|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
4 نتیجه برای درخت
علی تسلیمی، طیبه کریمی، جلد 24، شماره 80 - ( 6-1395 )
چکیده
رئالیسم وهمی اصطلاحی در مکتبهای ادبی است که نام روسیه و نویسنده بزرگ آن داستایفسکی را تداعی میکند. این سبک میان نویسندگان ایرانیای هم گسترش یافت که ازطریق ترجمه با آثار نویسندگان جهان بهویژه روسیه آشنایی کسب کرده بودند و بهدلایل فرهنگی زمینه و آمادگی پذیرش چنین روشی را داشتند. رئالیسم وهمی نظریهای نو در مکتبهای ادبی است که در بطن خود واقعیت و وهم و گمان را درهم میآمیزد و درحین پرداختن به واقعیت بیرونی، واقعیت را برمبنای درون انسان به تصویر میکشد. همین سبب میشود که خواننده در شناخت حقیقت دچار تردید و دودلی شود. دربین نویسندگان ایرانی، خسرو حمزوی بیشاز دیگران به این سبک گرایش دارد و رمان شهری که زیر درختان سدر مرد یکی از بهترین رمانهای این نویسنده است که رگههای رئالیسم وهمی را بهوفور میتوان در آن یافت. در این رهیافت رمان شهری که زیر درختان سدر مرد براساس رئالیسم وهمی بهروش توصیفی ـتحلیلی بررسی میشود
رحمان ذبیحی، جلد 25، شماره 82 - ( 6-1396 )
چکیده
در سخن شاعران متفکر بنمایههایی هست که علاوهبر کثرت تکرار و وسعت کاربرد، با جهانبینی و منظومه دانشهای گوینده ارتباط دارد. از اینجمله، بنمایه درخت در دیوان و آثار منثور ناصرخسرو است که با دستِکم 177بار کاربرد در مرکز مضامین و تصاویر حکیمانهای قرار گرفته که ریشه آنها به باورهای دینی و اعتقادات فلسفی و کلامی شاعر بازمیگردد. بنمایه درخت در آثار ناصرخسرو غالباً در دو محور مهم بهکار رفتهاست: نخست، تصویر دنیا در هیئت درخت، و انسان بهصورت میوه و ثمر آن؛ و دیگر، تصویر انسان بهصورت درخت، و تصویر خصال نیک او در صورت میوههای شیرین و سودمند و تصویر صفات ناپسند او در هیئت میوههای تلخ و زیانبار. در پژوهش حاضر، ضمن جستوجو در زمینهها و سرچشمههای این بنمایه، ابعاد گوناگون آن بررسی و تحلیل شدهاست. نتیجه تحقیق جایگاه ویژه و منحصربهفرد درخت را در ذهن و ضمیر شاعر و تأثیرپذیری او را در ایجاد مضامین و تصاویر مربوط به آن از معارف اسلامی و آثار اسماعیلیه و اقران آنها نشان میدهد.
حمیدرضا قربانی، محمد خدادادی، جلد 32، شماره 96 - ( 2-1403 )
چکیده
درخت در شعر فارسی اهمیت ویژهای دارد. عناصر فرهنگی، دینی، اسطورهای، اخلاقی، عرفانی، و سیاسی گزارههایی متأثر از درخت دارند. درخت بعد از آب و خورشید پدیدهای مهم است که عناصر و موقعیتهای ویژۀ ادبی از آن آفریده میشود. با ظهور حوادث مختلف سیاسی در سدۀ اخیر ازیکسو و خلق اندیشهها و سبکهای متعدد هنری، ازسویدیگر، شیوههای خلاقانۀ پیوند پدیدههای طبیعی با عناصر انسانی برجسته شده است. تصویر درخت در شعر نو جلوهای تازه و چندجانبه یافته است. شاعران نوپرداز نقشهای ویژهای به عناصر غیرانسانی میبخشند و از این میانه درخت همزادی انسانگونه است که تحولات جامعه انسانی را در قامت خود نشان میدهد. در پژوهش حاضر، با تحلیل و توصیف شواهد شعری به روش کتابخانهای در اندیشۀ شاعران منتخب، آشکار شد که درخت نمودار ناکامیهای شخصی، عشقورزی، واسطۀ ادراک، شاخص آزادی، معرف زیستبوم، نماد، تصویر مجسم مرگ و نیستی، انعکاس استبداد و نماینده انکار موجودیت انسان در حاکمیت استبداد است.
آقای غلامرضا پیروز، خانم حورا عادل، آقای غریبرضا غلامحسینزاده، خانم فتانه محمودی، جلد 32، شماره 97 - ( 11-1403 )
چکیده
شعر و نقاشی دو مسیر متفاوت برای خلق آثار هنری است که همواره روابط بسیار نزدیک آنها مورد توجه پژوهشگران تاریخ هنر و منتقدان ادبی بوده است. سهراب سپهری هنرمندی است که در هر دو حوزۀ شعر و نقاشی طبعآزمایی کرده و آثاری از خود به جا نهاده است؛ از همین رو پژوهش حاضر با گزینشی هدفمند از مجموعه نقاشی درختان و هشت کتاب سپهری و با تمرکز بر انگارۀ درختان در هر دو رسانه، به مطالعۀ تطبیقی و بینارشتهای این آثار بر مبنای نظریۀ آیکونولوژی پانوفسکی میپردازد؛ تا با افق دید گستردهتری به تحلیل و تبیین جنبههای مختلف ساختاری و معناشناختی آیکونهای مشترک جهت کشف ویژگیها و ارتباطات بین جهان شعری و هنر نقاشی او بپردازد. پرسش پژوهش این است که چرا و چگونه انگارۀ درخت در دو نظام زبانی و بصری متفاوت عمل میکند؟ رویکرد سپهری به عنصر درخت در شعر و نقاشی در مفاهیمی همچون پویایی و ایستایی، زندگی و مرگ، ریشهداری و بیریشهگی، بابری و بیبری، باز بودن و بستهبودن، انفصال و اتصال در تقابل با هم است و گاهی در مضامینی همچون غریب بودن و حس تعلیق به یکدیگر نزدیک میشود. نتیجۀ این پژوهش نشان میدهد، سپهری در ترسیم تصویر درخت و فضای آن زیر تأثیر پارادایم جریان نقاشی مدرن ایران قرار دارد که اساساً در آن فضا انقباضی و بدون گستره، تیره و یأسآلود است و از همینرو درختها در نقاشی او بیشتر در جهت گسست عمل میکنند در جهت انفصال با جهان و جوهر هستی حرکت میکنند و میتواند تمثیلی از دنیای عینی سپهری باشد؛ اما تصویر درخت در اشعار او دنبالهرو همان مفاهیم غالب (نماد شادابی، طراوت، سرزندگی) به دور از نشانههای رتوریک و ساحت ضمنی غریب در سطح معمول ادبیات فارسی است و بهگونهای تبیینکننده جهان آرمانی شاعر است.
|
|
|
|
|
|