در پژوهش حاضر سعی شده نحوه رشد و حرکت یک سوژه انسانی در بستر بینالمللی نشان داده شود. از بین نحلههای موجود ادبیات تطبیقی، نحله "رمارک" مورد توجه قرار گرفت. رمارک این علم را نه یک رشته مستقل، بلکه دانشی "میان رشتهای" (interdisciplinary) و پلی میان آثار ادبی ملتها میدانست. از میان روشهای مطالعه تطبیقی، شیوه پیشنهادی جرج بردی که شامل چهار مرحله: توصیف (description)، تفسیر (interperation)، همجواری (juxtaposition)، مقایسه (Comparison) است، ملاک قرار گرفته است. "قلب مادر" از اشعار ایرجمیرزا، شاعر دوره مشروطه است که سالیان مدید توسط معلمان دلسوز کشورمان در کلاسهای درس زمزمه میشود. "ژان ریش پن" سراینده اصلی این شعر و کشور فرانسه خاستگاه اصلی این اثر است. بررسی تطبیقی این سوژه از بُعد تیپشناسی نشان میدهد، انسانها، فارغ از تمامی افتراقها ـ که برخاسته از تفاوتهای فرهنگی آنهاست ـ همواره مشترکاتی دارند. مشترکاتی که از روح و روان انسانی و از زندگی اجتماعی آنها نشئت گرفته است. ادبیات تطبیقی میتواند در جهت انتقال ذوق و احساس و عواطف و خرد انسانها و ملتها به یکدیگر، به منظور ایجاد ارتباط و پیوند میان اندیشهها و ذوقها و درک و فهم و تأثیر متقابل فرهنگها نقشآفرین و بالنده باشد.