7 نتیجه برای تعادل
هادی نیری،
دوره 13، شماره 29 - ( 6-1392 )
چکیده
رودخانه مهاباد در جنوب دریاچه ارومیه قرار دارد. در حد فاصل سد مهاباد در بالادست و سد انحرافی در پاییندست، رودخانه به شکل آدا تغییر مییابد که هدف این پژوهش، بررسی عوامل موثر بر شکلگیری این نوع از مجرا است. بدین منظور چندین مسئله در ارتباط با مسائل طبیعی این رودخانه از جمله متغیرهای پهنای بستر، توان جریان، شیب مجرا، میزان رس کرانهها در ارتباط با شکل مجرا مطالعه شد. سپس شکل مجرا در دو مقطع زمانی قبل از احداث سد و بعد از احداث با استفاده از عکسهای هوایی سال 1346 سال 1382 مورد بررسی قرار گرفت. این عکسها بعد از اسکن در سیستم اطلاعات جغرافیایی جهت استخراج پهنا مجرا پردازش شدهاند. در نهایت تاثیر سد بر روی رودخانه و تغییرات حادث شده بعد از احداث سد معین گردید. نتایج حاصل نشان دهنده اینست که پتانسیل سیلخیزی و فرسایش پذیری حوضه که میزان آن در دوره های جدید افزایش یافته است پتانسیل. لازم برای مجاری آدا را در این محدوده فراهم آورده است. اما مهمترین عامل شکلگیری این نوع مجرا ایجاد سد میباشد که با کاهش دبی اوج سبب نهشته شدن رسوبات در داخل مجرا شده است. رودخانه در واکنش به کاهش توان جریان قسمتی از بار بستری را در داخل بستر ته نشین کرده و با تغییر شکل به تعادل رسیده است. همچنین وجود سد انحرافی در پاییندست سبب شده طول جزایر توسعه کم داشته باشند و مجرای آدا با مدل ارائه شده برای این نوع مجاری، توسط نانسون و نایتون منطبق نباشد.
زهره هادیانی، وحید رحیمی،
دوره 13، شماره 30 - ( 9-1392 )
چکیده
در حال حاضر در اغلب کشورهای در حال توسعه گرایش برنامه ریزان به تمرکز زدایی فضایی، کاهش نابرابری های منطقه ایی، دوگانگی شهری–روستایی متمرکز شده و منجر به اتخاذ راهبردهای شهرنشینی متفاوتی گردیده است؛ یکی از مهمترین این راهبردها؛ تقویت شهرهای میانی و حمایت از آنها می باشد. در این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی، نقش شهر میانی ایرانشهر در توسعه منطقه ای با استفاده از روش ها و مدل های کمی مانند مرتبه- اندازه، آنتروپی، کشش پذیری، جاذبه، ضریب مکانی مورد ارزشیابی و تحلیل قرار گرفته است . در بررسی صورت گرفته نتایج نشان می دهد که تمرکز جمعیت ، امکانات و خدمات اقتصادی – اجتماعی در ایرانشهر بیشتر از بقیه ی شهرها به خصوص شهرهای کوچکتردر سطح شهرستان است؛ در این صورت راه حل توسعه متوازن منطقه ایی ، علاوه توسعه و تقویت شهرهای میانی، استقرار خدمات و امکانات در سایر شهرها و نقاط روستایی پیرامون در سطح شهرستان نیز می باشد. بنابراین با توجه به نتایج تحقیق توسعه و تقویت شهرهای میانی مانند ایرانشهر می تواند علاوه بر ایجاد تعادل در نظام سلسله مراتبی استان، نقش زیادی در توسعه مناطق پیرامونی این شهر به خصصوص شهرهای کوچک و نقاط روستایی داشته باشد.
حجت میرزازاده، طاهر پریزادی،
دوره 18، شماره 50 - ( 1-1397 )
چکیده
توزیع نامتعادل امکانات و خدمات اقتصادی، اجتماعی و... بین مناطق، ضرورت توجه به برنامهریزی توسعه فضایی و متعادل نمودن ساختار فضایی کشور را اجتناب ناپذیر نموده است. پژوهش حاضر به منظور تعیین سطح توسعه یافتگی استان های کشور ایران و رتبه بندی آنها براساس میزان توسعه یافتگی، همچنین مقایسه سطوح توسعه کشور از 1345 تا کنون برای کمک به تصمیم در نظام برنامه ریزی و سیاست گذاری ملی انجام گرفته است. این پژوهش بر اساس هدف جزو تحقیقات شناختی و از منظر روش جزو تحقیقات ارزیابی – مقایسه ای است. جامعه آماری طبق آخرین تقسیمات سیاسی 31 استان کشور و شاخص های مورد بررسی 33 شاخص در چهار بعد ( اقتصادی، زیربنایی- کالبدی، اجتماعی- فرهنگی و بهداشتی- درمانی) بوده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تکنیک های تحلیل عاملی و تحلیل خوشه ای استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد، بین استان های کشور از نظر توسعه یافتگی، تفاوت ها و نابرابری هایی وجود دارد. به طوری که استان تهران به تنهایی درطول چند دهه بالاترین سطح توسعه یافتگی و استان سیستان و بلوچستان پایین ترین و محروم ترین استانها قرار دارند. همچنین مقایسه استان ها در طول دوره های مختلف نشان از نابرابری توسعه مرکز نسبت به پیرامون دارد. طبق نتایج بدست آمده از تحقیق برای کاهش نابرابری بین استان های کشور ضمن توجه به استعداد ها و توان های هر منطقه و در اولویت قرار دادن استان های محروم و کمتر توسعه یافته در در برنامه ریزی ها ی منطقه ای را می طلبد.
طهمورث بهروزی نیا،
دوره 21، شماره 63 - ( 10-1400 )
چکیده
با توجه به ضرورت مطالعه شبکه شهری و نقش و نظام سلسله مراتبی به منظور یافتن راه حلهایی برای جلوگیری از تمرکز بی حد و مرز جمعیت در شهرهای بزرگ و رفع مشکلات ناشی از آن، مقاله حاضر، سعی نموده است تا با بهره گیری از مدل درجه عضویت (GoM) و روش تجزیه و تحلیل ترکیبی (CA) و همچنین استفاده از شاخصهای رایج در این زمینه به بررسی تغییرات سلسله مراتب شهری منطقه خراسان طی سال های 1335 تا 1395، بپردازد. نتایج این پژوهش براساس مدل درجه عضویت (GoM) و روش تجزیه و تحلیل ترکیبی (CA) نشان میدهد که نظام شهری منطقه خراسان، به تبع از شرایط حاکم بر نظام شهری کشور، دچار گسستگی شده است، بر اساس روش تجزیه و تحلیل ترکیبی (CA) از سال 1365 تا 1385، شبکه شهری منطقه خراسان به سمت تعادل پیش رفته است. متاسفانه طی دهه 1385- 1395 به سمت عدم تعادل حرکت نموده است. لازم به ذکر است حین انجام پژوهش، مشخص گردید که نتایج برآمده از مدلها و شاخصهای رایج در این زمینه، با یکدیگر هماهنگ نبوده است. لذا با توجه به نتایج متفاوت و غیر همسو، برای نتیجه گیری نهایی ، از "مدل درجه عضویت (GoM)" و روش "تجزیه و تحلیل ترکیبی (CA)" استفاده شده است. این مدلها با رفع نتایج متفاوت و غیر همسوی شاخصهای قبلی به نتایج واقعیتری دست یافتند. نتایج بدست آمده از این دو مدل نشان داده است که بهرهگیری از روش آنها تا حدودی توانسته است در نتایج ناهمگن شاخصهای قبلی تعدیل و همگنی بوجود آورد.
nk href="moz-extension://e82f9c05-bf9c-4e25-87b0-684d37ab5915/skin/s3gt_tooltip_mini.css" rel="stylesheet" type="text/css" >
حسین خراشادی زاده، محمد سلیمانی مهرنجانی، سیمین تولایی، رضا خیرالدین، قهرمان عبدلی،
دوره 22، شماره 65 - ( 4-1401 )
چکیده
بر پایه انگاره ها و پیش فرض های گفتمان «نومنطقهگرایی شهری» میان «ساختار مورفولوژیک فضایی» و «تقسیم کار فضاییِ» نظام شهری یک منطقه کلانشهری، رابطه تنگاتنگی وجود دارد و حل مسائل موجود در یکی بدون دیگری امکانپذیر نیست؛ زیرا آنها میتوانند هم در جهت تقویت و حمایت مثبت یکدیگر عمل نمایند و یا در جهت تضعیف و تبدیل به مانعی در برابر یکدیگر باشند؛ بنابراین آنچه تحت عنوان مسئله دست یابی به تعادل و یکپارچگی در ساختار فضایی و نظام عملکردی یک منطقه کلانشهری مطرح است، بدون شناخت ماهیت و روابط بین این دو امکانپذیر نیست.بررسی های تحقیق نشان می دهد، «ساختار مورفولوژیک فضایی» و «تقسیم کار فضاییِ» منطقه کلانشهری تهران در طی دهه های اخیر نتوانسته است در جهت حمایت از یکدیگر و کاهش معنادار عدم تعادل فضایی در سطح منطقه حرکت کند. بنابراین با توجه به نتایج بدست آمده در چارچوب این تحقیق می توان گفت؛ «ساختار مورفولوژیک فضایی» و «تقسیم کار فضایی» منطقه کلانشهری در طی دهه های مورد مطالعه(1345-1390) نه تنها با کاهش معنادار عدم تعادل فضایی در سطح منطقه همراه نبوده بلکه به سمت تضعیف تعادل فضایی نیز پیش رفته است.هرچند این تضعیف تعادل فضایی با شتاب کاهنده در حال حرکت است.از جمله دلالت های راهبردی چنین نتیجه ای این است که مسئله آینده منطقه کلانشهری تهران بیشتر معطوف به کانون های جمعیتی پیرامونی و ارتقاء سطح عملکردی خود شهر تهران به منظور پذیرش وظایف و نقش های فراملی و ایجاد فرصت ها و امکان های جایگزین برای نقش ها و وظایفی است که در آینده به پیرامون خود واگذار می کند. درست همان گونه که در طی سال های گذشته به تدریج بخش صنعت را به پیرامون خود واگذار و به جای آن بر خدمات تمرکز داشته است، در آینده نیز به نظر می رسد نیازمند واگذاری بخش خدمات به حوزه پیرامونی و در مقابل پذیرش بخش چهارم اقتصاد(اقتصاد اطلاعاتی و ارتباطی و فرهنگی) خواهد بود.
عاطفه مرادی، مریم دانشور، سید عبدالهادی دانشپور، هومن بهمن پور،
دوره 23، شماره 68 - ( 1-1402 )
چکیده
امروزه مکانسازی پایدار یکی از رویکردهای اصلی طراحان شهری و برنامهریزان منطقهای است. هدف از انجام این پژوهش، طراحی و برازش مدل تلفیقی مکانسازی مناطق پیراشهری با تاکید بر تعادل زیست محیطی است. این تحقیق به لحاظ هدف، کاربردی و از نوع پیمایشی – تحلیل میباشد. در ابتدا با توجه به مبانی نظری، پیشینه تحقیق و مصاحبه با خبرگان اقدام به طراحی مدل تلفیقی (مدل مفهومی اولیه) گردید. در ادامه از طریق مراجعه به آرای خبرگان (86 نفر) نسبت به برازش مدل اقدام گردید. مدل اولیه تحقیق با استفاده از روش معادلات ساختاری (SEM) و با کمک نرمافزار Smart PLS 2 مورد بررسی و آزمون قرار گرفت. نتایج نشان داد که بارهای عاملی تمام سؤالات پرسشنامه بیشتر از 4/0 بوده و بنابراین در حد قابل قبولی بودند. مقادیر t نیز برای تمام سؤالات بزرگتر از 96/1 بوده و از اینرو، در سطح اطمینان 95 درصد معنیدار هستند. از سوی دیگر، برقراری تعادل زیست محیطی در مکانسازی مناطق پیراشهری، تحت تاثیر 7 معیار و 22 زیرمعیار قرار دارد که از میان آنها کیفیت محیطی بیشترین تاثیر (ضریب مسیر = 5227/0) و ساختار معنایی (ضریب مسیر = 0353/0) کمترین تاثیر را داشتهاند. همچنین؛ مقدار میانگین شاخص اشتراکی 147/1 و مقدار ضریب تعیین (R2) برابر با 9184/0 به دست آمد. برازش کلی مدل (GOF) نیز 5235/0 محاسبه گردید. در بررسی نهایی، مشخص شد که تمامی مسیرها دارای ضرایب معنیداری هستند و در نتیجه مدل مفهومی پژوهش تایید گردید.
علی اکبر ایمانی، فاطمه ساکی،
دوره 23، شماره 68 - ( 1-1402 )
چکیده
مفهوم تعادل هم در دیدگاه تکاملی دیویس و هم در حوزه معرفتشناسی سیستمی و هم در مفاهیم و تفسیر آیات قرآن در مورد پدیدههای سطح زمین به کار گرفتهشده است نظریه دیویس در مورد تعادل اشکال و مورفولوژی بیان میکند که اشکال زمین در زمانهای طولانیتر یا رو به تکامل میباشند یا به تدریج تحلیل میروند به عبارتی تغییر پیشرونده و برگشتناپذیر دارند. این مفهوم به شدت بیشینهسازی آنتروپی و پسخورند مثبت دارد ولی بدون تردید آنچه از مفهوم تعادل در دیدگاه دیویس مورد نظر است با آنچه در دیدگاه سیستمی و مفاهیم آیاتی از قرآن که مبین تحول، نظم، تداوم و تعادل در پدیدهها میباشد با سه نگاه قابل بررسی است که از دو نگاه تطابق و در مورد بازه زمانی لازم برای انهدام کوهها تغایر دارد. ولی با دیدگاه گیلبرت که پیدایش شکل و فرآیند را میتوان به مکانیسمهایی از پسخورند منفی مربوط دانست برآیندها با شدتهای مختلف در معرض تغییر و نوسان قرار دارند و موجب میشوند تا اشکال سطحی زمین متناسب با شدت نوسان شکل خود را تغییر دهند که با آیات قرآن تغایری ندارندو همچنین در دیدگاه گایا که حیات و آثار آن در زمین را با توجه به پسخورندهای مثبت و منفی در یک سیستم بررسی میکند با مفاهیم آیات قرآن مطابقت دارد این تحقیق دادهها به روش کتابخانهای گردآوری و بهصورت تطبیقی پردازششده و تحقیقی بنیادی است که با هدف تطبیق فرارشته ای سه نظریه دیویس، گیلبرت و گایا با آیات قرآن به وجوه توافق و تغایر آن میتوان دست یافت.