70 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
سید کاظم موسوی،
دوره 3، شماره 7 - ( 7-1385 )
چکیده
مثنوی مولوی بدون نام و ستایش خداوند آغاز میشود و در پایان نیز در داستان "دژ هوشربا" سرنوشت قهرمان اصلی داستان یعنی برادر سوم ناتمام مانده، رها میشود. گویی مولوی تداوم زمان را اصل و مدار هستی میداند که انسانها به نوبت و هر کدام به سهم خود این دایره هستی را میچرخانند. سنخیت و همسویی انسانها در باطن و اتصال آنها به حضرت حق از موضوعات محوری عرفان است که در مثنوی شریف نیز به گونههای متفاوت بیان شده است. داستان "پیر چنگی" که از دو شخصیت اصلی، یعنی عمر و پیر چنگی ساخته شده است دارای این رویکرد است. عمر و پیر چنگی از نظر ظاهر از دو جایگاه اجتماعی برخوردار هستند که به گونهای بیرابطه یا متضاد با یکدیگرند؛ اما در باطن سنخیتی بسیار قوی با یکدیگر دارند و در پایان داستان به یگانگی میرسند. تعامل و تبادلی که بین همه انسانها و کائنات ساری و جاری است.
حبیبالله عباسی،
دوره 4، شماره 10 - ( 6-1385 )
چکیده
فن ترجمه از همان سدههای آغازین تاریخ اسلام میان دو زبان عربی و فارسی متداول بوده و باعث بهوجود آمدن وجوه مشترک بسیاری در حوزههای مختلف ادبیات این دو قوم تاریخی شده است. اما جریان ترجمه از زبانهای اروپایی که در جهان عرب پیش از عصر نهضت آغاز شد و در ایران اندکی قبل از مشروطه، تأثیری بس شگرف و شگفت در شؤون مختلف این جوامع بر جای نهاد. در این مقال فقط به آن دسته از تأثیرها و رهاوردهای ترجمه اشاره شده است که به نحوی در رشد و پیشرفت ادبیات و حوزههای مختلف آن مؤثر بودهاند، از جمله: تجدد، شیوههای جدید تعلیم و تربیت، علوم جدید، شعر، نثر، داستان و مکتبهای ادبی جدید و همچنین در پایان به برخی کارکردهای دیگر آن مانند تحول در زبان و فرمهای ادبی و به تبع آن معیارهای جمالشناسی ادبی و ذوق مخاطبان آن پرداختهایم.
جهانگیر صفری، روشنک رضایی،
دوره 4، شماره 10 - ( 6-1385 )
چکیده
قصه و قصهپردازی یکی از دستمایههای ارزشمند شاعران و نویسندگان در طول تاریخ ادب فارسی بوده است و در این میان قصههای مشهور که جذابیت خاصی داشته، بارها در قالب نظم و نثر روایت شده و برای بیان مضامین عاشقانه و عارفانه مورد استفاده قرار گرفته است. قصه سرگذشت حضرت یوسف که در قرآن به "احسنالقصص" مشهور است، یکی از داستانهای بسیار زیبا و دلانگیز ادب فارسی است که بارها شاعران و نویسندگان به آن پرداختهاند و از جنبههای گوناگون بدان نگریستهاند. دو تن از راویان مهم این داستان که در قرن نهم در دوره تیموری میزیستهاند، یکی جمالالدین محمد اردستانی و دیگری جامی، این داستان را با عنوان یوسفنامه و یوسف و زلیخا به نظم کشیدهاند. از آنجا که تفاوتها و شباهتهایی در ساختار کلی داستان و شیوه روایت و برداشتها و نتایج در این دو اثر قابل توجه است، در این مقاله تلاش شده این دو اثر ارزشمند با یکدیگر مقایسه شود و ضمن معرفی این دو اثر بهویژه یوسفنامه که شهرت کمتری دارد، تفاوتها و شباهتهای آنها از جنبههای گوناگون بیان گردد.
غلامعلی فلاح،
دوره 4، شماره 10 - ( 6-1385 )
چکیده
داستان پرمغز و نغز رستم و سهراب که از داستانهای شگرف و شگفت شاهنامه به شمار میرود، از گذشتههای دور مورد عنایت مخاطبان مختلف این اثر حماسی از هر طیف و طبقهای بوده است؛ از جمله محققان و مدرسان این اثر شگرف. ابیاتی چند در این داستان هزار و اندی شاهنامه هست که "تحریر محل نزاع" مصححان و شارحان شاهنامه شده است. از آنجایی که احصا و نقل و نقد تمام ضبطها و شرحهای مختلف ابیات متنازع فیه از حوصله این مقال بیرون است، در اینجا فقط به نقل و نقد ضبطها و شروح متنوع و متکثر دو بیت آغاز این داستان بسنده کردهایم. از همین رو بعد از طرح مسئله و مقدمهای کوتاه، ابتدا ضبطهای مختلف هر بیت را طبقهبندی کرده و نقل کردهایم و پس از آن شرحهای مختلف را دستهبندی کرده و نقد نمودهایم. در پایان مقال متذکر شدهایم که از این رهگذر میتوان دریافت که در درجه اول تا تهیه چاپ پاکیزه و منقحی از شاهنامه که به متن سروده فردوسی نزدیک باشد، فاصله زیادی داریم و در درجه دوم نیز اغلب این شروح گره از کار فروبسته شاهنامه نمیگشاید.
بهروز ژاله،
دوره 4، شماره 10 - ( 6-1385 )
چکیده
از اصلیترین رویکردها در نقدهایی که درباره شعرِ سهراب سپهری نوشته شده است، گزارش بنمایههای زبانی و معنایی و هنری برخاسته از جهانبینی عرفانی است. در این گزارشها دو گرایش به چشم میخورد: اثبات عرفانی بودن اندیشه و شعر سهراب سپهری و متقابلاً انکار و نفی و حتّی تمسخر آن. در این مقاله ابتدا به طرح این مسئله پرداخته شده و در ادامه، نسبت سپهری با عرفان تبیین و پس از آن آرای موافقان و مخالفان عرفانگرایی سهراب نقل و نقد شده است.
خدابخش اسدالهی،
دوره 5، شماره 14 - ( 3-1389 )
چکیده
مسئله مرگ همواره از مهمترین دغدغههای بشر بوده و هرکسی قصد داشته در این زمینه به حقایقی دست پیدا کند و یا به دنبال توجیهاتی برای پذیرش این درد درمانناپذیر باشد. بسیاری از حکما، عرفا و متشرّعان مسلمان، در این باب به بیان نظرات و تحقیقات خود پرداختهاند؛ یکی از آنان که در این موضوع، همچون سایر موضوعات، داد سخن داده است، سنایی غزنوی است. در این پژوهش، برای تبیین عقاید عرفانی، دینی و حکیمانه سنایی، با استفاده از حدیقهالحقیقه، دیوان و نیز مثنویهای وی، ابتدا مطالبی از قبیل: تعریف، شمول و فواید مرگ مطرح و ضمن ارائه تصویری نامحبوب از دنیا، از آن به عنوان مزرعه و آزمایشگاه منزل آخرت یاد شده است؛ سپس برای تکمیل اثبات جاودانگی آدمی، مباحثی نظیر: نسبی بودن پدیده مرگ و نیز ضرورت آن در نظام احسن با تکیه بر قرآن و حدیث ذکر شده است. نتیجه آنکه مرگ پایان حیات آدمی نیست؛ بلکه تحولی رو به رشد و در جهت کمال است که او را در مسیر دستیابی به سعادتها و کمالات اُخروی قرار میدهد؛ مجموعه این عوامل سبب میگردد که یقینی به مرگ حاصل شود که ممکن است زندگی محدود دنیوی را در نزد انسان، کمارزشتر از زندگی جاوید آخرت جلوه دهد.
عباس بگجانی، حکیمه دبیران،
دوره 5، شماره 14 - ( 3-1389 )
چکیده
منظومههای دینی یکی از حوزههای میراث پربار ادب فارسی است که با وجود شمار قابل توجهشان، پژوهشگران کمتر به آنها پرداختهاند و بسیاری از آنها ناشناخته و در حدّ همان نسخههای خطی باقی ماندهاند. این منظومهها درباره موضوعات مختلف دینی و اغلب یکی از بزرگان مذهبی سروده شدهاند و از دو جنبه تاریخی و زبانی درخور مطالعه و بررسی هستند. «حماسههای دینی» عنوانی است که در پژوهشهای پیشین به این منظومهها اطلاق شده است. ما در این مقاله با دستهبندی این آثار بر اساس محتوا نشان دادهایم که تنها یک دسته از آنها تحت چنین عنوانی قرار میگیرند. در ادامه به کتابشناسی منظومههایی که حول محور شخصیت امام علی(ع) سروده شدهاند پرداختهایم و اطلاعات مختصری نیز درباره هریک ارائه دادهایم.
احمدعلی جعفری،
دوره 5، شماره 14 - ( 3-1389 )
چکیده
گریه نمودی از عواطف و احساسات انسان است که ریشه در حالات روحی او دارد. مولانا غم و گریه را موجب حیات جاوید میداند و از همین رهگذر معتقد است سالک باید در سیر و سلوکش از چنین گریهای شاد شود. به اعتقاد او خداوند را میتوان در قلبهای شکسته انسانها یافت. مولانا مناسب روحیه هر سالکی، با تکیه بر گریه او را تشویق میکند تا به سوی کمال و سعادت رهسپار شود. او تعادل روحی انسان را در خدادوستی و ترک خوددوستی و دوری از تمایلات نفسانی میداند. به همین دلیل، گریه را مثل اسلحهای برای سالک در این راه به کار میگیرد. از نظر او گریه نشان این است که سالک به خدا عشق میورزد. مولانا گریه را از ویژگیهای انسان خوشبخت میداند، چه اشک گناهان سالک را شستشو میدهد، منتها اشک و گریهای که از صدق دل باشد. این طرز تفکر در نهجالبلاغه هم آمده است؛ آنجا هم از صفات متقین این است که قلبهاشان محزون است. به اعتقاد مولانا گریه نوعی اظهار نیاز است و به همین دلیل انسان را به یاد خدا میاندازد. خداوند در برابر گریه و سوز و گداز سالک به او حوض کوثر خواهد بخشید و همین گریه است که حتی آسمان را هم به ناله و فغان وا خواهد داشت. گریه عامل تسلط سالک بر نفس امّاره است که تمام بدبختیهای انسان از اوست. در این مقاله تأثیر گریه بر چگونگی سلوک از منظر مثنوی بررسی شده است.
حسین قربانپور آرانی،
دوره 5، شماره 14 - ( 3-1389 )
چکیده
تقلید و تعیین حدود و ثغور آن و تفاوت آن با اقتباس و اخذ و مضامین مشترک، از مسایل مهم در نقد ادبی است. مقاله حاضر در پی آن است که حدود تقلید را مشخص نماید و عوامل و پیامدهای آن را که در ادبیات ما نیز کمتر بدان توجه شده، بررسی کند تا هنر خلاق از هنر غیر خلاق باز شناخته شود. بدین منظور در این نوشته ابتدا مقدمهگونهای درباره تقلید در نقد یونان باستان و مفاهیم معادل آن در ترجمههای اسلامی یعنی محاکات و تخییل آمده، سپس رابطه تقلید با خلاقیت هنری و حدود آن در نقد مدرن و بهویژه نقد فرمالیستی بررسی شده و پس از آن دو بخش به مسئله رابطه تقلید و تصویر و رابطه متقابل تقلید و زبان و در نهایت رابطه انحطاط فکری جامعه با عدم خلاقیت هنری و انحطاط زبانی و در نتیجه گسترش آثار تقلیدی اختصاص یافته و در بخش پایانی زمینههای تقلید در ادبیات فارسی و عوامل مؤثر در پیدایش آثار تقلیدی از دوران پس از اسلام تا سبک بازگشت و مشروطیت بررسی شده است.
قهرمان شیری،
دوره 5، شماره 14 - ( 3-1389 )
چکیده
اگر ادّعا کنیم سیاست، محوریترین موضوع در زندگی و منظومههای نظامی ـ البتّه به جز لیلی و مجنون ـ است، مدّعای ما هیچگونه مغایرتی با واقعیت ندارد. امّا اثبات آن در همه منظومهها، و به تبعیت از آن در همه برههها از زندگی نظامی، نیازمند استنادها و استدلالهای اقناعکننده است. او موضعگیریهای خود را یا به شیوه کنایی و کلّیگویی، و یا با استفاده از نمونههای تاریخی و به صورت تمثیلی بازگو میکند تا حریم عزلت و عافیتطلبی او به مدد اینگونه محافظهکاریها از درگیری با حوزه سیاست و قدرت در امان بماند. مخزن الاسرار، تصویرهایی از بایدها و نبایدهای سیاسی و اجتماعی را در یک زمینه اخلاقی ـ مذهبی به نمایش میگذارد. خسرو و شیرین، نمودی از بایدها و نبایدها در رفتارهای عاطفی ـ سیاسی است، و هفتپیکر و اسکندرنامه نیز نمایشی از ارزشهای آرمانی در حوزه کنشها و منشهای صرف سیاسی به شمار میروند. این منظومهها، به رغم همه تفاوتها، در یک موضوع اشتراک دارند که عبارت است از ترسیم ایدهآلها و آرمانهای انسانها در همه زمانها و مکانها. سخن شاعر در ابتدا بر سر یک جامعه اخلاقی و اعتقادی یا مدینه فاضله دینی دور میزند. سپس درصدد تصویر حالات عاطفی و عاشقانه و کنشهای مطلوب و نامطلوب آدمها در برابر آن بر میآید. آنگاه به جامعه سیاسی و شخصیتهای مطلوب آن میپردازد و مدینه فاضله سیاسی خود را در دو مرحله و با دو شکل متفاوت آن ـ آنچه بهطور نسبی در تاریخ وطن موجود بوده است و آنچه بهصورت مطلوب در تاریخ جهان بوده است ـ به روایت میگذارد تا نارضایتی خود را از وضعیت موجود با پناه بردن به بیگانه چارهگری کرده باشد.
علیرضا عرب بافرانی،
دوره 5، شماره 14 - ( 3-1389 )
چکیده
از جمله مضمونهای کلیدی در اشعار احمد شاملو، بروز جنبههای مختلف آلام و دردهای بشری است. با توجه به بررسیهای صورت گرفته در مجموعه اشعار شاملو به جرئت میتوان گفت که او یکی از بزرگترین شاعران دو سه دهه اخیر است که در زندگی هنری و اجتماعی خود درگیر این مفهوم و واقعیت آن بوده است. البته مقصود از درد و رنج، مجموعه تعابیر، اصطلاحات و مضامینی است که حول محور این دو واژه شکل میگیرد. به عنوان مثال اگر ماهیت درد و رنج در یک سو و علل آن در سوی دوم و راههای رهایی از آن را در سوی سوم و نتایج و غایت آن را در سوی چهارم و شأن اخلاقی درد را در سویی دیگر قرار دهیم، با حجم گستردهای از تعابیر و واژگان در مجموعه آثار این شاعر روبهرو خواهیم شد که کشف و بازخوانی همه این موارد، نشاندهنده درگیریهای ذهنی او با این مفهوم خواهد بود. آنچه در بررسی مفهوم درد و رنج در آثار شاملو اهمیت دارد، در نگاه نخست بررسی ماهیت درد و رنج و چگونگی آن در نظام فکری شاملو است. بررسی علل و عوامل درد و رنج نیز دوّمین مسئلهای است که با توجه به علل مختلف آن در نگاه انسان کلاسیک و معاصر، جزء مسایل پیچیده شعر شاملو قرار میگیرد. نتایج مثبت و منفی درد و رنج و نیز رویکرد اخلاقی انسان در برابر آلام و دردهای بشری از دیگر مواردی است که در این جستار به آن پرداخته شده است.
نرگس محمدی بدر، محمدرضا سرمدی، سکنیه احمدیان،
دوره 5، شماره 14 - ( 3-1389 )
چکیده
مثنوی مولوی و بوستان و گلستان سعدی از آثار تعلیمی زبان فارسی هستند و «تربیت عرفانی» یکی از جنبههای مشترک تعلیمات مولانا و سعدی است. هدف اصلی مکاتب تربیتی، دینی و عرفانی فراهم نمودن زمینههای تحول روحانی انسان است که با شناخت آلودگیها و بیماریهای نفسانی و از بین بردن آنها و تجلی انوار الهی در وجود انسان هدف تربیتی آنان، محقق میشود. چنین تربیتی ساده و سطحی نیست و تمامی جنبههای وجود انسان را در برمیگیرد و نیاز به حرکت و تحولی همهجانبه دارد. بنابراین در تربیت عرفانی علاوه بر ظاهر و رفتارهای ظاهری، باطن و زوایای پنهان آن نیز مورد توجه قرار میگیرد. به همین سبب عارفانی چون مولانا در تعالیم تربیتی خویش، همانند عالمِ تربیتی و روانشناسی حاذق به درمان بیماریهایی میپردازند که در لایههای زیرین وجود آدمی ریشه دوانده است و مسلمانی چون سعدی نیز با گرایشی عارفانه تأثیر پنهان آنها را در اخلاق و رفتار انسانی به تصویر میکشد.
عصمت خوئینی، مهدی عیسی زاده،
دوره 7، شماره 18 - ( 6-1394 )
چکیده
سیداحمد پارسا، فرشاد مرادی،
دوره 7، شماره 18 - ( 6-1394 )
چکیده
بازتاب رویدادهای تاریخی دهه سی با توجه به اهمیت ویژه آن در تاریخ معاصر ایران ازجمله مسائلی است که همواره ذهن روشنفکران، آگاهان و شاعران متعهد این دهه را به خود مشغولکـرده است. سیطره کمسابقه و فراگیر اختناق از سوی حکومت مهمترین علت رویکرد شاعران متعهد این دهه به بیان نمادین است.
با اینکه نیما پیشرو نمادگرایان معاصر محسوب میشود، مهدی اخوان ثالث از شاعران متعهدی است که بیشترین توجه را به این طرز بیان داشته است. نتیجه تحقیق نشان میدهد کـه او برای بیان رویدادها و انتقال آن به نسلهای بعدی از نمادهای عمومی و شخصی بهره گرفته است. بسامد بالای نمادهای شخصی بهکاررفته در اشعار اخوان ثالث مبین حس شاعرانه و دغدغه ذهنی شاعر در بیان مسائل اجتماعی است.
پژوهش به شیوه توصیفی و دادهها به روش سندکاوی و کتابخانهای گردآوری و تحلیل شده است.
مهدی رضائی، رها زارعی فرد،
دوره 7، شماره 18 - ( 6-1394 )
چکیده
مطالعه زبان از سدههای نخستین هجری در بین پژوهشگران حوزه ادبیات و فلسفه درکانون توجه قرار گرفته و آثار چشمگیری در این حوزه به زبان فارسی و عربی تألیف شده است. از رهگذر این تحقیقات، علم مطالعه زبان دربین فارسیزبانان نهادینه و برای بیشتر شاخههای مطالعه زبان ازقبیل دستور، سبکشناسی، معانی، بیان و آواشناسی و... اصطلاحات لازم وضع شد. ازطرف دیگر، زبانپژوهان در سده جاری، از علم مطالعه زبان به روش نوین استقبال کردند و ضمن این مطالعات، انبوه کتابها و مقالات از زبانهای غربی ترجمه شد و بدون توجه به مطالعات بومی واژههای جدیدی ساخته شد. این پژوهش به دنبال آن است تا با بررسی اصطلاحات و زیرشاخههای نوین زبانشناسی و مطالعات بومی و اصطلاحات رایج آن، مقایسه و پیوندی بین دستاوردهای کهن و نو ایجاد کند.
حسین ایمانیان،
دوره 7، شماره 18 - ( 6-1394 )
چکیده
ایهام و دوپهلوگویی ویژگی آشکار و شاید هویداترین صنعتی باشد که در سرودههای خواجه شیراز بهکار رفته است. وقتی این شگرد بلاغی و زیباییشناختی با ویژگی اخلاقی، هنری و رمزی ممتازی به نام «رندانگی» همراه شود، فهم مقصود سخن خواجه، گونهگون، متناقض و گاه دیریاب میشود.
یکی از این ایهامهای رندانه در شعر خواجه شیراز ایهام در خود واژه «حافظ» است. نگارنده در جستار پیشرو نمونههایی از ابیات پایانی غزلهای خواجه را که در آن تخلصِ «حافظ» ذکر شده ارائه کرده است و با آوردن دلایلی بیان میکند که اگر در چنین نمونههایی منظور از «حافظ» را، حافظِ قرآنِ شهر بدانیم، شاید به منظور شاعر نزدیکتر شده باشیم. مهمترین دلایل نگارنده برای اثبات این امر، دگرسانیهای برخی ابیات خواجه شیراز است؛ بدینمعنی که کاتبان دیوان او گاه واژههای هموزنِ «زاهد، واعظ و حافظ» را بهجای یکدیگر بهکار بردهاند و گاه با توجه به حالوهوای کلی یک غزل، برداشت معنی حافظ قرآن یا حافظ حدیث شهر درستتر مینماید. بنابراین باید بر قاموس شخصیتهای منفور دیوان خواجه، «حافظ» را نیز افزود و او را درکنار کسانی چون زاهد، واعظ، شیخ، فقیه، امام شهر، ملکالحاج، مفتی، قاضی، صوفی، یرغو و... قرار داد.
حبیب الله عباسی،
دوره 7، شماره 18 - ( 6-1394 )
چکیده
ادیبان شبهقاره تقریباً در حوزههای مختلف زبان و ادب فارسی مانند بلاغت، تذکرهنویسی و بهویژه فرهنگنویسی، از پیشاهنگان و سرآمدان بودند و برخلاف ادیبان ایرانزمین، بیشتر مبتکر و بنیانگذار مبانی نظری فرهنگنویسی، بلاغت و تذکرهنگاری و حتی نقد بهشمار میروند، تاآنجاکه میتوان از مطاوی آثار تألیفی در هر زمینه، اصول و مبانی نظری هر فن را استخراج کرد. در این مقال ابتدا به اجمال به چگونگی تکوین زبان فارسی طی دورههای مختلف در شبهقاره میپردازیم و سپس درباره جریان فرهنگنویسی در آنجا بحث میکنیم و در ادامه نشان میدهیم که شبهقاره در شکلگیری و تکامل این جریان چه میزان مؤثر بوده است. ازهمینرو به کاوش درباره فرهنگهای تألیفی در هندوستان خواهیم پرداخت و مهمترین ممیزههایشان را برخواهیم شمرد و درپایان مقال به کارکردهای مهم این فرهنگها اشاره خواهیم کرد.
فرزاد بالو،
دوره 7، شماره 18 - ( 6-1394 )
چکیده
سلسله صفویه که با تمسّک و توسّل به نگره شیعی برسرکارآمد، برای بقای خویش سیاستی ایدئولوژیک درپیش گرفت. اینکار تا بدانجا پیش رفت که حتی برای شعر و شاعران نیز برنامه و بخشنامهای تدوین کرده بودند که فیالمثل قصاید در شأن حضرت شاه ولایتپناه و ائمه علیهمالسلام بگویند و صله از ارواح مقدس حضرات توقع کنند. ناگفته پیداست که رواج بازار فقیهان کار شاعران را از رونق انداخته بود و شعر جز نزد عامه خریدار نداشت. با اینهمه شاعران که دیرزمانی دربار را ملجأ و مأوایی برای پاسداشت هنر خویش یافته بودند و رسانه مطمئن و فراگیری برای انتشار سرودههایشان، سرانجام به آغوش دربار مغول بزرگ ـتیموریان هندـ پناه بردند، جایی که بازار شعر و ادب رونقی داشت و نواخت و صله شاعران رایج بود. بدین امید که قدر و قیمتی برای متاع خویش بیابند. بنابراین شاعران ایرانی برآن شدند تا از خلافآمد عادت کام بجویند و برای نکوداشت هنر خویش و آزادی و ابتکار عمل برای توسع و تنوعبخشیدن به حوزه موضوع و اندیشه و عرصه تصاویر شاعرانه مهاجرت کنند و با رهایی از تصلّب و تقشف حاکم، بر گنجینه واژگان و ترکیبات زبانی و تصاویر بدیع زبان فارسی بیفزایند. این مقاله بهطور اجمال به طرح و شرح این دقیقه خواهد پرداخت.
غلامعلی فلاح،
دوره 7، شماره 18 - ( 6-1394 )
چکیده
بدون تردید شبهقاره هندوستان در غنا و ترویج زبان و ادبیات فارسی سهم انکارناپذیری داشته و آثار ماندگاری در حوزههای مختلف ادبیات بهویژه حوزه بلاغت فارسی خلق کرده است که با نوعی خلاقیت و ابتکار منحصربهفرد همراه بوده است. در این مقاله کوشیدهایم با تکیه بر چند اثر بلاغی برتر شبهقاره مانند جامعالصنایع و الاوزان سیف جام هروی و سبحهالمرجان و غزلان الهند آزاد بلگرامی و حدایقالبلاغه فقیر دهلوی این نکته را تبیین کنیم که این سه اثر برخلاف دیگر آثار بلاغت اسلامی که تا حدودی متأثر از اندیشههای یونانی بودهاند، عمدتاً تحت تأثیر بلاغت سانسکریت به رشته تحریر درآمدهاند. همچنین نشان دادهایم که سه اثر نهتنها دربرگیرنده معیارهای نظری زیباشناسی و عناصر ادبی هستند بلکه نوعی نقد عملی را نیز دربرگرفتهاند و در پایان به مهمترین اشتراکهای این آثار اشاره شده است.
حسین حسن پور آلاشتی،
دوره 7، شماره 18 - ( 6-1394 )
چکیده
اولین زمینههای ورود شعر فارسی به هندوستان را میتوان مربوط به دوره حکومت غزنویان دوم در شمال هندوستان و شعر کسانی چون مسعود سعدسلمان بهحساب آورد. موج دوم نفوذ شعر و زبان فارسی را در هندوستان میتوان ناشی از حمله مغول و پناهندهشدن بسیاری از دانشمندان و صوفیان و شاعران ایرانینژاد به شمال هندوستان دانست که حاصلش ظهور شاعران بزرگی چون امیرخسرو دهلوی و امیرحسن دهلوی است. موج سوم و عظیمترین موج نفوذ شعر، زبان و فرهنگ ایرانی در هندوستان در عصر حکومت بابریان هند رخ داد که قریب به سیصدسال کانون شعر و شاعری فارسی را به خارج از قلمرو طبیعی زبان فارسی، یعنی هندوستان و صوبههای وابسته به آن، انتقال داد و به پیدایش «سبک هندی» در شعر فارسی انجامید. در این مقاله برآنیم که به معرفی ویژگیهای شعر سهتن از بزرگترین شاعران آغازین این جریان شعری ـ عرفی، ظهوری و طالبآملیـ بپردازیم و نشان دهیم که چگونه ویژگیهایی که آنها وارد شعر فارسی کردهاند، بهدست شاعران فارسیگوی هندیتبار پیگرفته شد و بهشکل ویژگیهای غالب شعر «طرزخیال» یا همان شعر شاعران هندیتبار پارسیگو، که برجستهترین آنها بیدل دهلوی است، درآمد و شعر فارسی در بخش عظیمی از هندوستان گسترش یافت و این حضور و حیات همچنان تا سیطره و دستاندازی انگلیسیها بر هندوستان ادامه داشت.