جستجو در مقالات منتشر شده



سید هدایت شیخ قادری، طوبی علیزاده، پرویز ضیائیان فیروزآبادی، رحمن شریفی،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف آنالیز زمانی و مکانی طوفان­های گردوغبار طی بازه­ی زمانی 2016 تا 2018 در شهر کرمانشاه با بهره­گیری از مدل مسیریابی HYSPLIT و پروداکت MCD19A2 سنجنده­ی مودیس در سامانه­ی تحت وب گوگل ارث انجین انجام گرفت. جهت مسیریابی منشأ ذرات گردوغبار از روش لاگرانژی مدل HYSPLIT در 48 ساعت قبل از وقوع پدیده گردوغبار در کرمانشاه در سه سطح ارتفاعی 200، 1000 و 1500 متری مورد استفاده قرار گرفت. یافته­های حاصل از نقشه­های ردیابی مدل HYSPLIT حاکی از آن است که مسیر کلی برای انتقال گردوغبار به منطقه مورد مطالعه مسیر شمال­غرب- جنوب­شرق با منشأ بیابان­های عراق و سوریه در سه ارتفاع 200، 1000 و 1500 متری در روز­های 17 ژوئن 2016 و 27 اکتبر 2018 و همچنین مسیر جنوب غرب به غرب با منشأ کویت، شمال عربستان و بخشی از عراق در 2 نوامبر 2017 می­باشد. نتایج نقشه­های حاصل از پروداکت MCD19A2 سنجنده­ی مودیس علی‌الخصوص نقشه­های تناوب ­رخداد، غلظت تجمعی، تغییرات مکانی و نقشه بیشترین میزان AOD نشان از همبستگی بالا با نقشه­های مسیریابی شده مستخرج از مدل HYSPLIT دارد. به­طورکلی بر اساس یافته­های حاصل از نقشه­های مستخرج از پروداکت MCD19A2 سنجنده مودیس طی بازه­ی زمانی 2016 تا 2018 شهر کرمانشاه، مناطق مرکزی و شرقی همواره بیشتر از دیگر مناطق شهر درگیر طوفان گردوغبار گردیده و در این راستا مناطق فوق به‌صورت متوسط، نسبت به دیگر مناطق شهر بیشتر با آلودگی ناشی از گردوغبار مواجه بوده­اند. در این راستا نتایج نهایی نشان­دهنده­ی همبستگی بالا بین داده­های PM10  واقعی و مقادیر AOD مشتق شده از سنجنده مودیس می­باشد.
دکتر قاسم عزیزی، دکتر سمانه نگاه، دکتر نیما فریدمجتهدی، آقای یوسف شجاعی،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده

فرایند مستمر و رو به گسترش گرمایش جهانی به‌ویژه در منطقه آسیا، شرایط را برای افزایش خشکی و گسترش پدیده بیابان‌زایی فراهم کرده است. بسیاری از بیابان‌هایی که تا چندی پیش در تعادل اکولوژیک، شرایط حفاظت خاک را داشتند، امروزه به‌عنوان کانون‌های تازه‌ای از ایجاد مخاطره گردوخاک گسترش‌یافته تبدیل شده‌اند. نمونه‌های متعددی در ایران با توجه به موقعیت جغرافیایی خاص‌اش، در میان برخی از بیابان‌های مهم دنیا، اتفاق افتاده است. ناهنجاری دمایی 8 درجه‌ای در زمستان سال گذشته در حوضه آبخیر دریای کاسپین، کانون‌های گردوخاک جدیدی برای سواحل جنوبی این دریا فراهم کرده است. در تاریخ 30 الی 31 اردیبهشت 1400، گردوخاکی کم‌سابقه از لحاظ وسعت منطقه درگیر و همچنین غلظت، در ایستگاه‌های هواشناسی استان گیلان به ثبت رسید. اجرای مدل‌های پسگرد شیمیایی جو HYSPLIT نشان از گسیل گردوخاک از منطقه شمال‌غربی دریای کاسپین برای اولین‌بار به سواحل جنوبی دریای کاسپین (استان گیلان) با چنین شدتی دارد. کانون و منشاء این گردخاک بیابان راین در شمال‌غربی دریای کاسپین شناسایی شد. گرمایش مستمر و کم‌سابقه در منطقه و همراهی با جریان‌های قوی شمالی-جنوبی شرایط را برای گسیل این گردوخاک فراهم کرد. به‌دلیل منشاء گردوخاک گسیل‌شده و همچنین وضعیت جغرافیایی و توپوگرافیکی حوضه دریای کاسپین، تراز این گردوخاک از سطح زمین تا ارتفاع کمتر از 1500 متر ارزیابی شد. تحلیل شرایط همدید‌ با استفاده از داده‌های بازتحلیل NCEP/NCAR با تفکیک مکانی‌ 1 درجه، بیانگر استقرار توده هوای پرفشار با مرکز 1018 هکتوپاسکال روی بخش‌های شمال‌غربی دریای کاسپین و نفوذ زبانه پرفشار تا سواحل جنوبی دریای کاسپین است. با‌توجه‌به گرادیان مناسب فشاری و افزایش سرعت باد، چشمه‌های مولد گردوخاک روی مناطق بیابانی راین شکل گرفته و با حاکمیت جریان‌های شمالی (جنوب سو) توده گردوخاک به سمت استان گیلان گسیل می‌یابد.
دکتر مسعود مرادی، دکتر محمدحسین قلی زاده، آقای میثم رحمانی،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده

دمای خاک یکی از پارامترهای مهم در مطالعات هیدرولوژی، هواشناسی کشاورزی و اقلیم‌شناسی است. در این پژوهش تغییرات دمای خاک ایران در عمق ­های 5 تا 30سانتی­متری زمین با هدف شناسایی رفتار زمانی و مکانی دما در گستره­ ی ایران بررسی شده است. بدین منظور داده‌های دمای خاک ۱۵۰ ایستگاه هواشناسی ایران استفاده شده است. پس از کنترل کیفی داده­ ها و انجام تحلیل­ های آماری مقدماتی، تغییرات روزانه و ماهانه ­ی دما برای کل ایران بررسی شد. در ادامه روند دمای خاک با استفاده از آزمون ناپارامتری من-کندال و شیب خط سن بررسی شده است. نتایج نشان داد رابطه­ ی مستقیم میان افزایش و کاهش دمای خاک در طول سال و ضریب تغییرات روزانه‌ی آن دیده می­شود. روند مثبت دما در دو فصل تابستان و زمستان در گستره ­ی ایران فراگیر بوده است. در فصل تابستان روندهای قوی با اطمینان ۹۹ درصد غالبا در مناطق کوهستانی فراوانی بیشتری دارد در حالی که در فصل زمستان ایستگاه­ های واقع در نیمه ­ی جنوبی ایران بیشترین روند مثبت دمای خاک را در عمق‌های مختلف تجربه کرده ­اند. بررسی مقادیر روند دما گویای این است که روندهای بالاتر از ۱ درجه­ ی سلسیوس غالبا تا عمق ۲۰ سانتی‌متری خاک دیده می ­شود. روند افزایشی دمای خاک در فصل زمستان گسترش مکانی بیشتری را نشان می ­دهد که گویای افزایش دماهای کمینه ­ی سالانه است و در حالت کلی روند افزایشی دمای خاک ایران را در بلندمدت نشان می­ دهد.
خانم حلیمه شاهزائی، دکتر محسن حمیدیان پور، دکتر مهسا فرزانه،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده

شار گرمای محسوس و شار گرمای نهان از جمله متغیرهایی هستند که وابستگی زیادی به دما دارند و از طرفی اکثر متغیرهای هواشناسی وابسته به دما می‌باشند. لذا در این پژوهش قصد داریم با بررسی سیر تغییرات شار گرمایی محسوس و گرمای نهان و نسبت بین این دو به بواکاوی و آشکارسازی تغییرات اقلیمی ایران بپردازیم. بدین منظور از داده‌های باز تحلیلی NCEP/NCAR شامل شار گرمای محسوس و نهان طی دورۀ 1948-2020 در محدوده ایران استفاده شد. از نسبت این دو شار گرمایی، میزان ضریب باون محاسبه شد. برای تحلیل فضایی زمانی مکانی آنها از روش‌های درون‌یابی استفاده شد. ضمن اینکه با بهره‌گیری از روش‌های ناپارامتریک من کندال و شیب‌سن تغییرات فضایی و زمانی نیز بررسی شد. بخش اوّل نتایج نشان داد که به لحاظ مکانی میزان ضریب باون تابعی از عرض جغرافیایی و ناهمواری‌ها می‌باشد. و به لحاظ زمانی کمترین مقدار مربوط به ماه ژانویه و بیشترین مقدار مربوط به ماه ژوئیه است. نتایج بخش دوّم بیانگر این مطلب است که ضریب باون در طول زمان دارای سیر و روندی مثبت است. سیر صعودی آن بیانگر افزایش ضریب خشکی کشور است. به طوری که این وضعیت در روند مثبت و افزایش دما قابل مشاهده است.
 
لیلا احدی، حسین عساکره، یونس خسروی،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده

تغییرات شدید آب و هوایی (و گرمایش کرۀ زمین) در سال¬های اخیر به تغییر الگوهای جوی و پدید آمدن ناهنجاری¬های اقلیمی در اغلب نقاط جهان منجر شده است. فرایند تغییر اقلیم به‌ویژه تغییرات دما از مهم‌ترین چالش¬ها در قلمرو علوم زمین و علوم محیطی است. هرگونه تغییر در مشخصه¬های دما به‌عنوان یکی از عناصر مهم اقلیمی هر منطقه موجب تغییر در ساختار اقلیمی آن منطقه می¬گردد. از این‌رو شناخت تغییرات و روند دما در برنامه¬ریزی¬های محیطی مبتنی بر دانسته¬های آب وهوایی هر نقطه و ناحیه امری ضروری به نظر می¬رسد. به همین جهت پژوهش حاضر به شبیه‌سازی دمای روزانۀ (کمینه، بیشینه و میانگین) شهر زنجان تا سال 2100 می‌پردازد. روش اجرای پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی و روش گردآوری داده‌ها کتابخانه‌ای (اسنادی) است. برای بررسی دمای شهر زنجان از داده‌های کمینه، بیشینه و میانگین روزانۀ دما از ایستگاه همدید شهر زنجان طی دوره 2021-1961 استفاده شد. داده‌های مدل گردش عمومی جوی جهت شبیه‌سازی متغیرهای اقلیمی (دمای کمینه، متوسط و بیشینه) با استفاده از شگرد شبکه عصبی مصنوعی و سناریوهای اقلیمی، در دوره‌های آتی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصل از شبیه‌سازی فرین‌های دمایی با استفاده از سناریوهای RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5، نشان داد که افزایش متوسط دمای روزانه، کمینه و بیشینه تحت تمامی سناریوها، به‌ترتیب 6/3، 3/3 و 7/2 درجۀ سلسیوس برای دورۀ 2022-2100 محتمل است. بررسی داده‌های ماهانۀ شبیه‌سازی شده تحت سناریوها و داده‌های مشاهده شدۀ نظیر نشان می‌دهد که احتمال دارد کمینه، میانگین و بیشینۀ دما در ماه‌های ژانویه و فوریه بیشترین افزایش را داشته باشند. در حالی‌که با توجه به 3 سناریو، احتمال دارد که میانگین کمینه در ماه اوت، متوسط دما در ماه آوریل و بیشینۀ دما در ماه اکتبر کم‌ترین افزایش را تجربه کنند. همچنین دمای فصلی شبیه‌سازی شده تحت سناریوها نشان می‌دهد همه فصل‌های سال به‌ویژه فصل‌های سرد سال، گرم‌تر خواهند شد. شمار رخداد فراوانی فرین‌ها نیز در هر سه مقیاس دمایی (کمینه، میانگین و بیشینه) برای چارک 25ام و75ام در هر سه سناریو افزایش خواهد یافت.
 
اقای علی عبدی نژاد، آقای مجتبی یمانی، آقای جعفر حسن پور، آقای ابوالقاسم گورابی، آقای مصطفی کریمی احمد آباد،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده

در این مطالعه، به بررسی پتانسیل وقوع زمین‌لغزش‌های کم‌عمق ناشی از بارندگی در حوضۀ آبریز سجادرود پرداخته شده است. در این حوضه به دلیل توپوگرافی کوهستانی (شیب تند دامنه‌ها) و وجود خاک‌های حاوی مواد آلی به صورت طبیعی پتانسیل رخداد اینگونه زمین‌لغزش‌های ناشی از بارندگی زیاد است و سالانه زمین‌لغزش‌هایی با ابعاد مختلف بعد از وقوع بارندگی‌های شدید و طولانی‌مدت در آن رخ می‌دهد. این زمین‌لغزش‌ها که با مکانیسم لغزش در بخش‌های بالایی پوشش خاک آغاز می‌‌شوند، بلافاصله تبدیل به جریان‌های گلی-واریزه‌ای شده و از به هم پیوستن آنها ممکن است جریان‌های واریزه‌ای-گلی بزرگ در پایین‌دست حوضه شکل بگیرد که پدیده‌ای مخرب محسوب می‌شود. در این پژوهش، برای بررسی تأثیر بارندگی بر وقوع زمین‌لغزش‌های کم‌عمق و جریان‌های واریزه‌ای-گِلی از برنامۀ تریگرز (TRIGRS) که برنامه‌ای نسبتاً جامع و مبتنی بر شبکه برای تحلیل پایداری شیب به روش شیب بی‌نهایت (در مقیاس ناحیه‌ای) است، استفاده شده است. در این برنامه اثر نفوذ آب باران در خاک و رواناب ناشی از بارندگی که پارامترهایی مهم در ایجاد زمین‌لغزش‌های کم‌عمق و متعاقب آن جریان‌های واریزه‌ای-گلی هستند نیز به طور کامل در نظر گرفته می‌شود و این پدیدۀ طبیعی به طور کامل شبیه‌سازی می‌گردد. داده های ورودی مورد نیاز برای این پژوهش شامل داده‌های توپوگرافی حوضه، ویژگی‌های زمین‌شناسی، زمین‌شناسی مهندسی و هیدروژئولوژیکی واحدهای خاکی (زون‌های زمین‌شناسی) و داده‌های مربوط به بارش در منطقه است که از منابع مختلف تهیه و در قالب فایل‌های متنی و نقشه‌های GIS مناسب مرتب‌سازی شده و مورد استفاده قرار گرفته‌اند. خروجی برنامۀ تریگرز شامل نقشه‌های توزیع مکانی حداقل ضریب ایمنی پایداری، عمق وقوع لغزش و فشار آب منفذی در عمق وقوع لغزش هستند که در قالب فایل‌های متنی تهیه و بعد از ترسیم در نرم‌افزارهای مبتنی بر GIS قابل تفسیر هستند. نتایج این مطالعه نشان داد که در بخش‌های مرتفع و پرشیب حوضه هرجا که خاک‌هایی با سنگ‌بستر از جنس سنگ‌های غنی از کانی‌های رسی (مثل گلسنگ، مارن و شیل) گسترش بیشتری دارند، پتانسیل رخداد ‌لغزش‌های کم‌عمق ناشی از بارندگی بالاست و با وقوع بارندگی‌های با شدت بالا و مدت طولانی، این نوع زمین‌لغزش‌ها رخ خواهند داد که در صورت نزدیکی به سکونتگاه‌ها و جاده‌ها می‌توانند ریسک بالایی برای آنها داشته باشند. در بررسی‌های صحرایی صورت گرفته، همخوانی خوبی میان نتایج این مطالعه با تجربیات حاصل از مشاهدات صحرایی زمین‌لغزش‌های ناشی از بارندگی در منطقه از نظر توزیع مکانی و زمان وقوع آنها به دست آمد. 
سیده فاطمه حسینی، محمد همتی، مهتاب جعفری، علیرضا استعلاجی،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده

سیل یکی از مخرب­ترین مخاطرات آب و هوایی در سراسر جهان است. وقوع مکرر سیلاب­های شهری بر امنیت عمومی شهری تأثیر گذاشته و توسعه پایدار اقتصاد اجتماعی را محدود کرده است. پژوهش حاضر با هدف تهیه نقشه پهنه­بندی شدت سیل‌خیزی و تحلیل ارتباط آن با پوشش گیاهی در شهرستان قیروکارزین در استان فارس انجام گرفته است. بدین منظور در ابتدا پس از مرور منابع مختلف، با معرفی پنج معیار موثر در وقوع سیلاب که تکرار آنها در سایر تحقیقات در این زمینه فراوانی بیشتری داشت، عوامل ارتفاع، شیب، فاصله از رودخانه، شاخص توپوگرافیک و ارتفاع رواناب به عنوان عوامل موثر انتخاب شده و با استفاده از روش فرآیند تحلیل شبکه­ای در نرم افزار سوپر‌دسیژن  وزن­دهی و سپس با روش مجموع ساده وزنی نقشه نهایی بدست آمده است. درهمین راستا تغییرات پوشش گیاهی با استفاده از تصاویر لندست در سال­های 2000 و 2021 و شاخص NDVI بدست آمده است. نتایج نشان داد اثرگذارترین معیار شاخص توپوگرافیک بوده است و شهرستان قیروکارزین در پنج پهنه خیلی‌کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی‌زیاد از نظر خطر وقوع سیلاب قرار داشته است، در این میان 8/1849 کیلومتر مربع (8/54 درصد) از شهرستان قیروکارزین در پهنه با خطر سیلاب زیاد و خیلی‌زیاد قرار دارد. هم‌چنین تحلیل تغییرات پوشش گیاهی نشان داد با وجود توسعه کشاورزی و باغی و منتج از آن بهبود نسبی مقادیر متوسط شاخص NDVI، در محدوده‌های اراضی بالادست حوضه‌های آبخیز این شهرستان، پوشش گیاهی اراضی جنگلی و مرتعی کاهش چشم‌گیری داشته است و در نهایت اثرات این مساله منجر شده است تا مناطق سکونتگاهی و اراضی کشاورزی و باغی در سال 2021 نسبت به سال 2000، با درصد فراوانی بیشتری در پهنه­های با پتانسیل سیل­خیزی بالا واقع شوند، این مساله می‌تواند موید این امر باشد که حفاظت کاربری اراضی حوزه بالادست متناسب با سیاست حفظ پوشش موجود و توسعه پوشش‌های گیاهی با استفاده از گیاهانی که ارزش حفاظت خاک بالایی را دارند، می‌تواند تا چه حد در تخفیف و فرونشانی سیلاب اراضی پایین‌دست نقش‌آفرین باشد.

مهدی فیض اله پور،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده

دمای سطح زمین پارامتر مهمی در مطالعات بیوسفر، یخ کره و تغییرات آب و هوایی به شمار می رود. در این تحقیق با بهره گیری از سنجه OLI و TIRS ماهواره لندست 8، مقادیر LST، NDVI، NDMI و NDWI برای منطقه تالاب انزلی محاسبه گردید. بررسی ها نشان داد که حداقل دمای LST برای سال های 2013، 2018 و 2023 به ترتیب معادل 94/13، 36/22 و 6/14 بوده و حداکثر مقادیر آن برای همین سال‌ها به ترتیب معادل 7/35، 58/40 و 6/31 درجه سانتیگراد برآورد شده است. وضعیت پوشش گیاهی، دسترسی به منابع آبی و تنش آبی برای منطقه مورد مطالعه با شاخص های NDVI، NDWI و NDMI برآورد گردید. برای برآورد این شاخص ها از باندهای 3، 4، 5، 6  و 10 ماهواره لندست8 استفاده شد. مقادیر حاصله با مقادیر LST مقایسه گردید. نمودارهای پراکنش نشان می دهند که بیشترین همبستگی منفی بین LST و NDMI به میزان 65/0- برقرار بوده و بیشترین همبستگی مثبت بین شاخص های NDWI و LST به میزان 23/0 برقرار می باشد. در کل بررسی ها نشان داده است که بین دو شاخص NDMI و NDVI با شاخص LST رابطه همبستگی منفی برقرار بوده است. برای بررسی تغییرات کاربری اراضی(LULC) نیز از روش ماشین بردار پشتیبانی(SVM) استفاده شد. نتایج نشان داد که در منطقه مورد مطالعه که از وسعتی معادل 81/686 کیلومتر مربع برخوردار است زمین های کشاورزی با گسترش قابل توجهی روبرو بوده و از 329 کیلومتر مربع در سال 2013 به 7/487 کیلومتر مربع رسیده است. در این بین پهنه های جنگلی با کاهش شدیدی مواجه شده و از 8/34 کیلومتر مربع به 73/1 کیلومتر مربع کاهش یافته اند.

صدیقه فرهود، اسدا.. خورانی، عباس افتخاریان،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده

 در بیشتر مطالعات مرتبط با تغییراقلیم، آشکارسازی روندهای پتانسیلی در متوسط طولانی مدت متغیرهای اقلیمی مطرح شده است، در حالیکه مطالعه تغییرپذیری فضایی- زمانی رویدادهای حدّی نیز دارای اهمیت است. در این پژوهش داده­های روزانه­ی دمای حداکثر، دمای حداقل و مجموع بارش 49 ایستگاه سینوپتیک با 30 سال دوره­ی آماری(2020-1991) برای تجزیه و تحلیل شاخص­های حدّی مورد استفاده قرار گرفته و 15 شاخص حدّی بارش و دما در محیط برنامه R استخراج گردید. درنهایت با استفاده از آزمون ناپارامتریک من-کندال روندهای این شاخص‌ها محاسبه شد.  مقادیر این شاخص­ها برای دوره­های بازگشت 50، 200 و 500 ساله برآورد گردید و نقشه­های آن مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که روند شاخص­های بارش به جز شاخص طول دوره خشک (CDD) کاهشی است در حالیکه روند شاخص‌های حدّی دما به جز دو شاخص روزهای با دمای حداکثر و حداقل روزانه زیر صفر درجه، افزایشی است. از نظر فضایی شاخص‌های گرم در نواحی شمال غربی، شاخص­های سرد در نیمه جنوبی کشور دارای روند افزایشی بوده و حاشیه دریای خزر، دریای عمان و خلیج فارس و مناطق کوهپایه‌ای زاگرس تاثیرپذیرترین مناطق در نتیجه افزایش روند بوده­اند. همچنین مقادیر شاخص­ها برای دوره بازگشت­های 50، 200 و 500 ساله برآورد شدند. در نتیجه بررسی های انجام شده، شمال غرب کشور بیشترین مقادیر شاخص­ها را در دوره بازگشت­های مختلف در شاخص­های دما دارد. افزایش مقادیر شاخص­های R10 ، R20 ، RX1day و RX5day  در دوره بازگشت­های مختلف بیشتر در رشته کوه زاگرس و البرز بوده است و شاخص­های CWD، CDD و SDII در حاشیه دریاهای خزر و خلیج فارس بیشترین مقادیر را داراست.

کاوه محمدپور، علی محمد خورشیددوست، گونا احمدی،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده

طوفان گرد و غبار فرایند پیچیده­ای است که تحت تاثیر تعامل سیستم اتمسفرزمین بوده و از نظر اقلیم­شناسان و هواشناسانی که تغییرهای اقلیمی و اتمسفری را بررسی می­کنند، پایش پوشش گرد و غبار یک پدیده دینامیکی مهم است. در این مطالعه با استفاده از داده­های دید افقی و سنجش از دور ماهواره­ای (MODIS) و شاخص NDDI به آشکارسازی گردوغبار در نیمه غربی ایران پرداخته شده است. طبق بررسی­های انجام شده، نقشه میانیابی تعداد روز غبارآلود در نیمه غربی ایران نشان داد که محدوده مورد مطالعه غرب ایران از لحاظ فراوانی وقوع پدیده گرد و غبار و چگونگی روند آن دارای نظام همگنی نیست و تعداد روزهای گرد و غباری از شمال به سمت جنوب افزایش می­یابد. هسته بیشینه وقوع پدیده گرد و غبار در بخش جنوبغربی منطقه و بر روی اهواز، امیدیه و بوشهر  قرار دارد که با منشاٌ مناطق بیابانی در عراق-سوریه و عربستان است. نتایج پراکنش فضایی دید افقی ایستگاه­های زمینی با آشکارسازی شاخص NDDI بر روی تصاویر مطابقت دارد و نشان داد که بیشترین سطح پوشش گردوغبار بر روی اتمسفر استان­های فارس و بوشهر و کمترین مقدار آن در سطح استان­های آذربایجان غربی و شرقی، قم و مرکزی مشاهده می­شود.

معصومه هاشمی، عزت الله قنواتی، علی احمد آبادی احمد آبادی، اویس ترابی، عبدالله مظفری،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده

سیستم آبرسانی شهری مهم ترین زیر ساخت حیاتی به شمار می آید که معمولا در اثر وقوع حوادث طبیعی به ویژه زلزله و سیل آسیب می­بیند از این رو عملکرد خطوط لوله سیستم آبرسانی، تعیین کننده میزان تاب آوری و طراحی زیر ساخت در برابر مخاطرات متعدد طبیعی و انسان ساختی است. خطوط لوله شبکه آب در معرض بیشترین خسارات هستند. در همین راستا با مدلسازی لرزه ای و آنالیز مکانی عوارض شبکه انتقال آب شهری، لرزه خیزی شهر تهران مورد بررسی قرار گرفت و شاخص های لرزه ای PGV,PGD،PGA شهر تهران محاسبه گردیده و میزان خطر پذیری منطقه مورد ارزیابی دقیق لرزه ای قرار گرفت. از طرفی برای وزن دهی شاخص های فوق از مدل ANP استفاده شده است. برای بررسی تعاملات و ارتباطات میان معیارها از نظر میزان اثرگذاری یا اثرپذیری از یکدیگر با توجه به هدف پژوهش و انجام مقایسات زوجی بین آنها پرسشنامه های مربوط تهیه و توسط کارشناسان مرتبط با موضوع پژوهش تکمیل گردید. مدل مفهومی ANP تهیه و در نرم افزار Super Decision اجرا گردید. پس از ترسیم وضعیت مخاطره و محاسبه آسیب پذیری شبکه آبرسانی استفاده از روش SAW مورد توجه قرار گرفت و وضعیت ریسک بر روی شبکه آبرسانی با روش SAW محاسبه گردید.. برای محاسبه ریسک زلزله براساس رابطه R= H*V مقادیر این دو مولفه (توان لرزه زایی، آسیب پذیری) در هم ضرب شده اند. این محاسبه در نرم افزار GIS  روی لایه های توان مخاطره زایی و آسیب پذیری انجام و نتیجه نهایی حاصل از این محاسبه در نقشه میزان ریسک پذیری نمایش داده شد. میزان ریسک محاسبه شده برای تمامی شبکه انتقال آب بر اثر زمین لرزه نشان داده شده است. نتایج نهایی حاکی از این است که پتانسیل خطر از خطر کم تا خیلی زیاد وجود دارد بیشترین مساحت منطقه در کلاس ریسک کم خطر با 50 درصد مربوط به نواحی جنوبی از منطقه مورد مطالعه و بیشترین میزان ریسک با حدود 14 درصد بیشتر در نواحی شمالی به چشم می خورد که در برنامه ریزی ها باید در اولویت باشد.

محمد‌ حسین دادخواه، بهنود برمایه‌‌ور،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده

در سال‌های اخیر، با افزایش قابل توجه آمار رخدادهای ناگوار گوناگون از قبیل بحران‌های مالی، بلایای طبیعی و غیرطبیعی و غیره، توانایی بقاء امری حیاتی برای پروژه‌ها خصوصا در صنایع زیربنایی مانند صنعت ساختمان بوده است. در واقع، پروژه‌ها همچون سیستم‌های موقتی نیاز دارند تا جهت پیشگیری و کاهش تاثیر خسارات پیش‌آمده‌ها، تا‌ب‌آور شوند. بنابراین، هدف اصلی پژوهش حاضر عبارت است از: بررسی عوامل موثر بر ارتقاء تاب‌آوری در پروژه‌های ساختمانی بهمنظور کاهش آسیب‌ها و شکست‌های ناشی از حوادث و اختلالات. در این راستا، در این پژوهش ترکیبی، ابتدا با بهره‌گیری از مطالعات کتابخانه‌ای عوامل موثر معرفی شدند. در ادامه، داده‌های جمع‌آوری شده، از طریق مطالعات میدانی و مصاحبه‌ با ده نفر از خبرگان پژوهش، تحلیل (کیفی مضمونی) شدند. بر این اساس، عوامل اصلی و فرعی موثر، در سه دوره‌ی زمانی قبل، حین و پس از ساخت، شناسایی، اصلاح و نهایی گردیدند. پس از آن، عوامل اصلی با استفاده از پرسشنامه‌ی توزیع شده بین شصت و یک نفر، نرم‌افزار کمی SPSS و نیز آزمون فریدمن اولویت‌بندی شدند؛ که به‌ترتیب عبارتند از: در مرحله‌ی قبل از ساخت- قوانین و سیاست‌های کلان و امکان‌سنجی؛ در مرحله‌ی ساخت- ایمنی، تیم پروژه، نظارت و کنترل، تکنولوژی ساخت، مدیریت چابک، آموزش، مدیریت ذینفعان، مدیریت هزینه، مدیریت ارتباطات، مدیریت زمان‌بندی و درس‌آموخته‌ها و در مرحله‌ی پس از ساخت- مدیریت بحران، تعمیر و نگه‌داری و فرهنگ‌سازی. در آخر، یافته‌های پژوهش نشان می‌دهند که اتخاذ رویکرد مدیریتی مبتنی‌بر تاب‌آوری در پروژه‌ها خصوصا در حوزه‌ی ساختمان‌سازی می‌تواند آسیب‌ها و شکست‌های ناشی از حوادث و اختلالات را به حداقل برساند.

پوپک دانانیانی، احسان سوره، بختیار محمدی،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده

توفان­های تندری یکی از پدیده­های جوی هستند که در زمان رخداد آنها، اغلب بادهای شدید، همراه با بارش­های سنگین و رعد و برق گزارش می­شود. رخداد آنها در بسیاری از موارد همراه با خسارت­های فراوان مالی و جانی است. این پژوهش با هدف بررسی مکانی- زمانی توفان­های تندری و شناخت روند آنها در ایران انجام شد. بدین منظور از داده­های ماهانه تعداد روزهای توفان­های تندری 201 ایستگاه همدید ایران از بدو تأسیس تا سال 2010 استفاده گردید. ابتدا فراوانی رخداد ماهانه و سالانه توفان­های تندری ایستگاههای همدید در گستره ایران محاسبه شد. همچنین روند توفان­های تندری براساس آزمون ناپارامتری من-کندال بررسی و مقدار کاهش یا افزایش این پدیده به کمک آزمون برآورد کننده شیب سن مشخص شد. نتایج این پژوهش نشان داد که توفان­های تندری از نظر مکانی در تمام گستره ایران رخ می­دهند. با این حال فراوانی این پدیده در شمال غرب، جنوب غرب و جنوب شرق ایران بیش از سایر بخش­های دیگر است. از نظر زمانی نیز در هر ماه از سال بخشی(هایی) از ایران به عنوان کانون بیشینه رخداد توفان­های تندری است. به عنوان مثال در زمستان مناطق جنوب غرب، جنوب و جنوب شرق ایران، در اوایل فصل بهار، غرب و شمال غرب ایران، و در اواخر بهار جنوب شرق کشور، کانون اصلی رخداد این پدیده بوده است. در تابستان شمال غرب تا شمال شرق ایران و همچنین جنوب شرق و جنوب استان فارس مراکز اصلی شکل­گیری توفان­های تندری هستند. در آغاز فصل پاییز سواحل دریای خزر تا شمال خلیج فارس و به سمت شمال غرب ایران و در نوامبر و دسامبر نیز جنوب غرب و غرب ایران محل اصلی رخداد این پدیده جوی بوده است. نتایج دیگر این پژوهش نشان داد که روند توفان­های تندری نیز در گستره ایران مشابه نبوده است. این پدیده در شمال غرب، جنوب غرب و نیمه جنوبی استان کرمان روند افزایشی معنی داری(بیش از 1 روز در سال) را در سطح اطمینان 99% را نشان داد. همچنین در جنوب شرق و بخش وسیعی از ایران مرکزی کاهش معنی­دار(7/0 روز در سال) برآورد گردید. در سایر بخش­های ایران کاهش یا افزایش توفان­های تندری به صورت پراکنده مشاهده شده است که البته مقدار آن در سطوح اطمینان 99%، 95% و 90% معنی­دار نبوده است.

فاطمه عمادالدین، دکتر علی احمدآبادی، سید مروت افتخاری، معصومه اسدی گندمانی،
دوره 10، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده

امروزه نرخ فرونشست زمین در بسیاری مناطق از جمله سکونتگاه­های شهری و روستایی به دلیل برداشت بی­رویه و کاهش سطح آب­های زیرزمینی، افزایش یافته است. فرونشست زمین اثرات منفی بر اجزای اکوسیستم محیطی از جمله آبخوان­ها و لایه­های خاک و همچنین بر زیرساختهای انسان ساخت دارد. بنابراین ارزیابی و تحلیل فضایی آسیب پذیری در وجوه محیطی، سکونتگاه­های ­انسانی و زیرساخت­ها در اثر فرونشست زمین بخصوص در مناطق کلان­شهری مستعد ضروری است. در پژوهش حاضر دشت جنوب غربی شهر تهران به عنوان عرصه مطالعاتی انتخاب شده  و پراکندگی مکانی آسیب پذیری محیطی و همچنین انسانی شامل زیرساخت­ها، تاسیسات شهری و سکونتگاه­های اقماری و پر جمعیت شهر تهران، مدل­سازی و تحلیل گردید. بدین منظور ابتدا با تکنیک تداخل­سنجی راداری نرخ  فرونشست زمین برآورد و همچنین تغییرات عمق آب  زیرزمینی در یک بازه 12 ساله استخراج گردیده و میزان همبستگی فضایی فرونشست با تغییرات عمق آب زیرزمینی تحلیل شده است. به منظور مدل­سازی آسیب پذیری در قالب روش تحلیل شبکه­ مربعی از نقشه معیارهای عمق و سطح تراز آب زیرزمینی، شبکه رودخانه ،پهنه سیلابی، خطوط مترو، شبکه حمل و نقل جاده­ای، حاصلخیزی خاک و تراکم جمعیت در مناطق شهری با مدل همپوشانی مکانیSAW استفاده شده است. میانگین فرونشست به صورت پراکنده در چهار پهنه اصلی در سراسر دشت برابر با 9/9 سانتی­متر  در 12 سال برآورد شد. نتایج تحلیل همبستگی فضایی فرونشست زمین و تغییرات تراز آب زیرزمینی در دشت جنوب غربی تهران مقدار R برابر با 61/0 را نشان می­دهد به عبارتی گویای این واقعیت است که بخش عمده الگوی فرونشست در دشت تهران از تغییرات عمق آب زیرزمینی پیروی می­ کند. نتایج پراکندگی مکانی آسیب­ پذیری، گویای وجود پهنه ­های دارای آسیب­ پذیری خیلی زیاد در مرکز و شمال دشت است. علت آسیب­ پذیری بالای این پهنه­ ها وجود سکونتگاه­های شهری با تراکم جمعیت بالا، وجود پهنه­ های سیلابی، تراکم بالا راه­های اصلی ارتباطی، مسیر رودخانه و وسعت زیاد خاک­های حاصلخیز در این شبکه­ ها است. از طرف دیگر در مناطق جنوبی دشت تهران، پهنه ­هایی با آسیب­ پذیری کم و خیلی کم پراکنده دیده می شود. که علت آن خاک نامناسب، دور بودن از پهنه ­های سیلابی، عدم وجود سکونتگاه­های شهری تراکم زیاد و تراکم کم راه­های ارتباطی اصلی است. به نظر می­رسد نتایج پژوهش بخصوص در بخش پراکندگی مکانی آسیب پذیری ناشی از فرونشست، بتواند در تصمیم­ گیری­های توسعه شهری و منطقه ­ای لحاظ گردد تا توسعه با هزینه کمتر محیطی و انسانی بخصوص در آینده همراه شود.
 
فرزین محمودی پاتی، حامد قادرمزی، لیلا مفاخری،
دوره 10، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده

مخاطرات محیطی به ­عنوان پدیده ­های اجتناب ناپذیری هستند که همواره با خطرات جدی و بحران همراه بوده و از موانع اصلی توسعه، به­ خصوص توسعه پایدار روستایی به حساب می­ آیند. هدف پژوهش حاضر بررسی مدیریت ریسک مخاطرات طبیعی در نواحی روستایی بخش مرکزی شهرستان تویسرکان است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و براساس طرح تحقیق توصیفی- تحلیلی است و ازنظر ماهیت، تحلیلی- اکتشافی محسوب می‌شود. داده ­های پژوهش به صورت میدانی و از طریق مصاحبه و مشاهده مستقیم جمع ­آوری شده است. جهت تحلیل داده­ ها از روش­های توصیفی از جمله فراوانی و میانگین در محیط نرم­ افزار اکسل و جهت تحلیل داده ­های فضایی از نرم ­افزار GIS استفاده شده است. همچنین برای تحلیل کیفی مصاحبه و پرسش­ های باز پژوهش از تحلیل تماتیک استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می­ دهد که مهمترین مخاطره طبیعی در روستاهای بخش مرکزی شهرستان تویسرکان سرمازدگی باغات گردو است و این مخاطره بر روی درآمد و مهاجرت تأثیر گذاشته است. همچنین نتایج حاکی از آن است که مهمترین راهکارهای جامعه محلی جهت کاهش اثرات مخاطره سرمازدگی در باغات گردو، عبارتنداز: اصلاح ژنتیکی درختان، استفاده از فناوری­های جدید، کاشت گونه ­های مقاوم به سرما، آبیاری درختان در فصل سرما و روشن کردن آتش در زمانی که احتمال سرمازدگی وجود دارد. به طور کلی تغییرات آب و هوایی و تحولات محیطی در نواحی روستایی موجب بروز مخاطرات طبیعی متعددی شده است که بر روی معیشت جامعه روستایی تأثیر چشمگیری دارد. جهت کاهش اثر این مخاطرات و مدیریت ریسک این نوع مخاطره ­ها، استفاده از فناوری­های نوین و ابزارهای جدید در نواحی روستایی، یک ضرورت انکار ناپذیر است.
 

نازنین سلیمی، مرزبان فرامرزی، محسن توکلی، حسن فتحی زاد،
دوره 10، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده

امروزه میزان برداشت از آبهای زیرزمینی بیش از میزان تغذیه آبهای زیرزمینی است که این عامل باعث افت شدید سطح سفره‌های آب زیرزمینی شده است. مراتع و جنگل‌ها بعنوان اصلی‌ترین مکان‌های تغذیه سفره‌های آب زیرزمینی محسوب می‌شوند، درحالی‌که بیشترین برداشت از این منابع در کاربری کشاورزی انجام می‌شود. هدف اصلی از پژوهش حاضر استفاده از الگوریتم‌های یادگیری ماشین شامل رگرسیون جنگل تصادفی و تابع آنتروپی شانون برای مدل‌سازی منابع آب زیرزمینی در مراتع نیمه‌خشک غرب ایران می‌باشد. برای این هدف، ابتدا لایه‌های اطلاعاتی شامل: درجه شیب، جهت شیب، ارتفاع از سطح دریا، فاصله از گسل، شکل شیب، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده، بارندگی، لیتولوژی و کاربری اراضی تهیه شد. پس از تعیین وزن پارامترها با استفاده از تابع آنتروپی شانون و سپس تعیین طبقات آن‌ها، در محیط سامانه‌های اطلاعات جغرافیایی، از ترکیب وزن پارامترها و طبقات آن‌ها نقشه نهایی مناطق دارای پتانسیل منابع آب زیرزمینی مدل‌سازی گردید.  بعلاوه، برای اجرای مدل جنگل تصادفی از نرم ­افزار R 3.5.1 و بسته randomForest استفاده شد. در تحقیق حاضر از اعتبارسنجی ضربدری k-fold برای صحت‌سنجی مدل‌ها استفاده گردید. به منظور ارزیابی کارایی مدل‌های جنگل تصادفی و آنتروپی شانون برای پتانسیل‌یابی منابع آب زیرزمینی، از شاخص­های آماری MAE، RMSE و R2 استفاده شد. نتایج ارزیابی نشان داد که مدل جنگل تصادفی با دقت (RMSE: 3.41, MAE: 2.85 R² = 0.825,) دارای دقت بالاتری نسبت به مدل آنتروپی شانون با دقت (R² = 0.727, RMSE: 4.36, MAE: 3.34) می‌باشد. یافته‌های مدل جنگل تصادفی نشان داد که قسمت زیادی از منطقه مورد مطالعه دارای پتانسیل متوسط (22/26954 هکتار) و مساحت خیلی اندکی (61/205 هکتار) بدون پتانسیل آب زیرزمینی می‌باشد. از طرفی، نتایج مدل آنتروپی شانون نشان داد که قسمت اعظمی از منطقه مورد مطالعه دارای پتانسیل متوسط (05/24633 هکتار) و مساحت خیلی اندکی (12/1502 هکتار) بدون پتانسیل آب زیرزمینی می‌باشد.

نبی محمدی، بهروز ساری صراف، هاشم رستم زاده،
دوره 10، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده

امروزه به دلیل  گرمایش جهانی، خشکسالی و رخداد دوره های سرد و تنش های گرمایی، بررسی فرین های اقلیمی دارای اهمیت زیادی است. لذا در این پژوهش به  پیش­نگری بلند مدت تغییرات فرین های دمایی در شمال غرب ایران در دوره پایه (2014-1985) و سه دوره آینده نزدیک(2050-2021)، آینده متوسط(2080-2051) و آینده دور(2100-2081) پرداخته شد. بدین منظور از  2 شاخص­ حدی دمایی شامل تداوم دوره گرم (WSDI) و تداوم دوره سرد (CSDI) و آزمون روند من کندال (Maan-Kendall) جهت بررسی تغییرات استفاده شد. برای پیش­نگری تغییرات نمایه ها در دوره آینده  نیز پس از ارزیابی 7 مدل‌ گردش کلی  (GCMs) از سری مدل­های گزارش ششم (CMIP6)  از دو مدل بهینه تحت سه سناریوی  خط سیر مشترک اجتماعی- اقتصادی  شامل SSP3-7.0، SSP1-2.6  و  SSP5-8.5 بهره گرفته شد. توزیع فضایی روند تغییرات تداوم دوره گرم  در دوره پایه نشان داد که هسته بیشینه آن در جنوب و جنوبغربی منطقه قرار دارد و با حرکت به سمت شمال و شمال شرقی از میزان آن کاسته می شود.  تغییرات مکانی نمایه تداوم دوره سرد با هسته های بیشینه آن در نواحی غربی و اطراف دریاچه ارومیه و هسته های کمینه در نواحی مرکزی و شمالی منطقه مشخص می شود. بر اساس نتایج، میانگین تداوم دوره گرم و تداوم دوره سرد در دوره پایه به ترتیب برابر با 53/5 و 80/3 روز در سال است که  حداکثر و حداقل تداوم دوره گرم با 1/8 و 7/2 روز به ترتیب مربوط به  ایستگاههای پیرانشهر و پارس آباد و حداکثر و حداقل تداوم دوره سرد  نیز با 7/5 و 32/1 روز مربوط به ایستگاههای زرینه و مریوان است. بررسی روند تغییرات نیز نشان داد که در بیشتر ایستگاهها نمایه  WSDI دارای روند افزایشی است که این روند در برخی ایستگاهها معنی دار شده است ولی  نمایه CSDI دارای روند کاهشی و درهیچ کدام از ایستگاهها معنی دار نشده است.  ارزیابی مدل­های مختلف با شاخص­های خطاسنجی مختلف نیز نشان داد که مدل­های MRI-ESM2-0 و MPI-ESM1-2-L بهترین عملکرد را در شبیه­سازی فرین های دمایی در منطقه مورد مطالعه دارند. توزیع روند تغییرات در دوره آینده نیز نشان داد که نمایه WSDI  در بیشتر ایستگاهها و بر اساس هر سه سناریو به ویژه سناریوی SSP5-8.5  دارای روند افزایشی خواهد بود ولی روند CSDI در بیشتر ایستگاهها کاهشی و براساس سناریوهای SSP3-7.0 و SSP5-8.5 معنی دار خواهد بود.

هایده آراء، زهرا گوهری، هادی معماریان خلیل آباد،
دوره 10، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده

شناسایی پهنه‌های ماسه‌ای، ابزار مهمی برای برنامه‌ریزی در راستای توسعه پایدار به شمار می‌رود. با توجه به شرایط اقلیمی شهرستان  سرخس، پارامترهایی مانند خشک‌سالی، طوفان‌های گرد و غبار از یک طرف، توسعه اراضی کشاورزی و تبدیل مراتع به دیم‌زارهای کم بازده از سوی دیگر سبب پیش‌روی و توسعه این پهنه‌ها گردیده است. با توجه به هدف پژوهش، عوامل موثر و پویا مانند پوشش گیاهی، خشک‌سالی و تعداد روزهای گرد و غبار، به عنوان متغیرهای دینامیک و سایر پارامترهای طبیعی منطقه مانند زمین‌شناسی، شیب، جهت، پستی و بلندی و خاک به عنوان متغیرهای استاتیک ورودی به مدل انتخاب گردیدند. در مدل‌سازی از الگوریتم‌های جنگل تصادفی (RF) و شبکه عصبی پرسپترون (MLP) استفاده شد. برای ساخت مدل‌ها 8 لایه اطلاعاتی به عنوان متغیر پیش‌گو و متغیر وجود یا عدم وجود پهنه‌های ماسه‌ای بعنوان متغیر هدف تعیین گردید. ارزیابی الگوریتم‌های مدل‌سازی با استفاده از منحنی ROC انجام گردید. نتایج نشان داد که الگوریتم RF با سطح زیر منحنی بطور میانگین بیش از 90 درصد عملکرد بهتری نسبت به MLP با سطح زیر منحنی میانگین 75 درصد، داشته است. در رتبه‌بندی متغیرهای بکار رفته در مدل، متغیر پوشش گیاهی در همه دوره‌ها در رتبه اول قرار گرفت و پس از آن متغیر SPI در سال‌های 2000 و 2015 و متغیر DSI در سال‌های 2005 و 2010 در درجه دوم اهمیت قرار داشتند. در متغیرهای استاتیک استفاده شده در مدل، متغیرهای شیب و جهت از اهمیت کمتری نسبت به سایر متغیرها در همه دوره‌ها برخوردار و در رتبه پایین‌تری قرار گرفت.

 

صدیقه مظفری قره بلاغ، بهروز محمدی یگانه، مهدی چراغی،
دوره 10، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده

تأمین غذا جهت تحقق امنیت غذایی از اهداف مهم توسعه در تمامی کشورها تلقی می­شود، کاهش ناامنی غذایی برای دولت‌ها به­عنوان یک دستاورد مهم سیاسی و اجتماعی قلمداد می­گردد. یکی از اثرات ناامنی غذایی در نواحی روستایی بر روی تعداد مبتلایان و مرگ‌ومیر ناشی از همه‌گیری کرونا است. در همین راستا تحقیق حاضر به دنبال پاسخ به سؤالات زیر است که وضعیت ناامنی غذایی نواحی روستاهای موردمطالعه در چه سطحی قرار دارد؟ و ناامنی غذایی چه تأثیری بر توزیع فضایی مبتلایان و مرگ‌ومیر کرونا دارد؟ نوع تحقیق کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری این تحقیق تمامی روستاهای بخش مرکزی شهرستان زنجان است که به‌صورت تمام شماری این روستاها بررسی شده‌اند. روش گردآوری اطلاعات به‌صورت کتابخانه‌ای و روش تجزیه‌وتحلیل داده‌ها نیز به‌صورت آمار توصیفی و تحلیل فضایی است. یافته‌های تحقیق نشان می‌دهد، میانگین ناامنی غذایی روستاهای موردمطالعه برابر با ۳۶.08 درصد است، بالاترین میزان ناامنی غذایی مربوط به دهستان تهم با 40.76 درصد و کمترین میزان ناامنی غذایی مربوط به دهستان معجزات است. جهت تحلیل اثرات ناامنی غذایی بر مرگ‌ومیر ناشی از کرونا از رگرسیون وزن‌دار جغرافیایی استفاده شده است، بر همین مبنا بر اساس نتایج به‌دست‌آمده از این ابزار تحلیل فضایی، پهنا برابر با 172/0، مربع‌های باقی‌مانده برابر با 2836، عدد مؤثر برابر با 16.86، زیگما برابر با 5.64 و مقدار ضریب تعیین که میزان ارتباط خطی بین دو متغیر را اندازه‌گیری می‌کند برابر با 72/0 محاسبه شده است، بنابراین می‌توان گفت با افزایش ناامنی غذایی میزان مرگ‌ومیر ناشی از کرونا نیز افزایش پیدا می‌کند.

محمد صادق قدم خیر، رضا برنا، جعفر مرشدی، جبراییل قربانیان،
دوره 10، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده

در این مطالعه سعی شد که تأثیرگذاری رخداد گردوغبار در زمینه نوسانات و تغییرات روزانه میزان تابش خالص موج کوتاه دریافتی در سطح زمین استان خوزستان مورد بررسی قرار گیرد. در این راستا داده­های روزانه 6 ایستگاه سینوپتیک و کدهای گردوغباری و سرعت و جهت باد توأم با آن ها استخراج گردید. با استفاده از داده­های ایستگاهی 3 کیس گردوغبار فراگیر در سطح استان خوزستان و در ادامه با استفاده از دو شاخص گردوغباری محصول سنجنده MODIS یعنی شاخص انگستروم هواویزه ها (AEA) و شاخص عمق اپتیکال هواویزه­ها (AOD) وضعیت توزیع فضایی گردوغبار در سطح استان بررسی شد و با استفاده از داده های باز تحلیل شده تابش خالص موج کوتاه دریافتی (در ساعت 12 ظهر یا 09 UTC) پایگاه ECMWF ، تغییرات زمانی و مکانی میزان تابش دریافتی بررسی شد. نتایج حاصل از بررسی 3 کیس گردوغبار فراگیر در سطح استان (شامل 19  ژوئن 2012، 12 می 2018 و 22 جولای 2010) بیانگر آن بود که، ذرات آیروسل عموماً در بخش­های مرکزی، جنوبی و غربی استان (نواحی دشتی و پست استان) از نوع ذرات با اندازه متوسط (شاخص نمایی انگستروم بین 5/0 تا 1) و در بخش­های شرقی و شمال شرقی، از نوع ذرات درشت ( شاخص انگستروم کمتر از 5/0) بوده است. نتایج حاصل از تأثیرگذاری رخدادهای گردوغبار بر میزان تابش موج کوتاه دریافتی سطح زمین نشان داد که در رخداد گردوغباری 22 جولای 2010 شاخص نمایی انگستروم بیانگر حضور ذرات درشت در اتمسفر نزدیک سطح زمین و شاخص AOD نیز بیانگر حضور گردوغبار غلیظ در کل پهنه استان بوده است، میزان تابش خالص موج کوتاه دریافتی (در ساعت 12 ظهر یا 09 UTC) حدود 194 وات بر متر مربع ( حدود28 درصد) کمتر از میانگین همان ماه بوده است. این میزان افت در دو موج گردوغبار دیگر که مقادیر شاخص AOD  و شاخص انگستروم آن­ها بیانگر گردوغبار ریزتر و با غلظت کمتر بود، کمتر بوده است. در موج گردوغباری 19 ژوئن 2012، میزان تابش خالص موج کوتاه دریافتی تنها 5 درصد ( 25 وات بر متر مربع در ساعت 12 ظهر یا 09 UTC) کمتر از میانگین بلندمدت بوده است و این افت در رخداد گردوغباری 12 می 2018 برابر 28 وات بر متر مربع (حدود 4 درصد افت نسبت به میانگین همان ماه) بوده است.


صفحه 17 از 18     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به سامانه نشریات علمی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Spatial Analysis Environmental hazarts

Designed & Developed by : Yektaweb