|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
3 نتیجه برای محمدی آسیابادی
علی محمدی آسیابادی، جلد 14، شماره 53 - ( 6-1385 )
چکیده
شخصیتبخشی یکی از مهمترین صورتهای خیال است که به شکلهای مختلف در شعر میآید و معمولاً با صنایعی همچون ایهام یا استخدام و حسن تعلیل همراه است. شخصیتبخشی به مثابه نوعی تشبیه یا استعاره دارای دو رکن است؛ یکی شخص و دیگری شیء. هرگاه ویژگی یا فعلی انسانی را به شیء نسبت دهیم یا به بیان دیگر در شیء فرافکنیم، حاصل کار شخصیتبخشی خواهد بود. این نوع تصویرپردازی یکی از مهمترین وجوه زیبایی در شعر حافظ است. حافظ به شکلهای مختلف به اشیاء شخصیت انسانی بخشیده و در این کار توفیق کمنظیری داشته است. مهمترین ابزارهای حافظ در شخصیتبخشی به اشیاء، تشبیه، استعاره و ایهامی است که در وجه شبه یا جامع استعاره یا استعاره تخییلیهای که لازمه استعاره مکنیه است وجود دارد.
علی محمدی آسیابادی، جلد 16، شماره 60 - ( 4-1387 )
چکیده
مولوی در غزلی که بررسی ساختاری آن موضوع این مقاله است، برخی از دیدگاههای عرفانی خود را نه به صورت بیان صریح، بلکه از طریق ساختار غزل بیان میکند. این غزل دارای فرمی انداموار است و در آن، نشانه یا دالّی که بر "باد" دلالت میکند؛ اما در شعر حضور ظاهری ندارد، بلکه تبدیل به نماد شده است. غزل مورد بحث به دلیل ساختار ویژهای که دارد میتواند بخشی از تشخّص سبکی مولوی را در شعر نشان دهد.
دکتر مهین پناهی، دکتر علی محمدی آسیابادی، معصومه طاهری، جلد 32، شماره 97 - ( پاييز و زمستان 1403 )
چکیده
mouseout="msoCommentHide('_com_1')" onmouseover="msoCommentShow('_anchor_1','_com_1')">مفهوم شادی، همواره موضوع علم اخلاق و عرفان بوده و با عناوین مختلفی مانند سعادت و خیر، بیان شده است. این مفهوم در فلسفه در قالب دو دیدگاه نسبت به سعادت بشری، یعنی دیدگاه لذتگرایی اپیکوری و سعادتگرایی ارسطویی بررسی شده است. شادی به شکل ساده، دو نوع است: شادیی که نقطۀ مقابل آن، غم و اندوه است و شادیی که نقطۀ مقابل ندارد و پایدار است. شادی نوع اول، شادی عوام و شادی نوع دوم، شادی خواص است. در فلسفههای اخلاق بر شادی پایدار، تأکید شده است. اپیکورس (341- 270 ق.م) فیلسوف دوران هلنیستی یونان باستان که به «فیلسوف شادکامی» معروف است، با تلقی لذتِ پایدار به عنوان خیر نهایی انسان، شیوۀ عملیای ارائه میدهد که به سعادت و شادمانی منتج میشود. در واقع، شادی مورد نظر اپیکور شادی نوع دوم است که نقطۀ مقابل ندارد و دائمی است.
جلالالدین محمد مولوی (604-672 هـ.ق) نیز یکی از عارفانی است که شادی در کلام او موج میزند. شادی مورد نظر مولوی نیز شادی پایدار است و با عوامل بیرونی و درونی زوال نمییابد. توجه به این موضوع در هر دو دیدگاه، باعث شد تا فرآیند دستیابی به شادی از دیدگاه اپیکور و مولوی بررسی شود.
روش: در این مقاله سعی شده است به روش مطالعۀ کتابخانهای و مقایسه و تحلیل دادهها؛ مخصوصاً در مثنوی و غزلیات شمس، بررسی شود که آیا بین شادیگرایی اپیکوری با شادیگرایی از دیدگاه مولوی ارتباطی وجود دارد یا خیر. روش ارائۀ اطلاعات از طریق مقایسۀ چند مؤلفه از دیدگاه اپیکور و مولوی دربارۀ شادی بر پایۀ تبارشناسی تاریخی است.
یافتهها و نتایج: با مطالعۀ دقیق در آرا و افکار اپیکور و سیرۀ عملی او، میتوان به این نتیجه رسید که لذت از نگاه اپیکور نه تنها لذتهای مادی و زودگذر نیست، بلکه او نیز مانند دیگر نظریهپردازان اخلاق باستان، غایت را با عنوان اودیمونیا یا شادی (سعادت) بیان میکرد. هدف فلسفه او رسیدن به شادی پایدار است. بدین ترتیب که انسان با ایجاد محدودیتهایی برای لذتجوییهای موقتی و ناپایدار خود، تلاش میکند به آتاراکسیا دست یابد. از سوی دیگر فلسفۀ عملی اپیکور به بیان مؤلفههایی میپردازد که با برخی از دیدگاههای عارفان مسلمان، از جمله مولوی دارای وجوه اشتراک است.
|
|
|
|
|
|