[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
آمار نشریه::
::
شناسنامه نشریه
..
پایگاه‌های نمایه‌کننده

  AWT IMAGE   AWT IMAGE 
 AWT IMAGE   AWT IMAGE 
   

   

..
پایگاه‌های اجتماعی
     
ACADEMIA
 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد عملكرد دوفصلنامه زبان و ادبيات فارسي چيست؟
عالي
خوب
متوسط
ضعيف
   
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
10 نتیجه برای تحلیل

محمدجعفر یاحقی، فرامرز آدینه کلات،
سال 16، شماره 60 - ( 4-1387 )
چکیده

در این مقاله به ریشه یابی زمینه های جامعه شناختی شکست و فروپاشی دولت دیرینه‌سال و نیرومند ساسانی در برابر سپاه کم شمار و بی جنگ افزار مسلمانان از دریچه شاهنامه پرداخته شده است. پاره ای از عوامل مانند: جنگ قدرت در دربار ساسانیان مورد اشاره تاریخ نگاران نیز قرار گرفته است. اما باز نگاه فردوسی در این موارد هم از تازگی هایی تهی نیست و برخی دیگر از عوامل، دیدگاه شخصی شاعر است، از جمله فرمانروایی زنان. علت های دیگری نیز یافتنی است که تنها از فحوای سخن فردوسی برمی آید، مانند نبودِ هویت فراگیر ملی. با آن‌که گزینش سرآغازی برای این پژوهش دشوار می نماید، اما به دلایلی که در متن خواهد آمد، پادشاهی خسروپرویز نقطه عزیمت پژوهش قرار گرفته است.


محمد مهدی زمانی، نعمت‌الله ایرانزاده،
سال 23، شماره 78 - ( 3-1394 )
چکیده

رابعه بنت کعب قزداری، براساس اسناد موجود، نخستین شاعر زن پارسی­گوی است. پژوهش­ها درباره او بیشتر به زندگی او معطوف بوده تا شعرش. نگارندگان در این پژوهش با روشی زبان­شناختی، یعنی تحلیل حوزه­های معنایی، به بررسی علمی شعر او می­پردازند. نظریه حوزه­های معنایی یکی از نظریات برجسته در معنی­شناسی ساختگراست، که خود زیرمجموعه زبان­شناسی ساختگرا قلمداد می­شود. تحلیل حوزه­های معنایی شعر رابعه گامی­ است به سوی سبک­شناسی لایه­های فکری او. در این پژوهش چندوچون آن دسته از حوزه­های معنایی شعر رابعه که بالقوه مشخصه سبکی­اند آشکار می­شود. از قِبَل این فرآورده، زنانه یا مردانه‌بودن زبان رابعه، عارفانه یا غیرعارفانه‌بودن شعر او، و متمایزبودن یا نبودن وصف عشق در شعر او در مقایسه با شعر هم­عصرانش نیز مشخص می­شود.


کلثوم قربانی جویباری،
سال 23، شماره 79 - ( 11-1394 )
چکیده

این مقاله کوشیده است تا با رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان نورمن فرکلاف به بررسی مجموعه داستان‌های کوتاه فریبا وفی با عنوان حتی وقتی می‌خندیم بپردازد. در رویکرد فرکلاف یک متن در سه سطح مختلف بررسی می‌شود. این سه سطح عبارت‌اند از: 1. سطح توصیف که مبتنی بر تحلیل صوری، دستوری، واژگان، ضمایر، وجه افعال و قیود است. 2. سطح تفسیر که متن را براساس بافت موقعیت و عوامل بینامتنی تحلیل می‌کند. 3. سطح تبیین که به توضیح چرایی تولید متن و بررسی گفتمان غالب و ایدئولوژی و قدرت حاکم بر متن می‌پردازد. نگارنده پس از تحلیل متن داستان‌ها در هر سه سطح به نکات زیر دست یافته است: 1. توصیف‌ها و به‌کارگیری واژگان «زن» و «شوهر» و بسامد بالای وجه‌ اخباری در افعال و قیود، نشان‌دهنده پایبندی نویسنده به حقیقت گزاره‌های داستان است؛ 2. کاربرد فراوان ضمیر «ما» مبین هم‌ذات‌پنداری نویسنده با همه زنان است. 3. در سطح تفسیر این مجموعه تحت تأثیر دیدگاه‌های فمینیستی نویسندگانی چون ویرجینیا وولف و سیمون دوبووار به وضعیت موجود زندگی زنان معترض است. 4. در سطح تبیین روشن می‌شود که دنیای زنانه داستان‌ها به‌طرز معناداری وابسته به مردان و قدرت پدرسالار است. زنان داستان‌های کوتاه فریبا وفی گرچه در دنیای امروز زندگی می‌کنند و از نظر ظاهری از قیدوبندهای جامعه سنتی رها شده‌اند، درواقع ازنظر روحی و اجتماعی تحت سلطه مردان و سنت‌های مردسالارند، به‌طوری‌که هویتشان در گرو حضور یک مرد مانند شوهر، برادر و نظیر آن است.


نسرین کریمپور،
سال 24، شماره 81 - ( 12-1395 )
چکیده

آثار ادبی محمل بسیاری از ضابطهها، ارزشها، هنجارها، باورها، ساختارها و ابعاد وجودی، فرهنگی و اجتماعی زمان خویش هستند. بسیاری از واقعیت‌های اجتماعی و فرهنگی سده‌های گذشته در بطن آثار ادبی بازمانده از آن دوران قابل شناسایی و پیگیری‌اند. رویکرد انتقادی در تحلیل گفتمان متون ادبی، شناخت دقیق‌تری از تظاهرات گوناگون فرهنگی و اجتماعی، شئون زندگی و نظامهای فکری مردم جامعه صاحب این آثار بهدست میدهد.

مقوله اقتصاد ازجمله ساختارهای اجتماعی و فرهنگیای است که در پژوهشهای ادبی کمتر در کانون توجه قرار گرفته است. بررسی گفتمان اقتصادی در متون ادبی میتواند دیگر گفتمان‌های اجتماعی، فرهنگی و اندیشگانی حاکم بر بستر زمانی خلق این آثار را نیز آشکار سازد. ازاینرو، این مقاله با انتخاب اشعار خاقانی شروانی، به تحلیل انتقادی گفتمان اقتصادی اشعار این شاعر باریکاندیش میپردازد. هدف آن است تا با کمک این رویکرد، تأثیر نوع اندیشه اقتصادی آن روزگار و فرهنگ ناشی از آن در ساخت زبانی، صوری و محتوایی اشعار شاعر بررسی، و چرایی حاکمیت فرهنگ اقتصادی خاص آن دوران نیز تحلیل و تبیین شود.

نتیجه این پژوهش نشان میدهد که بر ساختار اقتصادی دوران خاقانی، گفتمان لزوم شکاف طبقاتی و تجملگرایی حاکم بوده و این دو مقوله به‌کمک گفتمان قدرت ناشی از ثروت، در فرهنگ اقتصادی زمان، طبیعی و نهادینه ‌شدهاند.


بهارک ولی نیا، محمد بهنام فر، حبیب الله عباسی،
سال 25، شماره 82 - ( 6-1396 )
چکیده

مهدی اخوان­ثالث در ادبیات معاصر فارسی و عبدالوهاب البیاتی در ادب معاصر عربی ازجمله شاعرانی هستند که حضور مؤلفه­های رمانتیسم در عنوان و متن شعرشان چشمگیر است. این جستار بر عنوان­شناسی تطبیقی شعر در دو حوزه زبانی-ادبی فارسی و عربی و تبیین پیوند عنوان (به‌مثابه عنصر شاخص پیرامتنی) با عناصر درون­متنی و برون­متنیِ مؤثر بر انتخاب عنوان سروده‌ها متمرکز است و مؤلفه­های رمانتیسم در نام‌سروده­های نخستین مجموعه­ شعری­ این دو شاعر (زمستان و المجد للاطفال و الزیتون) را، پس از ورودشان به جهان سیاست و متأثرشدن زندگی­شان از آن، بررسی می‌کند و میزان بازتاب این مؤلفه­ها را مقایسه و تحلیل می‌کند تا مشخص شود کدام مؤلفه یا مؤلفه­ها در نام‌سروده­های هریک برجسته­تر است و علت برجستگی چیست. مطالعه عنوان‌های شعری دو مجموعه نشان می­دهد که برخی مؤلفه­های رمانتیسم، ازجمله «بازگشت به کودکی»، «گریز و سفر»، «اندوه و تنهایی» و «گذشته­گرایی رمانتیک»، در عنوان‌های شعری هر دو شاعر به­طور آشکار بازتاب یافته است، امری که با توجه به جایگاه ویژه عنوان در شکل‌گیری هویت کلی متن، از جایگاه خاص رمانتیسم در دیدگاه دو شاعر حکایت دارد. برخی مؤلفه­ها (ازجمله ملی­گرایی رمانتیک) در عنوان شعرهای البیاتی بازتاب یافته است، اما با اینکه متن بسیاری از سروده­های اخوان با ملی­گرایی در پیوندی استوار است، در عنوان شعرهای او از آن نشانی نیست.  
کامین عالی‌پور، میرجلال‌الدین کزازی،
سال 25، شماره 83 - ( 12-1396 )
چکیده

در این پژوهش، به تبیین انگیزه‌های «غیریت‌سازی»، «برجسته‌سازی» و «به‌حاشیه‌رانی» در بعضی از رباعیات خیام، که این ویژگی‌ها در آنها برجسته است، پرداخته شده است. غیریت‌سازی یکی از روش‌های دست‌یابی به انگیزه‌های پنهان در ورای متون ادبی است که ازطریق تحلیل گفتمان متن با جامعه‌شناسی و علوم سیاسی در پیوند مستقیم است. در هر گفتمان براساس «منطق هم‌ارزی» و «منطق تفاوت» می‌توان به تبیین روابط غیریت‌سازانه موجود در متون ادبی پرداخت؛ بدین‌معنی که در هر گفتمان، یک قطب مثبت باعنوان «ما» و با هویت «خودی» برجسته می‍‌شود و دربرابر آن، قطب منفی دیگر، باعنوان «آنها» و با هویت «دیگری» به‌حاشیه رانده می‌شود. در این پژوهش از روش‌های تحلیل گفتمان سیاسی‌ـ‌اجتماعی لاکلا و موفه و همچنین روش تحلیل انتقادی گفتمان نورمن فرکلاف استفاده شده است.
تجزیه و تحلیل داده‌ها در این پژوهش به‌صورت توصیفی و تحلیلی است. خیام در تعدادی از رباعیات خود از این شیوه برای ابراز مقاصد خود بهره برده است. با تبیین و توصیف این موارد به این نکته پی خواهیم برد که چرا و بنابر چه دلایلی خیام درپی نوعی قطبیت‌سازی در رباعیات خود بوده است و نیز درخواهیم یافت که خیام، علاوه‌بر طرح دیدگاه‌های فلسفی در رباعیات، چگونه درصدد ابراز انگیزه‌های سیاسی و انتقادی ورای گفتمان‌های خود بوده است.

 
ذوالفقار علامی، مائده اسدالهی،
سال 25، شماره 83 - ( 12-1396 )
چکیده

داستان تراژیک سیاوش یکی از داستان‌های بسیار مهم و درخور توجه شاهنامه فردوسی است. در مقالۀ حاضر، این داستان ازمنظر تحلیل انتقادی گفتمان برپایۀ الگوی کنشگران اجتماعی ون‌لیوون بررسی شده است تا مشخص شود کارگزاران اجتماعی در آن چگونه به‌تصویر کشیده ­شده­اند و فردوسی با توجه به کارکرد منحصربه‌فرد شاهنامه چگونه گفتمان‌ها را با مؤلفه­های زبانی تولید ­و بازنمایی کرده است؟ برای نیل به این هدف، ابیات گفتمان­مدار مشخص، دسته­بندی و تحلیل شده­اند. یافته­‌ها نشان می‌دهد فردوسی در این داستان از مؤلفه­های پوشیده و صریح تقریباً یکسان استفاده کرده است. ازاین‌رو، پوشیده‌سازی راویان و ناقلان نیز تقریباً به‌اندازه شخصیت‌پردازی و صحنه­آرایی در این داستان اهمیت دارد. افزون‌براین، اگرچه داستان سیاوش روایتی باستانی است، بار عاطفی، ایدئولوژیک و جهان­بینی فردوسی را نیز به‌همراه دارد و نشان‌دهنده آرمان‌خواهی و هویت‌طلبی اقوام ایرانی و رمز پایداری ایران و نبرد همیشگی میان خیر و شر و ایران و انیران است که درنهایت به پیروزی خیر بر شر، و ایران بر انیران می­انجامد و مرگ مظلومانه سیاوش نیز کین­خواهی ایرانیان را به‌دنبال می‌آورد و تولد و باروری پسرش کیخسرو هم پیروزی بر افراسیاب را رقم می‌زند.


غلامعلی فلاح، فردوس آقاگل زاده، حمید عبداللهیان، زینب زرهانی،
سال 27، شماره 86 - ( 4-1398 )
چکیده

نقش و کارکرد ایدئولوژیک زبان در شاهنامه یکی از مباحثی است که تاکنون کمتر با رویکردی نظریه‌محور به آن توجه‌ شده است. این پژوهش در پی بررسی این مسئله است که فردوسی در شاهنامه چگونه از زبان در جهت القای ایدئولوژی برتری ایرانیان بهره برده است و با استفاده از چه سازوکارهای کلامی‌ای، توانسته این مسئله را گفتمان‌سازی کند. برای نیل به این هدف، در پژوهش حاضر از چارچوب نظری تحلیل گفتمان انتقادی مبتنی بر رهیافت تئون ون‌دایک (2005 و 2000) استفاده شده است. نبرد "رستم و چنگش" در داستان "رستم و خاقان چین" پیکره تحقیق حاضر است. نتیجه پژوهش نشان می‌دهد که فردوسی با استفاده از راهبردهای ایدئولوژیکی کلامی نظیر قطب‌بندی، بازنمایی مثبت گروه خودی، بازنمایی منفی گروه دیگری، واژگان‌گرایی، توصیف کنشگران و تعمیم‌بخشی، توانسته ایدئولوژی برتری ایرانیان را گفتمان‌سازی کند.
شیوا کمالی اصل، عبدالله ضابطی،
سال 30، شماره 92 - ( 3-1401 )
چکیده

به­رغم به‌حاشیه‌رانده‌شدن زنان، سایه آنان در متون کهن باقی است. هدف این مقاله، بازنمایی نقش زن و نشانه­‌های کنشگری او در سه حکایت از مرزبان­‌نامه برمبنای رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان، با تکیه بر نظریه فرکلاف، و یافتن پاسخ این پرسش است که آیا زنان، با توجه به حاکمیت مردسالارانه در جامعه، وضع موجود را پذیرفته‌اند، یا به‌نحوی آن را به نفع خود تغییر داده‌اند. اگر چنین است، چگونه این مهم را انجام می­‌دهند و مؤلفه­‌های این کنشگری چیست. در پژوهش حاضر، مرزبان‌نامه در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی شده، و نشانه­‌های قدرت زن و چگونگی عاملیت او بازنمایی شده است. نتایج نشان داد که با توجه به اوضاع فرهنگی و اجتماعی ایران در زمان نگارش کتاب، زن در این حکایت‌­ها به نوعی از قدرت نهفته دسترسی دارد و با حضور فعال، نقش تأثیرگذاری در روند حکایت ایفا می‌کند. زنان در مرزبان‌­نامه، اغلب، با نماد تدبیر، حکمت و اخلاق، کنشگرانه نقش ایفا می­‌کنند. اگرچه در این اثر، با توجه به اوضاع اجتماعی زمان تألیف یا بازنویسی، نابرابری قدرت میان زنان و مردان مشهود است، زنان درقالب فرمانروایان خاموش از قدرت برخوردارند و نقش فاعلی آنها در شکل­‌گیری روند داستان مشهود است. درمجموع، در این حکایت­‌ها نشانه­‌های فراوانی از قدرت و عاملیت زن، ازجمله داشتن حق انتخاب، تدبیر و قدرت تصمیم‌­گیری به‌دست آمد.

احمد رضایی جمکرانی،
سال 32، شماره 96 - ( 2-1403 )
چکیده

علی­رغم کوشش­ها و نکته­سنجی­های محققان مختلف در این آثار، به دلیل آمیختگی قلمروهای مختلف در این موضوع، پژوهش­های امروزی حوزۀ مجاز کمتر به تحقیقات پیشین پرداخته­اند. در پژوهش حاضر ضمن بررسی سیر مطالعات مجاز در کلام و آثار بلاغی مختلف، این موضوع را از چشم­اندازهای مختلف تحلیل و نقد کرده­ایم. ماحصل پژوهش نشان می­دهد واژۀ محوری، در هم آمیختن قلمروهای مختلف، مباحث انتزاعی کلامی، تقسیم­بندی­های غیر ضرور، بی­توجهی به جنبۀ کاربردی زبان، هم­پوشانی گونه­های مجاز و تکرار مطالب، مشکلات اساسی تحقیقاتی از این دست بوده است. در کنار این مسائل باید از بی­توجهی به نکته­سنجی­های دانشمندانی مانند جرجانی و خطیب قزوینی نیز یاد کرد. به­نظرمی­رسد اگر به جنبه­­های اطلاع­رسانی، کاربردشناسی و زمینۀ متن توجه کنیم، بسیاری از نابسامانی­های تشخیص معنایی مجاز حل خواهد شد. از سوی دیگر، تقسیم این مقوله به مجاز مرسل و مرکب و اندک قلمروهایی که در ذیل این دو قرار می­گیرد ما را از دیگر دسته­بندی­ها بی­نیاز خواهد کرد.

صفحه 1 از 1     

دوفصلنامه  زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی Half-Yearly Persian Language and Literature
Persian site map - English site map - Created in 0.13 seconds with 39 queries by YEKTAWEB 4657