345 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
هایده آراء، زهرا گوهری، هادی معماریان خلیل آباد،
دوره 10، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده
شناسایی پهنههای ماسهای، ابزار مهمی برای برنامهریزی در راستای توسعه پایدار به شمار میرود. با توجه به شرایط اقلیمی شهرستان سرخس، پارامترهایی مانند خشکسالی، طوفانهای گرد و غبار از یک طرف، توسعه اراضی کشاورزی و تبدیل مراتع به دیمزارهای کم بازده از سوی دیگر سبب پیشروی و توسعه این پهنهها گردیده است. با توجه به هدف پژوهش، عوامل موثر و پویا مانند پوشش گیاهی، خشکسالی و تعداد روزهای گرد و غبار، به عنوان متغیرهای دینامیک و سایر پارامترهای طبیعی منطقه مانند زمینشناسی، شیب، جهت، پستی و بلندی و خاک به عنوان متغیرهای استاتیک ورودی به مدل انتخاب گردیدند. در مدلسازی از الگوریتمهای جنگل تصادفی (RF) و شبکه عصبی پرسپترون (MLP) استفاده شد. برای ساخت مدلها 8 لایه اطلاعاتی به عنوان متغیر پیشگو و متغیر وجود یا عدم وجود پهنههای ماسهای بعنوان متغیر هدف تعیین گردید. ارزیابی الگوریتمهای مدلسازی با استفاده از منحنی ROC انجام گردید. نتایج نشان داد که الگوریتم RF با سطح زیر منحنی بطور میانگین بیش از 90 درصد عملکرد بهتری نسبت به MLP با سطح زیر منحنی میانگین 75 درصد، داشته است. در رتبهبندی متغیرهای بکار رفته در مدل، متغیر پوشش گیاهی در همه دورهها در رتبه اول قرار گرفت و پس از آن متغیر SPI در سالهای 2000 و 2015 و متغیر DSI در سالهای 2005 و 2010 در درجه دوم اهمیت قرار داشتند. در متغیرهای استاتیک استفاده شده در مدل، متغیرهای شیب و جهت از اهمیت کمتری نسبت به سایر متغیرها در همه دورهها برخوردار و در رتبه پایینتری قرار گرفت.
صدیقه مظفری قره بلاغ، بهروز محمدی یگانه، مهدی چراغی،
دوره 10، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده
تأمین غذا جهت تحقق امنیت غذایی از اهداف مهم توسعه در تمامی کشورها تلقی میشود، کاهش ناامنی غذایی برای دولتها بهعنوان یک دستاورد مهم سیاسی و اجتماعی قلمداد میگردد. یکی از اثرات ناامنی غذایی در نواحی روستایی بر روی تعداد مبتلایان و مرگومیر ناشی از همهگیری کرونا است. در همین راستا تحقیق حاضر به دنبال پاسخ به سؤالات زیر است که وضعیت ناامنی غذایی نواحی روستاهای موردمطالعه در چه سطحی قرار دارد؟ و ناامنی غذایی چه تأثیری بر توزیع فضایی مبتلایان و مرگومیر کرونا دارد؟ نوع تحقیق کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری این تحقیق تمامی روستاهای بخش مرکزی شهرستان زنجان است که بهصورت تمام شماری این روستاها بررسی شدهاند. روش گردآوری اطلاعات بهصورت کتابخانهای و روش تجزیهوتحلیل دادهها نیز بهصورت آمار توصیفی و تحلیل فضایی است. یافتههای تحقیق نشان میدهد، میانگین ناامنی غذایی روستاهای موردمطالعه برابر با ۳۶.08 درصد است، بالاترین میزان ناامنی غذایی مربوط به دهستان تهم با 40.76 درصد و کمترین میزان ناامنی غذایی مربوط به دهستان معجزات است. جهت تحلیل اثرات ناامنی غذایی بر مرگومیر ناشی از کرونا از رگرسیون وزندار جغرافیایی استفاده شده است، بر همین مبنا بر اساس نتایج بهدستآمده از این ابزار تحلیل فضایی، پهنا برابر با 172/0، مربعهای باقیمانده برابر با 2836، عدد مؤثر برابر با 16.86، زیگما برابر با 5.64 و مقدار ضریب تعیین که میزان ارتباط خطی بین دو متغیر را اندازهگیری میکند برابر با 72/0 محاسبه شده است، بنابراین میتوان گفت با افزایش ناامنی غذایی میزان مرگومیر ناشی از کرونا نیز افزایش پیدا میکند.
محمد صادق قدم خیر، رضا برنا، جعفر مرشدی، جبراییل قربانیان،
دوره 10، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده
در این مطالعه سعی شد که تأثیرگذاری رخداد گردوغبار در زمینه نوسانات و تغییرات روزانه میزان تابش خالص موج کوتاه دریافتی در سطح زمین استان خوزستان مورد بررسی قرار گیرد. در این راستا دادههای روزانه 6 ایستگاه سینوپتیک و کدهای گردوغباری و سرعت و جهت باد توأم با آن ها استخراج گردید. با استفاده از دادههای ایستگاهی 3 کیس گردوغبار فراگیر در سطح استان خوزستان و در ادامه با استفاده از دو شاخص گردوغباری محصول سنجنده MODIS یعنی شاخص انگستروم هواویزه ها (AEA) و شاخص عمق اپتیکال هواویزهها (AOD) وضعیت توزیع فضایی گردوغبار در سطح استان بررسی شد و با استفاده از داده های باز تحلیل شده تابش خالص موج کوتاه دریافتی (در ساعت 12 ظهر یا 09 UTC) پایگاه ECMWF ، تغییرات زمانی و مکانی میزان تابش دریافتی بررسی شد. نتایج حاصل از بررسی 3 کیس گردوغبار فراگیر در سطح استان (شامل 19 ژوئن 2012، 12 می 2018 و 22 جولای 2010) بیانگر آن بود که، ذرات آیروسل عموماً در بخشهای مرکزی، جنوبی و غربی استان (نواحی دشتی و پست استان) از نوع ذرات با اندازه متوسط (شاخص نمایی انگستروم بین 5/0 تا 1) و در بخشهای شرقی و شمال شرقی، از نوع ذرات درشت ( شاخص انگستروم کمتر از 5/0) بوده است. نتایج حاصل از تأثیرگذاری رخدادهای گردوغبار بر میزان تابش موج کوتاه دریافتی سطح زمین نشان داد که در رخداد گردوغباری 22 جولای 2010 شاخص نمایی انگستروم بیانگر حضور ذرات درشت در اتمسفر نزدیک سطح زمین و شاخص AOD نیز بیانگر حضور گردوغبار غلیظ در کل پهنه استان بوده است، میزان تابش خالص موج کوتاه دریافتی (در ساعت 12 ظهر یا 09 UTC) حدود 194 وات بر متر مربع ( حدود28 درصد) کمتر از میانگین همان ماه بوده است. این میزان افت در دو موج گردوغبار دیگر که مقادیر شاخص AOD و شاخص انگستروم آنها بیانگر گردوغبار ریزتر و با غلظت کمتر بود، کمتر بوده است. در موج گردوغباری 19 ژوئن 2012، میزان تابش خالص موج کوتاه دریافتی تنها 5 درصد ( 25 وات بر متر مربع در ساعت 12 ظهر یا 09 UTC) کمتر از میانگین بلندمدت بوده است و این افت در رخداد گردوغباری 12 می 2018 برابر 28 وات بر متر مربع (حدود 4 درصد افت نسبت به میانگین همان ماه) بوده است.
روشنک افراخته، عبدالرسول سلمان ماهینی، مهدی معتق، حمیدرضا کامیاب،
دوره 10، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده
نواحی سکونتگاهی الگوهای متنوعی از چیدمان سطوح نفوذناپذیر هستند که بهشدت تحتتأثیر خصوصیات منفی محیط زیستی - اکولوژیک مانند شکل گیری جزیره حرارتی قرار دارند. در این مطالعه، رابطه بین این چیدمان با خصوصیات دمایی نواحی سکونتگاهی در واحد بلوکهای شهری در جلگه استان گیلان، مدلسازی شد. برای استخراج نواحی سکونتگاه هر واحد بلوک، از تحلیل شیگرای تصاویر ماهواره لندست در تابستان سه مقطع زمانی (1381، 1391 و 1401) استفاده و متوسط دمای هر بلوک در هر مقطع با استفاده از معادلات انتقال تشعشع تهیه شد. متغیرهای توصیفی دمای هر بلوک در دو دسته متغیرهای ذاتی و متغیرهای همسایگی تهیه و با استفاده از تحلیل مؤلفههای اصلی، چهار متغیرِ وسعت واحد، سنجه مرز مشترک، وسعت پلیگون مادر و نسبت محیط به مساحت واحد به عنوان مهمترین پارامتر شناسایی و به مدل رگرسیون غیرخطی GAM وارد شدند. نتایج مدلسازی (619/0= R2) نشان داد که دو عامل وسعت بلوک شهری و وسعت پلیگون شهری که در آن قرار دارد، به صورت مستقیم منجر به افزایش دمای بلوک میشود. شکل خطی هر واحد، نسبت بالای محیط به مساحت و داشتن کمترین مرز مشترک با سایر واحدهای شهری نیز نقش کاهنده متوسط دمای واحدهای شهری در دورههای زمانی مورد مطالعه داشته اند. نتایج حاصل میتواند به درک بهتر عوامل مؤثر بر دمای سطح زمین در مناطق سکونتگاهی بخصوص پیکربندی و ساختار بلوکهای شهری کمک کند.
پرستو دارویی، پرویز ضیائیان فیروزآبادی، فرهاد عزیزپور، وحید ریاحی،
دوره 10، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده
فعالیتهای کشاورزی به عنوان یکی از محورهای اساسی رشد و توسعه و جزئی از فرایند توسعه روستایی، تضمین کننده حیات اقتصادی بسیاری از روستاهای کشور بوده که در سالهای اخیر تحت تاثیر بحران کم آبی و محدودیتهای سایر منابع تولید قرار گرفته و پایداری و حیات سکونتگاههای روستایی را با چالشهای جدی مواجه ساخته است. در همین راستا ساماندهی الگوی کشت یا تدوین الگوی کشت بهینه یک امر ضروری در جهت نیل به اهداف توسعه پایدار کشاورزی و روستایی ایران به شمار می رود. برای نیل به این هدف باید کشت محصولات کشاورزی متناسب با ظرفیتها و قابلیتهای منابع تولیدی به خصوص منابع آبی و در راستای توازن بخشی به فضا باشد. بنابراین تعیین توزیع فضایی مناسب اراضی برای کشت انواع محصولات، از پایه های اصلی اجرای طرحهای تدوین الگوی کشت بهینه می باشد. بر همین اساس، در این پژوهش با استفاده از روشهای تصمیم گیری چند معیاره، به تهیه نقشه های تناسب محصولات عمده کشاورزی در 10 کیلومتری دو طرف حاشیه رودخانه زاینده رود در ناحیه سنتی لنجانات که درمعرض بحران فزاینده آب قرار گرفته اند، پرداخته شد. بدین ترتیب، ابتدا نیازهای زراعی- بوم شناختی دو محصول عمده ناحیه (گندم و جو) تعیین گردید و برای هر گیاه زراعی، نقشه های معیار با استفاده از نرم افزار ArcGIS طبقه بندی شدند. لایه های رقومی با اختصاص وزن به دست آمده از روش تحلیل سلسله مراتبی و با استفاده از روش وزندهی جمعی ساده رویهم گذاری و تلفیق شدند و در نهایت کار پتانسیل سنجی و پهنه بندی اراضی در چهار طبقه از نامناسب تا خیلی مناسب برای کشت گندم و جو انجام شد. نتایج حاصل از نقشه میزان تناسب اراضی نشان داد که مجموعا 6/90 درصد و 4/91 درصد از اراضی کشاورزی محدوده بهترتیب برای کشت گندم و جو بسیار مناسب و نسبتاً مناسب است. مناطق شمالی و شرقی محدوده، واقع در شهرستان فلاورجان و بخش شمالی شهرستان مبارکه، مناسبترین مناطق برای کشت گندم و جو هستند و هر چه از سمت شمال و شرق به طرف غرب محدوده پیش می رویم، از میزان استعداد مناطق کشت گندم و جو کاسته می شود. بافت نامناسب خاک، عمق کم خاک، شیب بالا و زهکشی پایین از مهمترین عوامل محدودکننده کشت گندم و جو در این مناطق هستند. همچنین، نتایج این مطالعه نشان داد که پهنه بندی مناسب اراضی (با هدف تناسب اراضی با الگو کشت) می تواند با بهینه سازی ساختار فضایی کشت محصولات زراعی، زمینه را برای توازن بخشی فضایی فراهم سازد.
زینب دولتشاهی، مهری اکبری، بهلول علیجانی، داریوش یاراحمدی، میثم طولابی نژاد،
دوره 10، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده
این تحقیق با هدف بررسی انواع وارونگی و شدت آنها با استفاده از شاخص های ترمودینامیکی جو از قبیل شاخص SI، LI ،KI و TT در ایستگاه بندرعباس برای دوره 2010 -2020 به رشته تحریر در آمده است. در این پژوهش داده های رادیوسوند جو بالای ایستگاه همدید بندرعباس برای ساعت 00 گرینویچ(5/3 محلی) طی 11 سال اخیر (2010 تا 2020) از دانشگاه وایومینگ اخذ و مورد استفاده قرار گرفت. نتایج تحلیل ها نشان داد که میانگین تعداد رخداد پدیده وارونگی در بندرعباس برابر 501 مورد در سال میباشد چرا که در برخی روزها چند نوع وارونگی در ارتفاع متفاوت مشاهده شد. از این تعداد وارونگی ، حدود 6/31 درصد آن مربوط به وارونگی دمای تشعشعی، 3/4 درصد جبهه ای، و 1/64 درصد دیگر مربوط به وارونگی از نوع فرونشینی می باشد. به دلیل نشست هوا در زیر پرفشار جنبحاره، سهم وارونگیهای فرونشست بیشتر از انواع دیگر وارونگی میباشد. در این میان شدیدترین وارونگی ها از نوع فرونشست با 1354 مورد و ضعیف ترین وارونگی ها نیز با 29 مورد و از نوع جبهه ای بوده است. بطور کلی میانگین بلندمدت ضریب شدت وارونگی های ایستگاه بندرعباس با ضریب 0/062 نشان میدهد که شدت وارونگی های این شهر اکثرا از نوع بسیار شدید هستند که این رخداد می تواند آثار بسیار مخربی هم از نظر محیط زیستی و هم سلامت جسمی ساکنین شهر بندرعباس در پی داشته باشد. همچنین همبستگی بین عناصر وارونگی نشان داد که با کاهش ضخامت لایه وارونگی، شدت وارونگی دمایی نیز افزایش می باشد.
حسین حاتمی نژاد، آقای علیرضا صادقی،
دوره 10، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده
سنجش تابآوری شهری میتواند به توسعه استراتژیها و سیاستهای مناسب برای شهرهایی که با شوکهای غیرمنتظره و پیامدهای آن مواجه هستند، کمک کند. از آنجاییکه تابآوری شهری مفهومی پیچیده است و عملیاتی کردن آن دشوار است، توسعه تکنیک یا روشی برای به فعلیت رساندن این مفهوم نقطه عطف بزرگی در جهت درک عوامل و تعاملاتی است که به ایجاد و حفظ تابآوری کمک میکنند. کلانشهر تهران دارای تمرکز بالایی از صنایع، سازمانهای دولتی، خدمات و تأسیسات است که مدیریت آن را در زمان وقوع یک بلای طبیعی بسیار پیچیده میکند. شرایط پیشین یا ویژگیهای ذاتی اجتماعی-اقتصادی نشان میدهد که تهران از نیروهای سیل مصون نیست، در واقع سنجش تابآوری در برابر بلایای شهری برای مناطق واقع بر رودخانه ها در تهران به دلیل ویژگیهای ذاتی آن و تغییرات مکانی- زمانی سیلاب در منطقه حائز اهمیت است. این پژوهش بر سنجش تابآوری مناطق واقع بر مسیر رودخانه های شهر تهران متمرکز است. رویکرد اندازهگیری مبتنی بر ایجاد یک شاخص ترکیبی بر اساس شش بعد تابآوری اجتماعی، اقتصادی، نهادی، زیرساختی، سرمایه اجتماعی و محیطی در برابر سیل است. این پژوهش با توسعه یک روش تصمیم گیری چندمعیاره ترکیبی انجام گرفته است، مدل AHP برای اولویت بندی شاخصهای انتخابی و مدل TOPSIS بهمنظور رتبه بندی مناطق واقع بر مسیر رودخانه های شهر تهران بر اساس سطوح تابآوری آنها استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که منطقه ۲۲ تابآورترین منطقه است، درحالیکه مناطق 4، 5 و 14 دارای کمترین سطح تابآوری هستند. یافتههای این پژوهش میتواند به سازمانهای برنامهریزی شهری مانند مرکز برنامهریزی تحقیقات تهران کمک کند تا تابآوری در برابر بلایا را در برنامهریزی شهری ادغام کند و از برنامههای واکنشی به استراتژیهای انطباقی شهری پیشگیرانه مانند برنامهریزی کاربری اراضی شهری حساس به ریسک تغییر دهند.
مجید رمضانی مهریان،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
رشد جمعیت و شهرسازی دو عامل اولیه در افزایش خطر سیل در مناطق شهری به شمار میروند. همزمان با گسترش روزافزون شهرنشینی در بسیاری از شهرها تغییرات کاربری زمین منجر به افزایش حجم روانابهای سطحی و تغییر رژیمهای سیلابی رودخانهها شده است. از این رو سیل شهری یکی از مخاطراتی است که بهطور مستقیم و غیرمستقیم آثار زیانبار خود را بر شهرهای مختلف ایران وارد ساخته است. از آنجا که تابآوری با ترکیب مؤلفههای مختلف درک جامعی از شرایط فراهم میسازد میتواند در ایجاد ابزارهای مدیریت ریسک سیل شهری مثمر ثمر باشد. برای اینکه بتوان از مفهوم تابآوری بهطور مؤثر در فرایند تصمیمگیری و مدیریت سیلابهای شهری استفاده کرد، لازم است تابآوری شهر در برابر مخاطره سیل موردسنجش و ارزیابی قرار گیرد. با وجود این، سنجش تابآوری در محیطهای شهری در برابر سیل بهدلیل عدم شفافیت لازم در زمینه رویکردهای روششناختی با چالش جدی مواجه است. بر این اساس در این مطالعه با مرور نظاممند و فراتحلیل مطالعات انجام شده در زمینه ارزیابی تابآوری محیطهای شهری در برابر سیل رویکردها و روشها در این زمینه مورد واکاوی قرار گرفته است. مطابق یافتههای تحقیق روشهای ارزیابی تابآوری محیطهای شهری در برابر سیل، به سه دسته کمی، نیمهکمی و کیفی تقسیم میشوند. روشهای کیفی از تنوع کمتری نسبت به روشهای کمی برخوردارند و غالباً شامل روش مصاحبهگیری و چارچوبهای مفهومی نظری میشوند. غالب روشهای ارزیابی در این زمینه روشهای کمی و نیمهکمی هستند که میتوان آنها را در دو دسته پرکاربرد یعنی روشهای مبتنی بر شبیهسازی و روشهای مبتنی بر شاخصسازی جای داد. در رویکرد مبتنی بر شبیهسازی بهطورکلی از مدلسازی هیدرولوژیکی و شبیهسازی سیلاب استفاده میشود. روشهای مبتنی بر شاخصسازی در شکلهای متفاوت توسعهیافتهاند اما بهطورکلی از اصول یکسانی پیروی میکنند و میتوان از آنها برای تحلیل تابآوری دیگر انواع مخاطرات در عرصههای جغرافیایی نیز استفاده کرد.
سعیده کوهستانی، بیژن سیاف زاده، عبدالرضا سروقد مقدم، مهدی شریفی،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
با افزایش تعداد کارخانههای فرآیندی به دلیل نیاز جوامع بشری به محصولات این کارخانهها، دسته جدیدی از حوادث ناشی از انواع خرابیهای رویداده در آنها و تاثیر مخرب این رویدادها بر روی جوامع و محیط زیست و اقتصاد مشاهده شده است. افزایش حوادث ناشی از تاثیر مخاطرات طبیعی بر روی صنایع و تحمیل هزینه بسیار به جوامع و دولتها، و آسیبپذیری بالای صنایع مذکور و نواحی شهری به این دسته از رویدادها، نیاز به توجه به این دسته از رویدادها را بیشتر نمود. با اینحال همچنان در بسیاری از مناطق دنیا به این موضوع آنچنان که باید پرداخته نشده است و همچنان با این دیدگاه که احتمال وقوع این قبیل حوادث بسیار ناچیز میباشد از پرداختن به آن و همچنین تعریف و پذیرش مسئولیت در برابر آن شانه خالی میشود و این درحالیست که فراوانی و توسعه روزافزون این رویدادها نشان داده شده است. در این مقاله با اتکا به آمارهای موجود به ارزیابی و مقایسه تبعات مخاطرات طبیعی منجر به رویداهای طبیعانه پرداخته میشود. منظور از رویدادهای طبیعانه، حوادث فناورانه ناشی از مخاطرات طبیعی میباشد که به عنوان رویدادهایی با پیامد بالا و احتمال پایین در نظر گرفته میشوند و میتوانند یک ناحیه وسیع را تحت تاثیر قرار دهند و منجر به حوادث بزرگ و زنجیره وار شوند. بعد از معرفی و دسته بندی رویدادهای طبیعانه، مقایسهای از توزیع و تبعات این رویدادها در ایران و جهان بر اساس مقالات و تحقیقات موجود صورت پذیرفته است. این تحقیقات نشان میدهد که بر خلاف مخاطرات طبیعی به رویدادهای طبیعانه در کشور توجه لازم نشده است. این در حالیست که هم تنوع کارخانهها و سازههای صنعتی در ایران بسیار زیاد است که شرایط موجود و نیز روال تعمیر و نگهداری آنها مناسب نیست و هم بررسی آمار جمع آوری شده در این تحقیق نشانگر پتانسیل بالای وقوع حوادث فناورانه در کشور میباشد. در نهایت برای گام اول در راستای افزایش سطح آمادگی برای رویدادهای طبیعانه مرور تجارب موثر جهانی توصیه میشود. شناسایی و دسته بندی این صنایع، تدوین اطلاعاتی که در گزارشات ایمنی آنها باید وجود داشته باشد و نیز بررسی سناریوها و لحاظ کردن اثر دومینویی پیشنهاد شده و توصیههایی در این راستا مدون شده است.
مهران مقصودی، الهام حیدری،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
تنوع زمین شناختی شاخه ای جدید از گردشگری به نام ژئوتوریسم را رقم زده است که در آن به بررسی مکانهایی پرداخته می شود که قابلیت جذب گردشگر را دارد و می تواند به توان جامعه ی محلی برای توسعه ی اقتصادی کمک کند . ژئوسایت ها همواره تحت تاثیر تهدیدها و آسیبهای انسانی و طبیعی بوده اند که بررسی آنها برای توسعه پایدار و حفاظت ،امری ضروری است . در این پژوهش با توجه به قابلیتهای زمین شناسی شمال محدوده ،ژئوسایتهای منطقه از نظر آسیب و تهدید مورد بررسی قرار گرفتند . به دلیل گسترش ژئوتوریسم ،تنوع زمین شناختی منطقه تحت تاثیر قرار گرفته است و ژئوسایتهایی که در معرض خطر هستند در مدیریت و حفاظت ،در اولویتند .در این پژوهش ژئوسایتها مورد شناسایی قرار گرفتند و عوامل تهدید کننده ی طبیعی و انسانی از طریق بازدیدهای میدانی برداشت شده است و در مرحله ی بعد شناسایی تهدیدها و آسیب ها صورت گرفته است که پهنه بندی ژئوسایتها با توجه به روش فازی انجام شده است و ژئوسایت ها براساس حساسیت اولویت بندی شدند.طبق نتایج حاصل شده عوامل تهدید به دو دسته ی طبیعی و انسانی دسته بندی شده است و تامین منابع ،جاده سازی غیر اصولی و نزدیکی به مراکز جمعیتی از جمله عوامل انسانی تهدیدکننده و عوامل مانند آبهای سطحی ،تغییرات دما و...از جمله عوامل تهدیدکننده ی طبیعی می باشد . ژئوسایتهای معدن نمک درخشان ،معدن نمک قائم ،معدن نمک توکل ،معدن نمک سالار ،حوضچه نمکی از جمله سایتهایی هستند که بیشترین میزان حساسیت را دارا هستند.
دکتر جبیب اله فصیحی، دکتر طاهر پریزادی،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
برنامه ریزان شهری بافت تاریخی را قلب تپنده شهرها می دانند. شهرها و به ویژه بافتهای تاریخی آنها دائماً تحت تأثیر مخاطرات طبیعی و انسانی قرار دارند. هدف این پژوهش، بررسی آسیب پذیری محله فردوسی به عنوان نمونه ای از محلات بافت تاریخی شهر تهران است. دادهها از فایلهای سیستم اطلاعات جغرافیایی و پیمایش بهدستآمده اند. همچنین زمینهها و اسناد تاریخی به عنوان بخشی از این مطالعه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. 10 کارشناس شهرداری برای هر یک از 29 شاخص در مقایسه با سطوح استاندارد نمره 1 تا 5 تعیین و میانگین این نمرات برای ارزیابی نقش هر پارامتر در آسیبپذیری این محله مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته های تحقیق حکایت از پتانسیل بالای وقوع مخاطرات طبیعی و انسانی در منطقه مورد مطالعه دارد. فراوانی ساختمانهای چند طبقه ناپایدار و شبکههای فرسوده برق و آب، نگهداری مواد اشتعال زا در انبارها و نبود شبکه فاضلاب برای نیمی از ساختمانها از مهمترین عوامل آسیبپذیری بافت مورد مطالعه هستند. مسائلی مانند ناامنی، سوء مصرف مواد مخدر در فضاهای عمومی، ازدحام بیش از حد و شلوغی هنگام روز نیز منجر به مهاجرت ساکنان محله گردیده است که در پی آن، با فعالیتهای تجاری و انبارها جایگزین شده اند. مشکلات متعددی به آسیبپذیری بافت تاریخی این محله دامن می زنند و احتمال بروز چنین مشکلاتی در سایر بافتهای تاریخی شهری تهران نیز زیاد است.
غلام حسن جعفری، زینب کریمی،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
زمین لرزه مسئول آزاد شدن انرژی درونی زمین، به صورت نقطه ای است. انرژی آزاد شده در کانون زلزله ها به صورت سطحی گسترش می یابد و سطوح ارضی را متأثر میسازد. در علوم زمین برای بررسی اثرپذیری سطوح ارضی از فعالیتهای نئوتکتونیکی، از شاخصهای مورفوتکتونیکی استفاده میشود. در این مقاله برای سنجش وضعیت فعالیتهای نئوتکتونیکی سطوح ارضی ایران، در قالب زونهای مورفوتکتونیکی، علاوه بر استفاده از حوضه هایی که بر اساس شاخصهای مورفوتکتونیکی در مورد وضعیت تکتونیکی آن ها قضاوت شده است، از انرژی ثبت شده در کانون زلزلههای 2009-1900 و همچنین وضعیت قرارگیری حوضه نسبت به گسلها استفاده شده است؛ به این منظور ابتدا دادههای زمین لرزهای 110 ساله ایران، طی فرایند برنامهنویسی در متلب، ابتدا از حالت نقطهای به حالت سطحی و سپس به رستری تبدیل گردید. علاوهبر آن با توجه به منابع اسنادی گسلهای اصلی ایران در سه نوع تقسیم و تحلیل گردید. اسناد حوضهای مربوط به شاخصهای مورفوتکتونیکی ایران در غالب واحدهای مورفوتکتونیکی تحلیل و تفسیر گردید. نتایج دال بر این است که الف) مقدار انرژی آزاد شده از زمین لرزهها نمیتواند در ارزیابی شاخصهای مورفوتکتونیکی حوضهها نقش زیادی داشته باشد. ب) قرارگرفتن حوضه در حریم گسلهای کواترنری و لرزهای جوان، تأثیر بسیار زیادی در منعکس شدن فعالیت های تکتونیکی در شاخص های مورفوتکتونیکی حوضه داشته است. ج) مجاورت حوضههای نیمه فعال با حوضههای فعال، یا مجاورت حوضههای غیرفعال با حوضههای نیمه فعال میتواند ناشی از حد آستانه شاخصهایی باشد که برای برآورد وضعیت فعالیت تکتونیکی حوضهها استفاده میشود.
ارسطو یاری حصار، مهدی فیض اله پور، ندا کنعانی،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
دمای سطح زمین اطلاعات مهمی را در زمینه نقش کاربری اراضی و پوشش زمین بر روی فرایندهای بیلان انرژی ارائه میدهد. بنابراین هدف این تحقیق، ارزیابی الگوهای LST در اثر تغییرات رخ داده در کاربری اراضی (LULC) می باشد.منطقه مورد مطالعه با وسعتی معادل 6/300 کیلومتر مربع در منطقه تالش واقع شده است. به این منظور تصاویر لندست در فصول خشک و مرطوب از سال 1365 تا 1401 دانلود گردید. چهار طبقه کاربری با طبقه بندی بیشترین شباهت(MLC) و ماشین بردار پشتیبانی(SVM) در بازه های زمانی 36 ساله شناسایی شد. مقادیر ضریب کاپا برای مدل SVM معادل 7802/0 بوده و برای مدل MLC معادل 5328/0 بوده است. شاخص های طیفی NDVI، NDSI و NDWI برای پوشش گیاهی، خاک بایر و آب محاسبه شده و در سالهای فوق با LST تطبیق داده شدند. تغییرات کاربری زمین طی سال های 1365 تا 1401 عامل مهمی در تغییرات دمای سطح زمین بوده که به طور متوسط از 7/13 درجه سانتیگراد تا 5/39 درجه سانتیگراد در فصل مرطوب و 37/0- تا 07/41 درجه سانتیگراد در فصل خشک متغیر بوده است. پهنه های آبی و پوشش گیاهی کمترین و خاک بایر بیشترین مقادیر LST را نمایش داده اند. بیشترین همبستگی منفی به میزان 74/0- متعلق به شاخص NDVI در سال 1365 بوده و بیشترین همبستگی مثبت به میزان 79/0 متعلق به شاخص NDSI در سال 1365 می باشد. مساحت پهنه جنگلی کاهش 3/20 درصدی و اراضی کشاورزی افزایش 217 درصدی را در 36 سال نشان می دهند. زمین های بایر بیشتر تغییر را داشته و از 2/68 کیلومتر مربع به 12 کیلومتر مربع کاهش یافتند. به طور کلی LST ، به علت افزایش فعالیت های انسانی از قبیل گسترش زمین های زراعی و جنگل زدایی در دوره مورد مطالعه افزایش یافته است.
محمدرضا ریگی، عاطفه عالی انوری، فرهاد ذوالفقاری، خالد سلیمی،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
امروزه تغییر اقلیم و افزایش گرمای جهانی ناشی از افزایش غلظت گازهای گلخانهای بهویژه گاز دیاکسیدکربن یکی از چالشهای مهم در بحث توسعه پایدار میباشد. ترسیب کربن در زیستتوده گیاهی و خاکهای تحت آن، از سادهترین و از نظر اقتصادی عملیترین راهکار ممکن به منظور کاهش دیاکسیدکربن اتمسفری میباشد. این تحقیق به منظور ارزیابی انباشت کربن خاک در گونههای گیاهی کلیر و کهور ایرانی در منطقه کشتگان شهرستان سراوان انجام شد. بدین منظور نمونههای خاک از عمق صفر تا 30 سانتیمتری زیر تاج پوشش گونههای گیاهی کلیر و کهورایرانی و منطقه شاهد (بدون پوشش گیاهی) از هر ناحیه 20 نمونه به صورت تصادفی برداشت گردید و میزان انباشت کربن خاک، وزن مخصوص ظاهری خاک، اسیدیته، شوری، درصد رس، سیلت و شن اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که میزان انباشت کربن خاک در منطقه تحت پوشش گونه گیاهی کلیر (1/32 تن در هکتار) به طور معنیداری (p<0.01) بیشتر از منطقه تحت پوشش گونه گیاهی کهور ایرانی (0/75 تن در هکتار) و منطقه شاهد (0/25 تن در هکتار) بود. محتوی ماده آلی خاک و درصد شن در زیر سایه انداز هر دو گونه گیاهی بیشتر از شاهد بود. با توجه به نتایج میتوان اظهار داشت که وجود گونههای گیاهی سبب افزایش میزان انباشت کربن خاک و در نتیجه تعدیل گرمایش جهانی میشود.
خانم زیبا یوسفی، دکتر حسین جهان تیغ، دکتر فرهاد ذوالفقاری،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
بررسی و پایش پدیده بیابانزایی در منطقههای خشک و نیمهخشک باتوجهبه افزایش روزافزون این پدیده، یکی از نگرانیهای اساسی جوامع و دولتهای درگیر مسئله بیابانزایی است. ازطرفی شناخت مناطق در معرض خطر پدیده بیابانزایی جهت مدیریت و کنترل این پدیده در کمترین زمان ممکن و حداقل هزینه از ضروریات است. هدف از این مطالعه، تهیه نقشه شدت بیابانزایی در دشت مراد آباد سراوان با استفاده از مدل Albedo-NDVI است. این روش بر مبنای سنجش از دور استوار است. برای تهیه دو شاخص مورد اشاره پس از تصحیحات لازم بر روی تصاویر ماهوارهای لندست 8 دو شاخص Albedo و NDVI در نرمافزار Erdas Imaging استخراج گردید. برای بررسی رابطه بین دو شاخص مورد بررسی تعداد 200 پیکسل متناظر از هر شاخص انتخاب و رگرسیون خطی بین آنها تشکیل گردید. بر اساس ضریب شیب خط حاصل از رگرسیون خطی، معادله تعیین شدت بیابانزایی بدست آمد و بر اساس ضریب شکست طبیعی جنکس نقشه شدت بیابانزایی تهیه شد. همچنین برای ارزیابی دقت مدل با مطالعات قبلی بر اساس مدل میدانی IMDPA یک ماتریس بهم ریختگی بین 100 نقطه متناظر تشکیل گردید. نتایج حاصل از رگرسیون خطی بین دو شاخص NDVI و Albedo نشان داد که این دو شاخص با یکدیگر همبستگی منفی بالایی دارند (85/0- =R ). نتایج حاصل از طبقهبندی شدت بیابانزایی بر اساس این مدل نشان داد که 35درصد منطقه در کلاس خیلی شدید و تنها 5 درصد منطقه بدون تخریب قرار دارد. همچنین مقدار مقدار دقت مدل با ضریب کاپای معادل 58/0 بدست آمد، که بیانگر دقت خوب مدل می باشد.
دکتر محمد رحمانی، دکتر فرهان احمدی میرقائد، دکتر ساره ملاآقاجانزاده،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده
این مطالعه با هدف ارزیابی کیفیت زیستگاههای آبخیز تجن در شمال ایران بر مبنای تغییرات کاربری اراضی در بازه زمانی 1431-1371 و بررسی ارتباط آن با سنجههای تعداد لکه (NP)، تراکم لکه (PD)، تراکم لبه (ED)، بزرگترین لکه (LPI)، شکل لکه (LSI) و جداشدگی (SPLIT) انجام پذیرفت. تصاویر لندست 8 و 4 برای تهیه نقشههای کاربری اراضی در سالهای 1371، 1401 و 1431 با استفاده از روشهای حداکثر احتمال، ترکیب متقاطع و CA-Markov در نرمافزارهای انوی و ترست پردازش شد. کیفیت زیستگاههای حوضه نیز با استفاده از اینوست در سه سناریو بر مبنای نقشههای کاربری اراضی ارزیابی و رابطه آن با تغییرات کاربری اراضی و سنجههای موردنظر بر اساس رگرسیون حداقل مربعات و آزمون همبستگی اسپیرمن تحلیل شد. نتایج نشان داد در بازه زمانی 1371 تا 1431، اراضی جنگلی و کشاورزی به ترتیب بیشترین تغییرات کاهشی (82460- هکتار) و افزایشی (76392 هکتار) را داشتند. زیستگاههای بخش مرکزی حوضه از کیفیت بالاتری نسبت به پهنههای شمالی و جنوبی برخوردار بودند. رابطه کیفیت زیستگاهها با تغییرات کاربری اراضی معنادار و معکوس (-0.95<R<-0.85, P-value <0.01)، با سنجههای NP، PD، ED و LSI غیرمستقیم و معنادار (-0.46<R<-0.35, P-value <0.05) و با سنجههای LPI و SPLIT ضعیف مشاهده گردید. این مطالعه نشان داد که کیفیت زیستگاهها حوضه مطالعاتی تحت تأثیر تغییرات کاربری اراضی و ویژگیهای لکههای سیمای سرزمین طی 30 سال گذشته کاهش یافته و احتمالاً همین روند تا 30 سال آینده نیز ادامه مییابد. نتایج این مطالعه میتواند به عنوان مبنای تصمیمگیری در راستای توسعه کاربریها در منطقه و حفاظت محیطزیست آن قرار گیرد.
سحر عافیتی، دکتر بهلول علیجانی، دکتر سید محمد حسینی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده
ســرما و یخبندان، یکی از مخاطرات اقلیمی اســت که همه ســاله باعث ایجاد خســارت در فعالیتهای مختلف میگردد. از سوی دیگر تغییر اقلیم سبب تغییرات مکانی و زمانی یخبندان میشود. هدف این پژوهش تحلیل تغییرات زمانی - مکانی و پیشبینی آینده یخبندانهای استان همدان است. جهت پیشنگری دمای حداقل روزانه استان از مدل CanESM2 استفاده شد و ریزمقیاسنمایی دادههای مدلهای گردش کلی با استفاده از مدل LARS-WG صورت گرفت. شبیهسازی پارامترهای فوق برای دوره 30 ساله (2050-2021) و تحت سه سناریوی RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5برای ایستگاههای منتخب انجام شد. نتایج حاصل از بررسی ماهانه دمای کمینه در ایستگاههای مطالعاتی استان نشان داد که دمای کمینه در دوره (2050-2021) در همه ایستگاههای مورد بررسی بر طبق هر سه سناریو و در همه ماههای سال نسبت به دوره پایه افزایش خواهد داشت. متوسط دمای کمینه استان برابر با 2/5 درجه سلسیوس است که این مقدار در دهههای آتی بر اساس سناریوهای RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5 به ترتیب به 6، 2/6 و 3/6 درجه سلسیوس خواهد رسید که بیشترین تغییرات مربوط به ایستگاه نوژه و کمترین آن مربوط به همدان است. توزیع فضایی آغاز و پایان یخبندان در دوره آینده بیانگر آن است که یخبندان در نواحی شمال شرقی و شمالی استان زودتر از سایر مناطق استان شروع و دیرتر خاتمه مییابد در حالیکه در نواحی جنوبی استان دیرتر شروع و زودتر به پایان میرسد. نتایج حاصل از بررسی تغییرات آغاز یخبندان در دهه آینده نسبت به دوره پایه نشان داد که در همه ایستگاههای مورد مطالعه آغاز یخبندان بین 3 تا 11 روز کاهش خواهد یافت.
دکتر مهدی صفری نامیوندی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده
ژئوتوریسم یکی از ارکان مهم گردشگری است که نقش مهمی در توسعه اقتصادی و اجتماعی مناطق دارد و این مسئله در مناطق مرزی دارای اهمیت دوچندان است. با توجه به اینکه یکی از راهکارهای ایجاد امنیت در نوار مرزی، توسعه اقتصادی منطقه است، بنابراین توسعه ژئوتوریسم در نوار مرزی کشور، حائز اهمیت است. با توجه به اهمیت موضوع، در این پژوهش به تحلیل اثرات توسعه ژئوتوریسم در ایجاد امنیت پایدار در شهرستان مریوان پرداخته شده است. در این تحقیق از مدل رقومی ارتفاعی 30 متر SRTM، نتایج حاصله از مصاحبه و مطالعات کتابخانهای بهعنوان دادههای تحقیق استفاده شده است. مهمترین ابزارهای تحقیق، ArcGIS، Expert Choice و SPSS بوده است. همچنین در این تحقیق از مدلهای کامنسکو، تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و مدل SWOT استفاده شده است. با توجه به اهداف مورد نظر، این تحقیق در چند مرحله انجام شده است که در مرحله اول به شناسایی و ارزیابی ژئوسایتها، در مرحله دوم به تحلیل اثرات توسعه ژئوتوریسم بر اهداف توسعه پایدار و امنیت منطقه و در مرحله سوم به شناسایی عوامل موثر بر توسعه ژئوتوریسم پرداخته شده است. نتایج ارزیابی ژئوسایتهای شناسایی شده بر اساس مدل کامنسکو نشان داده است که ژئوسایتهای شهرستان مریوان پتانسیل بالایی جهت اهداف توسعه ژئوتوریسم دارند که توجه به آنها میتواند با توسعه اقتصادی، توسعه زیستمحیطی، توسعه زیرساختها و در نهایت با امنیت پایدار منطقه همراه باشد. همچنین نتایج حاصله از مدل SWOT نشان داده است که وجود ژئوسایتهای کمیاب با وزن 08/0، نداشتن برنامههای توسعهای بلندمدت با وزن 08/0، ایجاد امنیت پایدار در منطقه با وزن 091/0 و فصلی بودن اشتغال با وزن 058/0، به ترتیب بهعنوان مهمترین نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصتها و تهدیدات توسعه ژئوتوریسم در شهرستان مریوان محسوب میشوند.
خهبات درفشی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده
شهر بابلسر در مصب رودخانه بابلرود در کرانه جنوبی دریای مازندران استقرار دارد که سیمای کلی آن شامل دریای مازندران در شمال، رودخانههای بابلرود در مرکز و شازدهرود در شرق، بافت مسکونی بههمراه فضاهای باز و سبز و زمینهای کشاورزی در جنوب شهر میباشد. پژوهش حاضر به رویکردی توصیفی- تحلیلی از نوع میدانی و با استفاده از دادههای مکانی مرتبط با مسأله تحقیق در پی بررسی تأثیر نوسانات تراز آب دریا بر روی تغییرات کاربری اراضی در منطقه ساحلی شهر بابلسر است. بهمنظور استخراج خطوط ساحلی متناظر با پایینترین و بالاترین تراز آب که بهترتیب در سالهای 1356 (5/28- متر) و 1372 (24/25- متر)، و نیز پایینترین سطح طی سه ده اخیر (31/27- متر) که در سال 1398 رخ داده است، تصاویر ماهوارهای و روشهای فیلترگذاری و آستانه هیستوگرام استفاده شد. برای استخراج خط ساحل سال 1356 بهعنوان پایینترین تراز، تصویر ماهواره Landsat سنجنده MSS بهکار گرفته شد. تصویر سنجنده TM ماهواره Landsat برای استخراج خط ساحل تیر ماه 1374 و تصویر ماهواره Sentinel-2 هم برای استخراج خط ساحل آبان 1398 استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان داد خط ساحل سال 1356 متناظر با پایینترین تراز آب ثبت شده، در موقعیت پسروی نسبت به خط ساحل دوره بعدی قرار دارد. پس از این سال و با بالا آمدن تراز آب دریا، موقعیت خط ساحل به سمت خشکی پیشروی داشته که در سال 1374 به بیشترین حد پیشروی خود رسیده است. بررسی مقدار اراضی ساحلی زیر آب رفته بر اثر بالا آمدن تراز آب دریای مازندران در طول حدود 10 کیلومتر از نوار ساحلی شهر بابلسر حاکی از آن است که 118 هکتار از این اراضی زیر آب رفته است. از سال 1374 به بعد و در نتیجه ساخت موجشکنهای بندر، وضعیت فرسایش و رسوبگذاری در اثر تغییرات تراز آب دریا از وضعیت بکر و طبیعی خارج شده است. اگرچه عدم رعایت حریم دریای مازندران و نیز پهنه اراضی مستحدث با بالا آوردن تراز ارتفاعی زمینهای نوار ساحلی همراه بوده است، اما اگر تراز آب دریا دوباره بالا بیاید، تخریب این تأسیسات مسکونی و تفریحی، به زیر آب رفتن آنها، تهدید محدوده شهری از نظر تخلیه فاضلاب و افزایش سفره آب زیرزمینی که خود پیامدهای خطرناک بهداشتی و عمرانی را در پی دارد، دور از انتظار نخواهد بود. تعداد زیادی از هتلهای نوار ساحلی از جمله هتلها و اماکن اقامتی بابلسر در محدوده حریم دریای مازندران واقع شدهاند.
خانم معصومه غلامی، دکتر علی احمدآبادی، دکتر عزت اله قنواتی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده
فرسایش کناره ای یکی از منابع اصلی تولید رسوب در رودخانه ها است در صورتیکه از حالت طبیعی خارج شود منجر به مخاطره ناپایداری کنارهای می شود و رسوب تولیدی برای سازه های پایین دست از جمله سدها مشکلات زیادی ایجاد می کند. رودخانه جاجرود بعنوان یکی از تامین کننده های مهم آب شرب و کشاورزی در شرق تهران، با توجه به توسعه سکونتگاه های شهری و روستایی، دارای پتانسیل بالای فرسایش کنارهای است. قرارگیری سدهای لتیان و ماملو نیز در پایین دست آن، می تواند چالشهای زیادی در خصوص بهره برداری بهینه از این سازه ها ایجاد نماید. از این رو، در پژوهش حاضر، میزان خطر فرسایش کناری و شناسایی مناطق مستعد فرسایش کناری در رودخانه جاجرود با استفاده از مدل BANCS (شاخص NBS و BEHI) در 11 بازه براساس برداشت های میدانی و دادههای تکمیلی از جمله تصاویر هوایی و پهبادی ارزیابی می شود. مقایسه نتایج و ارزیابی این دو شاخص، نشان داد مدل BEHI نسبت به مدل NBS برای رودخانه جاجرود کارآمدتر است. نتایج حاصل از شاخص BEHI نشان داد که در کناره راست و چپ بازه 3،7،8،9 و کناره چپ بازه 2 فرسایش زیاد و در سایر کناره ها فرسایش کم است. هم چنین، با توجه به مشاهدات میدانی، مشخص شد فرسایش کنارهای از پدیدههای غالب و فعال در بازه های مورد مطالعه رودخانه جاجرود است، که در بازه های مختلف، آثار و پیامدهای گوناگونی چون تغییر الگوی رودخانه و گسترش عرض رودخانه در مسیرهای مستقیم داشته است.