[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
آمار نشریه::
::
شناسنامه نشریه
..
پایگاه‌های نمایه‌کننده

  AWT IMAGE   AWT IMAGE 
 AWT IMAGE   AWT IMAGE 
   

   

..
پایگاه‌های اجتماعی
     
ACADEMIA
 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
نظر شما در مورد عملكرد دوفصلنامه زبان و ادبيات فارسي چيست؟
عالي
خوب
متوسط
ضعيف
   
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۵ نتیجه برای طاهری

احمد خاتمی، قدرت الله طاهری، یعقوب خدادادی،
جلد ۲۸، شماره ۸۸ - ( ۴-۱۳۹۹ )
چکیده

هدف مقاله حاضر بررسی وضعیت تاریخی خاصی است که در آن نسبتی تازه میان «متون ادبی» و «تربیت ملت» برقرار شد و صورت­بندی متفاوتی برای «ادبیات» رقم ­خورد. برای رسیدن به این منظور از روش تبارشناسی استفاده ­شد. از منظر تبارشناختی، پدیده­ها ذاتی فراتاریخی ندارند و در پی رخ‌دادهای تاریخی و در درون مناسبات پیچیده قدرت برساخته می­شوند. یافته­های پژوهش نشان می­دهد، «شعر» و «تربیت» در گفتمان قرون میانی تعریف، کارکرد و صورت­بندی خاصی داشتند و در پیوند با سازوکار قدرت وصولگر و ساخت سلسله‌مراتبی جامعه، نسبتی با یکدیگر می‌یافتند. مواجهه حاکمیت قاجار و جامعه ایران با بحران­های متعددی همچون جنگ، وبا و قحطی، قدرت وصولگر را با مانع مواجه ­کرد. با فعال­شدن سازوکار­های جدید قدرت (انضباطی و زیست­سیاست) و شکل­گیری پیش­فرض برابری، ساخت سلسله­مراتبی جامعه آرام­آرام سست­ شد و مسئله تعلیم و تربیت عمومی همچون راه نجات دولت و ملت مسئله‌مند ­شد. صورت­بندی گفتاری نقد ادبی، «خلقیات مردم ایران» و «متون ادبی» را به ابژه تبدیل­ و نسبتی تازه میان این دو برقرار کرد. دراین‌میان، مجموعه­ای از متون و موقعیت­های اجتماعی متفاوت ذیل دال واحد «ادبیات» گرد آمدند. نتایج پژوهش نشان می­دهد که با تغییر سازوکارهای قدرت در دوره قاجار، گسستی اساسی در هستی تاریخی ایرانیان پدید آمد و نسبت­های تازه­ای میان امور برقرار شد؛ «ادبیات» و «تربیت» تعریف، کارکرد و مفصل­بندی تازه­­ای یافتند و نسبتی تازه با یکدیگر برقرار کردند.
 
سینا بشیری، قدرت‌الله طاهری،
جلد ۳۱، شماره ۹۴ - ( ۳-۱۴۰۲ )
چکیده

در هنر و ادبیات مدرن، با بذل توجه به مضامین منفی­ و نامتعارف فلسفی که نقش مهمی در زیبایی­‌شناسی کلاسیک برعهده نداشتند، مبانی زیبایی‌­شناسی نوین متحول شد. «مرگ» یکی از مؤلفه­‌هایی است که برمبنای اندیشه­‌های مکاتب اگزیستانسیالیسم و پساساختارگرایی، عنصر محوری ادبیات مدرن شناخته می‌­شود. در رمان مدرن، مرگ هم ازمنظر محتوایی و هم ازنظر زبان‌شناختی و هنری در ساختار و بافت داستان نقش اساسی ایفا می­‌کند و بسیاری از وجوه زیبایی­‌شناختی رمان حول محور آن می­‌گردد. صادقی، در جایگاه یکی از نویسندگان پیشرو ایران، در رمان ملکوت، «مرگ» را موضوع داستان قرار داده و بسیاری از جنبه‌­های ادبی اثرش را پیرامون این مفهوم طرح کرده است. در این پژوهش، با بهره­گیری از روش توصیفی‌ـ‌تحلیلی، وجوه زیبایی­‌شناختی مرگ در رمان ملکوت بررسی شده که به دیگر مؤلفه‌­های زیبایی­‌شناسی مدرن گره خورده است. یافته­‌های پژوهش نشان می­‌دهد که رابطه مرگ با دیگر مؤلفه­‌های زیبایی‌شناختی مدرن چون تناقض، غیاب، و ابهام منجربه اهمیت‌یافتن جنبه‌­های تاریک هستی و همچنین امتناع اثر از معیارهای زیبایی‌­شناسی کلاسیک و متعارف شده است.

امیرافشین فرهادیان، دکتر محمد طاهری،
جلد ۳۱، شماره ۹۵ - ( ۸-۱۴۰۲ )
چکیده

موسیقی با پیشینه‌ای چندهزارساله در میان ایرانیان، هم در جایگاه یکی از هنرهای زیبا و هم به‌منزله یک فن کاربردی، در ساحت‌های گوناگون زندگی فردی و اجتماعی حضور داشته است. افزون‌بر بازتاب این حضور، پیوند دیرینه و تنگاتنگ موسیقی با شعر، دواوین شعر فارسی را مشحون از اصطلاحات موسیقی و نام الحان و نغمه‌ها و سازها و سازندگان کرده است. بدیهی است که در گذر زمان، برخی واژگان و اصطلاحات جدید در این حوزه رواج یافته‌اند و شماری نیز مهجور مانده و سرانجام فراموش شده‌اند و بعضی دیگر دچار تحول لفظی یا معنایی یا نوسان در گستره شمول شده‌اند. ازسوی‌دیگر، درک درست معانی و حتی دریافت بسیاری از جنبه‌های هنری متون، در گرو تسلط بر رویه‌های گوناگون معنایی واژگان و وجوه دلالت اصطلاحات است. بی‌گمان، یکی از کارکردهای مهم نگارش شرح بر آثار گذشتگان، توضیح معنی لغات مهجور یا معنی تحول‌یافته یک واژه همچنان‌ رایج و نیز آگاهاندن مخاطب از مفهوم اصطلاحی کلمات و ترکیباتی است که بدون اشراف بر آنها، درک متن برای خواننده میسر نیست یا دست‌کم ناقص است. پژوهندگان تعداد زیادی از اصطلاحات فراموش‌شده موسیقی را در متون شناسایی و معرفی کرده‌اند، اما به‌نظر می‌رسد هنوز تعدادی از این مصطلاحات مغفول مانده است. «افسانه» یکی از این اصطلاحات است. در این جستار، به‌روش تحلیل محتوا و به‌شیوه توصیفی‌ـ‌تحلیلی، رویه موسیقایی این اصطلاح کاویده شده و ظرافت‌های هنری شماری از ابیات، که در سایه فراموشی معنای اصطلاحی واژه محجوب مانده، آشکار شده است.

معصومه طاهری، دکتر مهین پناهی، دکتر علی محمدی آسیابادی،
جلد ۳۲، شماره ۹۷ - ( ۱۱-۱۴۰۳ )
چکیده

مفهوم شادی همواره موضوع اخلاق و عرفان بوده است. این مفهوم در فلسفه درقالب دو دیدگاه لذت‌گرایی اپیکوری و سعادت‌گرایی ارسطویی بررسی شده است. اپیکورس (۳۴۱- ۲۷۰ ق.م) فیلسوف دوره هلنیستی یونان باستان، با تلقی لذتِ پایدار به‌منزله خیر نهایی انسان، شیوه‌ای عملی ارائه کرده است که به سعادت منتج می‎شود و پایدار است. در نظرگاه مولانا (۶۰۴-۶۷۲ هـ.ق) نیز شادی پایدار است و با عوامل بیرونی و درونی زوال نمی‎یابد. در این مقاله سعی شده است به‌روش مطالعۀ کتابخانه‎ای و مقایسه و تحلیل داده‎ها، بررسی شود که آیا بین شادی‎گرایی اپیکور با شادیگرایی مولانا ارتباطی وجود دارد یا خیر. روش ارائۀ اطلاعات مقایسۀ چند مؤلفه از دیدگاه اپیکور و مولانا دربارۀ شادی برپایۀ تبارشناسی تاریخی است. نتایج نشان داد که لذت از نگاه اپیکور نه‌تنها زودگذر نیست، بلکه او غایت را با عنوان اودیمونیا یا شادی (سعادت) بیان کرده است. هدف فلسفه او رسیدن به شادی پایدار است. بدین‌ترتیب که انسان با ایجاد محدودیت‎هایی برای لذت‎جویی‎های موقتی و ناپایدار خود، تلاش می‎کند به آتاراکسیا دست یابد. ازسوی‌دیگر، فلسفۀ عملی اپیکور به بیان مؤلفه‏هایی می‎پردازد که با برخی از دیدگاه‎های عارفان مسلمان، ازجمله مولانا، دارای وجوه اشتراک است.

 

دکتر سینا بشیری، دکتر قدرت الله طاهری،
جلد ۳۳، شماره ۹۸ - ( ۳-۱۴۰۴ )
چکیده

زندگی در دوران مدرن با اضطراب، بی­معنایی و یأسی همراه بود که در پایان به تقدیر گریزناپذیر مرگ ختم می­شد و این مسئله­ای بود که در هنر و ادبیات مدرن مورد توجه قرار گرفته بود. هدایت به دلیل جهان­بینی نومیدانه و میل و اشتیاقی که به مفهوم مرگ نشان می­داد، تأثیر اگزیستانسیال مرگ در زندگی آدمی را موضوع بسیاری از داستان­هایش قرار داده بود. در داستان­های هدایت، اغلب شخصیت­ها دچار نوعی انزوا، بدبینی، پوچی و روان­نژندی­های گوناگونی بودند که در بسیاری موارد به مرگ و خودکشی آنها منجر می­شد. در این مقاله کوشیدیم اهمیت اساسی مفاهیم «جنون» و «هراس از مرگ» و کارکرد جنون را در مقابله با هراس از مرگ در داستان­های زنده به گور و سه قطره خون هدایت مورد تحلیل قرار دهیم. یافته­های تحقیق نشان دادند که در داستان­های هدایت، جنون از طریق بیهوده و بی­معنا ساختن زندگی مدرن و تهی ساختن ذهن افراد، مرگ و هراسِ ناشی از آن را به بازی می­گیرد و ذهن شخصیت­های داستان را از اضطراب و نگرانی­های اگزیستانسیال رهایی می­بخشد و با دست کشیدن از زندگی پیش از مرگ و بهره­گیری آیرونیک از خودکشی، فرد را از هراس مرگ آزاد می­سازد.
 

صفحه 1 از 1     

دوفصلنامه  زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی Half-Yearly Persian Language and Literature
Persian site map - English site map - Created in 0.1 seconds with 34 queries by YEKTAWEB 4704