26 نتیجه برای رگرسیون
حسین زارعان،
دوره 15، شماره 37 - ( 6-1394 )
چکیده
درختان قادرند تأثیرات طولانی مدت متغیرهای اقلیمی را در خود ثبت نمایند. به کمک دانش اقلیم شناسی درختی می توان این متغیرها را به ویژه برای مناطقی که از داده های اقلیمی کوتاه مدتی برخوردارند، بازسازی نمود. به همین منظور در این مطالعه به کمک پهنای حلقه های سالیانه گونه بلوط ایرانی و با استفاده از یک تحلیل رگرسیونی، اقدام به بازسازی درجه حرارت نیمه گرم سال(اردیبهشت-شهریور) ایستگاه های منطقه دنا شده است. با این هدف، سه ارتفاع رویشی در جنگلهای منطقه دنا انتخاب و 52 نمونه رویشی از 26 پایه درخت استخراج و پهنای حلقه های رویشی آنها، توسط دستگاه اندازه گیری LINTAB5 با دقت 01/0 میلی متر، قرائت شدند. بعد از مرحله تطابق زمانی، برای حذف اثرات غیراقلیمی، میانگین دمای اردیبهشت-شهریورِ ایستگاه های منطقه و سری زمانی دوایر رویشی، استاندارد شدند. گاه شناسی باقیمانده(RES) محاسبه شده توسط نرم افزارARSTAN، با درجه حرارت، طی دوره مشترک1390-1361 واسنجی و همبستگی معنادار مثبت دما با پهنای دوایر رویشی تأیید شد. بر اساس روابط بین گاه شناسی به دست آمده و داده های درجه حرارت دوره آماری مشترک، کار بازسازی بیش از یک قرن میانگین دمای نیمه گرم سال انجام و نتایج نشان داد، میانگین دمای اردیبهشت- شهریورِ منطقه در سه دهه اخیر، نسبت به یک قرن قبل از خود، تا حدودی افزایش یافته است.
مریم حسینی، محمد کریمی، محمد سعدی مسگری، مهدی حیدری،
دوره 16، شماره 40 - ( 1-1395 )
چکیده
در دهه های اخیر افزایش جمعیت و رشد شهر و شهرنشینی موجب افزایش اهمیت زمین و لزوم مدیریت کاربری آن شده است. نتایج رشد شهر در مسائل اجتماعی و محیطی مثل از بین رفتن زمینهای کشاورزی، رشد ناموزون شهرها و افزایش ترافیک دیده میشود. با توجه به پیچیدگی و پویایی محیط شهری و لزوم هدفمند نمودن تغییرات کاربری اراضی، تلفیق GIS و PSS در قالب سیستمهای حامی برنامهریزی مکانی (SPSS) اجتناب ناپذیر میباشد. هدف از انجام این تحقیق، توسعه یک سیستم حامی برنامه ریزی مکانی برای مدلسازی تغییر کاربری اراضی شهری (ULCMS) میباشد، به صورتی که برنامهریزان بتوانند به نحو مناسبی دانش کارشناسی را در قالب معیارها و وزنهای مورد نظر وارد کرده و تاثیر آنها را در نتایج کار ملاحظه نمایند. سیستم توسعه داده شده شامل ابزارهای ارزیابی تناسب زمین، محاسبه مساحت مورد نیاز کاربریها و تغییر کاربری اراضی میباشد. در این راستا، از مدلهای دسترسی، مدلهای همسایگی، روشهای تصمیمگیری چند معیاره، عملگرهای فازی، رگرسیون خطی، مدل ماکزیمم پتانسیل و بهینه سازی سلسله مراتبی استفاده شده است. ارزیابی عملی سیستم برای سنجش تغییر کاربریهای مسکونی، تجاری، صنعتی، زراعی و خدماتی برای سال 1395 و 1390 در شهر شیراز انجام گرفت. نتیجه این امر نشان میدهد که ULCMS به فهم بهتر کاربران، نمایش پیچیدگی سیستم کاربری اراضی و توسعه و بهبود استراتژیهای مدیریت کاربری اراضی کمک میکند تا تعادل بهتری بین گسترش شهری و حفاظت محیطی ایجاد کند.
سعید بلیانی،
دوره 16، شماره 43 - ( 10-1395 )
چکیده
بارش از جمله عناصر اقلیمی است که در برنامه ریزی محیطی دارای اهمیت بسیار می باشد. در این راستا برای مدل سازی و پیش بینی مکانی بارش سالانه در استان خوزستان و ارتباط آن با عوامل مکانی از روش رگرسیون های فضایی استفاده شده است. لذا از آمار 13 ایستگاه سینوپتیک استان خوزستان از بدو تأسیس تا سال 2010 میلای جهت پیشگویی فضایی و ارتباط با عوامل جغرافیایی توپوگرافی (ارتفاع، شیب و جهت دامنه ها) و طول- عرض جغرافیایی به روش رگرسیون های فضایی مربعات معمولی(OLS) و موزون جغرافیاییGWR)) بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان دهنده یک ارتباط قوی بین بارش با عوامل جغرافیایی است. نتایج دو مدل رگرسیون عمومی و وزنی جغرافیایی برای پیش بینی بارش سالانه حاکی از برآورد مقادیر پیش بینی بهتر در مدل رگرسیون موزون جغرافیایی است. بطوری که میزان برآورد حاصل از روش رگرسیون موزونی جغرافیایی در استان خوزستان، نشان از مقادیر پایین باقیمانده ها ی خطا، مقادیر بالای ، عدم وجود خودهمبستگی فضایی و نرمال بودن مقادیر باقی مانده مدل را نمایش می دهد. میزاندر مدل رگرسیون مربعات معمولی 75% تغییرات بارش را با عوامل مکانی تببین می کند. در حالیکه در رگرسیون وزنی جغرافیایی این میزان در دامنه 82% تا 97% در روی پهنه بارش خوزستان در نوسان است و نشان دهنده برآورد بهتر این مدل می باشد. بر همین اساس مشخص شد که نقش ارتفاعات درشرق، شمالشرق و شمال استان، جهت دامنه ها در بخش های شرق ، شمالشرق و در محدوده کوه های زاگرس، و شیب نیز در همین محدوده های ذکر شده مهم ترین عوامل مکانی موثر بر مقادیر بارش به شمار می آیند.
قاسم عزیزی، محمدصالح گرامی، لیلا شریفی،
دوره 17، شماره 47 - ( 10-1396 )
چکیده
طوفانهای تندری به دلیل اثرات مهم خسارتباری که بر انسان و محیط طبیعی دارند، پدیده اقلیمی بسیار مهمی به شمار میروند. بررسیها نشان داده است که عامل ارتفاع و عرض جغرافیایی دو متغیر مهمی هستند که میتوانند بر میزان وقوع این پدیده اثرگذار باشند. بنابراین هدف اصلی از پژوهش حاضر، تحلیل فضایی رفتار پدیده رعدوبرق و میزان اثرپذیری آن از مؤلفههایی چون ارتفاع و عرض جغرافیایی در گستره ایران میباشد. بر این اساس ابتدا دادههای ماهانه وقوع طوفانهای تندری 118 ایستگاه همدید ایران، طی سالهای 1991 تا 2010 از سازمان هواشناسی کشور اخذ شد و بهوسیله سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) و روش درونیابی کریجینگ (Universal)، نقشههای سالانه و فصلی کل ایران تولید گردید. در ادامه برای درک بهتر اثرپذیری طوفانهای تندری از ارتفاع و عرض جغرافیایی، بهوسیله نرمافزار CerveExpert نمودارهای فصلی و سالانه به همراه میزان همبستگی هریک تولید و مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان میدهد که بیشترین طوفانهای تندری سالانه در شمال غرب ایران رخ میدهد و کمترین میزان آن بر نواحی مرکزی و شرقی کشور منطبق است. همچنین طبق تحلیلهای فصلی، بااینکه بیشترین میزان پراکندگی ایستگاهها در ارتفاع 800 تا 1300 متری قرار دارد، اما حداکثر وقوع این پدیده در فصول مختلف ایستگاهها از ارتفاع صفر تا 2200 متری تغییر دارد. نتیجه کلی نشان میدهد که عامل ارتفاع، همبستگی کمی با وقوع پدیده طوفان تندری داشته و بیشترین همبستگی مربوط به عامل عرض جغرافیایی است.
چنور محمدی، منوچهر فرج زاده، یوسف قویدل رحیمی، عباسعلی علی اکبربیدختی،
دوره 18، شماره 48 - ( 1-1397 )
چکیده
هدف این مطالعه تخمین دمای هوای میانگین ماهانه با استفاده ازداده های دمای سطح زمین، شاخص تفاضلی نرمال شده پوشش گیاهی، عرض جغرافیایی، ارتفاع، شیب و کاربری اراضی در دوره زمانی 2015-2001 است. علیرغم برخی تشابهات فضایی بین الگوهای فضایی دمای هوا و دمای سطح زمین، این دو متغیر تغییرپذیری کاملا متفاوتی دارند بطوریکه ضریب تغییرپذیری دمای هوا چهار برابر دمای سطح زمین به دست آمد. همچنین نتایج تحلیل حاکی از این است که در زمستان ارتفاع نقش کلیدی را در توزیع پراکندگی اختلافات دمای سطح زمین ودمای هوا دارد، در حالیکه در دیگر فصول نقش شیب و پوشش گیاهی مشخص تر است. پس از مشخص کردن الگوهای فضایی دمای سطح زمین و دمای هوا، اقدام به تخمین دمای هوا از طریق مدل های رگرسیون با وضوح فضایی 0.125 درجه گردید. پایین ترین مقدار خطا در ماه های نوامبر و دسامبر با ضریب تبیین 70 درصد و خطای استاندارد 1 درجه سانتیگراد به دست آمد. همچنین حداکثر خطا در فاصله ماه های می تا آگوست با ضریب تبیین 59 تا 63 درصد و خطای استاندارد 1.6 درجه سانتیگراد محاسبه گردید که در سطوح 0.05 معنی دار هستند. به علاوه نتایج حاصل از ارزیابی هر ماه نشان داد که تخمین دمای هوا در ماه های سرد (نوامبر، دسامبر، ژانویه، و فوریه و مارس) دارای دقت بیشتری است. با در نظر گرفتن کاربری های مختلف، بالاترین ضریب تبیین به مناطق آبی و شهری با ضریب تبیین 96 تا 99 درصد در ماه های گرم و پایین ترین ضریب تبیین به جنگل مخلوط و علفزار با ضریب تبیین 15 تا 36 درصد در ماه های سرد مربوط است.
فاطمه غیاث آبادی فراهانی، فرامرز خوش اخلاق، علی اکبر شمسی پور، قاسم عزیزی، ابراهیم فتاحی،
دوره 18، شماره 48 - ( 1-1397 )
چکیده
هدف از این مطالعه تحلیل تغییرات درون دهه ای داده و الگوی فضایی بارش های سالانه و فصلی نیمه غربی ایران است. به این منظور دادههای بارش روزانه بارش از پایگاه دادهای اسفزاری استخراج شده است. این پایگاه داده ای در دو بخش تهیه شده ، پایگاه داده ای اول با استفاده از 1434 ایستگاه و پایگاه دوم به کمک 578 ایستگاه با تفکیک مکانی 15× 15 کیلومتر بوده و در قالب سیستم تصویر لامبرت مخروطی تولید شده است. داده های روزانه بارش دوره 2015-1986 (طی سه دهه) مورد بررسی قرار گرفت. برای واکاوی تغییرات درون دهه ای بارش از تحلیل الگوی خودهمبستگی فضایی آماره عمومی G* و به منظور بررسی روند تغییرات از تحلیل رگرسیون، آزمون من کندال استفاده شده است. در انجام محاسبات از امکانات برنامه نویسی Matlab و برای عملیات ترسیمی از نرم افزارهای Surfer و GIS بهره گرفته شد. نتایج حاصل از این مطالعه بیانگر این است که الگوهای خوشهای مثبت بارش در مقیاس سالانه بیشتر در امتداد کوههای زاگرس و بخشهایی از غرب منطقه مورد مطالعه می باشد. در مقیاس فصلی الگوی خودهمبستگی فضایی بارش در فصل پاییز و زمستان تقریبا از الگوی سالانه پیروی کرده، در حالیکه در فصل بهار الگوی فضایی مثبت بارش بیشتر در بخشهای شمالی منطقه مورد مطالعه مشاهده شده است. نتایج حاصل از تغییرات درون دههای الگوهای خودهمبستگی فضایی مثبت بارش نیمه غربی ایران نشان میدهد به سمت دورههای اخیر به استثنای فصل زمستان که روند افزایشی نامحسوسی تجربه کرده، در مقیاس سالانه، فصل بهار و پاییز از گستره مکانی الگوی خودهمبستگی فضایی مثبت بارش کاسته شده است. درحالیکه الگوهای خودهمبستگی فضایی منفی بارش در مقیاس سالانه و فصلی روند کاهشی را تجربه کرده است. با این وجود به جز دورهی دوم، الگوی فضایی بارش در منطقه مورد مطالعه تغییرات مکانی قابل توجهی نداشته است. نتایج حاصل از تحلیل روند بیانگر این است که در مقیاس سالانه فصل زمستان اکثر مناطق نیمه غربی کشور از روند کاهشی برخوردار بوده است. در فصل بهار و پاییز با وجود اینکه در منطقه روند افزایشی بارش مشاهده شده ، اما در سطح 95 درصد اطمینان معنی دار نبوده است.
اباذر سلگی، حیدر زارعی، مهرنوش شهنی دارابی، صابر علیدادی ده کهنه،
دوره 18، شماره 50 - ( 1-1397 )
چکیده
برآورد و پیشبینی بارش و دستیابی به مقدار رواناب ناشی از آن، نقش اساسی و مؤثری را در مدیریت و بهرهبرداری صحیح از حوضه، مدیریت سدها و مخازن، به حداقل رساندن خسارات ناشی از سیلاب، خشکسالی و مدیریت منابع آب ایفا میکند و به همین دلیل مورد توجه هیدرولوژیستها میباشد. عملکرد خوب مدلهای هوشمند باعث افزایش استفاده از آنها برای پیشبینی پدیدههای مختلف هیدرولوژیکی شده است. لذا در پژوهش حاضر، از دو مدل هوشمند به نامهای برنامهریزی بیانژن و ماشین بردار رگرسیونی برای پیشبینی بارش ماهانه شهرستان نهاوند استفاده شد. در این مطالعه از دادههای بارش، دما و رطوبتنسبی ماهانه ایستگاه وراینه در یک دوره 32 ساله (1393-1362) استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که عملکرد هر دو مدل خوب و مشابه بوده (ضریب همبستگی حدود 92/0) ولی با توجه به بررسی معیارهای ارزیابی مختلف، مدل برنامهریزی بیانژن عملکرد کمی بهتر داشته است (جذر میانگین مربعات خطا به ترتیب 0478/0 و 0486/0). این در حالی است که مدل ماشین بردار رگرسیونی دارای مزیت سهولت در اجرای مدل میباشد. به طورکلی میتوان گفت که مدل برنامهریزی بیان ژن برای مدلسازی بارش ماهانه ایستگاه وراینه در شهرستان نهاوند مناسب بوده است. در پایان مقدار بارش ماهانه برای سال 1394 با مدل برنامهریزی بیان ژن پیشبینی شد که نشان از کاهش مقدار بارش در سال 1394 نسبت به سالهای قبل داشت.
حسین عساکره، رباب رزمی،
دوره 18، شماره 50 - ( 1-1397 )
چکیده
اقلیم به دلیل تاثیرپذیری توام از عناصر و عوامل اقلیمی، سیستمی چند بعدی است. درک رفتار اقلیم نیازمند توجه به همه ابعاد آن می باشد. یکی از راه های درک این پدیده چند بعدی، کاهش پیچیدگی های آن از طریق مدلسازی است. از این رو در تحقیق حاضر تلاش گردید با در نظر گرفتن عوامل مکانی طول و عرض جغرافیایی، ارتفاع، شیب، جهت دامنه و انحنای ناهمواریها، و بهره گیری از تکنیک های آمار فضایی، به شناخت و مدلسازی فضایی بارش پرداخته شود. در این راستا از داده های بارش ماهانه 30 ایستگاه همدید واقع در شمال غرب ایران، طی 30 سال دوره آماری (1985-2014) بهره گرفته شد. با استفاده از تکنیک میان یابی کریجینگ، شبکه ای بر منطقه برازش داده شده و تعداد 4224 یاخته بدست آمد. سپس با استفاده از مدل رگرسیون کلی و رگرسیون موزون جغرافیایی به مدلسازی بارش و شناخت عوامل مکانی موثر بر آن اقدام گردید. نتایج نشان داد که بارش تابستانه دارای رفتاری خوشه ای است و بر اساس معیارهای ارزیابی مدل، مدل قدرت برازش و برآورد بهتری نسبت به مدل دارد. بر اساس رگرسیون کلی، عوامل مکانی ارتفاع و شیب مهمترین نقش را در رفتار بارش تابستانه منطقه دارند. این در حالی است که بر اساس نتایج مدل ، عامل ارتفاع در نواحی کوهستانی و شرق دریاچه ارومیه، عرض جغرافیایی در عرض های شمالی و شیب در شرق منطقه در دامنه های شرقی ارتفاعات، بیشترین نقش را در تغییرات مکانی بارش تابستانه شمال غرب ایران دارند.
علی محمدپورزیدی، بهلول علیجانی، محمد سلیقه، محمدصالح گرامی،
دوره 19، شماره 52 - ( 1-1398 )
چکیده
هدف از این پژوهش آشکارسازی وجود و یا عدم وجود روند در بارش نسبت به ارتفاع و شناسایی رفتار محلی بارش استان مازندارن است. بدین منظور از دادههای بارش 32 ایستگاه (سازمان هواشناسی و وزارت نیرو)، طی دوره آماری 1988-2010 استفاده گردید. برای بدست آوردن روند بارش از روش تحلیل رگرسیونی استفاده شد و برای شناسایی رفتار محلی بارش، روش آمارفضایی مورد استفاده قرار گرفت.روند بارش استان براساس با 11 مدل مورد برازش قرار گرفت و دو مدل رگرسیون توان تعدیل شده و رگرسیون درجه سوم بهترین مدل شناخته شد.که به ترتیب دارای کمترین خطای استاندارد 264.23 و264.48و دارای ضریب همبستگی 0.62- 0.63می باشد.نتایج بدست آمده از رفتار بارش ، بر وجود روند در محدوده مورد مطالعه تاکید دارد.نتایج تحلیل فضایی بارش استان نشان دهنده این است که بارش در استان مازندران دارای الگوی خوشهای با ارزش بالا میباشد. براساس روش موران محلی و لکههای داغ ، سواحل غربی تا ارتفاع 700 متری دارای نمره z مثبت و خوشه های با ارزش بالا، در سطح اطمینان 99 درصد است. این محدوده 15 درصد از کل استان را شامل می شود. محدوده ارتفاعات جنوبی نیز نمره z منفی و خوشه های با ارزش پایین با سطح اطمینان 99 درصد را نشان می دهد. این محدوده نیز در حدود 20 درصد از کل استان را شامل می شود. حدود 65 درصد از مساحت استان نیز عدم وجود روند معنی داری را نشان می دهد. نتایج رگرسیون موزون جغرافیایی به خوبی نشان دهند این موضوع است که بارش استان و ارتفاع دارای رابطه معناداری می باشد.که خود این موضوع رفتار بارش استان از غرب به شرق درخصوص رفتار بارش و راتفاع را بازگو می کند.
|
|
یعقوب دین پژوه، معصومه فروغی،
دوره 20، شماره 58 - ( 7-1399 )
چکیده
تبخیر- تعرق گیاه مرجع یکی از مهمترین مولفه های هیدرولوژیکی بوده و تخمین مناسب آن در پژوهشهای بیلان آب، مدیریت منابع آب و بهبود مصرف آب در بخش کشاورزی کاربرد دارد. در این مطالعه به بررسی اثرات مستقیم و غیرمستقیم پارامترهای هواشناسی بر روی ET0 در استان آذربایجان غربی با استفاده از تجزیهی علیت پرداخته شد. بدین منظور از آمار هواشناسی ایستگاه سینوپتیک استان آذربایجان غربی با بیش از 20 سال آمار، استفاده شد. جهت برآورد ET0، از فرمول FAO-PM56 استفاده گردید. در ادامه مقدار ET0 با استفاده از مدل رگرسیون چندگانه خطی نیز تخمین زده شد. سپس به منظور ارزیابی عملکرد مدل رگرسیونی، از آمارههای جذر میانگین مربعات خطا (RMSE)، میانگین قدرمطلق خطا (MEA)، ضریب سات- ناش کلایف (NSH) و ضریب تعیین (R2) استفاده گردید. آنگاه ضریب همبستگی بین ET0 و هر یک از پارامترهای هواشناسی به دست آمد و سپس تاثیر اثرات مستقیم (P) و غیر مستقیم هر یک از پارامترهای هواشناسی بر روی ET0 با استفاده از روش تجزیه علیت محاسبه شد. جذر میانگین مربعات خطا مابین 0/05و 0/15و میانگین قدر مطلق خطا مابین 0/04و 0/12، ضریب سات- ناش کلایف مابین 0/91و 0/99و ضریب تعیین مابین 0/91و 0/99، بدست آمد. همچنین مشخص شد که سرعت باد در تمامی ایستگاه های مورد مطالعه، همبستگی معنیداری (در سطح 0/01درصد) با ET0 دارد. از نتایج تجزیه علیت مشخص شد که بیشترین مقدار P (اثر مستقیم پارامترهای هواشناسی بر ET0) در همه ایستگاه ها متعلق به سرعت باد می باشد که مقدار آن برای ایستگاههای ارومیه؛ 0/85، پیرانشهر؛ 0/99،تکاب؛ 0/97، خوی؛ 0/90، سردشت؛ 06/1؛ ماکو؛ 0/64و مهاباد؛ 0/78می باشد.
علی شماعی، مهسا دلفان نسب، محمد پوراکرمی،
دوره 20، شماره 59 - ( 10-1399 )
چکیده
طی دو دهه اخیر، اقتصاد ایران شاهد پرنوسانترین تغییرات در قیمت مسکن بوده است و رکود و رونق شدید بخش مسکن، آثار زیان باری بر این بخش و دیگر بخشهای اقتصادی بهجای گذاشته است. هدف اصلی این مطالعه بررسی عوامل مؤثر بر قیمت مسکن در محله پارک لاله تهران میباشد. در این پژوهش از اطلاعات کلیه املاک معاملهشده در شش ماه نخست سال 1395 در محدوده موردمطالعهاستفادهشده است.اطلاعات مربوط به ویژگیهای فیزیکی واحدهای مسکونی معاملهشده، از سامانه اطلاعات بازار املاک ایران گردآوریشدهو برای به دست آوردن اطلاعات مربوط به ویژگیهای دسترسی واحدهای مسکونی معاملهشده از نرمافزارARC GISاستفادهشده است.همچنین برای بررسی عوامل مؤثر بر قیمت مسکن از روش تحلیل رگرسیون چند متغیره استفادهشده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که عوامل فیزیکی مسکن تأثیر بیشتری نسبت به عوامل دسترسی در قیمت مسکن در این محله دارند. بهطوریکه در میان ویژگیهایانتخابشده، متغیرهای مساحت واحد مسکونی، پارکینگ و نوع اسکلت بیشترین تأثیر مثبت را بر قیمت مسکن در محدوده موردمطالعه داشتند. از طرف دیگر بعضی از ویژگیها مانند فاصله واحد مسکونی تا نزدیکترین خیابان اصلی، فاصله واحد مسکونی تا نزدیکترین کاربری آموزشی، فاصله واحد مسکونی تا نزدیکترین کاربری بهداشتی درمانی و قدمت واحد مسکونی تأثیر منفی بر قیمت مسکن در محله پارک لاله داشتند.
فرحناز خادم فسقندیس، رسول درسخوان، مریم سینگری، مهسا فرامرزی اصل، صمد صباغ دهخوارقانی،
دوره 21، شماره 60 - ( 1-1400 )
چکیده
میزان موفقیت فضاهای شهری با میزان استفاده ازآن وحضورانسان وارتباطی که میتواند باآن برقرارکند متناسب است درواقع شهرسازی بایدبه افتراق وجدایی درپی افزایش اجتماعی و همبستگی انسان باشد. آنچه امروزه دراغلب فضاهای شهری باآن روبه رو هستیم کاهش روابط انسان بامحیط ونیزانسان با انسان است.در این تحقیق با توجه به نوع تعاملاتی که درفضاهای شهری حاکم است فضای پیاده راه ولیعصر و نیز پیاده راه تربیت واقع در تبریز به عنوان نمونه مورد مطالعاتی مد نظر قرار گرفته و این پژوهش به دنبال ارزیابی میزان تعاملات اجتماعی در این دو پیاده راه و تلاش بر ارائه راهکاری بهینه دراین راستااست.طبقه بندی مولفه هابه دوصورت مولفه های کالبدی موثر ومولفه های غیر کالبدی موثر صورت گرفته که درمولفه های کالبدی زیرمولفه هایی نظیر: مولفه های تاریخی، ساختارهای کالبدی مناسب و...مورد بررسی قرار گرفته و در رابطه با مولفه های کالبدی به دو دسته زیر مولفه های عینی نظیر ارزش ها و نگرش های موجود و... تقسیم بندی شده و در رابطه با زیر مولفه های ذهنی تصورات ذهنی، علایق بهره گیران و...مدنظر قرار گرفته است.در این پژوهش با کمک آزمون تی تک مولفه ها و زیر مولفه های یاد شده مورد آزمون قرار گرفت و فرضیه پژوهش یعنی تاثیر عناصر و مولفه های کالبدی و غیر کالبدی بر شکل گیری فضاهای تعاملاتی در راستای ارتباط انسان با محیط مورد تایید قرار گرفت.
علیرضا رحیمی، نادر ناظمی، جمال الدین هنرور،
دوره 21، شماره 60 - ( 1-1400 )
چکیده
انرژی نقش اساسی در تأمین رفاه خانوارهای شهری و روستایی دارد و اصلاح الگوهای مصرف انرژی علاوه بر متعادل کننده های قیمت، مستلزم شناخت و اعمال متغیرهای فرهنگی و اجتماعی موثر بر الگوی مصرف و صرفه جویی است. با توجه به اهمیت صرفه جویی در مصرف برق و ارتباط آن با رفتار مصرف کنندگان، در پژوهش حاضر به بررسی تفاوت جوامع شهری و روستایی از نظر عوامل موثر بر صرفه جویی در مصرف انرژی برق پرداخته شد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن توصیفی- تحلیلی است. ابزار گردآوری دادهها و اطلاعات پرسشنامه و مصاحبه با خانوارهای شهری و روستایی شهرستان پلدختر می باشد. جامعه آماری شامل خانوارهای شهری و روستایی در شهرستان پلدختر میباشد (30012N=). با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی ساده، 379 خانوار (244 خانوار شهری و 135 خانوار روستایی) انتخاب گردید. در بخش تحلیل دادهها از آزمونهای تحلیل واریانس و رگرسیون لجستیک استفاده شد. نتایج نشان داد که تفاوت قابلتوجهی بین عوامل و شاخصهای موثر بر صرفه جویی در مصرف برق در مناطق روستایی و شهری وجود دارد. صرفه جویی در مصرف برق در مناطق شهری در درجه اول تحت تأثیر عامل فردی و عامل مدیریت رفتار و خرید می باشد، درحالیکه عامل موقعیتی مهمترین عامل صرفهجویی در مصرف برق خانوارهای مناطق روستایی است.
ترانه میرقیداری، بهزاد رایگانی، جواد بداق جمالی،
دوره 22، شماره 65 - ( 4-1401 )
چکیده
تحقیق حاضر، با هدف ارائه شاخص دورسنجی کیفیت آب به کمک فناوری سنجش از دور صورت گرفته است. در این پژوهش ابتدا با توجه به شرایط منطقه، مطالعه منابع علمی و دسترسی به دادههای ماهوارهای پارامترهای فلزاتسنگین، یونهای محلول، دمای آب، کلروفیلa و pH انتخاب شد. سپس توسط بررسی منابع و مقایسه بین عملکرد سنجندههای مختلف، محصول کد 02 و 09 سنجنده مودیس و تصاویر سطح دوم یککیلومتر کلروفیل aو دمای آب سنجنده مودیس تهیه و آمادهسازی شد. همچنین اطلاعات میدانی آبهای بندرعسلویه همزمان با تصویربرداری ماهواره آکوا و ترا، در ماه اوت سال 2014 تهیه گردید. سپس رابطه میان مقادیر اندازهگیری شده و مقادیر بازتابش تصاویر ماهوارهای، بهصورت مدلهای خطی بررسی شد و ضریب تعیین بین 59/0 تا 94/0 از مدلها به دست آمد. درادامه تصاویر سنجنده مودیس بین سالهای 2015 تا 2017 تهیه و مدلهای بهدست آمده بر روی آنها اعمال گردید. سپس لایه ها برای بیان میزان مطلوبیت هر ناحیه با استفاده از منطق فازی استانداردسازی شد. همچنین سریهای زمانی دادههای دمای آب از سال 2003 تا 2017 تهیه و برای هرماه مقادیر میانگین پیکسلی محاسبه شد و برهمان اساس تغییرات این پارامتر استانداردسازی شد. در نهایت شاخصی کارآمد جهت بررسی کیفیت آبهای ساحلی به کمک سریهای زمانی دادههای دورسنجی ارائه گردید و آبهای بندرعسلویه پهنهبندی شد. نتایج نشان داد کیفیت آب از سالهای 2015 تا 2017 از وضعیت ضعیف به وضعیت بسیارضعیف تغییر پیدا کرده است. براساس نتایج این پژوهش با توسعه شاخص پیشنهادی در مطالعات آتی بررسی مداوم پایش زیستمحیطی امکانپذیر خواهد بود.
داریوش ابوالفتحی، عقیل مددی، صیاد اصغری،
دوره 22، شماره 66 - ( 7-1401 )
چکیده
رسوبات رودخانه ای به دو صورت منتقل میشوند: یا این مواد درون جریان آب غوطه ور هستند و همراه با آب در حرکت می باشند که به آنها مواد رسوبی معلق گفته میشود و میزان مواد رسوبی معلق را که در واحد زمان از یک مقطع رودخانه عبور کند، بار معلق مینامند. منطقه مورد مطالعه در این پژوهش حوضه آبریز رودخانه ونایی است. این منطقه در شهرستان بروجرد، در استان لرستان در غرب ایران واقع شده است، پژوهش حاضرازنوع کاربردی است. بدین صورت که، ابتدا مشخصات زیرحوضه های این رودخانه استخراج شده است این مشخصات شامل مشخصات فیزیکی زیرحوضه ها از جمله مساحت، محیط و طول آبراهه ها و مشخصات مربوط به دبی رودخانه و میزان رسوب آن است. در ادامه با روش های رگرسیون خطی چند متغیره، شبکه عصبی پیش خور چندلایه (MLP) به تخمین بار رسوب پرداخته شد. پس از محاسبه شاخص های RMSE و MAE با توجه به این امر که هرچقدر میزان این شاخص ها کمتر باشد مقدار پیش بینی شده به مقادیر واقعی نزدیکتر است بنابراین باتوجه به شواهد حاصله مدل شبکه عصبی مصنوعی MLP دقت بهتری را نسبت به مدل دیگر در تخمین میزان رسوب منطقه نشان میدهد. از سوی دیگر با توجه به مقدار شاخص R2 که برای دومدل محاسبه شده است دقت تخمین مدل به مقدار90.47 برای مدل MLP محاسبه شده است، مقدار R2 برای این مدل برابر 0.89 است. پس از مدل شبکه عصبی مصنوعی MLP. مدل رگرسیون خطی چند متغیره با مقدار R2 برابر با 0.353 قرار دارد. و این نشان دهنده ی دقت سه برابری مدل MLPنسبت به مدل رگرسیون می باشد مدل رگرسیون خطی نیز به علت این امر که تنها روابط خطی بین متغیر ها را در نظر میگیرد بیشترین میزان خطا را دارد.
امیر صفاری، دکتر عزت اله قنواتی، حمید علیپور دزفولی اصل،
دوره 23، شماره 68 - ( 1-1402 )
چکیده
مطالعه تغییرات مورفولوژی رودخانه ها و شناسایی علل این تغییرات، به طور گستردهای در تعیین روند تکاملی رودخانه ها و برنامه ریزی در حفظ سیستم رودخانهای، مفید و کاربردی است. رودخانه کارون، بازه بین بندقیر تا خرمشهر، با برخورداری از جریان دائمی و بزرگ در کشور، نقش مهمی در چرخه آبی کشور دارد. با توجه به تغییرات مورفولوژیکی این رودخانه که منجر به اختلال در روند عملکرد طبیعی رودخانه شده است، نیازمند به بررسی تغییرات مورفولوژی و یافتن علل آن میباشد. در این تحقیق با هدف بررسی این تغییرات با تصاویر ماهوارهای، تصایر لندست برای سالهای 1990، 2005 و 2018 تهیه و پس از پردازشهای مورد نیاز، تغییرات مورفولوژی استخراج گردید. نتایج نشان میدهد که از 36 مقطع مورد بررسی، در 29 مقطع عرض رودخانه کم شده است به طوری که در اطراف اهواز 450 متر عرض رودخانه باریک شده است. جهت بررسی علل تغییرات، از پارامترهای موثر در تغییرات مانند بارش، دبی، ضریب روانآب، طولآبراهه، ضریب نفوذپذیری، لندفرم، لیتولوژی، تغییراتکاربری، اراضی بایر، درصد شیب، تراکم زهکشی و تراکم پوششگیاهی، زمینشناسی و پهنههای سیلگیر استفاده گردید. پارامتر پهنههای سیلگیر با استفاده از مدل ANP_Fuzzy و پارامترهای اراضیبایر وتغییراتکاربری با استفاده از مدل SVM استخراج گردید. از بین عوامل موثر در این تغییرات که با استفاده از مدلهای رگرسیون لجستیک و تحلیل عاملی مرود بررسی قرار گرفت، تغییراتکاربری، تراکم پوشش گیاهی و رسوب بوده است. این تغییرات منجر به از بین رفتن زیستگاه های طبیعی حاشیه رودخانه، توان خود پالایی آب، سیلابهای ناگهانی، تهدید و خسارت به سازه های انسانی، کشاورزی و ... گردیده
مریم آقائی، سیامک دخانی، ابراهیم امیدوار،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده
جمع آوری آب باران گزینه ای مناسب جهت ذخیره رواناب سطحی جهت کاربردهای بعدی طی دوره های با محدودیت دسترسی به آب است. مهم ترین مرحله در به کارگیری سامانههای جمع آوری آب باران، مکان یابی عرصه های مناسب است. لذا با شناسایی محل های مناسب برای این منظور، در زمان و هزینه صرفه جویی می شود. در این پژوهش، برای مکان یابی روش جمع آوری آب باران درجا در حوزه آبخیز تجره از مدل رگرسیون چندمتغیره و همچنین سامانه اطلاعات جغرافیایی استفاده شد. بدین منظور لایه های تاج پوشش، لاشبرگ، سنگ و سنگریزه، خاکل خت، شماره منحنی، بارش، شیب و عمق خاک بهعنوان متغیر مستقل و عامل نفوذ نیز بهعنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شد. سپس با توجه به نقشه های تهیه شده، مقادیر آنها به صورت متوسط برای هر یک از زیرحوضه های 27 گانه محاسبه شد. همچنین برای بررسی ارتباط بین این متغیرها و وزن دهی به هر یک، عوامل موثر از رگرسیون چندمتغیره به روش گامبهگام استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل رگرسیون چند متغیره خطی با ضریب تبیین 0/993 به خوبی توانسته است مقادیر عامل نفوذ را برآورد نماید. از لحاظ درجه اهمیت نیز متغیرهای شماره منحنی با ضریب 2/433-، عمق خاک با ضریب 0/348 و درصد سنگ و سنگریزه با ضریب 0/057 به ترتیب دارای بیشترین اهمیت بوده و سایر عوامل دارای اهمیت معنی داری نبودند. مقایسه نقشه حاصل از مکان یابی رگرسیون چند متغیره در این تحقیق با برخی معیارهای توصیه شده سوابق پژوهشی مختلف نشان داد که کلاس های پیش بینی شده با تناسب خوب در بخشهای مرکزی حوضه و بسیار خوب مناطق بالادست حوضه که در قسمت شرقی و جنوب شرقی حوضه دارای هم پوشانی با مناطق توصیه شده با این معیارها است.
آقای شکراله کیانی، آقای احمد مزیدی، آقای سیدزین العابدین حسینی،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده
فرونشست یک پدیده زیستمحیطی و ناشی از نشست تدریجی و یا پایین رفتن ناگهانی سطح زمین است. پدیده فرونشست در مناطق مسکونی، صنعتی و کشاورزی میتواند خسارات فاجعه باری را ایجاد کند. در اکثر مناطق ایران همبستگی بالایی بین فرونشست زمین و کاهش تراز سطح آب زیرزمینی و درنتیجه تراکم لایههای خاک وجود دارد. در این پژوهش با استفاده از دو سری زمانی تصاویر رادار با روزنه مصنوعی از سنجنده سنتینل متعلق به سالهای 2014 و 2019، میزان فرونشست در دشت دامنه (شهرستان فریدن) محاسبه گردید سپس تغییرات سطح آب چاههای پیزومتری منطقه با استفاده از اطلاعات موجود از 9 حلقه چاه دربازه زمانی1394 تا 1398 مورد بررسی قرار گرفت، نتایج بررسی همبستگی میزان فرونشست زمین با تغییرات سطح آب زیرزمینی در سطح %95 معنی دار بوده است. در ادامه پژوهش با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک روند فرونشست در محدوده مورد مطالعه پیشبینی و نقشه احتمال فرونشست تهیه و به عنوان متغیر وابسته برای مدل رگرسیون لجستیک ایجاد شد. متغیرهای مستقل استفادهشده شامل ارتفاع، شیب، جهت شیب، زمینشناسی، فاصله از جاده، فاصله از رودخانه، کاربری اراضی، فاصله از روستا، سطح آبهای زیرزمینی، چاههای پیزومتری بوده است. خروجی مدل نقشه پهنهبندی خطر فرونشست بوده که در پنج کلاس ایجاد گردید، ارزیابی دقت و اعتبارسنجی مدل رگرسیون لجستیک با استفاده از منحنی مشخصه عملکرد سیستم انجام گرفت و دقت(89/0) به دست آمد که دقت خوب مدل رگرسیون لجستیک در تولید نقشه احتمال فرونشست در محدوده مورد مطالعه میباشد، در خروجی مدل مشخص گردید که مساحت 1980 هکتار معادل 9/7 % دارای فرونشست با درجه بسیار شدید بوده که وضعیت منطقه را در شرایط خطرناک قرار داده است و نیاز به کنترل و مدیریت برای کاهش این اثر تخریبی است.
علی هاشمی، حجت الله یزدان پناه، مهدی مومنی شهرکی،
دوره 24، شماره 75 - ( 10-1403 )
چکیده
متغیرهای اقلیمی مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر تغییرات پوشش گیاهی محسوب می شوند. امروزه از تصاویر ماهواره ای به طور گسترده ای برای بررسی اثر نوسانات متغیرهای اقلیمی بر تغییرات پوشش گیاهی استفاده می گردد. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه متغیر اقلیمی بارش، دما و رطوبت بر تغییرات شاخص¬های پوشش گیاهی باغات پرتقال حسن آباد داراب با استفاده از داده های ماهواره ای میباشد. بدین منظور دادههای مشاهداتی، شامل دادههای فنولوژی درخت پرتقال و دادههای هواشناسی در بازه زمانی دهساله (1385 تا 1395) مربوط به ایستگاه هواشناسی کشاورزی حسنآباد داراب جمعآوریشده است. تصاویر سنجنده مودیس برای سال 1385 تا 1395 با توجه به دادههای زمینی و نقشههای 1:25000 سازمان نقشهبرداری زمین مرجع شدند. این تصاویر برای محاسبه شاخصهای پوشش گیاهی سنجشازدوری شامل شاخص تفاضلی نرمال شده پوشش گیاهی (NDVI)، شاخص وضعیت پوشش گیاهی (EVI) استفاده گردید. نتایج نشان داد که متغیرهای حداکثر رطوبت، حداقل دما و بارش دارای تأثیر مثبت معنیدار بر متغیر NDVI هستند. بهعلاوه متغیرهای حداکثر دما، حداقل رطوبت دارای تأثیر منفی معنیدار بر متغیر وابسته NDVI و EVI هستند. بهمنظور تعیین اهمیت هریک از متغیرهای مستقل در پیشبینی متغیرهای وابسته از روش شبکه عصبی مصنوعی استفاده شد. یافتهها نشان داد که عناصر اقلیمی بارش، حداقل دما، حداکثر دما، حداقل رطوبت و حداکثر با مقادیر به ترتیب (39/0، 3/0، 13/0، 1/0 و 06/0 ) بیشترین تأثیر را بر EVI دارند. بهعلاوه تاثیر این متغیرها بر شاخص NDVI به ترتیب ضرایب آنها (2/0، 28/0، 22/0، 11/0 و 17/0) میباشد.درنهایت بهمنظور افزایش قدرت توضیح دهندگی مدل از روش رگرسیون ARMAX استفاده شد. نتایج نشان داد استفاده از این روش منجر به افزایش قدرت توضیح دهندگی مدل، کاهش خطای پیشبینی میگردد.
سید کمیل صالحی، حبیبه نبی زاده، امینه انجم شعاع،
دوره 25، شماره 77 - ( 4-1404 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل موثر بر افزایش جذابیت مقاصد گردشگری در شهر تهران میباشد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن توصیفی- تحلیلی است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه و مصاحبه میباشد. جامعه آماری پژوهش، شامل کارشناسان و متخصصان حوزه گردشگری میباشد که با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونهگیری تصادفی ساده، 210 کارشناس حوزه گردشگری به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای تحلیل دادهها از آزمونهای توصیفی و آزمون رگرسیون لجستیک استفاده شد. نتایج پژوهش گویای آن است که از بین 210 فعال در حوزه گردشگری شهر تهران، 91 نفر، معادل 43/3 درصد باور داشتند که جذابیت مقاصد گردشگری شهر تهران در سطح بالا، 29 درصد باور داشتند که سطح جذابیت در سطح مناسب و تنها 27 درصد معتقد بودند که سطح جذابیت مقاصد گردشگری شهر تهران در سطح پایینی قرار دارد. نتایج در زمینه عوامل موثر بر افزایش جذابیت مقاصد با توجه به توسعه گردشگری نیز نشان داد که از بین 4 عامل در نظر گرفته شده، به ترتیب عوامل 1) فرصتهای تجاری نوآورانه با ضریب تاثیر (0/613)، 2) دارایی های طبیعی/ فرهنگی و تاریخی شهر با ضریب تاثیر (0/577)، 3) توسعه زیرساختهای گردشگری با ضریب تاثیر (0/497) و 4) عامل توسعه شهری با ضریب تاثیر (0/473) بیشترین اثرات را بر افزایش جذابیت مقاصد با توجه به توسعه گردشگری در شهر تهران داشتهاند.