70 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
مصطفی میردار رضایی،
دوره 8، شماره 21 - ( 7-1400 )
چکیده
تعاریف مختلف و گاه متناقضی در کتابهای بلاغی برای تبیین صنعت کنایه ذکر شده است که با بررسی و دستهبندی آنها میتوان دو مفهوم کلی برای این شگرد در نظر گرفت: در تعریف نخست، که به دوره پیش از جرجانی اختصاص دارد، کنایه عبارت است از «پوشیدهسخنگفتن و ترک تصریح به معنی». دراینمعنی، کنایه با دیگر شگردهای بلاغی (نظیر مجاز، تشبیه، استعاره، توریه و...) درمیآمیزد و حدود و ثغور مشخصی ندارد. در مفهوم دیگر کنایه، که با جرجانی شروع میشود، کنایه صناعتی ساختارمند و منفک از دیگر شگردهاست. در این تعریف، کنایه صرفاً بهمعنی «پوشیدهسخنگفتن و ترک تصریح به معنی» نیست، بلکه چارچوب مشخصی دارد و آن «ذکر لازم و اراده ملزوم» است. پس، اگر سخنی حتی پوشیده ذکر شده باشد، اما عنصر «لازم و ملزوم» در آن رعایت نشده باشد، در تعریفهای پس از جرجانی کنایه محسوب نمیشود. در پژوهش حاضر، با شیوه توصیفیـتحلیلی و با بهرهگیری از ابزار کتابخانهای، ضمن واکاوی دو مفهوم مزبور از کنایه (پیش و پس از جرجانی)، تلقی ادبای اخیر از مفهوم این صناعت در مقام عمل و ساحت کاربردی آن بررسی شده است. نتایج این مطالعه نشان میدهد که بیشتر پژوهشگران اخیر در بحث کنایه به مفهومی گرایش دارند که پیش از جرجانی متداول بوده است.
پوران علیزاده،
دوره 8، شماره 21 - ( 7-1400 )
چکیده
ازآنجاکه ادبیات داستانی کودکان زمینه مناسبی برای تحقق اهداف برنامههای آموزش تفکر است، نظامهای تعلیم و تربیت از آن استقبال کردهاند. لیپمن را آغازکننده فلسفه برای کودکان دانستهاند. نوآوری او تحولی اساسی در شیوه آموزشوپرورش بهوجود آورد که استقبال بسیار بهدنبال داشته است. بههمیندلیل، در این مقاله، محتوای داستانهای ایرانی گروه سنی «د» (دوره هفتم، هشتم و نهم) با مهارتها و مؤلفههای تفکر فلسفی لیپمن تطبیق داده شده است. جامعه آماری مقاله شامل کتابهای داستانی ایرانی است که برای کودکان و نوجوانان گروه سنی پیشگفته در سالهای 1365 تا 1395 تألیف شده و مجوز انتشار دریافت کرده است. روش انجام این تحقیق توصیفیـتحلیلی است. نتایج نشان میدهد که در کتابهای داستانی ایرانی مطالعهشده، نظیر هزارویکشب، افسانههای جن وپری، مهمانی گرگها و...، بعضی از مؤلفههای تفکر فلسفی لیپمن، مثل جستوجوی دلایل در موقعیتی مشخص، طرح پرسش پژوهشی، تبیین علّی، استنباطکردن و تعیین هدف بیشترین فراوانی را دارند. ازدیگرسو، اینکتابها ازحیث بعضی دیگر از مهارتها، همچون ارزیابی دلایل ارائهشده، نقدپذیری و... ضعیفاند و مؤلفههایی مثل ارزیابی تعریف اصطلاحات و تشخیص مغالطهها در آنها یافت نشد..
علی جلالی، بتول حیدری،
دوره 8، شماره 21 - ( 7-1400 )
چکیده
حدود و ثغور برخی لغات و تعبیرات در متون پیشینیان، درعین کثرت استعمال و با وجود اهتمام لغتنویسان، چنانکه باید تعیین و ضبط نشده است. ازجمله این لغات «عنبر» است که لغویان جز اطلاعات اندک درباب آن چیزی بهدست ندادهاند و خصایص و کاربردهای دیرین آن بر خواننده متون کهن مجهول است. معمولاً، عنبر را به بوی خوش و برخی کاربردهای تزئینی و دارویی آن میشناسند، حالآنکه سیری کوتاه در متون نظم و نثر عربی و فارسی نشان میدهد که این ماده، بیشازحد تصور، در زندگی پیشینیان کاربرد داشته و دستمایه مضمونسازیهای متعدد شاعران و نویسندگان نیز شده است. در این نوشتار، متون ادبی، تفسیری، تاریخی، علمی و... در نظم و نثر عربی و فارسی از قرون آغازین اسلام تا عهد صفوی در حد لزوم بررسی شده و شواهد کاربرد این لغت جمعآوری و تحلیل شده است. نظریات مختلف درباب معادن عنبر و چگونگی ایجاد آنها، انواع عنبر و بهترین نوع آن، چگونگی استفاده از عنبر، کاربردهای مختلف عنبر، استفاده از عنبر در نامها و نیز احکام فقهی عنبر ازجمله مباحث این نوشتار است.
جمیله اخیانی،
دوره 8، شماره 22 - ( 12-1400 )
چکیده
کلیله و دمنه در همه عصرها بهمنزله کتاب حکمت و سیاست نگریسته شده و توجه ویژهای به آن شده است. ترجمه فارسی نصراللـه منشی از این کتاب در قرن ششم آن را بهمنزله نخستین اثر مصنوع فارسی به یکی از آثار مهم نثر فارسی و سرمشق اهل ادب تبدیل کرد و سبب منسوخشدن ترجمههای پیشین شد. اهمیت این ترجمه سبب شده است که کتاب مذکور بارها تصحیح و چاپ شود و در این میان تصحیح مجتبی مینوی بهمثابه تصحیحی موفق در محافل دانشگاهی مشهور شد. با وجود دقتنظر فراوان استاد مینوی و نکتههای اصلاحی که بعداً برخی پژوهندگان گوشزد کردهاند، هنوز در آن به عباراتی برمیخوریم که معنایشان در شکل کنونی مبهم است و خواننده را سردرگم میکند. در مقاله حاضر، بخشی از این عبارات بررسی شده و پس از تبیین ابهامهای آنها، کوشش شده است با تصحیح قیاسی و براساس قرینههای درونمتنی، سبک نویسنده، شواهدی از دیگر بخشهای کتاب، و نیز شواهدی از متون کلاسیک فارسی صورت درست احتمالی پیشنهاد شود. براساس پژوهش حاضر، تحریف، جابهجایی واژهها، و افتادگی عناصر دستوری ممکن است دلیل نارسایی معنایی این عبارات باشد.
حمید طاهری، مریم غفوریان،
دوره 8، شماره 22 - ( 12-1400 )
چکیده
سبکشناسی لایهای یکی از زیرمجموعههای سبکشناسی جدید بهشمار میآید. در سبکشناسی لایهای، با توجه به بافت موقعیتی کلانلایه، متن به خُردلایههایی تجزیه میشود و با بررسی خُردلایههای متنی و تشخیص ویژگیهای برجسته یا پربسامد، به مطالعه سبک پرداخته میشود. این نوع سبکشناسی را میتوان از دقیقترین روشهای این علم بهشمار آورد. متن بررسیشده در پژوهش حاضر، دیوان حسین خوارزمی است که بهدلیل اختلاف فراوان نسخههای خطی بهدستآمده از دیوان خوارزمی، برای اثبات صحت انتساب شعرهای دیوان به شاعر، از سبکشناسی لایهای استفاده شده است. از روش پژوهش تحلیلیـتوصیفی محمود فتوحی در کتاب سبکشناسی برای پیشبرد اهداف تحقیق استفاده شده و لایه واژگانی و ایدئولوژیکی دیوان خوارزمی تحلیل شده است. واژگان و ترکیبات ابیات واحد تحلیل سبک در نظر گرفته شده است. همینطور، مشخص شد که لایه واژگانی در کشف ایدئولوژی متن و تبیین روابط پنهان قدرت نیز مؤثر است. نگارندگان با رویکردی انتقادی به نسخهها نگریستهاند. در لایه واژگان، ابتدا مطابق دیدگاه نشانهشناسان، واژهها به رمزگانهای ساختاری و فرآیندی تقسیم شده و سپس شاخصها، نشانداری واژگان و کلمات تکراری بهمثابه مؤلفههای سبکی مطرح شده است. از نگاه سبکشناسی لایهای (واژگانی و بلاغی) و ایدئولوژیک، همه نسخههای بهدستآمده از دیوان همخوانی دارند و اصالت و اختصاصشان به حسین خوارزمی اثبات میشود. جدول شاخصها، اعم از اعلام، القاب، تواریخ، مادهتاریخها، مکانها و... این نظر را بیشتر تقویت میکند. نتایج حاکی از آن است که در میان رمزگانها، نهاد دین بسامد بالایی دارد. رمزگانهای فرآیندی، از پیوند و کارکرد هماهنگ دین و حکومت ازیکطرف و غلبه و نفوذ دین و فرهنگ بر حکومت و مستندکردن قدرت به دین ازسویدیگر سرچشمه میگیرد. این رمزگان، با اندیشه و تفکر خوارزمی تناسب بسیار دارد. بهمناسبت موضوع، بیشترین بسامد واژهها مربوط به نهاد عشق و عرفان است. بسامد موضوعات این رمزگانها در همه نسخههای موجود، تقریباً به یک اندازه است که مؤید صحت انتساب همه نسخههای خطی به خوارزمی است.
نشریه مطالعات و تحقیقات ادبی دانشگاه خوارزمی،
دوره 8، شماره 22 - ( 12-1400 )
چکیده
محمود افروز،
دوره 8، شماره 22 - ( 12-1400 )
چکیده
مقاله حاضر با هدف بررسی نقش دو عنصر پیرامکانی «ترجمه» و «مذهب» در ظهور آثار عرفانی تطبیقپذیر، به تحلیل تطبیقی رمان انگلیسی سیر و سلوک زائر و رمان پارسی از عین تا قاف پرداخته است. قهرمان رمان تمثیلی پارسی فردی به نام «پارسا مسافر» است که در چهلسالگی سلوک معنوی خود را آغاز میکند. در این رمان بیش از هفتاد تلمیح به آیات نورانی قرآن کریم وجود دارد. قهرمان رمان انگلیسی نیز سالِکی به نام ترسا است که از شهر و دیار و اهل و عیال خود دل برمیدارد و راهیِ سفری پرمخاطره به شهر آسمانی میشود. در رمان مزبور اشارات فراوانی به انجیل شده است. در این مقاله، از هفت وادی سلوک عطار برای تطبیق مراحل سلوک ترسا و پارسا استفاده شده است. طبق یافتههای تحقیق، دلیل عمده شباهتهای میان مراحل سلوک را میتوان تأثیر ناخودآگاه ترجمه سیر و سلوک زائر بر نویسنده داستان از عین تا قاف و نیز پیشزمینه مذهبی هردو اثر دانست.
محبوبه علی حوری،
دوره 8، شماره 22 - ( 12-1400 )
چکیده
دستهای از آثار ادبی شامل منظومههای روایی با درونمایه مبارزه قهرمان در مسیر پرفراز و نشیب عشق بهمنظور وصال است که با عنوان «عاشقانه رزمی» معرفی میشوند. از آثار معرف این ژانر از قرن پنجم تا دهم منظومه ورقه و گلشاه عیوقی، هماینامه سروده شاعری ناشناس، سامنامه، همای و همایون خواجوی کرمانی، مثنوی جمال و جلال سروده نزلآبادی و بدیعالزماننامه از شاعری ناشناس است. برخی از مهمترین ویژگیهای ژانری روایات در ضمن شخصیتپردازی قهرمان آشکار میشود. قهرمان این دسته از روایات بهسبب قرارگرفتن ذیل یک ژانر واحد، برخی ویژگیهای مشترک دارد. داستان منظومههای عاشقانه رزمی به روایت زندگی قهرمانهایی میپردازد که شخصیتشان جامع، ناشناخته، از نسل بزرگان و شاهان، قهرمان مسافر، عاشق، پهلوان، اخلاقگرا، صلحطلب، یزدانپرست، موفق, عیار، و قهرمان مطلوب عامه است. ازسویدیگر، بهسبب عوامل واقعنما، سنت نقل و برونمتن، میتوان قهرمان را برمبنای یک تقسیمبندی ایرانی-اسلامی در یکی از مراتب خدا، پیامبر، اولیاءالله، رهبر و مردم عامه قرار داد که در روایت عیوقی، رهبر و در دیگر روایات، اولیاءالله است؛ نیز، براساس نظریه فرای، قهرمان این روایات در مرتبهای برتر از دیگر انسانهاست. شخصیت قهرمان، به میزانی متغیر، بهسبب ذائقه ادبی مردم و شهرت برخی آثار ادبی در دوره سرایش تحتتأثیر شخصیتپردازی داستانهای شاهنامه، اسکندرنامه نقالی و حمزهنامه است. با توجه به وضعیت سیاسی و مذهبی حاکم بر جامعه عصر سراینده، مذهب قهرمان بهتدریج برجسته میشود، تا جایی که در بدیعالزماننامه به قهرمانِ متعصب تبدیل میگردد.
معصومه شکوری، کورس کریم پسندی، نعیمه کیالاشکی، مریم شادمحمدی،
دوره 8، شماره 22 - ( 12-1400 )
چکیده
بررسی نسبت دیدگاههای فلاسفه و نظریهپردازان با آثار ادبی همواره در کانون توجه پژوهندگان بوده است. یکی از این مقولههای مشترک زیبایی است. از فیلسوفانی که درباب زیبایی نظرهایی تأملبرانگیز ارائه دادهاند فلوطین است که افقهای روشنی پیشروی عرفا و فلاسفه، خصوصاً مولانا، گشوده است. در این پژوهش، مقوله زیبایی، که از واژههای پربسامد اشعار مولوی است، با مکتب فکری فلوطین مقایسه شد و همسنگیها و ناهمگونیهای دیدگاه آندو در عرصه زیبایی واکاوی شد. برآیند مطالعات آن است که هردو متفکر به سه نوع زیباییِ حسی، عقلی و شهودی اعتقاد داشتند. آندو، منشأ حقیقی جمال و حُسن را ذات بیحد و بیصورت الهی، و زیباییهای ظاهری و دنیوی را شبحی از آن زیبایی مطلق میدانستند. بهعلاوه، فلوطین و مولانا به وجود دو حس، دو عقل و سه روح معتقد بودند، اما تفاوتهایی جزئی در نگرش آنان به مبحث روح وجود دارد. این تمایز از آنجا ناشی میشود که مولانا دیدگاه حکیمانه فلوطین را با مبانی عرفان اسلامی، همچون مکاشفه، ذوق، عشق، وجد، ذوق و... درمیآمیزد و به مقوله زیبایی صبغه عرفانی میبخشد.
حامد بشیری زیرمانلو،
دوره 8، شماره 22 - ( 12-1400 )
چکیده
همانگونه که زبان آثار حماسی مخصوص نوع ادبی حماسه است و باعث تمایز آن از دیگر انواع ادبی میشود، معانی ثانوی نیز میتوانند بهوضوح این تمایز را نشان دهند و کارکرد خاص خود را در فضا و زبان حماسی ظاهر کنند. در مقاله حاضر، برای نشاندادن این ویژگی معانی ثانوی در نوع حماسی، به بررسی داستان «رستم و سهراب» ازنظر فراوانی و تنوع معانی ثانوی و ارتباط آن با نوع ادبی حماسه پرداخته شده است. برای این منظور، ساختار نحوی تقدیم فعل در ابتدای مصراع در نظر گرفته شد. بیشترین تعداد معانی ثانوی حاصل از تقدیم فعل در این داستان متعلق به سه مورد تأکید بر فعل، اغراق و تعظیم، و قصد مؤکد است. نخستینبار است که معنای ثانوی قصد مؤکد در این مقاله معرفی میشود. معنای ثانوی قصد مؤکد بههمراه تأکید بر فعل و اغراق و تعظیم ازنظر تعداد و نوع نشاندهنده وحدت و هماهنگی این معانی ثانوی با فضای کلی نوع ادبی حماسه است. امید است نتایج این پژوهش به روشنترشدن نقش معانی ثانوی در نوع ادبی حماسه بینجامد.