حسین محمدی،
جلد ۲۷، شماره ۸۶ - ( ۴-۱۳۹۸ )
چکیده
چکیده
دو تمدن کهن ایران و هند، بهدلیل روابط دیرینه فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، شناختی نسبی از هویت یکدیگر داشتهاند که در طول زمان صیقل خورده، تکمیل و گاهی نمادین شده است. بیگمان، برای شناخت تاریخ ایران و هند عصر باستان و چگونگی روابط این دو ملت، ناگزیر از دریافتن تصویر تاریخی هند در فرهنگ ایران هستیم. بررسی اسطوره، حماسه و شعر، ما را در رسیدن به واقعیتهای تاریخی یاری میرساند. شاهنامه این قابلیت را دارد که بیانکننده تاریخ و فرهنگ ایران و هند باشد.
در این پژوهش برآنیم تا با روش توصیفیـتحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای، به این پرسش اصلی پاسخ دهیم که اصولاً فردوسی در شاهنامه تا چه حد از منابع تاریخی و متون پهلوی تبعیت کرده است. نوشتار نشان میدهد که فردوسی از منابعی که در دست داشته تبعیت کرده و در قسمتهای مربوط به عصر ساسانیان با کارنامه اردشیر بابکان، یادگار زریران و خداینامک اختلاف مهمی ندارد.