جستجو در مقالات منتشر شده


145 نتیجه برای نوع مطالعه: كاربردي

رقیه دلارام، صمد فتوحی، محسن حمیدیان پور، مرتضی سالاری،
دوره 24، شماره 72 - ( 1-1403 )
چکیده

چکیده
پدیده فرونشست را می­توان یکی از شایع­ترین خطراتی دانست که در سراسر دنیا رخ می­دهد و هر ساله خسارات جبران­ناپذیری را تحمیل می­کند. عوامل زیادی مثل پایین رفتن سطح آب زیرزمینی در آبخوان­ها، کاهش آبدهی قنات­ها، خشک شدن دریاچه­ها، خشکسالی­های مکرر و... باعث به­وجود آمدن این پدیده می­شود. برای بررسی فرونشست دشت مشهد از تکنیک تداخل سنجی راداری (D-Insar) و از تصاویر  ماهواره­ای Envisat سنجنده ASAR در باند   C در بازه زمانی 2003 تا 2010 و همچنین از تصاویر ماهواره Sentinel 1 سنجنده ASAR در باند C در بازه زمانی یک ساله 2019 استفاده شد. نتایج نشان می­دهد که بیشترین میزان فرونشست مربوط به بازه زمانی 2008 تا 2010 حدود 44 سانتی­متر و در بازه زمانی 2007 تا 2009 به میزان37 سانتیمتر در محدوده اراضی قاسم­آباد و کلاته برفی است. نتایج درونیابی با استفاده از آمارهای چاه­های پیزومتر نیز افت آبهای زیرزمینی در این محدوده را تأیید می­کند. فرونشست در این دشت در حالت فوق بحرانی قرار دارد. نتایج حاصل از آنالیز تصاویر در سال 2019 نیز فرونشست 36 سانتی­متری را نشان می­دهد. . به منطور تایید نتایج از شاخص Z  استفاده شد. بر اساس این شاخص مشخص گردید که هر گاه خشکسالی رخ داده است افت آبهای زیرزمینی بیشتر شده است و این امر تاییدی بر نتایج تکنیک تداخل سنجی است.

لیلا شریفی، سعید بازگیر، حسین محمدی، علیرضا دربان آستانه، مصطفی کریمی،
دوره 24، شماره 72 - ( 1-1403 )
چکیده

آگاهی و درک روند وضعیت اقلیم توسط کشاورزان و نگرش مربوط به ضرورت این آگاهی، یکی از ظرفیت های اساسی در جوامع کشاورزی می باشد. نگرش کشاورزان در استفاده از اطلاعات اقلیمی، بر نحوه برخورد آن­ها با خطرات و عدم قطعیت­های ناشی از اقلیم مؤثر بوده و بر تصمیم آن­ها برای اتخاذ راهبردهای مناسب به منظور کاهش خسارت ناشی از تغییرات اقلیم بر کشاورزی و بهبود آمادگی آن­ها تأثیر جدی دارد. از این رو، هدف از این تحقیق توسعه چارچوب و الگوی جامعی از ارزیابی کیفی مطالعات مربوط به عوامل مؤثر بر نگرش کشاورزان در استفاده از اطلاعات اقلیمی با رویکرد مرور نظام­مند است. بدین جهت، کلیدواژه­های اقلیم، تغییر اقلیم، تغییرات اقلیمی، اطلاعات هواشناسی، گرمایش جهانی، خشکسالی، سیل، سرمازدگی، یخبندان، خطرات اقلیمی، بارش، دما توأم با کلمات کشاورز، نگرش کشاورز، برداشت کشاورز، دانش کشاورز، دانش بومی؛ بصورت فارسی و انگلیسی در 15 پایگاه اطلاعاتی طی سال­های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱9 جستجو گردید، پس از سه مرحله غربالگری 788 مقاله­ی مرتبط و مطابق با معیارهای مورد تأیید، 25 مقاله علمی و پژوهشی انتخاب و مورد کاوش قرار گرفت. پس از ارزیابی کیفی این مقالات، الگویی با 4 عامل زیست محیطی، فردی و اجتماعی، اقتصادی و فن آوری و همچنین 19 بعد برای ارزیابی عوامل مؤثر بر نگرش کشاورزان در استفاده از اطلاعات اقلیمی پیشنهاد شده است. در نهایت جهت بکارگیری نتیجه این مطالعه، یک مدل مفهومی یکپارچه و ترکیبی ارائه شده است که می تواند نقطه قوت چارچوب­های موجود در سیاست گذاری های ملی در بخش کشاورزی باشد.
 
آقای حمید فخیم زاده، دکتر هادی سروری، دکتر محمدهادی مهدی نیا، دکتر مهدی محمودزاده واشان،
دوره 24، شماره 72 - ( 1-1403 )
چکیده

شهر نیازمند ایجاد برند شهری و اتخاذ راهبردهای متناسب با گستره ذینفعان به ویژه گردشگران است لذا طرح های توسعه شهری در نوع جهت گیری های برند شهر موثر هستند. از این رو، این مقاله قصد دارد تا پس از شناسایی مولفه های تاثیرگذار مدل معادلات ساختاری پژوهش را در جهت رتبه بندی مولفه ها ایجاد و با ماتریس فورنل و لارکر همبستگی بین مولفه ها را بررسی نماید. مقاله حاضر از نوع کاربردی و جمع آوری داده ها با روش پژوهش ترکیبی همگرا، از طریق مطالعات کتابخانه ای، پرسش نامه محقق ساخته و مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام گرفت. قلمرو مطالعاتی، شهر بیرجند و نمونه آماری در بخش کیفی با روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک گلوله برفی، 19 نفر از خبرگان شهری و در بخش کمی با روش نمونه گیری تصادفی ساده، 381 گردشگر بودند. یافته های مصاحبه ها مشخص کرد در برندسازی شهر بیرجند باید به غلبه نقش نظامی- دانشگاهی شهر بر جنبه تاریخی شهر، اقتصاد خدماتی شهر، سرمایه های فرهنگی و هنرهای در حال فراموشی، مهاجرت و اجرای پروژه های پیشران و محرک توسعه توجه گردد. هم چنین مدل پژوهش نشان داد در راستای تحقق برنامه های برندسازی شهری، طرح های توسعه شهری بر مولفه های تصویرذهنی و منظر بیشترین اثر مثبت را دارند. همبستگی بین مولفه ها نیز نشان داد بیشترین ارتباط بین مولفه های تصویر ذهنی و منظر به میزان 0.66 می باشد.

سارا صادقی زاده قوی فکر، دکتر اصغر طهماسبی، دکتر فرهاد عزیزپور،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده


امروزه با توجه به سطوح مختلف فعالیت­های اقتصادی و اجتماعی افراد که منجر به شکل­گیری نیازها و انتظارات جدید از فضای پیرامونی آن‌ها شده است، تقاضای روزافزون برای زمین و دخل و تصرف و تخریب آن به‌عنوان یکی از چالش‌های پیچیده مدیریت پایدار اراضی محسوب می‌شود. پژوهش پیش رو با بهره‌گیری از ابزار تحلیل شبکه‌های اجتماعی به شناسایی و تعیین کنشگران کلیدی مؤثر، در مدیریت تغییر کاربری اراضی در روستاهای بخش مرکزی شهرستان شهریار می‌پردازد. برای گردآوری داده از ابزارهایی چون مصاحبه و پرسش‌نامه استفاده شده است. برای تحلیل داده و الگوی روابط بین کنشگران، با استفاده از روش­های کیفی، از نرم‌افزارهای Atlas TI و Ucinet استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می‌دهد که عوامل برخی سازمان‌های دولتی از جمله شهرداری، فرمانداری و بخش‌داری با اعمالی نظیر سودجویی، عدم نظارت، چشم‌پوشی از تخلفات در قبال دریافت کمک‌های مالی، مؤثرترین کنشگر در زمینه تغییر کاربری اراضی هستند. همچنین اداره جهاد کشاورزی و شورای اسلامی روستاها مورد اعتمادترین کنشگران در مدیریت جامع کاربری اراضی از نظر سایر ذی‌نفعان بوده‌اند. همچنین مهم‌ترین اشکال تغییر کاربری اراضی در روستاهای محدوده مطالعاتی، تغییر کاربری اراضی زراعی و باغی، به کاربری­هایی همانند مسکونی و ویلایی، صنعتی، تجهیزات شهری و خدماتی می‌باشد. این وضعیت متأثر از عواملی نظیر کمبود آب، عدم‌حمایت دولت از کشاورزی، کمبود امکانات، گرانی نهاده‌های کشاورزی، افزایش قیمت اراضی، مهاجرت‌پذیری در قالب خانه‌های دوم، سودجویی برخی افراد در نهادهای ذی‌ربط رخ داده است.
واژگان کلیدی: تغییر کاربری زمین، کنشگران کلیدی، مدیریت، مناطق روستایی، شهرستان شهریار.
 
[1] . نویسنده مسئول: دانشکده علوم جغرافیایی دانشگاه خوارزمی تهران

حمید رضا محمدی، محسن پاکپرور،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده


در ارتباط با مسکن محرومین امکان دسترسی به مسکن مناسب برای هر خانوار ایرانی در حد نیاز خانوار به‌گونه‌ای که دغدغه‌ی مسکن فراتر از سایر عرصه‌های زندگی خانوار نباشد و دسترسی پایدار و ایمن به مسکن خانوار نیز تضمین گردد، مبین چشم‌انداز آرمانی بخش مسکن در مطالعات اسنادی، در ارتباط با گروه‌های محروم است. هدف از این مطالعه دستیابی به مجموعه‌ی راهبردها و شاکله‌ی عمومی برنامه‌های واقع‌نگر و اثربخش در زمینه حمایت از مسکن محرومین و اقشار کم‌درآمد است که ضمن تعیین حدود و نوع مداخله دولت در ارتباط با مسکن و گروه‌های اقتصادی مختلف، موجب برخورداری سریع‌تر گروه‌های هدف از برنامه‌های حمایتی گردد. این پژوهش که بر اساس مدل ترکیبی تحلیل استراتژیک SWOT و مدل برنامه‌ریزی استراتژیک QSPM است و به بررسی یافته های مطالعات و نتایج حاصل از بررسی مصاحبه با کارشناسان حوزه جغرافیا و برنامه‌ریزی شهری پرداخته است. تحلیل های حاصل از SWOT نشان داد که 1- بی توجهی به عدم استفاده توامان فرایند مدیریت و بهره‌برداری مسکن اقشار کم‌درآمد مبتنی بر مشارکت نهادهای اجتماعی محلی و تشکل‌های غیردولتی 2- عدم شناخت لازم و یا بی‌توجهی به تنوع نیازهای اقشار محروم و بی‌توجهی به ویژگی‌های خاص گروه‌های هدف 3- عدم تعادل میان بهره‌مندی افراد مختلف در گروه‌های مختلف، در قبال برنامه‌های حمایتی منجر به ناکارآمدی سیاست‌های محرومین و بر خورداری این گروه از مسکن حمایتی گردیده است. دو محور دسته‌بندی گروههای هدف و سیاست‌های کلان اعم از «برنامه‌های توانمندسازی» و «جلب مشارکت با بهره بره برداری از توان محلی و ظرفیت‌های درونی با توسعه و تنوع‌بخشی به توانمندسازی»، همراه با سیاست عام تعادل‌بخشی در راستای افزایش ظرفیت در بخش‌های غیردولتی مبتنی بر مشارکت خانوار برخورداری سریع‌تر خانوارها از برنامه‌های حمایتی مسکن و مشارکت همه ذینفعان در برنامه‌ریزی را فراهم می‌آورد.
واژگان کلیدی: برنامههای توسعه، مسکن محرومین، گروههای هدف، تحلیل SWOT، مدل  .QSPM
 
[1] . نویسنده مسئول:  pakparvar_mohsen@yahoo.com

اسماعیل نجفی، امیر صفاری، عزت الله قنواتی، امیر کرم،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده


ژئومورفولوژی با فرآیندها و اشکال سطح‌ زمین در ارتباط است و هرگونه فعالیت انسان، از جمله احداث پل‌ها‌ منجر به تغییرات کمی و کیفی حرکت و جابجایی مواد و انرژی جنبشی شده و سیستم ژئومورفیک را تحت ‌تأثیر قرار ‎دهد، موردتوجه و دخالت ژئومورفولوژیست‌ها است. همچنین به‌عنوان علمی سیستمی‌نگر، می‌تواند واقعیت‌های محیطی را که به‌صورت فرآیندها و فرم‌ها در طبیعت عینیت یافته­اند، موردمطالعه و بررسی قرار دهد و نتیجه و برونداد آن‌ها‌ را به‌صورت فضایی در قالب نقشه­ و مدل، معرفی و تشریح نماید. نوع پژوهش حاضر، کاربردی و روش پژوهش توصیفی تحلیلی و مبتنی بر نتایج رساله دکتری با عنوان "مدل­سازی ژئومورفولوژیکی احداث پل‌ها در مسیل‌های شهری (مطالعه موردی: کلان‌شهر تهران)" است. نتایج پژوهش، حاکی از قابلیت و کاربرد علم ژئومورفولوژی در مدلسازی و مکان‌یابی بهینه و احداث پل‌ها، در جهت ایجاد امنیت و رفاه بیشتر شهروندان، کاهش هزینه­ها و جلوگیری از خسارات مالی و جانی ناشی از تخریب و مکان‌یابی نامناسب چنین سازه‌‌هایی در مسیلروددره‌های شهری و سایر محیط‌های طبیعی‌ است. همچنین این پژوهش ضمن غنا بخشیدن به ادبیات حوزه موردبحث، نقش و کاربرد ژئومورفولوژی در مکان‌یابی و احداث بهینه‌ پل‌ها در مسیل‌های شهری را بررسی، تبیین و مدل‌سازی مفهومی کرده است.
واژگان کلیدی: ژئومورفولوژی، مدل مفهومی، مسیل-روددره‌های شهری، احداث پل‌.

 
1. نویسنده مسئول: دامغان، میدان دانشگاه، پردیس ابوریحان، دانشکده علوم زمین
 

دکتر شهریور روستایی، دکتر رحیم حیدری چیانه، آقای ایوب ذوقی،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده

هر اندازه شهرها از لحاظ کالبدی و جمعیتی گسترده تر شوند، به تبع آن بر میزان بحران ها نیز افزوده می شود و آسیب پذیری شهرها در برابر بلایای طبیعی بنا به دلایل مختلفی از جمله فقر اقتصادی و فرهنگی، عدم رعایت حریم گسل ها و آیین نامه های مربوط به زلزله افزایش یافته است. آنچه اهمیت دارد، سطح آمادگی جامعه و درجه آسیب پذیری شهر و ساکنان در معرض خطر است، که در صورت برنامه ریزی مناسب و اتخاذ سیاست های اصولی می توان آسیب ها را به پایین ترین سطح کاهش داد. در این پژوهش با توجه به پتانسیل بالای سنندج از لحاظ لرزه خیزی و وجود گسل های فراوان در مجاورت و اطراف شهر، سعی بر آن بر آن است تا با شناخت عوامل موثر بر زلزله و ترکیب شاخص ها با استفاده از مدل تحلیل طبقه بندی درختی به درک درستی از موضوع برسیم. نتایج به دست آمده حاکی از این است که سطح وسیعی از شهر در طبقه بندی آیب پذیری متوسط به بالا قرار دارد. 52 درصد در طبقه آسیب پذیری متوسط، 16.5 درصد آسیب پذیری بالا و 1 درصد از سطح شهر در طبقه با آسیب پذیری بسیار بالا قرار دارد، که دقیقاً منطبق بر محلات حاشیه ای، قدیمی و پر تراکم است. این وضعیت ساختار مناسبی را ارائه نداده و نیازمند توجه بیشتر در طرح های توسعه آتی می باشد.
حسین جهان تیغ، اسماعیل رشیدی، عبدالحسین عادل زاده،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده


پیش‌یابی دما، یکی از فراسنج های مهم آب‌وهواشناسی است که نقش اساسی در واکاوی تغییرات آب‌وهوایی دارد. در این مقاله هدف بررسی ارتباط بین دمای بیشینه استان کرمان با ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال برای جلوگیری از خطرات و زیان­های دماهای فرین می­باشد. به همین منظور، در این پژوهش از رویکرد گردشی به محیطی استفاده شده است. در این رویکرد داده­های محیطی بر اساس الگوهای گردشی ارزیابی می­شوند. به همین جهت از دو پایگاه داده بهره گرفته­ شد. پایگاه داده نخست؛ شامل داده­های رویداد محیطی (سطحی) می­باشد، که در این راستا از داده­های سطحی دمای ایستگاه­های منتخب استان کرمان استفاده شده است. دمای بیشینه این ایستگاه­ها در بازه­ی زمانی 01/01/1368 الی 01/01/1398 خورشیدی به مدت 30 سال و به تعداد 10957 روز از سازمان هواشناسی استان اخذ شد. پایگاه داده دوم؛ شامل داده­های ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال است که داده­های آن از تارنمای NCEP/DOE وابسته به پژوهشگاه ملی اقیانوس‌شناسی و علوم جوی ایالات‌متحده برای ساعت 12:00 به وقت گرینویچ، با شبکه­بندی 5/2×5/2 درجه قوسی استخراج شد و همبستگی دمای بیشینه با ارتفاع ژئوپتانسیل لحاظ گردید. نتایج همبستگی­ها بیانگر این است که ایالات‌متحده‌ی آمریکا با 27 یاخته، شمال چین 34 یاخته، آفریقا 52 یاخته و ژاپن با 71 یاخته بیشترین یاخته­ها را به خود اختصاص داده‌اند. آنگاه، میانگین وزنی یاخته­های ارتفاع ژئوپتانسیل به کمک نرم‌افزار Matlab استخراج و مدل هر ایستگاه به دست آمد. نتایج مدل­های پیش­یابی نشان می­دهد به اِزای هر ژئوپتانسیل متر افزایشی که در نمایه­ رخ دهد، دمای بیشینه ایستگاه­های منتخب کرمان بین 2/1 تا 4/1 درجه­ی سلسیوس افزایش خواهد داشت.
واژگان کلیدی: دمای بیشینه، پیش­یابی، ارتفاع ژئوپتانسیل، استان کرمان.



 

آقای محسن کلانتری، آقای حسین طهماسبی مقدم، خانم بهاره اکبری منفرد،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده

شهریادگیرنده بهعنوان یکی از استراتژی‌های نوین در برنامهریزیشهری، با بهره‌گیری از مفهوم یادگیریمادام‌العمر، جوامع شهری را برای رویارویی با چنین چالش‌هایی مجهز میسازد. چنین رویکردی با محور قراردادن کاربریهاییادگیرنده، مناسبترین مدرسه برای تقویت یادگیری در شهرها می باشد. در همین­راستا، پژوهش حاضر به بررسی و ارزیابی پراکنش کاربری­های­یادگیرنده از منظر عدالت­فضایی برای تحقق رویکرد شهریادگیرنده در شهرزنجان اختصاص دارد؛ و هدف اصلی آن، پی بردن به تعادل و توازن فضایی در توزیع کاربری­های­یادگیرنده شهرزنجان، برای توسعۀ رویکرد شهریادگیرنده می­باشد. روش پژوهش توصیفیتحلیلی و نحوۀ گردآوری دادهها، کتابخانهای-اسنادی است. جهت تجزیهو تحلیل یافتهها، از دو شاخص ظرفیت و عدالتاجتماعی در چارچوب مقایسۀ سرانه و سطوح مطلوب، تکنیک میانگین نزدیکترین همسایگی و آنتروپی بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از تجزیهوتحلیل نحوۀ توزیع کاربریهای یادگیرنده در وضع موجود، حاکی از آن است که توزیع و پراکنش این کاربریها در سطح شهر، بهصورت متمرکز و خوشهای بوده و با عدم تعادلات فضایی همراه است. بهطوریکه اختلافات کمی و کیفی بسیار بالایی را میان مناطق سهگانۀشهری بهویژه حواشی شرقی منطقۀ‌دو نشان میدهند. چنین مسئلهای توسعۀ رویکرد شهر یادگیرنده در شهرزنجان را با مشکل روبهرو ساخته و موجب تمرکز این خدمات در مرکز شهر و کمبودشان در نواحی پیرامونی شده است. بهطوریکه نابرابریهای عمیقی میان نواحی مسکونی شهر بهوجود آمده است. در همینراستا نتایج تحقیق، پیشنهاداتی را جهت سازماندهی مجدد کاربریهای یادگیرنده، به منظور برقراری رویکرد عدالتفضایی در سطح شهر، ارائه میدهد.
طوبی علیزاده، مجید رضایی بنفشه، هاشم رستم زاده، غلامرضا گودرزی، حیدر ملکی، حمزه علیزاده،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده

این تحقیق با هدف شناسایی کانون و عوامل همدید موج توفان گرد وغبار 1 تا 3 نوامبر 2017 در شهر کرمانشاه انجام گرفت. جهت بررسی شرایط همدیدی علل وقوع این پدیده، از مجموعه داده های پیش بینی میان مدت جوی مرکز اروپایی (ESMWF ) با قدرت تفکیک 125/0 درجه قوسی شامل، ارتفاع ژئوپتانسیل، امگا، فشار تراز دریا، مؤلفه های مداری و نصف النهاری، رطوبت ویژه ، رطوبت خاک تا عمق 10 سانتی متری و عمق اُپتیکی گرد وغبار استفاده گردید.  جهت مسیر یابی منشأ ذرات گرد وغبار از روش لاگرانژی مدلHYSPLIT مورد استفاده شد. همچنین با استفاده از مدل جفت شده پیش بینی عددی وضع هوا   WRF-chem توفان گرد وغبار شبیه سازی شد. و در نهایت از طریق پردازش تصاویر ماهواره ای MODIS قلمرو گسترش آن مشخص شد. بررسی نقشه های ردیابی HYSPLIT نشان می دهد که دو مسیر کلی برای انتقال گرد وغبار به منطقه قابل تشخیص است: 1- مسیر شمال غرب- جنوب شرقی که با عبور از روی هسته های گرد وغبار شکل گرفته در بیابان های عراق و سوریه عمل انتقال گرد وغبار به نیمه غربی ایران را انجام می دهد. 2- مسیر جنوب غرب به غرب ایران و شهرکرمانشاه که سرچشمه اصلی گرد وغبار در روز 2 و 3 نوامبر بوده و منبع ذرات کویت، شمال عربستان و بخشی از عراق می باشد. توزیع مکانی گرد وغبار تفسیر شده توسط تصاویر سنجندۀ MODIS با توزیع مکانی غلظت گرد وغبار شبیه سازی شده توسط مدل WRF-chem انطباق دارد.
فائقه زیردابی اسکوئی، سولماز بابازاده اسکویی،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده

افت منزلت اجتماعی و اقتصادی و نابسامانی‌های کارکردی و کالبدی این بافت‌ها به همراه افت بسیار شدید کیفی محیط شهری از جمله دلایلی است که سیاست‌گذاران و برنامه‌ریزان شهری را مجاب به ارائه راهبردها و راهکارهای نوینی در مواجهه با مسائل و مشکلات آن کرده است. بر این اساس، رویکرد آینده‌پژوهی می‌تواند چشم مردم را نسبت به رویدادها، فرصت‌ها و مخاطره‌های احتمالی آینده باز نگاه دارد؛ ابهام‌ها، تردیدها و دغدغه‌های فرساینده مردم را می‌کاهد، توانایی انتخاب هوشمندانه جامعه و مردم را افزایش می‌دهد. در همین راستا هدف این پژوهش واکاوی پیشران‌های کلیدیِ موثر بر ارتقاء بافت‌های ناکارآمد شهری با رویکرد آینده‌پژوهی در محله سرتپوله‌ی شهر سنندج می‌باشد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و با توجه به مؤلفه‌های مورد بررسی، رویکرد حاکم بر آن روش توصیفی تحلیلی می‌باشد و از تکنیک پویش محیطی و دلفی برای شناسایی متغیرها و شاخص‌ها استفاده شده است. سپس پرسشنامه‌ی نیمه‌ساختاریافته بین 45 کارشناس متخصص و خبره در حوزه‌ی مسائل شهری توزیع شد. و داده‌های بدست آمده از طریق نرم‌افزار MICMAC تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان داد که سیستم شهری بخصوص در بخش بافت فرسوده‌ی محله‌ی سرتپوله (در شهر سنندج) شرایط ناپایداری را سپری می‌کند. همچنین بر اساس تحلیل‌های انجام گرفته، 19 عامل به عنوان پیشران‌های کلیدی مانند روش‌های آمرانه مدیریتی به منظور نوسازی بافت فرسوده، تمرکزگرایی، تزریق به موقع اعتبارات هنگام نوسازی بافت فرسوده ناحیه به صورت مستقیم و متغیرهای توجه به بهسازی و نوسازی در طرح‌های جامع و تفصیلی، حق مداخله شهروندان در ساخت و سازه، بسترسازی جهت ورود بخش خصوصی و تعادل‌بخشی و تحقق عدالت اجتماعی به صورت غیرمستقیم برای ارتقای کیفیت و عملکرد بافت‌های فرسوده معرفی شدند.
دکتر محمدابراهیم عفیفی،
دوره 24، شماره 75 - ( 10-1403 )
چکیده

    در بین مخاطرات طبیعی بدون شک سیلاب به عنوان یک بلای طبیعی شناخته شده است . در این تحقیق از مدل آنتروپی شانون جهت تهیه نقشه حساسیت به وقوع سیل استفاده شده است که ابتدا 34 نقطه سیلابی حوضه آبخیر فیروزآباد انتخاب گردید و سپس این 34 نقطه به دو گروه طبقه بندی گردیده اند . که 22 نقطه ، 65 درصد از موقعیت نقاط برای آموزش و مدلسازی و 12 نقطه ، 35 درصد از موقعیت نقاط که در مدلسازی به کار گرفته نشده اند برای اعتبار سنجی مورد استفاده قرار گرفته اند .که ابتدا به تهیه نقشه موقعیت سیل ها پرداخته شد و سپس 10 فاکتور ، شیب ، جهت شیب ، لیتولوژی ، کاربری اراضی ، NDVI ، SPI ، TWI ، طبقات ارتفاعی ، بارندگی و فاصله از رودخانه بعنوان عوامل موثر در وقوع سیل در حوضه آبخیز فیروزآباد انتخاب شدند . اولویت بندی عوامل موثر در وقوع سیل توسط شاخص آنتروپی شانون نشان داد که لایه های NDVI ( 03 / 2 ) ، بارندگی ( 00 / 2 ) ، فاصله از رودخانه ( 89 / 1 ) ، SPI ( 385 / 1 ) ، طبقات ارتفاعی ( 999 / 0 ) ، شیب با وزن ( 932 / 0 ) ، لیتولوژی ( 478 / 0 ) ، TWI ( 379 / 0 ) ، و کاربری اراضی ( 280 / 0 ) ، جهت شیب ( 184 / 0 ) به ترتیب دارای بیشترین تا کمترین تاثیر بر وقوع سیل می باشند . بر اساس نتایج منحنی ROC برای میزان پیش بینی مقدار سطح زیر منحنی با 35 درصد داده های اعتبارسنجی برابر ( 42 / 91 درصد ) و برای میزان موفقیت با 65 درصد داده های آموزش برابر ( 53 / 92 درصد ) می باشد .
 
خدیجه خطیری، ایران غازی، نعمت حسنی،
دوره 24، شماره 75 - ( 10-1403 )
چکیده

بلایای طبیعی موجب خسارات شدید مالی وجانی می شود. مدیریت بحران به معنای سوق دادن هدفمند جریان امور به روالی قابل کنترل  به قصد برگرداندن امور در اسرع وقت به شرایط قبل از بحران است. لذا هدف اصلی این مقاله ارائه مدل توسعه سرمایه اجتماعی در مدیریت بحران آب شهری می باشد.روش مطالعه توصیفی- پیمایشی است. جهت گردآوری اطلاعات از مصاحبه و پرسشنامه و جهت تجزیه و تحلیل داده­ها از نرم افزار Topsis  وSPSS و  روش تحلیل AHP  و رگرسیون و تی  استفاده شده است. جامعه آماری شامل مدیران بحران و آبفای کشور؛ همچنین کلیه ساکنین شهر کرج می باشد که تعداد384 نفر به عنوان نمونه آماری برآورد گردید.نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری نشان داد از دید افراد نمونه آماری میزان سرمایه اجتماعی پایین تر از سطح مطلوب بوده است. همچنین ارتباط بین شاخص های سرمایه اجتماعی معنادار بود همچنین نتایج مقایسه زوجی معیارهای اصلی اولویت شاخص ها را به ترتیب  اعتماد اجتماعی با ضریب 443/0 ، معیار سیاست های انگیزشی و تغییر در  فضای نگرشی با ضریب 355/0 ، معیار زیرساخت های تعاملی و ارزشی جامعه با ضریب 277/0 ، عمل متقابل با ضریب 0.203 چهارم و در نهایت معیار عدم بیگانگی با دولت با ضریب 199/0 اولویت پنجم را نشان داد.   بررسی صورت گرفته نشان داد توانایی کشورها در رویارویی با بحران ها، ارتباط زیادی به سیاست مدیریت بحران دارند ،ارتقا سرمایه اجتماعی در جامعه و  توسعه روحیه همکاری و ایجاد انگیزه مشارکت در بین مردم، یکی از راهکاری مهم تشخیص داده شده است.

فرزاد کرمی، حمید برقی، یوسف قنبری،
دوره 24، شماره 75 - ( 10-1403 )
چکیده

حکمروایی خوب با دارا بودن مهمترین اصول و معیارهای نظیر مشارکت مردمی، پاسخگویی، مسئولیت پذیری، قانون محوری، شفافیت، کارایی و اثربخشی، عدالت و برابری، اجماع گرایی و مشروعیت یکی از رویکردهای نوین مدیریتی و رهیافت جدید توسعه و کاهش فقر به ویژه در نواحی روستایی می­باشد. در این راستا پژوهش حاضر با هدف تحلیل تطبیقی الگوی حکمروایی خوب روستایی در بخش مرکزی شهرستان پلدختر و بخش موسیان شهرستان دهلران تدوین شده است. حجم نمونه پژوهش طبق فرمول کوکران، 284 نفر از سرپرستان خانوارهای ساکن در روستاهای دو بخش مرکزی و موسیان هستند. تجزیه و تحلیل داده­های استنباطی با استفاده از آزمون T صورت گرفته است، همچنین رتبه­بندی روستاهای نمونه به لحاظ وضعیت حکمروایی روستایی با استفاده از تکنیک چند معیاره  TOPSIS صورت گرفته است. نتایج بدست آمده از روش تاپسیس نشان می­دهد که وضعیت حکمروایی در بخش موسیان شهرستان دهلران بهتر از بخش مرکزی شهرستان پلدختر می­باشد، و آزمون تی تک نمونه­ای نشان داده است که میانگین همه مولفه­های حکمروایی خوب روستایی بالاتر از حد متوسط بوده و مقدار سطح معنی­داری آنها کمتر از 05/0 است. نتایج آزمون لوین نیز نشان می­دهد بین دو بخش مرکزی و موسیان در خصوص حکمروایی و مولفه­های آن به جز مسئولیت­پذیری تفاوت معناداری وجود دارد (t≥1.96; p≤0.05 در بخش موسیان میانگین مولفه­های (مشارکت، پاسخگویی و شفافیت) بیشتر از بخش مرکزی پلدختر و در مولفه های (قانونمندی، توافق جمعی، عدالت محوری، کارایی و اثربخشی) کمتر از بخش مرکزی پلدختر بوده است.
سارا فردوسی، حسنعلی فرجی سبکبار، علیرضا دربان آستانه، فضیله خانی،
دوره 24، شماره 75 - ( 10-1403 )
چکیده

توسعه پایدار کارآفرینی، رفاه انسان و محیط­زیست را تسهیل می­نماید. دستیابی به این هدف، مستلزم شناخت عوامل مؤثر بر شکل­گیری فرصت­های کارآفرینی هر منطقه است. بنابراین پژوهش حاضر با این هدف و بصورت پیمایشی، توصیفی- تحلیلی انجام و داده­ها از طریق مطالعات اسنادی و میدانی گردآوری گردید. تعداد خبرگان 52 نفر بودند که به طور هدفمند با استفاده از روش گلوله برفی نمونه­گیری شدند. 4 شاخص و 28 گویه با استفاده از طیف لیکرت طراحی و در اختیار 439 نفر (387 روستایی و 52 خبره) قرار گرفت. این 387 نفر از طریق فرمول کوکران و از جامعه آماری 215104 نفره انتخاب گردید. برای تجزیـه و تحلیـل اطلاعـات از آمارهای توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون T تک نمونه­ای، آزمون آنالیز واریانس یک طرفه) و توابع تولید ترانسلوگ و ترانسندنتال با توجه به متغیرهای پژوهش، استفاده شده است. نتایج آزمون t تک نمونه آزمون برای تمامی شاخص­های مورد بررسی در سطح اطمینان بالای 95 درصد معنی‌دار می‌باشد و نظر به اینکه اختلاف میانگین مشاهده شده مقدار مفروض (1/3) مثبت می‌باشد، لذا از نظر آماری می‌توان گفت از نظر روستاییان، میزان تأثیرگذاری این شاخص­ها مثبت است. همچنین مطابق آماره­های ارزیابی ضریب تعیین چندگانه و ضریب تعیین تعدیل شده، مدل ترانسندنتال ارزیابی بهتری از عوامل تبیین کننده فرصت­های کارآفرینی و زمینه­های اصلی کارآفرینی دارد. نتایج حاصل از تحلیل مدل ترانسندنتال نشان می­دهد که در میان شاخص­ها و گویه­های مرتبط؛ یارانه دولتی، سرمایه گذاری دولتی، تسهیلات دولتی، بیمه محصولات و آموزش اساسی­ترین عوامل مؤثر بر شکل گیری فرصت­های کارآفرینی و صنایع دستی، مشاغل خانگی، نفت و گاز، گیاهان داروئی و خرما به ترتیب، مهمترین زمینه­های ایجاد و توسعه کارآفرینی می­باشند. نتایج نهایی نشان می­دهد که منطقه دارای پتانسیل های فراوان کارآفرینی طبیعی، اقتصادی و صنعتی می باشد و توجه جدی به کارآفرینی، از ضروریات سرمایه­گذاری دولتی می­باشد.
 
مهدی همتی، صادق بشارتی فر، محسن اقایی،
دوره 24، شماره 75 - ( 10-1403 )
چکیده

پژوهش حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی و با هدف تحلیل وضعیت پایداری محله های شهر بندر ماهشهر از منظر شاخص های شهر سالم سعی گردید، در قالب سه مولفه اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی و 22 شاخص فرعی بر مبنای آمار سال 1395 در محلات  مختلف شهر بندر ماهشهر مورد سنجش و ارزیابی قرار دهد. با استفاده از آزمون T.Test  در نرم افزار SPSS نسبت به سنجش وضعیت کلی پایداری شاخص های مورد مطالعه اقدام شده، در ادامه اوزان حاصل از روش کریتیک و تکنیک ایداس در محیط  GISنسبت به رتبه بندی و سطح بندی محلات شهر در شاخص تلفیقی از نظر شاخص های شهر سالم مبادرت گردید و در گام اخر از طریق مدل تحلیل مسیر در نرم افزار pLs اثر گذارترین عامل مرتبط با پایداری در محلات شهر ماهشهر سنجش و استخراج شده اند. تحلیل یافته ها نشان می دهد که از محله های 35 گانه مورد مطالعه تنها محله های 1،2،6،11 از لحاظ برخورداری شاخص های شهر سالم در وضعیت پایدار و توسعه قرار دارند و سایر محلات یعنی 31 محله در وضعیت محروم و توسعه نیافته می باشند که این امر نشان از وضعیت نامناسب و دور از استانداردهای مطلوب شهر سالم در شهر بندر ماهشهر است. ند.پایدار، واژگان کلیدی: محلات پایدار، شهر سالم، تکنیک ایداس، شهر بندر ماهشه
دکتر مصطفی شاهینی فر،
دوره 24، شماره 75 - ( 10-1403 )
چکیده

امروزه فضاهای عمومی شهری مهم‌ترین بخش یک شهر را تشکیل می‌دهند. در این فضاها بیشترین تعاملات بین شهروندان اتفاق می‌افتد. این فضاها از این جهت که نقش محوری در توضیح رفتار انسان دارند، اهمیت زیادی در شکل گیری قرارگاه‌های رفتاری دارند. مقاله حاضر به تحلیل عوامل اثرگذار در شکل‌گیری الگوهای جاری رفتار در میدان آزادی شهر کرمانشاه پرداخته است. علی رغم نقش ارتباطی این میدان، کارکرد اجتماعی آن در سطح پایینی قرار دارد. روش پژوهش این مقاله از نوع توصیفی و پیمایشی بوده است. برای گردآوری داده­ها از تکنیک مشاهده و عکس برداری و ثبت حضوری وقایع و حضور فیزیکی در قلمرو مورد مطالعه استفاده شده است. مصاحبه‌ها بخشی از منابع داده‌ای بودند که در این تحقیق از آن استفاده شده است. انتخاب مصاحبه شوندگان به طور تصادفی بسته به میزان حجم جریان پیاده‌ها در منطقه مورد مطالعه انتخاب شده‌اند. هر مصاحبه به طور متوسط حدود ۱۲ دقیقه طول کشیده است. تحلیل نقشه های الگوهای رفتاری در محدوده میدان آزادی کرمانشاه نشانگر عدم انطباق فرم، فضا و عملکردهای میدان است. در این مکان فعالیت‌های پویا و ایستا به طور قابل ملاحظه‌ای ماندگاری اندکی داشته‌اند. ترکیب جزییات میدان به صورت بی هدف مانع از بیان بصری آن شده است. ضعف بعد انسانی میدان سبب افت کیفیت آن برای انجام برخی فعالیت‌ها مانند ملاقات کردن، ورزش و بازی کردن، نشستن و توقف کردن و یا حتی راه رفتن بوده است. به طور کلی می‌توان گفت کیفیت میدان آزادی کرمانشاه  به گونه‌ای نبوده است که تمامی نیازهای کارکردی افراد در آن به طور متقاعدکننده‌ای قابل برآورده شدن باشد. از اینرو توجه به رابطه درونی الگوهای جاری رفتار و محیط ساخته شده که این تحقیق به دنبال شناسایی آنها بوده است می‌تواند به طراحان در بهبود کیفیت محیطی کمک شایانی نماید.
دکتر سمانه جلیلی صدراباد، مهندس سمیه جلیلی صدراباد،
دوره 25، شماره 76 - ( 1-1404 )
چکیده

فضاهای همگانی و تعاملات اجتماعی دارای رابطه دو سویه می‌باشند .در حالی‌که رشد متراکم شهرها، کمبود زمین و عدم توجه به این فضاها در برنامه‌های توسعه شهری منجر به کمبود سرانه فضای سبز و باز و کاهش تعاملات اجتماعی شده است. منطقه 10 شهر تهران به عنوان پرتراکم ترین منطقه در این کلانشهر، دارای کمبود کمی و کیفی در فضاهای همگانی و باز می‌باشد؛ و مسائل دیگر همانند فرسودگی کالبدی، آشفتگی در منظر شهری، بالا بودن میزان اجاره­نشینی، امنیت اجتماعی پایین و شناور بودن جمعیت ساکن، موجب کاهش کیفیت فضاهای همگانی موجود و سطح تعاملات اجتماعی شده است. در این راستا هدف این پژوهش بررسی امکان تحول فضاهای همگانی به­منظور ارتقاء تعاملات اجتماعی در منطقه 10 می­باشد و استراتژی آن توصیفی- پیمایشی است. داده­ها با روش مطالعات اسنادی و میدانی جمع­آوری و جهت تجزیه و تحلیل از تکنیک SWOT و QSPM  استفاده شده است. نتایج نشان می‌دهد که تنوع پذیری فعالیت‌ها‌، اختلاط کاربری‌، همه‌شمولی اجتماعی، دسترسی به حمل­و­نقل عمومی، امنیت اجتماعی، خاطره­انگیزی، ایمنی، بهره­گیری از تمام حواس، خوانایی، دید و منظر مناسب، انعطاف­پذیری، مبلمان شهری، نوع بدنه و کف، آسایش اقلیمی و بهداشت محیط مولفه­های اثرگذار در ارتقاء تعاملات اجتماعی در فضاهای همگانی می‌باشند و شرایط و فعالیت­های مناسب برای حضور کودکان و سالمندان منجر به افزایش نظارت و امنیت اجتماعی می‌شود. سناریوی برتر شامل راهبردهای تهاجمی (SO1: ارتقاء امنیت اجتماعی در فضاهای همگانی موجود، SO2: ارتقاء سرانه فضای سبز و باز، SO4: توسعه پاتوق‌های محلی و ریزفضاها جهت تجمع اهالی، SO5: تخصیص فضاهای چندمنظوره فرهنگی، هنری، ورزشی و...) و محافظه‌کارانه (ST1: استفاده مجدد از فضاهای غیرفعال در تملک شهرداری، ST2: افزایش مشارکت اجتماعی شهروندان) می‌باشند و در نهایت جهت تحقق ­پذیری آن‌ها 18 سیاست‌ و 31 برنامه‌ اقدام تدوین شده است

آقای مسیح اله محمدی، دکتر بهروز سبحانی،
دوره 25، شماره 76 - ( 1-1404 )
چکیده


رطوبت نسبی یکی از پارامترهای مهم اقلیمی و پدیده­های جوی محسوب می­شود. هدف مطالعه حاضر ارزیابی الگوریتم­های ناحیه­ای در محاسبه مقدار رطوبت نسبی با استفاده از داده­های سنجش‌ازدور در استان هرمزگان است. در این راستا از محصولات (MOD05 و MOD07) جهت برآورد مقدار آب قابل بارش، دمای هوا و فشار سطح زمین و از محصول (MOD35) جهت تست ابر استفاده‌شده که با انجام تست ابر حدود 2190 تصویر بدون ابر با درجه اطمینان 95 درصد برای پردازش، شناسایی شدند. برای ارزیابی نتایج از داده­های رادیوسوند ایستگاه بندرعباس و ایستگاه‌های سینوپتیک در سطح استان استفاده شد که نتایج بیانگر دقت بالای الگوریتم­ها و مدل تجربی بکار برده ‌شده است؛ به‌طوری‌که مقدار R2 و RMSE لایه‌های ثبت‌شده از سنجنده و داده­های زمینی، قابل‌قبول بودند و هم‌خوانی مناسبی با اندازه­گیری­های ایستگاه­های زمینی دارند. نتایج این پژوهش بیانگر این است که اقلیم استان یک در حالت نیمه بیابانی قرار دارد که داری یک‌فصل طولانی گرم و یک فصل کوتاه خنک است. فشار سطح زمین و مقدار آب قابل بارش TPW در این استان با توپوگرافی منطقه همبستگی بالای دارند. به­طوری­که بیشترین آب قابل بارش و فشار سطح زمین در مناطق پست جلگه­ای ساحلی و کمترین آن­ها در ارتفاعات استان ثبت شده است. بر اساس نقشه­های پهنه­بندی، استان هرمزگان را از نظر رطوبت نسبی می­توان به چهار بخش از بسیار خشک با رطوبت نسبی زیر 20 درصد که در ارتفاعات استان ثبت شده تا مناطق مرطوب با رطوبت نسبی بالای 65 درصد که در سواحل استان ثبت شده تقسیم‌بندی نمود.
آقای ارسلان مهرورز، دکتر عقیل مددی، دکتر فریبا اسفندیاری، آفای مسعود رحیمی،
دوره 25، شماره 76 - ( 1-1404 )
چکیده

مورفولوژی کانال‌های رودخانه ها از مباحث کلیدی و مورد توجه در ژئومورفولوژی، مهندسی و مدیریت رودخانه است. بخش های حاشیه ای رودخانه‌ها به دلیل بهره‌برداری از شرایط خاص اجتماعی و اقتصادی، همواره مورد دست‌اندازی  انسان به بستر و حریم رودخانه قرارگرفته‌اند. رودخانه دره ائورت یکی از رودخانه‌ای دائمی استان اردبیل می‌باشد که در طی سال‌های اخیر همواره با رخداد سیلاب‌ و تغییرات مورفولوژی مجرا مواجه بوده است. در این پژوهش مجرای رودخانه دره ائورت با استفاده از مدل رزگن در سطح یک و دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل رودخانه در سطح 1 و 2 مدل سلسه مراتبی رزگن از داده های نقشه برداری زمینی 1:2000،تصاویر ماهواره ای سنتینل 2و بازدید میدانی استفاده گردید و رودخانه دره ائورت به 4 بازه تقسیم بندی شد و سپس بر روی مجرای رودخانه 146 مقطع عرضی ترسیم گردید. جهت استخراج دقیق­تر شاخص های اصلی مدل رزگن از مدل هیدرودینامیکی HEC-RAS نیز استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بیشتر بخش های رودخانه دره ائورت دارای تیپ C6c با بستر آبرفتی است و سایر تیپ های غالب مشاهده شده در بازه های چهارگانه مورد بررسی، شامل تیپ های B6c-E6b-F6-D می باشد. همچنین نتایج بازدید های میدانی نشان دهنده تغییر نوع تیپ رودخانه دره ائورت در بازه 4 از تیپ C به تیپ F است که با توجه به این که بازسازی و احیا رودخانه در تیپ F دشوار می باشد، پیشنهاد می گردد با اعمال محدودیت هایی از تبدیل رودخانه به تیپ F جلوگیری به عمل آید.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Applied researches in Geographical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb