138 نتیجه برای مدل
ندا کفاش چرندابی، علی اصغر آل شیخ:، محمد کریمی،
دوره 13، شماره 28 - ( 3-1392 )
چکیده
توسعهی روزافزون فناوریهای کامپیوتری و تئوریهای تصمیمگیری منجر به طراحی مدلهای نوین در حیطهی مسائل تصمیمگیری چندمعیاره شده است. روشهای فرارتبهای نمونهای از این مدلها میباشند که با الگوریتمی ساده، بدون نیاز به اطلاعات بیش از اندازه از سوی کارشناس به مدلسازی دقیقتر مسائل تصمیمگیری میپردازند. لیکن روشهای مذکور به تنهایی قادر به تحلیل مسائل چندمعیاره مکانی نمیباشند. ادغام روشهای فرارتبهای با سیستم اطلاعات مکانی (GIS) پیشنهادی است که برای تحلیل بهتر و کارامد مسائل مکانی ارائه شده است. در این تحقیق کارایی روشهای مذکور برای مدلسازی میزان آسیبپذیری ناشی از بیماری مالاریا، مهمترین بیماری انگلی جهان و ایران، مورد بررسی قرار گرفت. بدین صورت که نقشههای پیوستهی آسیبپذیری برای استان هرمزگان، به کمک روشهای ELECTRE III و PROMETHEE II با معیارهای ارزیابی دما، رطوبت، فاصله از پوشش گیاهی، فاصله از آبهای راکد، تراکم جمعیت و ارتفاع تهیه گردیدند. سپس دقت نقشههای ترسیم شده به کمک شاخص Prevalence و موارد مثبت مالاریا در سال 85 و 86 مورد ارزیابی قرار گرفت. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که نقشههای آسیبپذیری تولید شده به کمک روشهای ELECTRE و PROMETHEE به دادههای واقعی نزدیکتر هستند و نسبت به روشهای متداول نظیر مجموع وزندار ساده (SAW) در حدود 30 درصد دارای دقت بالاتری میباشند.
مسلم صیدی شاهیوندی، شهریار خالدی، علیرضا شکیبا، بابک میرباقری،
دوره 13، شماره 29 - ( 6-1392 )
چکیده
در بین عوامل مختلف تأثیرگذار در تولید محصولات کشاورزی، شرایط جوی و اقلیمی از مهمترین متغیرهای محیط طبیعی است. در این مطالعه به پهنهبندی اراضی مستعد کشت ذرت دانهای در سطح استان لرستان پرداخته شده تا بهترین مکان ها برای کشت مشخص گردد. در این بررسی، عناصر اقلیمی دما، بارش، درجه روز از 7 ایستگاه سینوپتیک در سطح منطقه و پارامترهای محیطی ارتفاع، شیب، جهت شیب، فاصله از شبکه هیدروگرافی و خاک به عنوان فاکتورهای مؤثر در پهنه بندی، مورد استفاده قرار گرفت. ابتدا داده های اقلیمی استخراج و اطلاعات مورد نظر بدست آمد، سپس نقشه های مربوط به این پارامترها با استفاده از توابع عضویت فازی و معیارهایی که برای کاشت ذرت دانه ای در نظر گرفته شده، استاندارد شد و به هر کدام بر اساس روشAHP وزن خاصی داده شده است. سپس همه نقشه ها با یکدیگر تلفیق و نقشه پهنهبندی اراضی مستعد کشت ذرت دانهای در استان لرستان به دست آمد. بدین ترتیب در نقشه نهایی بدست آمده، 299521 هکتار از اراضی استان برای کشت بسیار مناسب، 809956 هکتار مناسب، 1040944 دارای قابلیت متوسط، 529535 هکتار نامناسب و95930 هکتار نیز برای کشت ذرت دانهای بسیار نامناسب هستند. نتایج نشان می دهد که نقش هر یک از عناصر اقلیمی و زمینی، در مناطق مختلف استان متفاوت است و از طریق تلفیق لایه های مؤثر در فرایند کشت در محیط GIS، امکان شناخت مناطق مستعد جهت کشت این گیاه زراعی وجود دارد.
محمدحسین ناصرزاده، مهدی مهدی نسب،
دوره 13، شماره 30 - ( 9-1392 )
چکیده
امروزه مطالعات بیوکلیمایی انسانی،پایه واساس بسیاری ازبرنامه ریزی های توریسمی است. تفاوت های زمانی - مکانی آب وهوا در مناطق مختلف یک پتانسیل قوی برای گردشگری است و از دلایلی می باشد که ایران را در ردیف پنج کشور متنوع گردشگری جهان قرار داده است. یکی از راهبردهایی که اخیرآ در اغلب کشورهای جهان مورد توجه قرار گرفته، توسعه و گسترش توریسم در نواحی محروم و دارای پتانسیل های لازم برای ترویج گردشگری می باشد. یکی از مناطق بسیار زیبا که از جنبه اکوتوریسم توان بالقوه فراوانی دارد، محدوده حفاظت شده اشترانکوه و به تبع آن دریاچه گهر در استان لرستان است. سطح آسایش انسان تحت تاثیر عوامل محیطی و فیزیولوژیکی قرار دارد. مدل MEMI جزءمدلهای موازنه حرارتی ترمو-فیزیولوژیک، از سه زیر شاخص PMV,PET ,SET تشکیل شده، اساس این مدل برمبنای معادله بیلان انرژی بدن انسان استواراست. در این پژوهش در راستای تعیین تقویم زمان مناسب گردشگری در دریاچه گهر از فراسنج های اقلیمی دمای خشک هوا به سانتیگراد، میزان ابرناکی آسمان به اکتا، سرعت باد غالب به متر در ثانیه، فشار بخار آب به هکتو پاسکال و رطوبت نسبی به درصد ایستگاه سینوپتیک شهر دورود در بازه زمانی 1391- 1379 ، و پیراسنج های فیزیولوژیکی انسانی( سن، جنس، وزن، قد، نوع پوشش و فعالیت)، به همراه متغیرهای موقعیتی( طول، عرض جغرافیایی و ارتفاع هندسی منطقه مورد مطالعه)،در قالب مدل MEMI ارزیابی گردیدند. نتایج حاصل از محاسبه و ارزیابی شاخص آسایش در این مدل حاکی از آن است که خروجی شاخص های PET و PMW تقریباً شبیه هم، و در تمام طول سال شرایط فیزیولوژیکی متنوعی در دریاچه گهر حاکم می باشد. بر اساس این مدل مناسبترین زمان برای فعالیت گردشگری در منطقه ماههای اردیبهشت، خرداد، شهریور و مهر است.
احمد شاهیوندی، محمود قلعه نویی،
دوره 13، شماره 31 - ( 12-1392 )
چکیده
مسیرهای عابر پیاده به عنوان بخش جدایی ناپذیر سیستم حمل و نقل شهری و ارتباط دهنده مبدأ، مقصد با سواره رو می باشد. با توجه به مسائل و مشکلاتی که وسایل نقلیه موتوری درون شهری به وجود آورده، توجه جدی به پیاده ها می تواند با کاهش مصرف سوخت، آلودگی هوا، معضلات ترافیکی و هزینه خانوارها همراه باشد. همچنین سبب افزایش سلامتی جسمی و روحی شهروندان و خلق فضاهای شهری با کیفیتی مناسب خواهد شد. هدف از انجام این پژوهش سنجش قابلیت پیاده مداری مسیرهای عابر پیاده در خیابان های شهر اصفهان میباشد. روش پژوهش به صورت پیمایشی بوده، از بین عابران پیاده با استفاده از روش کوکران تعداد 400 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند و از طریق معیارهای مختلف به سنجش جنبه های مختلف کیفی و کمی پیاده روها پرداخته شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدل ارزیابی تاپسیس و برای طبقه بندی محورهای مطالعاتی از مدل تحلیل خوشه ای استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد، اختلاف خیلی زیادی در بین پیاده روههای شهر اصفهان از نظر میزان برخورداری از 54 معیار در نظر گرفته شده وجود دارد. محورهای استانداری و چهارباغ پایین نسبت به سایر محورها دارای قابلیت پیاده مداری بیشتری می باشند و محور قائمیه نسبت به سایر محورها از وضعیت بسیار نامطلوبتری برخوردار است.
مجتبی یمانی، علی اکبر شمسی پور، ابوالقاسم گورابی، مریم رحمتی،
دوره 14، شماره 32 - ( 3-1393 )
چکیده
یکی از مخاطرات مهم طبیعی که راههای ارتباطی را در مناطق کوهستانی تهدید میکند، ناپایداریهای دامنه ای و زمین لغزشهاست. این پدیده در زمان احداث جادهها به واسطه برهم زدن تعادل دامنهها فراوانی بیشتری را نشان میدهد. آزادراه خرم آباد – پل زال جزئی از مسیر ترانزیتی شمال – جنوب کشور است که سیستم حمل و نقل این مسیر از نظر حرکات توده ای دچار تهدید شده است. در این تحقیق ابتدا عوامل هشتگانه شیب، جهت، بارندگی، فاصله از جاده، فاصله از گسل، فاصله از شبکه زهکشی، کاربری اراضی و سنگ شناسی به عنوان عوامل مؤثر در بروز زمین لغزشهای منطقه تشخیص داده شدند. پس از تهیه لایه های اطلاعاتی با استفاده از پارامترهای فوق و تطبیق هر کدام از این لایهها با لایه پراکنش زمین لغزشها، نقشه پتانسیل خطر با روش سلسله مراتبی (AHP) و طبقه بندی با روش فازی به کمک قابلیت مدل سازی و تحلیل فضائی بالای سامانه اطلاعات جغرافیائی (GIS) تهیه شد. به منظور میزان کارائی مدل، با استفاده از تکنیک Cross tabulate area، میزان تطابق پهنه های خطر با لغزشهای رخ داده محاسبه شد. نتایج به دست آمده از مدل و تطبیق آن با لغزشهای روی داده در مسیر راه، ضمن کارائی مناسب مدل در شناسائی پهنه هائی با خطر زیاد (42٪) و خیلی زیاد (15٪)، بیانگر آن است که در کنار عامل شیب و سنگ شناسی به عنوان عوامل اصلی رخداد لغزش، احداث جاده وقوع لغزشها را تشدید نموده است.
علیرضا حبیبی، صمد شادفر، معصومه صادقی،
دوره 14، شماره 32 - ( 3-1393 )
چکیده
هدف از این مطالعه بررسی و تهیه نقشه شدت بیابانزایی دررخساره های ژئومورفولوژی دراستان خوزستان می باشد. برای این منظور واحدهای کاری موجود در منطقه بعنوان نقشه پایه با استفاده از روش ژئومورفولوژی تهیه گردید. علاوه بر معیارهای اصلی مدل شامل؛ اقلیم، خاک، پوشش گیاهی و مدیریت و سیاست دو معیار فرسایش آبی و فرسایش بادی نیز در ارزیابی بیابانزایی این منطقه استفاده شده است. در این راستا فرآیندهای عمده بیابان زایی شناسایی و قابلیتهای مدل مدالوس در ارائه یک مدل منطقهای ارزیابی گردید. شاخصهای مربوطه در واحدهای کاری؛ منطبق بر رخسارهها با تعیین بازه 1 تا 2 امتیاز دهی گردید و امتیاز هر معیار از محاسبه میانگین هندسی امتیازات شاخصها حاصل گردید. در نهایت امتیاز وضعیت بیابانزایی نیز با محاسبه میانگین هندسی امتیاز معیارهای تعیینشده، به دست آمد و کلاس بیابانزایی هر واحد کاری و به تبع آن کل منطقه مشخص گردید. نتایج نشان می دهد 53/7 % از کل منطقه در کلاس بسیار شدید بیابانزایی، 36/ 3% در کلاس شدید بیابانزایی و 8/9 % در کلاس متوسط از نظر شدت بیابانزایی قرار گرفتند، که منطبق با، اراضی پف کرده و کویری، سطوح تپه ماسهای، فرسایش آبراههای و مخروط افکنه، دشت ریگی و پادگانه آبرفتی می باشد. نتایج حاصل از ارزیابی شاخصها و معیارهای مختلف تاثیرگذاردر بیابان زایی نشان داده است که مدیریت و سیاست با متوسط امتیاز 176، پوشش گیاهی با متوسط امتیاز 8/166، فرسایش بادی با متوسط امتیاز 75/164، اقلیم با متوسط امتیاز 13/162، خاک با متوسط امتیاز 25/145 و فرسایش آبی با متوسط امتیاز 4/132 است. ضمناٌ میانگین وزنی ارزش کمی شدت بیابان زایی برای کل منطقه بر اساس شش معیار مورد بررسی 7/ 155 DS= است که کلاس حساسیت به بیابانزایی برای کل منطقه بحرانی نوع (C3) برآورد گردید.
عطا غفاری گیلانده، زهرا کاملی فر، محمدحسن یزدانی،
دوره 14، شماره 32 - ( 3-1393 )
چکیده
فضایسبزشهریازمهمترینکاربریهایشهریاستکهازآنهمانندششهایتنفسیشهرهایادمیکنند. از آن جا که اهداف اصلی برنامه ریزی شهری،سلامت، آسایش و زیبایی میباشد، مکانیابی فضای سبز شهری نیز به عنوان یکی از مهمترین عناصر محیط شهری سهم زیادی در مطلوبیت و مطبوعیت فضا از نظر شهروندان دارد.بنابراین توجه ویژه به ساماندهی مکانی فضایی این کاربری، گامی مهم در تامین رفاه و آسایش شهروندان محسوب می شود.با توجه به تعدد معیارهای مطرح در مکانگزینی فضای سبز شهری در تحقیق حاضر سعی شده است با انتخاب منطقه1شهرداری تبریز به عنوان مطالعه موردی، کاربرد عملیاتی استفاده از TOPSIS به عنوان یکی از فنون تحلیل چند معیاری(MADM) در فرآیند تحلیل تناسب اراضی در مکانگزینی فضای سبز شهری مورد آزمون قرار گیرد. در این تحقیق بعد از شناسایی عوامل تاثیرگذار در مکانیابی فضای سبز،اقدام به تهیه نقشههای معیار شده و پس از آن استانداردسازی داده ها و وزن دهی آنها انجام گرفته است.در نقشه نهایی، زمینهای منطقه برای انتخاب مکان مناسب کاربری فضای سبز اولویت بندی شده است.بررسی نتایج بکارگیری مدل در محدوده مورد مطالعه نشان میدهد که پیکسلهای معرفی شده در خروجی حاصل از مدل،دارای شرایط بهینه از منظر معیارهای تعریف شده هستند. بنابرایناستفادهازتکنیکهای کاربردی مثل تکنیک TOPSIS و توانمندیهای GIS میتواند متولیان امور شهریرادر تصمیم گیری بهتر در جهت تخصیص اراضی برای کاربریهای مورد نیاز به طور اعم و کاربری فضای سبز به طور اخص یاری رساند.
فرزاد کریمی، مصطفی احمدوند،
دوره 14، شماره 33 - ( 6-1393 )
چکیده
مدلسازی توسعهیافتگی، ابزاری کارآمد در ایجاد شناخت کافی از سرزمین و پراکنش توسعه آن است. از این رو، هدف پژوهش حاضر مدلسازی سطوح توسعهیافتگی مناطق روستایی بخش مرکزی شهرستان بویراحمد است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از نظر تجزیه و تحلیل عددی دادهها، تحقیقی کمّی است که به شیوه پیمایش صورت پذیرفته است. جامعهی آماری پژوهش، روستاهای 20 خانوار و بالاتر بخش مرکزی شهرستان بویراحمد (89 روستا)است که 566 خانوار، مورد مطالعه قرار گرفتند. برای گردآوری دادهها، افزون بر اَسناد (سالنامههای آماری استان و گزارشهای بایگانی شده)، پرسشنامه محقق ساخته به کار رفت. ضریب آلفای کرونباخ (561/0- 955/0) به دست آمده، از بهینهگی پرسشنامه حکایت داشت. به منظور مدلسازی سطوح توسعهیافتگی، با نگرشی انداموار شاخصها انتخاب و از تئوری مجموعههای فازی، تحلیل سلسله مراتبی و روش وایکور استفاده به عمل آمد. مقاله حاضر رویکرد جدیدی برای سنجش درجهی توسعهیافتگی مناطق ارایه میدهد. در واقع در این رویکرد روستاها بر مبنای ایدهآلهایی مورد سنجش قرار میگیرند که وضعیت آنها از لحاظ توسعهیافتگی مشخص است. تحلیل نتایج حاصل از رویکرد مذکور نشان داد که روستاهای مورد مطالعه با میانگین درجهی توسعهیافتگی 387/0 (دامنه میانگین بین صفر و یک) در وضعیت نامناسبی از لحاظ توسعهیافتگی قرار دارند. فزون بر آن، بالاترین درجهی توسعهیافتگی به روستای سرابتاوه (635/0) تعلق دارد به نحوی که این روستا به 63 درصد از سطح ایدهآل شاخصهای مورد بررسی دسترسی دارد. همچنین روستای گاوبرگ با درجهی توسعهیافتگی 182/0 در انتها قرار دارد که بیان کنندهی وضعیت بحرانی آن روستا میباشد.
مرتضی مهرعلی تبار فیروزجایی، حسن افراخته، اصغر عزیزی،
دوره 14، شماره 34 - ( 9-1393 )
چکیده
بررسی نقش سرمایه اجتماعی بر توسعه نواحی روستایی هدف اصلی این تحقیق بوده است. منطقه مورد مطالعه تحقیق دهستان چهاردانگه جزء استان البرز و از توابع شهرستان ساوجبلاغ بوده است. جامعه نمونه از طریق مدل کوکران و برابر 38 خانوار معین شده است. دادههای مورد نیاز تحقیق بر اساس مطالعه میدانی و برخی اسناد جمع آوری شده است. برای تعیین پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ (75/0) و برای تعیین روایی از نظرات کارشناسان استفاده گردیده است. داده های جمع آوری شده از طریق آزمون های آماری نظیر آزمون تی، رگرسیون و مدل شبکه عصبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان میدهد که رابطه معناداری بین سطح سرمایه اجتماعی و توسعه روستایی وجود دارد که در آن مولفههای مشارکت، آگاهی و اعتماد عوامل تعیین کننده هستند. نتایج مدل شبکه عصبی نشان دهنده این است که متغیرهای مشارکت، اعتماد و آگاهی بیشترین تاثیر را در روند توسعه دارند، در حالی که نقش انسجام اجتماعی و شبکه اجتماعی محدودتر میباشد
علیرضا موقری، محمود خسروی،
دوره 14، شماره 34 - ( 9-1393 )
چکیده
پرتو فرابنفش در محدوده طول موج کوتاه خورشید دارای انرژی زیادی است که می تواند باعث بیماریهای پوستی، چشمی، تخریب ژنتیکDNA ، اختلال در سیستم ایمنی بدن و پیری زودرس در انسان شود. در این پژوهش به منظور محاسبه میزان پرتو فرابنفش، 94 نقطه نماینده با بهترین پراکنش در گستره ایران انتخاب گردید. سپس میانگین شاخص پرتو فرابنفش، در دوره آماری 2011-2000 برای تمامی ماهها محاسبه شد. آنگاه به وسیله روش درونیابی IDW به تحلیل فضایی توزیع مکانی شاخص فرابنفش در مقیاس ماهانه و فصلی اقدام گردید و مشخص شد در دوره گرم سال، ارتفاعات بیشتر و عرضهای پایینتر به ویژه در استانهای سیستان و بلوچستان، کرمان، هرمزگان و فارس دارای میزان پرتو فرابنفش بیشتر بوده و از این رو خطر آسیب چشم و ابتلا به بیماریهای پوستی بالاتر میرود. در مقابل استانهای گیلان، مازندران، گلستان، اردبیل، آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی پرتو کمتری دریافت میکنند. برای تهیه نقشه میانگین سالانه شاخص فرابنفش به ارزیابی روشهای زمین آمار جهت تعیین بهترین روش میانیابی پرداخته شد. نتایج نشان داد که مدل کروی چهار وجهی با تکنیک کریجینگ معمولی، مناسبترین مدل جهت برازش میانگین سالانه فراسنج پرتو فرابنفش در گستره ایران میباشد. نقشه نهایی نشان داد که در مقیاس سالانه، 4 درصد از مساحت کشور از شاخص پرتو فرابنفش متوسط برخوردار است که استانهای حاشیه دریای خزر را در برمیگیرد. 54 درصد از سطح کشور که نیمه شمالی کشور را شامل میشود، شاخص زیاد پرتو فرابنفش دریافت میکند و 42 درصد از مساحت کشور که عموما استانهای جنوبی کشور را در برمیگیرد، از میزان شاخص خیلی زیاد برخوردار است.
علی یوسفی، مهدیه شهابی نژاد، امیرمظفر امینی،
دوره 15، شماره 37 - ( 6-1394 )
چکیده
زهرا بیگم حجازی زاده، پریسا سادات آشفته، ابراهیم فتاحی، زهرا غلامپور،
دوره 15، شماره 38 - ( 1-1394 )
چکیده
در این تحقیق بهمنظور بررسی اثر تغییر اقلیم بر رواناب حوضه رودخانه کر از دادههای دما و بارندگی ماهانه مربوط به مدل 3 HadCM طی دوره پایه ۲۰۰۱-۱۹۷۲ و دوره آتی ۲۰۴۰-۲۰۱۱ تحت سناریوی انتشار A2استفاده شد. خروجی مدل HadCM3 بر اساس روش کوچکمقیاس کردن زمانی عامل تغییر و روش کوچک مقیاس کردن مکانی تناسبی برای حوضه موردنظر کوچکمقیاس شدند. سپس، سری زمانی دما و بارندگی ماهانه در دوره آتی تولید شد. نتایج نشان داد که دما و بارندگی در دوره آتی نسبت به دوره مشاهداتی به ترتیب افزایش و کاهش مییابد. در ادامه با واسنجی مدل IHACRES، رابطه بارش- رواناب ماهانه حوضه شبیهسازی شد. سپس با معرفی سریهای زمانی ماهانه دما و بارندگی کوچکمقیاس شده حوضه به مدل بارش- رواناب، سری زمانی رواناب ماهانه برای دوره ۲۰۴۰ -۲۰۱۱ شبیهسازی گردید. مقایسه رواناب دوره آتی نسبت به دوره مشاهداتی نشان از تأثیر تغییر اقلیم بر رواناب این حوضه در سالهای آتی دارد، بهطوریکه رواناب سالانه حوضه در حدود ۴۳/۹ درصد کاهش مییابد. در ضمن، رواناب آتی در برخی ماهها (ژانویه، فوریه، می و ژوئن)، افزایش را نسبت به دوره مشاهداتی نشان میدهد.
پروین غفاریان، سمانه نگاه، نیما فرید مجتهدی، حسین عابد،
دوره 15، شماره 38 - ( 1-1394 )
چکیده
سواحل جنوبی دریای خزر، به ویژه در دههی اخیر، به دفعات توسط ریزگردها به مخاطره افتاده است. در این پژوهش تلاش شده است تا کانون اصلی و ساختار گردشهای جوی تولید ریزگردهایی که طی روزهای 19 و 20 سپتامبر2014 موجب غبارآلودگی سواحل جنوبی دریای خزر شد، مورد واکاوی قرار گیرد. مدل لاگرانژی پسگرد HYSPLIT برای تعیین منشأ و مسیر شارش ریزگردها و نیز مدل عددی شیمیایی جو (WRF-Chem) برای تعیین تمرکز و توزیع ریزگردها و شبیهسازی الگوی سامانه مورد نظر، مورد استفاده قرار گرفت. بر اساس نتایج این پژوهش، یک چشمهی فعال تولید ریزگرد برای نخستینبار در بخشهای شرقی دریای خزر، روی پهنههای بیابانی صحرای ترکمنستان و قره قوم شناسایی شد. منشأ اصلی خیزش ریزگردها در این سامانه، شکلگیری چرخند حرارتی در مقیاس محلی روی هستهی دمایی گرم در شرق خزر است. همگرایی سطحی ناشی از گردش چرخندی این مرکز کم فشار، با توجه به پوشش بیابانی منطقه، موجب انتقال ریزگردها به درون ستون جو شده است. شرایط پایداری نسبی جوی در ترازهای میانی و فوقانی موجب شده، ریزگردها نفوذ و گسترش قائم چندانی در عمق تروپوسفر نداشته و به زیر 700 هکتوپاسکال محدود شوند. مولفهی منفی مداری و نصفالنهاری میدان باد 10 متری و افزایش سرعت باد با توجه به افزایش گرادیان فشار روی بخشهای بیابانی شرق خزر، منجر به شکلگیری جریانهای شمال شرقی و گسیل تودهی ریزگردها به سمت پهنهی خزر جنوبی و کرانههای جنوبی آن شده است. پایش تصاویر باند مرئی سنجنده مودیس و همچنین پهنهبندی مکانی مقادیر ضخامت نوری جو (AOD)، نتایج حاصل از شبیهسازی عددی در نحوهی توزیع ریزگردها و انتقال آن به استانهای مازندران و گیلان را تایید میکنند.
حسین محمدی، فاطمه ربانی، داریوش مظاهری،
دوره 15، شماره 38 - ( 1-1394 )
چکیده
تغییر اقلیم اثرات مستقیم و غیر مستقیم بر تولید محصول و امنیت غذایی دارد. هدف این بررسی، شبیهسازی اثرتغییر اقلیم بر مراحل فنولوژی برنج درمدیریتهای مختلف آبیاری در منطقه خزری است. دادههای مورد استفاده شامل دادههای هواشناسی، خاک شناسی و مدیریت محصول میباشد. دادههای هواشناسی شامل دادههای روزانه دمای کمینه، دمای بیشینه، تابش و بارش ایستگاه رشت برای دوره آماری 2010- 1980و دادههای ماهانه دما و بارش مربوط به 6 مدل گردش عمومی جو برای دوره آماری 2000-1971 به عنوان دوره پایه جهت بررسی عملکرد مدلهای گردش عمومی جو است. دادههای خاک و دادههای مدیریت محصول از آزمایش مزرعهای سال 2006 و 2007 برداشت شدهاند. چشمانداز اقلیم آینده براساس مدل MPEH5 و تحت سناریوهای SRA1B،SRA2وSRB1 برای دورههای2032-2011مشخص گردید. نتایج چشم انداز اقلیم آینده نشان داد که میانگین دما افزایش و مجموع بارش کاهش خواهد یافت. اثر تغییر اقلیم بر مراحل فنولوژی برنج با مدل زراعی CERES-Rice در سه رژیم غرقاب دائم، آبیاری با فاصله 5 روز و 8 روز شبیهسازی شده است. نتایج نشان داد که زمان آغاز خوشهدهی، گلدهی و بلوغ فیزیولوژیک با افزایش دما کاهش خواهد یافت. همچنین بررسی مراحل فنولوژی برنج در سناریوهای مختلف نشان میدهد که با افزایش بیش از یک درجه دمای هوا، آغاز خوشه دهی، گلدهی و بلوغ فیزیولوژیک در شرایطی که نیاز آبی گیاه تأمین باشد (غرقاب دائم) با تأخیر همراه خواهد بود.
سعید بازگیر،
دوره 15، شماره 39 - ( 10-1394 )
چکیده
تخمین عملکرد محصول قبل از برداشت آن می تواند کمک موثری به منظور برنامه ریزی و سیاست گذاری مناسب در تهیه غذا، توزیع، قیمت گذاری و همچنین واردات و صادرات داشته باشد. چون تولید محصول نتیجه بر هم کنش فرایندهای مختلف گیاه و فاکتورهای آب و هوایی می باشند، کمی سازی این فاکتورها و مطالعه روابط آنها با عملکرد، در استخراج مدل های آب و هوا-محصول بسیار ضروری است. در این مطالعه با استفاده از مدلهای آماری و تحلیل روابط همبستگی بین عملکرد محصول در مراحل مختلف رشد ذرت دانه ای و متغیرهای اقلیم شناسی، امکان سنجی تخمین تولید محصول ذرت دانه ای قبل از برداشت در برخی از مناطق غربی و جنوب غربی کشور مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که اختلاف مقادیر برآورد شده با مقادیر واقعی در کرمانشاه از ۲۵۰- تا ۳۵۷۷- و از ۱۶ تا ۱۸۱۲ کیلوگرم در نوسان بوده است. این تغییرات در کوهدشت لرستان از ۱۶۰- تا ۳۰۰۰- از یک طرف و از ۲۴ تا ۲۵۶۶ کیلوگرم از طرف دیگر در نوسان بوده است. در دهلران ایلام می توان به تغییرات ۲۰۷- تا ۱۳۷۰- و ۲۸۶ تا ۳۵۵۰ کیلوگرم اشاره نمود. در رابطه با دزفول نیز اختلاف مورد نظر از ۱۸۸- تا ۱۳۲۲- و از ۲۶ تا ۲۱۳۰ کیلوگرم در هکتار در نوسان بوده است. در مجموع، نتایج نشان می دهد که دماهای بیشینه و کمینه، سرعت باد در ارتفاع ۲ متری، ساعات آفتابی و رطوبت نسبی بیشترین همبستگی را با عملکرد محصول در مراحل ظهور گل آذین نر تا تشکیل تارهای ابریشمی و همچنین تشکیل تارهای ابریشمی تا بلوغ فیزیولوژیکی (رسیدن کامل) داشته اند که در همین مراحل تخمین عملکرد محصول به مقادیر واقعی نزدیک تر بوده است(ضریب همبستگی از ۵۷۳/۰ تا ۸۵۸/۰ و خطای معیار از ۱۰۰۲ تا ۲۱۴۸ کیلوگرم در هکتار).
مصطفی کریمی، قاسم عزیزی، علی اکبر شمسی پور، لیلا رضایی مهدی آبادی،
دوره 16، شماره 41 - ( 4-1395 )
چکیده
نسیم دریا یکی از مهمترین گردشهای جوی مناطق ساحلی است. جریان مذکور با توجه به شرایط جغرافیای همانند توپوگرافی، ویژگیهای سطح زمین و مشخصههای آب و خشکی با شدتهای مختلف جریان دارد. ارتفاعات جنوبی دریای خزر به دلیل محصور کردن کرانه های خزری بین دریا و توده کوهستانی می تواند تاثیرات مهمی بر شرایط اقلیمی و گردش جو ناحیه، از جمله نسیم دریا داشته باشد. هدف مطالعه پیشرو، شبیهسازی نقش توپوگرافی در ویژگی های گردش نیسم دریا بویژه، ضخامت و عمق نفوذ آن در کرانههای جنوبی دریای خزر است. جهت این امر از مدل اقلیمی مقیاس منطقهایی RegCM4 جفت شده با یک مدل دریاچه و داده های بازکاوی شده NCEP/NCAR جهت تعیین شرایط اولیه مدل استفاده گردید. مدل در دو حالت مرجع (وجود کوه) و شرایط حذف توپوگرافی برای زمان حداکثر فعالیت نسیمدریا در سواحل جنوبی دریای خزر ( ماه جولای سال 2002) اجراشد. خروجی مدل نشان داد در زمان حذف توپوگرافی عمق نفوذ نسیمدریا بهطور چشمگیری تا موقعیت فعلی دامنههای جنوبی رشتهکوه البرز (عرض ᵒ35 شمالی) افزایش پیدا کرده اما در مقابل جریان نسیمخشکی در منطقه تقریبا از بین رفته است، بیشینه افزایش سرعت و تغییر جهت باد به ترتیب در سواحل جنوبشرقی و البرز مرکزی مشاهده گردید. علاوه بر آن با توجه به برطرف شدن مانع ارتفاعات، ضخامت نسیم دریا در مناطق مختلف به طور قابل توجهی افزایش پیدا کرده که بیشترین میزان تغییرات در در سواحل شرقی ( طول ᵒ53 شرقی) بوده است.
[1]. Regional climate modeling 4
علی رضازاده جودی، محمد تقی ستاری،
دوره 16، شماره 42 - ( 7-1395 )
چکیده
در کلیه مطالعات اقلیمی نیاز به دادههای صحیح و قابل اعتماد میباشد. روشهای متعددی برای بازسازی داده ها وجود دارند که بسته به نوع دادهها و خصوصیات آب و هوائی هر منطقه تعدادی از آنها مورد استفاده قرار میگیرد. در این تحقیق بخشی از دادههای بارش ماهانه ایستگاه سینوپتیک شهر سراب در استان آذربایجانشرقی به صورت تصادفی داده های فرضی در نظر گرفته شد. سپس برای بررسی میزان کارایی، روشهای متعدد بازسازی داده ها، هفت روش کلاسیک آماری و مدل درختی ام5 بعنوان یکی از روشهای کارآمد دادهکاوی و به کمک دادههای بارش ایستگاههای مجاور تخمین گردید. نتایج نشان داد از بین روشهای کلاسیک آماری بررسی شده به ترتیب روشهای انتساب چندگانه، نسبت نرمال و رگرسیون خطی چند متغیره دارای نتایج نسبتا دقیقتر با خطاهای کمتری میباشند. بررسی کلی نتایج نشان داد که مدل درختی ام5 با توسعه قوانین اگر-آنگاه با ارائه چهار رابطه خطی ساده با آمارههای (ضریب همبستگی برابر 974/0، ضریب نش-ساتکلیف برابر 948/0، ریشه میانگین مربعات خطا برابر 11/5 (میلیمتر) و میانگین خطای مطلق برابر با 189/4 (میلیمتر) دقیقترین نتیجه را در بین تمامی روشهای بررسی شده در این مطالعه ارائه میدهد. لذا با توجه به سادگی روند مدلسازی، کاربردی و قابل فهم بودن و داشتن دقت بالا استفاده از آن برای تخمین مقادیر گمشده بارش ماهانه پیشنهاد میگردد.
عقیل مددی، الناز پیروزی،
دوره 16، شماره 42 - ( 7-1395 )
چکیده
هدف از این پژوهش برآورد میزان فرسایش و رسوب درحوضه آبخیز لای چای، واقع در شمال غرب ایران میباشد. دراین تحقیق به منظور شبیه سازی و پیشبینی فرسایش و رسوب لای چای از مدل WEPPاستفاده شده است. اطلاعات مورد نیاز برای اجرای مدل WEPP به طور کلی در شش فایل رایانهای میباشد، که شامل خاک، اقلیم، مدیریت زراعی، شیب، آبراهه و مخزن است. در این تحقیق پس ازتعیین واحدهای کاری، به جمعآوری اطلاعات موردنیازبرای ساختن فایلهای خاک، مدیریت زراعی، اقلیم، شیب (در این تحقیق شیب زمین به وسیله نرم افزار Geowepp تهیه شد) و آبراهه گردید. در منطقه مورد مطالعه 3 نوع خاک، 2 نوع مدیریت، 5 نوع آبراهه وجوددارد. پس ازساختن کلیه فایلهای مورد نیاز،مدل WEPP از طریق نرم افزار Geowepp اجرا شد. در این نرم افزار، میزان فرسایش و رسوب به سه روش دامنه، حوضه آبخیز و مسیر جریان برآورد شد، که میزان رسوب به ترتیب 308/0، 215/0 و 491/0 تن در هکتار در سال میباشد. نتایج حاصل از مطالعه نشان میدهد که روش دامنه با 308/0 تن درهکتاردرسال به عددمشاهدهای 319/0 نزدیکتر بوده و جهت برآورد میزان فرسایش و رسوب در منطقه مورد مطالعه مناسب می باشد.
علیرضا عرب عامری، محمدحسین رامشت،
دوره 16، شماره 43 - ( 10-1395 )
چکیده
پسماندهای جامد شهری برآیند طبیعی فعالیت های انسانی می باشد و اگر برای این مشکل یک سیستم مدیریتی مناسب اتخاذ نگردد، ممکن است منجر به آلودگی محیطی و به خطر انداختن سلامت انسان ها گردد. در این پژوهش مناسب ترین مکان های انتخابی به منظور دفن پسماند در حوضه شاهرود-بسطام به عنوان منطقه مطالعاتی با استفاده از ادغام سیستم اطلاعات جغرافیایی و روش های تصمیم گیری چند معیاره مشخص گردید. بدین منظور ۱۲ پارامتر موثر شامل طبقات ارتفاعی، تراکم آبراهه، تراکم گسل، تراکم سکونتگاهی، فاصله از جاده، انحنای سطح، لیتولوژی، شیب، دما، نوع خاک، کاربری اراضی و فاصله از مناطق حفاظت شده در محیط نرم افزار ArcGIS 10.1 تهیه گردید و یکی از روش های تصمیم گیری چند معیاره شامل تکنیک اولویت بندی بوسیله شباهت به راه حل ایده آل (TOPSIS) برای انتخاب مکان مناسب دفن پسماند اجرا گردید. برای تعیین وزن پارامترها از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی کارشناسی استفاده گردید. معیارهای سنگ شناسی، کاربری اراضی و شیب به ترتیب با کسب (۲۴/۰، ۱۸/۰، ۱۴/۰) امتیاز بیشترین تاثیر را در مکان گزینی دفن پسماند داشته اند. نتایج پژوهش نشان داد که پهنه دو به دلیل تراکم پایین آبراهه و گسل، فاصله مناسب از مناطق حفاظت شده، شیب، توپوگرافی و لیتولوژی مناسب کمترین فاصله اقلیدسی را با ایده آل مثبت (0۲۶/0)، بیشترین فاصله اقلیدسی را با ایده آل منفی (۲۲۸/0) و کمترین فاصله نسبی را با راه حل ایده آل (۸۹۴/0) بدست آورده است، در نتیجه بیشترین وزن و بالاترین ارجحیت را برای دفن پسماند به خود اختصاص داده است. نتایج حاصل از این تحقیق در رویکرد مدیریت سیستمی مناطق شهری می تواند مفید باشد.
خدیجه جوان،
دوره 16، شماره 43 - ( 10-1395 )
چکیده
در این پژوهش احتمال تواتر و تداوم روزهای بارانی در حوضه دریاچه ارومیه با استفاده از مدل زنجیره مارکف مرتبه اول مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از دادههای بارش روزانه 7 ایستگاه سینوپتیک حوضه دریاچه ارومیه در بازه زمانی 2014- 1995 استفاده شد. پس از تعیین روزهای بارانی (بارش بیشتر از صفر میلیمتر) و خشک (صفر میلیمتر)، انطباق زنجیره مارکف مرتبه اول بر سری دادهها با استفاده از آزمون
در سطح معنیداری 01/0=a بررسی و مورد تایید واقع شد. پس از تشکیل ماتریس احتمال انتقال، احتمال تعادل، میانگین تداوم روزهای خشک و بارانی و سیکل هوایی محاسبه شد سپس با محاسبه فراوانی روزهای بارانی دو تا ده روزه، احتمال وقوع این دورهها و دوره بازگشت بارشهای 2 تا 5 روزه محاسبه گردید. نتایج نشان داد که در دوره مورد مطالعه به طور میانگین 25 درصد روزها همراه با بارندگی بوده و در حالتهای انتقال شرطی بارندگی، احتمال وقوع حالت Pdd بیشتر از سایر حالتها (Pww ، Pdw و Pwd) است. میانگین تداوم روزهای بارانی در حوضه در حدود دو روز برآورد گردید. در کل، در تمام ایستگاهها احتمال تعادل حالت خشک بیشتر از حالت بارانی بود. برآورد فراوانی و احتمال وقوع دورههای بارانی دو تا ده روزه و دوره بازگشت آنها نشان داد که با افزایش طول دورهها، از فراوانی روزهای بارانی کاسته شده و با افزایش طول دورههای بارانی، احتمال وقوع آنها کاهش و دوره بازگشت آن نیز افزایش یافته است.