|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
8 نتیجه برای غزلیات
سید احمد پارسا، دلارام مهدوی، جلد 19، شماره 71 - ( 9-1390 )
چکیده
مطالعات ردهشناسی زبان حاکی از آن است که میان مقولههای نحوی و معنایی-منظوری رابطهای مستقیم وجود ندارد. بخشی از دشواریهای مفاهیم ادبی نیز در گرو عدم اطلاع از معانی ثانوی مقولههای معنایی- منظوری جملات است. هدف پژوهش حاضر بررسی این جنبهها در غزلیات شمس است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است و دادهها با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا، به روش کتابخانهای و سندکاوی بررسی شده است. جامعه آماری این پژوهش 3229 غزل و حجم نمونه براساس فرمول کوکران 264 غزل است. نتیجه نشان میدهد که مولانا از 27 کارکرد از مجموع 35 کارکرد ثانوی مورد نظر در این پژوهش استفاده کرده است. تحلیلهای آماری نشاندهنده این است که پربسامدترین کارکردهای ثانوی به ترتیب تعجب، نهی، استفهام انکاری، ملامت، نفی و استفهام تقریری است که بهکارگیری یا عدم بهکارگیری برخی از کارکردها بهگونهای به هماهنگی یا عدم هماهنگی آنها با جهانبینی مولانا بستگی دارد که در مقاله بررسی شده است.
علیرضا نبیلو، جلد 21، شماره 74 - ( 3-1392 )
چکیده
بررسی تقابلهای دوگانه در آثار هنری و ادبی توجه برخی زبانشناسان، اسطورهشناسان، روایتشناسان و نشانهشناسان معاصر را به خود جلب کرده است. آنها بر این عقیدهاند که از این منظر به درک و دریافت بهتری از آثار ادبی میتوان دست یافت.
در این پژوهش با نگاهی دیگر به اشعار خواجه شمسالدین محمد حافظ، به بررسی تقابلهای دوگانه یا زوجهای متقابل ـ بهعنوان یکی از عناصر محوری اشعار اوـ خواهیم پرداخت و چنانکه دیده میشود، غالب غزلهای حافظ از این ویژگی برخوردارند. برای این غرض 100 غزل از مواضع مختلف دیوان او انتخاب شد. در این غزلها 637 مورد تقابل دوگانه، یعنی در هر غزل تقریباً 4/6 مورد، دیده شد. این تقابلهای دوگانه در سه بخش واژگانی و لفظی (35%)، معنایی و فکری (54%) و ادبی (11%) دستهبندی شدهاند. زوجهای متقابل معنایی در اشعار حافظ بسامد بیشتری دارند. برخی از این زوجهای متقابل زیرشاخه مفاهیم کلانی است که در دیوان خواجه کاربرد بالایی دارند، تقابلهایی نظیر زهد و شادنوشی، نقص و کمال، تهیدستی و توانگری و... . حافظ ازطریق این تقابلها غزلهای خود را تشخّص خاصی داده و سبک شعری خود را از دیگران متمایز کرده است.
رحیم افضلی راد، عباس ماهیار، جلد 24، شماره 80 - ( 6-1395 )
چکیده
علمای معانی پرسش را طلب امری میدانند که بر گوینده مجهول است و غرض آن را طلب اخبار دانستهاند، اما یادآور میشوند که گاهی جملههای پرسشی بر معانی ثانویه دیگری دلالت میکنند. در کتابهای معانی اغراض ثانویه جملههای پرسشی با اختلاف بیشوکم ذکر شده که عمدتاً برپایه جملههای قرآن کریم بوده است. متأخران نیز نمونههایی فارسی دربرابر آن اغراض ذکر و به کارکردهای ثانوی دیگری از پرسش اشاره کردهاند. سعدی ازجمله شاعرانی است که در غزل بهطور گسترده از پرسش برای تمهیدات بلاغی سود جسته است. این پژوهش با بررسی و کشف اغراض ثانویه پرسش در غزلیات سعدی نشان میدهد که سعدی در غزل برای اظهار کدام اغراض از پرسش بهره گرفته است تا، علاوهبر توسعه دانش اغراض ثانویه، بیان کند که اغراض ثانویه جملههای پرسشی به همان مواردی محدود نیست که در کتابهای معانی قدما و متأخّران آمده است. چون سعدی در غزل از ساختارهای ویژه گفتار برای القای ظرایف معنایی و اهداف بلاغی استفاده کرده است، نگارنده با مطالعه آن به بازاندیشی اغراض ثانویه جملههای پرسشی در زبان فارسی میپردازد.
پژوهش حاضر برپایه مطالعات کتابخانهای و با روش توصیفیـتحلیلی صورت گرفته و یافتهها براساس تحلیل محتوا بررسی شده است. جامعه آماری پژوهش 714 غزل و حجم نمونه براساس فرمول کرجسی و مورگان 238 غزل است که بهشیوه تصادفی منظّم انتخاب شد. نتیجه نشان میدهد که سعدی به 45 غرض ثانوی در پرسش توجه داشته و اظهار معانی متعدد بهطور توأمان نیز در یک جمله صورت گرفته است.
مسعود روحانی، محمد عنایتی قادیکلایی، جلد 24، شماره 81 - ( 12-1395 )
چکیده
تقابلهای دوگانه از مفاهیم و مؤلفههای اساسی در ساختارگرایی و نظریات زبانشناسی و نشانهشناسی است که در باورهای کهن بشری ریشه دارد. یکی از عملکردهای بنیادین ذهن آدمی خلق تقابلهاست که در ادبیات و هنر نیز دیده میشود. بررسی تقابلهای دوگانه در آثار ادبی باعث درک بهتری از این آثار میشود. این مقاله به بررسی تقابلها در غزلیات عطار نیشابوری پرداخته است. دقت در یکصد غزل برگزیده از عطار نشان داد که شالوده بسیاری از این غزلها تقابل دوگانه است و حتی در بعضی ابیات، دو، سه یا چهار تقابل وجود دارد؛ گویی عنصر تقابل موتور محرک غزل عطار است. با بررسی این غزلها، 843 تقابل دیده شده که 47 درصد (396مورد) از نوع واژگانی، 5/35 درصد (298مورد) معنایی و 5/17 درصد (149مورد) از نوع ادبی است و در هر غزل حدود 4/8 تقابل وجود دارد که این موضوع بسامد فراوان این نوع واژگان را نشان میدهد. مهمترین دلایل توجه عطار به تقابلهای دوگانه چنین است: ضمیر ناخودآگاه شاعر، اهمیتدادن به مسائل اخلاقی و دینی، توجه به مفاهیم عرفانی، تأثیر محیط اجتماعی و توجه شاعر به مسائل زیباییشناختی و موسیقایی. بههرروی، تقابلهای دوگانه یکی از شاخصههای سبکی غزلهای عطار بهشمار میآید که کارکرد معنایی و زیباییشناختی دارد.
علی حیدری، بهنوش رحیمی هرسینی، جلد 26، شماره 85 - ( 11-1397 )
چکیده
یکی از ویژگیهای سبکی غزل حافظ تکرارِ بخشی از معنی مصراع نخست در مصراع دوم است. شناخت او از روابط بلاغی و معنایی واژگان به او این امکان را داده که بتواند، بدون گرفتارشدن در قید تکرار لفظی، معنی را تکرار کند. یکی از روشهایی که او را در رسیدن به این هدف یاری بخشیده، جانشینکردن مفاهیم در دو پاره از بیت، با توجه به روابط بلاغی بین آنهاست. مفهوم جایگزینشده، علاوهبراینکه بر مفهوم نخست (مبدلمنه) یا قسمتی از معنی آن دلالت دارد، معنی اصلی خود را نیز حفظ میکند. این روش را اصطلاحاً "بدل بلاغی" نامیدهایم. در این پژوهش، روابط مختلفی که میان طرفین جانشینی وجود دارد، با استناد به سه مبحث سنتی معانی، بیان و بدیع در علم بلاغت دستهبندی شده است. نحوه چینش بدلهای بلاغی در ابیات حافظ متنوع است. گاهی چند مفهوم را در بیت جانشین یکدیگر کرده و چندین بدل بلاغی آفریده است. گاهی میان دو مفهوم چندین رابطه بلاغی ایجاد کرده و بر دامنه معنی افزوده است و گاهی نیز یک مفهوم را جایگزین چند مرجع کرده که این ارجاعات متعدد سبب ایهام و چندمعنایی شده است. در ادامه، تعدد و تنوع بدلهای بلاغی در ابیات حافظ، با ذکر نمونههایی، دستهبندی و تشریح شده است. بسامد روابط بلاغی در طرفین جانشینی در سه حوزه علم بلاغت به این ترتیب است: معانی 3%، بیان 69% و بدیع 28%. حدود یکسوم از ابیات حافظ دارای بدل بلاغی است. این بسامد بالا این شگرد را بهمثابه یکی از ویژگیهای سبکی حافظ معرفی میکند.
یدالله بهمنی مطلق، منصوره هوش السادات، جلد 27، شماره 87 - ( 10-1398 )
چکیده
ترکیبات باهمآیند در زبانشناسی به زنجیرهای از واژهها گفته میشود که با یکدیگر همنشین میشوند و یک سازه معنایی تشکیل میدهند؛ مانند ترکیبات وصفی و اضافی. نوآوری در این حوزه یکی از وظایف اصلی شعر خلاق و ماندگار است. غزلیات شمس یکی از آثار برجسته ادب فارسی است که ترکیبسازی از مشخصههای بارز سبکی آن محسوب میشود. مولانا برای بیان اندیشه والا و عرفانی خود به آفرینش صدها سازه نو زبانی پرداخته و از انواع هنجارگریزی بهره گرفته است تا تنگنای موجود واژگان را وسعت بخشد یا از آوردن واژهها و ترکیبات تکراری بپرهیزد. در میان آثار او، غزلیات شمس نمونهای تمامعیار از جوشش اندیشه محسوب میشود. در بافت غزلهای او صدها ترکیب وصفی نو مانند «اندیشه کژمژ»، «خیال بادشکل»، «بهانههای زرین» و ترکیبات اضافی نو چون «اوباش خیالات»، «جهان رنگ و بو»، «ترهزار دل» یافت میشود که به بررسی و تحلیل نیاز دارد. نوآوریهای مولانا به ترکیبات وصفی و اضافی محدود نمیشود و گونههای مختلف سازههای نو در قالب اشتقاقات و ترکیبات اسمی، صفتی، قیدی و فعلی نو در غزلیات او یافت میشود، اما در این جستار صرفاً به بررسی و تحلیل این نوع از نوآوریهای او پرداخته شده است. یافتهها نشان میدهد مولانا با استفاده از این ترکیبات کنایهها و استعارههای نو و بدیعی در زبان فارسی خلق کرده و علاوهبر توانمندسازی زبان با پرهیز از کاربرد ترکیبات و واژههای تکراری بر جاذبههای آن افزوده و اندیشههای بیاننشدنی خود را در قالب زبان به تصویر کشده است.
حسین اتحادی، جلد 30، شماره 92 - ( 3-1401 )
چکیده
غالب دهلوی یکی از مشهورترین شاعران سبک هندی در قرن سیزدهم است. ازنظر برخی منتقدان، او از گروه شاعرانی است که کلامشان غالباً مبهم و پیچیده است. در پژوهش حاضر، بهروش توصیفیـتحلیلی، مهمترین بخش آثار غالب، که مجموعه غزلیات او است، برای روشنشدن عوامل ابهام، از منظر زبانی بررسی و تحلیل شده است. نتایج نشان میدهد که ابداع ترکیبات مختلف وصفی، حذف بخشی از جمله، برخی سهوهای لغوی و نحوی و بهویژه برقرارکردن تنازع میان کلمات، مؤلفههایی هستند که مایه ابهام کلام غالب شدهاند. ازاینمیان، کاربرد ترکیبات تازه و برقراری تنازع را، بهدلیل کاربرد زیاد، میتوان از ویژگیهای سبکی غالب محسوب کرد. ازمنظری دیگر، علاقه زیاد شاعر به ارائه مضامین تازه و پیچیده سبب شده است تا ترکیبات تازه اسمی، قیدی و بهویژه وصفی زیادی ابداع کند.
فرزاد بالو، رضا رضاپور، جلد 31، شماره 95 - ( 8-1402 )
چکیده
هایدگر، در پی درک معنای هستی، به تحلیل امکانات وجودی دازاین میپردازد و در بین این امکانات به ارتباط زبان و هستی اهتمام ویژهای میورزد. او، در کنار سخنگفتن/ تکلم، سکوت را نیز یکی از امکانهای زبان میداند. بنابر باور هایدگر، سکوت زبانی توانایی این را دارد که بسیار گستردهتر از سخنگفتنِ صرف سبب آشکارگی هستی شود. این آشکارگی هستی و نیوشیدن ندای هستی در سکوت، به آن خاصیتی تفسیری میبخشد که هایدگر آن را هرمنوتیک نامیده است. ازآنجاکه در میراث عرفانی ما، مولانا جلالالدین در غالب غزلها از سکوت و خموشی سخن میگوید، نگارندگان این مقاله، بر آناند که در پرتو تلقیای که هایدگر از مفهوم سکوت دارد، میتوان سویههای تازهای از مفهوم سکوت و خموشی را در غزلیات شمس گشود و ویژگی تفسیری و هرمنوتیکی آن را در این گزارهها نشان داد: «از بیجهانی دازاین تا فنای سالک بهمعنای عام و پیوند آن با سکوت»، «از گذار دازاین از موقعیت زبانی تا فنای زبانی سالک بهمعنای خاص و پیوند آن با سکوت»، «هرمنوتیک سکوت و دریافت گفتار اصیل از دازاین تا سالک»، و «سکوت هرمنوتیکی مولانا و دریافت گفتار اصیل». مولانا با طرح سکوت اصیل زمینهای فراهم میآورد تا جان و جهان هستی به سخن درآید و کاستی و نارسابودن زبان تدارک یابد و پرده از اسرار عالم برگرفته شود. توجه به وجه هرمنوتیکی سکوت در غزلیات شمس جستار حاضر را از پژوهشهای موجود متمایز میکند.
|
|
|
|
|
|