جستجو در مقالات منتشر شده


127 نتیجه برای Rs

محمد اسکندری، احمد تقدیسی، یوسف قنبری،
دوره 23، شماره 71 - ( 10-1402 )
چکیده

کارآفرینی می­تواند در جوامع روستایی که از یک طرف با مشکلات اقتصادی به­ویژه در زمینه اشتغال، فقر و کمبود درآمد مواجه هستند و از طرف دیگر از قابلیت­های بالای محیطی برخوردار هستند، اثرات مثبت متعددی را بر جای بگذارد. این پژوهش با تکیه بر اطلاعات گردآوری شده با شیوه اسنادی و پیمایشی و با هدف امکان­سنجی توسعه کارآفرینی در بخش­های عمده فعالیت اقتصادی در روستاهای بخش مرکزی شهرستان بویراحمد انجام شده است. نتایج پژوهش نشان داد علی­رغم انگیزه پیشرفت، سخت­کوشی و ریسک­پذیری بالای شاغلان بخش­های عمده فعالیت اقتصادی (کشاورزی، صنعت و خدمات)، وضعیت کلی برخورداری آن­ها از متغیرهای کارآفرینی با میانگین 618/2، در سطح 99 درصد اطمینان، پایین­تر از حد متوسط است. نتایج امکان­سنجی زیربخش­های فعالیت اقتصادی نشان داد چهار زیربخش اقتصادیِ گیاهان دارویی، پرورش آبزیان، منابع آب معدنی و گردشگری به­ترتیب با میانگین 548/3، 691/3، 705/3 و 419/3، از پتانسیل بالایی برای توسعه کارآفرینی برخوردار هستند. همچنین نتایج آزمون پیرسون نشان داد میزان همبستگی بین متغیرهای مستقل (تولید گیاهان دارویی، پرورش آبزیان، منابع آب معدنی و گردشگری) و وابسته پژوهش (کارآفرینی)، به­ترتیب 519/0، 179/0، 398/0 و 533/0 بوده و از نظر آماری مثبت و معنی­دار است.

حامد بنی عامریان، علیرضا عندلیب، لعلا جهانشاهلو،
دوره 23، شماره 71 - ( 10-1402 )
چکیده

بازآفرینی شهری به عنوان رویکردی جامع در خصوص احیاء مراکز تاریخی، علیرغم حفظ ویژگی های اصلی فضایی به دنبال ارتقاء کلیه کیفیت های مکان تاریخی بوده و سعی در نقش انگیزی محرک‌های توسعه در فرایند بازآفرینی تاریخی دارد. پژوهش حاضر با هدف شناخت مؤثرترین مؤلفه‌های بازآفرینی محرک توسعه مراکز تاریخی به دنبال انطباق روابط میان معیارها بر هسته تاریخی شهر کرمانشاه بوده است. روش تجزیه و تحلیل دادگان در این پژوهش از نوع کمی بوده و مؤلفه‌های چارچوب نظری در قالب یک پرسشنامه محقق ساخت با سؤالات بسته، در معرض اعتبارسنجی خبرگان مسلط بر بافت قدیم شهر کرمانشاه (به تعداد 15 تن و به صورت هدفمند و در دسترس) قرار گرفته است. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ و توسط نرم افزار SPSS، بررسی گردیده و مقدار 76/0 نشانه قابل قبول بودن میزان پایایی است. همچنین انطباق مؤلفه‌ها بر بافت مورد مطالعه، به کمک نرم افزار رپید ماینر، در قالب دو درخت تصمیم گیری ترسیم، و رتبه اهمیت مؤلفه‌ها استحصال گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد که هسته مرکزی بافت تاریخی کرمانشاه، به دلیل حجم بالای تخریب کالبدی نیازمند شکل گیری ساخت و ساز جدید در عین توسعه زیرساخت‌ها بوده و عمده کارکردهای موجود، نیازمند بازتولید هویت تاریخی می باشند. همچنین زمینه برای تزریق پروژه پرچم در ترکیب با توسعه دسترسی‌ها و زیرساخت‌های شبکه محلی به منظور تغییر روحیه مکان الزامی به نظر می رسد. ازدیگر نتایج آن که محرک‌های توسعه می بایست نقش هسته تاریخی را در کلیت شهر، تعریف و تدقیق نموده و آن را به مثابه محرک توسعه، به بافت پیرامون در یک شبکه همپیوند متصل سازند. نتایج تطبیق مدل مفهومی پژوهش بر هسته تاریخی کرمانشاه، تأیید می نماید که معیارهای اصلی مدل، تا حدود زیادی قابلیت انطباق بر مرکز تاریخی شهرهای ایرانی را دارند.

 
جعفر درخشی، بهروز سبحانی، سعید جهانبخش اصل،
دوره 24، شماره 72 - ( 1-1403 )
چکیده

در این تحقیق پیش‌بینی مقادیر بارش و دما با کاربرد مدل‌های گردش عمومی جو در دوره‌های 2005-1964 موردبررسی قرارگرفته است. داده‌های اقلیمی شامل مقادیر روزانه مجموع بارش و دمای میانگین از سازمان هواشناسی کشور، تهیه گردیده است. با در نظر گرفتن سناریوهای تغییراقلیم RCP4.5, RCP2.6 و RCP8.5 برای دوره آینده 2100-2010 تحت مدل تغییراقلیم canESM2 تغییراقلیم حوضه اهرچای مورد ارزیابی قرار گرفت. به دلیل دقت پایین مدل‌های گردش عمومی از مدل کوچک‌مقیاس سازی SDSM4.2 استفاده و تغییرات پارامترهای اقلیمی بارش و دمای میانگین برای دوره‌های زمانی آینده شبیه‌سازی گردید. در این پژوهش برای واسنجی مدل SDSM، از بین 26 پارامتر اقلیمی بزرگ‌مقیاس (NCEP) به‌طور متوسط 3 پارامتر بیشترین همبستگی را با میانگین دما و 5 پارامتر بیشترین همبستگی را با میانگین بارش در حوضه اهرچای دارند. نتایج حاصل از پیش‌بینی پارامترهای اقلیمی نشان داد شبیه‌سازی پارامترهای اقلیمی میانگین دما با دقت بالاتری نسبت به مقادیر میانگین بارش انجام‌گرفته است. علت این امر، نرمال نبودن و غیرشرطی بودن داده‌های بارش می‌باشد. نتایج حاکی از آن است که میانگین دمای حوضه، در دوره 2099-2070 تحت سناریوی RCP8.5 نسبت به دوره مشاهداتی 2005-1964 با افزایش بیشتری نسبت به دوره های قبل روبروست و میزان بارش حوضه نیز طی دوره 2099-2070 و تحت سناریوی RCP 2.6 بیشترین افزایش را در کل دوره های مطالعاتی نشان می‌دهد.
 
احمد حجاریان، احمد تقدیسی، حمید حمید برقی،
دوره 24، شماره 72 - ( 1-1403 )
چکیده

هدف از این مقاله بررسی موانع و چالش های مشاغل خانگی از دیدگاه کارشناسان و صاحبان مشاغل خانگی  با استفاده از روش دلفی و تحلیل عاملی تاییدی می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و به لحاظ ماهیت از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی می باشد و رویکردی کیفی کمی دارد. جامعه آماری پژوهش شامل دو گروه است. گروه اول شامل  کارشناسان اداره تعاون،کار و رفاه اجتماعی   و اداره میراث فرهنگی،صنایع دستی و گردشگری و گروه دوم صاحبان مشاغل خانگی  بودند. حجم نمونه برای گروه اول  با استفاده از نمونه گیری گلوله برفی یا زنجیره ای 28 نفر انتخاب شدند و گروه دوم بر اساس آمار حاصل حدود 1000 نفر در نواحی روستایی استان اصفهان می باشد که بر اساس فرمول کوکران 276 نفر تعیین شد. تجزیه و تحلیل دادها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 انجام گردید. به منظور شناسایی چالش های موجود مشاغل خانگی جوامع روستایی استان اصفهان از فن دلفی استفاده شد.  نتایج در بخش کیفی تحقیق بیانگر آن بود که مهم ترین چالش های موجود فراروی مشاغل خانگی عوامل ساختاری و مدیریتی، سیاست گذاری، عوامل مالی و اقتصادی ، فردی –شخصیتی، پژوهش و اطلاع رسانی می باشد. در بخش کمی با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی در قالب 5 عامل وجود دارد که به ترتیب عبارتند از: عوامل مالی و اقتصادی، عوامل مدیرتی و ساختاری، ضعف قوانین و سیاستگذاری جامع، پژوهش و اطلاع رسانی و عوامل فردی و شخصیتی که 73/78 درصد از واریانس کل را تبیین می نماید.

مریم ثنایی، غلامرضا براتی، علیرضا شکیبا،
دوره 24، شماره 72 - ( 1-1403 )
چکیده

تغییرات آب و هوایی و از جمله تغییرات فضایی بارش، چالشی است که ابعاد مختلف زندگی امروزی جوامع بشری را تحت تاثیر قرار داده است. با توجه به آب و هوای خشک و نیمه خشک کشور و اهمیت مانایی فراسنج بارش در مدیریت منابع آب و غذا در آن، بررسی تغییرات فضایی آن در پهنه کشور از اهمیت بسزایی برخوردار خواهد بود. از این رو در این پژوهش تغییرات فضایی دوام فصل بارش در دوره مرطوب (سپتامبر تا می) با استفاده از دو آماره «موران محلی» و «لکه های داغ گتیس اٌرد-جی» طی 5 دوره 5 ساله در سال‌های 1991 تا 2015 میلادی مد نظر قرار گرفت. پراکنش فضایی مثبت دوام فصل بارش، بر پایه نتایج آماره موران محلی، انطباق بسیار خوبی با نواحی پربارش کشور دارد. از سوی دیگر پیوستگی الگوی فضایی منفی حاصل از آماره لکه های داغ، در قیاس با نتایج آماره موران محلی بیشتر بوده و بر نواحی بسیار کم بارش جنوب شرقی و مرکزی منطبق است. همچنین نتایج آماره الکساندرسون نشان داد که سری زمانی 13 ایستگاه از 108 ایستگاه منتخب، دارای جهش یعنی تغییر ناگهانی در سری زمانی دوام فصل بارش،بوده‌اند. این جهش‌ها بیشتر در ایستگاه های جنوبی کشور و در سالهای بعد از 2000 میلادی آشکار شده است.

علی اکبر عنابستانی، دکتر مهرشاد طولابی نژاد،
دوره 24، شماره 72 - ( 1-1403 )
چکیده

کارآفرینی بومی روستایی یکی از جوان‌ترین زمینه‌های تحقیقاتی است که نشان می‌دهد در ایران که یکی از بزرگترین کشورهای آسیا است و دارای میراث فرهنگی غنی و جوامع بومی است، تاکنون به موضوع کارآفرینی بومی روستایی توجه­ای نشده است. لذا مقاله حاضر به عنوان یک ارزیابی تحلیلی و با ارائه رویکردهای متنوع بر اساس غنا و تنوع مفهومی در حوزه­های علوم اجتماعی، اقتصادی، برنامه­ریزی و توسعه روستایی از رویکرد سیستمی بهره­مند شده و سعی بر آن دارد، ضمن معرفی کارآفرینی بومی روستایی، به معرفی کارآفرینی بومی روستایی منبعث از آن برای بسترسازی پژوهش­های آتی در کشور بپردازد. این مقاله با تجزیه و تحلیل ادبیات و خطوط تحقیقاتی مرتبط به درک جامعی از زمینه تحقیقاتی کارآفرینی بومی کمک می‌کند. در همین راستا، مقاله حاضر که به لحاظ هدف کاربردی و اطلاعات آن به روش اسنادی فراهم آمده در پی پاسخ به این سوالات بوده است که عناصر بروز تفاوت میان کارآفرینی بومی روستایی و کارآفرینی کلاسیک کدامند؟ اهداف و ویژگی­های منحصربفرد کارآفرینی بومی روستایی کدامند؟ و الگوی (مدل) مناسب برای توسعه کارآفرینی بومی روستایی در ایران کدامند؟ نتایج پژوهش بیانگر آن است که کارآفرینی بومی متفاوت از کارآفرینی کلاسیک/ غربی است، و بر عناصری چون استفاده از منابع بومی، ارزش­های فرهنگی بومی، منفعت جمعی، روابط و سرمایه خانوادگی و پیوندهای خویشاوندی/خانوادگی تاکید دارد. نتایج نشان داد که کارآفرینی بومی روستایی، لزوماً در پاسخ به نیازهای بازار ایجاد نمی­شود و بیشتر با هدف تامین معیشت خانواده، حفظ محیط زیست، حفط ارزش­های فرهنگی و معنوی انجام می­گیرد. بر خلاف کارآفرینی به سبک غربی، کارآفرینی بومی روستایی عناصری از برابری­طلبی، فعالیت جمعی/خویشاوندی و با تاکید بر ارزش­های فرهنگی و منابع طبیعی در دسترس را نشان می­دهند. کارآفرینی بومی روستایی اغلب با اهداف معیشتی داخل خانوار و بیشتر با اهداف غیراقتصادی مانند حفظ معیشت، حفظ فرهنگ بومی، حفظ محیط زیست و اهداف معنوی انجام می­گیرد.
nk href="moz-extension://f58b0108-9e0a-408e-b1f3-1ab14a6c8a0f/skin/s3gt_tooltip_mini.css" rel="stylesheet" type="text/css" >
سارا صادقی زاده قوی فکر، دکتر اصغر طهماسبی، دکتر فرهاد عزیزپور،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده


امروزه با توجه به سطوح مختلف فعالیت­های اقتصادی و اجتماعی افراد که منجر به شکل­گیری نیازها و انتظارات جدید از فضای پیرامونی آن‌ها شده است، تقاضای روزافزون برای زمین و دخل و تصرف و تخریب آن به‌عنوان یکی از چالش‌های پیچیده مدیریت پایدار اراضی محسوب می‌شود. پژوهش پیش رو با بهره‌گیری از ابزار تحلیل شبکه‌های اجتماعی به شناسایی و تعیین کنشگران کلیدی مؤثر، در مدیریت تغییر کاربری اراضی در روستاهای بخش مرکزی شهرستان شهریار می‌پردازد. برای گردآوری داده از ابزارهایی چون مصاحبه و پرسش‌نامه استفاده شده است. برای تحلیل داده و الگوی روابط بین کنشگران، با استفاده از روش­های کیفی، از نرم‌افزارهای Atlas TI و Ucinet استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می‌دهد که عوامل برخی سازمان‌های دولتی از جمله شهرداری، فرمانداری و بخش‌داری با اعمالی نظیر سودجویی، عدم نظارت، چشم‌پوشی از تخلفات در قبال دریافت کمک‌های مالی، مؤثرترین کنشگر در زمینه تغییر کاربری اراضی هستند. همچنین اداره جهاد کشاورزی و شورای اسلامی روستاها مورد اعتمادترین کنشگران در مدیریت جامع کاربری اراضی از نظر سایر ذی‌نفعان بوده‌اند. همچنین مهم‌ترین اشکال تغییر کاربری اراضی در روستاهای محدوده مطالعاتی، تغییر کاربری اراضی زراعی و باغی، به کاربری­هایی همانند مسکونی و ویلایی، صنعتی، تجهیزات شهری و خدماتی می‌باشد. این وضعیت متأثر از عواملی نظیر کمبود آب، عدم‌حمایت دولت از کشاورزی، کمبود امکانات، گرانی نهاده‌های کشاورزی، افزایش قیمت اراضی، مهاجرت‌پذیری در قالب خانه‌های دوم، سودجویی برخی افراد در نهادهای ذی‌ربط رخ داده است.
واژگان کلیدی: تغییر کاربری زمین، کنشگران کلیدی، مدیریت، مناطق روستایی، شهرستان شهریار.
 
[1] . نویسنده مسئول: دانشکده علوم جغرافیایی دانشگاه خوارزمی تهران

حسن عزیزی بهلولی، محمود رضا انوری، معصومه حافظ رضازاده،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده


مدیریت روستایی همواره دچار تغییر و تحولات مختلفی بوده است. امروز این رکن بر عهده نهاد دهیاری است. هدف از تشکیل این نهاد، وجود یک نیروی اجرایی قوی در راستای توسعه مناطق روستایی است. دهیاری به‌عنوان نهاد مجری برنامه‌ها و پروژه‌های روستا، نقش مهمی در کاهش نابرابرهای شهر و روستا و ارتقای وضعیت توسعه روستا دارد. تعیین میزان توفیق دهیاری در انجام وظایف، زمانی میسر است که عملکرد آن با دقت موردسنجش قرار گیرد. هدف این تحقیق سنجش عملکرد نهاد دهیاری‌ها از نظر شاخص‌های اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی-کالبدی در مناطق روستایی شهرستان سربیشه است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر گردآوری داده‌ها به‌صورت میدانی از طریق ابزار پرسش‌نامه است. جامعه آماری تحقیق را سرپرستان خانوار (1931 خانوار) در 30 روستای دارای دهیاری تشکیل داده‌اند. حجم نمونه در سطح سرپرستان خانوار از طریق فرمول کوکران 320 نفر محاسبه شد. نتیجه آزمون تی تک نمونه‌ای نشان داد بهترین عملکرد دهیاری‌ها در سطح معناداری کمتر از 05/0 از نظر شاخص‌های اجتماعی با میانگین 78/3 است. همچنین میان روستاهای موردمطالعه در زمینه شاخص‌های اجتماعی با سطح معنی‌داری (008/0)، شاخص‌های اقتصادی با سطح معناداری برابر با (004/0) و شاخص‌های زیست‌محیطی-کالبدی با سطح معناداری (047/0) تفاوت معنی‌داری مشاهده‌شده است. از نظر عملکرد اجتماعی، روستای دهنه چاه با میانگین 43/4، از نظر عملکرد اقتصادی و زیست‌محیطی، روستای باغستان با میانگین 90/3 و 16/4 در رتبه اول قرار گرفته‌اند. بررسی آزمون تی زوجی با سطح معناداری کمتر از 05/0 و اختلاف میانگین برابر با (271/1-) به این نکته اشاره دارد که وضعیت شاخص‌های توسعه روستایی در بعد از ایجاد نهاد دهیاری مناسب‌تر شده است.
واژگان کلیدی: عملکرد دهیاری‌ها، شاخص‌های اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی-کالبدی، مناطق روستایی، سربیشه
 
[1]. نویسنده مسوول. mr.anvari@iauzah.ac.ir
nk href="moz-extension://e82f9c05-bf9c-4e25-87b0-684d37ab5915/skin/s3gt_tooltip_mini.css" rel="stylesheet" type="text/css" >
نفیسه ورکیانی پور، سید محمدرضا حسینی، روح الله سمیعی، مجید اشرفی،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده

زنان نقش مهمی در ارتقای اشتغال و بهبود وضعیت اقتصادی جامعه ایفا می­کنند، بنابراین هویت دادن و استقلال بخشیدن به آنان و فراهم کردن زمینه مشارکت فعال آن­ها در امور مختلف اقتصادی ـ اجتماعی به­خصوص فعالیت­های کارآفرینی در مناطق شهری، عامل بسیار مهم این نیروی عظیم است. ابتدا به بررسی و تجزیه و تحلیل مشخصه­های جمعیت­شناختی خبرگان پرداخته می­شود و سپس مؤلفه­های زنجیره ارزش کارآفرینی و توسعه پایدار اجتماعی شناسایی شده را با استفاده از نظر خبرگان (که 20 نفر از زنان برتر کارآفرین استان گلستان هستند) و به کمک روش دلفی فازی و انجام فازی زدایی غربال و مؤلفه­های متغیرهای موردنظر انتخاب می­گردد، همچنین روایی و پایایی پرسشنامه­ها با استفاده از آلفای کرونباخ مورد بررسی و نرمال بودن توزیع مؤلفه­ها و نمونه­ی آماری توسط آزمون کلوموگرونوف ـ اسمیرنوف و آزمون t ـ ادستودنت انجام می­شود. در بخش اول مقاله با استفاده از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و با بهره­گیری از نرم­افزار Expertchoice به اولویت­بندی و رتبه­بندی ابعاد و مؤلفه­های زنجیره ارزش کارآفرینی (توسط 198 نفر از زنان کارآفرین استان گلستان) پرداخته می­شود. در بخش دوم مقاله برای سنجش روابط بین توسعه کارآفرینی زنان بر اساس زنجیره ارزش کارآفرینی و توسعه پایدار اجتماعی از تحقیق همبستگی و معادلات ساختاری برای آزمون تحلیل عاملی و روش آزمون تحلیل عاملی با استفاده از نرم­افزار Smart pls2 استفاده شده است که این ارتباط معنی­دار است، زیرا در تحقیق همبستگی نه تنها روابط بین متغیرها را می­توان کشف کرد بلکه نوع و میزان ارتباط متغیرها با یکدیگر نیز از این طریق به دست می­آید و سپس به بحث و تفسیر نتایج پرداخته شد و مدل توسعه کارآفرینی زنان بر اساس زنجیره ارزش کارآفرینی با رویکرد توسعه پایدار اجتماعی ارائه گردید. این مدل در تدوین توسعه کارآفرینی زنان کمک شایانی نموده و نقاط قوت و ضعف را به خوبی نمایان می­سازد.

لیلا مشکانی، جمیله توکلی نیا، محمد تقی رضویان،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده

چشم‌اندازها را نمی‌توان تنها بسامدهای مبهم جغرافیایی که به وسیلۀ روش‌های عینی، قابل توصیف باشند، تبیین  کرد، بلکه آنها سوبژه‌های واقعی قابل مشاهده و تجربۀ ذهنی هستند که با دریافت هنری و زیباشناختی، تجزیه، تحلیل و مقایسه، قابل استنباط هستند. بدین سان می‌توان شناخت عناصر پیدایی، شکل‌گیری و توسعۀ هر چشم‌اندازی را آینۀ تمام‌نمای دانش، فرهنگ و ادراکات بشری در جغرافیا دانست. مبنی بر چنین برداشتی است که در پژوهش حاضر سعی بر آن است که با تلفیقی از تکنیک‌های تحلیل محتوای عمقی و عملیات نرم مبتنی بر فلسفۀ تفسیرگرایی با رویکرد کیفی-کمی  به سؤال چرایی پیدایش هر چشم‌انداز جغرافیایی(شهری) پرداخته شود. بدین ترتیب با تحلیل محتوای منابع چاپی در این حیطه  14 مقوله استخراج گردید، که متخصصان با استفاده از پرسشنامۀ ارزیابی به سؤالات مربوط به نقش هر یک از مقولات پاسخ دادند. در نهایت پس از جمع‌آوری پرسشنامه‌ها از میان 10 متخصص علوم جغرافیا  با  کمک تکنیک  دیمتل فازی روابط موجود مابین مقولات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و سرانجام به سبب نقص این تکنیک در سطح بندی، به کمک تکنیک ساختاری تفسیری سطوح اثرگذاری مابین مقولات مشخص گردید. نتایج بیانگر آن است که مقولۀ جهان‌بینی به‌عنوان متغیر مستقل سیستم چشم‌انداز جغرافیایی مطرح می‌شود. در سطوح دیگر، آگاهی، اندیشۀ فلسفی و اندیشۀ سیاسی جامعۀ مدنی قرار دارند که بعنوان مبنایی برای چشم‌انداز جغرافیایی محسوب می‌شوند. در این میان متغیرهای چشم‌انداز زمینه‌ای، حکمروایی، ابعاد فرهنگی، بستر اجتماعی بعنوان متغیر تعدلیگر سیستم چشم‌انداز جغرافیایی تعریف می گردند. از تعامل مجموعه متغیرهای ذکر شده، متغیرهایی چون  سازماندهی فضای زیستی، خوانش فضای زیستی، توافق حوزۀ عمومی و خصوصی و تاب‌آوری اجتماعی حاصل می‌گردد.

زهرا حیدری، اسدالله حجازی، شهرام روستایی، سیروس فخری،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده

ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ اﺳﺘﺮاﺗﮋﻳﻚ اﻳﺮان در ﻣﻨﻄﻘﺔ غرب آسیا(ﺧﺎورﻣﻴﺎﻧﻪ )و ﺣﻀﻮر ﻣﺪاوم ﺗﻬﺪﻳﺪات ﺧﺎرﺟﻲ، اﺗﺨﺎذ ﺗﻤﻬﻴﺪات ﻣﺨﺘﻠﻒ در ﺣﻔﻆ و ﺣﺮاﺳﺖ از ﻣﺮاﻛﺰ حیاتی و مهم ﻛﺸﻮر امری ضروری می‌باشد. استان کرمانشاه دارای حدود 300 کیلومتر مرز مشترک باکشور عراق می باشدو به دلیل جهت قرارگیری ارتفاعات آن به صورت پله ای و موازی با مرز موقعیت خوب پدافندی را ایجاد کرده است. از طرف دیگر شکل هندسی و محدب مرز آن موقعیت خوب آفندی را برای ایران ایجاد نموده است. با توجه به نقش این استان در غرب کشور، لزوم توجه به پتانسیل‌های ژئومورفولوژیکی و بهره‌گیری از آن‌ها برای اﻳﺠﺎد مکان‌های ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ روﻳﻜﺮد ﭘﺪاﻓﻨﺪ ﻏﻴﺮﻋﺎﻣﻞ یک نیاز ضروری می‌باشد که در این پژوهش به‌صورت جامع مورد تحلیل و واکاوی تحلیل قرارمی‌گیرد. ابزارهای تحقیق شامل: نقشه‌های توپوگرافی بامقیاس25000 /1و50000/1، زمین‌شناسی با مقیاس250000 /1 و100000/1، نقشه هیدرولوژی با مقیاس 250000/1 و همچنین مصاحبه با کارشناسان خبره به شناسایی عوامل اثرگذار در مکان‌یابی این مراکز پرداخته ‌شده و پس از مشخص شدن آن‌ها با استفاده از مدل‌های تصمیم‌گیری چند معیاره AHP,TOPSIS)) با هدف مقایسه معیارها و انتخاب بهترین مدل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. با توجه به نقشه نهایی که بر اساس عوامل ژئومورفولوژیکی در محیط نرم‌افزار ARC GIS تهیه شده، مساحت پهنه‌ی مطلوب برای مکان گزینی مراکز حیاتی و حساس منطقه در بخش شمال و شمال غربی نسبت به مناطق جنوبی و غرب بیشتر است. به عبارتی، ویژگی‌های ژئومورفولوژیکی منطقه در بخش شمالی و شمال غرب به‌گونه‌ای است که این مناطق شرایط مطلوب‌تری نسبت به مناطق غربی و جنوبی برای انتخاب مکان بهینه مراکز حساس و مهم دارا می‌باشند.

مریم آقائی، سیامک دخانی، ابراهیم امیدوار،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده

جمع­ آوری آب باران گزینه ­ای مناسب جهت ذخیره رواناب سطحی جهت کاربرد­های بعدی طی دوره ­های با محدودیت دسترسی به آب است. مهم ­ترین مرحله در به­ کارگیری سامانه‌­های جمع­‏ آوری آب باران، مکان­ یابی عرصه ­های مناسب است. لذا با شناسایی محل­ های مناسب برای این منظور، در زمان و هزینه صرفه­ جویی می شود. در این پژوهش، برای مکان ­یابی روش جمع ‏آوری آب باران درجا در حوزه آبخیز تجره از مدل رگرسیون چند­متغیره و همچنین سامانه اطلاعات جغرافیایی استفاده شد. بدین­ منظور لایه­ های تاج ­پوشش، لاشبرگ، سنگ و سنگ­ریزه، خاک­ل خت، شماره منحنی، بارش، شیب و عمق­ خاک به‌عنوان متغیر مستقل و عامل نفوذ نیز به‌عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شد. سپس با توجه به نقشه­ های تهیه شده، مقادیر آن­ها به صورت متوسط برای هر یک از زیرحوضه­ های 27 گانه محاسبه شد. همچنین برای بررسی ارتباط بین این متغیر­ها و وزن­ دهی به هر یک، عوامل موثر از رگرسیون چند­متغیره به روش گام‌به‌گام استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل رگرسیون چند متغیره خطی با ضریب تبیین 0/993  به خوبی توانسته است مقادیر عامل  نفوذ را برآورد نماید. از لحاظ درجه اهمیت نیز متغیر­های شماره منحنی با ضریب 2/433-، عمق خاک با ضریب 0/348 و درصد سنگ و سنگ­ریزه با ضریب 0/057 به ترتیب دارای بیشترین اهمیت بوده و سایر عوامل دارای اهمیت معنی­ داری نبودند. مقایسه نقشه حاصل از مکان­ یابی رگرسیون چند متغیره در این تحقیق با برخی معیار­های توصیه شده سوابق پژوهشی مختلف نشان داد که کلاس ­های پیش­ بینی شده با تناسب خوب در بخش­های مرکزی حوضه و بسیار خوب مناطق بالادست حوضه که در قسمت شرقی و جنوب شرقی حوضه دارای هم ­پوشانی با مناطق توصیه شده با این معیار­ها است.  

فائقه زیردابی اسکوئی، سولماز بابازاده اسکویی،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده

افت منزلت اجتماعی و اقتصادی و نابسامانی‌های کارکردی و کالبدی این بافت‌ها به همراه افت بسیار شدید کیفی محیط شهری از جمله دلایلی است که سیاست‌گذاران و برنامه‌ریزان شهری را مجاب به ارائه راهبردها و راهکارهای نوینی در مواجهه با مسائل و مشکلات آن کرده است. بر این اساس، رویکرد آینده‌پژوهی می‌تواند چشم مردم را نسبت به رویدادها، فرصت‌ها و مخاطره‌های احتمالی آینده باز نگاه دارد؛ ابهام‌ها، تردیدها و دغدغه‌های فرساینده مردم را می‌کاهد، توانایی انتخاب هوشمندانه جامعه و مردم را افزایش می‌دهد. در همین راستا هدف این پژوهش واکاوی پیشران‌های کلیدیِ موثر بر ارتقاء بافت‌های ناکارآمد شهری با رویکرد آینده‌پژوهی در محله سرتپوله‌ی شهر سنندج می‌باشد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و با توجه به مؤلفه‌های مورد بررسی، رویکرد حاکم بر آن روش توصیفی تحلیلی می‌باشد و از تکنیک پویش محیطی و دلفی برای شناسایی متغیرها و شاخص‌ها استفاده شده است. سپس پرسشنامه‌ی نیمه‌ساختاریافته بین 45 کارشناس متخصص و خبره در حوزه‌ی مسائل شهری توزیع شد. و داده‌های بدست آمده از طریق نرم‌افزار MICMAC تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان داد که سیستم شهری بخصوص در بخش بافت فرسوده‌ی محله‌ی سرتپوله (در شهر سنندج) شرایط ناپایداری را سپری می‌کند. همچنین بر اساس تحلیل‌های انجام گرفته، 19 عامل به عنوان پیشران‌های کلیدی مانند روش‌های آمرانه مدیریتی به منظور نوسازی بافت فرسوده، تمرکزگرایی، تزریق به موقع اعتبارات هنگام نوسازی بافت فرسوده ناحیه به صورت مستقیم و متغیرهای توجه به بهسازی و نوسازی در طرح‌های جامع و تفصیلی، حق مداخله شهروندان در ساخت و سازه، بسترسازی جهت ورود بخش خصوصی و تعادل‌بخشی و تحقق عدالت اجتماعی به صورت غیرمستقیم برای ارتقای کیفیت و عملکرد بافت‌های فرسوده معرفی شدند.
حمید باقری، رحیمه رستمی،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده

طبقه­بندی پوششی تالاب­ها به منظور شناسایی نوع گونه­های گیاهی داخل تالاب و تمایز آن با پوشش گیاهی حاشیه­ی تالاب و بررسی تغییرات اکوسیستم آنها از اهمیت ویژه­ای برخوردار است. با توجه به مشابهت طیفی بین گونه­های مختلف گیاهی تالاب و گیاهان حاشیه­ی تالاب و زمین­های کشاورزی این امر با استفاده از داده­های چندطیفی با مشکلاتی مواجه است و داده­های ابرطیفی می­تواند در این زمینه بسیار سودمند باشد. در این مطالعه توان سنجنده‌های ابرطیفی و چندطیفی در شناسایی ویژگی‌های تالاب و توانایی سنجنده‌های  ETM+(۲۰۱۱)، Hyperion(۲۰۱۱) و ALI(۲۰۱۱) به منظور مطالعه­ی ویژگی‌های تالاب شادگان طی سال ۱۳۹۰ بررسی شد و شاخص­های مختلف طیفی به همراه ترکیب مناسبی از باندهای تصاویر ماهواره­ای سنجنده­های مذکور به عنوان ورودی انواع روش‌های طبقه­بندی شامل روش­های حداکثر احتمال، حداقل فاصله، شبکه عصبی و ماشین بردار پشتیبان مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که روش‌های ماشین بردار پشتیبان و شبکه عصبی با دارا بودن دقت طبقه­بندی بالای ۸۵ درصد در هر سه تصویر, نتایج نزدیک‌تری به واقعیت نشان می‌دهند. دقت طبقه­بندی برای هر سه تصویر برای روش ماشین بردار پشتیبان در بالاترین حد خود بود به طوریکه برای تصویر Hyperion صحت کلی برابر ۹۵.۷۳، برای ALI برابر ۸۸.۰۳ و برای ETM+ برابر با ۸۹.۳۴ است. بنابراین ویژگی‌های در نظر گرفته شده برای تالاب، در سه تصویر حاصل از الگوریتم SVM نشان داد که نمایش تمایز کاربری پوشش گیاهی حاشیه تالاب از کاربری زمین‌های کشاورزی آبی دارای ابهام بیشتری نسبت به سایر ویژگی‌های تالاب است. بررسی‌ها نشان داد که این بخش در تصاویر ALI و ETM+  نسبت به تصاویر Hyperion کمتر قابل شناسایی هستند و یا در برخی مناطق این قسمت‌ها اصلا قابل تفکیک از ارضی کشاورزی آبی نیستند، در حالیکه Hyperion به دلیل دارای بودن تعداد ۲۲۰ باند و داشتن سطح بالاتری از جزئیات طیفی, توانایی تفکیک این دو کلاس را از هم دارد.

دکتر محمدابراهیم عفیفی،
دوره 24، شماره 75 - ( 10-1403 )
چکیده

    در بین مخاطرات طبیعی بدون شک سیلاب به عنوان یک بلای طبیعی شناخته شده است . در این تحقیق از مدل آنتروپی شانون جهت تهیه نقشه حساسیت به وقوع سیل استفاده شده است که ابتدا 34 نقطه سیلابی حوضه آبخیر فیروزآباد انتخاب گردید و سپس این 34 نقطه به دو گروه طبقه بندی گردیده اند . که 22 نقطه ، 65 درصد از موقعیت نقاط برای آموزش و مدلسازی و 12 نقطه ، 35 درصد از موقعیت نقاط که در مدلسازی به کار گرفته نشده اند برای اعتبار سنجی مورد استفاده قرار گرفته اند .که ابتدا به تهیه نقشه موقعیت سیل ها پرداخته شد و سپس 10 فاکتور ، شیب ، جهت شیب ، لیتولوژی ، کاربری اراضی ، NDVI ، SPI ، TWI ، طبقات ارتفاعی ، بارندگی و فاصله از رودخانه بعنوان عوامل موثر در وقوع سیل در حوضه آبخیز فیروزآباد انتخاب شدند . اولویت بندی عوامل موثر در وقوع سیل توسط شاخص آنتروپی شانون نشان داد که لایه های NDVI ( 03 / 2 ) ، بارندگی ( 00 / 2 ) ، فاصله از رودخانه ( 89 / 1 ) ، SPI ( 385 / 1 ) ، طبقات ارتفاعی ( 999 / 0 ) ، شیب با وزن ( 932 / 0 ) ، لیتولوژی ( 478 / 0 ) ، TWI ( 379 / 0 ) ، و کاربری اراضی ( 280 / 0 ) ، جهت شیب ( 184 / 0 ) به ترتیب دارای بیشترین تا کمترین تاثیر بر وقوع سیل می باشند . بر اساس نتایج منحنی ROC برای میزان پیش بینی مقدار سطح زیر منحنی با 35 درصد داده های اعتبارسنجی برابر ( 42 / 91 درصد ) و برای میزان موفقیت با 65 درصد داده های آموزش برابر ( 53 / 92 درصد ) می باشد .
 
احسان لشگری تفرشی،
دوره 24، شماره 75 - ( 10-1403 )
چکیده

در دیدگاه کلاسیک همواره مطالعۀ بُعد سیاسی فضا به مثابه بن مایه هستی شناختی جغرافیای سیاسی مورد اهتمام بوده است. بتدریج از دهه 1980 با توسعه دیدگاه های فرا اثبات گرا در جغرافیای انسانی؛ سیاست در تمامی حوزه ها از دولت و احزاب سیاسی تا جنسیت، طبقات اجتماعی اثرگذار گردید و کوچکترین روابط قدرت را مورد توجه قرار داد که در قالب مفهوم امر سیاسی تداعی یافته است. امر سیاسی درصدد نقد سازمان یابی فضا بر مبنای منطق صوری و ارائه گونه های جدیدی از بازساخت معرفت شناسانۀ در مطالعۀ رابطه سیاست و فضا بوده است. در این مقاله کوشش گردیده تبعات معرفت شناختی اعتباردهی به امر سیاسی در مطالعه رابطۀ سیاست و فضا تبیین گردد. یافته های تحقیق بیان گر آن است که اعتبار بخشی به کنشگری امر سیاسی سبب می گردند که فضاشناسی نیازمند معرفت شناسی اعتباری باشد. در این راستا ادراکات جمعی و بین الاذهانی است که وابستگی خاص به تحول تاریخی فضا و در نتیجه نیازمند تبارشناسی عامل قدرت داشته است. این تبارشناسی فضایی همواره در پیوند با تعارضی است که در جوامع بشری وجود دارد و امکان شناخت آنتاگونیستی فضا را شکل می دهد. بر این اساس معنای اجتماعی فضای جغرافیایی محل منازعه و مقاومت گروه های حاشیه ای و نیروهای هژمون در جامعه تلقی می گردد که در یک محدودۀ مشخص زمانی به نوعی تعادل سازشی می رسند. این فرایند  موجب انطباق فزاینده الگوی معرفت شناختی جغرافیای فرهنگی و جغرافیای سیاسی با یکدیگر می گردد.
سارا فردوسی، حسنعلی فرجی سبکبار، علیرضا دربان آستانه، فضیله خانی،
دوره 24، شماره 75 - ( 10-1403 )
چکیده

توسعه پایدار کارآفرینی، رفاه انسان و محیط­زیست را تسهیل می­نماید. دستیابی به این هدف، مستلزم شناخت عوامل مؤثر بر شکل­گیری فرصت­های کارآفرینی هر منطقه است. بنابراین پژوهش حاضر با این هدف و بصورت پیمایشی، توصیفی- تحلیلی انجام و داده­ها از طریق مطالعات اسنادی و میدانی گردآوری گردید. تعداد خبرگان 52 نفر بودند که به طور هدفمند با استفاده از روش گلوله برفی نمونه­گیری شدند. 4 شاخص و 28 گویه با استفاده از طیف لیکرت طراحی و در اختیار 439 نفر (387 روستایی و 52 خبره) قرار گرفت. این 387 نفر از طریق فرمول کوکران و از جامعه آماری 215104 نفره انتخاب گردید. برای تجزیـه و تحلیـل اطلاعـات از آمارهای توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون T تک نمونه­ای، آزمون آنالیز واریانس یک طرفه) و توابع تولید ترانسلوگ و ترانسندنتال با توجه به متغیرهای پژوهش، استفاده شده است. نتایج آزمون t تک نمونه آزمون برای تمامی شاخص­های مورد بررسی در سطح اطمینان بالای 95 درصد معنی‌دار می‌باشد و نظر به اینکه اختلاف میانگین مشاهده شده مقدار مفروض (1/3) مثبت می‌باشد، لذا از نظر آماری می‌توان گفت از نظر روستاییان، میزان تأثیرگذاری این شاخص­ها مثبت است. همچنین مطابق آماره­های ارزیابی ضریب تعیین چندگانه و ضریب تعیین تعدیل شده، مدل ترانسندنتال ارزیابی بهتری از عوامل تبیین کننده فرصت­های کارآفرینی و زمینه­های اصلی کارآفرینی دارد. نتایج حاصل از تحلیل مدل ترانسندنتال نشان می­دهد که در میان شاخص­ها و گویه­های مرتبط؛ یارانه دولتی، سرمایه گذاری دولتی، تسهیلات دولتی، بیمه محصولات و آموزش اساسی­ترین عوامل مؤثر بر شکل گیری فرصت­های کارآفرینی و صنایع دستی، مشاغل خانگی، نفت و گاز، گیاهان داروئی و خرما به ترتیب، مهمترین زمینه­های ایجاد و توسعه کارآفرینی می­باشند. نتایج نهایی نشان می­دهد که منطقه دارای پتانسیل های فراوان کارآفرینی طبیعی، اقتصادی و صنعتی می باشد و توجه جدی به کارآفرینی، از ضروریات سرمایه­گذاری دولتی می­باشد.
 
سعید جهانبخش اصل، علی محمد خورشیددوست، فاطمه عباسی قصریک، زهرا عباسی قصریک،
دوره 24، شماره 75 - ( 10-1403 )
چکیده

ارزیابی و پیش­ بینی تغییرات اقلیمی در آینده به دلیل اثرات سوء آن بر منابع آبی و محیط طبیعی و همچنین دارا بودن اثرات زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی از اهمیت ویژه­ای برخوردار است. در این میان، بارش نیز از عناصر مهم اقلیمی محسوب می­ شود که در شرایط مازاد، خسارات فراوانی را به بار می­ آورد. استان آذربایجان­ غربی نیز از این خسارات مستثنی نیست. هدف پژوهش حاضر مدل­سازی و پیش ­­بینی بارش 30 ساله در استان آذربایجان ­غربی است. دوره آماری مورد مطالعه 32 سال (2019-1987) می ­باشد. ایستگاه ­های منتخب در سطح استان شامل ایستگاه ­های ارومیه، پیرانشهر، تکاب، خوی، سردشت، مهاباد و ماکو می­ باشند. از مدل­ های سری ­زمانی میانگین لغزان، ساریما (آریمای فصلی)، هلت وینترز برای تجزیه و تحلیل و پیش ­بینی استفاده شد و همچنین برای تعیین روند داده ­ها از رگرسیون خطی و آزمون من-کندال بهره گرفته شد. نتایج نشان ­دهنده روند افزایشی بارش در ایستگاه ­های ارومیه، پیرانشهر، خوی، سردشت و ماکو و روند کاهشی در دو ایستگاه تکاب و مهاباد می­ باشند. با توجه به نتایج حاصل از مقایسه مدل­ های مورد استفاده، مدل هلت وینترز با دارای بودن حداقل خطا در میانگین مطلق انحرافات، میانگین مجذور انحرافات و درصد میانگین مطلق خطاها بهترین مدل پیش ­بینی بارش برای استان آذربایجان­ غربی معرفی شد.

محمدرضا هاتفی اردکانی، محمد حسین سرائی، محمد مهدی کریم نژاد، سید علی المدرسی، سعیده موید فر،
دوره 24، شماره 75 - ( 10-1403 )
چکیده

یکی از جنبه های پایداری توسعه شهری و توسعه کالبدی متوازن همسو با شرایط محیطی اکولوژیکی و اجتماعی اقتصادی است.در دهه های پایانی قرن بیستم، با وجود تلاش های بسیار در زمینه توسعه پایدار کالیدی فضایی شهرها این موضوع هنوز یکی از چالش های مهم جغرافیدانان، شهرسازان، معماران و برنامه ریزان شهری باقی مانده است. دربسیاری از شهرهای کشورهای در حال توسعه، شهرگرایی شتابان و افزایش میزان جمعیت شهرنشین، موجب تشدید مخاطرات زیست محیطی شده است.این امر در شهرهای کوچک از اهمیتی دوچندان دارد.زیرا توسعه فیزیکی کالبدی علاوه بر تغییر کاربری اراضی، تامین نیازمندی های اساسی جامعه شهری از جمله تامین آب سالم و کافی، سرانه فضای سبز، مدیریت پسماند شهری و آلودگی های زیست محیطی را با محدودیت های جدی مواجه کرده است.پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش تحلیلی است.جامعه آماری را اساتید دانشگاهی و خبرگان حوزه پژوهش  در شهر اردکان تشکیل می­دادند که به روش نمونه­گیری هدفمند انتخاب شدند.از این رو در این پژوهش از نمونه­گیری هدفمند قضاوتی(20 نفر از اساتید دانشگاهها و متخصصین عرصه پژوهش) به منظور انجام و اجرایی شدن پژوهش انتخاب شدند. در جهت دستیابی به اهداف پژوهش با استفاده از متدولوژی تحلیلی نوین مدلسازی ساختاری تفسیری(ISM) روابط بین عوامل تعیین و به صورت یکپارچه تحلیل شد. در نهایت با استفاده از تحلیل MICMAC، عوامل با توجه به اثرگذاری و اثرپذیری بر سایر مولفه ها،تحلیل شدند. نتایج حاصل از مدل ساختاری تفسیری عوامل موثر بر توسعه درونی شهر نشان داد که مدل بدست آمده در بر گیرنده سه سطح است و نتایج نشان داد که عوامل مدیریتی و کالبدی اساسی­ترین عوامل موثر بر توسعه درونی شهری است که باید در وهله اول بر آن­ها تاکید شود به عبارتی دیگر هرگونه اقدام برای زمینه سازی در جهت توسعه درونی شهر، مستلزم توجه به این عوامل در کنار سایر عوامل یاد شده است.

حسین مبری، مهسا فرامرزی اصلی،
دوره 25، شماره 76 - ( 1-1404 )
چکیده

مسکن اولین فضایی است که تجربه روابط انسانی در آن آزموده و چارچوبی فیزیکی است که در آن منابع اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی فرد آمیخته می شود. عرصه مسکن به‌منظور تأمین رشد اجتماعی علاوه بر خود واحد مسکونی محیط پیرامون آن را نیز در برمی گیرد توجه به شاخص های کیفیت مسکن زمینه دستیابی به مسکن پایدار را فراهم آورده و مسکن پایدار زمینه های دستیابی به شهرپایدار را مهیا می سازد روند روبه رشد تقاضای مسکن و توسعه نگرش تک بعدی و کمیت گرا به مسکن سبب شده است تا توجه لازم به مسئله بنیادین کیفیت مسکن به معنای واقعی آن اعمال نشود. عدم دسترسی به مسکن مناسب، می تواند سبب بروز یا افزایش اختلالات روانی و مشکلات گوناگون شود. از این رو پژوهش حاضر تلاش دارد ضمن شناسایی شاخص ها و مؤلفه‌های تأثیرگذار بر کیفیت مسکن، با فرض یکسان نبودن وزن شاخص ها و مؤلفه‌های تأثیرگذار بر کیفیت مسکن به رتبه‌بندی و اولویت‌بندی این شاخص ها بپردازد. روش تحقیق در این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. در راستای دستیابی به هدف موردنظر در این پژوهش از مدل تحلیل شبکه (Anp) به‌منظور تعیین وزن و اولویت‌بندی هریک از شاخص ها و مؤلفه‌های کیفیت مسکن استفاده گردیده است. براین اساس پس از ارزیابی شاخص ها با استفاده از مدل تحلیل شبکه نتایج بیانگر آن است که از بین شاخص های موردبررسی، شاخص تسهیلات و امکانات مسکن (0.318)، امنیت مسکن (0.218) آسایش مسکن (0.145)، هم‌جواری با کاربری های سازگار (0.142)، استحکام مسکن (0.109) و همسازی مسکن با اقلیم (0.065) به ترتیب بیشترین وزن را به خود اختصاص داده اند.

صفحه 6 از 7     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Applied researches in Geographical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb