کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
7 نتیجه برای موضوع مقاله:
عفت نقابی،
دوره 7، شماره 18 - ( مقالات پذیرفته شده آماده انتشار 1394 )
چکیده
امیر نجمالدین حسنبنعلاء سجزی از شاعران پارسیگوی هندوستان در قرن هفتم است که صاحبنظران او را؛ در سلاست و روانی و شیوایی سخن، سعدی هندوستان خواندهاند و در مرتبه فضل و علوم همطراز امیرخسرو دهلوی دوست معاصر و معاشرش قلمداد کردهاند. هنر اصلی و شهرت او در غزلسرایی است و بهدلیل تأثیری که از سعدی شیرازی پذیرفته است، مایههای شور و ذوق و ملاحت و نازکخیالی در جایجای اشعار او نمود خاصی دارد.
با عنایت به این مسئله بر آن شدیم که اشعار او را در حوزه صورخیال مطالعه کنیم. با بررسی دقیق دریافتیم که تشبیه، وجه غالب صورخیال در اشعار اوست. در این مقاله برای اینکه توانمندی او در ساخت دو سوی تشبیه بهتر درک شود و تازگی تصویرهای شعری او در قلمرو تشبیه مشخص گردد، تشبیه را در دیوان او ازلحاظ ساخت و موضوع بررسی کردهایم و به این نتیجه دست یافتهایم که بیشتر تشبیههای او از نوع حسی به حسی است. نکته حائز اهمیت اینکه تشبیه مرکب از نوع تمثیلی در شعر او بسیار چشمگیر است. ازلحاظ موضوع قریب نود درصد تصاویر شعری او در تشبیه بر مدار معشوق و مسائل مربوط به اوست و همین باعث شده است که اغلب تصویرهای شعری او وامگرفته از شعرای متقدم بهخصوص سعدی باشد. اما نکته مهم آنکه او همین تصویرهای تکراری را با شگردهای گوناگون زبانی و بلاغی زیباتر و مؤثرتر از دیگران ارائه کرده و بر شیوایی سخن خود افزوده است؛ بهطوریکه با خواندن آنها ناخودآگاه لب به تحسین او میگشاییم و همین نکته وجه تمایز او از شاعرانی است که تصویرها و زبانشان نیز تکراری است
غلامعلی فلاح،
دوره 7، شماره 18 - ( مقالات پذیرفته شده آماده انتشار 1394 )
چکیده
بدون تردید شبهقاره هندوستان در غنا و ترویج زبان و ادبیات فارسی سهم انکارناپذیری داشته و آثار ماندگاری در حوزههای مختلف ادبیات بهویژه حوزه بلاغت فارسی خلق کرده است که با نوعی خلاقیت و ابتکار منحصربهفرد همراه بوده است. در این مقاله کوشیدهایم با تکیه بر چند اثر بلاغی برتر شبهقاره مانند جامعالصنایع و الاوزان سیف جام هروی و سبحهالمرجان و غزلان الهند آزاد بلگرامی و حدایقالبلاغه فقیر دهلوی این نکته را تبیین کنیم که این سه اثر برخلاف دیگر آثار بلاغت اسلامی که تا حدودی متأثر از اندیشههای یونانی بودهاند، عمدتاً تحت تأثیر بلاغت سانسکریت به رشته تحریر درآمدهاند. همچنین نشان دادهایم که سه اثر نهتنها دربرگیرنده معیارهای نظری زیباشناسی و عناصر ادبی هستند بلکه نوعی نقد عملی را نیز دربرگرفتهاند و در پایان به مهمترین اشتراکهای این آثار اشاره شده است.
حبیب الله عباسی،
دوره 7، شماره 18 - ( مقالات پذیرفته شده آماده انتشار 1394 )
چکیده
ادیبان شبهقاره تقریباً در حوزههای مختلف زبان و ادب فارسی مانند بلاغت، تذکرهنویسی و بهویژه فرهنگنویسی، از پیشاهنگان و سرآمدان بودند و برخلاف ادیبان ایرانزمین، بیشتر مبتکر و بنیانگذار مبانی نظری فرهنگنویسی، بلاغت و تذکرهنگاری و حتی نقد بهشمار میروند، تاآنجاکه میتوان از مطاوی آثار تألیفی در هر زمینه، اصول و مبانی نظری هر فن را استخراج کرد. در این مقال ابتدا به اجمال به چگونگی تکوین زبان فارسی طی دورههای مختلف در شبهقاره میپردازیم و سپس درباره جریان فرهنگنویسی در آنجا بحث میکنیم و در ادامه نشان میدهیم که شبهقاره در شکلگیری و تکامل این جریان چه میزان مؤثر بوده است. ازهمینرو به کاوش درباره فرهنگهای تألیفی در هندوستان خواهیم پرداخت و مهمترین ممیزههایشان را برخواهیم شمرد و درپایان مقال به کارکردهای مهم این فرهنگها اشاره خواهیم کرد.
عصمت خوئینی، مهدی عیسی زاده،
دوره 7، شماره 18 - ( مقالات پذیرفته شده آماده انتشار 1394 )
چکیده
حبیب اله عباسی، زینب طلایی،
دوره 8، شماره 19 - ( 2-1400 )
چکیده
میان برخی فرهنگها و تمدنها، وجوه مشترک بسیاری یافت میشود، تا آنجا که میتوان گفت اصل «آب در ظروف مرتبطه» میان برخی فرهنگها ساری و جاری است. ازهمینرو، تصوف در ایران حکم فلسفه در یونان را دارد، بهویژه تصوف دوره نخست، قبل از سده ششم، که از آن، دربرابر تصوف سدههای بعد، یعنی تصوف قال و احتیال، به تصوف حال تعبیر کردهاند. هم اندیشهها و مفاهیم موجود در تصوف این دوره و هم گفتار و کردار برخی صوفیان بنام بهویژه صوفیه خراسان مؤید این امر است. برای مثال، جلوههایی از عقلانیت یونانی را، که در رفتار و گفتار سقراط آتنی متبلور شده، در رفتار و گفتار ابوسعید ابوالخیر میهنی میتوان جست. در این مقال، با روش تحلیلی-توصیفی و رویکرد تطبیقی، هم قدرمشترکهای موجود در گفتار و کردار سقراط آتنی و ابوسعیدابوالخیر را برشمردهایم، و هم در اثبات اصل «آب در ظروف مرتبطه در یک سطح قرار میگیرد» کوشیدهایم.
اعظم رضایی، کامران احمد گلی،
دوره 8، شماره 21 - ( 7-1400 )
چکیده
طبق منطق گفتمانی فوکو، انسان در شکلگیری گفتمان نقش آغازکننده ندارد و مخیر و صاحب اراده محسوب نمیشود، بلکه سوژهای است که هویت، شغل و جایگاهش در جامعه بهدست گفتمانهای گوناگون و روابط قدرت و ضوابط آن گفتمانها شکل میگیرد و تعیین میشود. از نگاه ادوارد سعید، «شرقشناسی» گفتمانی است که در آن شرقشناسان، طبق ضوابط و روابط قدرت موجود در این گفتمان و همسو با مقاصد سلطهجویانه آن، تصویری سطحی، کلیشهای و انحرافی از خاورزمین ارائه میدهند. ادوارد براون و جورج کرزن دو ایرانشناس همعصر بودند که در بسیاری از جنبههای زندگی با هم نقاط اشتراک داشتند؛ ازاینرو، هردو باید تحتتأثیر گفتمان امپریالیستی حاکم در دوره ویکتوریا در خدمت این گفتمان و در راستای اهداف استعماری آن قلم میزدند. اما این انتظار درباره براون برآورده نمیشود. او درست در نقطه مقابل کرزن قرار دارد و از سیاستهای ددمنشانه افرادی چون کرزن انتقاد میکند. وجود شرقشناسان نادری چون براون، که در دل گفتمان حاکم زندگی میکردند، ولی تحتتأثیر آن قرار نگرفتند و حتی به مقابله با آن برخاستند، تعریف شرقشناسی را، بهمثابه پدیدهای صرفاً گفتمانی، با چالش جدی مواجه میکند. در این مقاله، سعی شده است با ارائه زندگینامه ایندو مستشرق و عواملی که باعث شد آنها در سفرنامهها و دیگر نوشتههایشان دو رویکرد کاملاً متفاوت درباب ایران در پیش بگیرند، تکیه ادوارد سعید بر منطق گفتمانی فوکو و میزان کارآمدی آن در تعریف و تحلیل شاخه مطالعاتی شرقشناسی بررسی میشود. این بررسی نشان میدهد که نمیتوان فعالیتها و نوشتههای مستشرقانی چون براون را، که با انساندوستی و خیرخواهی از حقوق ملت ایران دفاع کردند، براساس نظریه گفتمان فوکو، که متعلق به سنت ضدانسانگرایانه نیچه است، تحلیل کرد.
فصلنامه مطالعات و تحقیقات ادبی،
دوره 8، شماره 21 - ( 7-1400 )
چکیده