10 نتیجه برای رحیمی
مریم عبدلی نسب، مهدی رحیمی،
دوره 4، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده
تعداد 38 توده و رقم مهم هندوانه از مناطق مختلف کشور جمع آوری و پس از آماده سازی خاک، در مزرعۀ تحقیقاتی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار کشت شد. به منظور بررسی تنوع ژنتیکی، DNA از برگ استخراج و واکنش زنجیرهای پلیمراز با استفاده از 14 جفت آغازگر SRAP بهینه شد. تعداد 136 باند چندشكل به دست آمد، كه جفت آغازگر EM10-Me4 با تعداد نوزده باند و جفت آغازگرهایEM16-Me4 و EM16-Me4 با تعداد هفت باند به ترتیب بيشترين و كمترين تعداد باند چندشكل را ايجاد کردند. محتواي اطلاعات چندشكل (PIC) در اين تحقيق بين 20/0 تا 32/0 و ميزان تنوع ژني براساس شاخص نی از 17/0 تا 28/0 به دست آمد. تجزيۀ تابع تشخيص خطي فيشر نشان داد که روش UPGMA و با انجام صحت گروهبندي در حدود 90 درصد، مناسبتر از ديگر روش هاي تجزيۀ خوشه اي است. تجزيۀ خوشه اي براساس روش جاکارد توده های تحت مطالعه را در پنج گروه مجزا قرار داد. تجزیه به مختصات اصلی نشان میدهد که مؤلفه های اول و دوم 5/92 درصد از تنوع به دست آمده را توجیه می کنند که خود نشان دهندۀ توزیع مناسب نشانگرها در کل ژنوم است.
مهدی رحیمی، مهدی رمضانی،
دوره 4، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده
گياه آويشن يكي از پرمصرفترين گياهان دارويي از نظر اسانس و متابوليتهاي ثانويه شناخته شده است. به منظور بررسي اثر دما بر فعالیت آنتیاکسیدانی، فنل کل، صفات زراعي و بازده اسانس دو گونه آويشن (کرماني و باغي) آزمايشي در سال 94 در قالب طرح اسپیلت پلات بر پایه طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار در گلخانه انجام شد. نتايج اين آزمايش نشان داد که بين دو گونه و دماهاي مختلف از نظر صفات اندازه گيريشده اختلاف معنيداري وجود دارد. درصد اسانس، فعالیت آنتیاکسیدانی، فنل کل و ارتفاع بوته در آويشن کرماني بيشتر از آويشن باغي بود. مقايسة ميانگين اثر متقابل براي صفت درصد اسانس نشان داد که مقدار اين صفت در آويشن کرماني و دماي 30 درجة سانتيگراد بيشتر از تيمارهاي ديگر است. میــزان IC50 آویشـن باغی و کرمانی در موقعيتهاي مختلف از 37/24 تا 43/54 میکروگرم در میلیلیتر و مـیزان تـرکیبات فنـلی از 63/36 تا 37/89 میلیگرم گالیکاسید در یک گرم عصارة خشک متغیر بودند. نتایج نشان داد که بیشترین فعالیت آنتیاکسیدانی، بازده اسانس و ترکیبات فنلی در دمای 30 درجه برای هر دو گونه مشاهده شد.
فرهاد ولیزادگان، مریم رحیمی تسیه،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
ناحیه قاعدهای-جانبی آمیگدال (BLA) جایگاه مهمی در تنظیم نوروترانسمیتری حافظۀ کاری و مرجع است. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر سیستم دوپامینرژیک ناحیه (BLA) بر حافظۀ کاری و مرجعبوده است.موش های صحرایی نر نژاد ویستار با استفاده از دستگاه استرئوتاکسی به صورت دوطرفه در ناحیۀBLA کانول گذاری شد. پارامترهای تعداد خطاهای کاری و مرجع و زمان سپری شده در بازوهای خطاهای کاری و مرجع با استفاده ازدستگاه تست ماز شعاعی و بر اساس پروتکلDSWS مورد محاسبه قرار گرفتند. تزریق آپومورفیندر دوزهای پایین (0.005 µg/rat) و بالا (0.5 µg/rat) درون هسته BLA سبب کاهش معنی داری در تعداد خطاهای کاری و نه مرجع شد که نشان دهنده بهبود حافظۀکاری است. تزریق دوز متوسط آپومورفین (0.05 µg/rat) موجب افزایش تعداد خطاهای کاری و مرجع و مدت زمان سپری شده در بازوهای مذکور شد که نشان دهنده آسیب به هر دو نوع حافظۀ است. تزریق کلرپرومازین (2 µg/rat) ، باعث کاهش خطای کاری و مرجع شد. اما بر مدت زمان سپری شده در بازوهای مربوطه تأثیری نداشت که دلالت بر تقویت حافظه های کاری و مرجع دارد. تزریق توامان کلرپرومازین(2 µg/rat) به همراه دوزهای مختلف آپومورفین هیچ تغییر معنیداری در تعداد خطاهای کاری و مرجع و زمانهای سپری شده در مقایسه با گروه کنترل و گروه دریافت کننده کلرپرومازین(2 µg/rat) ایجاد نکرد.یافته های فوق نشان میدهد که سیستم دوپامینرژیک هسته BLA از طریق هردو نوع رسپتور خانواده D1 و D2 در تعدیل حافظه های کاری و مرجع عمل میکنند. ثانیاً با توجه به سیگنالینگ کاملاً متفاوت درون سلولی این دو نوع رسپتور تأثیر این سیستم در هسته BLA بر حافظۀ کاری و مرجع حاصل برآیند عملکرد هردو نوع خانواده رسپتوری است.
مریم رحیمی،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
گزارش شده که 1، 25دی هیدروکسی ویتامین D3 یک شکل فعال ویتامینD رشد تعدادی از سلولهای سرطانی پوست، پروستات، سینه، کولون و لوسمی را مهار میکند. والپروئیک اسید، به عنوان یک مهارکنندۀ قوی هیستون داستیلاز، همچنین نقش مهمی در مهار تکثیر سلولهای تومور ایفا میکند. با این حال، تا کنون هیچ گزارشی در مورد همکاری بین والپروئیک اسید و 1، 25دی هیدروکسی ویتامین D3 برای اثر ضد سرطانی وجود ندارد. هدف از تحقیق حاضر ارزیابی این بود که آیا دوزهای کم1، 25دی هیدروکسی ویتامینD3 سمیت والپروئیک اسید را تقویت میکند و آیا این عمل از طریق مکانیزم های آپوپتوز انجام میگیرد. در این مطالعه سلول هایHL-60 با غلظت های مختلف والپروئیک اسید و 1، 25دی هیدروکسی ویتامین D3 به تنهایی و در ترکیب با یکدیگر در 24ساعت تیمار شدند. درصد زنده بودن سلولها به روش MTT سنجیده شد و سپس برای بررسی نوع مرگ سلولی از رنگ آمیزی Hoechst استفاده شد. مطالعه حاضر نشان داد که1، 25دی هیدروکسی ویتامین D3 اثر آنتی توموری والپروئیک اسید را افزایش میدهد. همچنین نتایج حاصل از رنگ آمیزی سلولها نشان داد که والپروئیک اسید و 1، 25دی هیدروکسی ویتامین D3 باعث القاء آپوپتوز در سلولهای HL-60 میشوند. در کل ترکیب جدید والپروئیک اسید و 1، 25دی هیدروکسی ویتامین D3 هم افزایی اثر ضد تکثیری و القاء آپوپتوز در روی سلولهای سرطانی HL-60 را نشان داد.
اکرم رحیمی، اصغر کامرانی، فریده عطار، روح انگیز عباس عظیمی،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
Lallemantia از تیره نعناعیان، زیر تیره Nepetoideae جنس کوچک با گسترش زیاد در ایران می باشد و به طور سنتی مصارف پزشکی دارد. در این مطالعه ساختار تشریحی گونه های این جنس برای ارزیابی مفید بودن کاربرد این ویژگی ها در تاکسونومی به طور مقایسه ای مورد تحقیق قرار گرفت. آزمایش های تشریحی با استفاده از برش های دستی تهیه شده از ساقه و برگ و رنگ آمیزی با قهوه ای بیسمارک، کارمن و آبی متیلن انجام گرفت. همچنین ویژگی های تشریحی با استفاده از واکاوی های مولفه اصلی (PCA) و خوشه ای (Cluster Analysis) مورد بررسی قرار گرفتند. بر اساس نتایج به دست آمده، اگرچه ویژگی های کلی تشریحی ساقه و برگ در گونه های مورد مطالعه بسیار شبیه به یکدیگر است. اما واکاوی های چند متغیره نشان داد که برخی از ویژگی های تشریحی کمی (عددی) مانند ضخامت پهنک، ضخامت پارانشیم نردبانی و اسفنجی در این جنس دارای ارزش تاکسونومیک می باشد. شباهت های ریخت شناختی بین L. royleana و L. baldshuanica با داده های تشریحی تایید می گردد.
مهدی رحیمی،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
در این مطالعه، ارتباط بین نشانگرهای ISSR با برخی از صفات زراعی در 22 توده اسفرزه با استفاده از تجزیه و تحلیل رگرسیون گام به گام انجام شد. تجزیه و تحلیل نتایج رگرسیونی، ارتباط معنی داری بین صفات و برخی از جایگاههای نشانگر مورد مطالعه نشان داد. برای بعضی صفات بیش از یک نشانگر آگاهی بخش تشخیص داده شد. در مجموع 90 نشانگر آگاهی بخش ISSR مشخص شد که با توجه به ارتباط بعضی از نشانگرها در کنترل چندین صفت، در نهایت 48 نشانگر ارتباط معنیداری با صفات نشان دادند. نشانگرهای UBC816-2، UBC826-2 و UBC826-3 با عملکرد همبستگی معنی داری نشان دادند و 5/53 درصد از تنوع فنوتیپی را توجیه کردند. در میان آغازگرهای ISSR، توجه ویژه ای باید به آغازگر UBC811 و همچنین نشانگر UBC813-11 شود چرا که بیشترین ارتباط بین این آغازگر و این قطعه با صفات مورد مطالعه بود. برخی از این نشانگرها با بیش از یک صفت ارتباط داشتند که نشان دهنده پیوستگی نزدیک این صفات یا کنترل این صفات توسط اثرات پلیوتروپی است. این آغازگرها برای بهبود و اصلاح اسفرزه مفید هستند.
منصور میرتاج الدینی، فیروزه بردبار، محمدرضا پریشانی، ارنست ویتک، محمدرضا رحیمی نژاد،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
بر اساس این پژوهش، گونه Jurinea cartilaginea از سرده Jurinea جدا می شود و در زیرطایفه Centaureinae قرار میگیرد. مطالعات مولکولی بر پایه نواحی هسته ای قابل رونویسی بین ژنی ریبوزومی (nrITS)، اطلاعات کروموزومی و مورفولوژی دانه گرده از مطالعات مورفولوژی حمایت می کنند. بر پایه این نتایج، J. cartilaginea به سرده Karvandarina نزدیک است و به این سرده منتقل می شود. به علت تفاوت در ویژگی های ریخت شناسی بین گونه مذکور و گونه Karvandarina aphylla، یک زیرسرده نو به نام Pseudojurinea شرح داده میشود. همچنین مطالعات مولکولی از تک نیایی بودن سرده Jurinea حمایت می کنند.
طاهره سادات میراحمدی، فرهاد ولی زادگان، مریم رحیمی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
هیپوکامپ، ساختاری کلیدی در پردازش اضطراب و ذخیره حافظه است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی برهمکنش میان سیستمهای گابائرژیک ناحیهCA1 هیپوکامپ و سیستم مورفینرژیک در تعدیل این رفتارها است. در این مطالعه موشهای نر نژاد ویستار با استفاده از جراحی استرئوتاکسیک در ناحیه CA1کانول گذاری شدند. پس از طی دوره ریکاوری مورفین (آگونیست گیرندههای اوپیوئیدی مو) به صورت درون صفاقی، موسیمول و بیکوکولین (آگونیست و آنتاگونیست گیرندههایGABAA) به درون CA1 تزریق گردید. پارامترهای مدت زمان حضور (%OAT) و تعداد ورود به بازوی باز (%OAE) در دستگاه EPM محاسبه شدند. آزمون تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد تزریق درون صفاقی مورفین (%OAT) و (%OAE) را افزایش میدهد که حاکی از اثرات اضطراب زدای مورفین است. طبق نتایج آزمون t زوجی تشکیل حافظه بهبود یافت. تزریق پیش از آزمون دوزهای مختلف موسیمول و بیکوکولین به ترتیب رفتارهای شبه اضطراب زدا و اضطراب زایی را القا نمود در حالیکه اثرات آنها روی حافظه بهبودبخش بود. تزریق سیستمیک دوز موثر مورفین به همراه دوزهای سه گانه موسیمول اثرات هم افزایی را در تشکیل حافظه و کاهش اضطراب القا نمود. تزریق این دوز از مورفین به همراه دوزهای سه گانه بیکوکولین، سبب تغییر اثرات منفی بیکوکولین روی اضطراب گردید ضمن اینکه تشکیل حافظه در این گروهها افزایش یافت. این یافتهها نشان میدهند که سیستمهای گابائرژیک و اپيوئيدرژيک تاثیرات مشابهی برحافظه و اضطراب در ناحیه CA1 دارند.
محسن علیزاده، نظام آرمند، مریم رحیمی، شکوفه حاجیهاشمی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
عصاره جلبکهای دریایی به سبب دارا بودن مواد مغذي فراوان، ظرفیت نگهداری آب بالا، تنظيم کنندههاي رشد گياهي و وجود ریزجانداران مفيد ميتواند خصوصيات فيزيکوشيميايي خاک را بهبود و تأثير مطلوب بر رشد و نمو گياهان داشته باشد. به این منظور آزمایشی با هدف بررسی تأثیر عصاره جلبک قهوهای آسکوفیلوم نودوسوم (Ascophyllum nodosum) بر شاخصهای مورفوفیزیولوژیکی گیاه لوبیا تحت تنش کمبود آب به صورت فاکتوريل در قالب طرح کاملاً تصادفي با سه تکرار به اجراء درآمد. تيمارهاي آزمايش شامل 4 سطح محلول پاشی عصاره جلبک دریایی (0، 2/0، 4/0 و 6/0 درصد حجمی) و 3 سطح تنش کمآبی شامل بدون تنش، تنش ملایم و تنش شدید (به ترتیب آبیاری در سطح 75، 50 و 25 درصد ظرفيت زراعي) بود. نتایج نشان داد که اثرات متقابل تنش و عصاره جلبکی بر صفات مورد بررسی معنیدار نبود اما عصاره جلبک دریایی آسکوفیلوم به تنهایی موجب افزایش معنیدار سطح و تعداد برگ، طول برگ، سطح و طول ریشه، وزن خشک ریشه، محتوای کلروفیل a، b و محتوای کلروفیل کل شد. کاربرد عصاره جلبکی در سطوح 2/0 و 4/0 درصد باعث افزایش معنیدار پارامترهای اندازهگیری شده در مقایسه با شاهد شد. در بررسی اثرات تنش کمآبی مشاهده شد که با افزایش شدت تنش از 75 درصد ظرفیت زراعی به 25 درصد ظرفیت زراعی تمامی صفات مورد بررسی کاهش معنیداری داشت. نتایج این پژوهش نشان داد که محلول پاشی عصاره جلبک دریایی موجب افزایش معنیدار برخی خصوصیات ریخت شناختی و رنگدانههای فتوسنتزی شد, درحالیکه تنش کمآبی سبب کاهش معنیدار شاخصهای مورد بررسی شد.
فرشته محمدحسنی جور، مهدی رحیمی،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
آلودگی فلزات سنگین در آب و خاک، جدیترین مشکل ناشی از فرآیندهای صنعتی و معدنی و سایر فعالیتهای انسانی است. قارچپالایی یک روش بیوتکنولوژی است که از قارچها برای حذف آلایندههای سمی از محیط به روشی کارآمد و مقرون به صرفه استفاده میکند. قارچهای ماکرو یکی از مهمترین میکروواسطههای طبیعت هستند. گونه های پلوروتوس به عنوان محبوبترین و پر کشتترین گونه در سراسر جهان در نظر گرفته میشوند و این ممکن است به دلیل هزینه تولید پایین و عملکرد بیشتر آنها باشد. مطالعات نشان داده است که در خاک های آلوده به فلز، این قارچ ممکن است رشد گیاه را از طریق بهبود تغذیه معدنی و یا با کاهش سمیت فلزات بهبود ببخشد. به منظور ارزیابی میزان تحمل این قارچ نسبت به غلظتهای متفاوت از فلزات سنگین، رشد قارچ در محیط جامد و مایع MMN، حاوی غلظتهای متفاوت (15،0، 30، 45 و 60 میلیگرم در لیتر) فلزات سنگین روی، منگنز، کادمیوم، سرب و نیکل انجام و پارامترهای رشدی و میزان انباشت فلز در میسیلیوم اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که تحمل این قارچ نسبت به فلزات دارای تنوع زیادی است به طوریکه افزایش پارامترهای رشدی در مورد دو فلز روی و منگنز و مهار رشد حتی در غلظتهای پایین فلزات نیکل، کادمیوم و سرب (15 میلی گرم در لیتر) مشاهده شد. میزان انباشت فلز در میسیلیوم قارچی نیز با افزایش غلظت فلز در محیط کشت افزایش یافت. در این تحقیق برای اولین بار پارامترهای رشدی و میزان انباشت فلزات سنگین در شرایط آکسنیک بررسی و توصیف شده است.