۴ نتیجه برای توسعه پایدار روستایی
مهرشاد طولابی نژاد، جواد بذرافشان، سیروس قنبری،
دوره ۱۷، شماره ۴۶ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
در این مطالعه به تحلیل ارتباط ابعاد محرومیت روستایی با پایداری محیطی پرداخته شده که از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن توصیفی- تحلیلی است. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه، مصاحبه با مردم محلی، سالنامه آماری استان لرستان و دادههای معاونت توسعه روستایی و مناطق محروم بوده است. جامعه آماری خانوارهای روستایی شهرستان پلدختر میباشد (۱۰۶۱۹N=). با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونهگیری تصادفی ساده، ۴۰۰ خانوار به عنوان نمونه انتخاب گردید. جهت شناسایی مهمترین ابعاد محرومیت از آزمون رتبهای همانباشتگی اکتشافی، برای بررسی عوامل پایداری محیطی از آزمون t تک نمونهای و نهایتا برای بررسی ارتباط ابعاد محرومیت روستایی و پایداری محیطی از مدل توبیت استفاده شد. نتایج نشان داد که بیشترین میزان محرومیت مربوط به محرومیت اقتصادی و فرهنگی بود. در زمینه عوامل پایداری محیطی نتایج نشان داد که هیچ کدام از عوامل مورد نظر در شرایط پایداری قرار ندارند. منابع آب، درختان و مراتع در وضعیت ناپایداری قرار دارند و تنها عاملی که وضعیتی نسبتاً پایدار داشته خاک میباشد. بررسی ارتباط بین ابعاد محرومیت و ناپایداری محیطی نشان داد که محرومیت اقتصادی (۰/۴۱۸) و محرومیت اجتماعی با ضریب (۰/۳۰۸) بیشترین اثر و رابطه را با ناپایداری محیطی داشته در حالی که محرومیت فرهنگی منطقه در سطح بالایی قرار داشته، ولی با ضریب (۰/۰۳۹) کمترین رابطه را با ناپایداری محیطی دارا بوده است. لذا برای کاهش ناپایداری محیطی و جلوگیری از تخریب محیط زیست توجه به ابعاد محرومیت و برنامهریزی برای کاهش آن باید در اولویت قرار گیرد.
نفیسه ورکیانی پور، سید محمدرضا حسینی، روح الله سمیعی، مجید اشرفی،
دوره ۱۹، شماره ۵۴ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده
زنان نقش مهمی در ارتقای اشتغال و بهبود وضعیت اقتصادی جامعه ایفا میکنند؛ بنابراین، هویت دادن و استقلال بخشیدن به آنان و فراهم کردن زمینه مشارکت فعال آنها در امور مختلف اقتصادی ـ اجتماعی به خصوص فعالیتهای کارآفرینی، عامل مهمی در انگیزش بیشتر این نیروی عظیم در چرخه های تولیدی اجتماعی است. در ابتدا به بررسی و تجزیه و تحلیل مشخصه های جمعیت شناختی خبرگان پرداخته شد، سپس مؤلفه های توسعه پایدار روستایی و توسعه کارآفرینی زنان شناسایی شده را با استفاده از نظر خبرگان (که ۱۰ نفر از زنان برتر کارآفرین استان گلستان هستند) و به کمک روش دلفی فازی و انجام فازی زدایی غربال و مؤلفه های متغیرهای موردنظر انتخاب گردید، همچنین روایی و پایایی پرسشنامه ها با استفاده از آلفای کرونباخ مورد بررسی و نرمال بودن توزیع مؤلفه ها توسط آزمون کلوموگرونوف ـ اسمیرنوف و آزمون t ـ ادستودنت انجام گرفت. در بخش اول مقاله با استفاده از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و با بهره گیری از نرمافزار Expertchoice به اولویت بندی و رتبه بندی ابعاد و مؤلفه های توسعه کارآفرینی زنان و توسعه پایدار روستایی (توسط ۱۹۸ نفر از زنان کارآفرین استان گلستان) پرداخته شد در بخش دوم مقاله برای سنجش روابط بین توسعه کارآفرینی زنان بر اساس توسعه پایدار روستایی از تحقیق همبستگی و معادلات ساختاری برای آزمون تحلیل عاملی و روش آزمون تحلیل عاملی با استفاده از نرمافزار Smart pls۲ استفاده گردید که این ارتباط معنیدار بود، زیرا در تحقیق همبستگی نه تنها روابط بین متغیرها را می توان کشف کرد بلکه نوع و میزان ارتباط متغیرها با یکدیگر نیز از این طریق به دست میآید و سپس به بحث و تفسیر نتایج پرداخته و مدل توسعه کارآفرینی زنان با رویکرد توسعه پایدار روستایی ارائه گردید. نتایج نشان داد که به طور کلی فعالیتهای کارآفرینی زنان، زمینه های کاهش فقر در روستاها را فراهم نموده و به سوی توسعه پایدار روستایی سوق میدهد.
حسین فراهانی، مینا الوندی،
دوره ۲۰، شماره ۵۸ - ( ۷-۱۳۹۹ )
چکیده
.مهاجرت افراد جوان و پیری جوامع روستایی که به دلایلی ازجمله فقر و بیکاری صورت میگیرد، ضرورت بسیاری را برای شناسایی رویکردهای جدید برای بقای اقتصاد جوامع روستایی ایجاد میکند. در این راستا کارآفرینی کسبوکارهای کوچک نقش مهمی در کاهش فقر و درنهایت توسعه روستایی دارد. بااینوجود این نوع کارآفرینی با چالشهای متعددی در ابعاد محیطی، اقتصادی و... مواجه میباشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی چالشهای کارآفرینی در راستای بهبود کارآفرینی، ایجاد اشتغال و درآمد پایدار از طریق راهاندازی کسبوکارهای کوچک است. تحقیق حاضر ازنظر هدف کاربردی، ازنظر درجه نظارت و کنترل میدانی و ازنظر ماهیت و روش بهصورت توصیفی- تحلیلی میباشد. جامعه آماری تحقیق شامل خانوارهای روستایی ساکن شهرستان بیجار میباشد. جمعیت این شهرستان طبق سرشماری سال ۱۳۹۵ معادل ۸۹۱۶۲ نفر {مرکز آمار ایران}بوده است که بر اساس توزیع مکانی ۴۴ درصد روستایی و ۵۶ درصد شهری بودهاند. همچنین ۲۸۳ نقطه روستایی دریازده دهستان دارد که از این میان ۱۲ روستای دارای کارآفرینی و از تعداد آنها ۲۴۴ خانوار با استفاده از فرمول اصلاحشده کوکران به دست آمد. روش گردآوری اطلاعات بهصورت کتابخانهای و میدانی (پرسشنامه) بوده است. در این پرسشنامه از افراد خواستهشده بود بر اساس طیف لیکرت ۵ گزینهای میزان اهمیت هرکدام از چالشهای شناساییشده در حوزه کسبوکارهای کوچک روستایی را بر اساس گزینههای این طیف شامل (بسیار زیاد، زیاد، متوسط، کم و بسیار کم) مشخص کنند و با استفاده از مدل معادلات ساختاری (تحلیل عاملی) در نرمافزار Amos تجزیهوتحلیل دادهها صورت گرفته است. نتایج تحقیق نشان میدهد که همه چالشها در کارآفرینی کسبوکارهای کوچک تأثیرگذار بودهاند، اما عوامل اقتصادی با بار عاملی ۰,۹۱ دارای بالاترین تأثیر در بین چالشهای موجود بوده است و چالشهای فردی و اجتماعی با بار عاملی به ترتیب ۰.۲۳ و ۰.۲۸ دارای کمترین بار عاملی بوده است.
محمد ولائی، عبدالله عبداللهی، عقیل خالقی، آیناز اسکندرزاده،
دوره ۲۱، شماره ۶۰ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
دامداری یکی از مهمترین فعالیتهای است که در مناطق روستایی رواج دارد و غالب روستاییان در کنار زراعت، باغداری به دامداری (نگهداریدامهای سبک و سنگین) نیز مشغول هستند و بعضی از تولیدات روستاییان در بخش زراعت و باغداری به تغذیه دام اختصاص داده میشود و قسمتی دیگر نیز مانند لبنیات، گوشت زنده و ... خود مصرفی یا به فروش میرسد. هدف از این پژوهش تحلیل اثرات اقتصاد دامداری بر توسعه پایدار روستایی میباشد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی، از نظر ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی و جهت جمعآوری دادهها و اطلاعات از مطالعات کتابخانهای و میدانی استفاده شده است. قلمرو مکانی تحقیق دهستان گاودول شرقی شهرستان ملکان میباشد؛ طبق سرشماری این منطقه در سال ۱۳۹۵ دارای ۲۳۰۶ خانوار و ۷۴۶۸ نفر جمعیت بوده که براساس فرمول کوکران تعداد ۲۸۳ خانوار به عنوان نمونه آماری تحقیق انتخاب گردیدهاند. این نمونه بهصورت تصادفی از میان خانوارهای دارای اقتصاد معیشتی دامداری انتخاب شده است. به منظور آنالیز داده های مربوط به آمار استنباطی از تیتک نمونهای، رگرسیون، تحلیلمسیر و نمودار اثر استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که، بین اقتصاد دامداری و توسعه پایدار روستایی با میزان همبستگی ۴۰۰/۰ و سطح معنیداری ۰۰۰/۰ رابطه مثبت و معنیداری برقرار است؛ بهطوری که برای ابعاد اقتصاد دامداری بهترتیب بخش اقتصادی با مقدار تأثیر ۰,۷۴۳ و بخش اجتماعی با مقدار تأثیر ۳۵۵/۰ بیشترین میزان اثرگذاری را بر توسعه پایدار روستایی منطقه داشتهاند. همچنین، بخش کالبدی با مقدار تأثیر ۰.۱۷۶- کمترین سطح اثرگذاری را بر توسعه پایدار روستایی منطقه داشته است. نتایج کلی پژوهش حاکی از این امر بوده که بخش اقتصادی با ۴۱/۰ درصد و بخش اجتماعی با ۳۱/۰ درصد، بهمنظور توسعه و گسترش اقتصاد دامداری منطقه، اثرگذاری مثبت را داشتهاند.