[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
آمار نشریه::
::
شناسنامه نشریه
..
پایگاه‌های نمایه‌کننده

  AWT IMAGE   AWT IMAGE 
 AWT IMAGE   AWT IMAGE 
   

   

..
پایگاه‌های اجتماعی
     
ACADEMIA
 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد عملكرد دوفصلنامه زبان و ادبيات فارسي چيست؟
عالي
خوب
متوسط
ضعيف
   
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
3 نتیجه برای اضافه

حامد نوروزی،
سال 21، شماره 75 - ( 9-1392 )
چکیده

متون فارسی- عبری متونی هستند که زبان آن‌ها فارسی است، ولی به خط عبری به نگارش درآمده‌اند. این متون در جوامع عبرانی ساکن ایران قدیم تألیف شده‌اند. سابقه تألیف این متون به قرن سوم هجری و پیش از آغاز تألیف متون فارسی به خط عربی بازمی‌گردد. به این دلیل و دلایل دیگر مانند دوری جوامع عبرانی از جوامع مسلمان، زبان متون فارسی- عبری کهن‌تر از متون فارسی دیگر است و بسیاری از ویژگی‌های آوایی، صرفی و نحوی دوره میانه را در خود حفظ کرده‌ است. یکی از ویژگی‌های دستوری مهمی که در متون فارسی- عبری حفظ شده است، کاربرد خاص حروف اضافه مانند ō و pa(d) به شیوه فارسی میانه است. برخی حروف اضافه مانند ’b’z نیز در متون فارسی- عبری معنایی جدید یافته ‌است. برخی حروف اضافه نیز مانند ’zmr تنها در متون فارسی- عبری یافت می‌شود. ازآنجاکه این حروف اضافه در فارسی نو رسمی وجود ندارند و در دوره اسلامی تنها در متون فارسی- عبری یافت می‌شوند، بررسی آن‌ها می‌تواند سیر تحول این حروف را از دوره میانه تا دوره نو آشکار سازد. در این مقاله خواهیم دید که حروف اضافه فارسی- عبری که از دوره میانه باقی مانده‌اند، چگونه تحت تأثیر حروف اضافه فارسی نو رسمی قرار می‌گیرند و به‌تدریج حروف اضافه فارسی نو جایگزین حروف اضافه فارسی میانه و فارسی- عبری می‌شوند.


جهانگیر صفری، مهدی احمدی،
سال 23، شماره 78 - ( 3-1394 )
چکیده

اغلب دستورنویسان سنتی در شرح اضافه اقترانی از اضافه استعاری کمک می­گیرند، اما تفاوت زیادی بین این دو اضافه وجود دارد. مهم‌ترین این تفاوت­ها در ساختار تشبیهی اضافه استعاری است که اضافه اقترانی چنین ساختاری ندارد.
 برخلاف نظر دستوریان که مضاف را در اضافه اقترانی قصد اصلی می­دانند، آنچه در اضافه اقترانی مدنظر است ترکیبِ مضاف و مضاف­الیه است نه هریک از آنها به‌تنهایی. در اغلب جمله‌هایی که در آنها اضافه اقترانی به‌کار رفته است با حذف مضاف یا مضاف­الیه، جمله مفهومی کنایی پیدا می­کند؛ مفهومی که از ترکیب اضافی به دست می­آید.
راه­کاری که دستورنویسان سنتی برای مشخص‌کردن ویژگی­های اضافه اقترانی بیان کرده‌اند نادرست است. دستورنویسانی هم که از منظر زبان‌شناسی به بررسی موضوع پرداخته­اند نیز نتوانسته­اند حق مطلب را ادا کنند و به ظاهر ترکیب اکتفا کرده و همه اضافه­ها را در یک گروه تحت بررسی قرار داده‌اند و از تفاوت­های معنایی آنها غفلت کرده‌اند.
نتیجه تحقیق حاضر به این نکته منتهی شد که در توضیح اضافه اقترانی نباید مقایسه­ای بین اضافه اقترانی و استعاری صورت گیرد. شباهت این دو اضافه صرفاً در ساختار «هسته+ـِ+ وابسته» است.
اگر در بررسی اضافه­ها، فقط ساختار مدنظر باشد، همه اضافه‌ها در یک گروه قرار می­گیرند اما صرفاً به ظاهر ترکیب اکتفاکردن کامل‌کننده مفاهیم دستوری نیست.
 بهتر است در بررسی­های دستوری ساختار و معنا با هم در کانون توجه قرار گیرند. با این نگاه در اضافه اقترانی آنچه مدنظر است مفهوم کنایی این نوع اضافه است، نه مضاف و مضاف‌الیه به تنهایی.


محمد پاک نهاد،
سال 32، شماره 96 - ( 2-1403 )
چکیده

 اگر با کمک دستور به سراغ متون گذشته برویم قطعاً در فهم و تفسیر متون ما نقش چشمگیری دارد. «اضافه» هم شاید به دور از این مشکلات نباشد. البته هدف عمده این مقاله، شناخت اضافه و تحلیل آن از منظر دستور تاریخی بر اساس مثنوی است تا مواردی از سبک و سیاق و راز جذابیت و وجه تمایز آن از سایر آثار مشخص­گردد. اضافه و ارتباط بین مضاف و مضاف­الیه و چگونگی ارتباط و شکل­گیری وابسته اضافی، مباحثی است که به­طور دقیق به آنها پرداخته شده­است. روش این پژوهش، توصیفی تحلیلی از نوع مطالعۀ موردی است. جامعۀ هدف، شش­دفتر مثنوی بوده و داده­ها بر اساس مطالعات کتابخانه­ای گردآوری شده است.  هر چند روش این پژوهش، توصیفی - تحلیلی است و نگارنده تصویری روشن و دقیق از گروه­های اسمی با وابسته اضافی در  شش­دفتر مثنوی فراهم­نموده و گزارش معناداری از ویژگی­های زبانی آن ارائه می­نماید اما در جای خود پژوهشی کیفی است؛ زیرا پژوهشگر سعی­کرده تا در این تقسیم­بندی نکته­های  بدیعی ارائه و بسیاری از بخش­ها را آن قدر تکرار­کند تا به نتیجه­ای درست و منطقی دست­یابد. خلاصه­اینکه در پرتو این مطالعه، کاربرد اضافه و نقش­نمای آن و شکل­های اضافه در جمله های مثنوی معین می­شود؛  ارتباط­های گوناگون مضاف و مضاف­الیه با واژگان و ترکیبات خاص و دلخواه مولانا روشن می­گردد؛  در نهایت، چگونگی فک و وصل اضافه و الگوهای گروه اسمی  از­جمله مواردی است که سبک و سیاق مثنوی و مولانا را نشان می­دهد.
 

صفحه 1 از 1     

دوفصلنامه  زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی Half-Yearly Persian Language and Literature
Persian site map - English site map - Created in 0.09 seconds with 32 queries by YEKTAWEB 4645