشود. نتایج آزمون چرخه سلولی نیز افزایش دوبرابری سلولها در مرحله Sub-G1 در گروه تیمار نسبت به گروه کنترل را نشان داد. درنهایت کاهش بیان ژنهای ضدآپوپتوزی Bcl2l1 و Mcl1 و همچنین کاهش بیان miR21 و miR27a به عنوان microRNAهای مهارکننده آپوپتوز در اثر تیمار با DCA مشاهده شد. نتایج ما نشان داد که DCA به عنوان مهارکننده گلیکولیز باعث کاهش تکثیر و القای آپوپتوز در سلولهای سرطان پستان سه گانه منفی میشود که القای آپوپتوز از طریق کاهش بیان ژنهای بقای سلولی و miRNAهای انکوژن صورت میگیرد.
نگار خراسانی، جواد بهارآرا، خدیجه نژاد شاهرخ آبادی،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
سرطان پانکراس یکی از کشندهترین و تهاجمیترین سرطانها است؛ فلورواوراسیل باعث توقف در چرخه سلولی و القای آپوپتوز در سلولهای سرطانی میشود. در مطالعه حاضر اثر فلورواوراسیل بر مراحل مختلف چرخه سلولی و بیان ژنهای درگیر در مسیر درونی آپوپتوز در رده سلولی AsPC-1 (سرطان پانکراس انسانی)، بررسی شده است. در این پژوهش تجربی-آزمایشگاهی برای بررسی اثر سمیت فلورواوراسیل بر روی تکثیر سلولهای AsPC-1 از آزمون MTT استفاده شد؛ نوع مرگ سلولي القا شده و تغییرات در چرخه سلولي به روش فلوسايتومتري بررسي شد؛ تغییرات در سطح بیان ژنهای (BAX، Bcl-2، APAF-1، Caspase-3، Caspase-9، p53 و p21) با تکنیک Real-time PCR ارزیابی شد. دادههای کمی حاصل در سطح معنیداری (p< 0.05) تحلیل گردید. یافتههای حاصل از آزمون MTT نشان داد که فلورواوراسیل بهصورت وابسته به غلظت باعث کاهش تکثیر سلولهای AsPC-1 میشود، نتایج آنالیز فلوسایتومتری نشان دهنده افزایش درصد سلولهای آپوپتوتیک در سلولهای تحت تیمار بود؛ فلورواوراسیل در سلولهای AsPC-1 سبب توقف چرخه سلولی در مرحله S و کاهش جمعیت سلولی در فاز G1 شد. بررسی نتایج Real-time PCR در سلولهای تیمار شده، نشان دهنده افزایش بیان ژنهای مسیر میتوکندریایی آپوپتوز و همچنین ژنهای موثر در تنظیم چرخه سلولی بود. فلورواوراسیل باعث کاهش تکثیر سلولی و القای آپوپتوز از طریق افزایش بیان ژنهای دخیل در مسیر درونی آپوپتوز در سلولهای AsPC-1 میشود، همچنین فلورواوراسیل با تنظیم ژنهای (p53 و p21) سبب توقف چرخه سلولی در این سلولها میشود.
زینب ملایی، لیلا کرمی، الهام رضایی، گیلدا کریمی،
دوره 10، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده
امروزه مشخص شده که ایزوفرم دوم آنزیم COX موسوم به COX-2 با تولید واسطه های التهابی نقش مهمی در التهاب و در بیماری هایی همچون آرتریت روماتوئید و آرتروز دارد. با این هدف طراحی داروهای مهارکننده COX-2 برای درمان التهاب یکی از مهم ترین اهداف محققان است. در این مطالعه با رویکرد in silico، اثر مهاری 3 مشتق جدید ایمیدازولی بر آنزیم COX-2 ارزیابی شد. داکینگ مولکولی با استفاده از Autodock Vina انجام شده و بهترین حالت اتصالی مهارکننده ها با آنزیم به عنوان ورودی شبیه سازی دینامیک مولکولی (MD) مورد استفاده قرار گرفت. MD با استفاده از نرم افزار Gromacs، به مدت 120 نانوثانیه انجام شد. سپس آنالیزهای ساختاری و ترمودینامیکی (تغییرات انرژی آزاد اتصال) و پیشگویی خواص فیزیکوشیمیایی انجام شدند. بر اساس داده های RMSD، ترکیبات در طی شبیه سازی به تعادل خوبی رسیدند و ثبات مطلوبی داشتند. همینطور نمودارهای RMSF نشان دادند که در اثر اتصال مهارکننده ها نوسانات کمپلکس ها کاهش پیدا کرد و رزیدوهای جایگاه فعال کمترین میزان نوسانات را داشتند. آنالیزهای Rg، SASA و DSSP نشان دادند که ساختار پروتئین تغییر چشمگیری نداشته است. همچنین مشخص شد که رزیدوهای Ser 530 وTyr 355 در تشکیل پیوند هیدروژنی نقش موثرتری دارند. بررسی پارامترهای فیزیکوشیمیایی بیانگر رفتار دارویی مناسب مهارکننده ها است. انجام آنالیزهای ساختاری و ترمودینامیکی (با روش MM-PBSA) و نیز مقایسه با داده های آزمایشگاهی IC50 حاکی از تاثیر مهاری مطلوب ترکیب 5b نسبت به سایر ترکیبات بر آنزیم COX-2 است.