|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
2 نتیجه برای زبان دین
دکتر مصطفی ذوالفقارطلب، دکتر محمد جمالی، جلد 29، شماره 90 - ( 4-1400 )
چکیده
زبان بهعنوان یکی از مؤلفههای مهم فرهنگ هر جامعه در تبادل اندیشههای مختلف، نقش اساسی ایفا میکند. از سوی دیگر، دانش فقه بهعنوان یکی از علوم شرعی کاربردی، رسالت استنباط احکام شرعی عملی مکلفان را بر عهده دارد. توصیف و تحلیل عناصر زبانی فارسی در متون کهن فقهی و آثار فقهی آن، هدف این پژوهش است. این نوشتار با روش توصیفی و تحلیلی، ضمن استقرا، نمونههایی از واژهها و عناصر زبان فارسی در متون برگزیده کهن فقهی را به دست میدهد، برخی ویژگیهای زبانی، دستوری و نحوی این نمونهها تحلیل میکند و برخی ویژگیهای برجسته نظیر کاربرد توأمان واژههای فارسی وعربی، تغییر ساختار نحوی جمله، و تغییر معنایی، تحول واجی و آوایی و تحریف واژههای فارسی در منابع کهن فقهی عربی و فارسی را دقیقتر بررسی میکند.
نتایج این پژوهش حاکی از آن است که زبان فارسی در میان زبانهای غیرعربی در متون کهن فقهی از جایگاه ویژهای برخوردار است؛ بهطوریکه اغلب واژههای غیرعربی در این متون از زبان فارسی اقتباس و معرّب شدهاند. در کنار منابع کهن فقهی به زبان عربی، اندک منابع ارزشمند کهن فقهی به زبان فارسی نیز وجود دارند که بهعنوان نمونههایی از کاربرد زبان فارسی بهعنوان زبان دین از ارزش بیمانندی برخوردارند. این بررسی میدهد که اغلب مؤلفان متون کهن فقهی عربی که از زبان فارسی اثر پذیرفتهاند، از دیار فارس یا آشنا به زبان فارسی بوده و یا فقهای عربزبانی بودهاند که زندگی اجتماعی مسلمانان فارسیزبان در آثار آنان تجلی یافته است. در پژوهش حاضر به دو بخش از این آثار فقهی دقیقتر پرداخته شده است. نخست، حکم ترجمه فارسی قرائت سوره «فاتحه» در نماز که مذاهب فقهی در این مسئله دارای سه دیدگاه متمایز هستند. با بررسی ادله و مستندات این دیدگاهها، دیدگاه تفصیلی ناظر بر جواز ترجمه فارسی سوره فاتحه در حالت عدم توانایی بر قرائت درست و عدم جواز آن در حالت توانایی بر قرائت درست، دیدگاه برگزیده است. دیگر، دیدگاه فقهی جاری ساختن طلاق به زبان فارسی که در این مسئله دو دیدگاه متمایز وجود دارد. قول برگزیده در این مسئله، دیدگاه ناظر بر صحت و امکان فقهی وقوع طلاق به زبان هر قومی است.
ناصرقلی سارلی، اکرم قربانی چراغتپه، جلد 31، شماره 94 - ( 3-1402 )
چکیده
پژوهشگران عرفان و تصوف اسلامی شکلگیری زبان تصوف و گفتمان عرفانی را از جنبههای بسیار مهم تاریخ تصوف شمردهاند؛ بهویژه تمایز تدریجی زبان تصوف از زبان دین و تبدیل آن به گفتمانی مستقل موضوع پژوهشهای ارزشمندی بوده است. پژوهشگران نشان دادهاند که تجربه عرفانی و تفسیر قرآنی ابتدا از هم جداییناپذیر بودهاند و زبان تجربه عرفانی صرفاً از واژگان قرآنی بهره میبرده است، اما بهتدریج، تجربه عرفانی استقلال میپذیرد و از زبان قرآنی/زبان دین جدا میشود و زبانی خاصّ خود پدید میآورد. از ویژگیهای واژگانی زبان قرآن/دین، بهرهگیری از تقابلهای دوگانی است. تقابلهایی چون بهشت/دوزخ، خیر/شر، دنیا/آخرت اساس آموزههای دینی و قرآنی را میسازند و در متون اهل تصوف نیز با بسامد بالا بهکار میروند. کاربرد تقابلهای دوگانی در متون اهل تصوف از تقابلهای دوگانی دینی بسیار فراتر میرود و بهویژه در کتابهای تعلیمی تصوف، اصطلاحات جدید فراوانی برمبنای تقابل دوگانی شکل میگیرد. یکی از وجوه تمایز زبان تصوف، واسازی تقابلهای دوگانی است. این واسازی هم در تقابلهای دوگانی زبان دین و هم در تقابلهای برساخته در زبان اهل تصوف اعمال میشود. این واسازی شکلها و جنبهها گوناگون و متفاوتی دارد و تحلیل آن میتواند ما را با خلاقانهترین و نوآورانهترین ابعاد جهانبینی و تجربه عرفانی صوفیان آشنا سازد. این ابداع زبانی که در نوبودن و یگانگی تجربه عرفانی ریشه دارد، نشانه اصالت آن تجربه است. در این پژوهش، واسازی و فرارفتن از تقابلهای دوگانی را در یک پیکره از خلاقانهترین سخنان اهل تصوف که از متون نثر فارسی فراهم آمده است بررسی کردهایم. با تحلیل و طبقهبندی شکلهای گوناگون این واسازی و فرارفتن نشان دادهایم چگونه این ویژگی، به زبان اهل تصوف نوعی خصوصیت شعری و هنری میبخشد و آن را در جایگاهی کاملاً متمایز نسبت به متون دینی و زبان اهل شریعت قرار میدهد. فرارفتن از تقابلهای دوگانی با ویژگی پارادوکسی زبان اهل تصوف ارتباط نزدیکی دارد و امکان بیان تجربههای پیچیدهتری را برای اهل تصوف فراهم میآورد.
|
|
|
|
|
|