708 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
خانم زهرا شرقی، دکتر مصطفی بصیری، دکتر مهسا فرامرزی اصل،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده
شهرهای جدید در واقع پاسخی بودند به افزایش و سرریز جمعیتی کلانشهرها و بر این اساس در طی دو دهه اخیر شهرهای جدید متعددی پیرامون کلانشهرهای کشور توسعه پیدا کردند که شهر جدید سهند نمونهای از این موارد است. هدف اساسی این تحقیق آشکارسازی روند توسعه کالبدی شهر جدید سهند، بهعنوان یکی از شهرهای جدید کشور با استفاده از تصاویر ماهوارهای لندست طی دوره آماری 1373-1401، میباشد. در این راستا ابتدا تصاویر ماهوارهای موردنیاز برای 4 دوره آماری 1373، 1383، 1393 و 1401، از دو ماهواره لندست 5 و 8 اخذ گردید. با اجرای یک تابع محاسبات باندی روی تصاویر سنجندههای TM و OLI، مقادیر تغییرات کالبدی بافت شهری طی گامهای زمانی موردبررسی در سطح شهر سهند محاسبه و استخراج گردید. نتایج این تحقیق بیانگر آن بود که رشد و توسعه کالبدی شهر سهند از سال 1383، شروع شده است. در این سال مساحت بافت شهری به 282 هکتار رسیده است که نسبت به سال 1373، با یک رشد 28 برابری روبرو بوده است؛ اما در دهه بعد یعنی سال 1393، نیز مساحت شهر با یک رشد 100 درصدی نسبت به دهه قبل به 570 هکتار رسید و در نهایت در دهه پایانی مساحت شهر با نرخ رشد 50 درصدی به 850 هکتار رسید. ناحیه 6 شهر سهند که حدود 35 درصد از بافت کالبدی شهر را به خود اختصاص میدهند، از پرشتابترین مناطق شهر طی دهه 1393-1400 بوده است. با توجه به اینکه یک همبستگی معنیدار در سطح اطمینان 0.95 (P_value=0.05) بین رشد جمعیت و توسعه کالبدی شهر سهند طی دوره آماری 1380-1400 آشکار گردید (R=0.91)، لذا مدل رگرسیونی برازش داده شده بین رشد جمعیت و رشد بافت شهری، با قرار دادن جمعیتپذیری پیشنهادی این شهر پس از اعمال سیاستهای مسکن مهر (185 هزار نفر)، نشان داد که مساحت بافت کالبدی این شهر، در دهه آینده به 1181 هکتار رسیده با یک رشد 38 درصدی مواجه خواهد شد.
سلمان کاظمیان سورکی، فرشته نصرالهی، امین دیلمی معزی،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده
اسلام سیاسی شیعی با محوریت ایران، پدیدهای پیچیده و پویا است که در دهههای اخیر شاهد تحولات و دگرگونیهای متعددی بوده است. درک روندهای آینده این جریان فکری و سیاسی، برای تحلیلگران، سیاستمداران و عموم مردم از اهمیت بالایی برخوردار است. در این مقاله، از رویکرد آیندهپژوهانه برای بررسی روندهای اسلام سیاسی شیعی در جغرافیای سیاسی ایران بهرهبرداری شده است. این رویکرد آیندهپژوهانه امکان میدهد تا فراتر از وضعیت فعلی نگاه کنیم و سناریوهای مختلفی را برای آیندهی سیاست و اجتماع در ایران ترسیم نماییم. روششناسی این پژوهش توصیفی - تحلیلی همراه با استفاده از منابع کتابخانهای و اسنادی شامل تحلیل کیفی و کمی دادههای تاریخی، مصاحبه با کارشناسان و تحلیل محتوای رسانهها و متون مذهبی است. نتایج پژوهش نشان میدهد که اسلام سیاسی شیعی در جغرافیای ایران در حال گذار از یک دوره تحول است و عوامل متعددی در این تحول نقش دارند، از جمله: تغییرات جمعیتی، تحولات اجتماعی، اقتصادی و تحولات ژئوپلیتیکی؛ که تعدادی از سناریوهای احتمالی برای آینده اسلام سیاسی شیعی در جغرافیای سیاسی ایران در آن ارائه میشود. این سناریوها عبارت است از: سناریوی تداوم، سناریوی اصلاحات، سناریوی رادیکالیسم، سناریوی سکولاریسم. با توجه به سناریوهای بیان شده، تحلیل روندها و رویدادها احتمالی در سناریو و اتفاقات سیاسی و امنیتی با نگاه چالشها و فرصتها در منطقه خاورمیانه، جمهوری اسلامی ایران با توجه به سناریوی تداوم به همراه سناریو اصلاحات، ضمن پایبندی به ارزشها و نگاه ایدئولوژیک به دنبال تقویت جمهوریت (مردمسالاری دینی) با تأکید بر حفظ استقلال و هویت بومی اسلامی در منطقه و حضور پررنگتر در منطقه خاورمیانه خواهد بود.
دکتر دانش نصیری، رضا برنا، منیژه ظهوریان پردل، دکتر کامران جعفرپور قلعهتیموری،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده
خشکسالیهای فراگیر و پرتکرار طی دهههای اخیر در استان خوزستان تبدیل به یکی از مهمترین چالشهای این استان شده است. هدف اساسی این تحقیق ارائه شاخص سنجشازدوری برای پایش زمانی مکانی خشکسالی در سطح استان خوزستان و اعتبارسنجی آن با استفاده از شاخصهای خشکسالی هواشناسی ایستگاهی است. ابتدا با استفاده از محصولات پوشش گیاهی (MOD13C2) و دمای سطح زمین (MOD11C3) سنجنده MODIS، اقدام به تولید شاخص خشکسالی مبتنی بر پوشش گیاهی به نام شاخص سلامت گیاهی VHI گردید. برای ارزیابی و اعتبارسنجی این شاخص از شاخص خشکسالی هواشناسی SPI که مبتنی بر دادههای بارش ایستگاهی طی دوره آماری 2000-2020، بود استفاده شد. مقایسه شاخص خشکسالی VHI، با مقادیر شاخص خشکسالی هواشناسی SPI سه ماهه بیانگر وجود همبستگی معنیداری بین 0.68 تا 0.75 بود. با شناسایی 4 سال با حاکمیت خشکسالی فراگیر و نسبتاً شدید در سطح استان خوزستان (براساس هر دو شاخص VHI و SPI)، که شامل سالهای 2000، 2005، 2012، 2015، بود، الگوی توزیع فضایی خشکسالی هواشناسی و خشکسالی گیاهی VHI بهطورکلی بیانگر آن بود که عموماً بخشهای شمالی استان درگیر خشکسالیهای خفیف تا متوسط و بخشهای جنوبی عموماً درگیر خشکسالیهای متوسط تا شدید بودهاند. ماتریس همبستگی فضایی مبتنی بر تعداد 2500 پیکسل با ابعاد 5*5 کیلومتری که شامل مقادیر VHI و SPI سالهای منتخب خشکسالی بودند، بیانگر وجود همبستگی فضایی معنیداری بین دو شاخص مذکور بودند. در خشکسالی فراگیر سال 2000، در سطح استان خوزستان، دو شاخص خشکسالی VHI و SPI، همبستگی برابر 0.47، و در سال 2005، برابر 0.35 و در سال 2012، برابر 0.42 و در سال 2015، برابر 0.40 نشان دادند این مقادیر همبستگی در سطح اطمینان 0.95 (P_value=0.05)، معنیدار بوده است. براین اساس شاخص خشکسالی مبتنی بر محصولات پوشش گیاهی و دمای سطح زمین سنجنده MODIS میتواند به صورت قابل قبولی هم از لحاظ سری زمانی و هم از لحاظ توزیع فضایی شدت و الگوی توزیع خشکسالی را آشکار کند.
خانم زهرا عسگری گندمانی، آقای حمید رودباری، آقای یعقوب محمدی،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده
بسیاری از مصرفکنندگان ورزشی نگران مسائل زیستمحیطی هستند و به خرید محصولات سبز ابراز علاقه کردهاند. با این حال، فروش واقعی محصولات سبز هنوز به اندازه مورد انتظار نیست. به همین منظور هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر عوامل محیطی (نگرش، نگرانی و احساس مسئولیت زیستمحیطی) بر قصد خرید مصرفکنندگان ورزشی سازگار با محیطزیست است. مطالعه پیمایشی حاضر با استفاده از پرسشنامه الکترونیکی هفت ارزشی لیکرت با 27 سؤال به جمعآوری اطلاعات از 384 دانشجوی شهر تهران پرداخت. نمونهها با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. در مجموع 390 پرسشنامه بازگردانده شد که از این بین 384 عدد از آنها مورد تأیید بود. برای تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزار PLS برای قابلیت اطمینان و روایی مدل و آزمایش فرضیههای مدل ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که نگرش زیستمحیطی محرک مهم رفتار خرید سبز مصرفکنندگان است. همچنین ارتباط آماری معنیداری بین مسئولیتپذیری زیستمحیطی و رفتار خرید سبز به دست آمد؛ اما ارتباط آماری معنیداری بین نگرانیهای زیستمحیطی و رفتار خرید سبز به دست نیامد. بهعلاوه رابطه بین ارزشهای سبز فردی با نگرش زیستمحیطی، نگرانیهای زیستمحیطی، مسئولیتپذیری زیستمحیطی و رفتار خرید سبز از نظر آماری ناچیز بود. به همین منظور شرکتها میتوانند از طریق استراتژیهای مناسب در برندینگ محصولاتشان تصویر مناسبی از مسئولیتپذیری زیستمحیطی برای محصولاتشان را در ذهن مشتریان ایجاد کنند که باعث میشود از حمایت مشتریانی که تمایل به خرید محصولات دوستدار محیطزیست دارند، بهره ببرند.
مهدی یراقی فرد، سمانه جلیلی صدر اباد،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده
شهرسالم ایدهای برای پیشگیری از ایجاد انواع بیماریها به واسطه موضوعات طراحی شهری و کاربری اراضی است. شهر شیراز و استان فارس بیشترین آمار تصادفات جادهای و پیاده را دارند. همچنین افسردگی سالمندان زمینهساز سایر بیماریها و نیازمند مراقبتهای اجتماعی و بهداشتی و افزایش آگاهی در این زمینه است تا موجب افزایش امید به زندگی شده و حس تعلق در جامعه تقویت گردد. پژوهش حاضر با هدف سنجش شاخصها و تبیین فضاهای شهری سالم با رویکرد شهر هوشمند در شهر شیراز مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی-تحلیلی و از نوع کاربردی است. جامعه آماری پژوهش به منظور شناسایی ایدههای شهر سلامتمحور با رویکرد شهر هوشمند گروهی از خبرگان دانشگاهی و کارکنان شهرداری انتخاب شده است. گردآوری اطلاعات مورد نیاز پژوهش از طریق مطالعات دقیق کتابخانهای استوار است. در این بررسی برای تحلیل دادهها از روشهای استنباطی، آزمون t تک نمونهای؛ آزمون تحلیل واریانس (ANOVA)؛ آزمون تعقیبی شفه و آزمون تحلیل عاملی استفاده شده است. به منظور تحلیل اطلاعات از نرمافزار SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد که شاخصهای این پژوهش در تضاد با یکدیگر قرار ندارند و در جهت سلامت شهروندان نقش ایفا میکنند. همچنین 11 عامل به عنوان ابعاد مؤثر بر شهر سالم با رویکرد شهر هوشمند شناسایی شدهاند که عبارتاند از: کیفیت هوا، تعامل اجتماعی، سطح ایمنی، مشارکت اجتماعی، آسایش اقلیمی، امنیت اجتماعی، دسترسی به آب، فاضلاب و نگهداری زباله، عدالت اجتماعی، فضای سبز شهری، آموزش و فقر و اشتغال میباشد. در نهایت فرضیههای پژوهش تأیید شده است.
آقای فرامرز نیک، دکتر عطااله عبدی، دکتر حسین ربیعی، دکتر حسن صدرانیا،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده
هدف از انجام این پژوهش شناسایی عوامل تأثیرگذار بر سازماندهی سیاسی فضا در استان البرز است. روش حاکم بر پژوهش توصیفی- تحلیلی است. ماهیت دادهها کیفی و روش گردآوری دادهها کتابخانهای و میدانی است. در این پژوهش بعد از بررسی اسناد و متون معتبر و مصاحبه با خبرگان پژوهش عوامل مؤثر بر سازماندهی سیاسی فضا در استان البرز شناسایی و با بهرهگیری از روش گرند تئوری تحلیل و بررسی شدند.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد عوامل تأثیرگذار بر سازماندهی سیاسی فضا در استان البرز در قالب 50 عامل زمینهای، 22 عامل علی، 55 عامل راهبردی و 56 پیامد قابلتفکیک است. مهمترین عوامل زمینهای تأثیرگذار بر سازماندهی سیاسی فضا در استان البرز شامل داوری عدالتگستر، تضمین عدالت اجتماعی، حقوق شهروندی، مدیریت سیاسی فضای ملی، تعیین مدیران سیاسی واحدهای تقسیماتی، ارتباط میان دولت و مردم، تأکید بر مسئولیت و شناخت دقیق آن است. فرهنگ جامعه، موقعیت جغرافیایی از مهمترین عوامل علی و بینش استراتژیک، تدوین راهبردهای آموزشی و پژوهشی از مهمترین راهبردها؛ عوامل مدیریتی، نظامی- امنیتی و اقتصادی از پیامدهای تأثیرگذار بر سازماندهی سیاسی فضا در استان البرز است. سیستم کشورداری در استان البرز یک سیستم باز است. به عبارتی عوامل تشکیل دهنده این سیستم خاصیت همافزایی دارند و میتوانند در طی زمان تکمیل شوند و افزایش یابند. محققان نتایج پژوهش خود را در قالب مدل ارائه دادند و نام مدل خود را شکست در موفقیت نامیدند؛ زیرا که استفاده مناسب و همهجانبه از عوامل تشکیل دهنده سیستم باعث موفقیت و استفاده نادرست باعث شکست در سیستم کشورداری در استان البرز میشود.
خانم ریحانه آقارجبی، دکتر محمدرضا رسولی، دکتر سیدمحمود نجاتی حسینی،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده
در این پژوهش سعی شده تا جغرافیای فرهنگی بهویژه سبکهای دینداری کاربران ایرانی در فضای اینستاگرام بررسی شود. رویکرد این پژوهش، استقرایی بود و پژوهش با روش نتنوگرافی یا اتنوگرافی آنلاین انجام شد که یکی از روشهای کیفی است. بر همین اساس، صفحات اینستاگرامی با محتوای دینی که دارای دنبالکنندههای زیادی بودند و انتساب صفحه به افراد مطرح در حوزه فعالیتهای دینی بود، به عنوان جامعه مورد مطالعه در نظر گرفته شدند که ۱۴ صفحه با گرایشهای مختلف دینی را شامل میشد. پستها، کامنتها و محتوای منتشر شده در این صفحات اینستاگرامی به عنوان واحد تحلیل در نظر گرفته شدند. برای تحلیل دادهها از کدگذاری با استفاده از نرمافزار MaxQda استفاده شد. سبکهای دینداری که رفتار دینی کاربران را نمایندگی میکرد، در ۹ گونه شناسایی شد. نتایج نشان داد تأثیر فضای مجازی به عنوان مکان و فضای جغرافیایی بر انواع دینداری و برداشتهای دینی کاربران تأثیرگذار بود. بدین معنا که فضای فیزیکی از نظر زمان و مکان دارای ماهیتی منعطف بوده و امکان ارتباط میان دینداران با سبکهای متفاوت را فراهم میکرد؛ بنابراین هر فردی بر اساس انباشتههای فضای اطرافش و ادراکات محیطی در بازار دینی ارائهشده در فضای جغرافیای فرهنگی اینستاگرام نوعی از سبکهای دینداری در قالب شهرهای فضای مجازی را نمایندگی میکرد. تأکید بر مناسک در فرهنگ دینداری و ابعاد دینداری، توانست دینداری شعائرگرا را بازنمایی کند. دینداری سنتگرایانه که از سوی گفتمان رسمی دینداری در جامعه حمایت میشود، جغرافیای فرهنگی ایران را در بر میگیرد. دینداری عقلگرا، دینداری خودمرجع، دینداری معرفتاندیش، دینداری عرفانی، دینداری ترکیبی، دینداری عاطفی و دینداری بنیادگرا گونههای دیگر دینداری بودند که نشان دادند در فضای مجازی، فرهنگ دینداری و رفتار دینی بازنماییهای متکثر و متنوعی پیدا کردهاند که تکثر ارزشها و باورهای دینی در گروههای اجتماعی را نمایندگی میکنند. در این پژوهش تأثیرات عمیق جغرافیای فضای مجازی بر فرهنگ دینداری قابل مشاهده بود.
دکتز سعیده فخاری،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده
بررسی آگاهی جامعه محلی نسبت به توسعه اکوتوریسم برای برنامهریزی آینده بسیار مهم و ضروری است. اکوتوریسم در هر منطقهای بر الگوی زندگی افراد بومی و شرایط اقتصادی - فرهنگی آنها تأثیر میگذارد. در مقابل، اکوتوریستها نیز تحت تأثیر فرهنگ جامعه میزبان و ارزشهای موجود در آن قرار میگیرند. از این رو، این مطالعه به بررسی آگاهی جامعه محلی نسبت به حمایت از توسعه اکوتوریسم در شهر دماوند میپردازد. به دلیل حفظ تنوع زیستی منحصربهفرد، شرایط اقلیمی و بازدید فراوان گردشگران و اکوتوریستها از این منطقه، جامعه محلی نیازمند آگاهی از اکوتوریسم میباشد که ضرورت انجام این پژوهش را موجب گشته است. جامعه هدف این مطالعه جامعه محلی ساکنان شهر دماوند است. براین اساس، دادهها از طریق یک پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شد که برای تعیین روایی آن علاوه بر نظرخواهی از متخصصان (روایی صوری)، از روایی همگرا استفاده شد. به منظور محاسبه پایایی آن از روش آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بهره گرفته شد. یافتههای حاصل آمار استنباطی که با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی (نرمافزار Smart PLS ) انجام پذیرفت، نشان داد که چهار مؤلفه پژوهش (آگاهی جامعه محلی، فقر اقتصادی، فقر فرهنگی و توسعه اکوتوریسم) دارای همگنی و پایایی مورد تأیید است و آگاهی جامعه محلی بر توسعه اکوتوریسم با نقش میانجی فقر فرهنگی با مقدار آماره آزمون 4.195 و فقر اقتصادی با مقدار آماره آزمون 5.397 رابطه معنیداری دارد. نتایج نشان داد، آگاهی جامعه محلی بر توسعه اکوتوریسم با مقدار آماره آزمون 2.032 نشاندهندهی پایین بودن سطح آگاهی جامعه محلی نسبت به توسعه اکوتوریسم است.
حدیثه قیصری، آتوسا مدیری، حسین کلانتری،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده
بازآفرینی شهری همواره دارای چالشهای اساسی در سطح کشور و بخصوص در تهران بزرگ بوده است. یکی از مهمترین مسائل وجود ذینفعان متعدد و بروز تعارضات مختلف در این امر میباشد؛ بنابراین ضروری است ذینفعان و تعارضات به وجود آمده بررسی و شناسایی گردد تا در نهایت منافع همه گروههای درگیر بخصوص شهروندان در امر بازآفرینی تأمین گردد. تعارضات ذینفعان و عدم مدیریت آن، یکی از مهمترین موانع موفقیت برنامههای بازآفرینی شهری در ایران است. از این رو، پژوهش حاضر در صدد است تا با مطالعه موردی پروژه بازآفرینی خیابان سی تیر و شارباغ در شهر تهران، بخشی از چالشهای برنامههای بازآفرینی شهری را از منظر تعارضات ذینفعان آسیبشناسی کند. مطالعه حاضر بر اساس یک روش کمی- کیفی مبتنی بر مصاحبه با 15 نفر از خبرگان مرتبط با پروژههای منتخب و تکمیل پرسشنامه توسط این خبرگان انجام شده است. مراحل تحلیلی شامل چهار مرحله «شناسایی ذینفعان هر پروژه»، «طبقهبندی ذینفعان برحسب میزان قدرت و منفعت آنها»، «شناسایی تعارضات هر پروژه» و «تحلیل نحوه تعامل ذینفعان با یکدیگر در مواجهه با تعارضات» میباشد. در این راستا، از روشهایی نظیر آزمون تی تک نمونه، ماتریس قدرت- منفعت و تحلیل شبکههای اجتماعی استفاده گردید.نتایج نشان داد که بیشتر تعارضات پروژههای بازآفرینی شهری، از نوع تعارضات منافع و تعارضات رفتاری بودند و تعداد اندکی تعارض هنجاری و تعارض شناختی نیز قابل شناسایی بود. در وهله اول، تعارضات نهادی و سازمانی و سپس تعارضات بین گروهی، از مهمترین موانع همکاری و تعامل ذینفعان در قبال یکدیگر بود. به این معنی که نهادها، تنها مایل به همکاری با نهادهای موازی یا نهادهای زیرمجموعه خود بودند؛ بنابراین ذینفعان، اغلب از الگوی اجتناب یا رها کردن تعارض برای مواجهه با تعارضات در قبال یکدیگر استفاده میکردند. عدم موفقیت برنامههای بازآفرینی شهری ایران در حلوفصل تعارضات ذینفعان، ریشه در ضعفهای ساختاری عدیدهای دارد که به رویه و شیوههای تهیه و اجرای این برنامهها مربوط میشود. لذا بایستی سازوکاری در فرایند تهیه برنامههای بازآفرینی شهری فراهم شود که در گام نخست به ماهیت پویا، چندبعدی و پیچیده تعارضات در مراحل پیش از اجرا، حین اجرا و پس از اجرای پروژه توجه شود و سپس تعارضات ذینفعان را در همان مراحل اولیه، شناسایی و کنترل نماید.
الهام نجومی، دکتر اسماعیل آقائی زاده، دکتر طاهر پریزادی،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده
امروزه در بسیاری از کشورهای درحالتوسعه، همزمان با رشد شتابان مناطق شهری در کنار افزایش جمعیت، مسائل و مشکلات بیشماری به وجود آمده که بعضاً با گذشت زمان، منجر به فرسودگی ساختاری و عملکردی بافتهای شهری شده که توسعه پایدار شهری بهعنوان راهحلی برای رفع اینگونه مشکلات در شهرها مطرح گردیده است. توسعه حملونقل محور، بهعنوان یکی از رویکردهای توسعه هوشمند شهری با محوریت سیستمهای حملونقل و مرکزیت عابرین پیاده در ایستگاهها، میتواند یکی از راهکارهای مناسب در سیستم شهری جهت مقابله با مسائل و مشکلاتی باشد که گریبانگیر اکثر مناطق فرسوده شهرهای بزرگ از جمله تهران، شدهاند. در این پژوهش محله صفا بهعنوان یکی از محلههای کلانشهر تهران که جزئی از بافتهای فرسوده این شهر نیز قلمداد میشود، به علت قرار گرفتن در نزدیکی ایستگاههای حملونقل عمومی، به منظور بررسی کاستیها و توانهای موجود در آن برای توسعه شهری با محوریت حملونقل عمومی به منظور دستیابی به رویکردی مطلوب جهت ساماندهی بافت موردتوجه قرار گرفت. در پژوهش حاضر، با هدفی کاربردی و ماهیتی توصیفی _ تحلیلی، از طریق بررسیهای میدانی و یافتههای کمی به دست آمده از بلوکهای آماری سال 1395 آمار ایران، به تحلیل یافتهها توسط نرمافزار GIS و مدلهای تحلیل آمار فضایی پرداخته شد. نتایج نشان میدهد که این محدوده از پتانسیلهای خوبی جهت اجرای طرح برخوردار بوده و در این میان ایستگاه 17 شهریور با توجه به شاخصهای پنجگانه موردبررسی، بیشترین انطباق را با این رویکرد دارد.
عارفه شعبانی عراقی، سید محمد زمانزاده، فریبا کرمی،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده
بازسازی اقلیم دیرینه از جمله دمای محیطی در شناخت اقلیم حال و آینده نقش به سزایی دارد. هدف از این پژوهش بررسی شرایط اقلیمی و محاسبه دمای محیطی دو مغزه رسوبی گرفته شده در حوضه آبریز جازموریان در دوره هولوسن است. بازسازی دمای دیرینه از روشهای مختلفی انجام میگیرد که جمله آنها استفاده از مقدار ضریب تغییرات استاندارد شده ایزوتوپ اکسیژن 18 و کربن 13 است. در این راستا از روش آنالیز ایزوتوپهای اکسیژن 18 و 16 و کربن 13 بهره گرفته شده است. نتایج حاصل نشان میدهد. در مغزه شماره 1 جازموریان در ابتدا دمای 46 درجه وجود داشته است. سپس روند کاهشی 10 درجه سانتیگراد تا عمق 175 سانتیمتری در 8 سطح در منطقه ایجاد میشود، در عمق 175 سانتیمتری به بعد روند اندکی افزایش و در سطح بعدی کاهش و سپس روند افزایشی و ثابت در دو سطح بعدی وجود دارد. در مغزه شماره 2 جازموریان در ابتدا دمای 50 درجه مشخص است، سپس کاهش شدید دما را در عمق 125-80 وجود دارد. سپس روند اندکی افزایش یافته (1 درجه) است و این دما تا عمق 170 ادامه دارد، بعد از این مجدداً در دولایه انتهایی کاهش دما وجود داشته است. مقادیر کربن 13 در گمانه شماره 1 بین 0 تا 25.6 - متغیر است و گمانه شماره 2 میزان این پارامتر بین 25.9- تا 27.1- متغیر است. در این منطقه در مغزه شماره 1 مقدار 6 نمونه ایزوتوپ کربن 13 صفر است که نشان از عدم وجود ایزوتوپ کربن 13 در رسوبات بوده است. در مغزه شماره 2 دامنه تغییرات بهطور نسبی زیاد نیست. در این منطقه نیز دماهای متفاوت بهتبع میزان مختلف ایزوتوپها دورههای اقلیمی متفاوتی در هولوسن دیده میشود که این تغییرات اقلیمی معمولاً با تغییرات فرهنگی همراه است و ایجاد، گسترش و افول تمدنها با تعدیل آب هوا مرتبط است.
دکتر فریبا صیادی، دکتر زهرا حجازی زاده،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده
با توجه به اینکه تغییر کاربری اراضی شهری در کلانشهرهای از جمله تهران در دهههای اخیر روند افزایشی داشته است؛ لذا شکلگیری پدیده جزیره حرارتی شهر بهعنوان یکی از معضلات زیستمحیطی قابل بررسی است. افزایش ساختوساز، تراکم و ارتفاعات ساختمانی باعث تغییر در هندسه و فرم مجتمعها شده و در پی آن تغییر شرایط آبوهوایی و خرد اقلیم شهری را در پی خواهد داشت. در این پژوهش سعی شد به چگونگی تأثیر مورفومتری شهری بر شکلگیری جزیره حرارتی در شهر تهران پرداخته شود. منطقه موردمطالعه در این پژوهش شامل مناطق یک، دو و سه تهران است. روشهای مورداستفاده در این پژوهش شامل (1) معادله عددی اوک و طراحی الگوریتم جهت شبیهسازی شدت جزیره حرارتی بوده است. در مرحله اول از دادههای رقومی GIS که شامل بلوکهای ساختمانی (پارسل) با فرمت پلیگون و عرض معابر (خیابان) که بر اساس طرح تفضیلی ممیزی سال 1395 توسط شهرداری تهران تهیه و آماده گردیده بود، استفاده شد.(2) جهت مطالعه تأثیر هندسه شهر بر روی باد در نرمافزار Envi-met مدلسازی شد. نتایج بررسیها نشان داد دو عامل ارتفاع ساختمان و عرض معابر (H/W) بهعنوان دو عامل کلیدی در بررسی هندسه شهری نقش مهمی دارند؛ بنابراین در بررسی شدت جزیره حرارتی عامل ارتفاع ساختمانها و بلندمرتبهسازی میتواند نقش مهمی در شکلگیری جزیره حرارتی داشته باشند. این در حالی است که هر چه ارتفاع ساختمان نسبت به عرض معابر بیشتر باشد به صورت مانعی در برابر خروج جزیره حرارتی عمل میکند. شدت جزیره حرارتی تطبیق داده شده با معادله اوک نشان داد که عامل ضریب ناهمواری ساختمان میتواند بهعنوان عامل مهمی در تعدیل شدت جزیره حرارتی تأثیرگذار باشد. آنالیز فضایی تصاویر و خروجیهای مدل Envi.met نشان داد که عوامل اصلی تراکم ساختوساز و ارتفاع بنا تأثیر بیشتری نسبت به شیب و توپوگرافی منطقه بر انتقال سرعت باد دارند؛ بنابراین در بررسی طراحی شهری جهت مطالعات آینده به برنامهریزی مناسب و مدیریت صحیح منابع جهت آسایش اقلیمی ساکنان نیاز است که با در نظر گرفتن اصول ایمنی معماری میتوان به طراحی شهرهای زیبا و ایمن پرداخت.
فرزاد شیرزاد، بهلول علیجانی، مهری اکبری، محمد سلیقه،
دوره 26، شماره 80 - ( 1-1405 )
چکیده
تغییر اقلیم و گرمایش جهانی از موضوعات بسیار مهم عصر کنونی می باشد. فرآیند تغییر اقلیم به ویژه تغییرات دما و بارش ،مهمترین بحث مطرح در قلمرو علوم محیطی است. تغییر اقلیم به معنای تغییر میانگین ها در دراز مدت است. ایران در محدوده پرفشار جنب حاره در منطقهای خشک و نیمه خشک واقع شده و جنگل هیرکانی ازاین حیث گردنبند سبزی بین دریای کاسپین ورشته کوه البرزمی باشد که در چهل و سومین اجلاس یونسکو، جنگل های هیرکانی به عنوان دومین میراث طبیعی ایران به ثبت رسید. راش از گونه های درختی مهم و صنعتی ترین گونه جنگل های هیرکانی است. منطقه مورد مطالعه در غرب استان گیلان واقع شده است در این پژوهش با استفاده از علم اقلیم شناسی درختی از پهنای دوایر رویشی درختان راش وآمار ایستگاه هواشناسی واقع درمنطقه مورد مطالعه و روش آماری ناپارامتریک من کندال برای بررسی تحلیل روند تغییر اقلیم بر روی سری زمانی حلقه های رشد و روش آماری پیرسون برای ارزیابی همبستگی رشد قطری حلقه های درختان راش با متغیرهای اقلیمی در منطقه اقدام شد. نتایج به دست آمده از سری زمانی حلقه های رشددرختان راش نشان داد که تغییرات حلقه های رشد دارای روندی نزولی و منفی بوده و در سطح5درصدمعنی دار بود. دمای کمینه و میانگین و بیشینه و تبخیردر فصل رشد روندی صعودی داشته و بارندگی سالیانه دارای روندی نزولی بود. با استفاده از روش پیرسون طی برازش همبستگی قطر حلقه های رشد با دما ،برای میانگین ماهیانه در ماههای تیر، مرداد و شهریور همبستگی منفی وبهمن مثبت و میانگین کمینه دما در ماههای تیر، مرداد و شهریور همبستگی منفی و برای میانگین بیشینه دما در ماه بهمن، همبستگی مثبت و در سطح 95%درصد معنی دار بوده و با بارش در خردادماه همبستگی در سطح 95%مثبت ومعنی دار بوده است.
روح الله نمکی، اکبر عبداله زاده طرف، حسن ستاری ساربانقلی،
دوره 26، شماره 80 - ( 1-1405 )
چکیده
آلودگی هوا و تاثیرات نامطلوب آلودگیهای ناشی از احتراق سوختهای فسیلی در سکونتگاههای شهری از جمله مسائل مهم زیست محیطی کلانشهرهاست که توجه به راهکارهای کاهش میزان آلودگی هوا در شهرها لازم است. تجربیات جهانی نشان داده است که شاخصهای فرم شهری یکی از مهمترین عوامل تأثیر گذار بر میزان آلودگی هوا و مصرف انرژی در شهر هستند. از این روی توجه به فرم شهر، نقشی مهم درچشم انداز بلند مدت شهرها در جهت کیفیت هوای مطلوبتر، ایفا میکند.پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی است. به منظور جمع آوری داده و اطلاعات مورد نیاز از روش کتابخانهای و اسنادی استفاده شده است. درجهت تجزیه و تحلیل دادهها و پاسخگویی به سوالات پژوهش از تکنیک آماره موران در محیط نرم افزار gis استفاده شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد وضعیت آلودگی هوای شهر تبریز از نظر عناصر آلوده کننده هوا یعنی دی اکسید گوگرد، دی اکسید نیتروژن، مونوکسید کربن در نیمه دوم سال بیشتر از نیمه اول سال است به گونهای که از میان ایستگاههای پایش هوا ایستگاه میدان دارای بیشترین تعداد آلودگی هوا بود. همچنین نتایج حاصل از بررسی تاثیر فرم شهری و الگوی کاربری زمین بر آلودگی هوا نشان داد که فرم شهری و کاربری زمین بر آلودگی هوا تاثیرگذار است.
پری شکری فیروزجاه، امیر بخشی، جواد پوریانی، فاطمه علیپور،
دوره 26، شماره 80 - ( 1-1405 )
چکیده
در فضاهای شهری عناصر ناهمگون و ناهنجار گونـاگونی در کنار هم به اغتشاشات محیط دامن میزنند. یکی از مهمترین این عناصر که بهندرت بهصورتی آشکار بدان توجه میشود، رنگ است. بههمین دلیل، این پژوهش با هدف بررسی و سنجش نقش رنگ در ارتقاء کیفیت فضای شهرک چهارصد دستگاه رامسر انجام شده است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی مـیباشد و دادههای آن از طریق پرسشنامه و عکسبرداری جمعآوری شده است. جامعـه آمـاری تحقیـق، بر اساس فرمول کوکران، 300 نفر برآورد گردید. بهمنظور سنجش شـاخصهـای کیفیت فضایی با توجه به نقش رنگ، 3 شاخص اصلی ( ادراک فضایی، خوانایی و هویت و تنوع و سرزندگی) و 20 متغیر بررسی شدند. برای تجزیه و تحلیل شاخصها از آزمون T تک نمونهای و تکنیک RGB بهره گرفته شده است. نتایج آزمون T تک نمونهای نشان داد که شاخص خوانایی و هویت با میانگین 31/2، تنوع و سرزندگی با میانگین 69/2 و ادراک فضایی با میانگین 78/2 از کمترین تا بیشترین اثربخشی را بر کیفیت فضای محدوده مورد مطالعه داشتهاند. همچنین با توجه به پالت رنگی استخراج شده از لایههای آسمان، کالبد مصنوع و پوشش گیاهی، شهرک چهارصد دستگاه ازلحاظ رنگی غنی نبوده و در راستای ارتقا کیفیت فضای شهری نیست. بهطور کلی در شهرک چهارصد دستگاه کمتر از عامل رنگ جهت افزایش ادراک فضایی، ایجاد حس زندگی و هویت استفاده شده است.
علی مرادی، معین شفیعی حق شناس، الهه بینافر، وحید یحیوی آذر،
دوره 26، شماره 80 - ( 1-1405 )
چکیده
گسترش و ماندگاری ویروس کرونا در مناطق شهری و روستایی ایران میتواند پیامدهای مختلفی بر چشمانداز توسعه شهری و روستایی کشور داشته باشد. از سوی دیگر این ویروس میتواند در آینده شهرها و روستاها به عنوان یک فرصت برای توسعه آنها در نظر گرفته شود. لذا در این پژوهش با استفاده از روش آیندهنگاری که دارای رویکردی کیفی- توصیفی است، به بررسی هدف تحقیق پرداخته شد. برای رسیدن به این هدف ابتدا با استفاده از ادبیات تحقیق و مطالعات کتابخانهای و به کمک نظرات 50 کارشناس در زمینههای مختلف تحصیلی، اثرات و فرصتهای ویروس کرونا ارائه شد. در ادامه با روش تحلیل کیفی و نظر کارشناسان امر چالشها و سیاستهای مقابله با کرونا در جوامع شهری و روستایی ارائه شد. نتایج تحقیق نشان داد که ویروس کرونا اثرات اجتماعی، روحی- روانی، زیست محیطی و اقتصادی مختلفی بر جوامع شهری و روستایی کشور داشته است. علاوهبر اثر ذکر شده، ویروس کرونا فرصتهایی چون تسریع استفاده و انتشار ابزارهای دیجیتالی، افزایش آموزش از راه دور، افزایش خدمات و امکانات بهداشتی ناشی از سرمایهگذاری دولتی برای مقابله با کرونا، افزایش ارتباط بین مناطق شهری و روستایی، کاهش آلودگی زیست محیطی، کاهش تخریب زمین، آب و سایر منابع طبیعی و بسیج و تقویت شبکههای شهری و روستایی به وجود آورده است. نتایج نشان داد که نحوه ارائه خدمات پزشکی ضروری و امکانات بهداشتی، عدم آمادگی و ظرفیت سازگاری مناطق شهری و روستایی برای مقابله و واکنش و سرمایه و درآمد کافی روستاییان مهمترین چالشهای پیشروی چشمانداز توسعه شهری و روستایی کشور بودهاند. نتایج نشان داد بهبود دسترسی به خدمات پزشکی، حفظ و توسعه خدمات اولیه، حمایت از مشاغل، کسب و کارها و بهبود زیرساختهای دیجیتالی مهمترین سیاستهای کاهش اثرات ویروس کرونا بر چشمانداز توسعه شهری و روستایی کشور می باشند.
اقای ایرج محمودپور، دکتر حسین حاتمی نژاد، دکتر رحمت اله فرهودی، دکتر جمیله توکلی نیا،
دوره 26، شماره 80 - ( 1-1405 )
چکیده
زیست پذیری مفهومی پیچیده و چندبُعدی دارد و تضمینکننده عملکرد اکوسیستم از کوچکترین واحد جغرافیایی تا سطح کره زمین یا بهعبارتیدیگر از سطوح محلی تا سطوح جهانی است و الگوهای آن از یک منطقه به منطقه دیگر کاملاً متفاوت است. در این راستا، در سه دهه گذشته، علاوه بر اﺛـﺮات ﻣﺨـﺮب اﻧﺴﺎﻧﻲ، کاربرد منابع و صنایع مضر، آﻟﻮدﮔﻲ ﺷﺪﻳﺪ ﺟﻮی، ﻧـﺎزک ﺷـﺪن ﻻﻳـﻪ ازن، ﺗﺸـﺪﻳﺪ ﭘﺪﻳﺪه گلخانهای و اﺛﺮات ﻣﺘﻌﺪد ﻧﺎﺷﻲ از اﻳﻦ پدیدهها، در شهر تهران و منطقه 11، موجب آلودگیهای متنوع زیستمحیطی و ﺗﺨﺮﻳـﺐ ﻣﻨـﺎﺑﻊ و ﻛـﺎﻫﺶ ﻓﻀﺎﻫﺎی ﻃﺒﻴﻌﻲ شده است که ﻧﻴﺎز ﺷﻬﺮوﻧﺪان ﺑـﻪ ﻣﺤﻴﻂ زﻳﺴﺘﻲ ﺳﺎﻟﻢ را افزایش داده است. بدین منظور در این پژوهش سعی گردیده است که بهصورت سیستمی و نظاممند پیشرانهای کلیدی مؤثر بر زیست پذیری با تأکید بر شاخصهای زیستمحیطی در منطقه 11 کلانشهر تهران شناسایی و تحلیل شوند. در این پژوهش ابتدا با تکنیک پویش محیطی و دلفی، 57 عامل اولیه در یازده حوزه مختلف استخراجشده و سپس با استفاده از روش دلفی مدیران، ماتریس اثرات متقاطع مؤلفهها تشکیل گردیده است. در مرحله بعدی از طریق نرمافزار میکمک نسبت به تحلیل ماتریس اقدام شده است. نتایج حاصل از پراکندگی متغیرها در محور تأثیرگذاری و تأثیرپذیری عوامل در نرمافزار میکمک، حاکی از ناپایداری سیستم در محدوده موردمطالعه است و بر همین اساس پنج دسته متغیر مورد شناسایی قرار گرفت. درنهایت با توجه به امتیاز بالای اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم عوامل، هفت عامل اصلی بهعنوان عوامل کلیدی در زمینه زیست پذیری با تأکید بر شاخصهای زیستمحیطی منطقه مورد شناسایی قرار گرفتند. از بین پیشرانهای موردبررسی نیز، متغیرهای وضعیت حملونقل عمومی (سرعت، دقت، اطمینان، ایمنی، امنیت، راحتی، صرفه اقتصادی) و دسترسی عموم به فضای سبز بیشترین تأثیر را بر زیستپذیری در محدوده موردمطالعه داشتند.
حسین شمسی دارغلو، رحمت محمدزاده،
دوره 26، شماره 80 - ( 1-1405 )
چکیده
نظریهی لفور درزمینهی تولید فضا بسیار موردتوجه قرارگرفته است و اهمیت آن بهویژه در این است که آن را بهطور سیستماتیک در مورد مقولههای شهر و فضا بهصورت یک تئوری اجتماعی جامع و قابلفهم ادغام میکنند. برنامهریزی سنتی کاربری زمین بهصورت کاملاً انتزاعی و صوری بوده و از مؤلفههای ادراکی و معنایی تهی میباشند ولی رهیافت تریالکتیک لفوری اینگونه نبوده و از سه شأن (پرکتیس فضایی-بازنمایی فضایی و فضای بازنمایی) که در ارتباط با یکدیگر و بهصورت مشارکتی و همزمان در لحظه شکل میگیرند، یک کل را تولید میکنند. این پژوهش دارای روش توصیفی و تحلیلی و ازلحاظ هدف، بنیادی است. تحولات ناشی از ورود پارادایمهای نوین در رویکردهای برنامهریزی شهری و طراحی شهری که ماهیت متفاوتی را برای نظام راهبردی تغییرات توسعهی شهری قائل است و از سوی دیگر توجهات جدید به فضا و بااهمیت یافتن مفهوم فضای زیسته، به نظر میرسد رویکرد تریالکتیکی لفور برخلاف برنامهریزی سنتی کاربری زمین به فضای روزمره و تجربهی زیستهی ساکنان ارج بیشتری قائل است و میتواند فضاهایی را ایجاد کند که حس مکان و احساس تعلق ساکنان را به فضای زندگیشان را بیشتر نماید. مرور مفاهیم نشان میدهد مفهوم فضای زیسته (فضای انتزاعی - انضمامی) متأثر از رهیافتهای مختلف فلسفهی علم (تفسیرگرایی و انتقادی) بوده و اکنون نیز شاهد یک تغییر رهیافتی (پارادایمی) است، که میتواند دگرگونیهای اجتماعی را نشان دهد. این مطالعه نشان میدهد فضا – مکان (فضای زیسته یا مکان- عشق) برخلاف تعریف پیشین فضا که مبتنی بر رهیافتهای پوزیتویستی (فضاهای ذهنی و ادراکی)، انتزاعی و عامگرا، عمدتاً یک محدودهی مرزبندی شده از فضاست که واجد ویژگیهای کالبدی - انضمامی است و بهواسطهی تجربهی انسانی شکل میگیرد و سرشار از معنا میشود.
سید محمد حسینی،
دوره 26، شماره 80 - ( 1-1405 )
چکیده
در پژوهش حاضر جهت واکاوی فضایی بارش خاورمیانه از دادههای شبکهای بارش از مرکز اقلیمشناسی بارش جهان (GPCC) با تفکِیک زمانی ماهانه و تفکیک مکانی 5/0×5/0 درجه قوسِی استفاده شده است. لذا برای منطقه خاورمیانه آرایهای به ابعاد 80 × 160 بدست آمد(160 یاخته طولی و 80 یاخته عرضی). علت انتخاب دادههای شبکهای، تفکیک مکانی و زمانی مناسب و بهروز بودن آنها نسبت به دادههای ایستگاهی است. بازه زمانی مورد بررسی از سال 1970 تا سال 2020 میلادی میباشد. در نهایت نقشههای بلندمدت بارش خاورمیانه به صورت سالانه و ماهانه ترسیم شد. نتایج حاکی از این است که بارش در منطقه خاورمیانه میل به تمرکز و خوشهگزینی در بعد مکانی و زمانی دارد. به دیگر سخن، به سبب موقعیت جغرافیایی خاص منطقه خاورمیانه مانند توپوگرافی ناهمسان، دوری و نزدیکی به منابع تغذیهکننده رطوبت(دریای خزر، سیاه، مدیترانه، اقیانوس اطلس و هند) و جهت قرارگیری ناهمواریها، بارش نیز در مناطق پرارتفاع، در همسایگی دریاها و اقیانوسها و همچنین در دامنه بادگیر سلسله جبال منطقه متمرکز شده است. پراکنش نایکسان شرایط جغرافیایی، مسبب پراکنش ناهمنسان و نایکنواخت بارش در خاورمیانه شده است. به طوری که؛ گرانیگاه و ثقل بارش خاورمیانه بیشتر در منتهیالیه شرق دریای سیاه، جنوب ترکیه در همسایگی کشور سوریه و عراق، کمربند آرارات –زاگرس در غرب ایران، کرانه جنوبی دریای خزر، ارتفاعات پامیر و خلیج بنگال در هند و ارتفاعات هندوکش در پاکستان متمرکز شده است. این در حالی است که بخشهای زیادی از خاورمیانه به سبب همجواری با کویرها و بیابانهای بزرگ(صحرای آفریقا، کویرلوت، دشت کویر، ربعالخالی عربستان و بیابانهای افغانستان) میزان بارشی کمتر از 100 میلیمتر را به خود اختصاص دادهاند. همچنین نتایج نشان داد که بیشینه بارش این منطقه به فصل زمستان منتقل شده است و همچنان فصل تابستان، خشکترین دوره خاورمیانه است و فقط کرانههای اقیانوس هند و خلیج بنگال بارش موسمی دارند.
دکتر وهاب امیری، دکتر نسیم سهرابی، دکتر سید محمدعلی موسوی زاده،
دوره 26، شماره 80 - ( 1-1405 )
چکیده
این مطالعه تأثیر عوامل زمینشناسی و انسانی بر ترکیب فیزیکوشیمیایی آبهای زیرزمینی آبخوان قزوین را مورد ارزیابی قرار داده است. بر اساس دیاگرام گیبس بهینه شده، تمرکز نمونهها در انتهای مسیر برهمکنش آب شیرین با واحدهای سیلیکاته تکامل ژئوشیمیایی ناشی از انحلال این واحدهای زمینشناسی و افزایش نسبت Na/(Na+Ca) است. مکانیسم تبادل کاتیونی در تغییر ترکیب شیمیایی آب زیرزمینی با استفاده از نمودار دو متغیره Ca+Mg نسبت به SO4+HCO3 و شاخصهای کلروآلکالن CAI-1 و CAI-2 مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان میدهد که در 68 درصد از نمونهها تبادل یونی مستقیم و در 32 درصد نیز تبادل یونی معکوس ترکیب شیمیایی آب زیرزمینی را کنترل میکنند. تغییرات Ca در مقابل SO4 بیانگر عدم تأثیرگذاری صرف انحلال ژیپس به عنوان منشأ یونهای کلسیم و سولفات است. این تغییرات میتواند به دلیل تحرک و انتقال یون در خلال فرایندهای پدوژنیک (چرخه بیوژئوشیمیایی سولفور) و فعالیتهای انسانی باشد. بررسی نقش عواملی همچون ورودی کشاورزی، ورودی اتمسفری، نیتروژن خاک، فاضلاب، کود دامی، کود شیمیایی و فرایند دنیتریفیکاسیون در آلودگی آب زیرزمینی با بهرهگیری از نمودار NO3/Na در مقابل Cl/Na و نسبت NO3/Cl در مقابل Cl دنبال شد. نتایج نشان میدهد که ورودیهای کشاورزی و فاضلاب دارای نقش موثرتری در تغییر محتوای NO3 و Cl نمونههای آب زیرزمینی هستند. علاوه بر این، در برخی موقعیتها به ویژه جنوب شرقی آبخوان، فرآیند دنیتریفیکاسیون موجب کاهش غلظت NO3 میشود. نتایج این مطالعه میتواند با درک مکانیسمهای کنترل کننده ترکیب فیزیکوشیمیایی و شناسایی عوامل محتمل آلاینده آب زیرزمینی به مدیریت موثر منابع آب در این آبخوان استراتژیک کمک کند.