محسن پورکرمانی، مهدی زارع، رضا علیپور،
دوره 9، شماره 2 - ( 3-1388 )
چکیده
ساختگاه سد رودبار لرستان در 100 کیلومتری جنوب الیگودرز در کمربند زاگرس مرتفع واقع شده است. در 6/1 کیلو¬متری¬ جنوب این سد یک قطعه از گسل جوان اصلی زاگرس(MRF) به نام گسل سراوند – بزنوید(SBF) رخنمون دارد. در این مطالعه ابتدا با استفاده از روش استخراج اتوماتیک و برپایه الگوریتم STA، خطواره¬های منطقه از عکس¬های ماهواره ¬ای و مدل سایه ارتفاعی استخراج شده است. سپس برای بررسی دقیق ساختار¬ها، با استفاده ازمشاهدات صحرایی و نقشه زمین¬شناسی منطقه به سه زون گسل اسلام¬آباد، محور سد و گسل جوان اصلی تقسیم گردید. در زون گسل اسلام¬آباد، مهمترین ساختار گسل معکوس اسلام¬آباد است که 15 کیلومتر طول دارد. این گسل ازنوع شکستگی¬های نوع P درمنطقه می¬باشد. در زون MRF مهمترین ساختار گسل SBF است. در منطقه مورد مطالعه سازوکار این گسل امتدادلغز با مولفه معکوس است. این گسل در ارتفاعات شمالی¬تر منطقه باعث جابجایی راستگرد 500 تا1000 متری در روند آبراهه¬ها شده است. در زون¬محور سد مهمترین و اصلی¬ترین ساختار گسل F1است. سازوکار این گسل امتدادلغز راستگرد می¬باشد، و 150 متر طول دارد. سن یابی ترمولومینوسانس، صفحه گسلی برجسته، جهت¬گیری آن و گرومارک روی سطح گسل نشان دهنده جوان بودن این گسل است. جابجایی زیاد درطول گسل¬های امتدادلغز در منطقه مثل گسل F1 با دو مدل زون برشی و مدل پلکانی(En echelon) مورد بررسی قرار گرفته است، که به علت شیب زیاد گسل های منطقه مدل پلکانی مناسب تر است.با این حال مهمترین گسل موجود در منطقه گسل SBF است که با یک آرایش پلکانی نسبت به گسل لرزه¬زای درود قرار گرفته است و پتانسیل لازم جهت حرکت در آینده را دارد.
فریبرز مسعودی،
دوره 9، شماره 2 - ( 3-1388 )
چکیده
توده های نفوذی حد فاصل شهرستان اراک تا بروجرد در بخش شمالی زون سنندج سیرجان از نظر صحرایی و سنگ شناسی متنوع هستند. این توده ها به سه گروه 1) توده نفوذی آستانه، 2) کمپلکس بروجرد و 3) توده های تواندشت – گوشه قابل تقسیم هستند. اولین بار سنگهای این توده ها بر اساس تعیین سن های انجام شده به روش K-Ar در توده های مجاور مانند الوند همدان حدود Ma 60 در نظر گرفته شد. سن سنجی های بعدی بر اساس روش Rb-Sr سنهای قدمی تری را نیز معرفی و تشکیل توده های بروجرد را در دو فاز حدود Ma 60 و Ma120 و توده آستانه را در زمان Ma 100 نشان داد. در پی آن بر اساس مطالعات سن سنجی بر روی زیرکن فازهای مختلف موجود به حدود 170 میلیون سال پیش نسبت داده شد. در این تحقیق به منظور تکمیل داده های سن سنجی، کانی زیرکن توده های گرانیتوئیدی با استفاده از روش ID-Mass spectrometry تعیین سن شد. داده های بدست آمده، وجود توده های نفوذی گرانیتوئیدی با سن حدود Ma 170 را در توده آستانه و کمپلکس بروجرد تایید نمود. اما توده های نفوذی جوانی نیز برای اولین بار با سن Ma 8/34 در منطقه تواندشت شناخته شد. بدین ترتیب اولین فعالیت های پلوتونیسم در این بخش از زون سنندج – سیرجان در ژوراسیک میانی (اشکوب باتونین)، شروع شده و آخرین فاز آن در زمان اواخر ائوسن (پریابونین) بوده است. با وجود تفاوت های صحرایی و شیمیایی بین توده های نفوذی منطقه برای تعیین دقیق فازهای میانی این دو زمان نیاز به مطالعات بیشتری است. از آنجا که تشکیل این توده های کالک آلکالن با فرورانش ورقه عربی به زیر خرده قاره ایران مرکزی در ارتباط است، سن های بدست آمده می تواند زمان مناسب تری را برای وقوع فرورانش و الگوهای تکتونیکی ارائه شده، مشخص نماید.
نجمه ابراری،
دوره 10، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده
بررسی روزنداران پلانکتون سازند گورپی در جنوب غرب ناحیه فیروزآباد (تاقدیس آغار) منجر به شناسایی 8 بایوزون گردید، که شاملDicarinella asymetrica Zone) ) (سانتونین تا اوایل کامپانین پیشین)، (Globotruncanita elevata Zone) (کامپانین پیشین)،( (Globotruncana ventricosa Zone(کامپانین میانی تا کامپانین پسین)، (Radotruncana calcarata Zone) (کامپانین پسین)،Globotruncanella) havanensis Zone) (کامپانین پسین)، (aegyptiaca Zone Globotruncana) (کامپانین پسین تا بخش بالایی کامپانین پسین)، (Gansserina gansseri Zone) (بخش بالایی کامپانین پسین تا بخش زیرین مائس تریشتین) Contusotruncana contusa and Racemiguemblina fructicosa Zone)) (مائس تریشتین پیشین تا مائس تریشتین پسین) است. در ناحیه بررسی شده سازند گورپی با ناهمسازی فرسایشی روی سازند ایلام و بهصورت ناهمسازی فرسایشی در زیر سازند پابده قرار دارد. بر اساس توزیع انواع مورفوتایپهای روزنداران پلانکتون، نسبت روزنداران پلانکتون به بنتیک (P/B) و محتوای کربنات، 7 سکانس درجه سه تشخیص داده شد. مرز سکانسی سازند گورپی با سازندهای ایلام و پابده از نوع اول و سایر مرزهای سکانسی از نوع دوماند
نسرین جمی، رسول اجل لوییان،
دوره 10، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده
همـه سـاله تعــداد زیادی گمانه در منا طــق مختلف شهر اصفهان حـفر شده و آزمایشهـای متـعددی به منظور تعییـن ویژگـیهای زمیـن شناسی مهندسی نهشــته های کواتــرنری صورت می پذیرد، که متا سفــانه به دلیل عدم سازما ندهی منطقـی این داده ها از نتا یج آنها در پروژه های بعدی استفا ده نمی شود. امروزه با تشکیـل بانک اطلاعا ت ژئـو تکنیکی در کـشورهای مختلف امکان سازما نـدهی این داده ها در رایا نه فراهم گردیده است. تحقیق حاضر با جمع آوری اطلاعات ژئو تکنیکی گمانه های حفاری شده پروژه های مختلف عمرانی، اوّلین گام را در جهت ایجا د بانک اطلاعاتی در محدوده حلقه سوم ترافیکی شهر اصفها ن برداشته است . این بانک دارای 300 گـمانه، 11093 داده و 38 موضوع است. نرم افـزار مـورد استفاده جهـت ایجاد این با نک نرم افزارAccess می با شد.
اطلاعـات برحسب نیـاز از این نرم افــزار وارد نرم افــزار surfer شده و بدین ترتیب با توجه به اطلاعات موجود، نقشه ها ی موضوعی مــورد نیـاز در اعمـاق مختلـف ترسـیم گردیده است، برای تهیه نقشه ها از روش IDW ((INVERSE DISTANCE WEIGHTED یا فاصله معکوس وزین استفاده شده است.
براسـاس این نقشه ها می تـوان خصـوصـیات زمیـن شنا ســی مهندسـی نهـشته های کواترنری درمحدوده مورد مطالعه را بررسی کرد، از جمله خاکهای محدوده مورد مطالعه از نظر فعالیت دررده غیر فعال قرار می گیرند ،عمق سنگ بستر اصفهان از جنوب به شمال افزایش می یابد و امکان شناسایی گسل با توجه به اطلاعات گمانه ای در برخی نقاط شهر اصفهان وجود دارد.
با توسـعه و گسترش این بانک اطلاعـا تی می توان نتا یج منا سب تری به لحـا ظ کمـی و کیفـی در مورد خصوصیات زمین شناســی مهـندسی نهشـته های آبرفتی شهـر اصفـهان بدست آورد، که این موضـوع مطالعه و بررسیهای دقیق تری را در آینده می طلبد.
بهمن سلیمانی،
دوره 10، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده
میدان نفتی شادگان در جنوب غربی فروافتادگی دزفول قرار دارد. این میدان از نظر ساختار زمین شناسی یک تاقدیس متقارن با ابعادی به طول 5/23 کیلومتر و عرض 5/6 کیلومتر در افق سازند آسماری و هم سو با روند ساختمانی دیگر میادین حوضه نفتی زاگرس می¬باشد. مخزن آسماری از دومخزن مجزا تشکیل شده است. هدف از مظالعه کنونی، تهیه مدل چینه ای و گسلی، ارزیابی کیفیت مخزن، تعیین نقش گسل¬ها و تعیین حجم نفت مخزن آسماری از نتایج مهم این مطالعه است. با استفاده از نرم افزار RMS است. در ایجاد مدل ساختمانی، داده های گسل¬ها همراه با زون¬های مختلف، طراحی و هندسه مخزن را شکل می دهند. تلفیق دو مدل چینه¬ای افق¬های مخزنی و گسلی آشکار نمود که سطح گسل هر دو مخزن را قطع نموده، اما با توجه به اختلاف درجه سبکی یا API نفت هر دو مخزن و عدم تاثیر تغییرات فشاری این مخازن بر یکدیگر در زمان تولید، عدم تاثیر گسل¬ها بر ارتباط درونی دو مخزن را نشان می دهد. با انطباق مدل های گسلی، توزیع تخلخل و مقادیر حجمی مخزن، تأثیر گسلش در کیفیت خواص مخزنی مشخص شد.
سید محسن طباطبائی منش، سمیه کریمی،
دوره 10، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده
متاپلیت های شمال گلپایگان بر مبنای مجموعه های کانیایی در چهار دسته کلریتوئید گارنت بیوتیت شیست، گارنت بیوتیت مسکویت شیست، گارنت بیوتیت مسکویت شیست استروتید دار و استروتید بیوتیت مسکویت شیست کیانیت دار قرار می گیرند. وجود کلریتوئید در کلریتوئید گارنت بیوتیت شیست ها بیانگر رخساره شیست سبز می باشد. گارنت های موجود در گارنت بیوتیت مسکویت شیست ها بیانگر 3 مرحله رشد و همچنین تشکیل همزمان با تکتونیک می باشد.
ظهور استروتید در گارنت بیوتیت مسکویت شیست های استروتید دار نشانه شروع رخساره آمفیبولیت می باشد. نبود ساخت منطقه ای در استروتید موجود در این شیست ها نشانه رشد و تشکیل این کانی در سیکل دگرگونی پیشرونده می باشد.
مطالعه ی ترمودینامیکی این سنگ ها نشانگر آن است که متاپلیت های شمال گلپایگان در محدوده دمائی 480 تا 560 درجه سانتیگراد و در محدوده فشاری 6/1 تا 1/4 کیلوبار تشکیل شده اند. این نتایج با شواهد پاراژنتیکی کانی ها کاملا هماهنگ بوده و حاکی از دگرگون شدن رسوبات پلیتی شمال گلپایگان تا رخساره آمفیبولیت پایینی ( اپیدوت امفیبولیت ) می باشد.
شیرین گل کرم، نعمت اله رشیدنژاد عمران،
دوره 10، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده
توده های گرانیتی منطقه زریگان و چاه چوله در شمال بافق، جنوب شرقی نقشه 1:250000 اردکان واقع شده (شکل 1)، جزیی از خرده قاره ایران مرکزی محسوب می شوند. ترکیب سنگ شناسی این توده ها، از آلکالی فلدسپار گرانیت تا سینو- مونزو گرانیت نوسان دارد. آنها از نوع گرانیت های لوکوکرات و ساب ولکانیک، با کانی شناسی عمدتاً کوارتز- فلدسپاتی، و فقیر از کانیهای مافیک هستند. انواع بافتهای ماگمایی، دگرشکلی، متاسوماتیک و دگرسانی، گرانوفیری، گرافیک، میلونیتی و کاتاکلاستی، میرمکیت، پرتیتی و جانشینی در آنها دیده می شود. از نظر ژئوشیمیایی، توده های مورد بحث، ویژگیهایی از سریهای کالکوآلکالن تا آلکالن، پرآلومینI-type و محیط تکتونیکی کمان ماگمایی را نشان می دهند. در نمودارهای تغییرات عناصر نیز، بستگی به تمایلات ذاتی، پویایی و مراتب سازگاری و ناسازگاری عناصر، رفتارهای متفاوتی دیده می شود که گویای تاثیر فرآیند تفریق و تبلور و متاسوماتیسم، هر دو، بر توده های مذکور است. شواهد صحرایی، سنگ شناختی و ژئوشیمیایی، در توده های گرانیتی زریگان و چاه چوله حاکی از آن است، که لااقل بخشی از این توده ها، بویژه گرانیت زریگان، از طریق متاسوماتیسم و فرآیندهای تفریق گرمابی از سنگهای مافیک قبلی (توده های دیوریتی و گابرویی) تشکیل شده است و حتی پس از آن نیز به نحوی گسترده تحت تاثیر این فرآیندها واقع شده اند. مقایسه این توده ها، با معیارهایی که برای تمایز گرانیت های ماگمایی و متاسوماتیک ارائه شده، نشان داده که این توده ها، ضمن شباهت هایی با برخی از توده های شاخص ماگمایی، بیشترین شباهت را به گرانیت نوع متاسوماتیک یا
E- type دارند.
امیر اسکندری، فریبرز مسعودی، نسرین فرح خواه،
دوره 12، شماره 2 - ( 6-1391 )
چکیده
در این پژوهش، نقش فرایندهای فیزیکی مؤثر در تکوین سنگهای آذرین از جمله کینتیک تبلور (هستهبندی و رشد بلورها)، دینامیک سیستمهای ماگمایی (مانند اختلاط و جریانهای همرفتی) و فرایندهای تعادلی مانند درشتشدگی بافتی بر اساس آرایش فضایی و اندازۀ بلورها بررسی شده است. به این منظور، الگوی توزیع فضایی بلورهای پلاژیوکلاز، آمفیبول و کوارتز بهصورت کمّی در مجموعهای از سنگهای میکرودیوریت-کوارتزدیوریتی منطقۀ بررسی شده واقع در 120 کیلومتری جنوب خاوری بیرجند اندازهگیری شدهاند. سپس با تلفیق پژوهشهای سنگنگاری کمّی و کیفی در مورد تأثیر عوامل مختلف در آرایش پلاژیوکلازها و نحوۀ تشکیل بافت و فرایندهای فیزیکی حاکم بر تشکیل این سنگها بحث شده است. ویژگیهای هندسی 3098 بلور در 8 مقطع میکروسکوپی از این سنگها از جمله طول، عرض و مکان مرکز بلورها اندازهگیری شد. سپس با استفاده از روش فاصلۀ نزدیکترین همسایه و با کمک نرمافزارهای BigR و ArcGIS، مقادیر R بهعنوان نمادی کمّی از الگوی توزیع فضایی بلورها، اندازهگیری و دادهها در نمودار R در برابر درصد زمینه ترسیم شدند. محاسبات و نمودارها نشان میدهند که الگوی توزیع فضایی بلورهای پلاژیوکلاز، آمفیبول و کوارتز بهصورت خوشهای است. میزان خوشهبندی پلاژیوکلازها در مقاطع متفاوت است و متناسب با تغییرات اندازه و شکل بلورها تغییر میکند که حاکی از نقش فرایندهای مختلف از جمله هستهبندی ناهمگن، درشتشدگی بافتی1 و رویهمرشدی2 بلورها است.
سهند تدبیری، محمود الماسیان، محسن پورکرمانی،
دوره 12، شماره 2 - ( 6-1391 )
چکیده
مقدمه و هدف : معدن چاه سوار آغا از مجموعه معادن سنگ چینی نیریز فارس ، از مراکز مهم اقتصادی این استان می باشد. در سال های اخیر ریزش ها و ناپایداری های رخ داده در محدوده این معدن سبب گردیده تا نقش ساختارهای تکتونیک و تنش های برجا در منطقه مورد توجه قرار گیرد. از این رو بررسی نقش ساختارهای تکتونیکی از قبیل درزه ها و شکستگی ها و فازهای تنش برجا و تاثیر آنها بر ناپایداری دیواره شمالی این معدن هدف اصلی این پژوهش باشد.
روش کار : در این راستا با بررسی های صحرایی و اندازه گیری مشخصات هندسی شکستگی ها از قبیل شیب و جهت شیب درزه ها ، تعداد نسل های پرشدگی و نوع پرشدگی و پردازش آنها در نرم افزار DIPS 5.1 ، سعی در تحلیل ساختارهای تکتونیکی و دست یابی به فازهای تنش برجا شده است.
یافته ها و نتیجه گیری : با توجه به نتایج بدست آمده ، وجود دو فاز تنش برجا در محدوده معدن قابل اثبات است
- فاز تنش رهایی از فشارش با روند N250 سبب بازشدن برخی از درزه های قدیمی و ایجاد شکستگی های جوان در منطقه شده است. این فاز تنش ، در اثر باربرداری از معدن ایجاد شده است.
- تنش کششی موضعی : مشاهدات صحرایی نشان از خزش و جابجایی در دیواره شمالی در امتداد N152 دارد ، به گونه ای که بردار جابجایی آن سبب ایجاد کشش در محدوده در امتداد N270 و بازشدن شکستگی های با شیب 90 درجه شده است. علت این خزش ، تنش قائم حاصل از وزن آوارهای بالای دیواره شمالی است که بر طبقات پایینی وارد شده و سبب خزش توده سنگ بر روی مهدرزه با مشخصات N152/ 50NE در امتداد N150 می شود.
نعمت اله رشیدنژاد عمران، مریم هنرمند، محمد محجل،
دوره 12، شماره 2 - ( 6-1391 )
چکیده
مجموعۀ گرانیتوئید آلوت در بخش شمال غرب پهنه سنندج - سیرجان قرار گرفته است. این مجموعه از سه واحد سنگشناختی اصلی تشکیل شده که عبارتند از تودههای مونزوگرانیتی تا گرانودیوریتی (SiO2 = 65–77 wt%) که بیشترین رخنمون را در این مجموعه دارند، واحد کوارتز دیوریت تا تونالیت(SiO2 = 52–63 wt%) که به صورت دو استوک نفوذی در این مجموعه دیده میشوند و تودههای گرانیتوئید میلونیتی شده که بهصورت چندین رخنمون در ناحیۀ برونزد دارند. مجموعه نفوذی آلوت، از لحاظ ژئوشیمیایی، متاآلومین تا اندکی پرآلومین، متعلق به سری کالک آلکالن تا تحولی پتاسیم پایین و گرانیتوئیدهای نوع I است و خصوصیات ژئوشیمیایی تودههای نفوذی در حواشی فعال قارهایی را نشان میدهد (برای مثال تهیشدگی واضح از Nb، Ti، P و Sr). شواهد ژئوشیمیایی مربوط به واحد کوارتزدیوریت تا تونالیت نشان میدهد که ذوب پوستۀ تحتانی مافیک تحت تأثیر مذابهای گوشتهای مهمترین عامل در بهوجود آمدن ماگمای کوارتز دیوریتی بوده است. همچنین ذوب سنگهای متاسدیمنتری (حاوی کانیهای آبدار مانند بیوتیت) در فشارهای نسبتاً پایین را میتوان بهعنوان منشأ احتمالی ماگمای مولد واحد مونزوگرانیتی تا گرانودیوریتی در نظر گرفت. وجود آنکلاوهای دانهریز مافیک دلالت بر اختلاط ناقص ماگمای مافیک و فلسیک برای تشکیل ماگمای مولد تودههای گرانودیوریتی تا گرانیتی در منطقه بررسی شده دارد.
سید احمد علوی، محمدرضا قاسمی، محمد مختاری، علیرضا گلال زاده، رضا علی پور،
دوره 12، شماره 2 - ( 6-1391 )
چکیده
میدان نفتی پازنان در 150کیلومتری جنوب خاور اهواز، جنوب خاور میدان آغاجاری و در منطقه فروافتادگی دزفول واقع شده است. رخنمون سطحی این میدان را سازند آغاجاری تشکیل می دهد و سازند آسماری مهم ترین سنگ مخزن در این میدان می باشد که به هفت لایه مخزنی تقسیم شده است. در این پژوهش بر اساس اطلاعات زیر سطحی و با بهره گیری از روش های تحلیلی زیرسطحی مناطق با توسعه شکستگی بالا در این تاقدیس مورد بررسی قرار گرفته است. به نظر می رسد که تاقدیس نفتی پازنان یک چین نامتقارن است که یال جنوب باختری آن شیب زیاد دارد و در قسمت های میانی ساختار که خمش محوری (طولی) بارز است، مستعد مناطق با شکستگی بالا است. تحلیل هندسی این ساختار نشان می دهد که یال جنوب باختری در بیشتر نواحی و یال شمال خاوری در نواحی مرکزی به عنوان بخش هایی از ساختار با تراکم بالای شکستگی هستند. خمش محوری (طولی) تاقدیس پازنان ناشی از رشد و گسترش تاقدیس های مجزا و به هم آمیختن آن ها، پهنه برشی حاصل از عمل کرد گسل های پی سنگی و ساختارهای راستا لغز قدیمی و می باشد.
بهمن رحیم زاده، جمشید حسن زاده، فریبرز مسعودی،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1392 )
چکیده
در منطقه شهر سه¬ول¬آوا در استان کردستان، توده¬ها و دایک¬های با ترکیب گابرو در همراهی بازالت¬ها و پریدوتیت¬های افیولیتی رخ¬نمون دارند. افیولیت¬های سه¬ول¬آوا بخشی از افیولیت¬های کردستان است که در زون برشی بین زاگرس مرتفع و سنندج-سیرجان شمالی واقع شده است. در این تحقیق ژئوشیمی و سن گابروها مطالعه شده است. بافت غالب گابروها دانه¬ای و پگماتوئیدی است که بخشهای مجاور گسل اصلی و جوان زاگرس میلونیتی شده¬اند. دامنه تغییرات SiO2 گابروها بین 84/47 تا 65/51 درصد و سرشت ماگمای آنها بیشتر توله¬ایتی است. کانی های اصلی گابروها، پلاژیوکلاز با ترکیب لابرادور و کلینوپیروکسن¬ از دو نوع دیوپسید و اوژیت با عدد منیزیم (Mg#) 90/83 تا 90/88 است. ویژگی¬های این گابروها در نمودار¬های مختلف ژئوشیمیایی و ژئوتکتونیکی گویای منشاء گوشته¬ای اندکی تهی شده است که در یک محیط سوپراسابداکشن (Supra-subduction Zone) پشت¬قوس تشکیل شده است. این گابروها به روش U-Pb بر روی دانه¬های زیرکن سن میانگین 3/1± 3/38 میلیون سال را نشان می دهند. سن ائوسن پایانی گابروهای سه¬ول¬آوا و چندین توده گابروی مشابه در امتداد زمین درز زاگرس در منطقه کردستان می تواند گویای این باشد که نئوتتیس در این منطقه بعد از ائوسن بسته شده باشد.
اسماعیل مرادیان تشنیزی، مصطفی قماشی، علی احمدی، هادی امین رسولی،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1392 )
چکیده
منطقه مورد مطالعه دراین پژوهش در محدوده¬ی جنوب، غرب و شمال اصفهان واقع شده است. دراین پژوهش به بررسی ژئوشیمیایی و سنگ¬شناسی دولومیت¬های کرتاسه¬زیرین پرداخته شده ¬است. براساس مطالعات سنگ¬¬شناسی و ژئوشیمیایی پنج نوع دولومیت در برش¬های مورد مطالعه تشخیص داده شده است. نوع اول دولومیت¬های خیلی ریز- ریز بلور که در شرایط نزدیک به سطح زمین و در مراحل اولیه دیاژنز در پهنه¬های جزرومدی تا کولاب تشکیل شده¬اند. در این دولومیت¬ها مقادیر Srبالا (2537پی¬پی¬ام) و )Fe8861 پی¬پی¬ام) و Mn(852 پی¬پی¬ام) پایین است. نوع دوم، دولومیت¬های ریز - متوسط بلور نیمه شکل دار تا بی شکل را شامل می¬شود که نسبت به نوع اول مقادیر Sr آن¬ها کمتر و برعکس مقادیر Fe و Mn آن¬ها بیشتر است. این دولومیت¬ها به احتمال زیاد در مراحل اولیه دیاژنز تدفینی کم¬عمق تشکیل شده¬اند. نوع سوم شامل دولومیت¬های متوسط - درشت بلور شکل¬دار و نیمه شکل¬دار و واجد حواشی روشن و مراکز کدر هستند. این نوع دولومیت¬ها در مقایسه با دو نوع قبلی دارای Fe و Mn بیشتر و Srکمتری هستند. آن¬ها احتمالا در شرایط تدفین بیشتر و از طریق دولومیتی¬شدن رسوبات آهکی قبلی و یا از تبلور دوباره دولومیت¬های نوع اول و دوم تشکیل شده¬اند. دولومیت¬های متوسط درشت بلور پرکننده¬ی شکستگی¬ها و فضاهای خالی، نوع چهارم از دولومیت¬های منطقه مطالعاتی را تشکیل می¬دهند. این دولومیت¬ها، احتمالا دراثر دیاژنز تاخیری و در طی تدفین متوسط در دمایی کمتر از 60 تا 80 درجه سانتی گراد تشکیل شده اند. دراین دولومیت¬ها، مقادیر Fe و Mn به سمت مرکز حفرات و شکستگی¬ها افزایش می¬یابد.
نوع پنجم، شامل دولومیت¬های درشت بلور زین اسبی پرکننده حفرات و شکستگی هستند. این دولومیت¬ها، در خلال دیاژنز تدفینی عمیق و در دمایی بالاتر از 60 تا 80 درجه سانتی گراد، در آخرین مرحله دیاژنز تشکیل شده¬اند. این نوع دولومیت¬ها، فقط در برش نجف¬آباد تشخیص داده شده اند و تشکیل آن¬ها به احتمال زیاد مرتبط با تکتونیک منطقه بوده است.
شواهد ژئوشیمیایی، بررسی مقادیر عناصر فرعی و اصلی و همچنین استوی¬شیومتری دولومیت¬ها حاکی از کاهش مقدار استرانسیم و افزایش مقادیر منگنز و آهن از دولومیت¬های نوع اول به دولومیت¬های نوع چهارم (پرکننده¬ی حفرات) است. دولومیت¬های خیلی¬ریز- ریزبلور(نوع اول) دارای بالاترین مقادیر استرانسیم و بالاترین استوی¬شیومتری هستند. بالابودن مقدار استرانسیم دردولومیت¬های خیلی ریز - ریزبلور احتمالاً دلیلی بر کانی¬شناسی آراگونیتی کربنات¬های اولیه است، ضمن اینکه بالا بودن نسبت Mg/Ca در این دولومیت¬ها نیز تاییدی بر تشکیل آن¬ها از سیالاتی با شوری بالا می¬باشد
فریبرز مسعودی، رقیه دورورزی،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1392 )
چکیده
در دامنه شمالی البرز مرکزی، در جنوب مرزن آباد سنگ های ولکانیک بازیکی برونزد دارند که منتسب به زمان کرتاسه می باشند. در این تحقیق، فرایندهای موثر بر تکوین و تکامل این سنگ های ولکانیکی به منظور درک بهتر فرایند ماگماتیسم مزوزوئیک در البرز مرکزی مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به مطالعات پتروگرافی و ژئوشیمیایی، سنگ های مذکور را می توان به دو دسته کلی بازالت و آندزیت بازالت تقسیم نمود. براساس نمودارهای ژئوشیمیایی، ماگمای سنگ های بازالتی جنوب مرزن آباد دارای ماهیت آلکالن می باشد و در محیط کششی درون قاره ای تشکیل شده است. مطالعات میکروسکوپی، بررسی های ترکیب شیمیایی کانی ها و روندهای مشاهده شده در نمودارهای ژئوشیمیایی سنگ کل، همگی تایید کننده رخداد تبلور تفریقی می باشد، به طوری که تبلور کانی های الیوین و کلینوپیروکسن و به مقدار کمتر پلاژیوکلاز در بازالت ها و کانی های کلینوپیروکسن و پلاژیوکلاز در آندزیت بازالت ها به وقوع پیوسته است. علاوه بر شواهد پتروگرافی، کانی شناسی و شیمیایی، فرایند تفریق توسط مدل های ژئوشیمیایی تائید و کیفیت این تفریق توسط نرم افزار Melts بازسازی شد. بر پایه مدل سازی تفریق بلورین در سنگ های بازیک جنوب مرزن آباد، سنگ های بازالتی در طی تبلور تفریقی حدود 30 درصدی ماگمای اولیه تشکیل شده اند. سنگ های آندزیت بازالتی نیز می توانند پس از بازالت ها، از ماگمای مشابه پس از تبلور تفریقی نزدیک به 50 درصدی تشکیل شده باشند. مطالعات ترموبارومتری الیوین نیز تایید کننده صحت داده های به دست آمده توسط نرم افزار Melts می باشد.
حمیدرضا ناصری، روح اله آدینه وند، عبدالرحیم صلوی تبار،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1392 )
چکیده
دشت تبریز با وسعت 869 کیلومتر مربع بخشی از حوضه آبریز دریاچه ارومیه است. هدف از این تحقیق شبیه سازی رفتار آبخوان دشت تبریز در برابر تنش های مختلف و تعیین حد تراز مجاز بهره برداری از آبخوان می باشد. برای رسیدن به هدف یاد شده از شبیه سازی به روش سیستم پویا بهره گرفته شد. در این راستا اطلاعات مورد نیاز شامل دادههای مربوط به منابع آب زیرزمینی (چاه، چشمه، قنات)، منابع و مصارف پس از رفع نواقص و تجزیه و تحلیل به نرم افزار + VENSIM PLE معرفی و یک مدل شبیه سازی پویا توسعه داده شد. سپس با تعریف محدوده مجاز افت و خیز سطح ایستابی و تخصیص میزان آب استحصالی تحت این شرایط، تراز مجاز سطح آب و میزان بهره برداری مطمئن از آبخوان مشخص شد. با توجه به نتایج بدست آمده در دوره شش ساله مدل سازی، حداکثر میزان برداشت ماهانه و سالانه از آبخوان بدون تحمیل خسارتی به آن به ترتیب 12/70 و 152/45 میلیون متر مکعب است. متوسط حداقل و حداکثر مجاز تراز سطح ایستابی طی این دوره نیز به ترتیب 1317/35 و 1322/34 متر می باشد.
نعمت اله رشید نژاد عمران، مریم ندری، مهراج آقازاده،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1392 )
چکیده
توده مورد مطالعه در شرق زنجان، با روند شمال غرب – جنوب شرق، برونزد دارد و از نظر ساختاری در پهنه البرز - آذربایجان و زیرپهنه طارم واقع شده است. این توده، از نظر ترکیب سنگ شناختی، دامنه ای از مونزوگرانیت، کوارتزمونزونیت، مونزونیت، کوارتزمونزودیوریت و مونزودیوریت دارد و در واقع یک سری مونزونیتی را نشان می دهد. کانیهای اصلی تشکیل دهنده توده، فلدسپات پتاسیم، پلاژیوکلاز، پیروکسن (اوژیت- دیوپسید) و کوارتز هستند. بافت اصلی توده گرانولار، اینترگرانولار، میکروگرانولار تا میکروگرانولار- پورفیریتی است. به لحاظ ژئوشیمیایی، ماهیت آن متاآلومین و - type I است و به سری ماگمایی کالک آلکالن پتاسیم بالا تا شوشونیتی تعلق دارد. انکلاوهای موجود در توده نفوذی، از نوع میکروگرانولار مافیک، با ترکیب مونزودیوریتی و کوارتزمونزودیوریتی است، که نسبت به سنگ میزبان خود دانه ریزتر و دارای بافت میکروگرانولار- پورفیریتی می باشد. طبق نتایج به دست آمده از مباحث ژئوشیمی و پتروژنز، ماگمای سنگ های منطقه مورد مطالعه، عمدتا از ذوب بخشی گوشته لیتوسفری زیرقاره ای متاسوماتیزه شده در اثر سیالات و یا مذاب های بخشی برخاسته از لبه فرورانش منشا گرفته است. با توجه به دیاگرام های هارکر به نظر می رسد که تفریق ماگمای مونزودیوریتی منجر به تشکیل مونزونیت و در نهایت موجب تفریق و تبلور مونزوگرانیت شده است. بنابراین، تفریق و تبلور این ماگما، مهمترین فرآیند کنترل کننده تنوع سنگها در سری مونزونیتی بوده است. نمودارهای تکتونیکی نشان دهنده یک کمان ماگمایی حاشیه قاره ای و یک محیط کششی درون کمانی همزمان تا عمدتاً پس از برخورد است.
علی یساقی، آذین ایمان پور،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1392 )
چکیده
درونهشته عنبران در شمال¬غرب کوه¬های تالش و شمال¬غرب شهرستان نمین، در استان اردبیل قرار دارد. در این درونهشته سنگ¬های قدیمی¬تر پالئوزوئیک به وسیله نهشته¬های جوان¬ترکرتاسه و ائوسن احاطه شده است. جهت شناسایی ساختار درونهشته عنبران و دستیابی به الگوی دگرشکلی آن، ویژگی¬های هندسی و جنبشی تمامی ساختارهای آن، که برای اولین بار در این مطالعه برداشت شده، مورد تحلیل قرار گرفته است. برای این تحلیل¬ها از عناصر موجود در پهنه¬های گسلی مانند: خطوط لغزشی، چین¬های در ارتباط با گسل و ساختارهای C-S استفاده شده است. نتایج این بررسی¬ها نشان می¬دهد، ساختارهای اصلی درونهشته، که عمدتا در بخش¬های شمالی و جنوبی آن متمرکز شده¬اند، به ترتیب شامل گسل¬های معکوس عنبران و RF1 می¬باشند. این گسل¬های معکوس، به عنوان گسل¬های کنترل کننده درونهشته با شیب بیش از 50 درجه، موجب رانده شدن واحدهای قدیمی پرکامبرین (معادل سازندهای بایندر و سلطانیه)، در بخش مرکزی درونهشته از دو سو بر روی واحدهای ولکانیکی ائوسن و سنگ آهک¬های کرتاسه شده¬اند و با ایجاد ساختار بالاجسته (pop-up)، باعث ایجاد مورفولوژی کنونی آن به صورت درونهشته گردیده¬اند. شیب زیاد گسل عنبران و وجود نهشته¬های کرتاسه محدود به فرادیواره آن، می¬تواند شاهدی از فعالیت وارون شدگی زمین¬ساختی آن باشد. بنابراین درونهشته عنبران یک ساختار بالاجسته است که در فرادیواره گسل وارون شده عنبران و گسل پس راند فرادیواره¬ای آن (RF1) به وجود آمده است.
مهراج آقازاده، عادل سرخوشی، علیرضا جوانشیر،
دوره 16، شماره 41 - ( 1-1394 )
چکیده
در شمال شهرستان بم ولکانیسم گسترده ای در زمان ائوسن رخ داده و سنگهای آتشفشانی بازیک به همراه نهشته های اسیدی با ترکیب ریوداسیتی و عمدتا با ماهیت آذرآواری تشکیل شده اند. این رخمنون ها توسط مجموعه دایک های مختلف قطع می شوند. نمونه های مربوط به سنگ های آتشفشانی ماهیت ساب آلکالن و کالک آلکالن تا شوشونیتی و دایک ها ماهیت آلکالن پتاسیک دارند. در دیاگرام های عنکبوتی، نمونه ها الگوی غنی شدگی از عناصر LILE و تهی شدگی از عناصر HFSE را نشان می دهند که با الگو های مربوط به سنگ های محیط های فرورانشی و نیز سنگهای پوسته فوقانی هماهنگ است. همچنین نمونه های مورد مطالعه الگوی غنی شدگی از عناصر LREE نسبت به HREE و همچنین نسبت های متغیری از (La/Yb)N را نشان می دهند. خانواده آندزیت بازالت ها از ذوب بخشی 1 الی 10 درصدی یک منشاء گوشته اسپینل لرزولیتی متاسوماتیسم شده توسط عوامل فرورانش ایجاد شده اند که بعدا فرایندهای AFC را تحمل کرده اند. داسیت های منطقه از ذوب بخشی منشاء مافیک در پوسته زیرین ایجاد شده اند در حالی که ریولیت ها از ذوب بخشی یک منشاء متاگرایوک در پوسته ایجاد شده اند. دایک های اولیوین بازالتی از ذوب بخشی کمتر از 1 درصد و دایک های بازالتی (دیابازی) از ذوب بخشی 3-5 درصدی منشاء گارنت اسپینل لرزولیتی متاسوماتیسم شده توسط فرایندهای فرورانش ایجاد شده اند. ماگماتیسم ائوسن در منطقه بم در اثر فرورانش پوسته اقیانوسی نئوتتیس به زیر ایران مرکزی در یک محیط آتشفشانی قوس قاره ای ایجاد شده است.
فاضل ایرانمنش، مهران مقصودی، ابراهیم مقیمی، مجتبی یمانی، امیرحسین چرخابی،
دوره 16، شماره 41 - ( 1-1394 )
چکیده
دلتاها از مهم ترین واحدهای ریخت شناسی محسوب می شوند که تأثیر زیادی در فعالیتهای کشاورزی، استخراج معادن، مدیریت سواحل و غیره دارند. علیرغم وجود منابع آب و خاک مناسب در دلتاها، پدیدههای محیطی گوناگونی مانند تغییرات آبوهوایی و تغییرات سطح اساس دریاها آنها را تحت تأثیر قرار میدهد. اثر این تغییرات بر ویژگیهای فیزیکی، شیمیایی، کانیشناسی رسوبات ظاهر میشود. بنابراین پژوهش پیشرو با هدف تحلیل محیطهای رسوبگذاری دلتای رودخانه کرخه بر اساس ویژگیهای شیمیایی رسوبات دیرینه انجام شد. بدین منظور پس از پردازش دادههای رقومی، تهیه نقشه ژئومورفولوژی و بازدید اولیه از منطقه، محیطهای رسوبگذاری و محلهای مغزهگیری مشخص شدند. مغزهگیری با یک دستگاه ماشین حفاری دورانی و به صورت پیوسته، تا عمق ده متری در دو محل رفیع و جفیر انجام شد. از میان مغزهها، تعداد 20 نمونه برای انجام آزمایشهای کانی شناسی و شیمیایی انتخاب شدند. تفاوت در ویژگیهای شیمایی و کانیشناسی نشان داد حداقل سه مرزگسستگی عمده بین لایههای رسوبی تا عمق 10 متری وجود دارد. علاوهبراین ضخامت و نوع رسوبات در بین گسستگی-ها شرایط یکسانی نداشته و تغییرات آن تابع پایداری محیطهای رسوبگذاری بوده است. برهمین اساس مشخص شد، به دلیل سیر افزایشی شاخص Mg/Ca، منیزیم، درصد شوری و همچنین کاهش درصد ذرات رسی، روند تغییرات محیطهای رسوبی ازعمق 10 تا 5 متری به سمت شرایط خشک و محیطهای پرانرژی بوده است. در حالیکه از عمق 5 تا 4 و 3 تا 0 متری این روند به سمت شرایط اقلیمی مرطوبتر و محیطهای کمانرژی است. برایناساس نتیجه میشود، شرایط محیطهای رسوب-گذاری دلتای رودخانه کرخه حداقل در هولوسن بالایی ثابت نبوده و این مسئله منجر به تغییراتی در دلتای رودخانه شده است.
محبوبه جمشیدی بدر،
دوره 16، شماره 41 - ( 1-1394 )
چکیده
کمپلکس آلمابولاغ در شمال غرب استان همدان و در پهنه ساختاری سنندج-سیرجان قرار گرفته است و شامل انواعی از سنگهای دگرگونی درجه پایین و دو نوع توده نفوذی فلسیک و مافیک است. این تحقیق در مورد توده نفوذی مافیک کمپلکس آلمابولاغ می باشد، سنگهای این توده بافتهای افیتیک، ساب افیتیک و اینترگرانولار دارند و دارای کانیهای اصلی پلاژیوکلاز، کلینوپیروکسن، آمفیبول و با فراوانی کمتر کانیهای کوارتز، آلکالی فلدسپار و کانیهای اُپک هستند. کانیهای ثانویه این توده شامل کانیهای اپیدوت، کلریت و آمفیبولهایی است که در حاشیه کانیهای کلینوپیروکسن تشکیل شدهاند. شیمی کانیهای این توده شامل: کلینوپیروکسن از نوع اوژیت، آمفیبول از نوع چرماکیت، پلاژیوکلاز در محدودهی آندزین تا لابرادوریت، آلکالی فلدسپاراز نوع آنورتوکلاز و کانیهای اُپک از نوع ایلمنیت میباشد. سری ماگمایی توده مافیک کمپلکس آلمابولاغ بر مبنای شیمی سنگ کل کالکوآلکالن است و عنصر Nb نرمالیزه شده به گوشته اولیه دارای آنومالی منفی بوده که معرف محیط های فرورانشی میباشد. بر مبنای شیمی کانی پیروکسن سری ماگمایی توده نفوذی مافیک آلمابولاغ از نوع کالکوآلکالن و محیط تکتونیکی آن مربوط به محیطهای فرورانشی است. جایگیری این توده بر اساس ترمومتر پیروکسن-آمفیبول و بارومتر آمفیبول در حرارت 900-750 درجه سانتی گراد و فشار (عمق) 7-6 کلیوبار است. ماگمای اولیه توده نفوذی مافیک کمپلکس آلمابولاغ بر مبنای نسبت Sm/Yb و La/Sm از ذوب بخشی گارنت-اسپینل لرزولیت منشا گرفته و در اواخر ژوراسیک- اوایل کرتاسه در مناطق فرورانشی قبل از بسته شدن کامل نئوتتیس در زون سنندج-سیرجان تشکیل شده است.