جستجو در مقالات منتشر شده


47 نتیجه برای مخاطرات

اسماعیل نجفی، صیاد ایرانی هریس، فرشاد جعفری،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده

مخاطرات محیطی و بحران‌های بوم‌شناسی برآیند تعامل متغیرهای محیطی و محیط زیستی، اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاسی هستند. تحقق شاخص‌های توسعه پایدار در مقیاس‌های مختلف بین‌المللی، ملی و محلی قابل اعمال است. این امر در قالب مقیاس بین‌المللی، ضرورت ارتباط بین المللی را می‌طلبد. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و بر پایه مطالعات کتابخانه‌ا‌‌ی و میدانی است. در این پژوهش جمع‌آوری داده‌ها (در سال 1396) از طریق پرکردن پرسشنامه و مصاحبه رو در رو با مردم با حجم 384 نفر بوده و تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS انجام گرفته است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که در آزمون T-Test حکمروایی شایسته استان مازندران دارای امتیاز 78/2 است و در حد متوسط به پایین است، همچنین از میان شاخص‌های مربوط به حکمروایی شایسته در ارتیاط با تأثیر مخاطرات انسانی و طبیعی بر روی شاخص‌های توسعه پایدار که به طور بارز شامل شاخص‌های محیط‌زیستی، اقتصادی و اجتماعی است، شاخص‌های عدالت و برابری و مشارکت در استان مازندران  نسبت به سایر شاخص‌ها وضعیت بهتری را نشان می‌دهد و شاخص‌های شفافیت، و پاسخگویی و قانون محوری از دید مردم کم‌تر از حد متوسط ارزیابی شده‌اند و از این حیث دارای وضعیت مناسبی نیستند.

زهرا کیخا، جواد بذرافشان، سیروس قنبری، عالمه کیخا،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده

بلایای اتفاق افتاده در دهه های اخیر، بیانگر این است که جوامع و افراد در معرض مخاطرات، به صورت فزاینده ای آسیب پذیر شده اند، لذا تاب آوری اجتماعی ظرفیت تبدیل و تحول، تطبیق و سازگاری و توان مقابله با تنش و بحران های اجتماعی می باشد. هدف پژوهش حاضر تحلیل فضایی میزان برخورداری جامعه محلی از شاخص های اجتماعی مؤثر در تاب آوری در برابر مخاطرات محیطی در ناحیه سیستان بود. روش تحقیق به لحاظ ماهیت کاربردی و از حیث روش؛ توصیفی-تحلیلی با رویکرد کمی-پیمایشی مبتنی بر روش مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش شامل سرپرستان خانوار در 373روستا بود که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 189 نفر به روش تصادفی طبقه‌ای متناسب با حجم جامعه به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده های پژوهش از ابزار پرسشنامه استفاده گردید که روایی ابزارها به روش تحلیل عاملی تاییدی و پایایی ابزارها با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بررسی و تایید گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نیز در سطح آمار استنباطی از روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد تکنیک حداقل مربعات جزئی و  نرم افزار SMART PLS 3 استفاده گردید.یافته های پژوهش حاکی از آن است که براساس آماره های T و P ضریب مسیر ارتباط شاخص های اجتماعی با تاب آوری اجتماعی معنادار می باشد به گونه ای که مقدار T این مسیر برابر با 28/11 از مقدار بحرانی 58/2 بزرگتر بوده و مقدار P نیز کوچکتر از 05/0 می باشد. همچنین برای تحلیل فضایی عوامل اجتماعی مؤثر بر تاب آوری روستاهای موردمطالعه ازمدل WASPAS استفاده ‌شد که حاکی از آن بود که روستاهای شهرستان زهک، بیشترین میزان Qiو روستاهای شهرستان هامون  دارای کمترین میزان Qi  می باشند. بنابراین می توان نتیجه گرفت بین شاخص­های اجتماعی با تاب آوری روستاییان ارتباط معناداری وجود دارد و همچنین حجم اثر شاخص اجتماعی در حد زیاد می باشد و با توجه به اینکه روستاهایی که دارای Qi بیشتری هستند تاب آوری اجتماعی بیشتری دارند لذا می توان گفت روستاهای منطقه زهک از شاخص های تاب آوری اجتماعی بالاتری برخوردار می باشند.

 

ایرج قاسمی، شیدا ابراهیمی سلیمی،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده

توسعه گردشگری علاوه بر توجه به زیرساخت‌های این صنعت، نیازمند برنامه ریزی جامع و کامل عوامل ترغیب کننده و همچنین کاهش ریسک‌های محیطی و طبیعی درک شده از جانب گردشگران است. در میان مقاصد گردشگری مقاصد اکوتوریسم از اقبال قابل توجهی برخوردار است، که این امر موجب بروز مخاطرات و همچنین درک مخاطبان از احتمال وقوع خطر در این مناطق می‌گردد. کویر مرنجاب یکی از مقاصد پربازدید اکوتوریسم کویری است. از این رو مشکلات و مخاطرات بسیاری تهدیدکننده گردشگران می‌باشد. در این پژوهش سعی شده با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و میدانی عمده‌ترین مخاطرات طبیعی و محیطی کویر مرنجاب شناسایی و تجزیه و تحلیل شود. بدین منظور پس از شناسایی ریسک ها از طریق مصاحبه با خبرگان، پرسشنامه ای برای اولویت بندی جمع آوری گردید و سپس از طریق تکنیک FMEA ارزیابی و تحلیل صورت گرفت. طبق بررسی‌های انجام شده ازمیان معیارهای مخاطرات طبیعی و محیطی کویر به ترتیب باتلاق‌های کویری، زلزله و سیل بیشترین ریسک‌های تهدیدکننده گردشگران در مقاصد اکوتوریسم کویری هستند.بر اساس سطح بندی ریسک های بحرانی در میان دو گروه گردشگران ریسک های درک شده تفاوت بیشتری نسبت به ریسک های سطح دوم و معمولی دارند. مقاله پیشنهاد می‌دهد برای دو گروه برنامه متفاوتی تدوین شده و اقدامات لازم برای کاهش پیامدهای ریسک های درک شده توسط دو گروه انجام شود.
 

سعید فتحی، علی محمد خورشیددوست،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده

امروزه با توجه به رشد روزافزون جمعیت، جابه‌جایی آن و قرار گرفتن تعداد بیشتری از جمعیت در معرض انواع بلایا، ضرورت شناسایی مخاطرات بالقوه محیطی و تعیین پهنه‌های مخاطره‌آمیز در مناطق مختلف بیش‌ازپیش احساس می‌شود. با شناخت و ارزیابی مخاطرات هر منطقه قبل از وقوع آنها می‌توان به‌طور قابل‌توجهی از میزان خسارت‌ها کاسته و به توسعه پایدار منطقه‌ای دست‌یافت. بر همین اساس در پژوهش حاضر به تحلیل مخاطرات بالقوه محیطی در بخش سیلوانا شهرستان ارومیه با تأکید بر سه مخاطره سیلاب، زمین‌لغزش و زمین‌لرزه پرداخته‌شده است. منطقه مذکور به دلیل شرایط خاص جغرافیایی همچون موقعیت، تنوع ساختارهای توپوگرافی و اکولوژیکی، جمعیت متراکم و به‌طورکلی وجود عوامل زمینه‌ساز مخاطرات محیطی از استعداد بالایی برای وقوع مخاطرات محیطی برخوردار می‌باشد. جهت انجام تجزیه‌وتحلیل‌های موردنظر از روش تحلیل شبکه (ANP) و روش‌های فازی استفاده شده است و بدین‌منظور با بررسی عوامل مختلفی همچون توپوگرافی، اقلیم، زمین‌شناسی، هیدرولوژی، انسانی، تاریخی 12 عنصر شامل بارش، شیب، جهت شیب، لیتولوژی، نوع خاک، فاصله از گسل، تراکم آبراهه، سطح آبهای زیرزمینی، کاربری اراضی، فاصله از جاده، تراکم لغزش‌ها و لرزه‌خیزی به‌عنوان معیارهای موردمطالعه تعیین‌شده است. نتایج تحلیل شبکه حاکی از این است که که عناصر شیب، بارش، لیتولوژی و فاصله از گسل به‌ترتیب دارای بیشترین اهمیت بوده‌اند. تلفیق معیارها نیز نشان می‌دهد که قسمت‌های عمده‌ای در شمال غرب، غرب و جنوب منطقه در نواحی بسیار مخاطره‌آمیز واقع‌شده‌اند و 59 درصد از مجموع وسعت منطقه جزو مناطق پرخطر محسوب می‌شود. مطابق تحلیل خطرپذیری جمعیتی، 61 درصد از کل جمعیت منطقه در معرض حداقل یک مخاطره، 7 درصد در معرض دو مخاطره و 8 درصد جمعیت نیز در معرض سه مخاطره واقع‌شده‌اند و این به معنای خطرپذیری محیطی زیاد بخش سیلوانا است.
حسین راهی زهی، محمود خسروی، محسن حمیدیان‌پور،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده

استان سیستان و بلوچستان به دلیل موقعیت جغرافیایی تحت تأثیر بلایای طبیعی مختلف، ازجمله گردوغبار و غلظت زیاد هواویزه قرار دارد. هدف این پژوهش تحلیل فضایی و زمانی این مخاطره در گستره استان سیستان و بلوچستان می باشد.برای دستیابی به این هدف و واکاوی تغییرات زمانی و فضایی غلظت آیروسل، از محصول عمق نوری هواویزه (AOD) سنجنده مودیس ماهواره آکٌوا و تِرآ (MODAL2_M_AER_OD) با دقت مکانی 10×10 کیلومتر طی دوره آماری 2018-2000 در دوره گرم سال (ژوئن، جولای و اوت) استفاده شد. نتایج نشان داد، بیشینه مقدار غلظت هواویزه متعلق به نواحی همچون زابل، زهک، هیرمند، هامون، ایرانشهر، بمپور، حوضه جازموریان، چابهار و کنارک میباشد. به‌طور متوسط بیشترین تغییرات زمانی غلظت هواویزه مربوط به نواحی جنوبی استان شامل دشتیاری، پُلان و چابهار و کمترین تغییرات آن در نواحی شمالی پیشین، پٌلان، چابهار، کٌنارک و بمپٌور است. روند تغییرات این شاخص بر پایه روش ناپارامتریک من-کندال در دو سطح معنی‌داری ۹۵ و ۹۹ درصد به صورت پیکسل مبنا مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این بخش نشان داد که AOD در ماه‌های ژوئن، جولای و اوت (تابستان) در مناطق جنوبی استان تا حوالی شهرستان زاهدان مانند دلگان، ایرانشهر، بمپور، بزمان، میرجاوه، نوک‌آباد، زاهدان، نصرت‌آباد، زابلی، قصرقند، ایرندگان و دشت سیب و سوران دارای روندی مثبت و افزایشی و مناطق تقریباً شمالی استان همچون کورین، زابل، زهک، سیرکان (بم پشت)، هامون دارای روندی منفی و کاهشی می‌باشند.
 
دکتر شاهرخ پوربیرانوند،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده

البرز مرکزی به علت استقرار کلان شهر تهران از اهمیت خاصی در مطالعات مرتبط با سوانح طبیعی از جمله خطر لرزه ای برخوردار است. این اهمیت باعث توسعۀ شبکه ای نسبتاً متراکم از ایستگاههای GPS در این منطقه و مناطق همجوار شده است. در این مطالعه از درون‌یابی بردارهای سرعت  GPS بر روی یک شبکه مستطیل شکل و محاسبۀ کرنش در مرکز هر سلول برای مطالعۀ تغییرات آهنگ کرنش در گستره البرز مرکزی استفاده شد. نتایج دلالت بر تغییرات مکانی در محورهای اصلی آهنگ کرنش ژئودتیکی در منطقه و همچنین تغییر در آهنگ کرنش مساحتی (اتساع) در قسمتهای مختلف البرز مرکزی دارد که در تلفیق با جهت گیری گسلهای اصلی منطقه، واقعیت‌های مهمی را دربارۀ سازوکار حرکت گسلها آشکار نمود. بی‌هنجاری‌های مشاهده شده در این کمیتها، با لرزه‌خیزی و حرکتهای راندگی و راستالغز بر روی گسلهای مهم منطقه تطابق معنی داری را نشان داده و افراز دگرشکلی را در البرز مرکزی و نواحی پیرامون که به دلیل اعمال تنش های تکتونیکی مایل بر گسلها و صفحات شکستگی های ضعیف از پیش موجود رخ می دهد، مورد تایید قرار دادند. بی هنجاری های مثبت مشاهده شده در نقشۀ آهنگ کرنش مساحتی یا اتساع بیانگر مکان های مستعد مخاطرات لرزه ای می باشند.
محمدرضا جعفری، شمس اله عسگری،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده

یکی از عوامل وقوع مخاطرات محیطی، تغییر الگوی جریان آب سطحی در دشت­ های سیلابی به دنبال احداث شبکۀ­های پخش سیلاب است. هدف از این تحقیق، تهیه نقشه پهنه­ بندی مناطق آسیب­ پذیر ایستگاه پخش سیلاب دشت موسیان در استان ایلام بعد از اجرای پروژه آبخوان­داری در این دشت می­باشد. برای تهیه این نقشه، پنج عامل مؤثر در تغییر الگوی جریان شامل طبقات ارتفاعی، شیب، جهت جریان، سازندهای زمین ­شناسی و تغییرات کاربری اراضی مورد بررسی قرار گرفت. سپس در محیط GIS به هر طبقه از عوامل مذکور بر مبنای دامنه صفر تا 10 امتیاز داده شد و لایه­ های وزنی مربوطه ایجاد گردید. در ادامه با تلفیق لایه­ های وزنی ایجاد شده، نقشه پهنه­بندی آسیب­ پذیری منطقه بر مبنای 5 طبقه خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد ایجاد شد. نتایج نشان داد مهمترین عامل تهدید و ایجاد خطر، تمرکز آبراهه­ ها در پشت خاکریزهای حساس به فرسایش است. همچنین محدوده مورد مطالعه از نظر آسیب ­پذیری شامل سه کلاس با ریسک متوسط، زیاد و خیلی زیاد است و به­ترتیب 16، 62 و 22 درصد سطح منطقه را شامل می­شود. عرصه پخش سیلاب و بالادست، مناطق خطرخیز و اراضی پائین­دست آن آسیب­پذیرترین قسمت ­های حوضه از نظر وقوع سیلاب و نهشته ­های رسوبی می­باشد.
زهرا مصفایی، علی جهانی، محمدعلی زارع چاهوکی، حمید گشتاسب میگونی، وحید اعتماد،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده

شناسایی کامل مخاطرات و اولویت‌بندی آن‌ها در جهت عدم آسیب به طبیعت از اولین گام‌های مدیریت منابع طبیعی می‌باشد. لذا معرفی یک سیستم جامع قابل ارزیابی، درک و ارزشیابی، درجهت کنترل مخاطرات ضروری می‌باشد این پژوهش با هدف مدلسازی و پیش‌بینی میزان مخاطرات محیطی به دنبال افزایش تخریب در محیط‌های طبیعی به کمک شبکه عصبی مصنوعی (ANN) انجام گرفت. به این ترتیب تعداد 600 نمونه خاک و پوشش گیاهی در واحدهای همگن اکولوژیک برداشت شد. نمونه‌های خاک با روش ترانسکت نواری به توجه به عمق خاک و در چهار پروفیل (cm5،10،15،20) تهیه شد. نمونه های گیاهی نیز با روش سطح حداقل و با استفاده از پلات‌های مربع 2 2 با توجه به نوع، تراکم و پراکنش پوشش گیاهی برداشت شد. نمونه‌برداری در دو زون امن و سایر استفاده‌ها مدل‌سازی با کمک ANN در محیط متلب انجام شد. مدل بهینه پرسپترون چندلایه با دو لایه پنهان، تابع تانژانت سیگموئید و 19 نورون در هر لایه و ضریب تبیین 90/0 انتخاب شد. نتایج آنالیز حساسیت نشان داد، رطوبت وزنی خاک در شدت کاهش تنوع زیستی و ریسک سیل و همچنین افزایش ریسک انقراض گونه‌های اندمیک منطقه اثرگذار خواهد بود، و پس از آن وزن مخصوص ظاهری و حقیقی و تخلخل خاک و فاصله از جاده نقش کلیدی در تخریب پوشش گیاهی، افزایش سیل و افزایش ریسک انقراض پوشش گیاهی را دارند. لذا پیشنهاد می‌شود اقدامات مرتبط با احیای خاک و پوشش گیاهی در این پارک به منظور کاهش تخریب‌های آتی هرچه سریعتر انجام شود.
غلامرضا مقامی مقیم،
دوره 8، شماره 4 - ( 11-1399 )
چکیده

 اهداف: هدف اصلی و کلی این تحقیق شناسایی مخاطرات طبیعی تهدید کننده  پارک ملی و منطقه حفاظت شده سالوک  بود. در این راستا براساس فرضیات این تحقیق علاوه بر هدفی اصلی سه هدف جزئی نیز برای آن تعیین گردید. در اهداف جزئی شناسایی خطرات ناشی از شرایط آب و هوایی، ژئومورفولوژیکی و هیدرولوژیکی مدنظر می باشد.
‌روش پژوهش: این تحقیق با روش میدانی و کتابخانه ای و به شیوه تحلیلی توصیفی انجام شد. هدف مطالعات میدانی شناسایی گونه‌های گیاهی و جانوری این پارک و منطقه حفاظت شده بود که با استفاده از مصاحبه با محیط بانان، مردم ساکن در روستاهای مجاور پارک، نتایج سرشماری های انجام شده توسط سازمان محیط زیست انجام شد. در مطالعات کتابخانه ای مفاهیم و تعاریف مرتبط با محیط زیست و مخاطرات طبیعی از کتاب های موجود در کتابخانه­‌ها، اسناد سازمان محیط زیست استخراج گردید. جهت مطالعه آب وهوای منطقه از آمار ایستگاه های هواشناسی منطقه استفاده شد.
یافته‌ها: مطالعات اولیه این فرض را تداعی­نمود که ممکن است مخاطرات آب و هوایی، ژئومورفولوژیکی و هیدرولوژیکی مهمترین مخاطرات طبیعی این پارک باشند. براساس مطالعات انجام شده، مخاطرات آب‌وهوایی شامل خشکسالی،  سرمازدگی و یخبندان تاثیرات بیشتری در منطقه مورد مطالعه دارند. مخاطرات ژئومورفولوژیکی این پارک ناشی از فرایندهای دینامیک بیرونی ازجمله حرکات­دامنه­ای لغزش و ریزش و فرسایش  است در مرتبه دوم قرار می گیرد و مخاطرات هیدرولوژیکی به خصوص سیلاب های رودخانه ای در شرق این پارک در دره رودخانه روئین و مخروط افکنه های جنوبی این پارک در رده سوم قرار می‌گیرند.
نتیجه‌گیری: مهمترین نتیجه حاصل از این پژوهش این است که مخاطرات طبیعی این پارک به صورت طبیعی به عنوان یک عامل تعدیل کننده اکولوژیکی عمل می‌نمایند. و این مخاطرات زمانی می‌تواند بر این پارک اثرات زیانبار داشته باشند که با دخالت‌های منفی انسانی در تعامل باشند اما اگر با اقدامات مثبت انسانی همسو باشند اثرات آنها تأثیر مخرب قابل توجهی در این پارک نخواهند داشت.
دکتر رئوف مصطفی‌زاده، وحید صفریان زنگیر، خدیجه حاجی،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده

تصادفات جاده‌ای برآیندی از ترکیب رفتار راننده، وضعیت جاده، وسیله نقلیه و عوامل محیطی است. بنابراین یکی از مؤثرترین مواردی که می‌تواند به‌عنوان راهکاری مناسب در کاهش تصادفات، تخلفات و افزایش ایمنی در رانندگی مورد استفاده قرار گیرد، شناسایی دقیق پارامترهای مؤثر بر تصادفات و ارزیابی تأثیر آن‌ها می‌باشد. در سال‌های اخیر توجه به مسئله تعیین تأثیر عناصر آب و هوایی بر روی شدت و تعداد تصادفات جاده‌ای افزایش یافته است. بررسی ارتباط بین رخداد تصادفات جاده‌ای و عناصر جوی در جاده برون‌شهری شهرستان گرمی- اردبیل (محور برزند) است. در این راستا، تأثیر عناصر اقلیمی (میزان بارش، دمای حداقل و تعداد روزهای یخبندان) بر تصادفات جاده‌ای در رویداد سوانح مخاطره‌آمیز مورد ارزیابی قرار گرفت. آمار کل تصادفات محور برزند از اداره پلیس‌راه استان اردبیل طی دوره آماری (1394-1390) و نیز آمار ایستگاه هواشناسی شهرستان گرمی در طی یک دوره 11 ساله مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این راستا ارتباط آماری با استفاده از نرم‌افزار برنامه‌نویسی R صورت گرفت و تحلیل‌های آماری انجام شد. نتایج تحلیل عناصر اقلیمی بیان‌گر این است که اکثر تصادفات در محور برزند، در فصل زمستان اتفاق افتاده است که با آمار تعداد روزهای یخبندان و نیز حداقل دمای مطلق مطابقت دارد. براساس نتایج، بیش‌ترین همبستگی مثبت و معنی‌دار در سطح 1 درصد (43/0R2=) میان آمار تلفات جانی و تعداد روزهای یخبندان بوده است. علاوه بر این میان دمای حداقل مطلق و تعداد تلفات جانی و افراد مجروح نیز رابطه معکوس معنی‌دار وجود دارد. در نتیجه، وضع نامطلوب جاده‌ای ناشی از عناصر اقلیمی را می‌توان در تشدید آمار تصادفات مؤثر دانست. بر این اساس، ارائه راهکارهای مناسب در تغییر رفتار منجر به کاهش تصادفات مجروحی را می‌توان در حوزه تنظیم قوانین و مقررات مدنظر قرار داد.
دکتر علیرضا محمدی، دکتر لطف اله ملکی، قاسم فتحی،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده

مدل­ های تحلیل فضایی به ارائه الگو و راهکار واحدی برای حل مسائل مختلف حوزه مطالعه­ ای می پردازد، یکی از کاربردهای این مدل­ ها در سنجش مخاطرات شهری است. در سال­ های اخیر با وقوع بحران­ های مختلف در جوامع شهری، سیستم مدیریت­ شهری و طرح­های توسعه­ ای در پی دسترسی به الگوهای پیشگیری و مقابله با این بحران­ ها هستند، هدف این پژوهش مرور ادبیات پیرامون کاربرد مدل های تحلیل فضائی در سنجش مخاطرات شهری  به شیوه فراتحلیل است، بنابراین این پژوهش با بررسی و جمع­ بندی مقالات خارجی انجام­ یافته(جامعه آماری پژوهش) در رابطه با این موضوع در پی شناسائی، تجزیه و تحلیل و جمع­بندی راهکارهای پیشینه ­های مورد بررسی است. بحث جامعه آماری با چهار سنجه استاندارد تحلیل فضائی، شامل: توصیف و شناسائی پراکندگی مخاطرات، استدلال پراکندگی مخاطرات، درون­یابی و برنامه­ریزی فضائی صورت می­گیرد. جامعه آماری پژوهش، تحقیقات و مقالات نمایه شده در پایگاه ­های علمی Sciencdirect، Willey، Web of Science در بازه سال 2021-2000 است که از بین 99 مقاله، 78 مقاله به شیوه غربال­گری مطابق اهداف و شاخص ­های پژوهش انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفته ­اند. تحلیل به دو صورت آمار توصیفی در نرم ­افزار SPSS و آمار استنباطی در نرم ­افزار جامع فراتحلیل CMA2 صورت گرفت. برای پاسخگویی به سوالات پژوهش که بدنبال چگونگی کاربرد هر یک از این چهار مولفه در پژوهش­ های گذشته است، محقق برای هر مولفه به سنجش اندازه اثر(شاخص اندازه اثر r)، سوءگیری انتشار تحقیقات(آماره­های QوI2)، ناهمگونی تحقیقات(آزمون رگرسیون ایگر، تعداد ناکامل بی­ خطر و اصلاح و برازش دووال توئیدی) و متغیرهای تعدیل­ کننده در تحقیقات بررسی شده است. نتایج حاکی از آن است که درمجموع در مولفه توصیفات پراکندگی مخاطرات، اغلب تحقیقات در مدل ­های بکار برده شده خود نتوانسته ­اند توصیف عمومی ملموس و مناسبی را ارائه دهند، اما در مولفه­ های استدلال پراکندگی، درون­یابی و برنامه­ریزی فضایی مخاطرات شهری بنا به نمره میانگین اندازه اثر، مدل­ های کاربردی بکار برده شده در تحقیقات به طور نسبی توانسته­ اند با مدل کاربردی تحلیل فضایی در تحقیقشان توجیه مناسب و نتایج ملموسی ارائه بدهند.
خانم سوسن حیدری، دکتر مصطفی کریمی، دکتر قاسم عزیزی، دکتر علی اکبر شمسی پور،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده

شناخت الگوهای مکانی رخداد خشکسالی نقش مهمی در پایش، پیش‌آگاهی و پیش­بینی، مقابله، کاهش آسیب­پذیری و افزایش سازگاری با این مخاطره دارد. هدف پژوهش شناسایی پراکنش مکانی و تحلیل الگوهای مکانی سالانه، فصلی و ماهانه شدت­های خشکسالی ایران است. با این هدف، استخراج شدت­های خشکسالی­ از دادههای بارش ماهانه بازکاوی شده (ERA5) مرکز پیش‌بینی میان مدت اروپا (ECMWF) در بازه زمانی 2021-1979 و شاخص ZSI انجام شد. برای دستیابی به هدف تحقیق و تبیین الگوی مکانی حاکم بر فراوانی شدت­های خشکسالی (بسیارشدید، شدید، متوسط و ضعیف) از روش­های آمار فضایی مانند خودهمبستگی موران جهانی، شاخص انسیلن محلی موران و لکه­های داغ استفاده شد. نتایج شاخص موران جهانی نشان داد که با افزایش شدت، پراکنش مکانی پدیده خشکسالی خوشه­ای شده است. توزیع مکانی شاخص موران محلی و لکه­های داغ نیز این امر را تأیید می­کنند. تضاد بسیار واضح در خوشه‌های محلی رخداد بالا (پایین) و همچنین لکه‌های داغ (سرد) خشکسالی‌های شدید (بسیار شدید) سالانه در جنوب، جنوب‌شرق و شرق دیده شد. در فصل پاییز خشکسالی‌های ضعیف تا بسیارشدید، جهت­گیری جنوب­شرقی- شمال­غربی دارند. اما در فصل بهار و زمستان الگوی مکانی خشکسالی بسیارشدید برعکس خشکسالی شدید و متوسط است. با وجود تغییرپذیری نسبتاً بالای بیشینه خودهمبستگی فضایی مثبت خشکسالی­های شدید و بسیارشدید ماهانه، الگوی مکانی آن‌ها تقریباً مشابه است.  تشکیل خوشه‌های مکانی خشکسالی‌های شدید و بسیار شدید در شمال‌غرب، شمال­شرق و به‌ویژه سواحل­خزری، هشدار جدی در مورد مدیریت منابع آب به‌خصوص برای فعالیت‌های مبتنی بر رخداد بارش، مانند کشاورزی است.
 
دکتر محمد مهدی حسین زاده، دکتر علیرضا صالحی پور میلانی، خانم فاطمه رضائیان زرندینی،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده

سیل به ­عنوان یکی از مخرب­ترین و مهم­ترین بلایای طبیعی می­باشد که براساس آمارهای سالیانه خسارات زیاد جانی و مالی را به خود اختصاص می­دهد. یکی از اقدامات کلیدی، شناخت مناطق دارای پتانسیل وقوع سیلاب می­باشد. در این پژوهش احتمال وقوع سیلاب رودخانه نکارود واقع در استان مازندران با استفاده از تحلیل تصمیم­­ گیری چند معیاره (MCDA) مطالعه شده­ است. باتوجه به روش، از 4 معیار اصلی شامل ارتفاع، شیب، فاصله از رودخانه و کاربری اراضی در این پژوهش استفاده شده ­است. پس از آماده­ سازی معیارها، هرمعیار به صورت نزولی در 9 کلاس ارزش­ گذاری و  با توجه به تاثیر هر معیار در احتمال وقوع سیلاب طبقه­ بندی شدند. سپس شاخص وزن نرمال­ شده (NWI) محاسبه شد و نقشه نهایی پهنه­ بندی پتانسیل خطر وقوع سیلاب با تلفیق معیارها به روش وزن­دهی خطی (WLC) در 5 طبقه تهیه گردیده­ است. نتایج بدست آمده، نشان می­دهد که، حدود 982.58 کیلومتر مربع (51.42 درصد) از دو طرف رودخانه نکارود دارای پتانسیل احتمال خطر زیاد و خیلی­زیاد وقوع سیلاب است. قسمت ورودی شهر نکا و محدوده­ هایی که دارای کاربری مسکونی و زراعی هستند، به دلیل تراکم بالای شبکه آبراهه و همینطور شب 6 تا 10 درجه  دارای بیشترین میزان خطر می­باشند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان­ می­دهد که تحلیل تصمیم­­ گیری چند معیاره ، روشی سریع و کم هزینه برای استفاده در تهیه نقشه­ های پهنه ­بندی احتمال وقوع سیلاب در حوضه ­های فاقد اطلاعات هیدرومتری می­باشند.
 
دکتر عبدالمجید احمدی، دکتر عبدالکریم ویسی،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده

مخاطره زمین­ لغزش خسارات قابل توجهی به اموال، موجودات زنده و پروژه ­های مهندسی در همه مناطق کوهستانی وارد می­کند. هدف از این پژوهش ارزیابی عوامل مؤثر در وقوع زمین ­لغزش و تهیه نقشه حساسیت آن در حوضه آبخیز ورن­سرا می­باشد. به منظور پهنه­ بندی خطر زمین ­لغزش با استفاده از شاخص انتروپی، ابتدا محدوده ­های لغزش مشخص گردید، سپس عوامل مؤثر در وقوع حرکات دامنه­ای در محیط نرم ­افزار ArcGIS تهیه و نقشه حساسیت زمین‌لغزش منطقه موردمطالعه تهیه گردید. اولویت ­بندی عوامل مؤثر با استفاده از شاخص انتروپی شانون نشان داد که لایه ­های شیب، کاربری اراضی، انحنای سطح، شاخص رطوبت توپوگرافی و شاخص موقعیت توپوگرافی بیشترین تأثیر را در وقوع زمین‌لغزش منطقه داشته اند. همچنین پهنه ­بندی حساسیت زمین­لغزش با مدل مذکور و ارزیابی دقت آن با استفاده از منحنی ROC بیانگر دقت خیلی خوب مدل (6/79 درصد) با انحراف استاندارد 0228/0 برای منطقه موردمطالعه است. نقشه پهنه­ بندی گویای آن است که پهنه ­های کم­ خطر فقط 13 درصد از منطقه را در برمی­گیرند و بیش از 56 درصد منطقه در پهنه با خطر زیاد زمین‌لغزش قرار دارد که حاکی از پتانسیل بالای منطقه در رخداد زمین­لغزش است. ساخت و ساز با فاصله از خطوط گسلی، آبراهه­ها و سازند آسماری پرشیب و ایمنی مسیرهای ارتباطی مهم­ترین اقدامات برای کاهش میزان خسارات ناشی از زمین‌لغزش در حوضه آبخیز ورن­سرا است.
فرزین محمودی پاتی، حامد قادرمزی، لیلا مفاخری،
دوره 10، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده

مخاطرات محیطی به ­عنوان پدیده ­های اجتناب ناپذیری هستند که همواره با خطرات جدی و بحران همراه بوده و از موانع اصلی توسعه، به­ خصوص توسعه پایدار روستایی به حساب می­ آیند. هدف پژوهش حاضر بررسی مدیریت ریسک مخاطرات طبیعی در نواحی روستایی بخش مرکزی شهرستان تویسرکان است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و براساس طرح تحقیق توصیفی- تحلیلی است و ازنظر ماهیت، تحلیلی- اکتشافی محسوب می‌شود. داده ­های پژوهش به صورت میدانی و از طریق مصاحبه و مشاهده مستقیم جمع ­آوری شده است. جهت تحلیل داده­ ها از روش­های توصیفی از جمله فراوانی و میانگین در محیط نرم­ افزار اکسل و جهت تحلیل داده ­های فضایی از نرم ­افزار GIS استفاده شده است. همچنین برای تحلیل کیفی مصاحبه و پرسش­ های باز پژوهش از تحلیل تماتیک استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می­ دهد که مهمترین مخاطره طبیعی در روستاهای بخش مرکزی شهرستان تویسرکان سرمازدگی باغات گردو است و این مخاطره بر روی درآمد و مهاجرت تأثیر گذاشته است. همچنین نتایج حاکی از آن است که مهمترین راهکارهای جامعه محلی جهت کاهش اثرات مخاطره سرمازدگی در باغات گردو، عبارتنداز: اصلاح ژنتیکی درختان، استفاده از فناوری­های جدید، کاشت گونه ­های مقاوم به سرما، آبیاری درختان در فصل سرما و روشن کردن آتش در زمانی که احتمال سرمازدگی وجود دارد. به طور کلی تغییرات آب و هوایی و تحولات محیطی در نواحی روستایی موجب بروز مخاطرات طبیعی متعددی شده است که بر روی معیشت جامعه روستایی تأثیر چشمگیری دارد. جهت کاهش اثر این مخاطرات و مدیریت ریسک این نوع مخاطره ­ها، استفاده از فناوری­های نوین و ابزارهای جدید در نواحی روستایی، یک ضرورت انکار ناپذیر است.
 

سعیده کوهستانی، بیژن سیاف زاده، عبدالرضا سروقد مقدم، مهدی شریفی،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده

با افزایش تعداد کارخانه­های فرآیندی به دلیل نیاز جوامع بشری به محصولات این کارخانه­ها، دسته جدیدی از حوادث ناشی از انواع خرابی‌های رویداده در آنها و تاثیر مخرب این رویدادها بر روی جوامع و محیط زیست و اقتصاد مشاهده شده است. افزایش حوادث ناشی از تاثیر مخاطرات طبیعی بر روی صنایع و تحمیل هزینه بسیار به جوامع و دولت­ها، و آسیب­پذیری بالای صنایع مذکور و نواحی شهری به این دسته از رویدادها، نیاز به توجه به این دسته از رویدادها را بیشتر نمود. با اینحال همچنان در بسیاری از مناطق دنیا به این موضوع آنچنان که باید پرداخته نشده است و همچنان با این دیدگاه که احتمال وقوع این قبیل حوادث بسیار ناچیز می­باشد از پرداختن به آن و همچنین تعریف و پذیرش مسئولیت در برابر آن شانه خالی می­شود و این درحالیست که فراوانی و توسعه روزافزون این رویدادها نشان داده شده است.  در این مقاله با اتکا به آمارهای موجود به ارزیابی و مقایسه تبعات مخاطرات طبیعی منجر به رویداهای طبیعانه پرداخته می­شود. منظور از رویدادهای طبیعانه، حوادث فناورانه ناشی از مخاطرات طبیعی می‌باشد که به عنوان رویدادهایی با پیامد بالا و احتمال پایین در نظر گرفته می‌شوند و می‌توانند یک ناحیه وسیع را تحت تاثیر قرار دهند و منجر به حوادث بزرگ و زنجیره وار شوند. بعد از معرفی و دسته بندی رویدادهای طبیعانه، مقایسهای از توزیع و تبعات این رویدادها در ایران و جهان بر اساس مقالات و تحقیقات موجود صورت پذیرفته است. این تحقیقات نشان می‌دهد که بر خلاف مخاطرات طبیعی به رویدادهای طبیعانه در کشور توجه لازم نشده است. این در حالیست که هم تنوع کارخانه‌ها و سازه‌های صنعتی در ایران بسیار زیاد است که شرایط موجود و نیز روال تعمیر و نگهداری آنها مناسب نیست و هم بررسی آمار جمع آوری شده در این تحقیق نشانگر پتانسیل بالای وقوع حوادث فناورانه در کشور می­باشد. در نهایت برای گام اول در راستای افزایش سطح آمادگی برای رویدادهای طبیعانه مرور تجارب موثر جهانی توصیه می­شود.  شناسایی و دسته بندی این صنایع، تدوین اطلاعاتی که در گزارشات ایمنی آنها باید وجود داشته باشد و نیز بررسی سناریوها و لحاظ کردن اثر دومینویی پیشنهاد شده و توصیه‌هایی در این راستا مدون شده‌ است.

خانم سمانه ریاهی، دکتر امیر صفاری، دکتر سید موسی حسینی، دکتر علی احمدآبادی،
دوره 11، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده

به منظور برنامه‌ریزی، مدیریت و بهره‌برداری از منابع آب و زمین، آگاهی نسبت به تغییرپذیری فضایی منابع هم­چنین درک رفتار پاسخ حوضه به منظور مدل‌سازی فرآیندهای فیزیکی نقش اساسی بسیار مهمی دارد. حوضه قم­رود به دلیل قرارگیری در مناطق خشک و نیمه خشک  و شرایط اقلیمی و ژئومورفولوژی خاص، مستعد سیلاب­های ناگهانی می­باشد. به دلیل کمبود داده­های هیدرومتری و توپوگرافی با دقت بالا در حوضه، استفاده از مدل­های هیدرولیکی منجر به نتایج دقیقی از ویژگی­های هیدرولیکی سیلاب نمی­شود. در چنین شرایطی،  روش­های  که مبتنی بر ویژگی­های ژئومورفولوژیک حوضه ­باشد، می­تواند کمک کننده باشد. روش مورد استفاده در این مقاله روش اشل متغیر سیل (VFS)  می­باشد که  ویژگی­های هیدرولیکی رودخانه را با مشخصات ژئومورفیک حوضه به منظور برآورد عمق آب در رودخانه ناشی از سیلاب با دوره بازگشت­های مختلف را ترکیب می­کند. میزان عمق آب برای دوره بازگشت مختلف دو، پنج، ده، بیست و پنج، پنجاه و صد سال مورد بررسی قرار گرفت در هر دوره بیشترین میزان عمق آب در قسمت­های نزدیک به خروجی و کمترین میزان عمق آب در قسمتهای بالادست رودخانه می­باشد. بررسی­ها نشان می­دهد که ارتباط مستقیمی بین میزان عمق آب و مساحت زیرحوضه وجود دارد. نتایج این تحقیق می­تواند برای حوضه های فاقد آمار هیدرومتری و توپوگرافی با دقت بالا به منظور برآورد سرعت اوج و عمق سیلاب مورد استفاده قرار گیرد.
 
مریم محمدلو، جمشید عینالی، کوهزاد رئیس پور، محمدجواد عباسی، قمر عباسی،
دوره 12، شماره 1 - ( 5-1404 )
چکیده

هدف: شهرستان طارم به دلیل ویژگی‌‌های طبیعی و جغرافیایی در معرض مخاطرات طبیعی چون سیل، زلزله و حرکات دامنه‌‌ای است. با توجه به گردشگرپذیری این منطقه، توجه به امر کنترل و مدیریت ریسک ناشی از آن، ضروری است که جهت تحقق این امر مهم شناخت و الویت‌‌بندی مخاطرات طبیعی موجود و  پهنه‌‌بندی آن‌‌ها اولین گام در این زمینه می‌‌باشد.
روش پژوهش: در این پژوهش، در ابتدای امر در راستای شناسایی مخاطرات غالب و میزان اهمیت پیامدهایشان چک لیست و ماتریس ریسک تهیه شد و برای اخذ اجماع گروهی نظرات قابل اعتماد از پرسش‌‌نامۀ دلفی (10 نفر از متخصصان طی سه مرحله) در محدوده استفاده شد. همچنین، برای تعیین وزن و اولویت‌‌بندی معیارها از روش تحلیل سلسله مراتبی شبکه‌‌ای (ANP)؛ استفاده گردید. سپس با ترکیب لایه‌‌های مخاطرات موجود و اوزان حاصل از فازی‌‌سازی در نرم‌‌افزار (Arc GIS)، میزان آسیب‌‌پذیری مخاطرات طبیعی مقاصد گردشگری محدودۀ مورد مطالعه به تفکیک هر مخاطره در قالب نقشۀ پهنه‌‌بندی ارائه شد.
یافته‌ها: در این پژوهش، در راستای بررسی وضعیت آسیب‌‌پذیری سه مخاطرۀ سیل، زلزله و حرکات دامنه‌‌ای به واسطۀ وزن‌‌دهی و فازی‌‌سازی معیارها، نقشۀ آسیب‌‌پذیری هر مخاطره تولید و میزان آسیب‌‌پذیری مقاصد گردشگری در برابر آن مخاطرات مشخص شد.
نتیجه‌گیری: نتایج نشان دهندۀ آن است که در روند تحلیل آسیب‌‌پذیری منطقه، مخاطرۀ سیل، زلزله و حرکات دامنه‌‌ای به ترتیب از بیشترین و کمترین میزان اهمیت برخورداند. همچنین نتایج پهنه‌‌بندی نشان ‌‌می‌‌دهد که بیشترین آسیب‌‌پذیری سیل در محدودۀ مقصد گردشگری شهر چورزق، لار، سرخ‌‌آباد، محور شیرین‌‌سو- سیاه‌‌ورود و کردآباد است. از منظر مخاطرۀ زلزله، مقاصد گردشگری شهر آببر با میزان آسیب‌‌پذیری خیلی زیاد و پس از آن شهر چورزق، روستای ده بهار و ناحیۀ آبشار هشترخان در روستای لار دارای آسیب‌‌پذیری زیاد هستند و از منظر مخاطرۀ حرکات دامنه‌‌ای، به ترتیب؛ محور شیرین‌‌سو- سیاه‌‌ورود، ناحیۀ ولیدر و ناحیۀ آبشار هشترخان در روستای لار  و منطقۀ سرخ‌‌آباد در معرض بیشترین آسیب‌‌پذیری هستند.

دکتر سمیرا محمودی، معصومه نوروزی نژاد،
دوره 12، شماره 46 - ( 6-1404 )
چکیده

آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی در برابر مخاطرات محیطی، توجه به تاب آوری در سطح محلی را ضروری می سازد. پژوهش حاضر با هدف اولویت بندی عوامل موثر بر تاب آوری کالبدی-محیطی و نهادی دهستان دیوشل انجام شده است. رویکرد پژوهش حاضر، توصیفی-تحلیلی و پیمایشی می باشد. جمع­آوری اطلاعات به دو صورت اسنادی و میدانی (پرسشنامه کارشناسی) صورت گرفته است. جامعه آماری تحقیق، دهیاران دهستان دیوشل است که تعداد آن ها 16 نفر می باشد. با استفاده از تکنیک DEMATEL و ANP، اطلاعات به دست آمده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بر اساس نتایج روش ANP، زیرمعیارهای رعایت حریم معابر و حفظ هویت بومی و فرهنگی در ساخت و سازهای جدید بیشترین اثرگذاری را بر تاب آوری محدوده مورد مطالعه دارند. همچنین در شاخص کیفیت معابر، زیرمعیار رعایت حریم معابر؛ در شاخص کیفیت دسترسی به خدمات و زیر ساخت ها، کیفیت دسترسی به خدمات رفاهی و اداری؛ در شاخص سرپناه، وجود پناهگاه عمومی مستحکم در مواقع بحرانی؛ در شاخص کیفیت مساکن و ساخت و سازها، حفظ هویت بومی و فرهنگی در ساخت و سازهای جدید؛ در شاخص کیفیت محیط، جمع آوری و دفع زباله؛ در شاخص کیفیت کاربری اراضی، مکانیابی مناسب کاربری ها؛ در شاخص بستر نهادها، وجود سازمان­های اداری و موسسات برای کمک به مردم؛ و در شاخص روابط نهادها، همکاری نهادها در تسهیل قوانین و دادن اعتبارات به مردم بیشترین اثر را بر تاب آوری کالبدی- محیطی و نهادی دارند.
دکتر سعیدمحمد صبوری، دکتر سیدامیرحسن گرکانی،
دوره 12، شماره 46 - ( 6-1404 )
چکیده

هدف: بررسی رخداد فرونشست زمین در کشور و میزان درمعرض قرارگیری سکونتگاه های روستایی در برابر پدیده فرونشست زمین می باشد.
روش پژوهش: در پژوهش حاضر مبتنی­بر بررسی‌ها و مطالعات کتابخانه‌ای و مشاهدات و برداشت‌های میدانی بوده است. با استفاده از اطلاعات دریافتی از سازمان نقشه­برداری کشور، نقشه پهنه­های فرونشستی کشور و درجه خطر هر کدام از پهنه­ها شامل خطر بسیارکم، کم، متوسط، زیاد و بسیارزیاد ترسیم گردیده و نقشه های مذکور با موقعیت مکانی روستاها مقایسه شده است.
یافته‌ها: باتوجه به تحلیل داده­های موجود و دردسترس تعداد 302 روستا درمعرض خطر بسیارزیاد، تعداد 768 روستا درمعرض خطر زیاد و تعداد 834 روستا در پهنه­ خطر متوسط و تعداد 573 روستا در پهنه با خطرکم قرار دارند. به لحاظ درصد وزنی میزان حدود 4 درصد روستاهای کشور درگیر مخاطره فرونشست با خطر متوسط تا بسیارزیاد بوده که از نظر تعداد 1904 روستا درگیر مخاطره با درجه متوسط تا بسیارزیاد هستند و تعداد 573 روستا نیز با درجه خطر کم درگیر مخاطره هستند.
نتیجه‌گیری: بیشترین توزیع استانی روستاهای در معرض خطر فرونشست کشور با درجه بسیارزیاد در استان­های البرز، تهران، خراسان­رضوی، قزوین، کرمان، گلستان و همدان می­باشد و بیشترین توزیع استانی با درجه زیاد در استان­های آذربایجان­غربی، اصفهان، البرز، تهران، خراسان­رضوی، سمنان، قزوین، کرمان، گلستان، آذربایجان­ شرقی، همدان و یزد می­باشد. همچنین بیشترین توزیع استانی روستاهای درمعرض خطر فرونشست کشور با درجه متوسط در استان­های آذربایجان­شرقی و غربی، اصفهان، البرز، تهران، سمنان، قزوین، کرمان، گلستان، مازندران، مرکزی، هرمزگان، همدان و یزد می­باشد.

صفحه 2 از 3     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به سامانه نشریات علمی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Spatial Analysis Environmental hazarts

Designed & Developed by : Yektaweb