جستجو در مقالات منتشر شده


6 نتیجه برای شهر مشهد

مصطفی امیر فخریان، علیرضا معینی،
دوره 14، شماره 33 - ( 6-1393 )
چکیده

ز جمله موضوعات مهم در برنامه‏ریزی گردشگری، شناسایی تفاوتهای موجود در خصوص نحوه گذران اوقات فراغت ساکنین شهری است، این مطالعه، نگاهی جغرافیایی به موضوع اوقات فراغت در شهر مشهد دارد، به عبارتی در هر پهنه فضایی، چه الگویی از گذران اوقات فراغت قابل مشاهده است؟ و اینکه برنامه‏ریزی گردشگری در شهر مشهد چه رویکردی را در قبال این الگوها مدنظر قرار دهد؟ سطح مطالعه، مناطق 13 گانه شهرداری مشهد می‏باشد، برای این منظور نظرات شهروندان هرمنطقه در خصوص گرایش به جاذبه‏های مهم گذران اوقات فراغت پیرامون شهر مشهد مورد بررسی قرار گرفت، نتایج اولیه به تفکیک منطقه، با استفاده از نرم افزار ArcGIS، در پایگاه اطلاعات مکانی، ذخیره و گرایش ساکنین مناطق به هرجاذبه جهت گذران اوقات فراغت در قالب نقشه‏های گوناگون مشخص گردید، نتایج این مرحله گرایش به 10 جاذبه (شامل 6 جاذبه مذهبی و 4 جاذبه طبیعی) پیرامون شهر مشهد را نشان داد، استفاده از آزمون تحلیل واریانس وجود تفاوت معنادار بین گرایشهای ساکنین هر منطقه به جاذبه‏های فوق‏الذکر را تایید کرد که به نوعی نشان از تفاوت نگرش شهروندان در خصوص گذران اوقات فراغت در شهر مشهد است، در ادامه از طریق استانداردسازی داده‏های به ‏دست آمده از گرایشهای ساکنین و نمایش آنها بر روی نمودار پراکنش، الگوی گذران اوقات فراغت هر یک از مناطق شهر مشهد تعیین گردید، نتایج این مرحله نشان داد که در 4 منطقه الگوی گذران اوقات فراغت، گرایش به جاذبه‏های طبیعی، در 2 منطقه گرایش به جاذبه‏های مذهبی، در 4 منطقه گرایش به ترکیبی از جاذبه‏های طبیعی و مذهبی و در 3 منطقه نیز گرایش ضعیف به هر دو دسته جاذبه‏ها وجود دارد، همچنین نتایج تحلیل همبستگی بیانگر آن بود که بین سطح تحصیلات و درآمد سرپرست خانوار و گرایش به جاذبه‏های طبیعی رابطه مثبت و درخصوص گرایش به جاذبه‏های مذهبی رابطه منفی وجود دارد، همچنین ارتباط مستقیمی بین نزدیکی به جاذبه‏های طبیعی و گرایش شهروندان وجود دارد اما در خصوص جاذبه‏های مذهبی چنین رابطه‏ای مشاهده نمی شود،
محمد اجزاء شکوهی، هومن شاداب مهر،
دوره 14، شماره 33 - ( 6-1393 )
چکیده

در سال های اخیر از تعداد دانش‌آموزانی که سفرهای خود به مدرسه را به روش پیاده‌روی و دوچرخه‌سواری انجام می‌دهند، کاسته شده، در حالیکه استفاده از روش‌های فوق مزایای مهمی برای دانش‌آموزان و سلامت کل اجتماع دارد. ادامه این روند ضمن ایجاد مشکلاتی در حوزه‌های اجتماعی، باعث افزایش تردد وسایل نقلیه شخصی به خصوص در ساعات اوج صبح بوده و برخلاف معیارهای پایداری شهر است. مبنای نظری تحقیق حاضر، نظریه رشد هوشمند شهری است. فرضیه تحقیق این است که با کاهش مسافت خانه تا مدرسه، افزایش تراکم جمعیتی در سطح منطقه و کاهش سطح برخورداری مناطق شهری، نسبت دانش‌آموزانی که در سفرهای آموزشی خود شیوه پیاده‌روی یا دوچرخه‌سواری را انتخاب می‌کنند، افزایش می‌یابد. دراین پژوهش روش تحقیق توصیفی- تحلیلی مورد استفاده قرار گرفته است. برای گردآوری اطلاعات اسنادی، با استفاده از روش های کتابخانه‌ای از اطلاعات موجود در شهرداری مشهد، سازمان حمل و نقل و ترافیک مشهد، سازمان آموزش و پرورش خراسان رضوی، وزارت راه و شهرسازی و سایر نهادهای دخیل استفاده شده و همچنین مطالعات میدانی با استفاده از پرسشنامه جهت تکمیل اطلاعات موجود و تشکیل و تصحیح لایه های اطلاعاتی انجام شده است. جهت تحلیل جغرافیایی نتایج بدست آمده نیز از نرم افزار GIS استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می‌دهد به طور کلی در مناطق شمال، شمال شرق و شرق مشهد (مناطق محروم) تمایل استفاده از شیوه پیاده‌روی برای انجام سفرهای دانش‌آموزی بیشتر از نواحی مرکزی و غربی شهر (مناطق برخوردار) می‌باشد. همچنین در مناطق محروم شهر، طول متوسط مسافت پیاده‌روی دانش‌آموزان بیشتر از نواحی برخوردار است. در پایان راهکارهایی برای افزایش سفرهای دانش‌آموزی به شیوه پیاده‌روی و دوچرخه‌سواری ارائه شده است.
 
مختار کرمی، رحمان زندی، جلال طاهری،
دوره 20، شماره 56 - ( 1-1399 )
چکیده


در سالهای اخیر هم­زمان با توسعه شهرها انواع پوشش‌های سطح زمین تغییر کرده است. این تغییرات سبب شده برخی از مناطق شهری چند درجه­ی نسبت به اطراف دمای بالاتری داشته باشند. این پدیده به‌عنوان جزایر حرارتی شناخته می‌شود. شهر مشهد به‌عنوان یکی از کلان‌شهرهای ایران در شمال شرقی ایران قرار گرفته است. پارامترهای مختلفی بر روی تشکیل جزایر حرارتی در این شهر نقش دارند که باید موردبررسی قرارگرفته شود. در این پژوهش از تصاویر TM،ETM+ و OLI برای بدست آوردن دمای سطح زمین در بازه زمانی 2016-1987 استفاده گردید. بررسی تغییرات زمانی دمای سطحی نشان داد که در دوره مورد مطالعه جزایر حرارتی از خارج شهر به داخل شهر انتقال پیداکرده است. الگوی توزیع دمای سطح زمین دچار تغییر شده و از مساحت دماهای متوسط و خنک شهر کاسته شده است و برعکس مقدار مساحت دماهای بسیار بالا (جزایر حرارتی) افزایش قابل‌ملاحظه‌ای یافته است. همچنین برای به دست آوردن عوامل  موثر بر شکل گیری جزایر حرارتی از روش تاپسیس استفاده گردید. 13 عامل طبیعی و انسانی مؤثر در تشکیل جزایر حرارتی تشخیص داده شدند. برای مشخص کردن درجه اهمیت هر یک از عوامل نظر کارشناسان استفاده گردید. فاصله از حرم با وزن 0/234 و ترافیک 0/155 بیشترین اهمیت و ارتفاع با وزن 0/022 به‌عنوان یک عامل طبیعی کمترین اهمیت را در تشکیل جزایر حرارتی دارند. نتایج نهایی به‌دست‌آمده از این مدل نشان داد که آن عواملی که در تشکیل جزایر حرارتی مؤثر  می باشدند درست تشخیص داده‌شده و با دور شدن از عوامل امکان تشکیل جزایر حرارتی کاهش پیدا می‌کند.



مصطفی امیرفخریان، حسین مبینی،
دوره 21، شماره 61 - ( 4-1400 )
چکیده

هویت به عنوان وجه تمایز پدیده­ها، یک امر متغیر و متحول است که از شاخص­های هویت ساز تأثیر می­پذیرد. جایگاه این شاخص­ها متأثر از محیط زندگی، فرهنگ و جهانبینی است که متناسب با مکان و زمان تغییر می­کنند. در این میان مشهد به عنوان شهری با ویژگی­های خاص جغرافیایی و فرهنگی، دارای هویت ویژه­ای است. با این حال انتظار می­رود جایگاه شاخص­های هویت­مندی فضا، در مناطق مختلف آن، به دلایل ویژگی­های متنوع کالبدی، اقتصادی و فرهنگی، متفاوت باشد. در این پژوهش برای نمایش جایگاه متفاوت شاخص­های اثرگذار بر هویت‏مندی فضای شهر از نظر ساکنان، ضمن انتخاب دو محدوده متفاوت از شهر(مناطق شرقی و غربی)، اقدام به تکمیل 800. پرسشنامه در بین ساکنین این دو منطقه گردید و از پرسش شوندگان خواسته شد تا شاخص‏های هویت‏مندی فضا را اولویت بندی نمایند. نتایج این پژوهش با استفاده از روشهای لجستیک و تمایزی نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین مناطق غرب و شرق مشهد در انتخاب شاخص­های هویتمندی فضا وجود دارد. به عبارتی تفاوتهای مکانی بین مناطق مختلف شهرها، می­تواند سبب رویکردها و ادراکات متفاوتی از شهر توسط شهروندان گردد و انتظار درک یکپارچه از شهر معقول نیست. توجه به این تفاوتها می‏تواند مدیران و برنامه ریزان شهر را در جهت درک صحیح از شهر ومحیط آن به منظور ارتقای کیفی محیط یاری کند.

محمدرضا میرسعیدی، مسلم سیدالحسینی، فرشته احمدی، امیرحسین شبانی،
دوره 21، شماره 61 - ( 4-1400 )
چکیده

 به طور کلی وجود کلانشهرها با مراکز متعدد کار و فعالیت باعث شده است که حجم بالایی از سفرها به طرف این مراکز گسیل شود. تجمع و پراکندگی این مراکز موجب افزایش و کاهش سفر وسایل نقلیه می‌شود. اتخاذ سیاست‌های مکان‌یابی و ارتباطی مراکز کار و فعالیت شهری باعث می‌شود که شهرها بتوانند روند توسعه را با لحاظ نمودن توزیع عادلانه خدمات و برابری‌های فضایی طی نمایند. هدف این پژوهش شناسایی و تعیین الگوی سازمان فضایی مراکز کار و فعالیت و نحوه ارتباط عملکردهای خدماتی آن با یکدیگر می‌باشد، به نحوی که تک‌مرکزیتی و چند مرکزیتی بودن شهرها می‌تواند تاثیر شگرف بر نظام توزیع مراکز خدماتی ایفا نماید و موجب تغییرات گسترده در رفتار سفر شهروندان گردد. روش تجزیه و تحلیل داده‌ها ترکیبی از دو روش کمی و کیفی می‌باشد و در بخش کمی آن تجزیه و تحلیل با استفاده از آمار توصیفی(نمایش هندسی و تصویری پراکندگی، اندازه‌های گرایش به مرکز) و مدل دسترسی هنسن صورت می‌گیرد. در حوزه‌های مورد مطالعه شاهد اختلاف زیاد در سطوح کاربری‌ها می‌باشیم، به طوری که کاربری آموزش عالی در حوزه غربی کلانشهر مشهد، 84 درصد از سطح کاربری آموزش عالی را در خود گنجانده است و سهم حوزه شرقی تنها 3 درصد می‌باشد. در مورد کاربری‌های درمانی، تجاری و فضای سبز تجهیز شده نیز مسئله به همین شکل می‌باشد. تنها در مورد سطوح اداری تعادلی نسبی مشاهده می‌شود.در نهایت شهر به سه حوزه متعادل برنامه ریزی تقسیم گردید و با لحاظ نمودن اشتغال، پتانسیل توسعه و مسافت، میزان سطوح کاربری‌های تعیین کننده در سازمان فضایی مراکز کار و فعالیت بدست آمد. 

محمد اجزاء شکوهی، شیرین صباغی آبکوه، فروغ خزاعی نژاد،
دوره 21، شماره 62 - ( 7-1400 )
چکیده

نظریه شهرگرایی جدید در دهه های اخیر و در پاسخ به مشکلات متعدد شهری قرن بیستم و با هدف ایجاد شهرهای سرزنده، جمع و جور، متنوع و مطلوب از نظر کار، پیاده روی، زندگی و گزینه های حمل و نقل شکل گرفت. نظر به اقبال گسترده این نظریه در میان پژوهشگران ایرانی هدف پژوهش حاضر سنجش پایداری محله های ارگانیک و برنامه­ریزی­شده مشهد بر اساس شاخص­های فضایی-کالبدی شهرگرایی جدید می­باشد. در این راستا دو محله راه­آهن (محله ارگانیگ) و فاز دوم رضاشهر (محله برنامه­ریزی­شده) برای بررسی و مطالعه انتخاب شدند. روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی و جهت ارزیابی پایداری محله های مورد نظر از مدل ترکیبی AHP و نرم افزار GIS استفاده شده است. بر این اساس مدل سنجش پایداری مورد استفاده در قالب 7 شاخص فضایی-کالبدی (نوع معبر، عرض پیاده­رو، کاربری، وسعت قطعات، دسترسی به مرکز محله، تعداد طبقات و دسترسی به حمل و نقل عمومی) بصورت سلسله­مراتبی ایجاد گردید . نتایج پژوهش نشان می دهد 81/­67 % از وسعت محله رضاشهر از پایداری متوسط به بالا برخوردار است و 19/­32% فاقد پایداری می­باشد. در محله راه­آهن ارقام فوق به ترتیب پایداری و ناپایداری عبارتند از 71/69­% و 29/30%. بنابراین طبق شاخص­های فضایی-کالبدی شهرگرایی جدید، اگرچه دو محله مورد بررسی تفاوت اندکی دارند اما در مجموع محله رضاشهر نسبت به محله قدیمی راه­آهن ناپایدارتر است. از این رو می توان گفت محله های قدیمی ایران، قرابت بیشتری با اصول شهرگرایی جدید دارند و به بیان دیگر شهرسازی سنتی و ارگانیک بستر مناسب­تری برای بکارگیری رویکرد شهرگرایی جدید می­باشد که می­توان در قالب بازآفرینی شهری رویکرد مذکور را بکارگرفت.

 


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Applied researches in Geographical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb