جستجو در مقالات منتشر شده


380 نتیجه برای شهر

حمید پیرعلیلو، بشیر بیگ بابایی، پرویز نوروزی ثانی،
دوره 24، شماره 72 - ( 1-1403 )
چکیده

پژوهش حاضر به بررسی مسائل و مشکلات مدیریت شهری مرند و ارائه راهکارهای لازم برای بهبود وضعیت آن می‌پردازد. مسئله اصلی پژوهش در پی جواب به این پرسش است که از نظر مردم و کارشناسان علل مشکلات مدیریت شهری مرند چیست و با چه نقشه راهی می‌توان چشم­انداز مناسب برای مدیریت شهری تعریف و به آن دست یافت. این مقاله از نظر هدف کاربردی و از منظر روش تحقیق توصیفی و تحلیلی است و از مدل چشم­انداز­سازی اجتماعی Oregan  استفاده شده است. مدل Oregan مدلی است برای طرح­ریزی فرآیند چشم­انداز­سازی راهبردی در جوامع محلی. از جمله مهمترین مزیت‌های این مدل منطبق­سازی در شرایط و محیط متفاوت است. مدل   Oregan  از چهار گام تشکیل می­شود که هر یک از گام ها براساس یک پرسش ساده بنا شده است: اکنون کجا هستیم؟ به کجا می­رویم؟ کجا می­خواهیم باشیم؟ چگونه آنجا برسیم؟ سپس در فواصل زمانی مختلف می­توان پایشی از وضعیت اجرا، احصاء و نواقص لازم را از بین برد. در این پژوهش بعد از تحلیل وضع موجود، با استفاده از برنامه­ریزی مشارکتی و ارائه پرسشنامه و دریافت نظر شهروندان و کارشناسان و تحلیل این نظرات از طریق آزمون های فریدمن و t-test یک نمونه مستقل، چشم­اندازهای مختلف برای شهر تعریف شده و پیامد آن راهبردهای لازم ارائه شده است. نتایج به‌دست‌آمده، نشان می‌دهد به منظور رسیدن به چشم انداز مطلوب شهر باید بر روی سه اصل مدیریت مناسب شهری، پرداختن به نظر شهروندان و مشارکت اجتماعی و همچنین توسعه و عمران شهری استوار شد.

آقای حمید فخیم زاده، دکتر هادی سروری، دکتر محمدهادی مهدی نیا، دکتر مهدی محمودزاده واشان،
دوره 24، شماره 72 - ( 1-1403 )
چکیده

شهر نیازمند ایجاد برند شهری و اتخاذ راهبردهای متناسب با گستره ذینفعان به ویژه گردشگران است لذا طرح های توسعه شهری در نوع جهت گیری های برند شهر موثر هستند. از این رو، این مقاله قصد دارد تا پس از شناسایی مولفه های تاثیرگذار مدل معادلات ساختاری پژوهش را در جهت رتبه بندی مولفه ها ایجاد و با ماتریس فورنل و لارکر همبستگی بین مولفه ها را بررسی نماید. مقاله حاضر از نوع کاربردی و جمع آوری داده ها با روش پژوهش ترکیبی همگرا، از طریق مطالعات کتابخانه ای، پرسش نامه محقق ساخته و مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام گرفت. قلمرو مطالعاتی، شهر بیرجند و نمونه آماری در بخش کیفی با روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک گلوله برفی، 19 نفر از خبرگان شهری و در بخش کمی با روش نمونه گیری تصادفی ساده، 381 گردشگر بودند. یافته های مصاحبه ها مشخص کرد در برندسازی شهر بیرجند باید به غلبه نقش نظامی- دانشگاهی شهر بر جنبه تاریخی شهر، اقتصاد خدماتی شهر، سرمایه های فرهنگی و هنرهای در حال فراموشی، مهاجرت و اجرای پروژه های پیشران و محرک توسعه توجه گردد. هم چنین مدل پژوهش نشان داد در راستای تحقق برنامه های برندسازی شهری، طرح های توسعه شهری بر مولفه های تصویرذهنی و منظر بیشترین اثر مثبت را دارند. همبستگی بین مولفه ها نیز نشان داد بیشترین ارتباط بین مولفه های تصویر ذهنی و منظر به میزان 0.66 می باشد.

مریم رحمانی لشگری، علیرضا استعلاجی، آزیتا رجبی، مجید ولی شریعت پناهی،
دوره 24، شماره 72 - ( 1-1403 )
چکیده

پایداری اجتماعی امروزه به­عنوان مهمترین بعد توسعه پایدار، جایگاه مهمی در برنامه­ریزی­های شهری دارد و پیوسته با افزایش مشکلات اجتماعی و واگرایی بین محلات از نظر انجام و مشارکت، بر اهمیت آن در برنامه­ریزی­ها افزوده می شود. از این رو این امر نیاز به بررسی های بیشتری در مطالعات شهری دارد. این پژوهش به­منظور بررسی نقش مشارکت اجتماعی در توسعه پایداری اجتماعی محلات انجام شده است. برای این منظور میزان تاثیر معناداری این دو متغیر، مورد سنجش قرار گرفته است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیلی می­باشد جمع­آوری داده ­ها به روش کتابخانه­ای و میدانی بوده است. جامعه آماری پژوهش از گروه خبرگان تشکیل شده است که به روش در دسترس 20 نفر به­عنوان حجم نمونه پژوهش انتخاب گردیدند. ابزار گردآوری داده­ها، پرسش نامه­ای که براساس مبانی نظری و مطالعات انجام شده در مقیاس پنج درجه­ای لیکرت طراحی شده، می باشد. تجزیه و تحلیل داده­ها با استفاده از معادلات ساختاری و به کمک نرم­افزار ایموس انجام شده است. نتایج به­دست آمده نشان داد که مشارکت اجتماعی شهروندان در محلات  با ضریب (بتا) 732/0 بر توسعه پایدار اجتماعی این محلات تاثیر مثبت دارد و رابطه این دو متغیر با هم معنادار می­باشد. به­عبارتی دیگر با تقویت مشارکت اجتماعی توسعه پایدار اجتماعی نیز تقویت خواهد شد. و متغیرهای حس تعلق به مکان، رضایت از محله، مشارکت در فعالیت­های محله­ای و اعتماد نیز بر متغیر مشارکت اجتماعی در محلات اثرگذاری مثبتی دارند.

سارا صادقی زاده قوی فکر، دکتر اصغر طهماسبی، دکتر فرهاد عزیزپور،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده


امروزه با توجه به سطوح مختلف فعالیت­های اقتصادی و اجتماعی افراد که منجر به شکل­گیری نیازها و انتظارات جدید از فضای پیرامونی آن‌ها شده است، تقاضای روزافزون برای زمین و دخل و تصرف و تخریب آن به‌عنوان یکی از چالش‌های پیچیده مدیریت پایدار اراضی محسوب می‌شود. پژوهش پیش رو با بهره‌گیری از ابزار تحلیل شبکه‌های اجتماعی به شناسایی و تعیین کنشگران کلیدی مؤثر، در مدیریت تغییر کاربری اراضی در روستاهای بخش مرکزی شهرستان شهریار می‌پردازد. برای گردآوری داده از ابزارهایی چون مصاحبه و پرسش‌نامه استفاده شده است. برای تحلیل داده و الگوی روابط بین کنشگران، با استفاده از روش­های کیفی، از نرم‌افزارهای Atlas TI و Ucinet استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می‌دهد که عوامل برخی سازمان‌های دولتی از جمله شهرداری، فرمانداری و بخش‌داری با اعمالی نظیر سودجویی، عدم نظارت، چشم‌پوشی از تخلفات در قبال دریافت کمک‌های مالی، مؤثرترین کنشگر در زمینه تغییر کاربری اراضی هستند. همچنین اداره جهاد کشاورزی و شورای اسلامی روستاها مورد اعتمادترین کنشگران در مدیریت جامع کاربری اراضی از نظر سایر ذی‌نفعان بوده‌اند. همچنین مهم‌ترین اشکال تغییر کاربری اراضی در روستاهای محدوده مطالعاتی، تغییر کاربری اراضی زراعی و باغی، به کاربری­هایی همانند مسکونی و ویلایی، صنعتی، تجهیزات شهری و خدماتی می‌باشد. این وضعیت متأثر از عواملی نظیر کمبود آب، عدم‌حمایت دولت از کشاورزی، کمبود امکانات، گرانی نهاده‌های کشاورزی، افزایش قیمت اراضی، مهاجرت‌پذیری در قالب خانه‌های دوم، سودجویی برخی افراد در نهادهای ذی‌ربط رخ داده است.
واژگان کلیدی: تغییر کاربری زمین، کنشگران کلیدی، مدیریت، مناطق روستایی، شهرستان شهریار.
 
[1] . نویسنده مسئول: دانشکده علوم جغرافیایی دانشگاه خوارزمی تهران

دکتر محسن آقایاری هیر، دکتر حسین کریم زاده، خانم ناهید رحیم زاده،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده


دسترسی نقش مهمی در توسعۀ روستایی دارد چرا که بین توسعه روستا با دسترسی به امکانات و خدمات زیربنایی رابطه معناداری وجود دارد. روستاهایی که دسترسی کمتری به خدمات ضروری و به­ویژه حمل­ونقل دارند با تنگناهای ساختاری و اجتماعی اقتصادی زیادی روبرو می­شوند که خود از موانع توسعۀ پایدار روستایی است. تحقیق حاضر بر آن است تا ضمن تحلیل قابلیت دسترسی، عوامل مؤثر بر آن را موردبررسی قرار دهد. برای این منظور، روش تحقیق توصیفی- تحلیلی موردتوجه قرار دارد. جامعه آماری تحقیق روستاهای بخش مرکزی شهرستان تبریز (52 روستا) می­باشد که داده­های موردنیاز برای واحد تحلیل روستا از دهیاران جمع­آوری گردیده است. بعد از ارزیابی روایی بر اساس نظر متخصصان و تأیید چارچوب عملیاتی تحقیق از نظر ایشان و نیز ارزیابی پایایی پرسشنامه تحقیق، جمع­آوری داده­ها انجام گردید. به­منظور تعیین روابط علت­ومعلولی میان شاخص­های ارزیابی قابلیت دسترسی از تکنیک دیماتل برای ارزیابی قابلیت دسترسی در روستاهای موردمطالعه از تحلیل فرایند شبکه­ای (ANP) و برای بررسی نقش عوامل در قابلیت دسترسی نقاط روستایی، از مدل‌سازی معادلات ساختاری (SEM) در نرم‌افزار Amos.24 استفاده شد. نتیجه اولیه تحقیق تعیین قابلیت دسترسی روستاها نشان داد که روستای مایان سفلی از بیشترین میزان قابلیت دسترسی برخوردار است و نتیجه نهایی تحقیق تعیین نقش عوامل در قابلیت دسترسی روستایی است که بر اساس آن عوامل فاصله از شهر، مرکزیت خدماتی و وضعیت اجتماعی روستا بیشتر از سایر عوامل در قابلیت دسترسی مؤثر هستند.
واژگان کلیدی: قابلیت دسترسی، خدمات روستایی، تحلیل فرایند شبکه­ای، معادلات ساختاری، شهرستان تبریز
 


ابوالفضل قنبری،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده


شوراهای اسلامی به­عنوان یکی از عناصر مهم سیستم مدیریت شهری به­عنوان نهاد، سیاست­گذار، تصمیم‌گیر و با اندکی تسامح قانون‌گذار در سطح محلی مطرح است که باید برای ایفای نقش خود از جامعیت عملکردی برخوردار باشد تا بتواند وظایف سیاست‌گذاری و نظارتی را نسبت به تمام امور در حیطه قلمرو شهر و سازمان­های ذی­ربط در مقیاس محلی به انجام رساند. لذا، هدف از تحقیق حاضر سنجش میزان اثرگذاری عملکرد شورای شهر در بهبود فرآیند مدیریت و توسعه­پایدار شهری در کلان‌شهر تبریز می­باشد و از نظر هدف کاربردی، از لحاظ ماهیت و روش، توصیفی تحلیلی و جهت جمع­آوری اطلاعات از مطالعات اسنادی و پیمایش میدانی استفاده شد. جامعه آماری تحقیق، کلیه شهروندان و ساکنان بالای 18 سال کلان‌شهر تبریز می­باشد. این شهر مطابق سرشماری سال 1395 دارای ۱۵۵۸۶۹۳ نفر جمعیت و 497898 خانوار بوده ‌است. جهت تعیین تعداد نمونه از فرمول کوکران استفاده شد که 327 نفر به­عنوان نمونه انتخاب شدند. نحوه نمونه­برداری نیز با استفاده از روش نمونه­گیری خوشه­ای به تفکیک مناطق دهگانه انجام گرفت. همچنین جهت تجزیه­­و­­تحلیل داده­ها و اطلاعات از آزمون­های تی­تک نمونه­ای، کروسکال­والیس، تحلیل واریانس، رگرسیون و تحلیل­مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که میانگین شاخص نحوه عملکرد شوراهای اسلامی 76/2 و آمار تی آن 59/6- است که وضعیت نامطلوب عملکرد شورای شهر را نشان می­دهد و عملکرد شورای اسلامی این شهر در منطقه 9 (با میانگین 80/248)، منطقه 8 (با میانگین 38/239) و منطقه 2 (با میانگین 33/204) نسبت با سایر مناطق مطلوب ارزیابی شده است. همین­طور، میانگین همه شاخص­های توانمندسازی شوراهای اسلامی شهر در زمینه توانمندی شوراهای اسلامی کمتر از مطلوبیت عددی 3 بوده و آماره آن‌ها به­­صورت منفی برآورد شده است. در نهایت، عملکرد شوراهای اسلامی در بعد اقتصادی (اشتغال، درآمد و سرمایه­گذاری) با اثر کلی 608/0 بیشترین تأثیر و در بعد کالبدی با اثر کلی 210/0 کمترین تأثیر را در تحقق توسعه­پایدار داشته است.
واژگان کلیدی: عملکرد شورای شهر، مدیریت­شهری، توسعه­پایدار شهری، کلان‌شهر تبریز.
خانم نازلی پاکرو، دکتر رسول درسخوان،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده



شهرنشینی شتابان مشکلاتی را در جنبه‌های مختلف برای شهروندان و مدیران شهری به وجود آورد که لزوم اتخاذ راهکارها و رویکردهایی برای بهبود شرایط را متذکر می‌شد. در این میان مفهوم کیفیت زندگی برای ارزیابی این وضعیت در شهرها سر برآورد. کیفیت زندگی به‌عنوان یک مفهوم چندبعدی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و ... در سطوح و مقیاس‌های متفاوتی مورد بحث و بهره‌گیری قرارگرفته است. در این پژوهش که با هدف سنجش کیفیت زندگی در سکونتگاه‌های غیررسمی شهر تبریز انجام‌شده است از روش پیمایشی برای این هدف بهره‌گیری شده است. می‌توان گفت که رویکرد ذهنی کیفیت زندگی بر این پژوهش حاکم است که رضایت و نظر ذهنی ساکنان مبنای کار قرارگرفته است. از آزمون T تک نمونه‌ای و تحلیل مسیر برای تحلیل داده‌ها استفاده‌شده است. نتایج نشانگر این است که میانگین همه ابعاد کیفیت زندگی پایین­تر از متوسط می‌باشد و تنها عامل اجتماعی- فرهنگی بالاتر از میانگین برآورد شده است. همچنین میانگین کیفیت زندگی کل با 2.82، پایین­تر از میانگین برآورد شده است که نشان‌دهنده کیفیت پایین زندگی در این محلات می‌باشد. بر اساس تحلیل مسیر انجام‌شده، بعد اقتصادی با 0.685 بیشترین تأثیر را بر کیفیت زندگی در این محلات دارد. لازم است هرگونه برنامه‌ریزی برای این محلات با درنظرگرفتن ابعاد و جنبه‌های مختلف انجام گیرد تا از اثربخشی قابل قبولی برخوردار باشد.
واژگان کلیدی: کیفیت زندگی، سکونتگاه‌های غیررسمی، کلان‌شهر تبریز
 
[1]. نویسنده مسئول: دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز

اسماعیل نجفی، امیر صفاری، عزت الله قنواتی، امیر کرم،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده


ژئومورفولوژی با فرآیندها و اشکال سطح‌ زمین در ارتباط است و هرگونه فعالیت انسان، از جمله احداث پل‌ها‌ منجر به تغییرات کمی و کیفی حرکت و جابجایی مواد و انرژی جنبشی شده و سیستم ژئومورفیک را تحت ‌تأثیر قرار ‎دهد، موردتوجه و دخالت ژئومورفولوژیست‌ها است. همچنین به‌عنوان علمی سیستمی‌نگر، می‌تواند واقعیت‌های محیطی را که به‌صورت فرآیندها و فرم‌ها در طبیعت عینیت یافته­اند، موردمطالعه و بررسی قرار دهد و نتیجه و برونداد آن‌ها‌ را به‌صورت فضایی در قالب نقشه­ و مدل، معرفی و تشریح نماید. نوع پژوهش حاضر، کاربردی و روش پژوهش توصیفی تحلیلی و مبتنی بر نتایج رساله دکتری با عنوان "مدل­سازی ژئومورفولوژیکی احداث پل‌ها در مسیل‌های شهری (مطالعه موردی: کلان‌شهر تهران)" است. نتایج پژوهش، حاکی از قابلیت و کاربرد علم ژئومورفولوژی در مدلسازی و مکان‌یابی بهینه و احداث پل‌ها، در جهت ایجاد امنیت و رفاه بیشتر شهروندان، کاهش هزینه­ها و جلوگیری از خسارات مالی و جانی ناشی از تخریب و مکان‌یابی نامناسب چنین سازه‌‌هایی در مسیلروددره‌های شهری و سایر محیط‌های طبیعی‌ است. همچنین این پژوهش ضمن غنا بخشیدن به ادبیات حوزه موردبحث، نقش و کاربرد ژئومورفولوژی در مکان‌یابی و احداث بهینه‌ پل‌ها در مسیل‌های شهری را بررسی، تبیین و مدل‌سازی مفهومی کرده است.
واژگان کلیدی: ژئومورفولوژی، مدل مفهومی، مسیل-روددره‌های شهری، احداث پل‌.

 
1. نویسنده مسئول: دامغان، میدان دانشگاه، پردیس ابوریحان، دانشکده علوم زمین
 

اعظم صالحی، مسعود پورکیانی، مهدی محمدباقری، سنجر سلاجقه،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده


ازآنجاکه برندسازی شهری یکی از پویاترین فعالیت‌های در حوزه خط‌مشی‌گذاری در عصر حاضر محسوب می‌شود که نقش مهمی در توسعه پایدار منطقه ‌ایفا می‌کند و با توجه به رشد روزافزون توسعه شهری در ابعاد فرهنگی، اقتصادی، زیست‌محیطی و... نیاز به یک برنامه‌ریزی هدفمند و جامع برای همگام شدن با توسعه پایدار می‌باشد. این پژوهش با توجه به مؤلفه‌های توسعه و تأثیر آن بر شاخص‌‌های برندسازی شهری بر آن است تا بتوان با بررسی آن‌ها به بهبود وضعیت توسعه و برندسازی شهری در استان کمک نماید. روش‌های گردآوری اطلاعات، مطالعات کتابخانه‌ای و پرسش‌نامه می‌باشد. جامعه آماری این پژوهش از دو گروه تشکیل شده است. گروه اول را خبرگان آگاه به موضوع که تعداد افراد موجود در این جامعه آماری نامشخص و حجم نمونه مورداستفاده 50 نفر می‌باشد. گروه دوم شامل سیاست‌گذاران و مدیران ارشد، کارکنان دارای تحصیلات عالی در استان بوشهر با تعداد 37751 نفر می‌باشند و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 382 نفر تعیین شده است. داده‌های مورداستفاده در این پژوهش از طریق 4 پرسش‌نامه که روایی و پایایی آن‌ها مورد تأیید قرارگرفته است، جمع‌آوری گردیدند. برای اندازه‌گیری سازه‌ها و روابط بین آن‌ها با استفاده از روش معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی و نرم‌افزار SMART PLS استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که در سطح اطمینان 95 درصد، متغیرخط‌مشی برندسازی شهری با مدل توسعه رابطه مثبت و معناداری دارد. لذا پیشنهاد می‌گردد سیاست‌گذاران و مدیریت شهری با توجه به رابطه خط‌مشی برندسازی شهری با ابعاد توسعه، جهت برندسازی شهری استان و بهبود ابعاد توسعه برنامه‌ریزی نمایند.
واژگان کلیدی: مدل، توسعه، خط‌مشی، برندسازی شهری.
[1]. نویسنده مسئول: استان کرمان، کرمان، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمان، دانشکده مدیریت، گروه مدیریت،
 

حسین صداقت نوری، محمدرضا پورجعفر، نادر زالی،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده

 

این پژوهش به بررسی معیارهای مدیریت توسعه پایدار شهری در شهرهای در حال شکوفایی پیرامون کلان‌شهرها می­­­پردازد. بر اساس روش تحلیل محتوا در بررسی نظریات مطرح در این حوزه، یک مدل مفهومی ویژه تدوین ‌شده که نقش شاخص‌های مختلف اثرگذار بر مدیریت توسعه پایدار شهری در شهرهای در حال شکوفایی را ارائه می‌دهد. همچنین، مبتنی بر روش موردپژوهی، شهر لواسان به‌عنوان نمونه موردی، انتخاب شد تا درک واقع‌بینانه‌ای از نقش مؤلفه‌های مختلف بر مدیریت پایدار شهری در شهرهای در حال شکوفایی پیرامون کلان‌شهرها فراهم آید. روش پژوهش مبتنی بر روش­های کمی و کیفی بوده است. بر اساس بازدید میدانی، گفتگوهای اولیه و مدل مفهومی پرسش‌نامه‌های هدفمندی تهیه گردید. جهت یافتن روابط متغیرها، برای تجزیه‌وتحلیل اطلاعات پرسش‌نامه‌ها، از فن آماری SPSS21 و Smart-PLS استفاده‌شده است. 376 پرسش‌نامه در ارتباط با مؤلفه‌های مدیریت توسعه پایدار شهری تحلیل شده است. نتایج تحلیل‌ها، نمایانگر آن است که مؤلفه‌های اثرگذار بر مدیریت توسعه پایدار شهری شهر در حال شکوفایی لواسان را می‌توان در ابعادکالبدی- فضایی، کیفیت زندگی، مدیریت هوشمند، عدالت و برابری و حکمروایی و قانون‌گذاری بهینه بررسی کرد. همچنین نتایج نشان می‌دهد که عامل کالبدیفضایی مهم‌ترین معیار اثرگذار می‌باشد. همچنین مسیر تحلیل عاملی نشان می‌دهد که دستیابی به شکوفایی شهری در شهرهای پیرامون کلان‌شهرها از مدیریت شهری هوشمند آغاز می‌شود، حکمروایی و قانون‌گذاری مناسب در زمینه زیرساخت‌های کالبدی- فضایی و زیرساخت‌های کیفیت زندگی سبب گسترش عدالت و برابری در شهر و در نهایت منجر به شکوفایی شهری می‌گردد.
واژگان کلیدی: مدیریت توسعه پایدار، شکوفایی شهری، شهرهای پیرامون کلان‌شهرها، لواسان. 
 
[1]. نویسنده مسئول: pourja_m@modares.ac.ir

دکتر شهریور روستایی، دکتر رحیم حیدری چیانه، آقای ایوب ذوقی،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده

هر اندازه شهرها از لحاظ کالبدی و جمعیتی گسترده تر شوند، به تبع آن بر میزان بحران ها نیز افزوده می شود و آسیب پذیری شهرها در برابر بلایای طبیعی بنا به دلایل مختلفی از جمله فقر اقتصادی و فرهنگی، عدم رعایت حریم گسل ها و آیین نامه های مربوط به زلزله افزایش یافته است. آنچه اهمیت دارد، سطح آمادگی جامعه و درجه آسیب پذیری شهر و ساکنان در معرض خطر است، که در صورت برنامه ریزی مناسب و اتخاذ سیاست های اصولی می توان آسیب ها را به پایین ترین سطح کاهش داد. در این پژوهش با توجه به پتانسیل بالای سنندج از لحاظ لرزه خیزی و وجود گسل های فراوان در مجاورت و اطراف شهر، سعی بر آن بر آن است تا با شناخت عوامل موثر بر زلزله و ترکیب شاخص ها با استفاده از مدل تحلیل طبقه بندی درختی به درک درستی از موضوع برسیم. نتایج به دست آمده حاکی از این است که سطح وسیعی از شهر در طبقه بندی آیب پذیری متوسط به بالا قرار دارد. 52 درصد در طبقه آسیب پذیری متوسط، 16.5 درصد آسیب پذیری بالا و 1 درصد از سطح شهر در طبقه با آسیب پذیری بسیار بالا قرار دارد، که دقیقاً منطبق بر محلات حاشیه ای، قدیمی و پر تراکم است. این وضعیت ساختار مناسبی را ارائه نداده و نیازمند توجه بیشتر در طرح های توسعه آتی می باشد.
- امیر کاوه، - مریم کریمیان بستانی، - غلامرضا میری،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده


با توسعه شهرها و افزایش جمعیت، چالش­های بسیاری ایجادشده که از مهم‌ترین آن‌ها، حمل‌ونقل شهری است. عدم توانایی مدیریت شهری سنتی در حل این چالش، منجر به مطرح‌شدن رویکردهای مختلفی از جمله حمل‌ونقل هوشمند شد. اتخاذ و اجرای چنین رویکردی در کلان‌شهرها، نیازمند تغییر رویکرد مدیریتی است که مدیریت یکپارچه شهری به‌عنوان مهم‌ترین آن‌ها شناخته می‌شود. هدف این تحقیق، بررسی وضعیت مدیریت یکپارچه شهری و سپس تأثیر آن در تحقق حمل‌ونقل هوشمند در شهر زاهدان است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر گردآوری داده‌ها به‌صورت میدانی از طریق ابزار پرسش‌نامه است. روایی ابزار مشخص و پایایی آن نیز با آلفای کرونباخ بیشتر از 70/0 تأیید شد. جامعه آماری تحقیق را کارشناسان شهری در شهر زاهدان تشکیل داده‌اند. حجم نمونه برابر با 100 نفر تعیین شد. نتیجه آزمون نشان می‌دهد که متغیرهای مدیریت یکپارچه شهری در سطح کمتر از 05/0 معنادار هستند. از نظر جامعه آماری، 7 متغیر حکمروایی خوب، همپایایی، وحدت فرماندهی شهری، بسترسازی، تعامل، ساختار تشکیلاتی و دیدگاه سیستمی، وضعیت مناسبی نداشته و این شرایط سبب شده که شاخص مدیریت یکپارچه شهری در شهر زاهدان شرایط مطلوبی نداشته باشد. همچنین بررسی معناداری آزمون نشان می‌دهد که 5 متغیر حمل‌ونقل هوشمند یعنی نظارت هوشمند، پرداخت هوشمند، ثبت تخلف هوشمند، اطلاع‌رسانی هوشمند و مدیریت مکانیزه ناوگان در سطح کمتر از 05/0 معنادار هستند. جهت معناداری، نشانگر وضعیت نامناسب شاخص حمل‌ونقل هوشمند در شهر زاهدان است. تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای مدیریت یکپارچه شهری می‌توانند بیش از 68 درصد در تحقق حمل‌ونقل هوشمند تأثیرگذار باشند و 32 درصد به عوامل دیگر وابسته هستند. متغیر حکمروایی خوب با 12 درصد و سپس دیدگاه سیستمی با 11 درصد، بیشترین تأثیر را در این زمینه دارد.
واژگان کلیدی: مدیریت یکپارچه، حمل‌ونقل هوشمند شهری، زاهدان.
 
زهرا علیزاده خطیبایی، دکتر محمد تقی معصومی، دکتر حسین نظم فر، دکتر اکبر آبروش،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده

امروزه با گسترش شهرنشینی و افزایش جمعیت شهرها، فقر شهری یکی از معضلات مهمی است که مبارزه با آن ضروری به نظر می‌رسد. در قرن بیست و یکم یکی از شاخص‌های پیشرفت شهری، مسئله‌ی پایین بودن فقر شهری است (Lemanski and Marx, 2015). به‌منظور تحلیل و ارزیابی شاخص‌های فقر شهری در شهر رشت در بلوک‌های مختلف و خوشه‌بندی فقر اجتماعی در این شهر (خیلی فقیر، فقیر، متوسط، مرفه، خیلی مرفه)، برای تحلیل فقر اجتماعی و استخراج لکه‌های داغ گستره فضایی از نرم‌افزار Arc Gis استفاده شد؛ و استخراج نواحی مختلف شهر از نرم‌افزار R و به روش تصمیم‌گیری چند شاخصه پرومته که وزن‌ شاخص‌ها به روش ANP از داده‌های خام بلوک‌های آماری شهر رشت در سرشماری سال ۱۳۹۵ به‌دست‌آمده بود، محاسبه شد. یافته‌های پژوهش نشان دادند که به‌طور نسبی بخش‌های مرکزی شهر را بلوک‌های متوسط در برمی‌گیرد و در بخش‌های بیرونی و حاشیه‌ای مرکز شهر دو ناحیه لکه داغ مشاهده می‌شود که بلوک‌های خیلی مرفه و مرفه را در خود جای‌داده‌اند. لکه­های سرد نیز در حاشیه بیرونی شهر به‌وضوح قابل‌مشاهده هست و بلوک‌های خیلی فقیر و فقیر را در برگرفته‌اند و شهر به‌جز لکه‌های داغ و سرد بیشتر به‌صورت لکه‌های ملایم و اکثر بلوک‌ها در وضعیت متوسط فقر اجتماعی قرارگرفته‌اند. همچنین بر اساس یافته‌های تحقیق بیشتر مناطق محروم از نظر فقر اجتماعی در شهر رشت در بخش شمال غربی و شمال شرقی شهر قرارگرفته‌اند.

واژگان کلیدی: روش ANP، روش پرومته، گستره فضایی، تحلیل لکه‌های داغ، فقر اجتماعی، شهر رشت.


 

فاطمه حاجی زاده، سید حامد میرکریمی، عبدالرسول سلمان ماهینی، مرجان محمدزاده،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده

با رشد روزافزون جمعیت شهرها در جهان امروز، فضای فیزیکی شهرها نیز توسعه و گسترش یافته و زمین­های اطراف را اشغال کرده است. در این شرایط، نگاه توسعه به فضای درون شهر می­تواند از مبانی مهم برنامه­ریزی توسعه شهرها بشمار آید. هدف این تحقیق تعیین و اولویت­بندی عوامل مؤثر بر توسعه فضای درون شهری گرگان از نظر شاخص های اقتصادی، اجتماعی و بودم شناختی با استفاده از مدل دلفی و مطالعات کتابخانه­ای بوده است. انتخاب کارشناسان گروه دلفی به عنوان اعتبار نتایج متکی بر قضاوت آن­ها، یک جزء مهم در روش دلفی است، در این زمینه اعضای دلفی مشتمل بر پانزده کارشناس از سازمان­های شهرداری و شورای شهر، استادان دانشگاهی و ارایه­دهندگان خدمات فرهنگی، پزشکی و نیروی انتظامی، برنامه­ریزان شهری و شهروندان معمولی بوده­اند که با استفاده از پرسشنامه نظرات آنها گردآوری شد. پرسشنامه­ها طی 4 مرحله برای رسیدن به اجماع تکرار گردید. شرکت کنندگان اهمیت هر شاخص را در مقیاس 5 طیفی لیکرت مشخص کردند (کم اهمیت= 1 تا اهمیت بسیار زیاد = 5). در مجموع 24 شاخص برای 3 گروه اقتصادی، اجتماعی و بوم­شناختی شناسایی شدند و سپس درجه اهمیت و درصد اهمیت هریک تعیین گردید. برای گزینش شاخص­های مورد نظر نمودار اهمیت شاخص طراحی و تنظیم شد. نتایج نشان داد که مهم­ترین شاخص، احساس امنیت و سپس آلودگی صوتی و آلودگی محیطی است. نتایج می تواند در راستای برنامه­ریزی برای بهبود فضای درون شهری جهت رفاه بیشتر و ارتقاء کیفیت زندگی ساکنین، به برنامه­ریزان شهری و سازمان­های مرتبط کمک نماید. اولویت بندی شاخص ها نقشه راهی برای اقدام های مسولان فراهم می کند.
 
دکتر احمد آفتاب، دکتر علی اکبر تقیلو، آقای اکبر هوشمند،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده

حضور مستمر و فعال نیروی انتظامی نقش موثری در برقراری امنیت و آرامش در سطح شهرها دارد. بنابراین توزیع عادلانه و مکفی مراکز انتظامی در فضاهای شهری عامل مهمی جهت تحقق این نیاز اساسی می­باشد. از این رو پژوهش حاضر بر آن است تا خدمات­رسانی کلانتری­ها بر پهنه­های آسیب­پذیر شهر ارومیه را بررسی کند. روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی بکارگرفته شده در این پژوهش از نوع کاربردی می‌باشد. نتایج حاصل از پژوهش، پهنه­بندی آسیب­پذیری شهر ارومیه در قالب چهار طبقه از آسیب­پذیری خیلی زیاد تا آسیب­پذیری خیلی کم می­باشد که حدود km² 68 از کل محدوده شهر دارای آسیب­پذیری زیاد تا خیلی زیاد شناخته شده است. بیشتر نواحی شمالی (سکونتگاه­های غیررسمی منطقه دو) و مرکزی (محلات قدیمی منطقه چهار) شهر ارومیه به علت تراکم بالای جمعیتی و مسکونی، قرارگیری اکثر مراکز اداری­ سیاسی، حساس و تجاری در این مناطق، آسیپ­پذیرترین مناطق ارومیه هستند. نتایج حاصل از تحلیل شبکه براساس زمان استاندارد (12 دقیقه) بیانگر عدم پوشش پوشش 9/28 درصد (km2 24) از مساحت پهنه­های آسیب­پذیر ارومیه توسط کلانتریها می­باشد. در مدت زمان 12 دقیقه کلانتری‌های سطح شهر ارومیه به 55 کیلومترمربع از مساحت حدود 75 کیلومترمربع پهنه­هایی با آسیب‌پذیری زیاد دسترسی سریع داشته و حدود 20 کیلومترمربع از این پهنه هم فاقد دسترسی سریع زمانی می‌باشد. از لحاظ دسترسی کلانتری‌ها به پهنه­هایی آسیب‌پذیر کم نیز نتایج مشخص کننده این امر می‌باشند که از حدود 15 کیلومتر مربع از این مناطق به 3 کیلومتر مربع دسترسی سریع دارند که نشان از عدم دسترسی سریع به 12 کیلومترمربع از این مناطق می‌باشد.
محمد کاظمی قراجه، بهنام سلمانی، محمد حسین رضائی مقدم،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی دمای سطح زمین در ارتباط با کاربری اراضی برای شهر تبریز با استفاده از تکنولوژی سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی می‌باشد. از تصاویر ماهواره لندست 8 به منظور تهیه نقشه دمای سطح زمین برای منطقه مورد مطالعه استفاده شد. تصحیح اتمسفری با استفاده از روش فلش بر روی تصویر مورد نظر اعمال و دمای سطح زمین با استفاده از الگوریتم پنجره مجزاء برای منطقه مورد مطالعه با دقت 51/1 درجه محاسبه شد. نقشه کاربری اراضی شهر تبریز در 6 کلاس با استفاده از روش شی گراء در نرم افزار اکوقونیشن با دقت 03/90 بدست آمد. نتایج حاصل از بررسی ارتباط بین دمای سطح زمین و کاربری اراضی بیانگر آن است که اراضی کشاورزی با دمای 22/18 درجه سانتی گراد، بالاترین دمای سطح زمین را دارا می­باشند. همچنین نواحی آبی (رودخانه­ای) به دلیل این که توان تشعشعی نزدیک به یک دارند کمترین دمای سطح زمین یعنی معادل 30/10 درجه سانتی گراد را به خود اختصاص داده­اند. نتایج تحقیق همچنین نشان دهنده­ی این مهم است که الگوریتم پنجره مجزاء نتایج قابل اعتمادی را در برآورد دمای سطح زمین ارائه می­دهد که می­تواند در مطالعات زیست محیطی و علوم زمین مورد استفاده قرار گیرد.           


آقای محسن کلانتری، آقای حسین طهماسبی مقدم، خانم بهاره اکبری منفرد،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده

شهریادگیرنده بهعنوان یکی از استراتژی‌های نوین در برنامهریزیشهری، با بهره‌گیری از مفهوم یادگیریمادام‌العمر، جوامع شهری را برای رویارویی با چنین چالش‌هایی مجهز میسازد. چنین رویکردی با محور قراردادن کاربریهاییادگیرنده، مناسبترین مدرسه برای تقویت یادگیری در شهرها می باشد. در همین­راستا، پژوهش حاضر به بررسی و ارزیابی پراکنش کاربری­های­یادگیرنده از منظر عدالت­فضایی برای تحقق رویکرد شهریادگیرنده در شهرزنجان اختصاص دارد؛ و هدف اصلی آن، پی بردن به تعادل و توازن فضایی در توزیع کاربری­های­یادگیرنده شهرزنجان، برای توسعۀ رویکرد شهریادگیرنده می­باشد. روش پژوهش توصیفیتحلیلی و نحوۀ گردآوری دادهها، کتابخانهای-اسنادی است. جهت تجزیهو تحلیل یافتهها، از دو شاخص ظرفیت و عدالتاجتماعی در چارچوب مقایسۀ سرانه و سطوح مطلوب، تکنیک میانگین نزدیکترین همسایگی و آنتروپی بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از تجزیهوتحلیل نحوۀ توزیع کاربریهای یادگیرنده در وضع موجود، حاکی از آن است که توزیع و پراکنش این کاربریها در سطح شهر، بهصورت متمرکز و خوشهای بوده و با عدم تعادلات فضایی همراه است. بهطوریکه اختلافات کمی و کیفی بسیار بالایی را میان مناطق سهگانۀشهری بهویژه حواشی شرقی منطقۀ‌دو نشان میدهند. چنین مسئلهای توسعۀ رویکرد شهر یادگیرنده در شهرزنجان را با مشکل روبهرو ساخته و موجب تمرکز این خدمات در مرکز شهر و کمبودشان در نواحی پیرامونی شده است. بهطوریکه نابرابریهای عمیقی میان نواحی مسکونی شهر بهوجود آمده است. در همینراستا نتایج تحقیق، پیشنهاداتی را جهت سازماندهی مجدد کاربریهای یادگیرنده، به منظور برقراری رویکرد عدالتفضایی در سطح شهر، ارائه میدهد.
هاجر جهانشاهی، حمیدرضا وارثی، مسعود تقوایی،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده

در واقع رشد هوشمند شهری، استراتژی عاقلانه­ای برای جهت دادن به توسعه شهر و کنترل پراکندگی و سوق دادن رشد شهر به سمت پایداری محسوب می­گردد. هدف این پژوهش سنجش میزان برخورداری مناطق شهر بوشهر به لحاظ شاخص­های رشد هوشمند است. در همین راستا، این پژوهش از نظر هدف، کاربردی-توسعه­ای و از نظر روش، ترکیبی از روش­های اسنادی، تحلیلی، علّی و پیمایشی است.  پایایی ابزار تحقیق بر پایه ضریب آلفای کرونباخ تحقیق  0/749بوده است که بالاتر از 0/7می باشد و مناسب می باشد. جامعه آماری پژوهش، ساکنین شهر بوشهر هستند که طبق برآورد فرمول کوکران 384 نمونه می­باشد. طبق تعداد جامعه آماری، پرسشنامه به صورت تصادفی در بین شهروندان توزیع و تکمیل گردید. جهت مقایسه بین دو منطقه از نظر شاخص­های مورد بررسی برای رشد هوشمند شهری در منطقه 1 و 2 شهر بوشهر از آزمونT  با دو نمونه مستقل استفاده شده است. در این آزمون اولین گزینه­ای که باید بررسی شود سطح معناداری می باشد در صورتی که سطح معناداری یا sig بین دو منطقه کمتر از 0/05باشد نشان دهنده تفاوت معنادار بین دو منطقه می­باشد و برعکس. بررسی سطح معناداری (0.000) نشان می دهد که تفاوت معناداری بین دو منطقه از نظر رشد هوشمند شهری وجود دارد. میانگین منطقه یک، با 3/21بیشتر از منطقه دو، با 2/86 بوده است. هر چند تفاوت معناداری در برخورداری مناطق بوشهر از نظر شاخص­های رشد هوشمند وجود دارد، لیکن این تفاوت چشمگیر نیست و در مجموع مناطق بوشهر وضعیت مناسبی از لحاظ شاخص­های رشد هوشمند ندارند. 

ارسلان کریمی خیاوی، سیامک پناهی، شهاب کریمی نیا،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده

 علم شهرسازی همچون سایر علوم تحت تاثیر جریانات فکری مختلفی قرار گرفته است. ریشه های شهرسازی فولدینگ که در فلسفه وامدار نظرات دلوز در ریزوم، فولد و بر اساس ریاضیات لایپنیتز است، در معماری توسط پیتر آیزنمن به منصه ظهور رسید که امروزه در مقیاس شهری با ادبیات پسا مدرن فمنیستی بصورت آنتی ادیپ و ضد فرویدی به حیات خود ادامه می دهد. شهرسازی فولدینگ در سه سطح جغرافیا، منظر و شهر قابل بررسی می باشد که در این پژوهش به سطوح منظر و شهر پرداخته می شود. در این پژوهش سیر تحول فولدینگ  بر اساس تبارشناسی فوکو که به حفره های تاریخ و روابط قدرت می پردازد، انجام گرفته است که در حوزه شهرسازی این روابط، آنتولوژی لایه های توپولوژی شهری را بر حسب معادلات ریمانی و فلسفه دلوزی در آثار معمارانی چون پیتر آیزنمن، زاها حدید، اریک اون ماس، چارلز جنکز، جیمزواینز بروز می دهد. روش پژوهش در این نوشتار بصورت توصیفی- تحلیلی با تلفیقی از استقرایی و قیاسی است. فرایند حاصل از این تحقیق به این نتیجه دست یافته است که شهرسازی فولدینگ بر اساس هندسه فرکتال مندلبروت، منطق فازی لطفی زاده و در فضای آشوب لارنس شکل گرفته است و روابط قدرت در شکوه شکل گیری فمنیسم و تجلی آن بر  شهرسازی از اصلی ترین دلایل شکل گیری شهرسازی فولدینگ است. نظریه های مشابه مورد استفاده در معماری فولدینگ، ریزوم، آنتی ادیپ، موبیوس، دور هرمنوتیک، نظریاتی شکل گرفته است که با روانشناسی گشتالت و دیدگاه پدیدارشناسانه که در فلسفه وحدت در کثرت مستتر است، قرابتی تنگاتنگ دارد. در این نظریات جزء در کل فولد شده است. خط آسمان، دسترسی ها، نماها و تمامی اندوخته معماری یک کل واحد را تشکیل می دهد. نظریات مرتبط با شهرسازی فولدینگ مانند فرش شهری در مقیاس خرد در مبلمان شهری به توفیقی دست نیافته است.

فائقه زیردابی اسکوئی، سولماز بابازاده اسکویی،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده

افت منزلت اجتماعی و اقتصادی و نابسامانی‌های کارکردی و کالبدی این بافت‌ها به همراه افت بسیار شدید کیفی محیط شهری از جمله دلایلی است که سیاست‌گذاران و برنامه‌ریزان شهری را مجاب به ارائه راهبردها و راهکارهای نوینی در مواجهه با مسائل و مشکلات آن کرده است. بر این اساس، رویکرد آینده‌پژوهی می‌تواند چشم مردم را نسبت به رویدادها، فرصت‌ها و مخاطره‌های احتمالی آینده باز نگاه دارد؛ ابهام‌ها، تردیدها و دغدغه‌های فرساینده مردم را می‌کاهد، توانایی انتخاب هوشمندانه جامعه و مردم را افزایش می‌دهد. در همین راستا هدف این پژوهش واکاوی پیشران‌های کلیدیِ موثر بر ارتقاء بافت‌های ناکارآمد شهری با رویکرد آینده‌پژوهی در محله سرتپوله‌ی شهر سنندج می‌باشد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و با توجه به مؤلفه‌های مورد بررسی، رویکرد حاکم بر آن روش توصیفی تحلیلی می‌باشد و از تکنیک پویش محیطی و دلفی برای شناسایی متغیرها و شاخص‌ها استفاده شده است. سپس پرسشنامه‌ی نیمه‌ساختاریافته بین 45 کارشناس متخصص و خبره در حوزه‌ی مسائل شهری توزیع شد. و داده‌های بدست آمده از طریق نرم‌افزار MICMAC تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان داد که سیستم شهری بخصوص در بخش بافت فرسوده‌ی محله‌ی سرتپوله (در شهر سنندج) شرایط ناپایداری را سپری می‌کند. همچنین بر اساس تحلیل‌های انجام گرفته، 19 عامل به عنوان پیشران‌های کلیدی مانند روش‌های آمرانه مدیریتی به منظور نوسازی بافت فرسوده، تمرکزگرایی، تزریق به موقع اعتبارات هنگام نوسازی بافت فرسوده ناحیه به صورت مستقیم و متغیرهای توجه به بهسازی و نوسازی در طرح‌های جامع و تفصیلی، حق مداخله شهروندان در ساخت و سازه، بسترسازی جهت ورود بخش خصوصی و تعادل‌بخشی و تحقق عدالت اجتماعی به صورت غیرمستقیم برای ارتقای کیفیت و عملکرد بافت‌های فرسوده معرفی شدند.

صفحه 18 از 19     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Applied researches in Geographical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb