جستجو در مقالات منتشر شده


11 نتیجه برای تمرین تناوبی

دکتر فاطمه کاظمی نسب، خانم مطهره محبی نژاد، دکتر کریم آزالی علمداری،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

سابقه و هدف: تجمع چربی اضافی در بدن با بیماری‌های قلبی عروقی، دیابت و پرفشار خونی مرتبط است. هدف مطالعه حاضر تعیین اندازه اثر تمرین تناوبی شدید (HIIT) بر عوامل مرتبط بر عوامل کاردیومتابولیک در بزرگسالان دارای اضافه‌وزن و چاق بود.
روش پژوهش: جستجو برای مقالات انگلیسی در پایگاه­های اطلاعاتی وب آو ساینس، اسکوپوس و پابمد بدون محدود کردن سال انتشار تا فوریه سال 2023 انجام شد. محاسبه اندازه اثر(WMD) با فاصله اطمینان 95 % با استفاده از مدل اثر تصادفی محاسبه شد. همبستگی بین متغیرها با استفاده از فرارگرسیون مدل اثرات ثابت بررسی شد.
یافته­ها: 13 مطالعه در بردارنده 466 آزمودنی بزرگسال دارای اضافه‌وزن و چاق (149 زن  و 317 مرد) با دامنه سنی 7/24-57 سال وارد فراتحلیل شدند. نتایج نشان داد که HIIT نسبت به شرایط کنترل، سبب کاهش قابل ملاحظه‌ی قند خون ناشتا ]002/0P=،mg/dL 65/8-=[WMD، انسولین ناشتا ]005/0P=،U/L 88/1-= [WMD و کاهش مختصر در فشارخون دیاستولی ]03/0P=،mmHg 33/3-= [WMDمی‌شود. در بررسی‌های فرارگرسیونی، در بین مقدار اندازه اثر تمرینات HIIT بر فشارخون دیاستولی به ترتیب با مقدار اندازه اثر بر انسولین ناشتا (019/0=P، 32/0- = r) و سن آزمودنی‌ها (037/0=P، 29/0- = r) همبستگی‌های ضعیفی مشاهده شد.
نتیجه­گیری: تمرین تناوبی شدید سبب کاهش معنادار گلوکز، انسولین ناشتا و فشارخون دیاستولی در بزرگسالان دارای اضافه‌وزن و چاق می­شود. کاهش فشار دیاستولی در سنین بالاتر بیشتر است و همچنین این تغییرات با مقدار انسولین خون مرتبط می‌باشد. بنابراین تمرینات HIIT به عنوان راهکار غیردارویی موثر برای پیشگیری از بروز عوامل خطر قلبی متابولیکی آینده در این جمعیت پیشنهاد می­شود.
 
عباس کیهانیان، دکتر خسرو ابراهیم، دکتر حمید رجبی، دکتر سیدمحمد مرندی،
دوره 13، شماره 9 - ( 1-1394 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر تمرین مقاومتی با استراحت فعال و غیرفعال بر آمادگی هوازی و بیهوازی بازیکنان فوتبال بود. 61 بازیکن فوتبال جوانان )ب(
66/22±0/ 16 کیلوگرم، سن 68 /66±8/ 688 سانتیمتر، وزن 78 /86±1/ سپاهان اصفهان به صورت تصادفی به دو گروه تمرین مقاومتی با استراحت فعال ( قد 16
66 سال و چربی بدن ±0/ 16 کیلوگرم، سن 66 ±1/ 686 سانتیمتر، وزن 10 /78±1/ 20 درصد( و گروه استراحت غیرفعال )قد 77 /68±6/ سال و چربی بدن 60
در پیش و پسآزمون انجام AT و RAST، استقامت عضلانی، هاف ،Tmax ، 20/07±6/80 درصد( تقسیم شدند. آزمون حداکثر اکسیژن مصرفی، قدرت بیشینه
شد. برنامه تمرین به مدت 6 هفته و هفتهای 2 جلسه با 60 حرکت و از 80 الی 70 درصد قدرت بیشینه انجام شد. با این تفاوت که گروه استراحت فعال 8 نوبت
فعالیت 20 تکراری را در 80 ثانیه انجام میداد و فاصله بین 80 ثانیهها با 2 نوبت فعالیت 60 تکراری تکمیل میشد، اما گروه استراحت غیرفعال 6 نوبت فعالیت 20
تکراری در 80 ثانیه و 80 ثانیه استراحت غیرفعال بین نوبتها داشتند. پساز تعیین نرمالیتی از طریق آزمون کلموگروف- اسمیرنوف و آزمون همگنی تجانس
استفاده شد. پساز دوره تمرینی، اختلاف معناداری در تمام متغیرها بهجز توان بیهوازی اوج در α ≥ واریانس از آزمون تی وابسته و مستقل با سطح اطمینان 0.05
عملکرد آزمون هاف، استقامت عضلانی در حرکت پرس سینه و ،Tmax ،vVo2max ،AT گروه استراحت فعال پیدا شد، ولی در گروه استراحت غیرفعال فقط
استقامت عضلانی ،vVo2max ،AT ،Tmax ،Vo2max قدرت عضلانی در حرکت پرس پا افزایش یافت. نتایج بینگروهی تفاوت معناداری بین دو گروه در
در حرکت پرس پا و میانگین توان بیهوازی به سود گروه استراحت فعال نشان داد. درمجموع نتایج نشان داد که تمرین مقاومتی با استراحت فعال نسبت به تمرین
مقاومتی با استراحت غیرفعال سبب بهبود بیشتر در آمادگی هوازی و گاه بهبود بیشتر در آمادگی بیهوازی بازیکن فوتبال میشود.


اقای ایدین ظریفی، دکتر حمید رجبی، دکتر صادق حسن نیا، دکتر محمد رضا دهخدا، دکتر بابک میرسلطانی،
دوره 13، شماره 10 - ( 7-1394 )
چکیده

تمرین تناوبی با شدت زیاد
استقامتی سنتی است. ازطرفی، تمرین استقامتی موجب افزایش اکسیداسیون اسید چرب در عضلات اسکلتی میشود. اکسیداسیون اسید چرب در محلهای مختلفی
همچون انتقال اسید چرب از عرض غشای پلاسمایی تنظیم میشود و مشخص شده است که انتقال از عرض این غشاها به طور اساسی با میانجیگری پروتئینهای
با حجم پایین( بر محتوای HIT( ناقل اسید چرب غشایی صورت میگیرد. بنابراین، هدف مطالعه حاضر تعیین تأثیر چهار هفته تمرین تناوبی با شدت زیاد و حجم کم
19 سال، وزن / مردان جوان بود. 20 نفر مرد جوان نسبتاً فعال در دو گروه 10 نفره تمرین )سن 3 FABPpm و FAT/CD سارکولمایی ناقلهای اسید چرب 36
174 سانتیمتر( تقسیم شدند و گروه تمرین به مدت چهار هفته و سه جلسه / 65 کیلوگرم و قد 4 / 19 سال، وزن 9 / 172 سانتیمتر( و کنترل )سن 7 / 67/2 کیلوگرم و قد 7
با حجم کم پرداخت. هر جلسه تمرینی شامل 8 تا 11 تناوب رکابزدن 60 ثانیهای با شدتی برابر با اوج توان کسبشده در انتهای آزمون فزاینده HIT در هفته به
بود که بین هر تناوب، 75 ثانیه رکابزدن با شدت 30 وات به منزله ریکاوری وجود داشت. در پیش و پسآزمون، از گروه تمرین نمونه عضلانی )از VO2peak
زوجی برای تجزیه و تحلیل دادهها t و ANCOVA عضله پهن جانبی( به منظور مطالعه محتوای پروتئین به روش وسترن بلات گرفته شد. از روشهای آماری
در گروه تمرین بودیم که این افزایش نسبت به پیشآزمون و گروه کنترل معنادار بود VO2peak ) 17 درصد / شاهد افزایش ) 8 ،HIT استفاده شد. پساز دوره
نیز پس از 4 هفته تمرین تناوبی با شدت زیاد و حجم کم به ترتیب 14 و 25 درصد افزایش نشان داد FABPpm و CD محتوای سارکولمایی 36 .)p>0/05(
با حجم کم استفاده شده در مطالعه حاضر که نسبت به پروتکلهای قبلی )بر پایه آزمون وینگیت( HIT بنابراین، نتایج پژوهش حاضر نشان داد که پروتکل .)p>0/05(
شود که نشاندهنده FABPpm و CD تعدیل یافته بود، ظرف 4 هفته میتواند ظرفیت هوازی را افزایش دهد و موجب افزایش محتوای سارکولمایی ناقلهای 36
سازگاری در تسهیل انتقال اسید چرب به درون عضله اسکلتی درجهت افزایش ظرفیت اکسیداسیون چربی است.


اقای حمید رضا برزگر پور، دکتر فریبرز هوانلو، دکتر حمید رجبی، اقای ناصر عسگرزاده،
دوره 14، شماره 11 - ( 1-1395 )
چکیده

هدف تحقیق حاضر مقایسۀ تأثیر یک دوره تمرین تناوبی شدید در وضعیت هایپوکسی و نورموکسی بر عملکرد بی­هوازی افراد ورزشکار بود. آزمودنی­های این تحقیق 16 نفر دانشجوی داوطلب مرد بودند. آزمودنی­ها به دو گروه هشت­نفرۀ تمرین در وضعیت هایپوکسی (ارتفاع 3300) و نورموکسی تقسیم شدند. عملکرد بی‌هوازی (اوج توان،میانگین توان) ازطریق اجرای آزمون وینگیت و غلظت لاکتات قبل و بعد از آزمون وینگیت اندازه‌گیری شد. 24 ساعت بعد، Wmax در وضعیت هایپوکسی مشخص و 48 ساعت بعد میزان Wmax در وضعیت نورموکسی تعیین شد. برنامۀ تمرین هر دو گروه ازنظر شدت (یک دقیقه با شدت80درصد-85درصدWmax و دو دقیقه با شدت 50درصد Wmax) و مدت تمرین (30 دقیقه) یکسان­سازی شده بود. برنامۀ تمرینی شامل دوازده جلسۀ پی­در­پی بود. بعد از آن، متغیرهای پیش­آزمون مجدداً اندازه‌گیری شد. پس­از تعیین توزیع طبیعی داده­ها به‌وسیلۀ آزمون کلموگروف- اسمیرنوف، آزمون t وابسته و مستقل با سطح اطمینان 0.05p نشان داد این دورۀ تمرینی باعث بهبود در عملکرد بی­هوازی در هر دو گروه شد. همچنین غلظت لاکتات در 5 دقیقه بعد از آزمون وینگیت در هر دو گروه کاهش داشت، اما تفاوتی بین دوازده جلسه تمرین تناوبی در وضعیت هایپوکسی و نورموکسی بر عملکرد بی‌هوازی مشاهده نشد. درنتیجه می­توان بیان کرد دورۀ تمرینی به­کارگرفته­شده در این تحقیق می­تواند باعث بهبود عملکرد بی­هوازی شود، اما مدت و شدت هایپوکسی در این تحقیق به­اندازه­ای نبوده است که بتواند عملکرد بی­هوازی را در گروه هایپوکسی نسبت به نورموکسی بهبود بخشد


اکرم ارزانی، شادمهر میردار،
دوره 16، شماره 16 - ( 10-1397 )
چکیده

آکواپورین-5 (AQP5) پروتئین­ غشایی و انتگرالی است که نقش مهمی در حفظ هومئوستاز آب ریه در دوران بالیدگی ایفا می­کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر یک دوره کاهش بار تمرینی توام با مصرف عصاره دانه گیاه سیاه­‌دانه بر سطوح AQP5 بافت ریه موش‌­های در حال بالیدگی است. 110 سر موش صحرایی ویستار نر نوزاد سه هفته­‌ای با میانگین وزن 9±68 گرم تصادفی به سه گروه­ پایه، کنترل و تمرین تقسیم‌­بندی شدند. پس از پایان دوره شش هفته­‌ای تمرین، گروه کنترل به دو گروه با و بدون مصرف عصاره دانه گیاه سیاه­‌دانه و گروه تمرین به شش گروه کاهش بار تمرین (تکرار، تواتر و شدت) توام با مصرف عصاره دانه گیاه سیاه­‌دانه و بدون مصرف عصاره دانه گیاه سیاه‌­دانه، تقسیم‌­بندی شدند. مکمل عصاره دانه گیاه سیاه‌­دانه پس از هفته شش، روزانه به مقدار  mg/kg500 وزن بدن به­ صورت گاواژ به گروه‌­های سیاه‌دانه خورانده ­شد. تمرین تناوبی فزاینده به مدت شش جلسه در هفته، هر جلسه 30 دقیقه با سرعت 15 تا 70 متر بر دقیقه و سپس مرحله کاهش بار تمرین به مدت سه هفته در سه الگوی کاهش تکرار، تواتر و شدت انجام شد. اندازه‌­گیری سطوح AQP5 به روشELISA  انجام شد. تجزیه و تحلیل با آنالیز واریانس دوطرفه و آزمون LSD در سطح 0/05α انجام شد. همچنان که مصرف عصاره دانه گیاه سیاه­‌دانه میانگین سطوح AQP5 گروه‌­های کاهش بار تمرین تکرار، تواتر و شدت را افزایش داد، اما تفاوت معنی‌­داری (45/0P≥) میان سطوح AQP5 گروه‌های با و بدون مکمل عصاره دانه گیاه سیاه‌­دانه ملاحظه نشد؛ همچنین، کاهش بار تمرین  سه هفته‌­ای در مقایسه با کاهش بار تمرین  دو هفته­‌ای موجب افزایش معناداری سطوح AQP5 شد. پیشنهاد می‌­شود اثرات آنتی‌هیستامینی و ضد آسمی دانه گیاه سیاه­‌دانه به همراه یک دوره کاهش بار تمرینی با افزایش سطوح آکواپورین-5 موجب بهبود شاخص­‌های فیزیولوژیکی و عملکردی ریه در دوران بالیدگی ­شود.

عبدالرضا کاظمی، علیرضا حق‌پناه، امیربهادر دخیلی،
دوره 17، شماره 18 - ( 10-1398 )
چکیده

آتروفی عضلانی از پیامدهای سالمندی است و فعالیت ورزشی ممکن است از آن جلوگیری کند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر تمرین تناوبی شدید بر بیان ژن­های Tweak و Fn14 عضلۀ EDL موش­های پیرنژاد C57bl/6 است. به این منظور، 28 سر موش C57bl/6 پیر (14=n) 24 تا 26 ماه و بالغ (14=n) چهار تا شش ماه در دو گروه تمرین (7=n) و کنترل (7=n) قرار گرفت. گروه­های تمرین پس از یک­هفته آشناسازی، در برنامۀ چهار هفته‌ای تمرین تناوبی شدید روی تردمیل با شدت 85 درصد سرعت بیشینه در هفتۀ اول تا 95 درصد سرعت بیشینه در هفتۀ آخر، در تناوب­های دو دقیقه­ای (شش وهله در هفتۀ اول تا ده وهله در هفتۀ آخر) یا یک دقیقه استراحت غیرفعال،  مشارکت داده شدند. 48 ساعت پس از آخرین جلسۀ تمرینی، عضلۀ EDL استخراج شد و میزان بیان ژن­های Tweak و Fn14 اندازه‌گیری شد. نتایج نشان داد که پیری اثر معنی­داری بر وزن عضلۀ EDL دارد (0/032=P)؛ همچنین، پیری موجب افزایش معنی­دار بیان Tweak و Fn14 شده است (به ترتیب 0/001=P و 0/002=P)؛ تمرین ورزشی بیان این ژن­ها را در عضلۀ EDL هر دو نوع موش­ بالغ و پیر کاهش داد (0/001=P)؛ از سوی دیگر، با اینکه تمرین ورزشی وزن عضله را مقداری افزایش داد اما این مقدار به‌لحاظ آماری در هر دو گروه‌ بالغ (0/117=P) و پیر (0/321=P) معنی­دار نبود؛ بنابراین، افزایش سن با افزایش بیان ژن­های Tweak و Fn14 همراه است که ممکن است به تغییرات تودۀ عضلانی همراه با افزایش سن مربوط باشد و با توجه به کاهش بیان این ژن­ها بر اثر تمرینات شدید، این تمرینات ممکن است در دوران سالمندی به منظور حفظ تودۀ عضلانی مؤثر باشد.

ابراهیم فصیحی رامندی، ندا خالدی،
دوره 18، شماره 19 - ( 4-1399 )
چکیده

دیابت یکی از بیماری­‌های شایع متابولیکی است.در بدن بیماران دیابتی، برداشت گلوکز کاهش می‌­یابد و FGF-21  نقش مؤثری در برداشت گلوکز دارد. همچنین، TNF-α یک عامل التهابی است که دیابت افزایش می­یابد. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر شش هفته تمرین تناوبی شدید بر بیان ژن FGF-21 کبدی و میزان سرمیTNF-α در موش­‌های صحرایی دیابتی بوده است. به همین منظور، 48 موش صحرایی به‌­طور تصادفی به چهار گروه کنترل، دیابت، تمرین تناوبی شدید، و دیابت و تمرین تناوبی شدید تقسیم شدند. القای دیابت به روش تزریق صفاقی محلول استرپتوزوتوسین انجام شد. پروتکل تمرینی شامل ده نوبت یک دقیقه‌­ای دویدن (بین هر نوبت دو دقیقه استراحت) روی نوارگردان با سرعت و شیب پیش‌رونده، طی شش هفته و هر هفته سه جلسۀ تمرینی بود. در نهایت، با استخراج نمونۀ کبدی، بیان ژن FGF-21  با روش Real time PCR و تغییرات سرمی  TNF-αبا روش الایزا اندازه‌­گیری شد. تغییر معناداری در بیان ژنFGF-21  در هیچ گروهی مشاهده نشد، ولی کاهش سرمی عوامل التهابی نظیر پروتئین TNF-α در سطح معنی­‌داری 0.05p= و حفظ و بهبود زمان رسیدن به واماندگی در اثر تمرین تناوبی شدید مشاهده شد (0.00). احتمالاً، عوامل التهابی ناشی از دیابت نظیر TNF-α در بیان و میزان کوفاکتورهای الزامی( FGF-21-Klothoاثر مخربی داشته و سبب مقاومت در مقابل ورود  FGF-21به بافت­‌های مختلف بدن از جمله کبد می­‌شود؛ از طرفی، تمرین می‌­تواند التهاب ناشی از دیابت را کاهش دهد.

حمید رجبی، پژمان معتمدی، داود ذبیحی،
دوره 18، شماره 19 - ( 4-1399 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین تناوبی شدید همراه با محدودیت جریان خون بر عملکرد هوازی و بی‌هوازی مردان جوان فعال است. به‌­این­‌منظور، 24 نفر از دانشجویان رشتۀ تربیت‌بدنی 23-19 ساله دانشگاه خوارزمی (میانگین وزن 6±67/8 کیلوگرم، قد 5/4±173/9 سانتی‌متر و شاخص توده بدنی 6/84±22/7) به سه گروه تمرین تناوبی شدید همراه با محدودیت جریان خون، تمرین تناوبی شدید بدون محدودیت جریان خون، و گروه گواه تقسیم شدند. پروتکل تمرینی شامل دو هفته تمرین رکاب­‌زدن هر هفته شش جلسه و هر جلسه ده مرحلۀ یک­‌دقیقه‌­ای، با شدت 85-80 درصد Wmax بود که بین هر مرحله، دو دقیقه ریکاوری فعال با شدت 50 درصد Wmax صورت گرفت (مجموع زمان تمرین اصلی در هر جلسه 30 دقیقه بود). پیش و پس از دورۀ تمرین، پروتکل آزمون­ آستراند برای بررسی عملکرد هوازی و آزمون وینگیت برای بررسی عملکرد بی‌­هوازی اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون تی وابسته، آزمون تحلیل واریانس یک‌­سویه و آزمون تعقیبی ال.اس.دی استفاده شد. نتایج نشان­‌دهندۀ تفاوت معنی­‌دار در عملکرد هوازی گروه­‌های تمرینی نسبت به گروه گواه (0/000=p vo2max، 0/000=p wmax، 0/001=p زمان رسیدن به خستگی) بود. دیگر یافتۀ پژوهش، گویای افزایش معنادار مؤلفه‌های عملکرد هوازی در گروه تمرین همراه با محدودیت جریان خون نسبت به گروه تمرین بدون محدودیت جریان خون بود، اما، تفاوت معناداری در عملکرد بی‌­هوازی بین هیچ‌­یک از گروه‌­ها (0/064=p اوج توان بی­‌هوازی، 0/058=p میانگین توان بی‌­هوازی، 826/.=p حداقل توان بی­‌هوازی) مشاهده نشد. به­‌طور­کلی، نتایج نشان داد اعمال محدودیت جزئی بر جریان خون حین تمرین تناوبی رکاب‌­زدن، بر سازگاری هوازی در یک دورۀ کوتاه اثر معنی‌­داری دارد، اما بر عملکرد بی­‌هوازی بی­‌تأثیر است.

رضا سبزواری راد، حکمت احسان بخش، ابراهیم فصیحی رامندی،
دوره 19، شماره 22 - ( 10-1400 )
چکیده

آدیپونکتین نقش مهمی در بسیاری از بیماریهای متابولیکی وقلبی دارد همچنین تنظیم آنزیم‌های کبدی برای سلامت ارگان‌های بدن ضروری است. هدف این مطالعه بررسی تاثیر یک دوره تمرین تناوبی شدید بر مقادیر آدیپونکتین و غلظت سرمی آنزیم‌های کبدی در پسران چاق و دارای اضافه وزن بود. بدین منظور22 پسر 12 تا 14 ساله چاق و دارای اضافه وزن (میانگین وزن 97/8 ± 40/74 کیلوگرم و قد 97/8 ± 40/157 سانتیمتر و  BMI 97/3 ± 56/28 کیلوگرم بر متر مربع و درصد چربی 21/4 ± 67/33 )  انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه کنترل و تجربی قرار گرفتند. گروه تجربی هشت هفته تمرین تناوبی شدید رکاب زنی را با شدت معادل 80 درصد  HRreserve به مدت 3 روز در هفته اجرا نمودند. متغیرهای آدیپونکتین، آسپارتات آمینوترانسفراز(AST)، آلکالین‌فسفاتاز(ALP)، آلانین‌آمینو ترانسفراز(ALT) با استفاده از کیت‌ها و روش‌های آزمایشگاهی هم‌چنین توان هوازی، شاخص توده بدنی و درصد چربی آزمونی‌ها در دو مرحله پیش و پس از پروتکل تمرین نیز سنجیده و برای مقایسه متغیرهای پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس و برای بررسی ارتباط، از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. .نتایج در سطح معنی‌داری(05/0>P) با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه 24 تحلیل شد. اجرای هشت هفته تمرین تناوبی شدید با استفاده از دوچرخه منجر به کاهش غیرمعنادار مقادیر آدیپونکتین(05/0<P) و آنزیم های AST (05/0<P) و ALP(05/0<P) شد. همچنین این تمرین سبب کاهش معنادار آنزیم ALT (05/0>P)و درصد چربی(05/0>P) و افزایش  توان هوازی(05/0>P) شد. تمرین  تناوبی شدید سبب تقویت توان هوازی و  کاهش درصد چربی وکاهش آنزیم کبدی ALT در پسران چاق می گردد. البته برای روشن شدن قطعی این موضوع تحقیقات بیشتری نیاز است.

فریده اعلاباف یوسفی، رقیه پوزش جدیدی، جبار بشیری، کریم آزالی علمداری، جواد وکیلی،
دوره 19، شماره 22 - ( 10-1400 )
چکیده

هدف: هدف تحقیق تأثیر 12 هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) به همراه مصرف کورکومین بر مقدار بیان FSTL1، Smad7 و کلاژن‌های نوع I، III و IV بطن چپ موش‌های صحرایی نر مدل سکته قلبی بود. روش‌شناسی: پس از القای سکته قلبی، 48 سر موش صحرائی به پنج گروه: مرجع، تمرین، کورکومین، توأم (تمرین+کورکومین) و کنترل تقسیم شدند. پس از کشتار گروه مرجع برای تأیید بروز سکته، کورکومین روزانه 15 میلی‌گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به صورت گاواژ استفاده شد. جلسات تمرین HIIT پنج روز در هفته، هر جلسه شامل 60 دقیقه متشکل از 10 وهله (هر وهله چهار دقیقه) دویدن با شدت 90-85 درصد از vVO2 peak با دو دقیقه فاصله استراحت فعال در بین تکرارهای دویدن با شدت 50-45 درصد از vVO2 peak برگزار شدند. مقدار بیان پروتئین‌های FSTL1، Smad7 و همچنین کلاژن‌های I، III و IV بافت بطن چپ توسط وسترن بلات اندازه‌گیری شدند. یافته‌ها: پس از هر سه مداخله شامل تمرین، کورکومین و توأم، وزن قلب به‌طور معنی‌داری بیشتر (به ترتیب 001/0=P، 018/0=P و 001/0=P) و مقدار بیان کلاژن نوع IV کمتر (001/0=P در هر سه مورد) از گروه کنترل بودند. فقط در گروه توأم مقدار بیان کلاژن نوع III قلب به‌طور معنی‌داری کمتر (033/0=P) و FSTL و Smad7 (001/0=P) و Smad7 (008/0=P) بیشتر از گروه کنترل بود. نتیجه‌گیری: کاهش کلاژن نوع IV بدون مرگ‌ومیر در اثر اعمال هر سه مداخله، شاید به ایمن بودن تمرین HIIT و مکمل کورکومین برای کاهش روند فیبروز قلبی متعاقب سکته دلالت کند؛ اما فقط مداخله توأم سبب کاهش بیان پروتئین کلاژن نوع III و افزایش FSTL و Smad7 در بطن چپ دچار سکته شد که زمینه تجویز توأم کورکومین و HIIT برای کسب نتایج بهتر را فراهم می‌کند؛ اما به دلیل محدودیت‌های تحقیق و کمبود شواهد انسانی، همچنان نیاز به تحقیقات بیشتر باقی است.

علی اصغر رواسی، موسی خلفی، دکتر کریم آزالی علمداری،
دوره 19، شماره 22 - ( 10-1400 )
چکیده

مقدمه و هدف. اثر تمرینات ورزشی بر نارسایی‌های متابولیک از طریق دست‌کاری عامل رشد فیبروبلاستی-21 (FGF-21) متناقض است. بنابراین، هدف تحقیق تعیین اثر کمّی تمرینات ورزشی بر FGF-21 سرم بزرگ‌سالان دارای اختلالات متابولیک بود. روش‌شناسی. ابتدا جستجوی پایگاه‌های اطلاعاتی PubMed و Google Scholar برای استخراج مقالههای فارسی و انگلیسی منتشره شده تا اردیبهشت 1400، انجام شد و اندازه اثر (SMD) با مدل اثرات تصادفی محاسبه شد. یافته¬ها: 14 مطالعه شامل 19 مداخله(شامل تمرین هوازی(3=n)، تمرین مقاومتی(3=n)، تمرین تناوبی شدید(4=n) و تمرین ترکیبی(4=n)) دربردارنده اطلاعات 503 آزمودنی(دارای اضافه‌وزن یا چاقی و یا مبتلا به دیابت دو، سندرم متابولیک و کبد چرب)، واجد شرایط ورود به فراتحلیل شدند. اما به دلیل وجود ناهمگونی، درنهایت اثر کمی 16 مداخله به صورت کاهش FGF21 سرم پس از تمرین[001/0p=، (22/-0 الی 65/0CI: -) 44/0-SMD=] به دست آمد که با سن(10/0=P) و شاخص توده بدن(50/0=P) آزمودنی‌ها همبستگی نداشت. بحث و نتیجه‌گیری: تمرینات بدنی بی‌اعتنا به سن یا وضعیت وزنی، ابزار کارآمدی برای کاهش قابل‌ملاحظه  FGF21سرم بیماران متابولیک هستند که انتظار می‌رود به بهبود بیشتر اختلالات متابولیکی منجر شود. با این حال، هنوز هم نیاز به کارآزمایی‌های بالینی بیشتر با در نظر گرفتن نقش مؤلفه‌های تمرینی از جمله شدت و نوع تمرین در این زمینه باقی است.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وبگاه متعلق به پژوهش در طب ورزشی و فناوری است.

طراحی و برنامه‌نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Research in Sport Medicine and Technology

Designed & Developed by : Yektaweb