11 نتیجه برای ورزشکار
دانشجو مینا خنتان، دکتر بهروز عبدلی، دکتر علیرضا فارسی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
تحریک جریان مستقیم فراجمجمهای (tDCS) بعنوان یکی از جدیدترین روشهای تکمیلی در راستای ارتقای عملکرد ورزشی و آمادگی روانی ورزشکاران حرفهای است. در پژوهش حاضر، اثرات 10 جلسه tDCS آندال، دوگانه همزمان در یک نیمکره مغز، در نواحی قشر حرکتی اولیه (M1) و قشر پیشپیشانی پشتی (DLPFC)، را بر عملکرد شنا، سرسختی ذهنی و فشار ادراک شده بررسی کردیم. 20 شناگر حرفهای مرد (سن: 00/19±86/2 سال) در این پژوهش تصادفی، دوسوکور و تجربی-شاهد شرکت کردند. آزمون عملکرد 100 متر شنای آزاد، پرسشنامه سرسختی ذهنی(SMTQ) و مقیاس فشار ادراک شده (RPE) به عنوان پیش آزمون مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس، 10 جلسه tDCS (هر جلسه به مدت 20 دقیقه و شدت 2 میلیآمپر) اعمال شد. 48 ساعت پس از دهمین جلسه tDCS، ارزیابیها تکرار شدند. جهت تجزیه و تحلیل آماری از روش ANCOVA استفاده شد. یافتهها: پس از چندین جلسه tDCS، عملکرد شنا بهطور معنیداری بهبود یافت (03/0=P)؛ نمره کل سرسختی ذهنی بهطور معنیداری (046/0=P) افزایش یافت و تغییر معناداری در RPE مشاهده نشد. بر اساس نتایج این مطالعه، tDCS چند جلسهای همراه با تمرینات متداول برای بهبود عملکرد شناگران و جنبههای روانشناختی توصیه میشود. بنابراین، tDCS میتواند به عنوان یک روش آمادهسازی مغزی در نظر گرفته شود.
بهنام مرادی، امیر لطافت کار، ملیحه حدادنژاد، مهدی حسین زاده، مهدی خالقی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
مقدمه و هدف: خسته شدن ورزشکاران مستعد آسیب و قرارگیری آنها در وضعیتهایی نظیر انجام مانور برشی احتمال ریسک آسیب لیگامان صلیبی قدامی را افزایش میدهد. لذا هدف از پژوهش حاضر پاسخ به این سوال است که آیا خستگی عملکردی اثر تمرینات عصبی عضلانی بر متغیرهای کینتیکی حین اجرای کاتینگ را در مردان ورزشکار مستعد آسیب تغییر میدهد؟
روش بررسی: پژوهش حاضر نیمه تجربی بوده و در دو گروه کنترل و تجربی بصورت طرح پیش آزمون و پس آزمون با و بدون خستگی قبل و بعد تمرینات عصبی- عضلانی اجرا شد. 32 دانشجوی مرد ورزشکار 18 تا 25 سال همراه با نقص کنترل تنه، بصورت هدفمند انتخاب و بصورت تصادفی در گروه کنترل (16 نفر) و تجربی (16 نفر) قرار گرفتند. از صفحه نیرو جهت اندازهگیری نیروهای عکس العمل زمین استفاده شد. آزمون تحلیل واریانس برای تجزیه و تحلیل آماری در سطح کوچکتر از 05/0P < بکار گرفته شد.
یافته ها: نتایج پژوهش حاضر بهبود معنی دار متغیرهای نیروی عکس العمل زمین را در پس آزمون گروه تجربی نسبت به پیش آزمون نشان داد (05/0P<). در حالی که هیچ یک از این متغیرها در گروه کنترل تغییر معنی داری نداشتند (05/0P>).
نتیجه گیری: بنظر میرسد انجام تمرینات عصبی - عضلانی تنه و ران در ورزشکاران با نقص کنترل تنه سبب بهبود قابل توجهی در ثبات کنترل تنه میشود به طوریکه در شرایط با و بدون خستگی توانستند بهبود معناداری را در پارامترهای منتخب نیروهای عکس العمل زمین نشان دهند. لذا احتمالاً این شیوه تمرینی را بتوان بعنوان روشی سودمند در ورزشکاران و شرایط نامبرده توصیه نمود.
نادر شوندی، حیدر صادقی، حجت الله نیک بخت، رحمان شیخ حسینی،
دوره 10، شماره 3 - ( 3-1391 )
چکیده
در ورزشهایی مانند هندبال، تنیس و والیبال فرد نیاز دارد نیروی زیادی را در بالای شانه اعمال کند. در
چنین ورزشهایی ورزشکاران در معر ضایعات استفاده بیش از حد قرار دارند. سندرم عضله تحت
خاری به مفهوم ضعف و آتروفی بدون درد این عضله است که به دنبال نوروپاتی عوب فوق کتفی به
وجود میآید. هدف این تحقین بررسی اثر شیوه تمرینی کوتاه مدت قدرتی استقامتی فزاینده و تحریک -
الکتریکی بر قدرت و پارامترهای الکترومیوگرافی عضله تحت خاری است.
21 بازیکن والیبال مبتلا به سندرم عضله تحت خاری به طور توادفی به دو گروه تمرینات قدرتی -
13/1±7/ 211 سانتیمتر، وزن 1 /3±1/ 11 سال، قد 6 /1±3/ استقامتی فزاینده ) 6 نفر، میانگین سنی 1
3 سال( و تحریک /11±2/ 1 و سابقه عضویت در تیم ملی 7 /1±1/ کیلوگرم، سابقه ورزش والیبال 0
16 کیلوگرم، /1±6/ 211 سانتیمتر، وزن 1 /0±2/ 11 سال، قد 0 /1±1/ الکتریکی ) 6 نفر، میانگین سنی 0
1 سال( تقسیم شدند. 15 نفر از /3±1/ 1 و سابقه عضویت در تیم ملی 1 /0± سابقه ورزش والیبال 1
10 سانتیمتر، وزن /6±3/ 10 سال، قد 1 /2±1/ بازیکنان سالم نیز به عنوان گروه کنترل )میانگین سنی 1
3 سال( در /1±1/ 1 سال و سابقه عضویت در تیم ملی 3 ±3/ 10/6±7/2 کیلوگرم، سابقه ورزش والیبال 1
نیر گرفته شدند. مداخلات درمانی به مدت 1 هفته انجام شد. الکترومیوگرافی سطحی عضلات تحت
خاری و گرد کوچک و حداکثر قدرت ایزومتریک عضلات چرخ دهنده خارجی قبل و بعد از مداخلات
اندازهگیری شد. تحلیل دادهها با استفاده از آزمون t همبسته و تحلیل واریانس یکطرفه در سط اطمینان
10 درصد ) 5950 P< ( انجام شد.پس از هشت هفته، حداکثر قدرت ایزومتریک عضلات چرخدهنده خارجی در هر دو گروه تاربی
افزایش معنیداری نشان داد، ولی در فاکتورهای IEMG و RMSEMG تغییر معنیداری مشاهده نشد.طبن یافتههای این تحقین، تمرینات قدرتی استقامتی فزاینده و تحریک الکتریکی باعث افزایش حداکثر -
قدرت ایزومتریک عضلات چرخدهنده خارجی بازو میشوند. ولی هر دو روش درمانی تأثیری بر
پارامترهای الکترومیوگرافی عضلات تحت کتفی و گرد کوچک ندارند. به نیر میرسد نمیتوان از
الکترومیوگرافی سطحی برای تعیین اثر این پروتکلها بر عضلات فوق استفاده کرد.
زهرا درزی شیخ، محمدحسین علیزاده، علی اشرف جمشیدی،
دوره 10، شماره 4 - ( 7-1391 )
چکیده
ناتوانی باقیمانده در مچ پا به دنبال پیچ خوردگی اولیه اسپرین مجدد را طی فعالی تهای فیزیکی به دنبال دارد و در
30 درصد از موارد منجر به ناپایداری عملکردی مچ پا م یشود. هدف تحقیق حاضر تعیین حداکثر گشتاور به وزن
کانسنتریک و اکسنتریک عضلات مچ پا در زنان ورزشکار سالم و مبتلا به ناپایداری عملکردی بوده است. 30 زن
ورزشکار حاضر در لیگ برتر تهران با دامنه سنی 20 تا 28 سال با روش نمون هگیری در دسترس انتخاب شدند.
پس از انجام آزمو نهای بالینی و پرکردن پرس شنامه آزمودن یها به دو گروه کنترل و گروه با ناپایداری عملکردی
مچ پا تقسیم شدند. سپس حداکثر گشتاور به وزن اینورژن، اورژن مچ در سرعت 60 و پلانتار فلکشن و دورسی
مستقل t فلکشن مچ پا در سرعت 120 درجه بر ثانیه تعیین شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماری
استفاده شد. یافته ها نشان داد که تنها تفاوت معن یداری در حداکثر گشتاور کانسنتریک پلانتار فلکشن بین دو
نتایج تحقیق بر ضرورت اهمیت گشتاور کانسنتریک عضلات پلانتار فلکسور در .(p < 0/ گروه وجود دارد ( 05
ناپایداری عملکردی مچ پا در برنام هریزی پروتکل های درمانی و توا نبخشی ورزشکاران آسی بدیده دلالت دارد.
علی قاسمی کهریزسنگی، علی کاظمی، علیاصغر رواسی، محمدرضا حائری، محمدرضا دهخدا،
دوره 12، شماره 7 - ( 1-1393 )
چکیده
هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر مکملسازی گلوکز وگلوتامین طی چهارهفته تمرین تناوبی- استقامتی واماندهساز، که باعث تخلیه گلیکوژنی عضلات میشود، بر HSP72 سرم مردان غیرورزشکار بود. بدینمنظور 20 نفر مرد سالم که فعالیتبدنی منظم نداشتند انتخاب شدند و بهطور تصادفی در چهار گروه تحت مطالعه قرار گرفتند: گروه مکملسازی گلوکز بههمراه تمرین تخلیه گلیکوژنی (n=5، مکمل 1)، گروه مکملسازی گلوتامین به همراه تمرین تخلیه گلیکوژنی (n = 5، مکمل 2)، گروه تمرین تخلیه گلیکوژنی (n=5، دارونما) و یک گروه بدون هرگونه دستکاری (n=5، کنترل). نمونههای خونی در ابتدای دوره چهارهفتهای پروتکل تمرینی تناوبی- استقامتی واماندهساز براساس آزمون RHIET و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی از سیاهرگ زند اعلی جمعآوری شد. غلظت HSP72 سرم بهوسیله تکنیک ELISA اندازه گرفته شد. اثرات اصلی و متقابل با استفاده از آزمون آماری آنووای دوراهه اندازهگیری و بهوسیله آزمون تعقیبی توکی کامل شد. سطح معنیداری نیز α=0.05 انتخاب شد. نتایج تحقیق نشان داد که متغیر مستقل تمرین باعث کاهش معنیدار HSP72 سرم [F(1,17)= 6.362 P<0.05] شد. متغیر مستقل مکمل نیز باعث کاهش معنیدار HSP72 سرم [F(1,17)= 15.362 P<0.01] شد. نتایج آزمون تعقیبی توکی حاکی از اختلاف معنیدار بین گروههای دارونما با مکمل گروه 1(p<0.05) و بین گروههای دارونما با گروه مکمل 2 (p<0.01) بودند. اثر متقابل بین دو متغیر مستقل مکملسازی و تمرینی معنیدار نبود. بهطور کلی، نتایج تحقیق پیشنهاد میکند که مکملسازی گلوکز یا گلوتامین در وضعیت تمرینی تخلیه گلیکوژنی باعث کاهش میزان HSP72 سرم در مردان غیرورزشکار پس از چهارهفته میشود.
جلیل عطایی، دکتر محمدرضا دهخدا، دکتر حمید رجبی، دکتر نعیما خواجوی، سارا زارع کاریزک،
دوره 12، شماره 8 - ( 7-1393 )
چکیده
هدف پژوهش مقایسه اثر 4 هفته تمرین قدرتی به دو روش مقاومت سازگارپذیر و یکنواخت بر قدرت بیشینه و توان ورزشکاران تمرین کرده بود. 61 نفر از
ورزشکاران مرد باشگاههای 70 کیلوگرم و /22±60/ 674 سانتی متر، وزن 00 /54±1/ 20 سال، قد 05 /00±2/ برگزیده تهران 8 نفر ووشو، 8 نفر کشتیگیر با سن 00
62 پس از نخستین آزمون از متغیرهای قدرت بیشینه بالاتنه و پایینتنه، توان بالاتنه و پایینتنه، درصد چربی، محیط دور اندام و وزن /87±4/ درصد چربی 25
بصورت تصادفی در دو گروه تمرین قدرتی مقاومت سازگارپذیر و یکنواخت قرار گرفتند و به مدت 4 هفته و هر هفته سه جلسه در تمرینات شرکت کردند.
تمرین در هر دو گروه شامل حرکات اسکات و پرس سینه بود که با مقاومت 80 درصد 1RM در سه نوبت با 0 تکرار انجام شد تمرین در گروه مقاومت
سازگارپذیر بدین صورت بود که به مقدار 20 درصد 1RM توسط زنجیر در درازای دامنه حرکتی به بار تمرین اضافه میشد. در پایان دوره تمرینی از
متغیرهای وابسته تحت شرایط مشابه آزمونی دوباره به عمل آمد. آزمون تحلیل کواریانس برای مقایسه میزان پیشرفت قدرت و توان دو گروه نشان داد که در
=0/ متغیرهای وزن 596 p = ، محیط دور اندام 645 P =0/ ، درصد چربی 465 P =0/ ، توان بالاتنه 217 P =0/ ، توان پایینتنه 202 P =0/ و قدرت بیشینه بالاتنه 805 P بین
=0/ دو گروه تفاوت معنیداری وجود نداشت، اما در متغیر قدرت بیشینه پایینتنه 04 P تفاوت معنیداری بین دو گروه وجود داشت در بررسی نتایج هرچند
=0/ بیشتر متغیرها اختلاف معناداری نشان ندادند، بررسی اندازه اثر گروهها نشان داد که 12 ES = 0/ در توان بالاتنه 14 ES =0/ در توان پایینتنه 65 ES در قدرت
=6/ بالاتنه و 84 ES %58/ 60 % در بالاتنه، 18 / در قدرت پایینتنه، به نفع گروه مقاومت سازگارپذیر است. این تفاوت در قدرت بیشینه در گروه سازگارپذیر 12
1% پایینتنه / 1% بالاتنه، 16 / 26 % در پایینتنه بود. همچنین این اندازه اثر بر توان درگروه سازگارپذیر 97 / 64 % در بالاتنه، 84 / درپایینتنه و در گروه یکنواخت 81
4% پایینتنه بود. روی هم رفته پژوهش نشان داد که برای افزایش قدرت بیشینه و توان، تمرین سازگارپذیر کارآمدتر / 4% بالاتنه، 17 / و در گروه یکنواخت 61
از روش سنتی )یکنواخت( است.
لیلا قنبری، محمدحسین علیزاده، هومن مینونژاد، سید حسین حسینی،
دوره 17، شماره 17 - ( 2-1398 )
چکیده
با توجه به نقش مهمی که کتف در حرکات مفصل شانه بر عهده دارد، موقعیت قرارگیری آن روی قفسه سینه میتواند بر عملکرد این مفصل اثرگذار باشد؛ بنابراین، هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه پیشبین قدرت و دامنه حرکتی چرخش مفصل شانه با اختلال حرکت کتف در ورزشکاران زن با الگوی پرتاب از بالای سر است. پژوهش حاضر از نوع پژوهشهای توصیفی-همبستگی است که روی 60 نفر از بازیکنان زن والیبال، هندبال، بسکتبال و بدمینتون انجام شد. اختلال حرکت کتف از طریق آزمون لغزش جانبی کتف، اندازهگیری شد. برای اندازهگیری دامنه حرکتی و قدرت چرخش مفصل شانه به ترتیب از گونیامتر و قدرتسنج دستی استفاده گردید. دادهها با آزمونهای همبستگی اسپیرمن و رگرسیون چندگانه آنالیز شدند. ضرایب همبستگی میان دامنه حرکتی چرخش داخلی شانه (0/734- r =؛ 0/000P=)، دامنه حرکتی چرخش خارجی شانه (0/693r =؛ 0/001P=)، قدرت چرخش داخلی شانه (0/674r=؛ 0/005P=) و قدرت چرخش خارجی شانه (0/719- r =؛ 0/001P=) با اختلال حرکت کتف معنیدار بود. تحلیل مدل پژوهش نشانداد که حدود یکسوم (30/1 درصد) از کل تغییرات در اختلال حرکت کتف، وابسته به متغیرهای مستقل ذکرشده در این مدل رگرسیونی میباشد؛ بنابراین، باید به غربالگری ورزشکاران با الگوی پرتاب از بالای سر، جهت تشخیص اختلال حرکت کتف و شرکت در تمرینات اصلاحی با هدف افزایش دامنه حرکتی چرخش داخلی شانه و قدرت عضلات چرخشدهنده خارجی شانه توجه کرد.
مینا کربلائی مهدی، محمدحسین علیزاده، هومن مینونژاد،
دوره 18، شماره 19 - ( 4-1399 )
چکیده
اسپرین مچ پا یکی از شایعترین آسیبهای اندام تحتانی است. بیشتر از 70 درصد افراد که دچار اسپرین مچ پا شدهاند، به بیثباتی مزمن مچ پا مبتلا میشوند. با وجود این، بعضی از افراد با این آسیب بهخوبی سازگار میشوند (افراد گروه کوپر) و بیثباتی مزمن مچ پا را تجربه نمیکنند. هدف از پژوهش حاضر مقایسۀ میزان فعالیت الکترومیوگرافی عضلات درگیر در راهکارهایحفظ تعادل حین ایستادن تکپا بین ورزشکاران با بیثباتی مزمن مچ پا، کوپر و سالم است. 13 ورزشکار مبتلا به بیثباتی مزمن مچ پا، 10 ورزشکار کوپر و 11 ورزشکار سالم در این تحقیق مشارکت داشتند. هر شرکتکننده بهمدت 20 ثانیه تعادل تکپای خود را روی سطوح 3 و 12 دستگاه تعادلی بایودکس حفظ میکرد و فعالیت الکتریکی عضلات با دستگاه الکترومیوگرافی در این مدت ثبت میشد. نتایج نشان داد که فعالیت افراد با بیثباتی مزمن مچ پا در مقایسه با افراد سالم در عضلات دوقلو داخلی و راسترانی (0/05p≤)، در مقایسه با گروه کوپر کاهش یافت که فعالیت عضلات درشتنی قدامی، دوقلو داخلی و راستشکمی (0/05p≤) آنها کاهش یافته بود. افراد با بیثباتی مزمن مچ پا کاهش فعالیت عضلات ناحیۀ دیستال و پروگزیمال را در طول ایستادن تکپا نشان دادند و نمیتوان با قطعیت بیان کرد که کدام راهکار در این افراد بیشتر در حفظ تعادل در حالت ایستادن تکپا نقش دارد.
حیدر صادقی، محسن علی دارچینی، حسین نبوی نیک،
دوره 19، شماره 22 - ( 10-1400 )
چکیده
ثباتمرکزی واژهای پرطرفدار محسوب میشود و اصول پایهای بسیاری از برنامههای بازتوانی، آموزش عملکرد و برنامههای پیشگیری است. ازاینرو، هدف پژوهش حاضر؛ بررسی ارتباط استقامت و توان ثباتمرکزی با عملکرد ورزشکاران نوجوان میباشد. در این مطالعه 12 شناگر پسر شرکت کردند. برای اندازهگیری استقامت و توان ثباتمرکزی بهترتیب از پروتکل مکگیل و آزمون پرتاب توپ مدیسینبال و آزمون دراز و نشست استفاده شد. عملکرد آزمودنیها به صورت عمومی (پرشطول، پرشعمودی، دو 9 مترسرعتی، دو 9×4 متر، آزمون انعطافپذیری و پرتابتوپ مدیسینبال) و اختصاصی (تواتر استروک، و رکورد 100 متر کرال سینه) اندازهگیری شد. از روش همبستگی پیرسون برای بررسی ارتباط استقامت و توان ثباتمرکزی با عملکرد ورزشکاران استفاده شد. نتایج نشان داد تنها بین آزمون فلکشن تنه با پرشطول و پرتاب توپ مدیسینبال و بین امتیاز کلی توان ثباتمرکزی با انعطافپذیری ارتباط وجود دارد. همچنین بین فلکشن جانبی سمت چپ با دو 9×4 متر و بین آزمون فلکشن تنه با تواتر استروک رابطه معکوس معنی داری یافت شد. نتایج این پژوهش بیانگر ارتباط ضعیف بین ناحیه ثباتمرکزی و عملکرد عمومی و اختصاصی شناگران است، که بر اساس این نتایج ضرورتی برای تمرکز روی این سبک از برنامههای تمرینی برای شناگران وجود ندارد.
دکتر رامین بلوچی، دکتر فریده باباخانی، دکتر محمدرضا هاتفی، آقای حسین حسین پور،
دوره 21، شماره 25 - ( 6-1402 )
چکیده
مقدمه: هدف مطالعه حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرینات ثباتمرکزی بر عملکرد اندام فوقانی بر مبانی آزمون تعادلی Y، قدرت و دامنه حرکتی چرخش شانه در ورزشکاران بدمینتونباز بود. روششناسی: 30 بدمینتونباز پسر بصورت تصادفی به دو گروه کنترل (15=n) و تجربی (15=n) تقسیم شدند. گروه تجربی برنامه تمرینات ثبات مرکزی را به مدت هشت هفته، سه جلسه در هفته برای مدت 40 دقیقه انجام دادند، در حالی که گروه کنترل مداخلهای را دریافت نکرد. اندازهگیری عملکرد اندام فوقانی بواسطه آزمون تعادلی Y، و همچنین قدرت و دامنه حرکتی چرخش داخلی و خارجی شانه به ترتیب بواسطه دینامومتر دستی و گونیامتر قبل و بعد از ارائه مداخله انجام شد. یافتهها: تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از تحقیق بر اساس آزمون آماری آنکوا (ANCOVA) نشان داد که تفاوت معنیداری در میانگین آزمون تعادل اندام فوقانی Y بین دو گروه کنترل و تجربی در هر دو دست برتر و غیر برتر وجود دارد که بیانگر تاثیر مثبت تمرینات ثبات مرکزی بر عملکرد افراد در اجرای آزمون تعادل Y می باشد (05/0 < p) با این حال هیچ تفاوت آماری در قدرت عضلانی و دامنه حرکتی چرخش خارجی و داخلی شانه بعد از ارائه مداخله مشاهده نشد (05/0 < p). نتیجهگیری: بنظر میرسد که ارائه برنامه تمرینات ثبات مرکزی میتواند با رویکرد افزایش عملکرد اندام فوقانی و بالطبع پیشگیری از آسیب در ورزشکاران بدمینتونباز در نظر گرفته شود.
معصومه آقازاده، سکینه امیننژاد،
دوره 22، شماره 27 - ( 6-1403 )
چکیده