جستجو در مقالات منتشر شده


۲۴ نتیجه برای Spi

آقای علیرضا شجاعی نوری، دکتر غلامرضا جانباز قبادی، دکتر صدرالدین متولی،
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱-۱۳۰۰ )
چکیده

با توجه به نوسانات تراز آب دریای مازندران، خسارت‌های ناشی از آن بسیار محتمل بوده و عمل انسان در عدم انتخاب بهینه مکان‌یابی کاربری‌ها، این خسارت‌ها را تشدید می‌کند. گردشگری ساحلی، یکی از کاربری‌هایی است که به‌شدت متأثر از نوسانات تراز آب دریا بوده، که هم در حالت پسروی و هم در حالت پیشروی دریا، خسارت‌های مختلفی به آن وارد می‌شود. در این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی، جهت بررسی نقش نوسانات تراز آب دریا بر کاربری ساحل و گردشگری شهری، ابتدا نوسانات تاریخی تراز دریا در ایستگاه‌های ترازسنجی باکو، بندر انزلی و نوشهر طی دوره آماری ۱۲۱۹ تا ۱۳۹۸ مطالعه شد. به‌منظور استخراج خطوط ساحلی متناظر با ترازهای فوق‌الذکر، تصاویر ماهواره‌ای Landsat و Sentinel-۲ و روش‌های فیلترگذاری و آستانه هیستوگرام استفاده گردید. بررسی داده‌های ترازسنجی نشان داد که پایین‌ترین و بالاترین تراز به‌ترتیب در سال‌های ۱۳۵۶ (۵/۲۸- متر) و ۱۳۷۲ (۲۴/۲۵- متر) ثبت شده است. با توجه به آخرین داده‌های تراز آب، مقدار آن در آبان ماه سال ۱۳۹۸ به پایین‌ترین سطح خود طی سه ده اخیر رسیده است (۳۱/۲۷- متر). الگوی جابجایی خطوط ساحلی متناظر با ترازهای تاریخی نشان داد که اثر نوسانات تراز طی سال‌های ۱۳۵۶ تا ۱۳۹۸ به‌خوبی در تغییر موقعیت مکانی خط ساحل منطقه مطالعاتی انعکاس یافته است.
دانش نصیری، رضا برنا، منیژه ظهوریان پردل،
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱-۱۳۰۰ )
چکیده

هدف اساسی این تحقیق ارائه شاخص سنجش از دوری برای پایش زمانی مکانی خشکسالی در سطح استان خوزستان و اعتبارسنجی آن با استفاده از شاخص­های خشکسالی هواشناسی ایستگاهی است. ابتدا با استفاده از محصولات پوشش گیاهی (MOD۱۳C۲) و دمای سطح زمین (MOD۱۱C۳) سنجنده MODIS، اقدام به تولید شاخص خشکسالی مبتنی بر پوشش گیاهی به نام شاخص سلامت گیاهی VHI گردید. برای ارزیابی و اعتبارسنجی این شاخص از شاخص خشکسالی هواشناسی SPI که مبتنی بر داده­های بارش ایستگاهی طی دوره آماری ۲۰۰۰-۲۰۱۲، بود استفاده شد. مقایسه شاخص خشکسالی  VHI، با مقادیر شاخص خشکسالی هواشناسی SPI سه ماهه بیانگر وجود همبستگی معنی داری بین ۶۸/۰ تا ۷۵/۰ بود. با شناسایی ۴ سال با حاکمیت خشکسالی فراگیر و نسبتاً شدید در سطح استان خوزستان (براساس هر دو شاخص VHI و SPI)، که شامل سال­های ۲۰۰۰، ۲۰۰۵، ۲۰۱۲، ۲۰۱۵، بود، الگوی توزیع فضایی خشکسالی هواشناسی و خشکسالی گیاهی VHI به طور کلی بیانگر آن بود که عموماً بخش­های شمالی استان درگیر خشکسالی های خفیف تا متوسط و بخش های جنوبی عموما درگیر خشکسالی­های متوسط تا شدید بوده­اند. ماتریس همبستگی فضایی مبتنی بر تعداد ۲۵۰۰ پیکسل با ابعاد ۵*۵ کیلومتری که شامل مقادیر VHI و SPI سال­های منتخب خشکسالی بودند، بیانگر وجود همسبتگی فضایی معنی­داری بین دو شاخص مذکور بودند. در خشکسالی فراگیر سال ۲۰۰۰، در سطح استان خوزستان، دو شاخص خشکسالی VHI و SPI، همبستگی برابر ۴۷/۰، و در سال ۲۰۰۵، برابر ۳۵/۰، و در سال ۲۰۱۲ ،برابر ۴۲/۰، و در سال ۲۰۱۵، برابر ۴۰/۰ نشان دادند این مقادیر همبستگی در سطح اطمینان ۹۵/۰ (P_value=۰,۰۵)، معنی­دار بوده است. براین اساس شاخص خشکسالی مبتنی بر محصولات پوشش گیاهی و دمای سطح زمین سنجنده MODIS می­تواند به صورت قابل قبولی هم از لحاظ سری زمانی و هم از لحاظ توزیع فضایی شدت و الگوی توزیع خشکسالی را آشکار کند.
 
دکتر مصطفی کابلی زاده، دکتر سجاد زارعی، آقای محمد فروغی راد،
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱-۱۳۰۰ )
چکیده

برای پایش و مدیریت منابع آب کشاورزی در کشورهای خشک و نیمهخشک جهان از جمله ایران شاخص‌های مختلفی وجود دارد که برخی از آنها را می‌توان به ‌صورت مستقیم و زمینی و برخی را با استفاده از فناوری سنجش از دور و تصاویر ماهواره‌ای استخراج نمود. هدف این مطالعه پیشنهاد مناسب‌ترین و کارآمدترین شاخص‌های مدیریت منابع آب کشاورزی و عمدتا با هدف نیل به حداکثر تولید محصول یا حداکثر بهره‌وری آب با استفاده از فناوری سنجش از دور می‌باشد، به همین دلیل از شاخص‌ تنش آبی گیاه (CWSI) و الگوریتم توازن انرژی سطحی زمین (SEBAL) برای برآورد تبخیر - تعرق (ET) استفاده شد. ابتدا میزان تبخیر - تعرق با استفاده از الگوریتم SEBAL برای شش تصویر ماهواره لندست ۸ که برای طول دوره رشد گندم محاسبه شد. سپس پهنه‌بندی این شاخص در چهار طبقه خیلی کم (۰ تا ۲۵/۰)، کم (۲۵/۰ تا ۵/۰)، متوسط (۵/ تا ۷۵/۰) و زیاد (۷۵/۰ تا ۱) که به‌ترتیب نشان دهنده کم‌ترین تا بیش‌ترین میزان تبخیر - تعرق است، انجام گرفت. در مرحله بعد، CWSI بر مبنای معادله ایدسو (Idso) محاسبه گردید. مقایسه نقشه‌های تبخیر - تعرق و شاخص CWSI نشان دهنده ارتباط معنی‌دار این دو شاخص در ماه‌های گرم سال است. در حالی که در ماه‌های سرد ارتباط معنی‌داری دیده نمی‌شود. این یافته‌ها به همراه رابطه برقرار شده بین ET و CWSI  می‌تواند راهبردهای مدیریت آب در محیط‌های خشک برای تولید پایدار محصول را آگاه کند.

مهدی فروتن، مجید رضایی بنفشه‌درق،
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱-۱۳۰۰ )
چکیده

تغییر اقلیم می‌تواند الگو‌های بارندگی را تغییر دهد و احتمال خشکسالی را در برخی مناطق افزایش دهد. در مطالعه حاضر به ‏منظور پیش‌نگری خشکسالی حوضه آبخیز پایاب ارس در دوره ۲۰۵۰-۲۰۲۵ از مدل‌های ‏CMIP۶‎‏ شامل (‏NorESM۲-LM، ‏CanESM۵‎‏ و ‏MPI-ESM۱-۲-HR‏) و نرم‌افزار ‏CMhyd‏ بهره برده شد. داده‌های بارش روزانه تاریخی مدل‌های منتخب با ‏داده‌های ۵ ایستگاه (پارس‌آباد، اصلاندوز، جعفر‌آباد، دشت و شورگل) در حوضه مورد مطالعه با معیار‌های ‏R۲‎، ‏MAE، ‏MSE‏ و ‏RMSE‏ مورد مقایسه قرار گرفت و نتایج حاکی از دقت بالای مدل ‏MPI-ESM۱-۲-HR‏ در برآورد بارش بوده است. این مدل ‏در نرم‌افزار ‏CMhyd‏ با روش ‏LS‏ تصحیح اریبی گردید و بر اساس برونداد سه سناریوی ‏ SSP۱-۲,۶‎، ‏ SSP۲-۴.۵و ‏ SSP۵-۸.۵‎‏‏بارش آینده پیش‌نگری شد و از شاخص بارش استاندارد ‏SPI‏ در مقیاس سه ماهه وضعیت خشکسالی برآورد گردید نتایج نشان ‏داد در کل منطقه وضعیت نرمالی طبق تقسیم‌بندی شاخص ‏SPI‏ حاکم خواهد شد با این تفاوت که در سناریو‌های ‏ SSP۲-۴.۵ و  SSP۵-۸.۵‎نسبت به ‏ SSP۱-۲.۶‎‏ پتانسیل خشکسالی در جنوب حوضه نسبتا بیش‌تر خواهد بود و روند این پدیده برای میانگین ‏شبکه ایستگاه‌ها نشان داد مطابق سناریو خوش‌بینانه وضعیت ترسالی بر حوضه مورد مطالعه حاکم خواهد شد اما در دو سناریوی ‏متوسط و خیلی بد‌بینانه شرایط کاملا متفاوت خواهد بود و خشکسالی در دهه‌های آینده بر کل منطقه غالب خواهد شد.‏
 
حسین نگارش، محمد کریمی،
دوره ۹، شماره ۷ - ( ۲-۱۳۸۸ )
چکیده

خشکی و خشکسالی دو واقعیت انکارناپذیرشرایط اقلیمی منطقه موردمطالعه می باشند که هرگونه برنامه ریزی و آینده نگری بدون توجه به آنها منجر به شکست خواهد بود. پدیده خشکسالی منطقه ایرانشهر ماهیتی اقلیمی دارد و عمدتاً از ناهنجاری ها و بی نظمی های ایجاد شده در بارش بوجودمی آید. منطقه ایرانشهر که یکی از قطب های مهم کشاورزی، جمعیتی و صنعتی در سطح استان سیستان و بلوچستان محسوب می شود، با داشتن شرایط خاص اقلیمی از نظر بروز پدیده خشکسالی و آثار ناشی از آن در کاهش محصولات از نظر سطح زیر کشت و میزان تولید تاکنون خسارات زیادی را از این راه متحمل شده است. این منطقه از جنوب شرق کشور مانند اکثر مناطق ایران، از نظر بارش های سالانه، فصلی و ماهانه دارای ضریب تغییرات بالایی است. با توجه به شاخص استاندارد بارش (SPI)، در ایستگاه ایرانشهر ۱۴ دوره (سال های آماری۸۴-۱۳۵۸)، در ایستگاه دامن۱۴دوره(سال های آماری۸۴-۱۳۵۹)، در ایستگاه بمپور ۱۹ دوره (سال های آماری ۸۴-۱۳۴۹) و در ایستگاه ُگلمورتی ۱۲ دوره خشکسالی (سال های آماری ۸۴-۱۳۶۳) اتفاق افتاده که عواقب وخیمی را برای منطقه بدنبال داشته است. این تحقیق درصدد است تا با استفاده از شاخص SPI، نسبت به تعیین تغییرات بارش سالانه و فراوانی دوره های ترسالی و خشکسالی فصلی ایستگاه های منطقه مبادرت ورزد تا بتوان راهکارهای مقابله بااین پدیده را جهت کاهش خسارات ارائه داد.
بهروز سبحانی، عطا غفّاری گیلانده، اکبر گل دوست،
دوره ۱۵، شماره ۳۶ - ( ۳-۱۳۹۴ )
چکیده

خشکسالی به عنوان یک پدیده اقلیمی با کمبود رطوبت و بارندگی نسبت به شرایط نرمال تعریف می‌شود. این پدیده به شدت بر همه جوانب فعالیت‌های بشری تأثیر می‌گذارد. در حالی که مطالعات انجام شده در رابطه با این پدیده بر اساس روش‌های مناسب بسیار کم می‌باشد. در مقاله حاضر سعی شده است با استفاده از قابلیت‌های سامانه نرم‌افزاری MATLAB و شاخص تلفیقی SEPI در دو مقیاس زمانی ۶ و ۱۲ ماهه، به بررسی وضعیت خشکسالی در استان اردبیل پرداخته شود. برای این کار از داده‌های اقلیمی ایستگاه‌های سینوپیتیک شهرستان اردبیل، پارس‌آباد و خلخال در استان اردبیل استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می‌دهد شاخص SEPI ویژگی دو شاخص SPI و  SEIرا به خوبی در خود منعکس می‌کند و همچنین دما را که به عنوان یکی از پارامترهای مؤثر در تغییر شدت خشکسالی است، در بررسی شرایط خشکسالی وارد می‌کند؛ بنابراین بررسی خشکسالی با شاخص SEPI بهتر از شاخص SPI می‌باشد. بررسی‌ها در رابطه با خشکسالی بر اساس شاخص SEPI نشان می‌دهد که روند خشکسالی در استان اردبیل رو به افزایش است. دما هم با شدت بیشتر روند افزایشی دارد. طولانی‌ترین تداوم زمانی خشکسالی در استان، در ایستگاه پارس‌آباد در مقیاس زمانی ۱۲ ماهه از ماه ژوئن سال ۱۹۹۸ تا ماه نوامبر سال ۱۹۹۹ به مدت ۱۸ ماه اتفاق افتاده است. بیشترین درصد وقوع خشکسالی در ایستگاه پارس‌آباد و کمترین آن در ایستگاه خلخال مشاهده می‌شود.
مصطفی کریمی، قاسم عزیزی، علی اکبر شمسی پور، لیلا رضایی مهدی آبادی،
دوره ۱۶، شماره ۴۱ - ( ۴-۱۳۹۵ )
چکیده

نسیم­ دریا یکی از مهمترین گردش­های جوی مناطق ساحلی است. جریان مذکور با توجه به شرایط جغرافیای همانند توپوگرافی، ویژگی­های سطح زمین و مشخصه­های آب و خشکی با شدت­های مختلف جریان دارد. ارتفاعات جنوبی دریای خزر به دلیل محصور کردن کرانه های خزری بین دریا و توده کوهستانی می تواند تاثیرات مهمی بر شرایط اقلیمی و گردش جو ناحیه، از جمله نسیم دریا داشته باشد. هدف مطالعه پیش­رو، شبیه­سازی نقش توپوگرافی در ویژگی های گردش نیسم دریا بویژه، ضخامت و عمق نفوذ آن در کرانه­های جنوبی دریای خزر است. جهت این امر از مدل اقلیمی مقیاس منطقه­ایی RegCM۴ جفت شده با یک مدل دریاچه و داده های بازکاوی شده NCEP/NCAR جهت تعیین شرایط اولیه مدل استفاده گردید. مدل در دو حالت مرجع (وجود کوه) و شرایط حذف توپوگرافی برای زمان حداکثر فعالیت نسیم­دریا در سواحل جنوبی دریای خزر ( ماه جولای سال ۲۰۰۲) اجراشد. خروجی مدل نشان داد در زمان حذف توپوگرافی عمق نفوذ نسیم­دریا به­طور چشمگیری تا موقعیت فعلی دامنه­های جنوبی رشته­کوه البرز (عرض ۳۵ شمالی)  افزایش پیدا کرده اما در مقابل جریان نسیم­خشکی در منطقه تقریبا از بین رفته است، بیشینه افزایش سرعت و تغییر جهت باد به ترتیب در سواحل جنوب­شرقی و البرز مرکزی مشاهده گردید. علاوه بر آن با توجه به برطرف شدن مانع ارتفاعات، ضخامت نسیم ­دریا در مناطق مختلف به طور قابل توجهی افزایش پیدا کرده که بیشترین میزان تغییرات در در سواحل ­شرقی ( طول ۵۳ شرقی) بوده است.

 

[۱]. Regional climate modeling ۴


محمد سلیقه، محمدحسین ناصرزاده، تهمینه چهره آرا ضیابری،
دوره ۱۶، شماره ۴۳ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده

دراین پژوهش ارتباط بین شاخص های  NCPI   و CACO  با بارشهای فراگیر پاییز سواحل خزر مورد بررسی قرار گرفت. در این راستا از دو سری منبع داده، افرودیت و ایستگاهی استفاده گردید. روزهای که بیشتراز میانگین بلند مدت خود ایستگاه بارش داشتند و دربیش از۶۰(آفرودیت) تا ۷۵ درصد(ایستگاهی) منطقه در این روز بارش  با شرط اول رخ داده بود. بعنوان روز بارش فراگیر انتخاب گردید . سپس داده های فشار سطح دریای این روزها ، استخراج و   برای گروه بندی نقشه های آن، از تحلیل خوشه ای به روش وارد استفاده گردید. سپس از هر خوشه یک روز به عنوان نماینده آن خوشه، انتخاب شد و موردتحلیل سینوپتیک  قرار گرفتند. نتایج  حاکی از آن بود که در همه الگو ها یک پرفشار بر بالای خزر یا خود حضور دارد یا زبانه ی پرفشار بر روی خزر کشیده شده است،که موجب  ایجاد جریانات به صورت شمالی شده و به دلیل ذاتا سرد خود در برخورد با دریای نسبتا گرم، به تدریج در حال حرکت به سمت جنوب رطوبت جذب کرده و ناپایدار می گردد . البته نباید این نکته را فراموش کرد که در الگوهای بررسی شده در هر سه الگو، عوامل دینامیکی در سطح بالا موضوع فوق  را تشدید کرده و به ناپایداری کمک نموده و بارش فراگیر را ایجاد کرده اند. در ادامه، شاخص های پیوند از دور مذکور به صورت روزانه، استخراج شدند و سپس ارتباط آنها  با بارش های فراگیر سواحل شمالی کشور مورد بررسی قرار گرفت که حاکی از ارتباط معنا دار سری زمانی این  شاخص ها با سری زمانی فصل پاییز است، به گونه ای که NCPI با ایستگاه های مورد تحقیق ارتباط معنا دار مستقیم و CACO با آنها ارتباط معنا دار معکوس نشان می داد. از طرفی بررسی آنومالی شاخص ها در روزهای فاقد بارش و روزهای بارشی،  با تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی آن توکی انجام، که نتیجه آن حاکی از آنومالی معنا دار شاخص ها در روزهای فاقد بارش و بارشی  بود.


علی محمد خورشید دوست، بهروز صراف، باقر قرمز چشمه، فاطمه جعفرزاده،
دوره ۱۷، شماره ۴۷ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

در پژوهش حاضر  اثر تغییرات اقلیم بر روی بارش­ های این منطقه با بکارگیری مدل­ مناسب مورد ارزیابی قرار گرفته و مقادیر بارش­ های دوره ­ی مشاهده­ای (۲۰۰۱-۱۹۶۱) بررسی و تحلیل شد. جهت تحقق اهداف پژوهش از خروجی مدل HadCM۳ استفاده گردید. ابتدا ۷ ایستگاه سینوپتیک انتخاب و داده­ های آن­ها از لحاظ صحت و دقت و کفایت طول­ دوره­ ی آماری مورد بررسی قرار گرفت، داده­ های پرت حذف و داده­ های مفقود بازسازی شد. داده­ های AOGCM با استفاده از مدل SDSM ریزمقیاس گردید و مقادیر بارش برای دوره ­ی مشاهده­ ای شبیه­ سازی شد و پس از تایید تطابق مقادیر داده ­های شبیه­ سازی شده با داده­ های مشاهده ­ای، مقادیر دوره­ ی آتی(۲۰۳۹-۲۰۱۱) برآورد گردید. مقادیر خطای برآورد مدل­ SDSM توسط معیارهایMBE  و MAE، بصورت ماهانه محاسبه و سپس مقایسه شد. خروجی مدل SDSM جهت بررسی شاخص مجموع بارش سالانه در روزهای با بارش بیشتر از یک میلی­متر در دوره­ ی مشاهده­ای و دوره­ ی آتی(۲۰۳۹-۲۰۱۱) توسط مدل R-Climdex مورد استفاده قرار گرفت و مقادیر شاخص PRCPTOTدر دوره­ ی آتی پهنه ­بندی شد. نتایج نشان داد که با توجه به نتایج معیارهای MBE و MAE، خطای مدل در ماه­ های پربارش بیشتر از ماه­ های کم بارش است. در مقیاس ماهانه، حداکثر خطا در ماه ­های سپتامبر، اکتبر، نوامبر و دسامبر بدست آمد. بدین ترتیب حداکثر خطا در فصل پاییز و حداقل خطا در فصل بهار و در ماه­ های آوریل و می محاسبه شد. با توجه به نتایج به دست آمده، مجموع بارش سالانه در دوره­ ی ۲۰۳۹-۲۰۱۱ در ایستگاه ­های انزلی، بابلسر، گرگان، و نوشهر کاهش و در ایستگاه های آستار، رامسر و رشت افزایش خواهد یافت.
 

nk href="moz-extension://۸b۹۲۲۵۲۳-۷۹۲۲-۴۳۵a-ac۷۴-۸ddb۵۹e۹beaf/skin/s۳gt_tooltip_mini.css" rel="stylesheet" type="text/css" >
فرزانه ساسان پور، سارا علیزاده، حوریه اعرابی مقدم،
دوره ۱۸، شماره ۴۸ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده

رویکرد زیست‌پذیری به سیستم شهری سالم، امن، با دسترسی مناسب و مقرون‌به‌صرفه اطلاق می شود که کیفیت بالای زندگی را موجب شده و رویکردی منتج از نظریه توسعه پایدار تلقی می‌گردد. علی‌رغم آنکه بررسی زیست پذیری شهری می‌تواند در شناسایی کمبودها و اقدامات جهت ارتقای زیست محیط زندگی ساکنان مثمر ثمر واقع شود، پرداختن به تئوری زیست پذیری در ایران به‌صورت محدود موردتوجه قرارگرفته است، بنابراین هدف این پژوهش بررسی قابلیت زیست پذیری مناطق شهری شهر ارومیه است. پس از تدوین ۲۴ شاخص در۴ بعد(کالبدی-زیست‌محیطی، اقتصادی، اجتماعی و سلامت) با رویکرد کاربردی، این شاخص در مناطق ۵ گانه شهری ارومیه با به‌کارگیری مدل تازهابداع شده RALSPI  موردسنجش قرار گرفت، درنهایت، طبق این مدل مناطق در دامنه بسیار زیست‌پذیر تا غیرقابل‌تحمل جای گرفته‌اند، بطوریکه منطقه ۱با امتیاز ۰,۳۱ زیست پذیرترین و منطقه ۲ با امتیاز ۰۰۷. به‌عنوان منطقه غیرقابل‌تحمل شناخته شد این نتایج تفاوت عمیق قابلیت زیست‌پذیری میان مناطق شهر ارومیه و درنهایت عدم زیست پذیری شهر ارومیه را نشان می‌دهد و به این امر مهم معطوف می‌گردد که در صورت عدم دستیابی به زیست‌پذیری در کوتاه‌مدت دستیابی به پایداری شهر ارومیه در بلندمدت با چالش مواجه خواهد شد.
 

علی احمدآبادی، زهرا صدیقی فر،
دوره ۱۸، شماره ۵۱ - ( ۴-۱۳۹۷ )
چکیده

تغییر اقلیم یکی از مهم­ترین چالش­هایی است که بر اکوسیستم­های طبیعی و جنبه­های مختلف زندگی انسان تاثیر دارد. تاثیرات گرمایش جهانی بر بخش هیدرولوژی و چرخه آب در طبیعت بسیار جدی است و شناخت این اثرات بصورت کمی، آمادگی بیشتری برای مقابله با تبعات آن ایجاد می­کند. در تحقیق حاضر بر اساس داده‌های وضع موجود ایستگاه‌های سینوپتیک کرج، مهرآباد و دوشان تپه با کمک مدل Statistic downscaling model(SDSM) به پیش­بینی دوره آماری ۲۰۴۵-۲۰۱۶ پرداخته شد و در نهایت اثرات تغییر اقلیم بر شرایط هیدرولوژیک حوضه کن با استفاده از مد  (SWAT) Soil and Water Assessment Toolsشبیه­سازی شد. کالیبراسیون مدل سوات بر اساس الگوریتم SUFI-۲ انجام شده و مقدار CN مهم­ترین پارامتر موثر در این زمینه شناسایی شده است. نتایج مطالعه ضمن تایید کارایی هردو مدل SDSM در پیش­بینی اقلیمی و مدل SWAT در شبیه­سازی­های هیدرولوژیکی نشان داد که در شرایط اقلیمی آینده برای دوره زمانی ۲۰۱۶- ۲۰۴۵ کاهش بارندگی، افزایش دما و کاهش تبخیر و تعرق واقعی محتمل است. میزان جریانات و رواناب سطحی در سطح حوضه مورد مطالعه در دوره مشاهداتی موجود برابر با ۵۹/۱۰ میلی­متر می­باشد؛ اما این میزان برای دوره پیش­بینی شده با توجه به افزایش روند شهرسازی و تغییرات کاربری ها برابر با ۲۱/۲۷ میلی متر برآورد شد. نتایج تحقیق ضمن بیان اهمیت تاثیرات تغیییر اقلیم، کاربرد آن­ها را در بکارگیری مدیریت درست در جهت سازگاری با تغییرات اقلیمی در سیاست­های آتی مدیریت حوضه کن لازم و ضروری می­داند.

معصومه درمانی، محمد نهتانی، هایده ارا، علی گلکاریان، سلمان شریف آذری،
دوره ۱۸، شماره ۵۱ - ( ۴-۱۳۹۷ )
چکیده

فرآیند­های فرسایش و انتقال رسوب در رودخانه یکی از مهمترین و پیچیده­ترین موضوعات مهندسی رودخانه می­باشد. این فرایند اثرات ویژه­ای روی شاخص­های کیفی آب، کنش کف بستر و تخریب کناره­های رودخانه داشته و همچنین خسارت زیادی به طرح­های عمرانی وارد می­کنند. عدم تداوم نمونه ­برداری و اندازه­گیری رسوب در بسیاری از ایستگاه­های موجود و همچنین نبود آمار دقیقی از میزان رسوب در بسیاری از رودخانه­های کشور از یک سو و اختلاف شرایط آب و هوایی، هیدرولوژیکی و توپوگرافی از سوی دیگر تهیه و واسنجی مدل­های فرسایش و رسوب در نقاط مختلف را با مشکل مواجه ساخته است و نیاز به سرمایه مالی، زمانی دارد، اما الگوریتم بهینه­سازی تکاملی قادر به حل این مشکلات نسبت به روش ریاضی و تجربی است. هدف از انجام تحقیق حاضر تعیین بهترین الگوریتم تکاملی است با انتخاب الگوریتم بهینه ­سازی عنکبوت می­توان دست به آموزش جدید زده و بهترین الگوی تکاملی را برای ایستگاه هیدرومتری و باران سنجی حوزه آبخیز کارده تعیین کرد و کارآیی شبکه پرسپترون و الگوریتم تکاملی حوزه آبخیز سد کارده برای دوره آماری ۲۴ ساله را بررسی کرد. در خاتمه نتایج ثابت کرد الگوریتم بهینه­سازی عنکبوت اجتماعی نتایج بهتری در پیش­بینی بارمعلق حوزه آبخیز کارده دارد.


شادیه حیدری تاشه کبود، یونس خوشخو،
دوره ۱۹، شماره ۵۳ - ( ۴-۱۳۹۸ )
چکیده

هدف از این تحقیق، بررسی اثر تغییر اقلیم بر تبخیر و تعرق گیاه مرجع در مقیاس­های زمانی فصلی و سالانه در چند ایستگاه منتخب در غرب ایران است. برای این منظور چهار ایستگاه سینوپتیک سنندج، سقز، خرم آباد و کرمانشاه که واجد آمار کافی در یک دوره طولانی­مدت بودند انتخاب شدند و اثر تغییر اقلیم بر تبخیر و تعرق مرجع این ایستگاه­ها تحت دو سناریوی انتشار RCP۲,۶ و RCP۸,۵ و در سه دوره­ زمانی آتی ۲۰۴۰-۲۰۱۱، ۲۰۷۰-۲۰۴۱ و ۲۱۰۰-۲۰۷۱ در مقایسه با دوره پایه ۱۹۹۹-۱۹۷۰ مورد بررسی قرار گرفت. جهت برآورد تبخیر و تعرق مرجع از روش فائو- پنمن- مانتیث و برای شبیه­سازی شرایط اقلیمی آینده تحت سناریوهای اقلیمی از مدل گردش عمومی جو CanESM۲ و برای ریزمقیاس­نمایی داده­های این مدل از روش SDSM استفاده شد. نتایج نشان داد که در تمامی دوره­های آتی و تحت تمامی سناریوها و برای کل ایستگاه­ها، میانگین تبخیر و تعرق مرجع در مقیاس­های سالانه و برای فصول پاییز و زمستان در مقایسه با دوره پایه افزایش معنی­داری در سطح ۰۱/۰ خواهد داشت. برای فصل بهار، تنها تغییر معنی­دار در میانگین تبخیر و تعرق مرجع دوره­های آتی در مقایسه با دوره پایه در کل منطقه مورد مطالعه، وجود یک افزایش معنی­دار در سطح ۰۱/۰ در دوره ۲۱۰۰-۲۰۷۱ تحت سناریوی RCP۸,۵ و برای فصل تابستان نیز این افزایش معنی­دار برای کل منطقه در دو دوره­ ۲۰۷۰-۲۰۴۱ و ۲۱۰۰-۲۰۷۱ تحت سناریوی RCP۸,۵ خواهد بود. نتایج کلی این تحقیق نشان داد که بیشترین نرخ افزایشی تبخیر و تعرق مرجع دوره­های آتی در مقایسه با دوره پایه در تمامی مقیاس­های فصلی و سالانه و در کل منطقه تحت سناریوی RCP۸,۵ و در دوره ۲۱۰۰-۲۰۷۱ رخ خواهد داد. مقایسه نرخ تغییرات تبخیر و تعرق مرجع بین مقیاس­های مختلف فصلی و سالانه نیز نشان داد که نرخ افزایش تبخیر و تعرق مرجع در غرب ایران در فصول پاییز و زمستان بسیار چشمگیرتر از سایر مقیاس­های زمانی خواهد بود.

نجمه دانشور مروست، سمیه سلطانی گردفرامرزی، سمانه پورمحمدی،
دوره ۱۹، شماره ۵۵ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده

پدیده تبخیر و تعرق باعث تلفات آب و رطوبت از سطوح آبی، خاک و پوشش گیاهی می­شود و محاسبه آن از طریق روشی مناسب با توجه به میزان اندک نزولات جوی و محدودیت منابع آب در ایران از اهمیت زیادی برخوردار است. پژوهش حاضر سعی در ارزیابی و پهنه­ بندی تبخیر و تعرق گیاه مرجع (ETo) و ارائه آن در قالب نقشه­ی پهنه ­بندی به عنوان ابزاری اساسی برای مدیریت آب دارد. در این بررسی از میانگین­ های دراز مدت داده­های دما، رطوبت، ساعات آفتابی و سرعت باد در هفت ایستگاه هواشناسی و داده­های تشتک تبخیر ایستگاه سقز برای تعیین روش مناسب تخمین ETo استفاده شد. تبخیر و تعرق گیاه مرجع بر مبنای اطلاعات اقلیمی هر یک از ایستگاه­ها به ۱۴ روش محاسبه شد. روش­های محاسباتی شامل روش­های ترکیبی بر پایه پنمن، روش تشعشعی-دمایی، روش دمایی و روش تشعشعی می­باشد. مناسب­ترین روش محاسباتی براساس آماره­ های ضریب تبیین (R۲) وSutcliffe) -Nash) صورت گرفت. پهنه ­بندی تبخیر و تعرق گیاه مرجع بر اساس اطلاعات جغرافیایی ایستگاه­ های هواشناسی و بهره ­گیری از نرم افزار GIS انجام گردید. نتایج تحقیق نشان می­دهدکه بهترین روش برای این منطقه به عنوان اقلیم سرد و معتدل روش تشعشعی فائو با ضریب تبیین ۰/۸۹و Nash با مقدار ۰/۸۶در ایستگاه بیجار و روش بلانی کریدل با ضریب تبیین ۰/۹۴وNash  با مقدار ۰/۹۲در ایستگاه سنندج است و ضریب تشتک تبخیر در این منطقه مقادیر ۹۶/۰-۸۴/۰ برآورد گردید. همچنین نتیجه پهنه­ بندی نشان می­دهد که غرب حوضه بدلیل ارتفاع بیشتر تبخیر و تعرق کمتری نسبت به شرق حوضه دارد. ساعات آفتابی، دمای بیشینه و دمای کمینه در اولویت اول از عوامل موثر بر تبخیر و تعرق در این منطقه با تحلیل حساسیت تعیین گردید.

مهدی اسدی، مختار کرمی،
دوره ۲۰، شماره ۵۶ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر تعیین تبخیر و تعرق در استان فارس می­باشد که در بسیاری از مطالعات ازجمله توازن هیدرولوژیک آب، طراحی و مدیریت سیستم­های آبیاری، شبیه­سازی میزان محصول و مدیریت منابع آب از اهمیت بالایی برخوردار است. لذا برای این منظور ابتدا داده‌های موردنیاز شامل آمار روزانه دما، رطوبت، بارش، سرعت باد، فشار و تشعشع خورشیدی و غیره در بازه زمانی ۱۹۹۵-۲۰۱۵ از ایستگاه‌های همدیدی موجود در سطح منطقه که شامل ۱۲ ایستگاه با بازه آماری یکسان می­باشد، تهیه شد، سپس با استفاده از روش‌های تورنت وایت، پنمن مانتیث و هارگریوز - سامانی میزان تبخیر و تعرق گیاه مرجع در مراحل مختلف رشد در منطقه مورد مطالعه برآورد گردید. نتایج به دست آمده از بررسی خروجی روش­ها حاکی از آن بود که با کاهش عرض جغرافیایی بر میزان تبخیر و تعرق افزوده می‌شود و در کل مناطق جنوب و جنوب شرقی منطقه به همراه مرکز منطقه موردمطالعه دارای بیشترین میزان تبخیر و تعرق نسبت به ایستگاه‌های مجاور خود هستند. در بررسی ضریب همبستگی بین ارتفاع و روش‌های تورنت وایت پنمن مانتیث و هارگریوز سامانی روش‌های مذکور به ترتیب دارای ضرایب تعیین ۰/۹۱۳۵، ۰/۵۳۲۳و ۰/۵۲۸۶بودند.

یعقوب دین پژوه، معصومه فروغی،
دوره ۲۰، شماره ۵۸ - ( ۷-۱۳۹۹ )
چکیده

تبخیر- تعرق گیاه مرجع یکی از مهم­ترین مولفه­ های هیدرولوژیکی بوده و تخمین مناسب آن در پژوهش­های بیلان آب، مدیریت منابع آب و بهبود مصرف آب در بخش کشاورزی کاربرد دارد. در این مطالعه به بررسی اثرات مستقیم و غیرمستقیم پارامترهای هواشناسی بر روی ET۰ در استان آذربایجان ­غربی با استفاده از تجزیه­ی علیت پرداخته شد. بدین منظور از آمار هواشناسی ایستگاه سینوپتیک استان آذربایجان غربی با بیش از ۲۰ سال آمار، استفاده شد. جهت برآورد ET۰، از فرمول FAO-PM۵۶ استفاده گردید. در ادامه مقدار ET۰ با استفاده از مدل رگرسیون چندگانه خطی نیز تخمین زده شد. سپس به منظور ارزیابی عملکرد مدل رگرسیونی، از آماره­های جذر میانگین مربعات خطا (RMSE)، میانگین قدرمطلق خطا (MEA)، ضریب سات- ناش کلایف (NSH) و ضریب تعیین (R۲) استفاده گردید. آنگاه ضریب همبستگی بین ET۰ و هر یک از پارامترهای هواشناسی به دست آمد و سپس تاثیر اثرات مستقیم (P) و غیر مستقیم هر یک از پارامترهای هواشناسی بر روی ET۰ با استفاده از روش تجزیه­­ علیت محاسبه شد. جذر میانگین مربعات خطا مابین ۰/۰۵و ۰/۱۵و میانگین قدر مطلق خطا مابین ۰/۰۴و ۰/۱۲، ضریب سات- ناش کلایف مابین ۰/۹۱و ۰/۹۹و ضریب تعیین مابین ۰/۹۱و ۰/۹۹، بدست آمد. همچنین مشخص شد که سرعت باد در تمامی ایستگاه­ های مورد مطالعه، همبستگی معنی­داری (در سطح ۰/۰۱درصد) با  ET۰ دارد. از نتایج تجزیه علیت مشخص شد که بیشترین مقدار P (اثر مستقیم پارامترهای هواشناسی بر ET۰) در همه ­ایستگاه­ ها متعلق به سرعت باد می­ باشد که مقدار آن برای ایستگاه­های ارومیه؛ ۰/۸۵، پیرانشهر؛ ۰/۹۹،تکاب؛ ۰/۹۷، خوی؛ ۰/۹۰، سردشت؛ ۰۶/۱؛ ماکو؛ ۰/۶۴و مهاباد؛ ۰/۷۸می­ باشد.

فرزانه مدنی، افسون مهدوی، مجتبی رفیعییان، فاطمه محمدنیا قرایی،
دوره ۲۱، شماره ۶۳ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده

شهرسازی معنویت مبنا، به عنوان یک پارادایم جدید در برنامه ریزی شهری در حال ساختارسازی است. چالش شهر معاصررواج جریان شخصی سازی تولید فضا و سرمایه ای شدن ناشی از تسلط مدل سوداگری و تقابل آن با ریشه هویتی و ساختار معنایی می باشد. در تقابل با این چالش­ها بحث معنویت در پژوھش ھای دھه اخیر از سوی مراکز دانشگاھی معتبرنظیر هاروارد به عنوان پارادایمی میان رشته ای مطرح و توسط جریان قدرتمند در نظریه برنامه ریزی ارتباطی انتقادی وارد شهرسازی شده و نیازمند بستر سازی است. از این رو مقاله حاضر به واکاوی حوزه نظری پژوهش های مرتبط با پارادایم توسعه معنویت در تولید فضای شهر پرداخته. مقاله پیش رو از نوع ترکیبی و مبتنی بر راهبرد فرامطالعه است. جامعه­ی آماری پژوهش را  ۵۵ مقاله ISIوعلمی-پژوهشی در بازه زمانی۲۰۰۸- ۲۰۱۹ تشکیل می دهد. به منظور گردآوری و تحلیل داده­ها، از شیوه­هایی چون مرور نظام مند و کدگذاری باز استفاده شده است.  در این زمینه، فرم جامعی مخصوص تلخیص و استخراج داده از پژوهش­های منتخب تهیه شد که حاوی مقوله­هایی در خصوص مشخصات عمومی و چارچوب نظری پژوهش­ها بود. یافته‌های پژوهش در دو بخش ساختاری و محتوایی ارائه شده. بخش اول با بررسی ویژگی های عمومی  پژوهش های منتخب، بیانگروضعیت مطالعات در حوزه تاثیرگذاری معنویت در تولید فضای شهریست  و بخش دوم چارچوب نظری پژوهش های انجام یافته در حوزه معنویت فضایی را به تفصیل تبیین نموده است. تولید فضای معنویت مبنا در مقیاس شهری با بیان سه معقوله اصلی و کد های متناظر هر یک در دو بعد کارکردی و بنیادین، به بعنوان کاتالیزور مدل­های تولید فضا، تعدیل گر چرخه فعلی بوده و زمینه ارتقای کیفی مداخلات شهری، بهبود رفتار شهروندی ،خلق ارزش و نیل به پایداری توسعه را فراهم خواهد آورد

حسین عساکره، نسرین ورناصری قندعلی،
دوره ۲۲، شماره ۶۴ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده

 تغییر مشخصه‌های بارش از جمله جلوه‌های قابل توجه پدیدۀ تغییر اقلیم است. تغییر میزان بارش به­ویژه در فصل گرم سال بر بسیاری از پدید­ه­های اقلیمی، محیطی و همچنین بر بسیاری از فعالیت­های بشر اثر دارد. در این پژوهش سعی گردید تا تغییرات دهه‌ای میانگین بارش ماهانه فصل گرمِ ناحیه خزری مورد ارزیابی قرار گیرد. برای دستیابی به این هدف از داده­های روزانه بارش فصلِ گرم، ۳۸۵ ایستگاه ‌همدید، اقلیم‌شناسی و باران­سنجی سازمان هواشناسی کشور و ایستگاه‌های باران­سنجی وزارت نیرو طی بازه زمانی ۲۰۱۶-۱۹۶۶ (۵۱ سال) با تفکیک مکانی ۳ × ۳ کیلومتر استفاده­ شده­ است. نتایج بیانگر این است که، بیشینۀ شیو مکانی میانگین بارش و به تبع آن هستۀ پربارش از جنوب­ غربی دریای خزر به­ سمت ارتفاعات البرز و شرق ناحیه میل یافته است، این نشانگر جابه­ جایی هسته‌های پربارش­ها به ­سمت این مناطق می­باشد. علاوه براین وسعت مکانی بارش­ های کم­ مقدار رو به فزونی است. بر مبنای پژوهش‌های پیشین می‌توان این تغییرات را به تغییرات سامانه­های مؤثر بر بارش ناحیۀ خزری (جابه‌جایی شمال سوی تاوه قطبی و پرفشار جنب حاره و نیز مسیر چرخندهای مدیترنه‌ای) نسبت داد. همچنین با در نظر گرفتن سیر افزایشی دما در فصل تابستان و کاهش تباین دمایی دامنه‌ها و سواحل، کاهش گستره زیر تأثیر فرایندهای همرفتی، بارش تابستانه نیز کاهش یافته است.

هوشمند عطایی، مهسا راوریان، سید علیرضا تشکری هاشمی،
دوره ۲۳، شماره ۶۹ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده

تاکنون مدل­های متعددی برای برآورد پارامترهای مختلف اقلیمی ارائه شده است، اما با توجه به کمبود داده های معتبر و طولانی مدت در برخی از ایستگاه های هواشناسی، به کارگیری بعضی از مدل ها مشکل شده است. مدل شبیه سازی SIMETAW  به منظور تخمین تبخیر و تعرق پتانسیل و همچنین برآورد مقدار خالص آب مورد نیاز آبیاری (ETaw) ارائه شده است. علاوه بر این، با استفاده از این مدل می­توان داده­های هواشناسی روزانه را از روی داده های هواشناسی ماهانه شبیه سازی کرد. شبیه سازی اطلاعات آب و هوای روزانه در جایی که تنها میانگین های ماهانه وجود دارد، یک ابزار بسیارخوب برای پرکردن داده­های گمشده است. در این پژوهش با استفاده از مدل شبیه سازی SIMETAW به پیش بینی پارامترهای مختلف اقلیمی از جمله تابش خورشیدی، دمای حداقل و حداکثر، سرعت باد، نقطه شبنم، بارش و تبخیر و تعرق پتانسیل در چهار (اقلیم متفاوت نیمه خشک (مشهد)، گرم و خشک (بندر عباس)، معتدل و مرطوب (رامسر) و مدیترانه ای (سنندج) در طی سال­های میلادی (۱۹۶۷-۲۰۱۷) می­پردازیم. نتایج این مطالعات نشان داد که مدل SIMETAW توانایی بالایی در شبیه سازی متغیرهای اقلیمی دارد و بالاترین دقت مدل را در شبیه سازی بارش (۹۹۸/۰= R۲) و دمای حداکثر (۹۹۷/۰= R۲) مربوط به اقلیم نیمه خشک (مشهد)، نقطه شبنم (۹۹۸/۰= R۲) مربوط به اقلیم معتدل و مرطوب (رامسر)، برای تابش (۹۹۸/۰= R۲) و سرعت باد (۹/۰= R۲) مربوط به اقلیم مدیترانه­ای (سنندج) و دمای حداقل (۹۹۸/۰= R۲) برای اقلیم گرم و خشک (بندر عباس) می باشد.
 

مینو احمدیان، بهروز سبحانی، سعید جهانبخش اصل،
دوره ۲۳، شماره ۷۰ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده

تبخیر-تعرق گیاه مرجع به دلیل بررسی تغییرات پارامترهای اقلیمی به‌صورت ترکیبی، از اهمیت ویژه­ای برخوردار می­باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثرات تغییر اقلیم بر تبخیر-تعرق در طول فصل رشد درخت سیب می­ باشد. به این منظور از آمار پایگاه ECMWF برای داده­های مشاهداتی دو ایستگاه سمیرم و ارومیه طی بازه زمانی ۲۰ ساله (۲۰۰۱۶-۱۹۹۶) استفاده شد. برای بررسی این کمیت در۲۰ سال­ آتی از داده­های روزانه ­ی ریزگردانی دینامیک پروژه­ی CORDEX با دقت مکانی ۴۴% × ۴۴% برای خروجی مدل ICHEC-EC-EARTH تحت دو خط سیر ۵/۴ و ۵/۸ واداشت تابشی(RCP) برای بازه زمانی (۲۰۳۷-۲۰۱۷) بهره گرفته شد. به‌منظور کاهش خطاهای موجود در برآوردهای مدل، عمل پس پردازش روی‌داده‌های برآورد شده صورت گرفت. سپس با دادهای دمای کمینه، دمای بیشینه، رطوبت نسبی، سرعت باد و تابش، تبخیر-تعرق پتانسیل به روش پنمن مانتیث فائو که از دقت بالاتری نسبت به سایر مدل­ها برخوردار است محاسبه و با استفاده از آزمون ناپارمتریک من- کندال و شیب سن در محدوده اطمینان ۹۵% روند تبخیر-تعرق مشخص شد. نتایج نشان داد که روند تبخیر-تعرق در هر دو ایستگاه در طول فصل رشد رو به افزایش است.  افزایش ETo فصل رشد درخت سیب ایستگاه­ها نسبت به دوره پایه برای خط سیر ۵/۴ و ۵/۸ برای ایستگاه سمیرم ۸۴/۳ و ۳۷/۷ و برای ایستگاه ارومیه ۰۴/۵ و ۱۶/۸ پیش‌بینی گردید. بیشترین مزان تبخیر برای دوره­ی رشد میوه رخ داده است. همچنین تفاوت ETO تحت خط سیر ۵/۸ نسبت به دوره پایه بیشتر بوده و تغییرات تبخیر در ایستگاه ارومیه بیشتر از ایستگاه سمیرم می­باشد.


صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱
 

کلیه حقوق این وبگاه متعلق به تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی است.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Applied Researches in Geographical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb

Creative Commons License
This work is licensed under a Creative Commons — Attribution-NonCommercial 4.0 International (CC BY-NC 4.0)