بیدل، بیشازآنکه احساسات خود را در شعر بیان کند، از شعر برای بیان اندیشه بهره میبرد. جریان تند اندیشه در نگاه او به پدیدههای طبیعی و توصیف عناصر طبیعت سریان دارد. ازآنجاکه ذهن او انباشته از معنا و مفاهیم عرفانی است، به هرچه مینگرد، رنگوبوی عرفان میگیرد و بر زبان او جاری میشود. او هنر را شامل کمال و فضایل اخلاقی دانسته و بهکمک آن به بیان قابلیتهای انسان و طبیعت پیرامونش پرداخته است. در این پژوهش، با نگاهی توصیفی و تحلیلی، به جایگاه نمادین کوه در مثنوی طور معرفت بیدل پرداخته شده و تصویرهایی که در آن عنصر طبیعی کوه بهگونهای هنرمندانه با مفاهیم و معانی عرفانی ارتباط یافته بررسی شده است. نخست تصویرها مشخص و طبقهبندی شدهاند، سپس نماد کوه در طور معرفت بیدل برجسته شده و معانی عرفانی نهفته در آن تبیین شده است. یافتهها نشان داد که مفاهیم نهفته در نمادهای آب، آتش و خاک، در یک مجموعه منسجم، در نگاه بیدل سیر استعلایی عارفانه از پایینترین مرتبه به بلندترین جایگاه را دارند و این عناصر با نماد کوه ارتباط مفهومی دارند.