|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
10 نتیجه برای بلاغت
حبیبالله عباسی، جلد 12، شماره 45 - ( 8-1383 )
چکیده
در این مقاله جریان شعر عرفانی به سه دوره حال، قال و احتیال تقسیم شدهاست، برای ورود به بحث اصلی که بررسی شعر عرفانی دوره قال است، اشاراتی اجمالی به دوره تکوین شعر عرفانی و دوره حال شده است و پس از آن که با تکیه بر شعر و شخصیت صوفیانه سه شاعر برجسته عصر فترت یعنی شاه نعمت الله ولی، محمد شیرین مغربی و شاه قاسم انوار به طرح این پرسش پرداخته شده است که علت عدم ماندگاری این شعر چیست حال آنکه این جریان شعری در روزگار حیات شاعران خود، پررونق و پرطرفدار بوده است؟ در ادامه سخن تلاش شده است که علل عدم ماندگاری این جریان شعری برشمرده شود و به علل مقبولیت آن، در روزگار حیات هر شاعر اشارتی رود. در پایان برای عینیتر شدن موضوع، ده غزل از دیوان هر شاعر در سه سطح زبانی، بلاغی و موسیقایی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
علی محمدی آسیابادی، جلد 14، شماره 53 - ( 6-1385 )
چکیده
شخصیتبخشی یکی از مهمترین صورتهای خیال است که به شکلهای مختلف در شعر میآید و معمولاً با صنایعی همچون ایهام یا استخدام و حسن تعلیل همراه است. شخصیتبخشی به مثابه نوعی تشبیه یا استعاره دارای دو رکن است؛ یکی شخص و دیگری شیء. هرگاه ویژگی یا فعلی انسانی را به شیء نسبت دهیم یا به بیان دیگر در شیء فرافکنیم، حاصل کار شخصیتبخشی خواهد بود. این نوع تصویرپردازی یکی از مهمترین وجوه زیبایی در شعر حافظ است. حافظ به شکلهای مختلف به اشیاء شخصیت انسانی بخشیده و در این کار توفیق کمنظیری داشته است. مهمترین ابزارهای حافظ در شخصیتبخشی به اشیاء، تشبیه، استعاره و ایهامی است که در وجه شبه یا جامع استعاره یا استعاره تخییلیهای که لازمه استعاره مکنیه است وجود دارد.
فرزاد بالو، حبیبالله عباسی، جلد 18، شماره 68 - ( 4-1389 )
چکیده
سنت فکری ـ فلسفی غرب از روزگار افلاطون و ارسطو، و حتی پیشتر از آن، تا قرن بیستم و در اندیشه و آرای فردینان دو سوسور، زبانشناس سوئیسی، تحت تأثیر رویکردی دوقطبی، گفتار را بر نوشتار ترجیح میداده است. در این نگره، انتقال کامل معنا از طریق «گفتار» امکانپذیر مینمود. حال آنکه نوشتار تنها فرع و جانشین گفتار قلمداد میشد و این انمکان دستنایافتنی به نظر میرسید. با نگاهی گذرا به تاریخ و فرهنگ ایرانی ـ اسلامی میتوان مدعی شد که با وجود تفاوتهایی در مبانی و روشها، با ترجیح گفتار بر نوشتار در گفتمان اندیشگی زبان و ادب کلاسیک مواجه هستیم. چنانکه، به طور خاص، ناصرخسرو مبانی نظری این مهم را سامان بخشید و سازوکار حاکم بر زبان گفتار حاکمیت و سیطره خود را بر حوزه بلاغت اسلامی به طور عام و بلاغت فارسی به طور خاص تا قرنها ادامه داد. این مقاله طرح و شرح این ماجرا خواهد بود.
غلامحسین غلامحسین زاده، ناصر نیکوبخت، زهرا لرستانی، جلد 19، شماره 70 - ( 1-1390 )
چکیده
آیرونی یکی از ابزارهای برجستهسازی و آشناییزدایی در زبان است. آیرونی ساختارهای طبیعی زبان را با تغییر در حوزه دلالتها غیرطبیعی میسازد. آشناییزدایی بهوسیله آیرونی از طریق دگرگونی ساختارهای شناختهشده و غافلگیری مخاطب صورت میگیرد. به این ترتیب بخشی از کلام برجستهتر از بخشهای دیگر آن میگردد. در بلاغت فارسی واژه آیرونی بهکار نرفته است؛ اما آنچه در تعریف آیرونی آمده در زبان فارسی کاربرد فراوان دارد، هرچند این کاربرد گاه شبیه کاربرد برخی صناعات بلاغی فارسی است، در مجموع نوعی مستقل محسوب میشود و با سایر صناعات بلاغی متفاوت است. از آنجا که تاکنون در نوشتههای فارسی بهطور دقیق به این تفاوتها و شباهتها پرداخته نشده است، در این مقاله کوشش شده شباهتها و تفاوتهای آیرونی با سایر صناعات بلاغی فارسی مشخص گردد. آیرونی را با همین عنوان میتوان وارد بلاغت فارسی کرد، البته نه بهعنوان آرایهای وارداتی، زیرا شیوه و کلام آیرونیک همواره در ادبیات فارسی وجود داشته است، اما در بیشتر موارد عنوانی برای آن در نظر گرفته نشده است. به این ترتیب میتوان گفت آیرونی دوگانگی لفظ و معنا یا صورت و محتوا است که برپایه تضاد یا تناقض به شکلی غیرمنتظره و گاه خندهآور بنا شده است. تنها متونی را میتوان آیرونیک خواند که این ویژگیها در آنها بهطور همزمان در کنار هم بهکار رفته باشند.
محبوبه شمشیرگرها، جلد 20، شماره 72 - ( 3-1391 )
چکیده
سعدی استاد مسلم غزلسرایی در ادب فارسی است. دلنشینی و اثرگذاری کلام او نسبت به غزل شاعران دیگر به عوامل فراوان فرهنگی، زبانی، بیانی، تصویری و... وابسته است. هرچند ظرایف متعدّدی از اشعار سعدی توسط پژوهشگران و منتقدانی نظیر هانری ماسه، غلامحسین یوسفی، علی دشتی، محمود عبادیان، سعید حمیدیان، تقی پورنامداریان، ضیاء موحد و... کشف و ارائه شده، هنوز جزئیاتی از شگردهای سخنسرایی او بهویژه در غزل باقی مانده که توجه به آنها در پیبردن به راز شیرینی سخن و انگیزش خارقالعاده آن کمک میکند. مقاله حاضر به عنصر «خطاب» بهعنوان عامل مؤثری در این خصوص پرداخته است. مهمترین اثر و نتیجه القای حسّ «حضور» و «خطاب» در شعر برانگیختگی مخاطب است. این مقاله پس از ذکر مقدّماتی درباره «عنصر خطاب» عوامل مؤثر در تقویت این احساس را در کلام سعدی برشمرده است. در انتها عناصر کلامی «خطاب» در غزل سعدی تحلیل شده است. در این پژوهش از روش اسنادی و تحلیل محتوا بهرهبرداری شده و در قسمت آخر آمار و دادههایی از میزان بروز و نحوه توزیع آنها بهصورت جداول و نمودارهایی ارائه شده است.
ارحام مرادی، نسیم عظیمیپور، جلد 21، شماره 75 - ( 9-1392 )
چکیده
دقایقالشعر ازجمله کتابهای فارسی در حوزه بلاغت است که در سده هشتم هجری تألیف شده است. این کتاب را پیشتر محمدکاظم امام منتشر کرده است. با بررسی دستنویسهای موجود این کتاب، تحریری تازه از آن یافت شد که حاوی اختلافات و اضافاتی مهم نسبت به صورت چاپی آن است. در این جستار با بررسی تفاوتهای تبارشناختی دستنویسهای این کتاب و با استفاده از برخی منابع کهن، آگاهیهایی تازه درباب مؤلف، مهدیالیه و محل تألیف کتاب عرضه میشود.
شیرین صادقی، عفت نقابی، جلد 25، شماره 82 - ( 6-1396 )
چکیده
ترجمانالبلاغه عمر رادویانی، بهمنزله کهنترین کتاب در زمینه نقد و بلاغت فارسی، جایگاه ممتازی در میان آثار بلاغی دارد و منبع اصلی و محل رجوع مؤلفان کتابهای بلاغی مهم بعد از آن، چون حدایقالسحر و المعجم بوده است. با عنایت به این مسئله که ترجمانالبلاغه نشاندهنده نخستین کوشش برای تثبیت و ادراک صنایع ادبی زبان فارسی است، این پژوهش به بررسی ساختار ترجمانالبلاغه، میزان الگوبرداری و نوآوری در آن اختصاص دارد. بهاینمنظور، ابتدا به معرفی و بررسی مأخذ اصلی این کتاب، یعنی محاسن الکلام فی النظم و النثر، اثر مرغینانی پرداختهایم و کتاب را ازمنظر پیکرهبندی، تعاریف، عنوانهای صنایع ادبی، فهرستها و شاهدمثالها بررسی کردهایم و فصول محاسنالکلام را با مرجع اصلی آن یعنی کتاب البدیع ابنمعتز نیز مطابقت دادهایم؛ سپس، به ساختار ترجمانالبلاغه، چگونگی تنظیم صنایع آن، شیوه الگوبرداری آن از محاسنالکلام و جنبههای مشترک و متمایز آن با محاسنالکلام پرداختهایم، تا درکنار آشنایی با فهرستبندی صنایع طبق منبع اصلی آن، بتوان تغییرات و افزونیهای صنایع را در تقسیمبندیهای جدید و شاهدمثالهای فارسی شناخت و بدینوسیله سیر تحول و شکلگیری بلاغت فارسی را از ابتدا مشاهده و تبیین کرد. یافتهها نشان داد که رادویانی ضمن تأثیرپذیری مستقیم از محاسنالکلام، صنایعی را افزوده و نیز شاخهبندی کرده است که در محاسنالکلام نیست، بهطوریکه بلاغیون پس از او اثر او را الگوی تدوین آثار خود قرار دادهاند. از ابداعات رادویانی، آوردن اشعار فارسی با تلاش شخصی خویش است، که گنجینهای از نامها و اشعار ایرانی است. رادویانی، درعین اقتباس از کتاب محاسنالکلام، در ترجمانالبلاغه شیوهای نو برگزیده است و اثرش درعین سادگی و روانی، شکل فارسی مطلوبی به خود گرفته است.
خانم فاطمه قارلقی، آقای دکتر سیدمرتضی میرهاشمی، آقای دکتر حبیب الله عباسی، خانم دکتر عفت نقابی، جلد 28، شماره 89 - ( 9-1399 )
چکیده
منظومه خسرو و شیرین نظامی گنجوی برجستهترین اثر از نوع داستانهای غنایی و بزمی در ادب فارسی است که مخاطبان بسیاری را مجذوب خود ساخته است. اگرچه درباره ساختار روایت های این منظومه پیش از این مقالاتی به رشته تحریر درآمده، اما در زمینه استفاده از شگردهای بلاغی برای اقناع مخاطب و درنتیجه ایجاد تعلیق، در این اثر داستانی تحقیق خاصی انجام نشده است؛ از این رو در بحث حاضر نخست به تعریف اقناع در علوم مختلف و نقش آن در تاریخ فلسفه و بلاغت پرداخته میشود و سپس نگاهی گذرا به تعریف تعلیق شده است تا روشن شود که چگونه شگردهای بلاغی میتواند در خدمت تعلیق داستانی قرار گیرد. شایان ذکر است که تعلیقها در داستان خسرو و شیرین تا اندازه زیادی حاصل بهرهگیری شاعر از شیوههای بلاغیای است که برای اقناع مخاطب از آنها استفاده شده است. این تعلیق که در واقع سبب ایجاد هجران و دوری بین عاشق و معشوق در فواصل مختلف داستان میگردد و از طرفی هم موجب پدید آمدن انتظار در خواننده میشود، در برشهای گوناگون داستانی به چشم میخورد. در این مجال، از دو علم معانی و بیان برای بررسی نقش اقناع در ایجاد تعلیق استفاده شده است. از شگردهای علم معانی، اغراض ثانوی کلام یعنی تشویق و ترغیب، تحذیر و هشدار، تکریم و تعظیم و به ویژه سرزنش و هشدار، و از شگردهای بیانی، اغراض تشبیه، استعاره، و تمثیل، نقش موثرتری در اقناع مخاطب و ایجاد تعلیق ایفا نموده اند.
فرزاد بالو، سیاووش حقجو، جلد 28، شماره 89 - ( 9-1399 )
چکیده
نظم و نثر در سنت ادبی ما در طول تاریخ طرفداران و مخالفانی داشته و هرکدام دلایلی را له یا علیه دیگری اقامه کردهاند. دراینمیان، ابوحیان توحیدی، با فراروی از تقابلهای دوگانه، بیآنکه جانب نظم یا نثر را بگیرد، با رویکردی فلسفی و زیباییشناختی، سویههای دیگری از نسبت میان نظم و نثر را آشکار کرده است. این نوشتار، با روش توصیفیـتحلیلی، ضمن نقل عینی آرای طرفداران نظم و نثر، به تحلیل رویکرد فراثنویتانگار توحیدی در الامتاع و المؤانسه میپردازد. نتایج بررسیها حاکی از این است که توحیدی، با بازخوانی اقوال طرفداران نظم و نثر، معتقد است که درباب شعر و نثر نمیتوان حرف آخر را زد. آنگاه، پس از تبیین ماهیت سخن و انواع آن، به نقل امتیازات نظم و نثر از زبان طرفداران آنها میپردازد؛ ازجمله اینکه نظم صناعت است و دست عامه مردم به آن نمیرسد، درحالیکه نثر زودیابتر است و عامه سخنوران را بهجهت سهولت به خود متوجه میکند. نثر برای آراستگی به شعر نیازمند است، اما شعر به نثر نیازی ندارد. شاعر افق بیکرانه در پیش دارد و نویسنده میدانی کرانمند، و در مقابل، نثر بنیاد سخن است و نظم فرع آن. نثر عاری از تکلف است و شعر مشحون از الزامات شعری؛ نثر از خرد وام میگیرد و نظم از احساس. با وجود زیبایی صوری نظم، نثر اصیلتر و شریفتر است. سرانجام، نتیجه میگیرد که هم نظم و هم نثر فضیلتهای انکارناپذیر دارند و بهترین نوع سخن آن است که صورت آن بین نظم و نثر باشد، ولی نه نظم باشد و نه نثر.
احمد رضایی، جلد 32، شماره 96 - ( 2-1403 )
چکیده
مجادلات کلامی بسیار در میان نحلههای اسلامی، بهویژه اشاعره و معتزله، و مواجهه آنها با اصل بلاغت به جایی رسید که برخی از متکلمان وجود مجاز در قرآن را انکار کردند. علاوهبر آثار کلامی، این مقوله شاکلۀ کتابهای بلاغی را نیز به خود اختصاص داد. بهخصوص از روزگار سکاکی، گویا گرانیگاه مباحث مربوط به مجاز از آثار کلامی به آثار بلاغی منتقل شد. مباحث اصلی در این آثار بر سر تعریف مجاز و حقیقت، کیفیت شناخت ایندو، انواع مجاز و... بوده است. میتوان گفت اساس بسیاری از این مجادلات یا مشکل اصلی آنها توجه به یکی از جنبهها و غلفت از دیگر جنبههای این موضوع بوده است. بهنظر میرسد علیرغم کوششها و نکتهسنجیهای محققان مختلف در این آثار، بهدلیل آمیختگی قلمروهای مختلف در این موضوع، پژوهشهای امروزی حوزۀ مجاز کمتر به تحقیقات پیشین پرداختهاند. در پژوهش حاضر، ضمن بررسی سیر مطالعات مجاز در کلام و آثار بلاغی مختلف، بهشیوه تحلیلیـتوصیفی، این موضوع از چشماندازهای مختلف تحلیل و نقد شده است. ماحصل پژوهش نشان میدهد واژۀ محوری، درهمآمیختن قلمروهای مختلف، مباحث انتزاعی کلامی، تقسیمبندیهای غیرضرور، بیتوجهی به جنبۀ کاربردی زبان، همپوشانی گونههای مجاز و تکرار مطالب، مشکلات اساسی تحقیقاتی از این دست بوده است. درکنار این مسائل، باید از بیتوجهی به نکتهسنجیهای دانشمندانی مانند جرجانی و خطیب قزوینی نیز یاد کرد. بهنظر میرسد اگر به جنبههای اطلاعرسانی، کاربردشناسی و زمینۀ متن توجه کنیم، بسیاری از نابسامانیهای تشخیص معنایی مجاز حل خواهد شد. ازسویدیگر، تقسیم این مقوله به مجاز مرسل و مرکب و اندک قلمروهایی که در ذیل ایندو قرار میگیرد، ما را از دیگر دستهبندیها بینیاز خواهد کرد.
|
|
|
|
|
|