|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
2 نتیجه برای شوق
رامین محرمی، جلد 18، شماره 68 - ( 4-1389 )
چکیده
شوق یکی از احوال عرفانی است که در غیبت معشوق پدید میآید و در حضور او باید از بین برود. در متون منظوم و منثور عرفانی، تداوم شوق در عین وصل نیز دیده میشود. برخی از عرفا عقیده دارند در وقت وصال و حضور معشوق، شوق افزون و به اشتیاق تبدیل میشود. تداوم شوق یا تبدیل آن به اشتیاق در حضور معشوق، ناشی از بیپایان بودن سیر فیالله، بیکرانه بودن جمال معشوق، محدودیت ظرفیّت عاشق و خوف از زوال وصال میتواند باشد. معشوق هزاران جلوه دارد و عاشق در هر منزل به وصال جلوهای از جمال او میرسد؛ لذا نسبت به یک جلوه واصل، ولی نسبت به جلوههای دیگر مشتاق محسوب میشود. نیاز مداوم عاشق به معشوق و بینیازی معشوق نیز سبب تداوم شوق در حضور معشوق میشود. با پایان یافتن «سیرالی الله»، «سیر فی الله» آغاز میشود که به دلیل بیکرانه بودن جمال و جلال معشوق، این سیر پایانی ندارد، لذا وصال کامل در مقام «سیر فی الله» هیچوقت حاصل نمیشود و عاشق همیشه باقی میماند.
حسن ذوالفقاری، جلد 22، شماره 77 - ( 9-1393 )
چکیده
یکی از بنمایههای داستانهای عاشقانه جنگجویی معشوق است. در تاریخ اسطورهای و افسانهای ایران نام زنان و معشوقههایی چون گلشاه، سروخرامان، گردآفرید، عذرا و سنمبر را مییابیم که درکنار عاشقان خود به صحنه نبرد آمده و چون مردان جنگجو از آنها دفاع میکردند. این آثار بازمانده حماسههای بزرگ یا بازآفرینی آنهاست و چنان در رمانسهای عیاری و عاشقانه بسامد دارند که بهصورت بنمایه درآمدهاند. در این مقاله میکوشیم درکنار معرفی این منظومهها و معشوقان آنها، کنشهای این زنان جنگجو را نشان دهیم و معلوم کنیم که معشوقان در تمام منظومهها منفعل نبودهاند.
ده داستان تحت بررسی در این مقاله عبارتاند از: بانوگُشَسْبْنامه، رابعه و بکتاش، سهراب و گردآفرید، شاهدخت ایرانی از هزارویکشب، حیدربیک و سمنبر، قهرمان قاتل، گردیه و خسرو پرویز، ورقه و گلشاه، وامق و عذرا، همای و همایون.
|
|
|
|
|
|