کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
6 نتیجه برای موضوع مقاله:
محسن علی نقی زاده، رضا قراخانلو، مهدیه ملانوری شمسی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
مقدمه: تحقیقات گذشته نشانداده که پلیمورفیسمهای ACTN3 rs1815739 و COL5A1 rs12722 ممکناست بر عملکرد توانی اثرگذار باشند. هدف از تحقیق حاضر بررسی ارتباط میان پلیمورفیسمهای ACTN3 و COL5A1 با سطح پایه عملکرد توانی و تاثیر آن بر سازگاری بهدنبال تمرین پلایومتریک بود. روششناسی: آزمودنیهای تحقیق را 38 پسر با میانگین سن 53/0 ± 3/10 تشکیل میدادند. از آزمونهای پرشعمودی (CMJ) و پرشافقی (SBJ) برای ارزیابی توانعضلانی پایینتنه استفاده گردید. پروتکل تمرین پلایومتریک بهمدت 6 هفته بود. DNA ژنومیک از بزاق استخراج و تعیینژنوتیپ بهشیوه PCR-RFLP صورت گرفت. برپایه آنالیز ژنتیکی، افراد در پلیمورفیسم ACTN3 به این گروههاRX (n=20), RR (n=13) و XX (n=5) و در پلیمورفیسم COL5A1 به این گروهها تقسیم شدند: CT (n=19), CC (n=8) و TT (n=11). برای انجام آنالیزهای آماری از آزمون ANCOVA استفاده شد.
نتایج: نتایج نشانداد که تمرین پلایومتریک باعث افزایش معنیدار در آزمونهای CMJ و SBJ شدهبود (p<0.05). با اینحال زمانیکه میانگین عملکرد پایه و سازگاری بهتمرین پلایومتریک باتوجه به ژنوتیپهای ACTN3 و COL5A1 با یکدیگر مورد مقایسه قرار گرفت تفاوت معنیداری مشاهده نشد (p>0.05). بحث و نتیجهگیری: تمرین پلایومتریک برای افزایش توان در کودکان موثر است اما این تفاوتها احتمالا از ژنوتیپهای ACTN3 و COL5A1 تاثیر نمیپذیرد.
دانشجو اشکان کوشکی، استاد حمید آقاعلینژاد، استاد رضا قراخانلو،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
مقدمه و هدف: عملکرد مطلوب خواست نهایی ورزشکاران میباشد، هدف پژوهش مقایسه تأثیرات پروتکلهای مختلف تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر عملکرد ورزشی و سازگاری متابولیک بود.
روش: 30 آزمودنی به چهار گروه تقسیم شدند: گروه تمرین دویدن با شدت بالا (HIITRUN)، تخصصی ورزش با شدت بالا (HIITSPORT)، تمرین ترکیبی (HIITSPORT+RUN) و کنترل.
شاخصهای مورد اندازه گیری شامل: حداکثر سرعت دویدن در آزمون 30-15(VIFT)، حداکثر اکسیژن مصرفی، شاخص و پرتابهای تست تخصصی کشتی (SWFT)، شاخص خستگی و لاکتات بیشینه میباشد. مقایسه بین متغیرهای وابسته با استفاده از تحلیل واریانس دوطرفه (گروه و زمان) با اندازهگیریهای مکرر انجام شد.
یافتهها: تغیر معنیداری در (VIFT) و VO2max در HIITSPORT+RUN (P<0.05) و HIITRUN (P<0.05) در مقایسه با پیش از تمرین کنترل و HIITSPORT مشاهده شد. شاخص خستگی در HIITSPORRT+RUN و HIITRUN کاهش معنیداری نسبت به پیش از تمرین با بقیه گروهها داشت. HIITSPORT+RUN (P<0.05) بیشترین بهبودها را در شاخص SWFT نسبت به HIITRUN و HIITSPORT نشان داد، و تعامل زمان-گروه برتری آن را تأیید کرد. سطح لاکتات پس از تمرین در HIITSPORT+RUN (P<0.05) نسبت به HIITRUN پایینتر بود، اما در تعامل بین زمان-گروه تفاوتی دیده نشد (P<0.05). تفاوت در سطوح لاکتات بیشینه پیش و پس از تمرین در HIITSPORT+RUN (P<0.05) نسبت به HIITRUN کمتر بود. HIITSPORT+RUN (P<0.05) نسبت به قبل از تمرین عمکلرد بهتری در (SWFT) داشت. شاخص خستگی در تمام گروههای تمرینی به جز کنترل کاهش یافت (P<0.05). نتایج: HIIT ترکیب شده از تمرینات مخصوص ورزشی و دویدن مؤثرترین روش برای بهبود عملکرد کشتیگیران و سازگاری متابولیکی است.
اقای ایدین ظریفی، دکتر حمید رجبی، دکتر صادق حسن نیا، دکتر محمد رضا دهخدا، دکتر بابک میرسلطانی،
دوره 13، شماره 10 - ( 7-1394 )
چکیده
تمرین تناوبی با شدت زیاد
استقامتی سنتی است. ازطرفی، تمرین استقامتی موجب افزایش اکسیداسیون اسید چرب در عضلات اسکلتی میشود. اکسیداسیون اسید چرب در محلهای مختلفی
همچون انتقال اسید چرب از عرض غشای پلاسمایی تنظیم میشود و مشخص شده است که انتقال از عرض این غشاها به طور اساسی با میانجیگری پروتئینهای
با حجم پایین( بر محتوای HIT( ناقل اسید چرب غشایی صورت میگیرد. بنابراین، هدف مطالعه حاضر تعیین تأثیر چهار هفته تمرین تناوبی با شدت زیاد و حجم کم
19 سال، وزن / مردان جوان بود. 20 نفر مرد جوان نسبتاً فعال در دو گروه 10 نفره تمرین )سن 3 FABPpm و FAT/CD سارکولمایی ناقلهای اسید چرب 36
174 سانتیمتر( تقسیم شدند و گروه تمرین به مدت چهار هفته و سه جلسه / 65 کیلوگرم و قد 4 / 19 سال، وزن 9 / 172 سانتیمتر( و کنترل )سن 7 / 67/2 کیلوگرم و قد 7
با حجم کم پرداخت. هر جلسه تمرینی شامل 8 تا 11 تناوب رکابزدن 60 ثانیهای با شدتی برابر با اوج توان کسبشده در انتهای آزمون فزاینده HIT در هفته به
بود که بین هر تناوب، 75 ثانیه رکابزدن با شدت 30 وات به منزله ریکاوری وجود داشت. در پیش و پسآزمون، از گروه تمرین نمونه عضلانی )از VO2peak
زوجی برای تجزیه و تحلیل دادهها t و ANCOVA عضله پهن جانبی( به منظور مطالعه محتوای پروتئین به روش وسترن بلات گرفته شد. از روشهای آماری
در گروه تمرین بودیم که این افزایش نسبت به پیشآزمون و گروه کنترل معنادار بود VO2peak ) 17 درصد / شاهد افزایش ) 8 ،HIT استفاده شد. پساز دوره
نیز پس از 4 هفته تمرین تناوبی با شدت زیاد و حجم کم به ترتیب 14 و 25 درصد افزایش نشان داد FABPpm و CD محتوای سارکولمایی 36 .)p>0/05(
با حجم کم استفاده شده در مطالعه حاضر که نسبت به پروتکلهای قبلی )بر پایه آزمون وینگیت( HIT بنابراین، نتایج پژوهش حاضر نشان داد که پروتکل .)p>0/05(
شود که نشاندهنده FABPpm و CD تعدیل یافته بود، ظرف 4 هفته میتواند ظرفیت هوازی را افزایش دهد و موجب افزایش محتوای سارکولمایی ناقلهای 36
سازگاری در تسهیل انتقال اسید چرب به درون عضله اسکلتی درجهت افزایش ظرفیت اکسیداسیون چربی است.
علی عباسی، حیدر صادقی، مهدی زمانیان، انوشیروان کاظم نژاد،
دوره 20، شماره 23 - ( 6-1401 )
چکیده
هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر کشش کوتاه مدت استاتیک و دینامیک عضلات بر تغییرپذیری کینماتیکی اندام تحتانی مردان جوان سالم فعال در حین رکاب زدن بود. تعداد 15 دانشجوی پسر تربیت بدنی و علوم ورزشی از دانشگاه خوارزمی به صورت داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. آزمودنیها در طی دو روز با اختلاف 48 ساعت در هر مراجعه به آزمایشگاه مراجعه کردند و در حالتهای بدون کشش و پس از گذشت 2، 5 و 10 دقیقه از کشش استاتیک و دینامیک اطلاعات کینماتیکی اندام تحتانی آنها در 30 سیکل رکاب زدن دوچرخه ثابت در شدت کار 70 دور بر دقیقه توسط دوربین تحلیل حرکت با فرکانس 50 هرتز ثبت شد. اطلاعات جابجایی و سرعت زاویهای مفاصل ران، زانو و مچ پا برای ساختن سری زمانی و محاسبه تغییرپذیری استخراج شدند. نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری تکراری نشان داد که تفاوت معنیداری در تغییرپذیری جابجایی و سرعتزاویه ای مفاصل ران، زانو و مچ پا در وهلههای 2، 5 و 10 دقیقه بعد از کشش استاتیک و دینامیک وجود ندارد (05/0<P). با توجه به نتایج احتمالا میتوان در برنامه گرم کردن قبل از رکاب زدن یا انجام بازتوانی روی دوچرخه ثابت از هر دو نوع کشش استاتیک و دینامیک به یک میزان بهره برد.
المیرا احمدی، شهناز شهربانیان، محمدرضا کردی، رضا قراخانلو، گریگوری پیرسی،
دوره 22، شماره 27 - ( 6-1403 )
چکیده
خستگی از شکایات بیماران مالتیپل اسکلروزیس (MS) است. در بیماران MS تعادل سایتوکاینهای التهابی در مغز برهم ریخته که یکی از رخدادهای آن خستگی ذهنی است و احتمالاً تمرینات هوازی میزان التهاب سایتوکاینها را تعدیل کرده و از این طریق خستگی ذهنی را کاهش میدهد. مطالعه حاضر به منظور بررسی تأثیر تمرین هوازی شنا بر فاکتور پیش التهابی (اینترلوکین 6) و فاکتور ضدالتهابی (اینترلوکین 10) برای ارزیابی خستگی ذهنی در مغز موشهای ماده پس از القای EAE انجام شد. در این پژوهش 21 موش (8 هفتهای، 18 تا 20 گرم) به 3 گروه کنترل سالم، کنترل EAE و فعالیت ورزشی هوازی شنا EAE تقسیم شدند و حیوانات در گروه تمرین طی 4 هفته، هرهفته 5 جلسهی 30 دقیقهای به تمرینات شنا با شدت متوسط پرداختند. بررسی آزمایشگاهی متغیرهای پژوهش با روش وسترن بلات انجام شد. نتایج نشان داد در میزان IL-6 در میان گروه EAE و تمرین شنا تفاوت معناداری وجود نداشت اما میزان IL10 در گروه تمرین شنا نسبت به گروه EAE افزایش معنی داری نشان داد. با این حال نسبت مقادیر IL10/IL6 بین گروه تمرین شنا با EAE نیز معنادار نبود. بنظر میرسد تمرینات هوازی شنا با شدت متوسط، بدون تغییر در عامل پیش التهابی، همراه با سوق دادن به سمت عوامل ضدالتهابی، با افزایش IL10، میتواند بین گروه EAE و تمرین شنا منجر به بهبود تعادل شاخص التهابی و کاهش میزان خستگی ذهنی ناشی از خستگی سایتوکاینی گردد.
سمیرا عمادی، شهناز شهربانیان، محمدرضا کردی، مهدیه ملانوری شمسی،
دوره 23، شماره 29 - ( 4-1404 )
چکیده
مقدمه و هدف: برهمخوردن هومئوستاز میانجیهای تنظیمکننده سیستم ایمنی گیرنده آریل هیدروکربن (AhR) و اورنیتین دکربوکسیلاز-1 (ODC-1) در پاتوژنز بیماری مالتیپل اسکلروزیس (MS) نقش دارد. فعالیت بدنی در کنترل و بهبود علائم بیماری MS نقش دارند. این مطالعه بهمنظور بررسی تأثیر 4 هفته فعالیت در محیط غنیسازی شده حرکتی بر بیان ژنهای AhR و ODC-1 در بافت مخچه مدل موش MS انجام شد.
روش: این مطالعه تجربی روی 30 موش ماده C57BL/6 (سن: 8 هفته و میانگین وزن: 2 ± 18) انجام شد. موشها در 3 گروه 10 تایی شامل 1) کنترل سالم، 2) القاء انسفالومیلیت خودایمن تجربی (EAE) و 3) EAE+ فعالیت در محیط غنی سازی شده حرکتی به مدت 4 هفته توزیع شدند. نمره بالینی از زمان القاء تا 28 روز روزانه ثبت میشد. بیان ژنهای AhR و ODC-1 در مخچه با تکنیک RT-PCR اندازهگیری شد.
تجزیه و تحلیل دادهها: با آزمون تحلیل واریانس یکطرفه انجام شد.
یافتهها: فعالیت در محیط غنیسازی شده حرکتی بیان ژن AhR را در مقایسه با گروه EAE به طور معنیداری کاهش داد (02/0= P) و بیان ژن ODC-1 را نیز کاهش داد؛ ولی از نظر آماری معنیدار نبود (28/0= P). همچنین نمره بالینی پس از فعالیت در محیط غنیسازی شده حرکتی به طور معنیداری بهبود یافت (001 /0= P).
نتیجهگیری: در مجموع به نظر میرسد تغییر سبک زندگی و فعالیت در محیط غنیسازی شده حرکتی منجر به تنظیم کاهشی بیان ژنهای AhR و ODC-1 در مخچه و بهبود نمره بالینی حیوانات مبتلا به MS میشود.