138 نتیجه برای مدل
محمد صفائی، هانی رضائیان، پرویز ضیائیان فیروزآبادی، علی اصغر تراهی،
دوره 22، شماره 65 - ( 4-1401 )
چکیده
بررسی اثرات تغییر اقلیم بر توزیع مکانی بلوط، بهعنوان گونه اصلی جنگلهای زاگرس و ارزش اکولوژیکی و اقتصادی آن از اهمیت بسزایی برخوردار است. هدف از انجام این تحقیق استفاده از مدلهای توزیع گونهها برای شبیهسازی محدودههای اقلیمی مناسب برای زیست بلوط در حال حاضر و تغییرات بالقوه آن در سالهای 2050 و 2070 است. برای این کار از پنج الگوریتم مدلسازی رگرسیونی و یادگیری ماشین، چهار متغیر اقلیمی وابسته به دما و بارندگی و دو سناریوی انتشار گاز گلخانهای خوشبینانه و بدبینانه استفاده شد. نتایج ارزیابی صحت مدلها با معیار AUC نشاندهنده عملکرد خوب الگوریتمهای استفادهشده است و دراینبین الگوریتم Random Forest بالاترین صحت (AUC = 0.95) را در میان الگوریتمها دارا بود. نتایج نشان داد که در هر دو دوره زمانی و تحت هر دو سناریوی تغییر اقلیم، تغییراتی در توزیع مکانی بلوط رخ خواهد داد که شدیدترین آن کاهش 42.9 درصدی محدوده اقلیمی مناسب بلوط تا سال 2070 در سناریوی بدبینانه (RCP 8.5) است.
فریبا اسفندیاری درآباد، منصور خیری زاده، مسعود رحیمی،
دوره 22، شماره 66 - ( 7-1401 )
چکیده
سیلابها جزو فراوانترین و مخربترین بلایای طبیعی هستند که همه ساله موجب خسارات جانی و مالی سنگینی میشوند. خسارتهای سیلاب به دلیل دستکاری انسان در سیستمهای رودخانهای و ساخت و ساز در حریم رودخانهها دارای روند صعودی است. در این رابطه، یکی از مهمترین اقدامات غیرسازهای در جهت کاهش خسارات سیلاب تهیه نقشههای پهنهبندی خطر سیل و استفاده از آنها در برنامهریزیهای مکانی است. در پژوهش حاضر خطر سیلاب در حوضه آبریز نیرچای واقع در استان اردبیل مورد بررسی قرار گرفت. در این راستا، از مدل HEC-HMS برای شبیهسازی بارش- رواناب و شناسایی پهنههای سیلخیز و از منطق فازی به منظور رویهمگذاری لایههای موضوعی و تهیه نقشه خط سیلاب استفاده شد. نتایج شبیهسازی نشاندهنده کارایی بالای مدل HEC-HMS در شبیهسازی بارش- رواناب حوضه آبریز نیرچای و برآورد دبیهای پیک سیلاب میباشد. تبدیل بارش به رواناب در سطح حوضه نیرچای عمدتا در کنترل ژئومورفومتری و پوشش زمین میباشد. بیشترین ارتفاع رواناب و دبیهای پیک حوضه نیرچای در زیرحوضههای بالادست است. این امر به دلیل شیب زیاد، نفوذپذیری اندک خاک، فراوانی سطوح غیرقابل نفوذ و CN بالاست. ترکیب لایههای موضوعی با استفاده از منطق فازی نشان داد که در حدود 6/8 درصد از سطح حوضه در پهنههای با خطر بسیار بالای وقوع سیلاب واقع شدهاند. این پهنهها عمدتا منطبق بر دشت سیلابی رودخانه نیرچای میباشند. این اراضی به علت کمعرض بودن دره و شیب کم همیشه در معرض سیلاب هستند. اکثر سکونتگاههای منطقه مطالعاتی در پایین دست حوضه مستقر شدهاند. این امر باعث افزایش مخاطرات ناشی از سیلاب شده است.
آقای نعمت الله صفرزایی، علیرضا انتظاری، مختار کرمی، غلامعلی خمر،
دوره 22، شماره 66 - ( 7-1401 )
چکیده
امروزه تغییرات اقلیمی ناشی از افزایش غلظت گازهای گلخانه ای موجب افزایش رخداد های حدی و مخاطرات جوی شده است. هدف از این پژوهش، تحلیل و بررسی آینده اقلیم بر مخاطرات جوی منطقه سیستان است. در این مطالعه جهت شبیه سازی داده های کمینه و بیشینه دما از داده های مدل CanESM2 تحت سه سناریوی (RCP2.6 ,RCP4.5 ,RCP8.5 ) با ریزگردانی آماری SDSM و جهت شبیه سازی داده های بارش از مدل Hadcm3 تحت سناریوهای (A1B ,A2, B1) با ریز گردانی آماری LARS-WG استفاده شده است. بدین منظور، پس از انجام واسنجی، صحت سنجی و مدلسازی داده ها در ایستگاه منتخب، کارایی مدل از نظر میزان انطباق داده های پایه دما (2005-1984) و بارش (2015-1986) با مقادیر شبیه سازی (2039-2020) در سطح اطمینان معنی داری مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت انطباق داده های پایه با داده های شبیه سازی شده از سه معیار ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE)، ضریب تعیین (R2) و میانگین مربعات خطا (MSE) استفاده شده است. با توجه به داده های شبیه سازی شده چهار مخاطره مهم جوی یخبندان، امواج گرمایی، بارش های حدی و خشکسالی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که امواج گرمایی و خشکسالی در آینده تهدیدات جدی در منطقه هستند بطوریکه در سال 2021 و تحت سناریوی انتشارRCP 2.6 ، 32 موج گرما پیش بینی شده و محدوده مورد مطالعه بیشتر از 5 موج گرما را در سال تجربه خواهد کرد. همچنین بیشترین فراوانی خشکسالی در سال 2020 و تحت سناریوی انتشارA1B پیش بینی گردیده است. بارش های حدی در بعضی از سالها و تحت سناریویB1 می توانند تهدید قابل توجهی در منطقه باشند. شدت و فراوانی یخبندان سالانه تحت سناریوی انتشار RCP2.6 نسبت به سناریوهای دیگر بیشتر و نسبت به تهدیدات جوی بررسی شده کمتر است.
مهدی سالمی، سیدعلی جوزی، سعید ملماسی، سحر رضایان، رضا بسیطی،
دوره 22، شماره 67 - ( 10-1401 )
چکیده
مهم ترین بخشی که باید به آن توجه شود تعیین ظرفیت برد مناطق حفاظت شده می باشد، زیرا این مناطق توانایی پذیرش تعداد بالای گردشگر دارد، بنابراین در صورتی که این مناطق برنامه ریزی دقیق تری انجام نشود تعداد گردشگران از حد ظرفیت برد منطقه بیشتر می شود و منجر به ایجاد ناپایداری و تخریب این مناطق می شود به همین دلیل آگاهی از وضعیت ظرفیت برد منطقه کمک زیادی درکنترل آسیب خواهد نمود. هدف این پژوهش تعیین توان و پهنه بندی ظرفیت برد اجتماعی و فرهنگی در جهت توسعه کاربری گردشگری طبیعت در منطقه حفاظت شده کرخه می باشد، بدین منظور درگام نخست پتانسیل منطقه تعیین شد و جهت محاسبه ظرفیت برد اجتماعی و فرهنگی، پس از شناسایی فشارهای اجتماعی و فرهنگی با استفاده از مدل مفهومی PSR، درصد محدودیت فشارهای اجتماعی و فرهنگی مورد محاسبه قرارگرفتند و با اعمال درصد محدودیت فشارها و اهمیت نسبی با استفاده از مدلANP هریک از آنها پس از درجه بندی لایه ها با استفاده از تکنیک WLC و مدل Builder در نرم افزار Arc GIS10.5رویهم گذاری شدند و پهنه ظرفیت برد اجتماعی و فرهنگی جهت توسعه کاربری گردشگری طبیعت تعیین شد. نتایج حاصل بیانگر این مطلب است که 50 درصد از سطح منطقه دارای ظرفیت برد بالا ، 33 درصد از سطح منطقه دارای ظرفیت برد متوسط و17 درصد از سطح منطقه دارای ظرفیت برد کم است. یافته های پژوهش نشان می دهد که پهنه ظرفیت برد کم در بخش مرکزی منطقه برخورداراست، درپایان بر مبنای یافته ها پیشنهادهایی به منظور بالا بردن ظرفیت برد منطقه ارائه شده اند.
برومند صلاحی، وحید صفریان زنگیر،
دوره 23، شماره 68 - ( 1-1402 )
چکیده
گرمایش جهانی و افزایش دما اثرات زیادی در بخشهای مختلف از جمله کشاورزی خواهد داشت. افزایش دمای زمین باعث افزایش شدت تبخیر میشود و به تبع آن مقدار نیاز محصولات کشاورزی به آب بالا میرود. در پژوهش حاضر برای پایش اثر گرمایش جهانی بر نوسانات بارش و نیز در تولید و کشت محصول گندم در دشت مغان، از مدل LARS-WG و خروجی مدل اقلیمی HADCM3 تحت سناریوی A1B و نیز دادههای اقلیمی (دمای حداقل، دمای حداکثر، بارش و ساعت آفتابی روزانه) ایستگاه گرمی در یک بازه زمانی 14 ساله (2017-2004) استفاده شد. با مقایسه میانگینهای ماهانه پارامترهای مذکور این نتیجه حاصل شد که در سطح اطمینان یک درصد تفاوت معنیداری بین دادههای شبیهسازی از مدل و دادههای مشاهداتی در دوره پایه وجود نداشته و میانگینهای پارامترهای اقلیمی دادههای حاصل از مدل و دادههای واقعی شبیه به هم بوده و همبستگی بالای بین آنها وجود دارد. در خاتمه با مقایسه میانگینهای ماهانه مشاهداتی و مدلسازی عناصر اقلیمی بارش، دمای حداقل، حداکثر و ساعت آفتابی با استفاده از پارامترهای آماری RMSE، MAE، NA و R2 نشان داده شد که مدل (LARS-WG5) استفاده شده دقت کافی را برای شبیهسازی دادههای روزانه در پارامترهای مذکور در دشت مغان، استان اردبیل دارا میباشد. نتایج این پژوهش نشان داد که کاهش متوسط عملکرد گندم آبی و نیز کاهش تولید آن در منطقه موردمطالعه میتواند ناشی از کاهش بارش و نیز افزایش دمای منطقه باشد که خود ناشی از گرمایش جهانی است.
امید ماه پیکر، محمدرضا خلیل آبادی،
دوره 23، شماره 68 - ( 1-1402 )
چکیده
الگوی جریان کلی خلیج فارس یک گردش پادساعتگرد است که نیروهای جزر و مد، تنش باد و گرما-شوری آن را تحت تأثیر قرار میدهند. با وجود اینکه نیروی جزر و مدی بیشترین سهم را در مقادیر سرعت جریان ایفا میکند ولی در بلندمدت دو نیروی دیگر بیشتر اثرگذار هستند. جزر و مد و چگالی پارامترهایی هستند که در بحث دریانوردی و کشتیرانی بخصوص هنگام ورود کشتی ها به سواحل و مناطق کم عمق در جهت تعیین آبخور کشتی ها اهمیت فراوانی دارند. در این مطالعه با استفاده از مدل مایک که بر اساس حل سهبعدی معادلات ناویر استوکس، با فرض تراکم ناپذیری، تقریب بوزینسکی و فشار هیدرواستاتیک استوار است، جریانات خلیج فارس با در نظر گرفتن نیروهای جزر و مد، باد و گرما-شوری مدلسازی گردید. پس از پایداری مدل، اثرات نیروی جزر و مدی بر توزیع افقی و قائم چگالی طی مدت یک سال بررسی شد. نتایج نشان داد که وجود جزر و مد باعث میشود جهتگیری حرکت جریان منظمتر باشد و در غیاب آن اثر باد بر روی چگالی خصوصاً در فصل سرد منجر به تلاطم در سطح آب میشود. همچنین با حذف اثر جزر و مد سرعت جریان آب تا 75% کاهش مییابد و چگالی آب یک تا دو کیلوگرم بر مترمکعب افزایش دارد. نیمرخ قائم چگالی نشان داد که خلیج فارس محیطی چگالگرا است و در فصل سرد نسبت به فصل گرم چگالگرابودن آن قویتر است. میزان تأثیر نیروها نیز در نواحی مختلف خلیج فارس یکسان نیست؛ بهطوریکه اثرات جزر و مد بر تغییر چگالی در تنگه هرمز محسوستر و با حرکت به سمت داخل خلیج فارس از شدت اثر آن کاسته میشود.
نازلی پاکرو، میرسعید موسوی،
دوره 23، شماره 68 - ( 1-1402 )
چکیده
شهرها محل تجمع سرمایه های مادی و معنوی بشریت به شمار میرود که از اهمیت بالایی برخوردار است. این نوع از سکونتگاهها با جای دادن بیش از 50 درصد جمعیت جهان در خود، در سالهای اخیر اهمیتی بیش از پیش یافته و برای حفظ اصولی و مدیریت پایدار آن انواع برنامهریزیها مدنظر قرار گرفته است. یکی از این برنامهریزیها تابآورسازی شهرها بوده است. تابآورسازی در برابر تهدیدات و خطراتی احتمالی که درصورت بروز، آنرا تحت تأثیرات سوئی قرار میدهد. مفهوم تابآوری در ابعاد و سطوح مختلفی مورد طرح و بحث قرار گرفته است که در این پژوهش بر ابعاد کالبدی تابآوری در شهرها تأکید میشود. هدف پژوهش حاضر ارزیابی تابآوری منطقه 1 شهر تبریز در برابر زلزله میباشد که با استفاده از مدل Fuzzy AHP به تحلیل این امر پرداخته شده است. 8 معیار شامل؛ فاصله از مراکز امدادی، فاصله از مراکز آسیبزا، مصالح ابنیه، کیفیت ابنیه، عمربنا، فاصله از شبکه راهها، فاصله از فضاهای سبز و باز و فاصله از گسل پایه تحلیل قرار گرفته است. بعد از تهیه لایه مربوط به هر معیار، با استفاده از توابع فازی سازی، لایههای فازی استخراج شده است. با استفاده از عملگرهای SUM,AND,GUMMA لایههای نهایی تهیه شدند که با ارزیابی انجام گرفته از طریق ابزار Band Collection Statistics ، لایه گامای 9/0 به عنوان بهترین خروجی انتخاب گردید. نتایج نشاندهنده این است که در سناریوی گامای 9/0 در محدوده مورد مطالعه، حدود 26% از محدوده تابآوری خیلی کم و کمی دارند. در مقابل بیش از 22% تاب آوری متوسط و 51 درصد از محدوده، تابآوری زیاد و خیلی زیاد را دارا می باشد.
عاطفه مرادی، مریم دانشور، سید عبدالهادی دانشپور، هومن بهمن پور،
دوره 23، شماره 68 - ( 1-1402 )
چکیده
امروزه مکانسازی پایدار یکی از رویکردهای اصلی طراحان شهری و برنامهریزان منطقهای است. هدف از انجام این پژوهش، طراحی و برازش مدل تلفیقی مکانسازی مناطق پیراشهری با تاکید بر تعادل زیست محیطی است. این تحقیق به لحاظ هدف، کاربردی و از نوع پیمایشی – تحلیل میباشد. در ابتدا با توجه به مبانی نظری، پیشینه تحقیق و مصاحبه با خبرگان اقدام به طراحی مدل تلفیقی (مدل مفهومی اولیه) گردید. در ادامه از طریق مراجعه به آرای خبرگان (86 نفر) نسبت به برازش مدل اقدام گردید. مدل اولیه تحقیق با استفاده از روش معادلات ساختاری (SEM) و با کمک نرمافزار Smart PLS 2 مورد بررسی و آزمون قرار گرفت. نتایج نشان داد که بارهای عاملی تمام سؤالات پرسشنامه بیشتر از 4/0 بوده و بنابراین در حد قابل قبولی بودند. مقادیر t نیز برای تمام سؤالات بزرگتر از 96/1 بوده و از اینرو، در سطح اطمینان 95 درصد معنیدار هستند. از سوی دیگر، برقراری تعادل زیست محیطی در مکانسازی مناطق پیراشهری، تحت تاثیر 7 معیار و 22 زیرمعیار قرار دارد که از میان آنها کیفیت محیطی بیشترین تاثیر (ضریب مسیر = 5227/0) و ساختار معنایی (ضریب مسیر = 0353/0) کمترین تاثیر را داشتهاند. همچنین؛ مقدار میانگین شاخص اشتراکی 147/1 و مقدار ضریب تعیین (R2) برابر با 9184/0 به دست آمد. برازش کلی مدل (GOF) نیز 5235/0 محاسبه گردید. در بررسی نهایی، مشخص شد که تمامی مسیرها دارای ضرایب معنیداری هستند و در نتیجه مدل مفهومی پژوهش تایید گردید.
هوشمند عطایی، مهسا راوریان، سید علیرضا تشکری هاشمی،
دوره 23، شماره 69 - ( 4-1402 )
چکیده
تاکنون مدلهای متعددی برای برآورد پارامترهای مختلف اقلیمی ارائه شده است، اما با توجه به کمبود داده های معتبر و طولانی مدت در برخی از ایستگاه های هواشناسی، به کارگیری بعضی از مدل ها مشکل شده است. مدل شبیه سازی SIMETAW به منظور تخمین تبخیر و تعرق پتانسیل و همچنین برآورد مقدار خالص آب مورد نیاز آبیاری (ETaw) ارائه شده است. علاوه بر این، با استفاده از این مدل میتوان دادههای هواشناسی روزانه را از روی داده های هواشناسی ماهانه شبیه سازی کرد. شبیه سازی اطلاعات آب و هوای روزانه در جایی که تنها میانگین های ماهانه وجود دارد، یک ابزار بسیارخوب برای پرکردن دادههای گمشده است. در این پژوهش با استفاده از مدل شبیه سازی SIMETAW به پیش بینی پارامترهای مختلف اقلیمی از جمله تابش خورشیدی، دمای حداقل و حداکثر، سرعت باد، نقطه شبنم، بارش و تبخیر و تعرق پتانسیل در چهار (اقلیم متفاوت نیمه خشک (مشهد)، گرم و خشک (بندر عباس)، معتدل و مرطوب (رامسر) و مدیترانه ای (سنندج) در طی سالهای میلادی (1967-2017) میپردازیم. نتایج این مطالعات نشان داد که مدل SIMETAW توانایی بالایی در شبیه سازی متغیرهای اقلیمی دارد و بالاترین دقت مدل را در شبیه سازی بارش (998/0= R2) و دمای حداکثر (997/0= R2) مربوط به اقلیم نیمه خشک (مشهد)، نقطه شبنم (998/0= R2) مربوط به اقلیم معتدل و مرطوب (رامسر)، برای تابش (998/0= R2) و سرعت باد (9/0= R2) مربوط به اقلیم مدیترانهای (سنندج) و دمای حداقل (998/0= R2) برای اقلیم گرم و خشک (بندر عباس) می باشد.
الهه قاسمی کرکانی، ابراهیم فتاحی، تهمینه صالحی پاک، هوشنگ قائمی،
دوره 23، شماره 69 - ( 4-1402 )
چکیده
شدت بارش در طول مدت بارش تغییر میکند. تغییرات مقدار بارش در طول یک واقعه در نحوه شکلگیری سیلاب و شدت و تداوم آن تأثیر گذار میباشد. شناخت و تعیین تغییرات زمانی بارش در طول مدت رگبار براساس الگوی توزیع زمانی مشخص میشود. در روند تبدیل حداکثر بارش محتمل به حداکثر سیل محتمل که با استفاده از مدلهای بارش – رواناب انجام میگیرد، تعیین الگوی تیپ توزیع زمانی بارش در ایستگاهها و منطقه تحت مطالعه ضروری است. بدین منظور میتوان از دادههای با مقیاس زمانی کوتاه مدت ایستگاههای باران نگار استفاده کرد. بهره گیری از شبیه سازی مدلهای میان مقیاس عددی وضع هوا مانند مدل تحقیقات آب و هوا و پیش بینی WRF)) توانسته است تا حدود زیادی این نیاز را جبران کند. مدل WRF یکی از مدل های پاسخگو در زمینه پیش بینی بارش، دما و عناصر جوی است که در این مطالعه از آن بهره گرفته شده است. در این مقاله ابتدا مدل برای سه توفان شدید و فراگیر 14 و 15 آذر 1382 ، 3 تا 5 دی 1385 و 6 و 7 فروردین 1386 بر روی حوضه آبریز سد پارسیان و نواحی اطراف آن شبیه سازی شد و سپس خروجی آن با مقادیر بارش ثبت شده توسط دیتالاگرها مورد مقایسه قرار گرفت.
آرش قاسم پور، آزاده اربابی سبزواری، ناصر عبادتی، فاطمه ادیبی سعدی نژاد، دکتر مریم رستم پیشه،
دوره 23، شماره 69 - ( 4-1402 )
چکیده
این تحقیق با هدف تحلیل و تبیین فضایی پراکندهرویی بندر ماهشهر طی سالهای (1400-1360) انجام گرفته است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و از نظر هدفگذاری کاربردی است. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از مدلهای کراس تب، ضریب کاپا، قطاعی، هلدرن و مدل زنجیرهای Markov استفاده شده است. در این راستا، جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات بهدست آمده از نرمافزارهای Envi 5.3، Terrset، Arc/Gis و Google Map استفاده شده است. محدوده جغرافیایی این پژوهش شهر ماهشهر طبق سرشماری سال 1395 میباشد. ضریب کاپا نقشه تغییرات فضایی بندر ماهشهر برای 1360، 1380 و 1400 به ترتیب برابر با 88/0، 94/0 و 94/0 به دست آمده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد طی سالهای 1380 تا 1400 حدود 75 درصد از رشد شهر ماهشهر مربوط به افزایش جمعیت و 25 درصد آن مربوط به رشد افقی و فیزیکی است. الگوی گسترش پراکندهرویی بندر ماهشهر در جهتهای شمالی، شمالغربی، غربی و جنوبغربی به صورت خوشهای در حال گسترش میباشد. طبق نتایج پیشبینی برای افق زمانی 1420، رشد بندر ماهشهر از 1657 هکتار در سال 1400 به 2530 هکتار در سال 1420 خواهد رسید. در صورت عدم مدیریت بهینه پراکندهرویی بندر ماهشهر باغات و اراضی زارعی آن در آینده نه چندان دور دچار تغییرات زیادی خواهد بود و این امر با توجه به وضعیت اقلیمی شهر و گرمایش جهانی زمین آثار سوئی را بر ساکنین این شهر در پی خواهد داشت.
رحمان زندی، نجمه شفیعی، ابراهیم اکبری، علی حاجی زاده شیخوانلو،
دوره 23، شماره 71 - ( 10-1402 )
چکیده
پارامترهای طبیعی یکی از عوامل اصلی و تعیین کننده جهات توسعه فیزیکی شهرها و سکونتگاهها محسوب میشوند. در یک منطقه کوهستانی تاثیر این عوامل به عنوان موانع توسعه دوچندان شده و میتواند مخاطرات طبیعی را نیز به همراه داشته باشد. در این پژوهش سعی شده با شناسائی عوامل تاثیرگذار و ارزیابی آن، جهات بهینه توسعه فیزیکی شهر نورآباد به عنوان یک منطقه نسبتاکوهستانی، مشخص شود. برای دستیابی به این مهم از 7 شاخص موثر(ارتفاع، شیب، جهت شیب، لیتولوژی، فاصله از گسل فاصله از آبراهه،) استفاده شده و برای ارزیابی، مدل سازی و پیش بینی نواحی مناسب توسعه کالبدی شهر ازداده های تصاویر ماهواره ای لندست و از مدل های-FUZZY - AHP و ماکوف و پیش بینی مارکوف استفاده شده است. به طوری که هرکدام از لایهها با توجه به توابع عضویتی فازی در نرم افزار GIS Arc 10.3 فازی شده اند. مقایسه تحلیلی روی پهنههای مناسب وضع موجود شهر بر اساس نقاط بحرانی با پهنههای مناسب در نهایت نقشه نهایی با2 مدل مذکور به 5 کلاس طبقه بندی گردید نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که تا افق 1404 شهر به سمت شرق توسعه می یابد در حالی که این مسیر توسعه مسیر مناسبی نمی باشد به علت وجود گسل اصلی کازرون و آبراهه اصلی مهمترین عوامل مخاطره آمیز در محدوده شهر به حساب می آید بهترین مکان برای توسعه شهر مناطق غربی و جنوب غربی منطقه می باشد که این محدوده 13% از مساحت حوضه را در بر می گیرد.
الهام مبارک حسن، ابراهیم فتاحی، عباس رنجبر سعادت آبادی، نسیم حسین حمزه،
دوره 23، شماره 71 - ( 10-1402 )
چکیده
استان خراسان بزرگ واقع در شمال شرق ایران ساختار سطحی متنوعی با دشتها و قلههای متعدد دارد اما به دلیل مجاورت با بیابانهای افغانستان و ترکمنستان در همه اوقات سال بهویژه تابستان تحت تأثیر گردوخاک قرار میگیرد. هدف از این مطالعه، شبیهسازی گردوخاکهای تابستانی توسط مدل RegCM است. به این منظور در طی دوره 2000 تا 2017 سه رویداد گردوخاک شدید و فراگیر انتخاب شدند. وجود گردوخاک با تصویر ماهواره تائید و سپس ساختار همدیدی تحلیل شد. در انتها نیز نتیجه شبیهسازی مدل RegCM4.6 با دادههای مشاهداتی دید افقی و عمق نوری اپتیکی هواویز AOD ماهواره آکوا مقایسه شد. نتیجه بررسی همدیدی نشان میدهد که در فصل تابستان کمفشار حرارتی در جنوب و پرفشار در شمال افغانستان شکل میگیرد که منجر به توسعه بادهای شمال و شمال شرقی با سرعت 12 تا 21 متربر ثانیه در مرز شرقی ایران و غرب افغانستان شده و گردوخاک در این مناطق انتشار مییابد. بررسی برون داد مدل RegCM بادید افقی و AOD حاصل از ماهواره آکوا نشان میدهد که عمل کرد مدل در خراسان جنوبی بهتر از خراسان رضوی است. بیشترین ضریب همبستگیAOD مدل و دید افقی در ایستگاههای مرکزی خراسان شامل گناباد، فردوس، نهبندان و قائن به ترتیب با 82/0-، 77/0- و 44/0- در 1 جولای 2014 به دست آمد. مدل RegCM در گردوخاکهای شدید با کاهش دید افقی به کمتر از 1000 متر، تداوم و گسترش افقی زیاد نتیجه بهتری از شبیهسازی گردوخاک به دست میدهد. بهطورکلی مدل RegCM ازنظر مقدار AOD را کمتر از الگوریتم ماهواره آکوا برآورد مینماید.
احسان شهیری طبرستانی، حسین افضلی مهر،
دوره 23، شماره 71 - ( 10-1402 )
چکیده
یکی از مشکلات مدیریت و کنترل فرسایش و رسوب حوزههای آبریز، فقدان دادههای آماری جهت برآورد دقیق میزان رسوب و فرسایش است. به منظور اجرای برنامههای حفاظت خاک و تعیین روشهای مبارزه با فرسایش و کاهش رسوبزایی، ارزیابی و برآورد حجم کل میزان تولید رسوب سالانه امری ضروری است. هدف از پژوهش حاضر، برآورد شدت فرسایش و میزان تولید رسوب حوزه آبریز بابلرود واقع در استان مازندران با استفاده از مدلهای تجربی پتانسیل فرسایش و فورنیه و تعیین میزان دقت این مدلها میباشد. نتایج مطالعه نشان میدهد که حوزه آبریز بابلرود از نظر فرسایش و حمل رسوب در وضعیت متوسط قرار داشته و مقدار ضریب شدت فرسایش آ است. همچنین میزان رسوبدهی این حوزه طبق روش پتانسیل فرسایش، 71/563230 میباشد. بیشترین مقدار فرسایش در ناحیه شمالی حوزه آبریز قرار دارد که علت آن وجود کاربری غیر قابل کشت و سازندهای خاکی فرسایشپذیر از جمله خاکهای آبرفتی و مردابی میباشد. به منظور ارزیابی دقت نتایج بدست آمده از روشهای تجربی، از اطلاعات مشاهدهای دو ایستگاه رسوبسنجی استفاده شد و نتایج بیانگر اختلاف نسبی متوسط %24/23 در روش پتانسیل فرسایش است. همچنین نتایج بدست آمده از روش تجربی فورنیه حاکی از عدم کارایی این روش در برآورد حوزه آبریز بابلرود به دلیل عدم در نظر گرفتن پتانسیل فرسایشپذیری حوزه میباشد.
فهیمه شاکری، غلامعباس فلاح قالهری، هاشم اکبری، زهرا حجازی زاده،
دوره 24، شماره 72 - ( 1-1403 )
چکیده
در پژوهش حاضر حساسیت سنجی عناصر هواشناسی(نظیر میانگین دما، رطوبت نسبی و سرعت باد) به پارامترسازیهای فیزیکی مختلف در مدل پیش بینی عددی وضع هوا (WRF) جهت شبیه سازی اقلیم شهر و تعدیل جزیره گرمایی شهری منطقه مورد مطالعه، مورد ارزیابی قرار گرفت. جهت مطالعه مسائل زیست محیطی شهری از مدل تاج پوش شهری(UCM) به صورت جفتشده با مدل WRF استفاده شد. آزمایشهای متعددی به منظور دستیابی به پیکربندی بهینه برای انجام شبیه سازی در بازه زمانی 18-21 آگوست 2016 با شرایط جوی پایدار در فصل تابستان اجرا شد. انتخاب مناسبترین پیکربندی با کمترین خطا، به عنوان بستری مناسب برای شبیه سازیهای اقلیم شهری جهت مطالعه راهکارهای تعدیل جزیره گرمایی شهری (UHI) مطرح میشود. افزایش بازتاب سطوح جهت کاهش UHI در دامنه اعمال گردید. جهت ارزیابی عملکرد پیشبینی مدل و مقادیر مشاهداتی متناظر با آن از دو شاخص ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE) و میانگین خطای اریب (MBE) استفاده شد. نتایج نشان داد در استان تهران، بطورکلی تمامی پیکربندیها دمای هوا و سرعت باد را کمتر از مقدار واقعی و رطوبت نسبی را بیشتر از مقدار واقعی برآورد مینمایند. همچنین در استان البرز تمامی پیکربندیها دمای هوا و سرعت باد را بیشتر از مقدار واقعی و رطوبت نسبی را کمتر از مقدار واقعی برآورد مینمایند. با افزایش انعکاس سطوح شهری، میانگین دمای استانهای تهران و البرز به ترتیب به میزان 6/0 و 2/0 درجه سانتی گراد کاهش مییابد. سرعت باد مخصوصاً در نواحی شهری، مقداری افزایش مییابد. همچنین شاهد افزایش میانگین رطوبت نسبی (خصوصاً در نواحی شهری) در مناطق مورد مطالعه خواهیم بود.
جعفر درخشی، بهروز سبحانی، سعید جهانبخش اصل،
دوره 24، شماره 72 - ( 1-1403 )
چکیده
در این تحقیق پیشبینی مقادیر بارش و دما با کاربرد مدلهای گردش عمومی جو در دورههای 2005-1964 موردبررسی قرارگرفته است. دادههای اقلیمی شامل مقادیر روزانه مجموع بارش و دمای میانگین از سازمان هواشناسی کشور، تهیه گردیده است. با در نظر گرفتن سناریوهای تغییراقلیم RCP4.5, RCP2.6 و RCP8.5 برای دوره آینده 2100-2010 تحت مدل تغییراقلیم canESM2 تغییراقلیم حوضه اهرچای مورد ارزیابی قرار گرفت. به دلیل دقت پایین مدلهای گردش عمومی از مدل کوچکمقیاس سازی SDSM4.2 استفاده و تغییرات پارامترهای اقلیمی بارش و دمای میانگین برای دورههای زمانی آینده شبیهسازی گردید. در این پژوهش برای واسنجی مدل SDSM، از بین 26 پارامتر اقلیمی بزرگمقیاس (NCEP) بهطور متوسط 3 پارامتر بیشترین همبستگی را با میانگین دما و 5 پارامتر بیشترین همبستگی را با میانگین بارش در حوضه اهرچای دارند. نتایج حاصل از پیشبینی پارامترهای اقلیمی نشان داد شبیهسازی پارامترهای اقلیمی میانگین دما با دقت بالاتری نسبت به مقادیر میانگین بارش انجامگرفته است. علت این امر، نرمال نبودن و غیرشرطی بودن دادههای بارش میباشد. نتایج حاکی از آن است که میانگین دمای حوضه، در دوره 2099-2070 تحت سناریوی RCP8.5 نسبت به دوره مشاهداتی 2005-1964 با افزایش بیشتری نسبت به دوره های قبل روبروست و میزان بارش حوضه نیز طی دوره 2099-2070 و تحت سناریوی RCP 2.6 بیشترین افزایش را در کل دوره های مطالعاتی نشان میدهد.
آقای حمید فخیم زاده، دکتر هادی سروری، دکتر محمدهادی مهدی نیا، دکتر مهدی محمودزاده واشان،
دوره 24، شماره 72 - ( 1-1403 )
چکیده
شهر نیازمند ایجاد برند شهری و اتخاذ راهبردهای متناسب با گستره ذینفعان به ویژه گردشگران است لذا طرح های توسعه شهری در نوع جهت گیری های برند شهر موثر هستند. از این رو، این مقاله قصد دارد تا پس از شناسایی مولفه های تاثیرگذار مدل معادلات ساختاری پژوهش را در جهت رتبه بندی مولفه ها ایجاد و با ماتریس فورنل و لارکر همبستگی بین مولفه ها را بررسی نماید. مقاله حاضر از نوع کاربردی و جمع آوری داده ها با روش پژوهش ترکیبی همگرا، از طریق مطالعات کتابخانه ای، پرسش نامه محقق ساخته و مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام گرفت. قلمرو مطالعاتی، شهر بیرجند و نمونه آماری در بخش کیفی با روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک گلوله برفی، 19 نفر از خبرگان شهری و در بخش کمی با روش نمونه گیری تصادفی ساده، 381 گردشگر بودند. یافته های مصاحبه ها مشخص کرد در برندسازی شهر بیرجند باید به غلبه نقش نظامی- دانشگاهی شهر بر جنبه تاریخی شهر، اقتصاد خدماتی شهر، سرمایه های فرهنگی و هنرهای در حال فراموشی، مهاجرت و اجرای پروژه های پیشران و محرک توسعه توجه گردد. هم چنین مدل پژوهش نشان داد در راستای تحقق برنامه های برندسازی شهری، طرح های توسعه شهری بر مولفه های تصویرذهنی و منظر بیشترین اثر مثبت را دارند. همبستگی بین مولفه ها نیز نشان داد بیشترین ارتباط بین مولفه های تصویر ذهنی و منظر به میزان 0.66 می باشد.
دکتر بهروز سبحانی، دکتر مهدی عالی جهان،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده
امروزه ریزگردها و توفانهای گردوغبار به یکی از مسائل و مشکلات مهم کشور ایران و سایر مناطق جهان تبدیل شده است. این پژوهش درصدد استخراج الگوهای سینوپتیک توفانهای گردوغبار استان اردبیل و پایش و منشأیابی مکان برخواست آن به انجام رسیده است. بازه زمانی موردمطالعه 34 ساله (2013 – 1979) میباشد. از دادههای ایستگاههای سینوپتیک استان اردبیل و دادههای سطوح فوقانی جو سازمان ناسا جهت انجام پژوهش پیشرو استفاده به عمل آمد. جهت نیل به اهداف پژوهش از روشهای محیطی به گردشی، خوشهبندی سلسله مراتبی و مدل HYSPLIT بهره گرفته شد. با توجه به نتایج حاصل شده 3 الگوی ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال شناسایی گردید. الگوی شماره 1 و 2 تقریباً مشابه به یکدیگر بوده و بیانگر رخداد ناوه عمیق است که از اروپای مرکزی شکلگرفته و تا نیمههای دریای سرخ امتداد داشته است. در الگوهای یادشده منطقه مورد مطالعه در شرق ناوه مذکور قرار داشته است. الگوی سوم بیانگر رخداد بلوکینگ بریده کمفشار بر فراز دریای سیاه و مناطق همجوار و قرارگیری استان اردبیل در شرق ناوه متشکل از بلوکینگ میباشد. منشأ ریزگردها در الگوهای 1 و 2 نواحی شرقی کشور عراق و غرب کشور ایران و در الگوی شماره 3 در ارتفاع 500 هکتوپاسکال نواحی مرکزی کشور عراق و در ارتفاعات 850 و 1000 هکتوپاسکال نواحی مرکزی کشور سوریه میباشد.
واژگان کلیدی: توفان گردوغبار؛ استخراج الگو؛ تحلیل سینوپتیک؛ مدل HYSPLIT؛ استان اردبیل
اسماعیل نجفی، امیر صفاری، عزت الله قنواتی، امیر کرم،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده
ژئومورفولوژی با فرآیندها و اشکال سطح زمین در ارتباط است و هرگونه فعالیت انسان، از جمله احداث پلها منجر به تغییرات کمی و کیفی حرکت و جابجایی مواد و انرژی جنبشی شده و سیستم ژئومورفیک را تحت تأثیر قرار دهد، موردتوجه و دخالت ژئومورفولوژیستها است. همچنین بهعنوان علمی سیستمینگر، میتواند واقعیتهای محیطی را که بهصورت فرآیندها و فرمها در طبیعت عینیت یافتهاند، موردمطالعه و بررسی قرار دهد و نتیجه و برونداد آنها را بهصورت فضایی در قالب نقشه و مدل، معرفی و تشریح نماید. نوع پژوهش حاضر، کاربردی و روش پژوهش توصیفی– تحلیلی و مبتنی بر نتایج رساله دکتری با عنوان "مدلسازی ژئومورفولوژیکی احداث پلها در مسیلهای شهری (مطالعه موردی: کلانشهر تهران)" است. نتایج پژوهش، حاکی از قابلیت و کاربرد علم ژئومورفولوژی در مدلسازی و مکانیابی بهینه و احداث پلها، در جهت ایجاد امنیت و رفاه بیشتر شهروندان، کاهش هزینهها و جلوگیری از خسارات مالی و جانی ناشی از تخریب و مکانیابی نامناسب چنین سازههایی در مسیل–روددرههای شهری و سایر محیطهای طبیعی است. همچنین این پژوهش ضمن غنا بخشیدن به ادبیات حوزه موردبحث، نقش و کاربرد ژئومورفولوژی در مکانیابی و احداث بهینه پلها در مسیلهای شهری را بررسی، تبیین و مدلسازی مفهومی کرده است.
واژگان کلیدی: ژئومورفولوژی، مدل مفهومی، مسیل-روددرههای شهری، احداث پل.
1. نویسنده مسئول: دامغان، میدان دانشگاه، پردیس ابوریحان، دانشکده علوم زمین
حمید رضا محمدی، محسن پاکپرور،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده
در ارتباط با مسکن محرومین امکان دسترسی به مسکن مناسب برای هر خانوار ایرانی در حد نیاز خانوار بهگونهای که دغدغهی مسکن فراتر از سایر عرصههای زندگی خانوار نباشد و دسترسی پایدار و ایمن به مسکن خانوار نیز تضمین گردد، مبین چشمانداز آرمانی بخش مسکن در مطالعات اسنادی، در ارتباط با گروههای محروم است. هدف از این مطالعه دستیابی به مجموعهی راهبردها و شاکلهی عمومی برنامههای واقعنگر و اثربخش در زمینه حمایت از مسکن محرومین و اقشار کمدرآمد است که ضمن تعیین حدود و نوع مداخله دولت در ارتباط با مسکن و گروههای اقتصادی مختلف، موجب برخورداری سریعتر گروههای هدف از برنامههای حمایتی گردد. این پژوهش که بر اساس مدل ترکیبی تحلیل استراتژیک SWOT و مدل برنامهریزی استراتژیک QSPM است و به بررسی یافته های مطالعات و نتایج حاصل از بررسی مصاحبه با کارشناسان حوزه جغرافیا و برنامهریزی شهری پرداخته است. تحلیل های حاصل از SWOT نشان داد که 1- بی توجهی به عدم استفاده توامان فرایند مدیریت و بهرهبرداری مسکن اقشار کمدرآمد مبتنی بر مشارکت نهادهای اجتماعی محلی و تشکلهای غیردولتی 2- عدم شناخت لازم و یا بیتوجهی به تنوع نیازهای اقشار محروم و بیتوجهی به ویژگیهای خاص گروههای هدف 3- عدم تعادل میان بهرهمندی افراد مختلف در گروههای مختلف، در قبال برنامههای حمایتی منجر به ناکارآمدی سیاستهای محرومین و بر خورداری این گروه از مسکن حمایتی گردیده است. دو محور دستهبندی گروههای هدف و سیاستهای کلان اعم از «برنامههای توانمندسازی» و «جلب مشارکت با بهره بره برداری از توان محلی و ظرفیتهای درونی با توسعه و تنوعبخشی به توانمندسازی»، همراه با سیاست عام تعادلبخشی در راستای افزایش ظرفیت در بخشهای غیردولتی مبتنی بر مشارکت خانوار برخورداری سریعتر خانوارها از برنامههای حمایتی مسکن و مشارکت همه ذینفعان در برنامهریزی را فراهم میآورد.
واژگان کلیدی: برنامههای توسعه، مسکن محرومین، گروههای هدف، تحلیل SWOT، مدل .QSPM
. نویسنده مسئول: pakparvar_mohsen@yahoo.com