جستجو در مقالات منتشر شده



رقیه افضلی نسب گروهی، دکتر عبدالحمید دانشجو، دکتر منصور صاحب الزمانی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

مقدمه: عوامل عصبی عضلانی در آسیب لیگامان صلیبی قدامی در زنان ورزشکار جزء ریسک فاکتورهای قابل اصلاح هستند. هدف این تحقیق بررسی اثر 8 هفته تمرینات بازخوردی عصبی­-عضلانی داخلی و خارجی بر تعادل وقدرت در دختران بسکتبالیست شهرستان mouseout="msoCommentHide('_com_1')" onmouseover="msoCommentShow('_anchor_1','_com_1')">[A1] کرمان با ریسک آسیب زیاد می­باشد.
روش بررسی: پژوهش حاضر، ازنظر هدف کاربردی و با توجه به اعمال متغیر مداخله‌ای و انتخاب هدفمند آزمودنی‌ها بر اساس معیار ورود و خروج، نیمه تجربی و آینده‌نگر است. بیست بسکتبالیست mouseout="msoCommentHide('_com_2')" onmouseover="msoCommentShow('_anchor_2','_com_2')">[A2] به‌صورت هدفمند انتخاب و به‌صورت تصادفی در دو گروه بازخورد درونیmouseout="msoCommentHide('_com_3')" onmouseover="msoCommentShow('_anchor_3','_com_3')">[M3]  (سن=78/0±73/15، وزن=/09/±38/61، قد=68/69±40/164) و بازخورد بیرونی (سن=33/1±70/14، جرم بدن=38/8±31/56، قد=±02/6±66/161) برنامه تمرینات ویژه براساس مطالعات انجام شده به مدت 8 هفته ،سه جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 15-20دقیقه زیر نظر آزمونگر اجرا شد. تعادل پویا با دستگاه بایودکس و قدرت با دستگاه MMT ، در دو مرحله پیش‌آزمون و پس‌آزمون اندازه‌گیری شدند و از آزمون آماری تحلیل کوواریانس جهت تجزیه ‌وتحلیل داده‌ها استفاده شد.
یافته­ها: نتایج تحقیق تفاوت معناداری دربین دوگروه در شاخص تعادل کلی و شاخص داخلی/خارجی نشان داد (001/0p=). در میزان قدرت عضله کوادریسپس و عضله همسترینگ بین دو گروه تمرینات بازخوردی خارجی و داخلی تفاوت معنا‌داری مشاهده شد (05/0P). همچنین نتایج آزمونt  زوجی نشان داد که تعادل کلی در گروه بازخورد خارجی و داخلی (345/0درصد و19/0درصد)، تعادل قدامی /خلفی در گروه بازخورد خارجی و داخلی (409/0درصد و22/0درصد) و تعادل داخلی/خارجی در گروه بازخورد خارجی و داخلی (427/0درصد و22/0درصد) به طور معناداری نسبت به پیش آزمون پیشرفت داشته است ( 002/ <0p). قدرت عضله کوادریسپس در گروه بازخورد خارجی 07/2 درصد و در گروه بازخورد داخلی 82/1درصد در پس آزمون نسبت به پیش آزمون پیشرفت داشته است (001/0p=). قدرت عضله همسترینگ در گروه بازخورد خارجی 16/2 درصد و در گروه بازخورد داخلی 95/1درصد در پس آزمون نسبت به پیش آزمون پیشرفت داشته است (001/0p=).
نتیجه‌گیری: از نتایج تحقیق می­توان این­گونه نتیجه‌گیری کرد که تمرینات بازخوردی داخلی و خارجی عصبی-عضلانی یکی از شیوه­های تمرینی مناسب جهت بهبود تعادل و قدرت عضلات زانو در دختران هست و تمرینات با بازخورد خارجی مؤثرتر از تمرینات با بازخورد داخلی بود.
واژگان کلیدی :  تمرینات عصبی-عضلانی، پیشگیری از آسیب، رباط صلیبی قدامی ،بازخورد
علی اکبر فاضل، لاله باقری، نادر رهنما، سمیرا عمادی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

در طب توانبخشی استفاده از رویکردهای هدفمند و شخصی سازی شده مطرح می¬باشد، لذا تعدیل پروتکلهای تمرینی براساس جنس، سن، سطح ناتوانی و میزان پیشرفت می¬تواند نتایج مطلوب¬تری را داشته باشد. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر تمرینات توانبخشی ورزشی جامع شخصی سازی شده بر برخی از شاخص‌های عملکرد جسمانی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس با درجات مختلف ناتوانی بود. در این پژوهش نیمه تجربی 92 نفر از بیماران زن مراجعه کننده به انجمن مولتیپل اسکلروزیس شهرستان شهرکرد به صورت در دسترس و هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و بر اساس نمره ناتوانی جسمی در 3 گروه ضعیف، متوسط و شدید قرار گرفتند. سپس هر گروه بطور تصادفی در دو گروه مداخله و گروه شاهد قرار گرفتند. تمرینات توانبخشی ورزشی به مدت 12 هفته و 3 جلسه در هفته انجام گرفت. قدرت عضلانی، استقامت و سرعت راه رفتن در پیش آزمون و پس آزمون مورد ارزیابی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس، آزمون تی زوجی میانگین¬های تعدیل شده انجام پذیرفت. نتایج نشان داد 12 هفته تمرینات توانبخشی ورزشی جامع شخصی سازی شده منجر به بهبود سرعت راه رفتن و قدرت عضلانی در هر سه گروه شد(05/0>p). استقامت عضلانی در گروه خفیف به طور معناداری بهبود یافت(05/0>p) اما در گروه متوسط و شدید بهبود معناداری مشاهده نشد(05/0p). اجرای تمرینات توانبخشی ورزشی جامع شخصی سازی شده بر روند بهبود بیماران مولتیپل اسکلروزیس تأثیر گذار است و موجب بهبود شاخص های عملکرد جسمانی بیماران می¬گردد.
در طب توانبخشی استفاده از رویکردهای هدفمند و شخصی سازی شده مطرح می¬باشد، لذا تعدیل پروتکلهای تمرینی براساس جنس، سن، سطح ناتوانی و میزان پیشرفت می¬تواند نتایج مطلوب¬تری را داشته باشد. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر تمرینات توانبخشی ورزشی جامع شخصی سازی شده بر برخی از شاخص‌های عملکرد جسمانی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس با درجات مختلف ناتوانی بود. در این پژوهش نیمه تجربی 92 نفر از بیماران زن مراجعه کننده به انجمن مولتیپل اسکلروزیس شهرستان شهرکرد به صورت در دسترس و هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و بر اساس نمره ناتوانی جسمی در 3 گروه ضعیف، متوسط و شدید قرار گرفتند. سپس هر گروه بطور تصادفی در دو گروه مداخله و گروه شاهد قرار گرفتند. تمرینات توانبخشی ورزشی به مدت 12 هفته و 3 جلسه در هفته انجام گرفت. قدرت عضلانی، استقامت و سرعت راه رفتن در پیش آزمون و پس آزمون مورد ارزیابی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس، آزمون تی زوجی میانگین¬های تعدیل شده انجام پذیرفت. نتایج نشان داد 12 هفته تمرینات توانبخشی ورزشی جامع شخصی سازی شده منجر به بهبود سرعت راه رفتن و قدرت عضلانی در هر سه گروه شد(05/0>p). استقامت عضلانی در گروه خفیف به طور معناداری بهبود یافت(05/0>p) اما در گروه متوسط و شدید بهبود معناداری مشاهده نشد(05/0p). اجرای تمرینات توانبخشی ورزشی جامع شخصی سازی شده بر روند بهبود بیماران مولتیپل اسکلروزیس تأثیر گذار است و موجب بهبود شاخص های عملکرد جسمانی بیماران می¬گردد.
در طب توانبخشی استفاده از رویکردهای هدفمند و شخصی سازی شده مطرح می¬باشد، لذا تعدیل پروتکلهای تمرینی براساس جنس، سن، سطح ناتوانی و میزان پیشرفت می¬تواند نتایج مطلوب¬تری را داشته باشد. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر تمرینات توانبخشی ورزشی جامع شخصی سازی شده بر برخی از شاخص‌های عملکرد جسمانی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس با درجات مختلف ناتوانی بود. در این پژوهش نیمه تجربی 92 نفر از بیماران زن مراجعه کننده به انجمن مولتیپل اسکلروزیس شهرستان شهرکرد به صورت در دسترس و هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و بر اساس نمره ناتوانی جسمی در 3 گروه ضعیف، متوسط و شدید قرار گرفتند. سپس هر گروه بطور تصادفی در دو گروه مداخله و گروه شاهد قرار گرفتند. تمرینات توانبخشی ورزشی به مدت 12 هفته و 3 جلسه در هفته انجام گرفت. قدرت عضلانی، استقامت و سرعت راه رفتن در پیش آزمون و پس آزمون مورد ارزیابی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس، آزمون تی زوجی میانگین¬های تعدیل شده انجام پذیرفت. نتایج نشان داد 12 هفته تمرینات توانبخشی ورزشی جامع شخصی سازی شده منجر به بهبود سرعت راه رفتن و قدرت عضلانی در هر سه گروه شد(05/0>p). استقامت عضلانی در گروه خفیف به طور معناداری بهبود یافت(05/0>p) اما در گروه متوسط و شدید بهبود معناداری مشاهده نشد(05/0p). اجرای تمرینات توانبخشی ورزشی جامع شخصی سازی شده بر روند بهبود بیماران مولتیپل اسکلروزیس تأثیر گذار است و موجب بهبود شاخص های عملکرد جسمانی بیماران می¬گردد.
در طب توانبخشی استفاده از رویکردهای هدفمند و شخصی سازی شده مطرح می¬باشد، لذا تعدیل پروتکلهای تمرینی براساس جنس، سن، سطح ناتوانی و میزان پیشرفت می¬تواند نتایج مطلوب¬تری را داشته باشد. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر تمرینات توانبخشی ورزشی جامع شخصی سازی شده بر برخی از شاخص‌های عملکرد جسمانی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس با درجات مختلف ناتوانی بود. در این پژوهش نیمه تجربی 92 نفر از بیماران زن مراجعه کننده به انجمن مولتیپل اسکلروزیس شهرستان شهرکرد به صورت در دسترس و هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و بر اساس نمره ناتوانی جسمی در 3 گروه ضعیف، متوسط و شدید قرار گرفتند. سپس هر گروه بطور تصادفی در دو گروه مداخله و گروه شاهد قرار گرفتند. تمرینات توانبخشی ورزشی به مدت 12 هفته و 3 جلسه در هفته انجام گرفت. قدرت عضلانی، استقامت و سرعت راه رفتن در پیش آزمون و پس آزمون مورد ارزیابی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس، آزمون تی زوجی میانگین¬های تعدیل شده انجام پذیرفت. نتایج نشان داد 12 هفته تمرینات توانبخشی ورزشی جامع شخصی سازی شده منجر به بهبود سرعت راه رفتن و قدرت عضلانی در هر سه گروه شد(05/0>p). استقامت عضلانی در گروه خفیف به طور معناداری بهبود یافت(05/0>p) اما در گروه متوسط و شدید بهبود معناداری مشاهده نشد(05/0p). اجرای تمرینات توانبخشی ورزشی جامع شخصی سازی شده بر روند بهبود بیماران مولتیپل اسکلروزیس تأثیر گذار است و موجب بهبود شاخص های عملکرد جسمانی بیماران می¬گردد.
 
فائزه نعمتی، مصطفی زارعی، مرتضی برزگر بفروئی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

مقدمه: مطالعات نشان داده‌اند که آسیب لیگامان صلیبی قدامی  باعث دوره‌های ناتوانی بلندمدت و اثرات بلندمدتی می‌شود؛ بنابراین اتخاذ تدابیر پیشگیرانه و همچنین وجود مطالعاتی که تأثیر برنامه‌های پیشگیری از آسیب را در بهبود سطح عملکرد بازیکنان تعیین کند نیاز است. بنابراین هدف این پژوهش بررسی اثر هشت هفته برنامه پیشگیری از آسیب لیگامنت صلیبی قدامی  بر عملکرد کبدی کاران زن نخبه بود.
 موادو روش ها: باتوجه ‌به اعمال متغیر مداخله‌ای این تحقیق از نوع نیمه‌تجربی است. 27 کبدی کار زن دارای دامنه سنی 18-24 سال به طور تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. گروه مداخله به مدت 8 هفته تمرینات PEP  را اجرا کردند. آزمون‌ها قبل و بعد از اجرای هشت هفته برنامه تمرینی اجرا شد. این ارزیابی‌ها شامل آزمون تی، آزمون دوی سرعت 20 متر، آزمون وای بالانس ،آزمون انعطاف پذیری نشستن و رسیدن، آزمون هاپینگ و آزمون غربالگری حرکت عملکردی بود. از آزمون آماری لون جهت بررسی همگنی واریانس‌ها  و برای ارزیابی و مقایسه داده‌ها از آزمون انکوا استفاده شد.
یافته ها: نتایج آزمون آنالیز کوواریانس نشان داد که گروه مداخله به طور معناداری امتیازات بهتری در مقایسه باگروه کنترل در آزمون های وای بالانس پای راست (002/0=p)و چپ(001/0=p) ، پرش با یک پا با پای راست(004/0=p) وپای چپ(000/0=p) ،کراس اوور هاپینگ پای راست(023/0=p)  و آزمون انعطاف‌پذیری نشستن و رسیدن(003/0=p) پس از اجرای هشت هفته تمرینات PEP کسب کردند.علاوه بر این در آزمون های دوی سرعت(649/0=p) ، چابکی(073/0=p) ، تریپل هاپینگ پای چپ (784/0=p) وراست (204/0=p) ،کراس اوور هاپینگ پای چپ (540/0=p) و آزمون غربالگری حرکت عملکردی(943/0=p)  تفاوت معناداری بین دوگروه مشاهده نشد.
نتایج: نتایج این پژوهش نشان داد که اجرای هشت هفته برنامه PEP بر تعادل پویای پای راست و چپ ، هاپینگ (پرش با یک پا و کراس اوور هاپینگ پای راست) و انعطاف‌پذیری همسترینگ و کمر کبدی کاران زن نخبه تأثیر معناداری دارد؛ اما برهاپینگ (تریپل هاپینگ و کراس اوور هاپینگ پای چپ)، سرعت، چابکی و امتیازات آزمون FMS تأثیر معناداری ندارد.
مهران سلیمی، دکتر هومن مینونژاد، دکتر محمد کریمی‌زاده اردکانی، محمد جواد شرافت، دکتر الهه عرب عامری،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

مقدمه و هدف: یکی از فاکتورهای سنجش ثبات ناحیه مرکزی بدن، سنجش استقامت آن است که توسط تست مکگیل انجام می‌‌شود. تحقیقات نشان داده‌اند که تغییر در رویکرد توجه در طی انجام فعالیت، موجب تغییراتی در فعالیت الکتریکی عضلات و همچنین تغییر در کیفیت انجام آن حرکت می‌شود، حال هدف از این تحقیق آن است که تغییر در رویکرد توجه می‌تواند اندازه‌گیری حاصل از سنجش ثبات ناحیه مرکزی بدن را دچار تغییرات کند یا خیر. روش‌شناسی: 22نفر از افراد غیرورزشکار(میانگین سن: 1.30±25 و میانگین شاخص توده بدنی: 1.61± 22.97 )در سه روز متوالی مورد سنجش ثبات ناحیه مرکزی بدن توسط تست مکگیل قرار گرفتند، افراد به سه گروه تقسیم و هرگروه در هرروز با رویکرد متفاوتی از توجه(درونی، بیرونی، بدون تاکید بر توجه) این تست را انجام میدادند. یافته‌ها: نتایج آزمون آنالیز واریانس با اندازهگیری‌های مکرر نشان داد بین میانگین ثبات ناحیه مرکزی سه مرحله پژوهش تفاوت آماری معنی‌داری وجود دارد که میانگین ثبات مرکزی مرحله توجه بیرونی بصورت معنی‌داری بیشتر از میانگین مرحله پیش آزمون بود. نتیجه‌گیری: رویکرد توجه می‌تواند اندازه‌گیری ثبات ناحیه مرکزی بدن را دچار تغییرات کند به این صورت که اتخاذ رویکرد توجه بیرونی در طی انجام آزمون، میانگین ثبات مرکزی بدن بیشتری را ثبت کرد.

 
خانم مریم قربانی، دکتر رسول یاعلی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

ثبات وضعیت بدنی و عملکرد حرکتی متفاوت ممکن است در آسیب‌های ثانویه در افراد با کف پای صاف منعطف در مقایسه با افراد دارای کف پای نرمال نقش مهمی ایفاء کند. با این حال تفاوت بین ثبات ایستا، پویا و عملکرد حرکتی افراد با و بدون کف پای صاف منعطف مورد بررسی قرار نگرفته است. این مطالعه به مقایسه ثبات ایستا و پویا و حرکات کارکردی آزمودنی‌های با و بدون کف پای صاف منعطف پرداخته و ارتباط بین حرکات کارکردی با ثبات ایستا و پویا را بررسی می‌کند. 96 آزمودنی (گروه کف پای صاف منعطف: 25 نفر؛ گروه کف پای نرمال: 71 نفر) آزمون غربالگری حرکات کارکردی (FMS)؛ آزمون تعادل شارپند رومبرگ و تست تعادل وای (Y) را اجرا نمودند. نمرات حرکات کارکردی و ثبات ایستا در گروه کف پای نرمال بطور معناداری بیشتر از گروه کف پای صاف منعطف بود (05/0P). امتیاز کلی تست Y بین دو گروه تفاوت معناداری نداشت (05/0P). در گروه کف پای نرمال همبستگی معناداری بین نمرات حرکات کارکردی با ثبات پویا مشاهده شد (05/0p). این نتایج نشان می‌دهد که افراد مبتلا به صافی کف پای منعطف نسبت به افراد با کف پای نرمال دارای عملکرد حرکتی و ثبات ایستای متفاوت اما ثبات پویای مشابه‌ای هستند. این نتایج می تواند بیانگر این باشد که ارتباطی بین ثبات ایستا و پویا وجود ندارد و این دو عملکرد از یکدیگر مجزا هستند.
فرشید آقابیگی، محمد کریمی زاده اردکانی، محمدحسین علیزاده، هومن مینونژاد،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر طراحی و اجرای یک سیستم نظارت بر آسیب های ورزشی در دانش آموزان بود. آسیب های ورزشی دانش آموزان دختر و پسر دبیرستان های استان ایلام با استفاده از روش های آنلاین و فرم کاغذی در طی یک ترم تحصیلی توسط دبیران تربیت بدنی ثبت گردید و در پایان با استفاده از پرسشنامه به نظرسنجی از آنان نسبت به این روش ها پرداخته شد. پژوهش از نوع توصیفی-مقایسه ای بوده و از مجذور کای دو(x 2) در سطح معناداری(P<0/05) برای تجزیه و تحلیل نتایج استفاده شد. در مجموع 151 آسیب گزارش شد که 76 آسیب (4/50 درصد) با روش آنلاین، 70 آسیب (3/46 درصد) با روش آنلاین-کاغذی و 5 آسیب (3/3 درصد) با روش کاغذی ثبت گردید. در مجموع روش ثبت آنلاین (146 آسیب) به طور معناداری بیشتر از ثبت کاغذی (75 آسیب) مورد استفاده قرار گرفته (001/0=p) که دبیران تربیت بدنی دلایل استفاده بیشتر از روش آنلاین را: در دسترس بودن، کارکردن راحتتر با آن و بازیابی آسان تر اطلاعات ثبت شده عنوان کردند. اما در مقابل نیز قطعی و کندی سرعت اینترنت را بعنوان مواردی که می تواند موجب ایجاد اختلال شود بیان کردند. با توجه به نتایج به نظر می رسد استفاده از روش های آنلاین در جهت ثبت آسیب های ورزشی در مدارس موثرتر باشد.

 
احسان آبشناس، محمدحسین علیزاده، محسن نادری،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

مقدمه و هدف: از چالش‌های جدی در ورزش، روش‌های پیش‌بینی آسیب است که می‌تواند در خصوص پیشگیری و کاهش آسیب کمک‌کننده باشد. لذا هدف از اجرای این پژوهش پاسخ به این سؤال است که  آیا آزمون های  غربالگری حرکتی عملکردی، تعادلی وای و سیستم امتیازدهی خطای فرود  قدرت پیش‌بین آسیب های ورزشی دانشجویان دختر ورزشکار را دارد؟ روش‌شناسی: این مطالعه از نوع کوهرت آینده‌نگر بود. جامعه پژوهش حاضر ورزشکاران زن دانشگاهی و نمونه پژوهش 124 نفر از دانشجویان ورزشکار دختر شرکت‌کننده در پانزدهمین المپیاد ورزشی دانشجویی ایران بودند که به صورت در دسترس مورد ارزیابی قرار گرفتند. آزمون تعادل Y، سیستم امتیاز‌دهی خطای فرود و آزمون غربالگری حرکتی عملکردی از نمونه‌ها قبل از المپیاد گرفته شد و آسیب‌های ورزشکاران در طول مسابقات توسط فرم جمع آوری اطلاعات ثبت شد. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده‌ها از آزمون رگرسیون لجستیک و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته‌ها: نتایج پژوهش نشان داد که درمجموع 26 آسیب در طول مسابقات در 124 نفر آزمودنی به ثبت رسید. هیچ یک از متغیرهای پیش‌بین قابلیت پیش‌بینی متغیر ملاک یعنی آسیب‌دیدگی را نداشتند (05/0p>). نتیجه‌گیری: در یک نتیجه‌گیری کلی بر اساس نتایج این تحقیق، امکان پیش‌بینی آسیب به صورت عمومی با استفاده از آزمون‌های عملکردی وجود ندارد.
خانم مریم قربانی، دکتر رسول یاعلی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

کمبود اطلاعات حسی، ضعف عضلانی، عدم هماهنگی و حس موقعیت مفصل از عوامل پیش‌بینی‌کننده اختلالات اسکلتی عضلانی هستند و به نظر می‌رسد که فعالیت‌های ورزشی بتواند بر کنترل پاسچر و حس عمقی مفاصل، اثر گذار باشد. لذا هدف از این پژوهش، تاثیر تمرینات پیلاتس بر تعادل و حس عمقی در دانشجویان دختر بود. 98 نفر از دانشجویان دختر در محدوده سنی 18 تا 25 سال و وزن 7±92/57 کیلوگرم بصورت داوطلبانه پس از تکمیل فرم رضایت‌نامه کتبی در این مطالعه شرکت کردند. از این تعداد 91 نفر دانشجو سالم در گروه آزمایش و 7 نفر دانشجو دارای معافیت ورزشی (دارای مشکلات پزشکی مانند: جراحی اخیر عیوب انکساری چشم، کیست و غیره) در گروه کنترل قرار گرفتند. حس وضیعت مفصل مچ پا و زانو با استفاده از آزمون بازسازی فعال زاویه مچ پا و زانو؛ تعادل ایستا با استفاده از آزمون شارپند رومبرگ در قبل و بعد از 16 جلسه مداخله اندازه‌گیری شد. به منظور تعیین تفاوت در پیش‌آزمون و پسآزمون (تفاوت درون‌گروهی) از آزمون ویلکاکسون استفاده شد و جهت مقایسه بین گروهها از آزمون کوواریانس استفاده شد (البته پیش‌تر داده‌ها نرمال گشت). نتایج نشان داد بعد از مداخله‌، در گروه آزمایش، تعادل ایستا در پس‌آزمون نسبت به پیش‌آزمون افزایش معنادار یافت. حس وضعیت دورسی‌فلکشن، پلانتارفلکشن مچ پا و فلکشن زانو در گروه آزمایش در پس‌آزمون نسبت به پیش‌آزمون افزایش معنادار یافت. همچنین نتایج آزمون کوواریانس نشان داد که در متغیرهای تعادل ایستا و حس وضعیت دورسی‌فلکشن و پلانتارفلکشن مچ پا و حس وضعیت فلکشن زانو بین دو گروه در مرحله پس‌آزمون تفاوت معنادار وجود دارد. با توجه به میانگین تعدیل شده در مرحله پس‌آزمون، گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل عملکرد بهتری داشت.  نتایج نشان داد که تمرینات پیلاتس به منظور بهبود حس عمقی مچ پا و زانو و در نتیجه ارتقاء کنترل پاسچر در نوجوانان و جوانان مناسب است.
 
محدثه اشرفی زاده، علی اصغر نورسته،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

چکیده
مقدمه و هدف:  تکالیف حرکتی پرشی در افراد با نقص های کنترل حرکتی احتمالا با الگوهای حرکتی ناقص همراه بوده که با آسیب های غیر برخوردی اندام تحتانی مرتبط می باشد. هدف از مطالعه حاضر تاثیر هشت هفته برنامه تمرینی بازخورد بر متغیرهای بیومکانیکی ورزشکاران با نقص های کنترل حرکتی منتخب در تکالیف پرش فرود می باشد.

روش شناسی: مطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی تصادفی قبل و بعد از مداخله است. 34 ورزشکار مرد دارای نقص کنترل حرکتی بر اساس معیارهای مطالعه انتخاب شدند، سپس به طور تصادفی به گروه های کنترل و بازخورد تقسیم شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری آنالیز واریانس دوطرفه و بونفرونی برای هر تکلیف حرکتی  استفاده شد.
یافته ها: نتایج مطالعه حاکی از افزایش فعالیت الکتریکی عضلات وستوس مدیالیس و گلوتئوس مدیوس و کاهش فعالیت الکتریکی عضلات وستوس لترالیس، بایسپس فموریس و تنسور فاشیالاتا در گروه بازخورد بود. همچنین گروه بازخورد کاهش زاویه ولگوس زانو را نشان داد.
بحث و نتیجه گیری نهائی: نتایج مطالعه حاضر نشان داد بازخورد پارامترهای کینماتیکی و الکترومایوگرافی تاثیرگذار بوده بنابراین می تواند به منظور اصلاح الگوهای حرکتی ناقص در تکالیف پرش-فرود مورد استفاده قرار گیرد.

کلمات کلیدی: بازخورد خارجی، الکترومایوگرافی، نقص کنترل حرکتی، کینماتیک، ولگوس پویای زانو


 
دکتر مریم کاویانی، آقای هادی بابارحیمی، خانم مهتاب امیری،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

هدف این پژوهش بررسی ویژگی‌های روانسنجی نسخۀ فارسی پرسش‌نامۀ ترس-اجتناب ورزشکار بود. 120 ورزشکار با سطوح مهارتی و رشته های مختلف انتخاب و پرسش‌نامۀ ترس اجتناب ورزشکاران، فاجعه آمیزی درد، ترس از حرکت ، اضطراب آسیب ورزشی را تکمیل کردند. روایی صوری و صحت ترجمۀ نسخۀ فارسی پرسش‌نامۀ ترس اجتناب ورزشکاران با روش ترجمه، بازترجمه تأیید شد. از شاخص آلفای کرونباخ، تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی، ضریب همبستگی پیرسون و ضریب همبستگی درون طبقه‎ای و همسانی درونی و پایایی زمانی استفاده شد. نتایج نشان داد، مدل تک عاملی پرسش‌نامۀ اجتناب- ترس ورزشکاران برازندگی ضعیفی داشت. بعد از انجام تحلیل عاملی اکتشافی و مشخص شدن سه عامل در این پرسش‌‌نامه ها، مدل تحلیل عاملی تاییدی نیز برازش مناسب داده ها با این مدل را نشان داد؛ بطوریکه شاخص‌ سی اف ای 96/0 و شاخص تی. ال. آی 94/0 به­دست آمد و نیز شاخص رمزی 05/0 و نسبت خی­دو به درجه آزادی 39/1 به­دست آمد. بنابراین نسخۀ فارسی پرسش‌نامۀ اجتناب- ترس ورزشکاران 3عاملی و دربردارندۀ 10 سؤال و سه سازه فاجعه آمیزی( گویه های 1، 5، 8)، ترس از حرکت( 4، 6، 7) و باورهای ترس- اجتناب( گویه های 2، 3، 9، 10) در جامعه ورزشکاران ایرانی تایید شد.
 
حمید عباسی بافقی، محمد حسن کردی اشکذری، عبدالمجید هراتی زاده، سعید عابدین زاده،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: مچ پا یکی از شایعترین آسیبهای ورزشی می­باشد که بـه دلایلـی ماننـد برخـورد مسـتقیم بـا بازیکـن حریـف یـا زمیـن، تـکل­هایـی کـه از سـمت داخـل و خــارج و پــرش و فرود ایجاد می­گردد. از بین این آسیب­ها، اسـپرین خارجـی مـچ پـا از شـایع­تریـن آسیب­ها مـی­باشـد که با ناپایداری مچ پا همراه است. هدف از تحقیق حاضر مقایسه تمرینات تعادلی و هاپینگ بر حس عمقی ورزشکاران مبتلا به ناپایداری عملکردی مچ پا می­باشد.
مواد و روش ها: تعداد 30 ورزشکار مبتلا به ناپایداری عملکردی مچ پا در 2 گروه های مطالعه کارآزمایی بالینی به صورت تصادفی تقسیم شدند. گروه اول شامل ورزشکاران مبتلا به ناپایداری عملکردی­مچ پا تمرینات هاپینگ (15 نفر)، گروه دوم شامل ورزشکاران مبتلا به ناپایداری عملکردی مچ پا تمرینات تعادلی (15 نفر) بود. در ابتدا با کمک عکسبرداری حس عمقی مفصل مچ پای آنها ارزیابی شد و سپس به مدت 6 هفته به تمرینات پرداختند و در انتها مجددا حس عمقی مفصل مچ پا ارزیابی شد. جهت تجزیه وتحلیل داده­های این پژوهش ازنرم افزار  SPSSنسخه 20 استفاده شد.
نتایج: نتایج نشان داد تمرینات تعادلی و هاپینگ به طور معناداری باعث کاهش خطای مطلق بازسازی دورسی فلکشن و پلانتار فلکشن مچ پا شدند (p<0/05). همچنین بین دو گروه تمرینات تعادلی و هاپینگ تفاوت معناداری وجود دارد (p<0/05).
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تمرینات تعادلی و هاپینگ باعث بهبود حس عمقی مفصل مچ پا ورزشکاران مبتلا به ناپایداری عملکردی مچ پا گردیده است و همچنین تمرینات هاپینگ نسبت به تعادلی اثر بخشی بیشتری دارند.

 

بهنام مرادی، امیر لطافت کار، ملیحه حدادنژاد، مهدی حسین زاده، مهدی خالقی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

مقدمه و هدف: خسته شدن ورزشکاران مستعد آسیب و قرارگیری آنها در وضعیت­هایی نظیر انجام مانور برشی احتمال ریسک آسیب لیگامان صلیبی قدامی را افزایش می­دهد. لذا هدف از پژوهش حاضر پاسخ به این سوال است که آیا خستگی عملکردی اثر تمرینات عصبی عضلانی بر متغیرهای کینتیکی حین اجرای کاتینگ را در مردان ورزشکار مستعد آسیب تغییر می‌دهد؟
روش بررسی: پژوهش حاضر نیمه تجربی بوده و در دو گروه کنترل و تجربی بصورت طرح پیش آزمون و پس آزمون با و بدون خستگی قبل و بعد تمرینات عصبی- عضلانی اجرا شد. 32 دانشجوی مرد ورزشکار 18 تا 25 سال همراه با نقص کنترل تنه، بصورت هدفمند انتخاب و بصورت تصادفی در گروه کنترل (16 نفر) و تجربی (16 نفر) قرار گرفتند. از صفحه نیرو جهت اندازه­گیری نیروهای عکس العمل زمین استفاده شد. آزمون تحلیل واریانس برای تجزیه و تحلیل آماری در سطح کوچکتر از 05/0P < بکار گرفته شد.
یافته ­ها: نتایج پژوهش حاضر بهبود معنی دار متغیرهای نیروی عکس العمل زمین را در پس آزمون گروه تجربی نسبت به پیش آزمون نشان داد (05/0P<). در حالی که هیچ ­یک از این متغیرها در گروه کنترل تغییر معنی داری نداشتند (05/0P>).
نتیجه گیری: بنظر می­رسد انجام تمرینات عصبی - عضلانی تنه و ران در ورزشکاران با نقص کنترل تنه سبب بهبود قابل توجهی در ثبات کنترل تنه می­شود به طوریکه در شرایط با و بدون خستگی توانستند بهبود معناداری را در پارامترهای منتخب نیروهای عکس العمل زمین نشان دهند. لذا احتمالاً این شیوه تمرینی را بتوان بعنوان روشی سودمند در ورزشکاران و شرایط نامبرده توصیه نمود.

 
دکتر محمد کلانتریان، خانم سمانه صمدی، دکتر رامین بیرانوند،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

مقدمه: تعادل و حس عمقی به عنوان دو مورد از مهم­ترین عوامل درونی مرتبط با بروز آسیب در اندام تحتانی معرفی شده­اند. هدف از تحقیق حاضر بررسی تغییرات تعادل ایستا و پویا و دقت حس عمقی مفاصل زانو و مچ پای تکواندوکاران نوجوان، قبل و بعد از اعمال خستگی می­باشد. 
روش­شناسی: تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی می­باشد. آزمودنی­های تحقیق را تعداد 20 نفر از تکواندو­کاران پسر نوجوان از بین جامعه آماری تشکیل داده است. متغیرهای تعادل ایستا و پویا به ترتیب بوسیله آزمون تعادل ایستای استورک و آزمون تعادل پویای Y و همچنین حس عمقی مفاصل مچ پا و زانو به ترتیب در زوایای 10 درجه دورسی­فلکشن مچ پا و 30 درجه فلکشن زانو بوسیله روش عکس­برداری مورد اندازه­گیری قرار گرفت. سپس پروتکل خستگی عملکردی اعمال ­شد. پس از اتمام پروتکل خستگی، مجدداً تمامی متغیرهایی که قبل از اعمال پروتکل خستگی اندازه­گیری شده بود، مورد ارزیابی قرار گرفت. به منظور بررسی تغییرات درون­گروهی متغیرهای تحقیق در دو مرحله پیش و پس­آزمون، از آزمون تی زوجی استفاده شد.
نتایج: نتایج آزمون تی زوجی نشان داد که پس از اعمال پروتکل خستگی بین میانگین تمامی متغیرهای مورد بررسی در مرحله پس­آزمون نسبت به پیش­آزمون تفاوت معنی­داری وجود دارد.
نتیجه­گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که خستگی می­تواند سبب کاهش تعادل ایستا و پویا و همچنین دقت حس عمقی تکواندو­کاران نوجوان شود. لذا به کلیه مربیان و ورزشکاران این رشته ورزشی توصیه می­شود جهت به تاخیر انداختن ظهور خستگی و احتمال بروز آسیب، نسبت به انجام تمرینات آماده­سازی تخصصی رشته تکواندو و متناسب با سنین نوجوانی، اقدام نمایند.

الله یار عرب مومنی، مرضیه رمضانی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

بیماری پرولاپس رکتوم عارضه افتادگی دیواره داخلی مقعد است که مشکلات عدیده‌ای را به وجود می‌آورد. یکی از مهمترین علل این عارضه ضعف عضلات کف لگن است. از این‌رو، این پژوهش با هدف مقایسه تأثیر تمرینات فانکشنال ثبات مرکزی، EMS و ترکیبی بر قدرت و استقامت عضلات کف لگن در بیماران مبتلا به پرولاپس رکتوم انجام شد. در این پژوهش نیمه‌تجربی با طرح پیش‌آزمون ـ پس‌آزمون و گروه کنترل، 48 زن مبتلا به بیماری پرولاپس رکتوم شهر اصفهان با میانگین سنی 2/45 سال و BMI 2/26 کیلوگرم بر مترمربع بصورت در دسترس انتخاب و تصادفی در 4 گروه (هر گروه 12 نفر) تمرین فانکشنال، تمرین EMS، تمرین ترکیبی (فانکشنال+ EMS) و کنترل تقسیم شدند. برنامه تمرین فانکشنال شامل 9 حرکت بود که، 3 جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 30 دقیقه در هفته اول شروع شد و بصورت فزاینده به 90 دقیقه در هفته هشتم افزایش یافت. پروتکل تمرینی EMS هم در 8 هفته، هر جلسه به مدت 40 دقیقه با استفاده از دستگاه EMS و بیوفیدبک انجام شد. همچنین پروتکل تمرین ترکیبی به مدت 8 هفته و هر هفته 3 جلسه (در هر جلسه ابتدا تمرین EMS و سپس فانکشنال) به مدت 40 دقیقه و با توجه به اصل اضافه بار اجرا شد. سنجش قدرت و استقامت عضلات کف لگن قبل و بعد از انجام برنانه تمرینی اندازه‌گیری شد. جهت آزمون معناداری تفاوت‌های میانگین گروه‌ها (پیش‌آزمون و پس‌آزمون) از روش آماری تجزیه و تحلیل کواریانس چند متغیری و آزمون تعقیبی بنفرونی با استفاده از نرم‌افزار SPSS-24 در سطح معناداری ۰۵/۰ استفاده شد. نتایج مطالعه، افزایش معنادار قدرت و استقامت عضلات کف لگن را دو گروه تمرینات EMS و ترکیبی نشان داد (05/0≥P). با این حال در گروه تمرینات فانکشنال، اگر چه افزایش قدرت عضلات کف لگن مشاهده شد، ولی این افزایش معنادار نبود (05/0≤P). همچنین، تغییرات ایجاد شده ناشی از گروه ترکیبی بر متغیرها به‌طور معناداری بیشتر از گروه‌های تمرینات فانکشنال ثبات مرکزی و EMS به‌تنهایی بود (05/0≥P). این نتایج نشان‌دهنده ﺗﺄﺛﻴﺮ تحریک الکتریکی همراه با تمرین فانکشنال ﺑﺮ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﺍﺳﺘﻘﺎﻣﺖ ﻭ ﻗﺪﺭﺕ ﻋﻀﻼت کف لگن است که در نتیجه باعث بهبود پرولاپس رکتوم می‌شود. از این‌رو، پیشنهاد می‌گردد، مراکز ورزشی درمانی، پزشکان و درمانگران از این روش‌های تمرینی، به‌ویژه تمرینات ترکیبی  برای بهبود بیماران مبتلا به پرولاپس رکتوم استفاده نمایند.

 
خانم رعناالسادات حیدری، دکتر منصور صاحب الزمانی، دکتر فاطمه کریمی افشار،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

مقدمه و هدف: کمردرد مزمن غیراختصاصی یکی از اصلی­ترین معضلات جامعه بهداشت است که بر شیوع بالایی دارد. از این رو هدف از این مطالعه بررسی تأثیر 8 هفته تمرینات ثبات مرکزی معلق بر پایداری ناحیه مرکزی، میزان درد، تعادل ایستا و پویای زنان مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی می­باشد.
روش بررسی: در تحقیق حاضر، 21 زن مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی به طور تصادفی در گروه­های تجربی و شاهد قرار گرفتند. پایداری ناحیه مرکزی بدن، درد، تعادل ایستا و پویا به ترتیب با استفاده از آزمون­های معتبر پایداری ناحیه مرکزی، شاخص اندازه­گیری میزان درد و دستگاه تعادل­سنج بایودکس اندازه­گیری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده­ها از نرم افزارSPSS25  استفاده گردید.
نتایج: بر اساس یافته­های مطالعه، در گروه تجربی برخلاف گروه شاهد، تفاوت معنی­داری در متغیرهای پایداری ناحیه مرکزی، میزان درد، تعادل ایستا و پویا از پیش­آزمون به پس­آزمون وجود داشت(05/0P)؛ همچنین این تفاوت بین گروه تجربی و شاهد نیز مشاهده گردید(05/0P).
نتیجه­گیری: با توجه به نتایج حاصل، تمرینات ثبات مرکزی با استفاده از کابل­های  TRX که دارای سیستم تعلیق و بدون خاصیت کشسانی می­باشند، ممکن است منجر به بهبود همزمان پایداری ناحیه مرکزی، تعادل ایستا و پویا و کاهش درد زنان مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی شود
فادیا ریاستی، رضا رجبی، شهرزاد زندی، فواد صیدی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

هدف

هدف مطالعه حاضر مقایسه اثر و ماندگاری هشت هفته تمرینات اصلاحی، بازآموزی پوسچر و ترکیبی در میزان ثبات مرکزی زنان جوان مبتلا به لوردوز کمری افزایش یافته می‌باشد.

روش ها

۵۵ دانشجوی زن مبتلا به لوردوز افزایش یافته کمری به صورت تصادفی در قالب چهار گروه (تمرین، بازآموزی پوسچر، ترکیبی و کنترل) تقسیم شدند. . درجه لوردوز  هر فرد توسط خط کش منعطف و استقامت عضلات مرکزی توسط آزمون های مک گیل قبل و بعد از انجام هشت هفته مداخله و سپس بعد از هشت هفته  در پی گیری اندازه‌گیری شد.

یافته ها

نتایج آزمون آنالیز واریانس تکرار شونده حاکی از تفاوت معنی دار در پیش آزمون و پس آزمون، گروههای تحقیق بود. نتایج نشان داد که پیش آزمون و پس آزمون گروه تمرین در مقایسه با گروه بازآموزی و کنترل در میزان ثبات مرکزی دارای اختلاف معنی دار بوده است ( p<0.05) . از لحاظ ماندگاری نیز نتایج نشان داد که تفاوت گروه تمرین و ترکیبی با کنترل در میزان ثبات مرکزی معنی دار بوده است  (p<0.05).

نتیجه گیری

بنظر می رسد استفاده از کلیه برنامه های تمرینات اصلاحی، بازآموزی پوسچر و ترکیبی احتمالاً در بهبود ثبات مرکزی در زنان جوان مبتلا به لوردوز افزایش یافته کمری موثر بوده اما تأثیر برنامه ترکیبی بیش از سایر مداخلات بود.


حسین شاهرخی، علی باقر نظریان، نگار مهرعلیا،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

 مقدمه و هدف: هدف از این تحقیق، تأثیر 8 هفته تمرینات عصبی عضلانی بر ثبات مرکزی، حس عمقی و میزان درد زنان‌خانه دار مبتلا به کمر درد مزمن غیر اختصاصی می‌باشد.
روش شناسی: 30 نفر از زنان خانه‌دار مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی (60-30 سال)، به‌صورت هدفمند انتخاب و به‌طور تصادفی در سه گروه، تجربی 1 با سن (4/10±46)، قد (8/7±154/7) و وزن (6/2±74/8)، تجربی 2: سن (9/1±40/7)، قد (5/9±161/9) و وزن (7/5±65/3) و کنترل با سن (10/3±46/4)، قد (8/7±155/1) و وزن (10±69/4) قرار گرفتند. برای ارزیابی درد و حس عمقی تنه و ثبات مرکزی، مقیاس دیداری (VAS)، گونیامتر، آزمون مک گیل و بیرینگ سورنسن استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون‌های تحلیل واریانس، استفاده شد.
نتایج: نتایج نشان داد درد در دو گروه تجربی 1 و گروه تجربی 2 نسبت به گروه کنترل به‌طور معنی‌دار کاهش یافت(P≤0.05)، و همچنین حس عمقی و ثبات مرکزی در هر دو گروه تجربی نسبت به گروه کنترل به‌طور معنی‌داری افزایش یافت(P≤0.05).
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق، پیشنهاد می‌شود این تمرینات به دلیل صرف حداقل هزینه، زمان و مکان، مورد توجه و اجرای افراد مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی مورد توجه قرار گیرند.


دکتر افشین مقدسی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

تقویت عضلات موضعی کف پا در کنترل پرونیشن مؤثر است. با این حال، شناخت تأثیر تقویت سایر گروه های عضلانی در ابتدای راه است. هدف این مطالعه تعیین تأثر تمرینات اصلاحی جامع و موضعی بر شاخص پاسچر پا در افراد مبتلا به کف پای صاف منعطف بود. تعداد 44 نفر از دانش آموزان مراجعه کننده به مرکز تمرینات اصلاحی نشاط شهر ایلام با نمره شاخص پاسچر پا بین 6 تا 12، به عنوان نمونه آماری انتخاب و به صورت تصادفی طبقه­ ای در چهار گروه تمرینات اینترینسیک، تمرینات اینترینسیک + اکسترینسیک، تمرینات اصلاحی جامع و کنترل تقسیم شدند. شاخص پاسچر پا در پیش ­آزمون، پایان هفته­ های ششم و دوازدهم مورد اندازه­گیری قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس مدل ترکیبی استفاده شد. نتایج نشان داد که در گروه­های تمرین نسبت به گروه کنترل کاهش معنا­داری در شاخص پاسچر پا ایجاد شده است (05/0>P). شاخص پاسچر پا در گروه جامع کاهش معناداری را نسبت به تمامی گروه ها نشان داد (05/0>P). اما بین دو گروه اینترینسیک و گروه اینترینسیک + اکسترینسیک در پای راست (980/0=P) و چپ (965/0=P) اختلاف معنادار نبود. تمرینات اصلاحی جامع، با توجه به اصل واکنش های زنجیره ای بدن انسان و تمرکز بر فعال سازی تمامی عضلات دیستال و پروگزیمال مؤثر در بروز ناهنجاری نسبت به تمرینات موضعی در اصلاح کف پای صاف منعطف مؤثرتر است.
 

ابوذر سعادتیان، محمود فرزامی، اسما نگهداری،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

هدف:سندرم متقاطع فوقانی به بروز تغییرات گسترده ای مانند سر به جلو افزایش لوردوز گردنی، کایفوز پشتی، شانه ،گرد، منجر میشود. اصلاح ناهنجاری اسکلتی عضلانی و ارائه فعالیت ها و حرکات مناسب جهت رفع این گونه ناتوانی ها و ناکارآمدی ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. لذا هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر  ماساژ درمانی بر سندروم متقاطع فوقانی دانش آموزان پسر می باشد. روش ها:در این تحقیق تعداد 30 دانش آموز مبتلا به سندروم متقاطع فوقانی در قالب 2 گروه (گروه ماساژ (15 نفر)- گروه کنترل (15 نفر)) تقسیم شدند. میزان سر به جلو با دوربین عکسبرداری و کایفوز پشتی با روش خط کش منعطف ارزیابی شد و سپس به مدت 8 هفته ماساژ یومی هو تراپی جهت تجزیه وتحلیل داده های این پژوهش ازنرم افزار     SPSSنسخه 24 استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره و تک متغیره نشان داد بین دو گروه ماساژتراپی و گروه کنترل،  در متغیرهای سر به جلو و کایفوز تفاوت معنادار وجود دارد (P<0.05). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد ماساژ یو می هو تراپی روش موثر در بهبود سندروم متقاطع فوقانی و به ویژه روی ناهنجاری های سر به جلو و کایفوز می باشند.
خاطره تکنیک، رضا رجبی، هومن مینونژاد،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده

مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر آنی تردمیل گوه‌ای محقق ساخته بر میزان فعالیت عضلات منتخب اندام تحتانی افراد دارای کف پای صاف بوده تا با فعال‌سازی عضلات، جهت کمک به حیطه حرکات اصلاحی و اصلاح کف پای صاف و توان‌بخشی و پیشگیری از آسیب مورداستفاده قرار بگیرد.
مواد و روش­ها: پژوهش حاضر باتوجه ‌به ساخت و معرفی ابزاری جدید و بررسی اثر آن مداخله‌ای و از نوع نیمه‌تجربی بود. 16 فرد بالای 18 سال مبتلا به ناهنجاری کف پای صاف وارد این مطالعه شدند. ناهنجاری کف پای صاف با استفاده از شاخص استاهلی ارزیابی شد. آزمودنی‌ها پروتکل راه‌رفتن با سرعت معمولی بر روی تردمیل گوه‌ای محقق ساخته را در هرکدام از زوایای جانبی صفر، 5 و 15 درجه به مدت‌90 ثانیه، انجام دادند و فعالیت الکترومایوگرافی پنج عضله منتخب در تمام زوایا ثبت شد. تجزیه‌وتحلیل داده‌ها با نرم‌افزارهایMatlab  و SPSS انجام شد و به منظور بررسی معناداری اثر زوایا از آزمون فریدمن و از آزمون تعقیبی بونفرونی برای مقایسه دو به دو میانگین‌ها استفاده شد.
یافته‌ها: براساس نتایج، میانگین فعالیت عضلات منتخب (پرونئوس لانگوس، تیبیالیس انتریور، گستروکنمیوس، سولئوس و هالوسیس) حین راه‌رفتن بین زوایای 5 و 15 درجه بر روی تردمیل گوه‌ای در مقایسه با صفر درجه اختلاف معنادار آماری داشتند (05/0p).
نتیجه‌گیری: نتایج ما پیشنهاد می‌دهد که با استفاده از تردمیل گوه‌ای محقق ساخته و راه‌رفتن در زوایای 5 و 15 درجه، می‌توان سطح فعالیت عضلات منتخب اندام تحتانی افراد دارای کف پای صاف را به میزان معناداری افزایش داد.

صفحه 1 از 3    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وبگاه متعلق به پژوهش در طب ورزشی و فناوری است.

طراحی و برنامه‌نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Research in Sport Medicine and Technology

Designed & Developed by : Yektaweb