|
|
|
|
|
 |
جستجو در مقالات منتشر شده |
 |
|
2 نتیجه برای خواب
محبوبه حیدری، جلد 16، شماره 62 - ( 8-1387 )
چکیده
خواب پدیدهای ذهنی است که برای صوفیه به عنوان وسیلهای جهت ارتباط با جهان معنا، از اهمیت ویژهای برخوردار است. خواب در متون صوفیه شیوهای است منحصر به فرد برای بیان و معرفی بسیاری از مضامین و اندیشههای کلیدی تصوف. خوابها از نظر عرفا دارای بار دینی و معنایی ویژهای هستند. خواب دیدن و دیده شدن در خواب، در ادبیات صوفیه یک سنّت و قاعده است. اما خوابها برای نمود و آشکار شدن در ادبیات صوفیانه از فرم روایی و داستانی استفاده میکنند. خوابهای نقلشده در متون صوفیه، همگی دارای بنمایههای داستانی هستند. آنچه که شخص در خواب میبیند، هنگامی که برای دیگری نقل میشود، عناصر روایی را به خدمت خود میگیرد. این مقاله نگاهی اجمالی دارد به ویژگیهای روایت خواب و نقش دو عنصر اساسی راوی و مخاطب در شکلگیری فرم داستانی خواب.
دکتر نرگس اسکویی، جلد 33، شماره 98 - ( 3-1404 )
چکیده
در مقاله حاضر، با رویکرد پدیدارشناختی و تمرکز بر مفاهیم اساسی فلسفه هایدگر، به تحلیل هستیشناختی خوابنامهای از یغما جندقی با مضمون پرسشهای هستیشناختی پرداخته شده و بازنمایی رؤیا/ مرگ و هستی در چارچوب تجربه دازاین بررسی شده است. دازاین، در فلسفۀ هایدگر، هستندۀ پرسشگری است که پیوسته در جستوجوی مستمر معنا و هویت در تعامل با زمان، مرگ و دیگر ابعاد هستیشناختی قرار دارد. در این تحقیق، خواب و رؤیا نهتنها بسترهای تجربه زیسته دازاین، بلکه شرایط مرزی میان زندگی و مرگ در نظر گرفته شدهاند که عرصهای برای بروز تنشهای هستیشناختی هستند. این وضعیتها، ازمنظر روانشناختی و هستومندی، تجربهای مشابه گسست از زندگی روزمره و مواجهه با پنهانیترین ابعاد هستی انسان فراهم میآورند. با ارجاع به مفاهیم کلیدی هایدگر درباب دازاین و هستیشناسی بنیادین، نظیر «پنهانیبودن»، «اضطراب هستی»، و «بودن در آنجا/ جهان»، مقاله نشان میدهد که رؤیا بهمثابه مرگ و بهعنوان تجربهای تمثیلی، دازاین را در مسیر مواجهه با ابعاد پنهانی هستی و خود قرار میدهد. همچنین، تقابلهای درونی دازاین در فرآیند رؤیا و بیداری بازتابی از کشاکشهای بنیادین میان امکانهای اصیل و غیراصیل هستی است که همزمان میتواند بهمنزله نمادی از درگیریهای هستیشناختی خیر و شر در فلسفه هایدگر تحلیل شود؛ ازاینرو، خواب و رؤیا در این اثر، بهطور نمادین، دازاین را به رویارویی با حقیقت، انتخابهای هستیشناختی و محدودیتهای انسانی دعوت میکنند و زمینهساز درک عمیقتری از هستی و هویت انسانی میشوند.
|
|
|
|
|
|
|
|
|