|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
4 نتیجه برای ایهام
علی محمدی آسیابادی، جلد 14، شماره 53 - ( 6-1385 )
چکیده
شخصیتبخشی یکی از مهمترین صورتهای خیال است که به شکلهای مختلف در شعر میآید و معمولاً با صنایعی همچون ایهام یا استخدام و حسن تعلیل همراه است. شخصیتبخشی به مثابه نوعی تشبیه یا استعاره دارای دو رکن است؛ یکی شخص و دیگری شیء. هرگاه ویژگی یا فعلی انسانی را به شیء نسبت دهیم یا به بیان دیگر در شیء فرافکنیم، حاصل کار شخصیتبخشی خواهد بود. این نوع تصویرپردازی یکی از مهمترین وجوه زیبایی در شعر حافظ است. حافظ به شکلهای مختلف به اشیاء شخصیت انسانی بخشیده و در این کار توفیق کمنظیری داشته است. مهمترین ابزارهای حافظ در شخصیتبخشی به اشیاء، تشبیه، استعاره و ایهامی است که در وجه شبه یا جامع استعاره یا استعاره تخییلیهای که لازمه استعاره مکنیه است وجود دارد.
سیاوش حقجو، مصطفی میرداررضایی، جلد 24، شماره 81 - ( 12-1395 )
چکیده
سبکها در جریان طبیعی تحولات تاریخی تغییر میکنند و تکامل مییابند. در جریان این جابهجایی و تغییر، برخی شاعران نقشی کلیدی و حیاتی ایفا میکنند. این شاعران برای رهایی از ابتذال و دوری از سنتهای ادبی مکرر و مبتذل، به نوجویی میپردازند و با تلاش برای ایجاد گسستی میان خود و سنتهای پیشین، به خلق عناصر نو دست میزنند. این هنرمندان یا خود به خلق صناعتی تازه دست مییازند، یا صناعتی از اسلوبهای پیشین را که به چشم دیگران نیامده است برمیگزینند و با تکامل آن، به سبک شخصی خود صبغهای خاص میبخشند، یا با معرفی آن صناعت به شاعران دیگر سبک خود را میپرورند. حافظ نمونه بارز یکی از این هنرمندان است. این جستار میکوشد، ضمن تشریح ـ دوبارهـ صناعت «استعاره ایهامی کنایه»، بهمنزله صناعتی آمیغی و موجود (بهصورت ناخودآگاه و نه با علم به قضیه)، در شعر پیش از حافظ، نقش او در را کشفِ جدی و تکمیل این صناعت و استفاده معتدل از آن و نیز انتقال آن به سبک هندی، که اوج بهکارگیری این صناعت است، نمایان کند.
باقر صدری نیا، محسن حیدرزاده جزی، جلد 28، شماره 89 - ( 9-1399 )
چکیده
کاربرد ابهام و ایهام در کلام، با تمهید زمینۀ تنوع دلالت و بهتأخیرافکندن روند فهم معنا، در رقمزدن ابعاد هنری اثر ادبی تأثیر درخور اعتنایی برجای میگذارد و به هر میزان که کلام از چنین شگردهای بیانیای بیبهره باشد، با تبدیلشدن به گزارهای تکمعنا، حیثیت هنری آن کاستی میگیرد.
در مقاله حاضر، با چنین پیشفرضی، شعر حزین لاهیجی (1180-1103 ه .ق.) بازخوانی و تعدد دلالتها در سرودههای او در دو سطح واژگانی و متنی بررسی شده است. در سطح واژگان، صنایعی همچون ایهام و انواع آن، اتفاق، استخدام و جناس شبهاشتقاق، مرز دلالتهای بیت را درمینوردد و گسترۀ معنایی تازهای را به روی مخاطب میگشاید. این بررسی مؤید آن است که در شعر او 192 مورد ایهام، ایهام تناسب و ایهام تضاد بهکار رفته است. در سطح جمله و بیت نیز، انواع ابهام و تعدد دلالتها و علل پدیدآمدن آن، در سه گروه زبانی، منطقی و لحنی طبقهبندی شده و در هریک از آنها، شگردهایی که شاعر برای آفرینش ابهام و تنوع دلالت بهکار برده بررسی و تحلیل شده است.
امیرافشین فرهادیان، دکتر محمد طاهری، جلد 31، شماره 95 - ( 8-1402 )
چکیده
موسیقی با پیشینهای چندهزارساله در میان ایرانیان، هم در جایگاه یکی از هنرهای زیبا و هم بهمنزله یک فن کاربردی، در ساحتهای گوناگون زندگی فردی و اجتماعی حضور داشته است. افزونبر بازتاب این حضور، پیوند دیرینه و تنگاتنگ موسیقی با شعر، دواوین شعر فارسی را مشحون از اصطلاحات موسیقی و نام الحان و نغمهها و سازها و سازندگان کرده است. بدیهی است که در گذر زمان، برخی واژگان و اصطلاحات جدید در این حوزه رواج یافتهاند و شماری نیز مهجور مانده و سرانجام فراموش شدهاند و بعضی دیگر دچار تحول لفظی یا معنایی یا نوسان در گستره شمول شدهاند. ازسویدیگر، درک درست معانی و حتی دریافت بسیاری از جنبههای هنری متون، در گرو تسلط بر رویههای گوناگون معنایی واژگان و وجوه دلالت اصطلاحات است. بیگمان، یکی از کارکردهای مهم نگارش شرح بر آثار گذشتگان، توضیح معنی لغات مهجور یا معنی تحولیافته یک واژه همچنان رایج و نیز آگاهاندن مخاطب از مفهوم اصطلاحی کلمات و ترکیباتی است که بدون اشراف بر آنها، درک متن برای خواننده میسر نیست یا دستکم ناقص است. پژوهندگان تعداد زیادی از اصطلاحات فراموششده موسیقی را در متون شناسایی و معرفی کردهاند، اما بهنظر میرسد هنوز تعدادی از این مصطلاحات مغفول مانده است. «افسانه» یکی از این اصطلاحات است. در این جستار، بهروش تحلیل محتوا و بهشیوه توصیفیـتحلیلی، رویه موسیقایی این اصطلاح کاویده شده و ظرافتهای هنری شماری از ابیات، که در سایه فراموشی معنای اصطلاحی واژه محجوب مانده، آشکار شده است.
|
|
|
|
|
|