46 نتیجه برای مدل
ولی اله شیخی، حسین ملکوتی، سرمد قادر،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده
افزایش میزان رشد جمعیت و در نتیجه توسعه نواحی شهری می توانند به شدت بر روی وقایع آب و هوایی تاثیر گذاشته و در نتیجه باعث تشدید پدیدههایی مانند تنش گرمایی شوند. با توجه به تاثیرات مورد انتظار این پدیده بر سلامت انسان، ارائه راهکارهای عملیاتی تعدیل کننده جهت کنترل شرایط آینده بسیار حائز اهمیت می باشد. بنابراین مطالعه حاضر با هدف شبیهسازی تاثیر راهکارهای برنامهریزی شهری بر فرایندهای پویا در محیط شهری و در مقیاس محلی در شهر تهران با استفاده از مدل عددی میانمقیاس WRF انجام شد. شبیهسازیها با استفاده از 4 دامنه تو در تو با یک رویکرد تعاملی دو طرفه اجرا شدند. در این مطالعه از یک مدل کنپی شهری تک لایهای ساده و یک رویکرد چند لایهای پیشرفتهتر به نام تعیین پارامتر ساختمانی (BEP) استفاده شد. نتایج شبیهسازیها پس از مقایسه دو طرح شهری، با یک حساسیتسنجی برای راهبردهای مختلف، نشان داد که سناریوی تغییر سپیدایی سطوح، بیشترین تاثیر را روی سطح زمین در مقایسه با دو سناریوی افزایش مناطق سبز شهری و کاهش تراکم ساختمانی دارد. به دلیل موقعیت توپوگرافیکی خاص تهران و درجه حرارت کلی بالا در این منطقه، تهران در مقابل تنش گرمایی به میزان نسبتا بالایی آسیبپذیر است. اعمال اقدامات کنترلی میتواند شدت جزیره حرارتی را تا 3 درجه سانتیگراد (در مقایسه با شدت جزیره حرارتی ° C5/5 برای حالت پایه) هنگام استفاده از رنگهای روشن با بازتابندگی بالا برای سقف و 1 درجه سانتیگراد با جایگزینی سطوح غیر قابل نفوذ با پوشش گیاهی طبیعی در مناطق شهری تهران، کاهش دهد.
حسین جهان تیغ، زینب دولتشاهی، زهرا زارعی چغابلکی، میثم طولابی نژاد،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده
در این تحقیق با استفاده از مدل پیشنهادی هافتر عمق لایه آمیخته و ارتفاع لایه مرزی ایستگاه کرمانشاه برای دو ماه آگوست و فوریه سال 2012 بررسی شد. در این راستا از دادههای مربوط به پیمایش قائم جو در موقعیت ایستگاه کرمانشاه از پایگاه دادههای اقلیمی Wyoming استفاده گردید. با ترسیم و تحلیل گرافهای Skew-T و براساس روش وارونگی بحرانی Heffter، دو ماه فوریه و آگوست بعنوان نماینده های فصل زمستان و تابستان انتخاب و سقف وارونگی به عنوان سقف لایه مرزی اتمسفری در نظر گرفته شد. سپس عوامل موثر در کمینه و بیشینه شدن لایه آمیخته این دو ماه (آگوست و فوریه) شامل وضعیت همدیدی موجود در منطقه مورد مطالعه، فرارفت گرما، رطوبت، چینش قائم و سرعت باد مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در ماه آگوست عمق لایه در طول ماه بین 3680 تا 10292 متر بوده است. در این ماه فرارفت دما، نوع سامانه های همدید و چینش قائم باد به طور مستقیم در رشد یا تضعیف لایه نقش داشته اند. در ماه فوریه نوسانات چشمگیری در مقادیر عمق لایه آمیخته در طول ماه مشاهده شده که بین 2273 تا 7017 متر بوده است. در این ماه نیز فرارفت دما، چینش قائم باد و سامانه های همدیدی در تغییرات عمق لایه آمیخته موثر بوده اند. با مقایسه نتایج بدست آمده از هردو ماه می توان گفت که مقدار شار سطحی در فصل تابستان بیشتر از فصل زمستان است؛ بنابراین عمق متوسط لایه در ماه آگوست تقریباً به دو برابر ماه فوریه رسیده است. در کل نوسانات عمق لایه آمیخته در فصل زمستان بدلیل عبور سامانه های مختلف و ناپایداری های جوی، تغییرات بیشتری نسبت به فصل تابستان داشته است.
زهرا مصفایی، علی جهانی، محمدعلی زارع چاهوکی، حمید گشتاسب میگونی، وحید اعتماد،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده
شناسایی کامل مخاطرات و اولویتبندی آنها در جهت عدم آسیب به طبیعت از اولین گامهای مدیریت منابع طبیعی میباشد. لذا معرفی یک سیستم جامع قابل ارزیابی، درک و ارزشیابی، درجهت کنترل مخاطرات ضروری میباشد این پژوهش با هدف مدلسازی و پیشبینی میزان مخاطرات محیطی به دنبال افزایش تخریب در محیطهای طبیعی به کمک شبکه عصبی مصنوعی (ANN) انجام گرفت. به این ترتیب تعداد 600 نمونه خاک و پوشش گیاهی در واحدهای همگن اکولوژیک برداشت شد. نمونههای خاک با روش ترانسکت نواری به توجه به عمق خاک و در چهار پروفیل (cm5،10،15،20) تهیه شد. نمونه های گیاهی نیز با روش سطح حداقل و با استفاده از پلاتهای مربع 2 2 با توجه به نوع، تراکم و پراکنش پوشش گیاهی برداشت شد. نمونهبرداری در دو زون امن و سایر استفادهها مدلسازی با کمک ANN در محیط متلب انجام شد. مدل بهینه پرسپترون چندلایه با دو لایه پنهان، تابع تانژانت سیگموئید و 19 نورون در هر لایه و ضریب تبیین 90/0 انتخاب شد. نتایج آنالیز حساسیت نشان داد، رطوبت وزنی خاک در شدت کاهش تنوع زیستی و ریسک سیل و همچنین افزایش ریسک انقراض گونههای اندمیک منطقه اثرگذار خواهد بود، و پس از آن وزن مخصوص ظاهری و حقیقی و تخلخل خاک و فاصله از جاده نقش کلیدی در تخریب پوشش گیاهی، افزایش سیل و افزایش ریسک انقراض پوشش گیاهی را دارند. لذا پیشنهاد میشود اقدامات مرتبط با احیای خاک و پوشش گیاهی در این پارک به منظور کاهش تخریبهای آتی هرچه سریعتر انجام شود.
فاطمه فلاحتی، بهلول علیجانی، محمد سلیقه،
دوره 8، شماره 4 - ( 11-1399 )
چکیده
برف منبعی مطمئن در تامین آب بوده و آگاهی از توزیع و مقدار آب موجود در آن، می تواند در مدیریت منابع آب بسیار حیاتی باشد . بنابراین با توجه به تغییر اقلیم و تغییر زمان ذوب برف ،پیش بینی زمان ورود آب حاصل از ذوب برف به چرخه مصرف آب ،جهت برنامه های ریزی های محیطی از اهمیت بسزایی برخوردار است . هدف از انجام این تحقیق بررسی تغییرات حجمی و توزیع زمانی جریان ناشی از ذوب برف در سالهای آتی با تلفیق علم سنجش از دور و GIS و مدلهای اقلیمی می باشد . به منظور بررسی تاثیرات اقلیم بر بارش و دما در این حوضه از مدلهای جدید ncc_noresm1_m و ncar_ccsm4 استفاده شد که تحت سناریوهای RCP2.6 ،RCP4.5 ،RCP6.0 و RCP8.5 اجرا شدند . دما و بارش در چهار دوره آتی ( 2021-2030 ،2031-2040 ،2041-2050 و 2051-2060 )تحت هر چهار سناریو محاسبه شدند . همچنین برای تعیین سطح پوشش برف در حوضه از تصاویر روزانه پوشش برف MODIS (Mod 10 A1) استفاده شده است . از بررسی ارتباط بین مساحت پوشش برف با دما و بارش مشاهده شده ، به منظور پیش بینی سطح پوشش برف در آینده استفاده شده است . نتایج سناریو های RCP ،نشان دهنده افزایش دما و کاهش بارش و پوشش برف در آینده درمنطقه مورد مطالعه می باشد . بررسی رواناب ذوب برف در دوره مشاهداتی (2015-2010) نیز نشان داد حدود 82 درصد از رواناب سالانه در حوضه مورد مطالعه به ذوب برف مربوط است . بیشترین رواناب ناشی از ذوب برف در طول فصل بهار بویژه اواخر این فصل تا اوایل تابستان اتفاق می افتد .نتایج بررسی سناریوهای آینده نشان داد نه تنها سهم ذوب برف از مجموع آب تولید شده در سال کاهش خواهد یافت ، بلکه با تغییر زمان حداکثر ذوب برف از اواخر بهار به اواسط زمستان تا اواسط بهار ، از توزیع مناسب آب حاصل از ذوب برف در طول سال کاسته می شود
تهمینه چهره آرا،
دوره 9، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده
در این پژوهش جهت شناسایی نقش الگوهای گردش منطقهای جو در رخداد آلودگیهای شدید هوای شهر اصفهان، از روش تحلیل همدید ترکیبی استفاده شد. برای انجام پژوهش، از دادههای ایستگاههای سنجش آلودگی هوا، دادههای رقومی پروفیل جو، و خروجیهای مدل پسگرد ذرات معلق (HYSPLIT) در یک دوره 11 ساله (1395-1384) استفاده شد. نتایج نشان داد که چهار عامل و الگو در زمان رخداد شدیدترین روزهای همراه با آلودگی در شهر اصفهان در تراز میانی جو حاکمیت دارند. نتایج حاصل از بررسی مقادیر PSI در هر الگو نشان داد که به ترتیب از الگوی یک تا چهار مقادیر شاخص 221، 238.6، 203 و 281 است. از شرایط همدیدی میتوان به حضور پرفشار جنب حارهای اشاره نمود که همزمان با لایه وارونگی دمایی در ترازهای زیرین جو و وردسپهر میانی همراه شده است. تقویت تاوایی منفی در بالاتر از تراز 700 هکتوپاسکال و وجود یک همگرایی سطحی ادامه یافته تا تراز یاد شده سبب شده تا ماهیت جو تابستانه به وضوح در رخداد آلودگی در این شهر مشهود گردد که با وجود ناهنجاری های فوی این شرایط تقویت شده است. از طرفی خروجی مدل پسگرد ذرات معلق نشان داد که رخداد روزهای بسیار آلوده در شهر اصفهان را نمیتوان در آلایندههای شهری همچون کارخانههای صنعتی اتومبیلها و... جست بلکه با ورود ذرات معلق از مناطق مختلف سبب شده تا آلودگی از شدت بالاتری برخوردار باشد بدین صورت که هجوم ذرات معلق گردوغبار در تشدید این پدیده امری انکار ناپذیر است.
شمس اله عسگری، طیب رضیئی، محمدرضا جعفری، احمد حسینی،
دوره 9، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده
در این مطالعه ارتباط بین خشکیدگی درختان بلوط ایرانی و خشکسالی در استان ایلام بررسی شده است. هدف اصلی تحقیق معرفی مدلی مناسب از روابط بین خشکیدگی بلوط و خشکسالی می باشد بنابراین از شاخصهای SPI و NDVI وآماره شاخص موران و آماره رگرسیون خطی و تصاویر ماهوارهای مودیس و لندست در تحلیل ارتباط خشکیدگی جنگلهای ایلام با خشکسالیهای رخ داده در منطقه استفاده شده است. دادههای بارش 93 ایستگاه باران سنج در طول دوره آماری تحلیل شد و با توجه به ضرایب خشکی شاخص SPI لایه های پهنه بندی خشکسالی استان ایلام برای دو سری زمانی سالهای 2000 تا 2009 و سالهای 2010 تا 2019تهیه شد. لایههای رستری سبزینگی از تصاویر ماهوارهای مودیس برای سریهای زمانی ذکر شده تهیه شد. نتایچ تحلیل آماره موران همبستگی معناداری بین شاخص SPI و شاخص NDVI در بعد فضایی و مکانی نشان داد. به روش تصادفی ساده 143 نقطه خشکیدگی بلوط در ابعاد 30 مترمربع که هر نقطه معادل یک پیکسل سایز بود با دستگاه GPS ثبت و با شبیه سازی در تصاویر ماهوارهای، لایه نقطهای خشکیدگی بلوط استخراج شد. هرچند رگرسیون خطی بین نقاط خشکیدگی بلوط استخراج شده با نتایج شاخص SPI و آماره موران معنی دار بود، اما نتایج ارتباط شاخص NDVI و آماره موران تاثیر روند خشکسالی در ابعاد مکانی و زمانی بر روند خشکیدگی بلوط با تحلیل فضایی و رگرسیون غیر خطی از معناداری و تبیین آماری مناسب تر و دقیق تری برخوردار است. بنابراین این روش در تحلیل خشکسالی و خشکیدگی بلوط مطلوب تشخیص داده و معرفی شد.
مسعود رجائی، عزت اله قنواتی، علی احمدآبادی، امیر صفاری،
دوره 9، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
تغییرات کاربری اراضی و پوششگیاهی بهطور مستقیم منجر به تغییر رژیم هیدرولوژیکی میشود. در واقع توسعه شهری و کاهش اراضی جنگلی و مرتعی در، سیلخیزی را باعث شده است و از طرف دیگر افزایش باغات و کاربریهای مشابه در مصرف و نفوذ بیشتر آب و کاهش دبی حوضه مطالعاتی نقش مؤثری دارد. هدف از پژوهش حاضر تحلیل تغییر رفتار واحدهای پاسخ هیدرولوژیکی در ارتباط با پتانسیل تولید رواناب حوضه چشمه کیله در بازه زمانی 29 ساله (2018-1991) است. در این تحقیق، واحدهای پاسخ هیدرولوژیک(HRU) بعنوان واحد کاری برای تعیین پتانسیل تولید رواناب حوضه آبریز چشمه کیله شناسایی و استخراج شده است. به منظور پایش تغییرات تراکم و میزان پوششگیاهی با استفاد ه از تصاویر ماهوارهای منطقه مطالعاتی در سالهای 1991 و 2018 از شاخص تفاضل گیاهی نرمالشده استفاده شد؛ سپس با تلفیق لایه گروههای هیدرولوژیک و کاربری اراضی، برای هر یک از واحدهای پاسخ هیدرولوژیک میزان شماره منحنی مشخص شد. با توجه به مقادیر شماره منحنی بهدستآمده برای هر واحد پاسخ هیدرولوژیک، مقدار توان نگهداشت رطوبت خاک استخراج شد. در نهایت، با محاسبه مقادیر متوسط ماهیانه، میزان رواناب حاصل از بارندگی برای سالهای 1991 و 2018 برآورد شد. نتیجه تحقیق گویای کاهش میزان و تراکم پوششگیاهی، افزایش مقدار شماره منحنی، کاهش میزان نفوذپذیری خاک و همچنین افزایش ارتفاع رواناب تولیدی در طول بازه زمانی 29 ساله (2018-1991) در حوضه چشمه کیله (بهویژه قسمتهای شمال حوضه) است؛ به عبارتی توسعه شهری، تغییر کاربری اراضی و تضعیف پوششگیاهی باعث تشدید سیلخیزی حوضه شده است.
مهندس ابراهیم عسگری، مهندس محبوبه نوری، دکتر محمدرضا رضایی، دکتر رئوف مصطفیزاده،
دوره 9، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
رویکردهای جدید در حوزه مدیریت بحران از مفاهیم آسیبپذیری به تابآوری تغییر پیدا کرده اند و بر تقویت توانایی سیستم در مقابله با خطرات ناشی از وقوع سوانح طبیعی تاکید میکنند. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف شناخت قابلیتهای آبخیز قرهشیران و برنامهریزی مدیریت بحران با تاکید بر تابآوری محیطی انجام گرفت. برای تدوین استراتژی، تشریح قوتها، فرصتها، آرمانها و نتایج قابل اندازهگیری از تکنیک تحلیلی SOAR و نظرات کارشناسی 52 کارشناس خبره استفاده شد. نتایج تکنیک SOAR و راهبردهای پیشگیری و آمادگی مدیریت بحران با میزان تابآوری محیطی حوزه مورد مقایسه قرار گرفت. بر اساس نتایج کاهش خسارات مستقیم و غیرمستقیم سیل با 9/51 درصد و داشتن حوزهای با مقدار فرسایش خاک و هدررفت آب بسیار کم با 3/42 درصد بهترتیب مهمترین نتایج مدل SOAR شناخته شدند. از میان ۱۵ مولفه تابآوری محیطی، عملکرد 5 مؤلفه بهصورت معنیدار (05/0) مورد پذیرش قرار گرفت. نتایج ارزیابی مطلوبیت تابآوری محیطی حوزه با آزمون T تک نمونهای نشان داد که بعد محیطی تابآوری (67/2) با سطح معنیداری (003/0 sig=) دارای اختلاف معنیدار است و بیانگر آسیبپذیری بالا و تابآوری پایین است. توجه به معیارهای مکانیابی اصولی سازههای آبخیزداری، ایجاد فرصت بیشتر و استفاده از پتانسیلهای بخش خصوصی، سازمانهای مردم نهاد محلی در مدیریت بحران مفید خواهد بود. تحلیل مولفههای تابآوری آبخیز در دستیابی به مدیریت جامع حوزههای آبخیز، شناخت صحیح کارکرد آبخیز، امکان خودساماندهی و بازیابی تعادل و پذیرش سازگاری با مخاطرات طبیعی، مشارکت آبخیزنشینان در تصمیمگیری، آمادگی و مقابله با بحرانهایی همچون سیل میتواند در افزایش تابآوری موثر باشد.
فاطمه درگاهیان، مهدی پورهاشمی، سمانه رضوی زاده،
دوره 9، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
زوال و خشکیدگی بلوط در بیش از40 کشور دنیا و از جمله ایران رخ داده است. عوامل متعددی در خشکیدگی و زوال بلوط نقش داشتهاند در بین عوامل طبیعی تغییر اقلیم درهمه کشورها مشترک است اما گردوغبار به عنوان یک عامل کمک کننده به زوال در جنگلهای زاگرس که در مجاورت و مسیر عبور جریانهای گردوغباری قرار دارد، نقش مهمی ایفا نموده است. در این تحقیق با هدف بررسی رخداد گردوغبار و ردیابی مسیر و منشاء آن در سایتهای پایش زوال زاگرس در استان چهارمحال و بختیاری از آمار و دادههای هواشناسی نزدیکترین ایستگاه سینوپتیک به سایتهای پایش زوال استفاده شد. کدهای مربوط به رخداد گرد و غبار، از بین 100 کد پدیده (0-99)، استخراج شد و فروانی رخداد گردوغبار با میدان دیدهای افقی مختلف بررسی شد. به منظور شناسایی جهت مسیر ورود گردوغبار از نمودار گلغبار و برای ترسیم گلغبار از نرم افزار WR- PLOT استفاده شد. دادههای مربوط به سمت و سرعت باد استخراج و سمت و سرعت باد متناظر با روزهای گردوغباری برای ورود به نرم افزار ترسیم گلغبار استخراج و به فرمت مخصوص این نرم افزار تبدیل شد. به منظور شناسایی وردیابی منابع گردوغبار ورودی به محدوده سایتهای پایش زوال از مدل شبیهسازی HYSPLIT استفاده شد. نتایج نشان داد رخداد گردوغبار در سایتهای پایش زوال روند افزایشی داشته و مسیر ورود گردوغبار به سایتهای زوال از سمت غرب وحنوب غرب و شمال غرب به ترتیب اهمیت بوده است و منطقه مورد مطالعه با توجه به موقعیت قرارگیری و نزدیکی به منابع گردوغبار و قرارگیری در مسیر جریانات جوی ورودی از گردوغیارهای داخل و خارح از کشور متاثر بوده است. ردیابی منشاء ذرات گردوغبار در سه سطح ارتفاعی 1000،500 و 1500 متری نشان داد مهمترین منابع گردوغبار ورودی به منطقه از عراق و عربستان میباشد که با عبور از روی کانونهای گردوغبار داخلی در استان خوزستان تقویت شده است. با توجه به اینکه رخداد گردوغبار و مسیر ورود آن میتواند یکی از عوامل کمک کننده به زوال درختان بلوط زاگرس باشد و میزان اثرات آن در دامنههای مختلف، متفاوت است، به تصمیمگیرندگان و برنامهریزان اکوسیستم جنگلی کمک میکند که درسطح کلان با برنامههای کنترل کانونهای داخلی و همکاریهای بینالمللی با کشورهای همسایه در جهت حفظ و احیاء جنگل گام بردارند.
بهروز محسنی، کاکا شاهدی، سید محسن معنویامری، نرجس محمودیوانعلیا،
دوره 9، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
مشکل رسوبزایی، انتقال رسوب، فرسایش و رسوبگذاری از بحثهای مهم در برنامهریزی راهبردهای خرد و کلان آبخیزداری و مدیریت حوزههای آبخیز است. گردآمدن رسوب در منطقههای پاییندست موجب بروز خسارت برونمنطقهای، تخریب مسیر آبراههها، گل آلودگی آب مصرفی، انباشت نهرها از رسوب و کاهش ظرفیت مخازن سدها و تنگناهای زیستمحیطی بسیاری میشود. رسوبات ناشی از فرسایش حوزههای آبخیز علاوه بر هدر رفت خاک و کم شدن حاصلخیزی، موجبات کاهش کیفیت آب را فراهم آورده و عمر مفید سدها را بهدلیل انباشت رسوبات در مخازن آنها به خطر میاندازد. در این تحقیق تغییرات زمانی و مکانی بار رسوب معلق، در سه ایستگاه هیدرومتری سفیدچاه، گلورد و آبلو واقع در شاخه اصلی نکارود با استفاده از منحنیهای سنجه رسوب و مدل خطی رگرسیونی در محیط نرمافزارهایMINITAB وEXCEL مورد بررسی قرار گرفت. همچنین بهمنظور تعیین بهترین مدل، از شاخص ضریب همبستگی(R2) استفاده گردید. نتایج این تحقیق نشان داد که در تغییرات زمانی مدل فصلی بهار در هر سه ایستگاه با حداکثر ضریب همبستگی (89/0) بهعنوان مناسبترین مدل برآورد بار رسوبی معلق از بین مدلهای مورد بررسی است. در مطالعات مکانی نیز ایستگاه آبلو واقع در خروجی حوزه آبخیز نکارود دارای بیشترین میزان ضریب همبستگی (934/0) بین دبی جریان و دبی رسوب است.
دکتر علیرضا محمدی، دکتر لطف اله ملکی، قاسم فتحی،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
مدل های تحلیل فضایی به ارائه الگو و راهکار واحدی برای حل مسائل مختلف حوزه مطالعه ای می پردازد، یکی از کاربردهای این مدل ها در سنجش مخاطرات شهری است. در سال های اخیر با وقوع بحران های مختلف در جوامع شهری، سیستم مدیریت شهری و طرحهای توسعه ای در پی دسترسی به الگوهای پیشگیری و مقابله با این بحران ها هستند، هدف این پژوهش مرور ادبیات پیرامون کاربرد مدل های تحلیل فضائی در سنجش مخاطرات شهری به شیوه فراتحلیل است، بنابراین این پژوهش با بررسی و جمع بندی مقالات خارجی انجام یافته(جامعه آماری پژوهش) در رابطه با این موضوع در پی شناسائی، تجزیه و تحلیل و جمعبندی راهکارهای پیشینه های مورد بررسی است. بحث جامعه آماری با چهار سنجه استاندارد تحلیل فضائی، شامل: توصیف و شناسائی پراکندگی مخاطرات، استدلال پراکندگی مخاطرات، درونیابی و برنامهریزی فضائی صورت میگیرد. جامعه آماری پژوهش، تحقیقات و مقالات نمایه شده در پایگاه های علمی Sciencdirect، Willey، Web of Science در بازه سال 2021-2000 است که از بین 99 مقاله، 78 مقاله به شیوه غربالگری مطابق اهداف و شاخص های پژوهش انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفته اند. تحلیل به دو صورت آمار توصیفی در نرم افزار SPSS و آمار استنباطی در نرم افزار جامع فراتحلیل CMA2 صورت گرفت. برای پاسخگویی به سوالات پژوهش که بدنبال چگونگی کاربرد هر یک از این چهار مولفه در پژوهش های گذشته است، محقق برای هر مولفه به سنجش اندازه اثر(شاخص اندازه اثر r)، سوءگیری انتشار تحقیقات(آمارههای QوI2)، ناهمگونی تحقیقات(آزمون رگرسیون ایگر، تعداد ناکامل بی خطر و اصلاح و برازش دووال توئیدی) و متغیرهای تعدیل کننده در تحقیقات بررسی شده است. نتایج حاکی از آن است که درمجموع در مولفه توصیفات پراکندگی مخاطرات، اغلب تحقیقات در مدل های بکار برده شده خود نتوانسته اند توصیف عمومی ملموس و مناسبی را ارائه دهند، اما در مولفه های استدلال پراکندگی، درونیابی و برنامهریزی فضایی مخاطرات شهری بنا به نمره میانگین اندازه اثر، مدل های کاربردی بکار برده شده در تحقیقات به طور نسبی توانسته اند با مدل کاربردی تحلیل فضایی در تحقیقشان توجیه مناسب و نتایج ملموسی ارائه بدهند.
فاطمه عمادالدین، دکتر امیر صفاری،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
منابع آب کارستی قابل شرب بخصوص در مناطق خشک و نیمه خشک از جمله ایران به عنوان منابع آبی ارزشمند و راهبردی مطرح هستند. آلودگی آبخوان های کارستی تبعات جبران ناپذیری در زمینه های توسعه و بهداشت سکونتگاه های شهری و روستایی دارد بنابراین حفاظت از آنها از اهمیت زیادی برخوردار است. در این پژوهش برای ارزیابی آسیبپذیری آبخوان بیستون و پرآو که به لحاظ کارستی توسعه یافته و دارای درز و شکاف و لندفرمهای متنوع است؛ از مدل های آسیب پذیری COP و PI برای شناسایی پراکندگی پهنه های در معرض خطر آلودگی استفاده شده است. در این پژوهش از فاکتورهای جریان (C)، لایه های فوقانی (O) و بارندگی(P) در مدل COPو دو فاکتور پوشش حفاظتی (P) و شرایط نفوذ (I) در مدل PI و دادههای کیفی آب زیرزمینی برای ارزیابی دقت مدلسازی مکانی آسیب پذیری استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بیشتر آبخوان کارستی بیستون و پرآو در پهنه با آسیب پذیری خیلی زیاد و زیاد پراکنده هستند. همچنین نتایج ارزیابی دقت مدل ها نشان داد که هرچند مدل PI در شناسایی مناطق با آسیب پذیری زیاد مطابق با داده های کیفی آب زیرزمینی است اما مدل COP در مدلسازی آسیب پذیری آبخوان کارستی موفق تر بوده است به طوری که پهنه های با آسیب پذیری بالا در شمال غرب، شرق و جنوب شرق منطقه با پهنه های آلودگی بیشتر آب زیرزمینی منطبق است.
ا محمود احمدی، ج جمال کرمی،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
فرینهای اقلیمی از مهمترین مواردی است که اقلیم ایران را تحت تاثیر قرار داده و پیامدهای اقتصادی اجتماعی و آسیبهای مالی فراوانی به جا گذاشته است. فشار تراز سطح دریا از مهمترین عناصر آبوهوایی است که میتواند دیگر عناصر آبهوایی از جمله دما، رطوبت و باد را تحت تاثیر قرار دهد هدف این پژوهش ارزیابی مدلهای CMIP5 مبتنی بر روش ریزگردانی دینامیکی CORDEX و وردایی ناهنجاری فشار فصلی در ایران در بین مدلهای CMIP5 مبتنی بر پروژه CORDEX مدلهای دینامیکی BCC-CSM، HadGEM2-ES، GFDL و MIROCمدل HADGEM2-ES از سطح همبستگی و کارایی بالاتری نسبت به سایر مدلها برخوردار بود. در این راستا دادههای 36 پیمونگاه همدید طی دوره آماری (2005-1960)، دادههای مدل HadGEM2-ES ریزگردانی شده با استفاده از مدل CORDEX و سناریوهای RCPs برای دو دوره تاریخی (2005-1960) و پیشنگری شده طی سه دوره آینده نزدیک (2040-2011)، آینده میانی (2070-2041) و آینده دور (2099-2071) استفاده شد. برای ارزیابی کارایی مدل نیز از شش روش R2، MAE، MBE RMSE، t-Jacovides و نسبت t-Jacovides/R2 استفاده شد. نتایج نشان داد مدل از عملکرد مناسبی در مناطق پست کم ارتفاع برخوردار است. ناهنجاری فصلی در تمام فصول، سناریوها و دورههای زمانی موردمطالعه مثبت و فصل زمستان بیشینه ناهنجاری فشار را در بین فصول نشان داده است. بیشینه ناهنجاری فصلی فشار ایران در در تمام فصول، سناریوها و دورههای مورد مطالعه منطبق بر ارتفاعات از جمله کانون آن در ارتفاعات البرز و زاگرس و عرضهای جغرافیایی بالاست وکمینه ناهنجای فشار منطبق بر مناطق کم ارتفاع و پست از جمله جلگه خوزستان و سواحل جنوبی کشور است.
دکتر برومند صلاحی، خانم مهناز صابر، دکتر عباس مفیدی،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
تبخیر و تعرق یکی از مهمترین مؤلفهها در بیلان و مدیریت آب است. در این پژوهش به ارزیابی اثرات تغییر اقلیم بر میزان تبخیر و تعرق پتانسیل در بخش جنوبی حوضه آبریز رودخانه ارس با استفاده از دادههای ریزمقیاس شده مدل GFDL-ESM2M در ریزگردان دینامیکی CORDEX تحت سناریوی RCP8.5 طی دوره 2050-2021 و مقایسه آن با مقادیر دوره پایه (1985-2005) پرداخته شد. از دادههای با قدرت تفکیک افقی 22*22 کیلومتر مدل GFDL-ESM2M در این پژوهش استفاده گردید. یافتههای پژوهش نشان داد مقدار حداقل و حداکثر دما و به تبع آن ETp دوره آینده در مقایسه با دوره پایه در تمامی شش ایستگاه مورد مطالعه حوضه ارس (اردبیل، اهر، جلفا، خوی، ماکو و پارسآباد) افزایش خواهد یافت. مقدار این افزایش حداقل دما بین 4/1 تا 8/3 درجه سانتیگراد و برای حداکثر دما 7/1 تا 2/2 درجه سانتیگراد تخمین زده شده است. دامنه افزایش ETpسالانه بین 133 میلیمتر در خوی تا 189 میلیمتر در اهر متغیر است. در مقیاس ماهانه ETp تمامی ایستگاهها از ژانویه تا ژوئیه با افزایشی بین 9/3 تا 1/64 میلیمتر و از اوت تا دسامبر با کاهشی حدود 7/0 تا 2/38 میلیمتر برآورد شد. برآورد افزایش ETp دوره آینده در حوضه به ویژه در ماههای فصل بهار که از نظر نیاز آبی حائز اهمیت فراوانی است، ضرورت توجه ویژه به احتمال این افزایش برآوردی در برنامهریزیهای بخش آب و انرژی را ایجاب میکند.
دکتر جواد مظفری، محمد پورانوری، دکتر سیداسدا... محسنی موحد،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
فرسایش و به تبع آن تولید رسوب باعث هدر رفت هر ساله هزاران تن از اراضی حاصلخیز کشور است. لذا لازم است که حوزههای تولید رسوب با شدت و میزان آن شناسایی شوند تا بتوان اقدام به طرحهای آبخیزداری در این مناطق نمود. هدف از این تحقیق مقایسه دو مدل EPM و MPSIAC در برآورد فرسایش و رسوب حوزه آدینه مسجد از زیر حوزههای حوزه آبخیز کمالصالح واقع در جنوبغربی استان مرکزی با مساحت 15/11374 هکتار میباشد. بخشی از اطلاعات اولیه مورد نیاز مانند ویژگیهای طبیعی و مورفولوژی حوزه از طریق مطالعات آبخیزداری و سایر اطلاعات از طریق پردازش تصاویر رقومی و مشاهدات و تهیه نقشههای مورد نیاز با استفاده از امکانات GIS برای تهیه فاکتورهای مورد نیاز مدلهای EPM و MPSIAC به دست آمد. در مدل MPSIAC، میزان رسوب ویژه 713/112 (M3/Km2/year) و فرسایش ویژه 71/375 (M3/Km2/year) محاسبه شد، در مدل EPM میزان رسوب ویژه 95/213 (M3/Km2/year) و فرسایش ویژه 86/395 (M3/Km2/year) محاسبه شد. نتایج حاکی از این است که اگرچه دو مدل برای برآورد فرسایش و رسوب انطباق نسبی با هم دارند لکن نتایج حاصل از مدل MPSIAC با توجه به اینکه گسترهی بیشتری از عوامل دخیل را مورد ارزیابی قرار میدهد دارای کارایی بهتری نسبت به مدل EPM می باشد. بهرحال با توجه به فاصله نه چندان زیاد فرسایش برآوردی دو مدل، در صورتی که دادههای مدل MPSIAC موجود نباشد، میتوان از مدل EPM با دادههای با سهولت دستیابی بیشتر استفاده کرد.
نازنین سلیمی، مرزبان فرامرزی، محسن توکلی، حسن فتحی زاد،
دوره 10، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده
امروزه میزان برداشت از آبهای زیرزمینی بیش از میزان تغذیه آبهای زیرزمینی است که این عامل باعث افت شدید سطح سفرههای آب زیرزمینی شده است. مراتع و جنگلها بعنوان اصلیترین مکانهای تغذیه سفرههای آب زیرزمینی محسوب میشوند، درحالیکه بیشترین برداشت از این منابع در کاربری کشاورزی انجام میشود. هدف اصلی از پژوهش حاضر استفاده از الگوریتمهای یادگیری ماشین شامل رگرسیون جنگل تصادفی و تابع آنتروپی شانون برای مدلسازی منابع آب زیرزمینی در مراتع نیمهخشک غرب ایران میباشد. برای این هدف، ابتدا لایههای اطلاعاتی شامل: درجه شیب، جهت شیب، ارتفاع از سطح دریا، فاصله از گسل، شکل شیب، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده، بارندگی، لیتولوژی و کاربری اراضی تهیه شد. پس از تعیین وزن پارامترها با استفاده از تابع آنتروپی شانون و سپس تعیین طبقات آنها، در محیط سامانههای اطلاعات جغرافیایی، از ترکیب وزن پارامترها و طبقات آنها نقشه نهایی مناطق دارای پتانسیل منابع آب زیرزمینی مدلسازی گردید. بعلاوه، برای اجرای مدل جنگل تصادفی از نرم افزار R 3.5.1 و بسته randomForest استفاده شد. در تحقیق حاضر از اعتبارسنجی ضربدری k-fold برای صحتسنجی مدلها استفاده گردید. به منظور ارزیابی کارایی مدلهای جنگل تصادفی و آنتروپی شانون برای پتانسیلیابی منابع آب زیرزمینی، از شاخصهای آماری MAE، RMSE و R2 استفاده شد. نتایج ارزیابی نشان داد که مدل جنگل تصادفی با دقت (RMSE: 3.41, MAE: 2.85 R² = 0.825,) دارای دقت بالاتری نسبت به مدل آنتروپی شانون با دقت (R² = 0.727, RMSE: 4.36, MAE: 3.34) میباشد. یافتههای مدل جنگل تصادفی نشان داد که قسمت زیادی از منطقه مورد مطالعه دارای پتانسیل متوسط (22/26954 هکتار) و مساحت خیلی اندکی (61/205 هکتار) بدون پتانسیل آب زیرزمینی میباشد. از طرفی، نتایج مدل آنتروپی شانون نشان داد که قسمت اعظمی از منطقه مورد مطالعه دارای پتانسیل متوسط (05/24633 هکتار) و مساحت خیلی اندکی (12/1502 هکتار) بدون پتانسیل آب زیرزمینی میباشد.
روشنک افراخته، عبدالرسول سلمان ماهینی، مهدی معتق، حمیدرضا کامیاب،
دوره 10، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده
نواحی سکونتگاهی الگوهای متنوعی از چیدمان سطوح نفوذناپذیر هستند که بهشدت تحتتأثیر خصوصیات منفی محیط زیستی - اکولوژیک مانند شکل گیری جزیره حرارتی قرار دارند. در این مطالعه، رابطه بین این چیدمان با خصوصیات دمایی نواحی سکونتگاهی در واحد بلوکهای شهری در جلگه استان گیلان، مدلسازی شد. برای استخراج نواحی سکونتگاه هر واحد بلوک، از تحلیل شیگرای تصاویر ماهواره لندست در تابستان سه مقطع زمانی (1381، 1391 و 1401) استفاده و متوسط دمای هر بلوک در هر مقطع با استفاده از معادلات انتقال تشعشع تهیه شد. متغیرهای توصیفی دمای هر بلوک در دو دسته متغیرهای ذاتی و متغیرهای همسایگی تهیه و با استفاده از تحلیل مؤلفههای اصلی، چهار متغیرِ وسعت واحد، سنجه مرز مشترک، وسعت پلیگون مادر و نسبت محیط به مساحت واحد به عنوان مهمترین پارامتر شناسایی و به مدل رگرسیون غیرخطی GAM وارد شدند. نتایج مدلسازی (619/0= R2) نشان داد که دو عامل وسعت بلوک شهری و وسعت پلیگون شهری که در آن قرار دارد، به صورت مستقیم منجر به افزایش دمای بلوک میشود. شکل خطی هر واحد، نسبت بالای محیط به مساحت و داشتن کمترین مرز مشترک با سایر واحدهای شهری نیز نقش کاهنده متوسط دمای واحدهای شهری در دورههای زمانی مورد مطالعه داشته اند. نتایج حاصل میتواند به درک بهتر عوامل مؤثر بر دمای سطح زمین در مناطق سکونتگاهی بخصوص پیکربندی و ساختار بلوکهای شهری کمک کند.
خانم دکتر تهمینه چهره آرا، خانم سمیه حاجیوند پایداری،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
شناسایی کانونهای گردوغباری و بهطبع آن رفتارشناسی این پدیده در مناطق مختلف سبب شده تا یکی از مسائل چند دهه اخیر به عنوان یک مخاطره مورد بررسی قرار گیرد. بدین منظور از آمار 15 ایستگاه هواشناسی در منطقه شمال شرق ایران مشتمل بر استانهای خراسان شمالی، رضوی و جنوبی در یک دوره 17 ساله (2016-2000) استفاده شد. در ادامه برای تببین سازوکار حاکم بر روزهای گردوغباری با مراجعه به مرکز ملی پیش بینی محیطی/علوم جو (NCEP/NCAR) مقادیر مولفههای مداری و نصف النهاری باد و ارتفاع ژئوپتانسیل تهیه شد. در ادامه برای ردیابی و شناسایی کانونها به ترتیب از مدل HYSPLIT و مقادیر AOD سنجنده MODIS بهرهگیری شد. نتایج نشان داد که در دوره گرم سال به دلیل استقرار سامانه واچرخندی شبه ساکن قوی در ترازهای زیرین جو سبب شده تا افزایش تاوایی منفی در منطقه بیشینه نزول هوا و در نهایت حاکمیت یک جریان شمالی را برای منطقه به همراه داشته باشد. بررسی ناهنجاری ارتفاع ژئوپتانسیل و تاوایی مشخص شد، 3 الگوی غالب نابهنجار در بروز بیشینه گردوغبارها در منطقه فعالیت دارند. بطوریکه افزایش ارتفاع ژئوپتانسیل به بیش از 5 الی 10 ژئوپتانسیل متر و افزایش چرخندگی منفی از شرایط عمده به حساب میآید. با بررسی مدل ردیابی و بهرهگیری از دادههای ماهوارهای نیز 5 کانون اصلی که بیش از 90 درصد گردوغبارهای منطقه را متاثر میسازد، شناسایی گشت که در این میان سهم کشور ترکمنستان با دو کانون جدا و یک کانون مشترک با کشور ازبکستان نقش چشمگیری در رخداد گردوغبارهای تابستانه شمال شرق ایران را بر عهده دارد.
خانم زیبا یوسفی، دکتر حسین جهان تیغ، دکتر فرهاد ذوالفقاری،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
بررسی و پایش پدیده بیابانزایی در منطقههای خشک و نیمهخشک باتوجهبه افزایش روزافزون این پدیده، یکی از نگرانیهای اساسی جوامع و دولتهای درگیر مسئله بیابانزایی است. ازطرفی شناخت مناطق در معرض خطر پدیده بیابانزایی جهت مدیریت و کنترل این پدیده در کمترین زمان ممکن و حداقل هزینه از ضروریات است. هدف از این مطالعه، تهیه نقشه شدت بیابانزایی در دشت مراد آباد سراوان با استفاده از مدل Albedo-NDVI است. این روش بر مبنای سنجش از دور استوار است. برای تهیه دو شاخص مورد اشاره پس از تصحیحات لازم بر روی تصاویر ماهوارهای لندست 8 دو شاخص Albedo و NDVI در نرمافزار Erdas Imaging استخراج گردید. برای بررسی رابطه بین دو شاخص مورد بررسی تعداد 200 پیکسل متناظر از هر شاخص انتخاب و رگرسیون خطی بین آنها تشکیل گردید. بر اساس ضریب شیب خط حاصل از رگرسیون خطی، معادله تعیین شدت بیابانزایی بدست آمد و بر اساس ضریب شکست طبیعی جنکس نقشه شدت بیابانزایی تهیه شد. همچنین برای ارزیابی دقت مدل با مطالعات قبلی بر اساس مدل میدانی IMDPA یک ماتریس بهم ریختگی بین 100 نقطه متناظر تشکیل گردید. نتایج حاصل از رگرسیون خطی بین دو شاخص NDVI و Albedo نشان داد که این دو شاخص با یکدیگر همبستگی منفی بالایی دارند (85/0- =R ). نتایج حاصل از طبقهبندی شدت بیابانزایی بر اساس این مدل نشان داد که 35درصد منطقه در کلاس خیلی شدید و تنها 5 درصد منطقه بدون تخریب قرار دارد. همچنین مقدار مقدار دقت مدل با ضریب کاپای معادل 58/0 بدست آمد، که بیانگر دقت خوب مدل می باشد.
سحر عافیتی، دکتر بهلول علیجانی، دکتر سید محمد حسینی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده
ســرما و یخبندان، یکی از مخاطرات اقلیمی اســت که همه ســاله باعث ایجاد خســارت در فعالیتهای مختلف میگردد. از سوی دیگر تغییر اقلیم سبب تغییرات مکانی و زمانی یخبندان میشود. هدف این پژوهش تحلیل تغییرات زمانی - مکانی و پیشبینی آینده یخبندانهای استان همدان است. جهت پیشنگری دمای حداقل روزانه استان از مدل CanESM2 استفاده شد و ریزمقیاسنمایی دادههای مدلهای گردش کلی با استفاده از مدل LARS-WG صورت گرفت. شبیهسازی پارامترهای فوق برای دوره 30 ساله (2050-2021) و تحت سه سناریوی RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5برای ایستگاههای منتخب انجام شد. نتایج حاصل از بررسی ماهانه دمای کمینه در ایستگاههای مطالعاتی استان نشان داد که دمای کمینه در دوره (2050-2021) در همه ایستگاههای مورد بررسی بر طبق هر سه سناریو و در همه ماههای سال نسبت به دوره پایه افزایش خواهد داشت. متوسط دمای کمینه استان برابر با 2/5 درجه سلسیوس است که این مقدار در دهههای آتی بر اساس سناریوهای RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5 به ترتیب به 6، 2/6 و 3/6 درجه سلسیوس خواهد رسید که بیشترین تغییرات مربوط به ایستگاه نوژه و کمترین آن مربوط به همدان است. توزیع فضایی آغاز و پایان یخبندان در دوره آینده بیانگر آن است که یخبندان در نواحی شمال شرقی و شمالی استان زودتر از سایر مناطق استان شروع و دیرتر خاتمه مییابد در حالیکه در نواحی جنوبی استان دیرتر شروع و زودتر به پایان میرسد. نتایج حاصل از بررسی تغییرات آغاز یخبندان در دهه آینده نسبت به دوره پایه نشان داد که در همه ایستگاههای مورد مطالعه آغاز یخبندان بین 3 تا 11 روز کاهش خواهد یافت.