جستجو در مقالات منتشر شده


10 نتیجه برای تمرین مقاومتی

دکتر سجاد کرمی، دکتر حمید رجبی، دکتر فرشته شهیدی، دکتر فرشته گلاب،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

 
مقدمه و هدف:  تغییر وابسته به سن در بیان ژن­های تحریکی و مهاری رگ­زایی از مشخصه­های سالمندی و اختلال در عملکرد اندوتلیال می­باشد. ورزش هوازی می­تواند موجب توقف و یا کاهش این اختلال شود. با توجه به اهمیت تمرین مقاومتی در توانبخشی سالمندان، هدف از این مطالعه، بررسی سازگاری در پاسخ عوامل تحریکی و مهاری رگ­زایی پس از مداخله ورزش مقاومتی در سالمندان بود. روش‌شناسی: 24 مرد سالمند با میانگین سنی 75/67 سال به صورت در دسترس و هدفمند انتخاب شدند. نمونه خون قبل و بعد از یک جلسه فعالیت مقاومتی در قبل و بعد از 8 هفته تمرین مقاومتی گرفته شد. روش Real Time PCR به جهت بیان ژن، HIF-1، VEGF، SDF-1 و VEGI بافت خون مورد استفاده قرار گرفت. تفاوت مقادیر متغیرها با روش تحلیل واریانس با اندازه­گیری مکرر میکس دیزاین در سطح 05/0P≤ با استفاده از نسخه 25 نرم افزارSPSS  ارزیابی شد. یافته‏ها: مقادیر بیان ژن HIF-1، VEGF و SDF-1 گروه تمرین در مراحل پس­آزمون اولیه (بعد از یک جلسه)، پیش­آزمون ثانویه و پس­آزمون ثانویه (بعد از 8 هفته تمرین) افزایش داشت و VEGI هیچگونه بیان ژنی نداشت. بحث و نتیجه‏گیری: با احتیاط می­توان گفت اگر چه انجام یک جلسه تمرین مقاومتی هم منجر به بیان ژن عوامل رگ­زایی می­شود، با این حال تمرین مقاومتی بلند مدتی که از شدت و حجم کافی برخوردار باشد می­تواند میزان فرآیند رگ­زایی را به مراتب در طیف گسترده تری فعال کند و به عنوان مکمل تمرینات هوازی در سالمندی مورد توجه قرار گیرد.

مسعود جوکار، مقصود پیری، حیدر صادقی، سارا زارع‌کاریزک،
دوره 12، شماره 7 - ( 1-1393 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر تعیین اثر ترکیب تمرین مقاومتی ویژه و معمول شنا بر عملکرد شنای قورباغه نوجوانان پسر بود. 20 شناگر پسر تیم امید استان البرز با میانگین و انحراف استاندارد سنی 1±13، وزن 02/1±65/50 کیلوگرم و قد 91/4±8/159 سانتی­متر در این پژوهش مشارکت داشتند. آزمودنی­ها پس از آزمون­ گیری اولیه در متغیرهای عملکردی (رکورد 50 متر قورباغه)، تکنیکی (تعداد استروک) و قدرتی (قدرت عضلات راست‌کننده ستون فقرات)، به­ صورت تصادفی به دو گروه تجربی (ترکیب تمرین مقاومتی ویژه و معمول) و گروه کنترل (تمرین معمول) تقسیم شدند. یک­ هفته تمرین آشناسازی به­ منظور سازگاری استفاده از جلیقه برای تمرین مقاومتی انجام شد و سپس پروتکل تمرینی به صورت سه­ روزدرهفته و به­ مدت شش­ هفته اجرا شد. تمرین شامل 15 دقیقه گرم­ کردن و هشت تکرار مسافت 50 متری شنای قورباغه با فواصل استراحتی یک­ دقیقه بین تکرارها، در دو گروه تمرینی (با استفاده از جلیقه تمرینی) و گروه کنترل (بدون استفاده از جلیقه تمرینی) بود. در پایان، دوره تمرینی پس­ آزمون، متناسب با پیش­ آزمون به عمل آمد. از آزمون کلموگروف– اسمیرنوف ( ) جهت تعیین طبیعی ­بودن توزیع داده­ ها، از آزمون تی همبسته جهت تعیین تغییرات درون­ گروهی و از تحلیل کوواریانس برای مقایسه تفاوت بین ­گروهی در دو گروه استفاده شد. نتایج نشان داد هرچند عملکرد شنا در هردوگروه بهبود معناداری داشته ­است(05/0 p≤)، تفاوت معناداری در رکورد شنا، تعداد استروک و قدرت عضلات بین دو گروه وجود نداشت (05/0 p≥). در توجیه آن شاید بتوان به حرفه­ای­ نبودن آزمودنی ­ها یا پایین­ بودن شدت تمرین مقاومتی استناد کرد.


زهرا خدیوی بروجنی، حمید رجبی، سید محمد مرندی، شقایق حق‌جو، علیرضا خدیوی بروجنی، ابراهیم نوریان،
دوره 16، شماره 15 - ( 6-1397 )
چکیده

هدف از تحقیق حاضر تعیین اثر هشت­هفته تمرین مقاومتی بر میزان مایوستاتین وFGF-2  سرمی در موش‌­های صحرایی نر نژاد ویستار است؛ به همین منظور، تعداد 20سر موش صحرایی نر بالغ 250-150 گرمی به صورت تصادفی به دوگروه شاهد و تمرین مقاومتی تقسیم شد. گروه تمرین مقاومتی به مدت هشت­‌هفته و هفته­‌ای پنج­‌جلسه روی نردبان مخصوص به ارتفاع یک­‌متر و 26­پله با حمل یک­ وزنه به میزان 30­درصد وزن بدن خود که به دم آن­ها بسته می‌شد، تمرینات خود را آغاز نمود و این میزان به صورت فزاینده در هفته آخر به 200­درصد وزن بدن حیوانات رسید. تمرینات هر جلسه شامل سه‌­نوبت چهارتکراری با سه‌­دقیقه استراحت میان نوبت­‌ها بود. پس از پایان هفته آخر خون‌گیری از چشم موش­‌ها به عمل آمد و اندازه‌­گیری مایوستاتین، TGF-β1و FGF-2 هر سه­‌گروه با کیت مربوطه به روش الایزا انجام شد. در پایان مطالعه، سطح سرمی مایوستاتین در گروه تمرین مقاومتی کاهش یافت (در گروه تمرین مقاومتی 19/62±71/82 و در گروه شاهد 17/49±105/86میلی­‌گرم در دسی­‌لیتر بود (0/001p). در حالی که سطح سرمی  FGF-2در گروه تمرین مقاومتی به طور معناداری (0/048=p) افزایش یافت (در گروه تمرین مقاومتی 11/135±102/462 و در گروه شاهد 12/606±86/96 میلی‌گرم در دسی‌­لیتر بود). همچنین سطح سرمی TGF-βدر بین گروه مقاومتی 54/09±153/48 و شاهد 32/85±160/62 میلی‌گرم در دسی­‌لیتر بود و تفاوت معنی‌داری در دوگروه دیده نشد (0/725=p). این پژوهش نشان می­‌دهد که هشت­‌هفته تمرین مقاومتی موجب کاهش سطوح سرمی مایوستاتین و افزایش سطوح سرمی FGF-2 می­‌گردد. این دو فاکتور از عوامل فعال­‌سازی یا غیرفعال­‌سازی سلول‌های ماهواره­‌ای (سلول‌­های بنیادی سلول عضلانی و کنترل­‌کننده هایپرتروفی) است. این در حالی است که عوامل عصبی- عضلانی در هشت‌­هفته اول تمرین مقاومتی بیش­ترین مشارکت را در افزایش قدرت دارد، اما سیگنال‌­های تاثیرگذار روی سلول­‌های ماهواره­‌ای در هشت­‌هفته اول تمرین مقاومتی تغییر معنی­‌داری نمی­‌کنند.
 

وحید فکری کورعباسلو، پژمان معتمدی، صادق امانی شلمزاری،
دوره 16، شماره 15 - ( 6-1397 )
چکیده

ائوتاکسین آدیپوکین پیش التهابی مترشحه از بافت چربی است که ترشح آن در چاقی افزایش یافته و مانع نوروژنز می­‌شود. BDNF نیز یکی از عوامل رشد عصبی است که در عملکرد شناختی، متابولیسم چربی و قند و همچنین پاتوفیزیولوژی چاقی و سندرم متابولیک در بزرگسالی مؤثر است. هدف از مطالعه حاضر تعیین تاثیر شش‌­هفته تمرین مقاومتی تناوبی بر سطوح سرمی ائوتاکسین و عامل نروتروفیک مشتق از مغز در مردان جوان با اضافه­‌وزن بود. ۲۰دانشجوی غیرفعال و فاقد برنامه ورزشی منظم از دانشگاه خوارزمی انتخاب و به صورت تصادفی به دوگروه تمرین (۱۰نفر) و کنترل (۱۰نفر) تقسیم شدند. گروه تمرین به مدت شش­‌هفته، سه‌­جلسه در هفته و هرجلسه به مدت ۴۵دقیقه در تمرینات حضور داشتند. برنامه تمرینی شامل هفت­‌حرکت با شدت ۳۰-۴۰درصد ۱RM و سرعت ۲v به مدت ۱۰ثانیه و فواصل استراحتی با شدت ۳۰-۴۰درصد ۱RM و سرعت v0/5 به مدت ۲۰ثانیه بود. نمونه­های خونی قبل و پس از شش‌­هفته تمرین، اخذ و مقادیر ائوتاکسین و BDNF  سرمی با روش الایزا اندازه‌­گیری شد. برای تجزیه و تحلیل داده­‌ها از آزمون کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی برای مقایسه متغیرها و همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس و آزمون بونفرونی نشان‌­دادند که شش­‌هفته تمرین مقاومتی تناوبی موجب کاهش معناداری در شاخص‌­های پیکرسنجی مثل توده‌­ی بدنی (۰/۰۰۳=p)، شاخص توده بدن (۰/۰۰۴=p)، دور کمر (۰/۰۱۲=p) و درصد چربی (۰/۰۰۱=p) شد؛ همچنین، این روش موجب افزایش معنی‌­دار در استقامت عضلانی (۰/۰۰۱=p)، و سطوح BDNF  سرمی گروه تمرین نسبت به گروه کنترل گردید (۰/۰۲۴=p)؛ همچنین، سطوح ائوتاکسین سرمی در گروه تمرین کاهش معنی‌­داری داشت (۰/۰۲۲=p). نتایج همبستگی هم نشان‌­داد بین ائوتاکسین و BDNF پیش و پس از آزمون به ترتیب رابطۀ معکوس معنی‌­داری وجود دارد (0/511=p=0/013   r=0/586  ، p=0/015   r) . کاهش وزن در اثر شش­‌هفته تمرین مقاومتی تناوبی که همراه با از دست‌­دادن بافت چربی بوده است، موجب کاهش سطوح سرمی ائوتاکسین و افزایش سطوح سرمی BDNF گردیده است.
 (0=p=0/013 r

وحید فکری کورعباسلو، پژمان معتمدی، صادق امانی شلمزاری،
دوره 16، شماره 15 - ( 6-1397 )
چکیده

ائوتاکسین آدیپوکین پیش التهابی مترشحه از بافت چربی است که ترشح آن در چاقی افزایش یافته و مانع نوروژنز می­‌شود. BDNF نیز یکی از عوامل رشد عصبی است که در عملکرد شناختی، متابولیسم چربی و قند و همچنین پاتوفیزیولوژی چاقی و سندرم متابولیک در بزرگسالی مؤثر است. هدف از مطالعه حاضر تعیین تاثیر شش‌­هفته تمرین مقاومتی تناوبی بر سطوح سرمی ائوتاکسین و عامل نروتروفیک مشتق از مغز در مردان جوان با اضافه­‌وزن بود. ۲۰دانشجوی غیرفعال و فاقد برنامه ورزشی منظم از دانشگاه خوارزمی انتخاب و به صورت تصادفی به دوگروه تمرین (۱۰نفر) و کنترل (۱۰نفر) تقسیم شدند. گروه تمرین به مدت شش­‌هفته، سه‌­جلسه در هفته و هرجلسه به مدت ۴۵دقیقه در تمرینات حضور داشتند. برنامه تمرینی شامل هفت­‌حرکت با شدت ۳۰-۴۰درصد ۱RM و سرعت ۲v به مدت ۱۰ثانیه و فواصل استراحتی با شدت ۳۰-۴۰درصد ۱RM و سرعت v0/5 به مدت ۲۰ثانیه بود. نمونه­های خونی قبل و پس از شش‌­هفته تمرین، اخذ و مقادیر ائوتاکسین و BDNF  سرمی با روش الایزا اندازه‌­گیری شد. برای تجزیه و تحلیل داده­‌ها از آزمون کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی برای مقایسه متغیرها و همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس و آزمون بونفرونی نشان‌­دادند که شش­‌هفته تمرین مقاومتی تناوبی موجب کاهش معناداری در شاخص‌­های پیکرسنجی مثل توده‌­ی بدنی (۰/۰۰۳=p)، شاخص توده بدن (۰/۰۰۴=p)، دور کمر (۰/۰۱۲=p) و درصد چربی (۰/۰۰۱=p) شد؛ همچنین، این روش موجب افزایش معنی‌­دار در استقامت عضلانی (۰/۰۰۱=p)، و سطوح BDNF  سرمی گروه تمرین نسبت به گروه کنترل گردید (۰/۰۲۴=p)؛ همچنین، سطوح ائوتاکسین سرمی در گروه تمرین کاهش معنی‌­داری داشت (۰/۰۲۲=p). نتایج همبستگی هم نشان‌­داد بین ائوتاکسین و BDNF پیش و پس از آزمون به ترتیب رابطۀ معکوس معنی‌­داری وجود دارد (0/511=p=0/013   r=0/586  ، p=0/015   r) . کاهش وزن در اثر شش­‌هفته تمرین مقاومتی تناوبی که همراه با از دست‌­دادن بافت چربی بوده است، موجب کاهش سطوح سرمی ائوتاکسین و افزایش سطوح سرمی BDNF گردیده است.
 (0=p=0/013 r

علی گُرزی، راحله جزائی، احمد رحمانی، عباسعلی بهاری،
دوره 17، شماره 18 - ( 10-1398 )
چکیده

تعیین بهترین میزان فاصلۀ استراحت بین دوره‌های تمرین ﻣﻘﺎﻭﻣﺘﻲ، برای رسیدن به سازگاری، بسیار مهم است. هدف پژوهش حاضر، تعیین اثر فاصله‌های گوناگون استراحت بین نوبت‌های یک جلسه تمرین مقاومتی بر بیان ژن پپتید وابسته به ژن کلسی‌تونین (CGRP) و عامل رشد شبه‌انسولینی یک (IGF-1) در عضله بود. به این ‌منظور، 42 سر موش صحرایی نر ویستار، به‌صورت تصادفی در هفت گروه قرار گرفتند. گروه‌های تمرینی یک جلسه تمرین مقاومتی (صعود از نردبان عمودی یک‌متری با 26 پله) با چهار نوبت، پنج تکرار با استراحت‌های 30، 60، 90، 120، 150 و 180 ثانیه‌ای بین نوبت‌ها را اجرا کردند. اضافه‌بار برابر با حدود 150 درصد وزن بدن موش‌ها بود. برای ارزیابی بیان ژن CGRP و IGF-1 از تکنیک RT-qPCR استفاده شد. میزان بیان ژن CGRP عضلۀ نعلی در گروه‌هایی که 30 ثانیه، 60 ثانیه و 90 ثانیه بین دوره‌های تمرینی استراحت می‌کردند، به‌طور معنی‌داری پایین‌تر از گروه‌های کنترل، 120، 150 و 180 ثانیه بود. بااین‌حال، میزان بیان ژن IGF-1 عضله در بین گروه‌ها تفاوت معنی‌داری نداشت (P=0.12). مطابق یافته‌های پژوهش حاضر، به نظر می‌رسد این دامنه استراحتی را نقطۀ افتراق بیان ژن‌های فعال‌شونده در فرآیندهای توسعه قدرت و حجیم‌سازی در سطح سلولی مطرح کرد.
راضیه شیری، حجت‌اله نیک‌بخت، ماندانا غلامی، خسرو ابراهیم،
دوره 18، شماره 19 - ( 4-1399 )
چکیده

مدت­‌زمان قرارگرفتنِ عضله تحت تنش از متغیرهای تمرینات قدرتی است که در سازگاری‌­های ناشی از آن نقش دارد. مطالعۀ حاضر، با هدف بررسی اثر شش‌­هفته تمرین مقاومتی با مدت زمان تحت تنش متفاوت عضله بر مقادیر VEGF و اندوستاتین سرم زنان جوان سالم انجام شد. 20 نفر از دانشجویان دختر (2/03±22/65 سال) در این مطالعه مشارکت کردند. آزمودنی‌ها به‌طور تصادفی و مساوی در دو گروه با مدت زمان تحت تنش یک ثانیه- یک ثانیه (Normal Speed Contraction) و سه ثانیه- سه ثانیه (Slow Speed Contraction) قرار گرفتند. بار تمرینی در هر دو گروه یکسان بود و تمرین مقاومتی به­‌صورت دایره‌ای در هشت ایستگاه، به‌­مدت شش­‌هفته و سه روز در هفته انجام شد. جهت بررسی متغیرهای پژوهش قبل از دورۀ تمرینی و 48 ساعت بعد از آخرین جلسۀ تمرین، از آزمودنی‌ها نمونۀ خون گرفته شد. دادهها با آزمون آماری تحلیل کوواریانس در سطح معنی‌داری 0/05P≤ ارزیابی شدند. بین مقادیر سرمی VEGF و اندوستاتین دو گروه اختلاف معنی­‌داری مشاهده نشد (0/05P). در آزمون قدرت پا، گروه SSC افزایش قدرت بیشتری را گزارش کردند. اگرچه در شاخص‌­های مربوط به رگ‌­زایی تغییری در دو گروه در مدت شش‌­هفته مشاهده نشد و به‌­احتمال زیاد برای تغییر این شاخص به تمرین بیشتری نیاز است، اما تمرین با زمان تحت تنش بیشتر (سه ثانیه- سه ثانیه)، ممکن است افزایش قدرت بیشتری را در شش‌­هفته به‌­دنبال داشته باشد.

ابراهیم بنی طالبی، محمد فرامرزی، فریده سواری نیکو، ندا سلطانی هفشجانی، مجید مردانیان قهفرخی،
دوره 18، شماره 20 - ( 9-1399 )
چکیده

چاقی استئوسارکوپنیک نتیجۀ فرآیندهایی است که منجر به تحلیل عضله و استخوان و افزایش بافت چربی می‌شود. هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر 12 هفته تمرین مقاومتی با باند‌های کشی بر شاخص‌­های عملکردی و شاخص چاقی استئوسارکوپنیک در زنان سالمند مبتلا به چاقی استئوسارکوپنیک‌ بود. در این کارآزمایی بالینی تصادفی شده، 49 زن سالمند (سن 3/68±64/13 سال، درصد چربی 6/56±45/4 درصد، شاخص توده بدنی 3/71±33/1 کیلوگرم بر مترمربع و نمره T چگالی استخوان‌ 1/42±1/86-) به‌صورت تصادفی به دو گروه کنترل (22‌نفر) و تمرین (27‌نفر) تقسیم شدند. گروه تمرین به مدت 12 هفته و سه جلسه در هفته تمرینات مقاومتی با باندهای کشی را برای همۀ گروه‌های عضلانی اصلی انجام دادند. یافته­‌ها: مقایسه‌های بین گروهی نشان‌دهندۀ افزایش معنی‌دار در عملکرد جسمانی کوتاه‌مدت (SPPB) در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل (0/024P=) و نمره Z چاقی سارکوپنیک (0/041P=) و تفاوت غیر‌معنی‌دار کیفیت عضلانی (0/200P=) و خطر شکستگی (0/259P=) بین گروه تمرین و کنترل بود. 12 هفته تمرین مقاومتی با باندهای کشی سبب بهبود عملکرد جسمانی کوتاه‌مدت و نمره Z چاقی سارکوپنیک در زنان سالمند مبتلا به چاقی استئوسارکوپنیک می­شود، اما احتمالاً برای تأثیرات بیشتر بر سایر شاخص‌های چاقی استئوسارکوپنیک دوره تمرینی طولانی‌­تری لازم است.

سمیه مهدویان، فرشاد غزالیان، خسرو ابراهیم،
دوره 19، شماره 21 - ( 6-1400 )
چکیده

هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر 8 هفته تمرین مقاومتی و مکمل ویتامین D بر برخی از شاخص‌های عملکرد کلیوی در رت­های نر مبتلابه نارسایی کلیوی بود. در این مطالعه تجربی، تعداد 16 سر موش صحرایی (7-8 هفته و میانگین وزن 350 تا 370 گرم) نر در چهار گروه (4=n): تمرین، گروه مکمل، گروه تمرین و مکمل و گروه کنترل قرار گرفتند. پس از القا آسیب کلیوی از طریق روش جراحی NX 6/5 و گذشت دو هفته، تمرین مقاومتی به مدت 8 هفته اجرا گردید. به‌صورت هم‌زمان نیز ویتامین D به میزان 1000 واحد در هفته به‌صورت عضلانی به رت‌ها تزریق گردید. در پایان، میزان تصفیه گلومرولی (با استفاده از مقادیر اوره و کراتینین) و سطوح سرمی ویتامین D، کلسیم و فسفر اندازه‌گیری شدند. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از آمار توصیفی و آزمون آنووا یک‌طرفه و آزمون تعقیبی توکی استفاده گردید. نتایج نشان داد، تصفیه گلومرولی و ویتامین D در گروه تمرین و مکمل در مقایسه با گروه کنترل و تمرین افزایش معنی‌داری نشان داد (0/05>P). این در حالی بود که مقادیر اوره و کراتینین و همچنین کلسیم و فسفر سرم کاهش معنی‌داری پیدا کردند (0/05>P). به نظر می‌رسد استفاده هم‌زمان از تمرینات مقاومتی و مکمل ویتامین D می‌تواند بر میزان فیلتراسیون گلومرولی مؤثر باشد.

آقای کورش دهقان، دکتر خسرو جلالی دهکردی، دکتر فرزانه تقیان، دکتر مهدی کارگرفرد، دکتر بهرام عابدی،
دوره 21، شماره 25 - ( 6-1402 )
چکیده

پوکی استخوان رایج ترین بیماری متابولیکی استخوان است که عوامل مختلفی مانند شاخص پایین توده بدن و عدم فعالیت جسمانی در بروز این بیماری دخالت دارند. هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی تاثیر تمرینات مقاومتی دایره‌‌ای، ویبریشن کل بدن و ترکیبی بر غلظت سرمی ویتامینD، تراکم مواد معدنی و شاخص های عملکردی در مردان سالمند مبتلا به پوکی استخوان بود. در یک آزمایش کنترل شده تصادفی با طرح پیش آزمون پس آزمون، تعداد 60 نفر مرد سالمند مبتلا به پوکی استخوان با دامنه سنی 78-65 سال به صورت تصادفی به چهار گروه تمرین مقاومتی دایره‌ای (15 نفر)، ویبریشن کل بدن (15 نفر)، ترکیبی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. تمرین مقاومتی دایره‌ای با شدت 30 تا 60% یک تکرار بیشینه، 3 بار در هفته برای 12 هفته اجرا شد. تمرینات ویبریشن کل بدن (WBVT) به صورت 10 حرکت ترکیبی پایین تنه و بالاتنه که روی دستگاه ویبریشن با شدت فرکانس بین  25 تا 45 هرتز، دامنه 5 تا 8 میلی متر و زمان هر حرکت 60 تا 100 ثانیه انجام گرفت. در حالی¬که گروه کنترل سبک زندگی معمول خود را حفظ کردند. متغیرهای ترکیب بدن شامل، وزن بدون چربی (LBM)، وزن بافت نرم (SLM) و وزن عضله اسکلتی (SMM) با استفاده از دستگاه  Analyzer Body Composition، سنجش تراکم استخوانی با استفاده از دستگاه DEXA و 25- هیدروکسی ویتامینD3 با استفاده از نمونه خون قبل و پس از آخرین جلسات تمرینی اندازه گیری شد. تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون تی همبسنته و کواریانس در سطح کمتر از 05/0 انجام شد. پس از 12 هفته مداخله، بهبود معناداری در سطوح BMD، تعادل، هماهنگی، قدرت عضلانی، وزن بدون چربی و وزن عضله اسکلتی متعاقب تمرین های مقاومتی دایره ای و ترکیبی در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد. با این حال، هیچ گونه تفاوت معناداری بین گروه ها در متغیرهای وزن، شاخص توده بدنی، وزن بدون چربی، وزن بافت نرم، وزن عضله اسکلتی (SMM)، BMD، تعادل، هیدروکسی ویتامین D3 مشاهده نشد (05/0p>).   . یافته‌های پژوهش حاضر نشان داد انجام تمرینات مقاومتی دایره ای، ویبرشن و ترکیبی  به عنوان یک روش درمانی غیر دارویی می تواند سبب افزایش قابل توجهی در تراکم استخوانی و شاخص های عملکردی مردان سالمند شود ولی تاثیری بر شاخص های هورمونی مردان سالمند مبتلا به پوکی استخوان ندارد، مطالعات بیشتر با پیگیری طولانی مدت برای تایید این یافته ها باید مورد توجه قرار گیرد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وبگاه متعلق به پژوهش در طب ورزشی و فناوری است.

طراحی و برنامه‌نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Research in Sport Medicine and Technology

Designed & Developed by : Yektaweb