4 نتیجه برای قند
دوره 9، شماره 3 - ( 8-1388 )
چکیده
بیوسورفاکتانتها محصولات طیف وسیعی از میکروارگانیسمها هستند که در حد بالایی دارای ویژگی فعالیت سطحیاند. گلیکولیپیدها، فسفولیپیدها و اسیدهای چرب، لیپوپپتیدها و لیپوپروتئینها، بیوسورفاکتانتهای پلیمریک و بیوسورفاکتانتهای ویژه از انواع اصلی بیوسورفاکتانتها هستند. رامنولیپید نوعی بیوسورفاکتانت از گروه گلیکولیپیدهاست که توسط باکتری سودوموناس ائروجینوزا1 تولید میشود. در این تحقیق از باکتری سودوموناس ائروجینوزا2 استفاده شد که از کلکسیون میکروبی سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایران تهیه گردید. این باکتری در محیط کشت نمکهای معدنی 3M واجد ملاس کشت داده شد. قند موجود در ملاس، ساکاروز است که باکتری سودوموناس ائروجینوزا نمیتواند از آن بهعنوان منبع کربنی استفاده کند ولی سویه مورد استفاده در این تحقیق به دلیل آنکه دست ورزیهای ژنتیکی بر روی آن انجام شده است، قادر به استفاده از قند ساکاروز است به شرط آنکه آلودگیهای شیمیایی موجود در ملاس حذف شود. لذا از روش تیمار شیمیایی ملاس، خالصسازی شده و در دسترس میکروارگانیسم قرار گرفت. رامنولیپید تولید شده با آزمایشهای سنجش قند به روش فنل- سولفوریک اسید و توانایی امولسیفیکاسیون نفت خام (با استفاده از سنجش میزان گلوکز) ارزیابی شد. آزمایشها با روش ANOVA تجزیه و تحلیل آماری شدند. نتایج بیانگر آن بود که بدون ملاس، بهترین شرایط برای تولید رامنولیپید شامل نسبت کربن به نیتروژن =18، 7 pH، c ˚33= دما با میزان هوادهی=rpm 200 و درصد تلقیح=5/1 در زمان 96 ساعت است. میزان رامنوز تولید شده 161/0 گرم در لیتر (رامنولیپید=367/0گرم در لیتر) و درصد توانایی امولسیفیکاسیون نفت خام 53 % بود. در حالی که در ملاس تیمار شده، تولید رامنولیپید با میزان تلقیح 2% (v/v) از پیش کشت به محیط کشت تولید دارای نسبت 16=C/N، 8/6 pH، در دمای ˚c30 با شدت هم زدن rev.min-1 200 و در زمان 96 ساعت بهدست آمد. در چنین شرایطی میزان رامنوز تولید شده، 22/0 گرم در لیتر (معادل 66/0گرم رامنولیپید در لیتر) و درصد توانایی امولسیفیکاسیون نفت خام آن برابر 5/55% محاسبه شد.
دوره 9، شماره 4 - ( 8-1388 )
چکیده
نیکل از عناصر ضروری برای رشد گیاهان بهشمار میرود. در این پژوهش، اثر غلظتهای متغیر نیکل (1280، 640، 320، 160، 80، 40 و 0 میکرومولار) بر رشد گیاهچههای بذری چهار رقم گندم (سرداری، زرین، الموت و C-73-20) و اثر عوامل محیطی مانند تغییرات pH و غلظت کلسیم بر رشد گیاهچههای بذری رقم زرین بررسی شد. همچنین میزان تراوش قنــدهای محلول از ریشه به محیط بهعنوان پاسخ به تنش غلظتهای بالای نیکل، به روش فنل ـ سولفوریک اندازهگیری شد. نتایج نشان دادند که رقم الموت از همه ارقام نسبت به تنش نیکل مقاومتر است.از سوی دیگر بافتهای ریشه و ساقه پاسخ رشدی متمایزی در برابر نیکل نشان دادند بهطوری که رشد ریشهچه حساسترازساقهچه بود. کاهش pHتأثیرباز دارندگی نیکل بر رشد ریشهچه و ساقهچه را افزایش داد. این بررسی نشان داد که با افزایش غلظت کلسیم از سمیت نیکل کاسته میشود. همچنین نیکل از تراوش قندهای محلول به خارج از سلولهای ریشه جلوگیری میکند.
دوره 18، شماره 56 - ( 7-1385 )
چکیده
منگنز یک ریزمغذی ضروری برای رشد و نمو گیاهان است و منگنز اضافی از مهمترین عوامل محدودکننده رشد در خاکهای اسیدی به شمار میرود. در این تحقیق, به منظور بررسی تاثیر مقدار اضافی منگنز بر جنبههای فیزیولوژیک رشد و نمو گیاه چای، قلمههای ریشهدار شده دو ساله چای1 در محلول هوگلند تغییر یافته در سیستم هیدروپونیک هوادهی شده با pH معادل 2/4 به مدت یک ماه در شرایط گلخانهای در دمای متوسطC º 3 ± 27 و شدت نورµmol. m-2 s-1 5/101 و با تعویض هفتهای یکبار، پیش تیمار شدند. بعد از گذشت این مدت و پیدا شدن ریشههای سفید و جدید، گیاهان تحت تیمارهای یک هفتهای با فلز منگنز با غلظت نهایی 9/0 میلیمولار و با تعویض هر3 روز یک بار، قرار گرفتند. پس از گذشت یک هفته، ریشههای سفید گیاهان برای تعیین فعالیت آنزیم پراکسیداز (PO) در سه بخش محلول(SPO)، یونی(IPO) و کووالانی(CPO)، محتوای لیگنین و قند ریشه برداشت شدند. همزمان با برداشت ریشه، کلروفیل برگ گیاهان نیز در شرایط گلخانهای اندازهگیری شد. نتایج حاصل نشان داد که فعالیت بخش محلول(SPO) و کووالانی پراکسیداز(CPO) به همراه محتوای لیگنین در تیمار با منگنز اضافی (9/0 میلیمولار) کاهش یافت. از طرف دیگر فعالیت بخش یونی پراکسیداز (IPO) به همراه محتوای کلروفیل برگ در تیمار با منگنز اضافی افزایش یافت؛ اما این افزایش معنیدار نبود. میزان قند محلول ریشه ها نیز در تیمار با منگنز اضافی افزایش یافت. بر اساس نتایج به دست آمده پیشنهاد میشود که منگنز اضافی ممکن است اثرات مفیدی بر رشد گیاه چای از طریق کاهش چوبی شدن دیواره سلولی وبه دنبال آن تحریک رشد داشته باشد.
دوره 18، شماره 56 - ( 7-1385 )
چکیده
برای بررسی پاسخ گیاه سویا به تنش خشکی، رقم گرگان 3 با توجه به مقاومت بهینه آن در مقابل شرایط کمآبی برای کشت انتخاب شد. رقم مورد نظر بصورت کشت گلدانی در دمای 23 درجه سانتیگراد و شدت نوری 14 هزار لوکس با دوره نوری 14 ساعته قرار گرفته و با گسترده شدن اولین برگ مرکب، سه تیمار آبی شامل هر روز آبیاری (شاهد) و سه روز در میان (تنش ملایم ) و پنج روز در میان (تنش شدید) اعمال شد. گیاهان در تیمارهای مختلف به مدت 15 روز به مقدار 150 میلیلیتر آبیاری شدند. به منظور بررسی اثر تیمارهای مختلف آبیاری بر روی میزان قندهای محلول، پروتئین کل، پرولین و ترکیبات فنلی، سه بخش ریشه، ساقه و برگ مورد ارزیابی قرار گرفتند. بررسی نتایج حاصل از آزمایش بر اساس شاخص میانگین حسابی و انحراف معیار صورت گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که در ریشه میزان قندهای محلول و پرولین هم در تنش ملایم و هم تنش شدید افزایش معنیداری یافت در حالی که در برگ و ساقه میزان این ترکیبات تنها در تنش شدید روند صعودی معنیداری را طی کرد. همچنین اعمال تنش ملایم و شدید خشکی سبب افزایش مقدار پروتئین و ترکیبات فنلی در برگها شد در حالی که در بخشهای ریشه و ساقه این روند بر میزان پروتئین تنها در تنش شدید معنیدار بود و ترکیبات فنلی در دو اندام یادشده تغییر معنیداری را نشان نداد.