جستجو در مقالات منتشر شده



محمد حسین حسینی روز بهانی، مرتضی یو اکتان اسمت آویچ،
دوره 23، شماره 71 - ( 10-1402 )
چکیده

گندم غذای اصلی انسان است که به طور مستقیم مورد مصرف قرار می‌گیرد. شناخت پارامترهای اقلیمی و بررسی نیازهای اقلیم شناختی گیاهان زراعی از مهمترین عوامل موثر در تولید گندم دیم اسـت. این مطالعه با توجه به اهمیتی که پارامترهای اقلیمی در تولیدات گندم دیم داشته و نیز به علـت توانـاییهـای بالقوه دیم زارهای کشور تاجیکستان از جمله رایان پنجکنت وا قع در وادی زرافشان می‌باشد. داده های مورد استفاده در این مطالعه از طریق اداره هواشناسی و وزارت کشاورزی تاجیکستان و اداره کشاورزی پنجکنت به‌صورت میدانی و کتابخانه‌ای جمع‌آوری‌شده است. در گام اول داده ها از نظر همگنی و یکدستی بررسی گردید. در گام بعدی با به کارگیری نرم افزار Lars Wg با استفاده از مدل های سری HadGEM2-ES و سه سناریوی RCP26 , RCP45 , RCP85 در دوره 2011-2050 توانایی مدل لارس برای پیش بینی متغیرهای اقلیمی ایستگاه پنجکنت مورد ارزیابی قرار گرفت و سپس داده های پیش بینی شده با داده های مشاهداتی مورد ارزیابی قرار گرفت و همچنین از طریق همبستگی و آزمون Anova بین پارامترهای اقلیمی و تولید گندم دیم در هکتار و با روش تورنت وایت تیپ اقلیمی مورد بررسی قرار گرفته است.نتایج ارتباط بین پارامتر‌های اقلیمی و تولید گندم دیم با استفاده از آزمون تحلیل واریانس ( F) و مقایسه با جدول ضرایب F نشان داد؛ میان بارش اردیبهشت و حداکثر دمای خرداد با تولید گندم ارتباط معنادار وجود دارد و نیز بارندگی ماه مهر، حداکثر دمای آبان با تولید گندم دیم ایستگاه پنجکنت ارتباط معناداری در هر هکتار وجود ندارد.

فهیمه شاکری، غلامعباس فلاح قالهری، هاشم اکبری، زهرا حجازی زاده،
دوره 24، شماره 72 - ( 1-1403 )
چکیده

در پژوهش حاضر حساسیت سنجی عناصر هواشناسی(نظیر میانگین دما، رطوبت نسبی و سرعت باد) به پارامترسازی­های فیزیکی مختلف در مدل پیش بینی عددی وضع هوا (WRF) جهت شبیه سازی اقلیم شهر و تعدیل جزیره گرمایی شهری منطقه مورد مطالعه، مورد ارزیابی قرار گرفت. جهت مطالعه مسائل زیست محیطی شهری از مدل تاج پوش شهری(UCM) به صورت جفت­شده با مدل WRF استفاده شد. آزمایش­های متعددی به منظور دستیابی به پیکربندی بهینه برای انجام شبیه سازی در بازه زمانی 18-21 آگوست 2016 با شرایط جوی پایدار در فصل تابستان اجرا شد. انتخاب مناسب­ترین پیکربندی با کمترین خطا، به عنوان بستری مناسب برای شبیه سازی­های اقلیم شهری جهت مطالعه راهکارهای تعدیل جزیره گرمایی شهری (UHI) مطرح می­شود. افزایش بازتاب سطوح جهت کاهش UHI در دامنه اعمال گردید. جهت ارزیابی عملکرد پیش­بینی مدل و مقادیر مشاهداتی متناظر با آن از دو شاخص ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE) و میانگین خطای اریب (MBE) استفاده شد. نتایج نشان داد در استان تهران، بطورکلی تمامی پیکربندی­ها دمای هوا و سرعت باد را کمتر از مقدار واقعی و رطوبت نسبی را بیشتر از مقدار واقعی برآورد می­نمایند. همچنین در استان البرز تمامی پیکربندی­ها دمای هوا و سرعت باد را بیشتر از مقدار واقعی و رطوبت نسبی را کمتر از مقدار واقعی برآورد می­­نمایند. با افزایش انعکاس سطوح شهری، میانگین دمای استان­های تهران و البرز به ترتیب به میزان 6/0 و 2/0 درجه سانتی گراد کاهش می­یابد. سرعت باد مخصوصاً در نواحی شهری، مقداری افزایش می­یابد. همچنین شاهد افزایش میانگین رطوبت نسبی (خصوصاً در نواحی شهری) در مناطق مورد مطالعه خواهیم بود.

کاوه محمدپور، محمد سلیقه، طیب رضئیی، علی درویشی بلورانی،
دوره 24، شماره 72 - ( 1-1403 )
چکیده

گرد و غبارها، تحت عنوان عمده¬ترین نوع از آئروسلها نقشی بنیادی مستقیم و غیرمستقیمی بر روی هوا و اقلیم دارند. بدین منظور در پژوهش حاضر به بررسی قابلیت و توانمندی مدل MACC با استفاده از صحت سنجی MODIS برای بارزسازی پدیده¬های حدی گرد و غبار در استان کردستان طی دوره 2003-2012  پرداخته شد. جهت تحلیل داده¬های ماهواره¬ای و مدل شده از آزمون¬های آماری و روند¬یابی من-کندال استفاده شده است. یافته¬های حاصل از توزیع سالانه نشان داد که میانگین بیشترین عمق نوری آئروسل (AOD) مربوط به سال 2008 با 36/0 و کمترین مقدار با 294/0 مربوط به سال 2004 می¬باشد. همچنین، میانگین بیشترین AOD این سال  مربوط به شهرستانهای سنندج، سقز، قروه، کامیاران و مریوان به ترتیب با 356/0، 353/0، 358/0، 371/0 و 368/0 می¬باشد. توزیع مکانی میانگین AOD در فصول مختلف نیز نشان داد، زمستان و پاییز دارای کمترین مقدار و فصل بهار و تابستان دارای بیشترین مقدار AOD بوده است. توزیع زمانی-مکانی ماهانه AOD نشان داد که گردو غبار در طی آوریل تا آگوست سرتاسر پهنه منطقه مورد بررسی را می¬پوشاند. نتایج آزمون روند من-کندال نشان داد که فصل بهار در سرتاسر استان و فصل تابستان در شرق استان دارای روند مثبت معنی¬دار است؛ بر همین اساس، فصل بهار در منطقه مورد مطالعه به غنوان فصل فرین گردوغبار شناخته شد؛ و در بین پنج روز حدی گرد و غبار در فصل مربوطه، روز 19 ژوئن 2009 با میانگین مقدار AOD روزانه 16/1 و دید افقی کمتر از 2000 متر دارای بیشترین و گسترده¬ترین گردوغبار تحت عنوان روز فرینِ حدی است. در مجموع، نتایج حاصل از رویکرد چند بعدی MACC در بارزسازی گرد و غبار نشان داد، عمق نوری (AOD،DOD ) معیاری مناسبتر از دید افقی در تعیین روزهای فرین گردوغبار می¬باشد. 
جعفر درخشی، بهروز سبحانی، سعید جهانبخش اصل،
دوره 24، شماره 72 - ( 1-1403 )
چکیده

در این تحقیق پیش‌بینی مقادیر بارش و دما با کاربرد مدل‌های گردش عمومی جو در دوره‌های 2005-1964 موردبررسی قرارگرفته است. داده‌های اقلیمی شامل مقادیر روزانه مجموع بارش و دمای میانگین از سازمان هواشناسی کشور، تهیه گردیده است. با در نظر گرفتن سناریوهای تغییراقلیم RCP4.5, RCP2.6 و RCP8.5 برای دوره آینده 2100-2010 تحت مدل تغییراقلیم canESM2 تغییراقلیم حوضه اهرچای مورد ارزیابی قرار گرفت. به دلیل دقت پایین مدل‌های گردش عمومی از مدل کوچک‌مقیاس سازی SDSM4.2 استفاده و تغییرات پارامترهای اقلیمی بارش و دمای میانگین برای دوره‌های زمانی آینده شبیه‌سازی گردید. در این پژوهش برای واسنجی مدل SDSM، از بین 26 پارامتر اقلیمی بزرگ‌مقیاس (NCEP) به‌طور متوسط 3 پارامتر بیشترین همبستگی را با میانگین دما و 5 پارامتر بیشترین همبستگی را با میانگین بارش در حوضه اهرچای دارند. نتایج حاصل از پیش‌بینی پارامترهای اقلیمی نشان داد شبیه‌سازی پارامترهای اقلیمی میانگین دما با دقت بالاتری نسبت به مقادیر میانگین بارش انجام‌گرفته است. علت این امر، نرمال نبودن و غیرشرطی بودن داده‌های بارش می‌باشد. نتایج حاکی از آن است که میانگین دمای حوضه، در دوره 2099-2070 تحت سناریوی RCP8.5 نسبت به دوره مشاهداتی 2005-1964 با افزایش بیشتری نسبت به دوره های قبل روبروست و میزان بارش حوضه نیز طی دوره 2099-2070 و تحت سناریوی RCP 2.6 بیشترین افزایش را در کل دوره های مطالعاتی نشان می‌دهد.
 
خانم مطهره زرگری، دکتر مهدی بروغنی، دکتر علیرضا انتظاری، عباس مفیدی، دکتر محمد باعقیده،
دوره 24، شماره 72 - ( 1-1403 )
چکیده

گرد و غبار یکی از مخاطرات جوی است که در نواحی خشک و نیمه­ خشک دارای پیامدهای اقلیمی و زیست محیطی نامطلوبی می باشد. هدف تحقیق حاضر مدلسازی دینامیکی ویژگی های مکانی- زمانی گرد و غبار در جنوب و جنوب شرق ایران با مدل REG-CM4 با استفاده از داده های ماهانه گرد و غباری و داده های مدل RegCM4 می باشد. بدین منظور، توزیع مکانی گرد و غبار به روش IDW به همراه نمودارهای گرد و غبار ترسیم شدند. مدل RegCM4 با در نظرگیری سیستم تصویر لامبرت با قدرت تفکیک افقی 40 کیلومتر با مدل جفت شده شیمی اجرا شد. توزیع مکانی گرد و غبار ماهانه و سالانه بالاترین مقادیر فراوانی گرد و غبار را برای شهرهای زابل، بندرعباس، زاهدان و جاسک نسبت به ایستگاه های سیرجان، کهنوج و لار نشان می دهد. علاوه بر این، بیشترین وقوع فراوانی گرد و غبار در استان های سیستان و بلوچستان (%48)، هرمزگان (%27) و فارس با 16 درصد و کمترین فراوانی آن برای استان کرمان (%9) نشان داده شده است. به طور کلی، فصول تابستان (در ایستگاه سیستان) و زمستان (ایستگاه کرمان) به ترتیب بیشینه و کمینه رخداد گرد و غبار را دارند. بررسی زمانی نیز بیشترین میزان گرد و غبار را برای ماه های گرم سال و کمترین را برای ماه های سرد سال به همراه دارد. ماه جولای در ایستگاه زابل و ماه های نوامبر و دسامبر در ایستگاه سیرجان به ترتیب بیشترین و کمترین فراوانی گرد و غبار را دارند. همچنین، مدل اقلیمی RegCM4 برای متغیرهای مختلف نیز بیشینه گرد و غبار را بر روی جنوب شرق، جنوب و سواحل جنوب به خوبی نشان داده است.

مریم ثنایی، غلامرضا براتی، علیرضا شکیبا،
دوره 24، شماره 72 - ( 1-1403 )
چکیده

تغییرات آب و هوایی و از جمله تغییرات فضایی بارش، چالشی است که ابعاد مختلف زندگی امروزی جوامع بشری را تحت تاثیر قرار داده است. با توجه به آب و هوای خشک و نیمه خشک کشور و اهمیت مانایی فراسنج بارش در مدیریت منابع آب و غذا در آن، بررسی تغییرات فضایی آن در پهنه کشور از اهمیت بسزایی برخوردار خواهد بود. از این رو در این پژوهش تغییرات فضایی دوام فصل بارش در دوره مرطوب (سپتامبر تا می) با استفاده از دو آماره «موران محلی» و «لکه های داغ گتیس اٌرد-جی» طی 5 دوره 5 ساله در سال‌های 1991 تا 2015 میلادی مد نظر قرار گرفت. پراکنش فضایی مثبت دوام فصل بارش، بر پایه نتایج آماره موران محلی، انطباق بسیار خوبی با نواحی پربارش کشور دارد. از سوی دیگر پیوستگی الگوی فضایی منفی حاصل از آماره لکه های داغ، در قیاس با نتایج آماره موران محلی بیشتر بوده و بر نواحی بسیار کم بارش جنوب شرقی و مرکزی منطبق است. همچنین نتایج آماره الکساندرسون نشان داد که سری زمانی 13 ایستگاه از 108 ایستگاه منتخب، دارای جهش یعنی تغییر ناگهانی در سری زمانی دوام فصل بارش،بوده‌اند. این جهش‌ها بیشتر در ایستگاه های جنوبی کشور و در سالهای بعد از 2000 میلادی آشکار شده است.

هادی ظرافتی، یوسف قویدل رحیمی، منوچهر فرج زاده،
دوره 24، شماره 72 - ( 1-1403 )
چکیده

این پژوهش با هدف بررسی و شناسایی روزهای با وقوع دمای فرین بالای 50 درجه سانتیگراد و تعیین الگوی سینوپتیکی رخداد آن‌ها در منطقه غرب آسیا انجام شد. برای انجام این کار از داده‌های بازتحلیل شده NOAA-CIRES-DOE 20th Century Reanalysis V3 بیشینه دمای دومتری سطح زمین طی دوره زمانی 1836 تا 2020 در فصل گرم سال (ژوئن تا سپتامبر) استفاده شده و در نهایت تعداد 513 روز دمای بیشینه بالای 50 درجه جهت تحلیل سینوپتیک شناسایی گردید. دماهای بالای 50 درجه در ماه‌های ژوئن، ژوئیه و اوت به وقوع پیوسته و تغییرات سالانه فراوانی دماهای بیشینه فرین دارای روندی صعودی بوده و همچنین بیشترین فراوانی وقوع دمای فرین بالا در دهه‌های اخیر و در سال 2015 و 2010 رخ داده است. جهت تحلیل سینوپتیک تعداد 513 روز شناسایی شده، داده‌های واکاوی شده ارتفاع ژئوپتانسیل متر تراز 500 هکتوپاسکال برای روزهای مذکور استخراج و خوشه‌ بندی إعمال شد. سپس روزهای با وقوع شدیدترین دما در هرخوشه به منظور تعییین الگوی سینوپتیک انتخاب شدند. با توجه به یافته‌های تحقیق مشخص شد که محدوده‌ی رخداد دمای بیشینه‌ی فرین، منطقه‌ی مرزی جنوب غرب ایران و جنوب شرق عراق می‌باشد. نتایج تحلیل سینوپتیک نشان داد که از یک سو وجود شرایط وضعیت کم‌فشار با منشأ کم‌فشارهای حرارتی خلیج فارس، شبه جزیره عربستان و گنگ در سطح زمین همراه با استقرار پرارتفاع غرب آسیا در تراز 500 هکتوپاسکال بر روی منطقه و از سوی دیگر انتقال هوای گرم عرض‌های پایین (عربستان و عراق) و بیابان‌های داخل ایران به سمت منطقه مذکور، سبب رخداد دمای بیشینه فرین در منطقه شده است. در واقع با توجه به همگرایی دمایی رخ داده در سطح زمین به علت وجود وضعیت کم‌فشار و افزایش نزول بی‌در‌رو دما به دلیل گردش واچرخندی پرارتفاع‌های ترازهای بالای جو، گرمایش سطح زمین تشدید شده و ضخامت جو نیز بالا بوده است.

دانش نصیری، رضا برنا، منیژه ظهوریان پردل،
دوره 24، شماره 72 - ( 1-1403 )
چکیده

هدف اساسی این تحقیق آشکارسازی ارتباط ساختار میکروفیزیکی ابرناکی و توزیع مقدار بارش در سطح استان خوزستان می­باشد. در این راستا ابتدا 3 رخداد بارش فراگیر در سطح استان خوزستان انتخاب گردید و مقادیر بارش تجمعی 24 ساعته آن ها اخذ گردید. رخداد بارش 17 دسامبر 2006 به عنوان یک نمونه بارش سنگین، 25 مارس 2019 به عنوان یک کیس بارش متوسط و در نهایت 27 اکتبر 2018 به عنوان یک کیس بارش سبک فراگیر انتخاب شد. فاکتور های میکروفیزیکی ابرهای مولد این بارش ها از محصول ابر سنجنده MODIS (MOD06)، اخذ شد. این فاکتورها شامل دما، فشار، و ارتفاع قله ابر، ضخامت اپتیکال و نسبت ابرناکی بود. در نهایت با تولید یک ماتریس با 64000 کد اطلاعاتی 1 کیلومتری، و اجرای تحلیل همبستگی فضایی در سطح اطمینان 95/0، ارتباط بین ساختار میکروفیزکی ابرناکی و مقادیر توزیع فضایی بارش­های منتخب آشکار گردید. نتایج بیانگر آن بود در کیس مطالعاتی بارش سنگین و متوسط که میانگین فضایی بارش تجمعی 24 ساعته در سطح استان به ترتیب برابر 36 و 12 میلمتر بود، یک ساختار ابرناکی کاملاً تکامل یافته با نسبت ابرناکی بیش از 75 درصد و  گسترش عمودی 6 تا 9 هزارمتری، با صخامت اپتیکال 40 تا 50، منجر به رخداد این بارش های فراگیر و قابل توجه در سطح استان شده است. در حالی که در کیس بارش سبک، یک گسست چشمگیر در گسترش افقی ابرناکی در سطح استان دیده شده و درصد ابرناکی به کمتر از 10درصد رسیده بود. علاوه بر آن فاکتورهای مربوط به گسترش عمودی ابرناکی نیز بسیار کمتر بود، به طوری که ارتفاع قله ابر در این بارش بین3 تا 5 هزار متر بوده است. نتایج این تحقیق نشان داد، در کیس بارش سنگین و متوسط همبستگی فضایی معنی داری در سطح اطمینان 95/0 بین فاکتورهای میکروفیزکی ابرناکی MOD06 و مقادیر بارش ثبت شده دیده شد

دکتر بهروز سبحانی، دکتر مهدی عالی جهان،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده


امروزه ریزگردها و توفان­های گردوغبار به یکی از مسائل و مشکلات مهم کشور ایران و سایر مناطق جهان تبدیل شده است. این پژوهش درصدد استخراج الگوهای سینوپتیک توفان­های گردوغبار استان اردبیل و پایش و منشأیابی مکان برخواست آن به انجام رسیده است. بازه زمانی موردمطالعه 34 ساله (2013 1979) می­باشد. از داده­های ایستگاه­های سینوپتیک استان اردبیل و داده‌های سطوح فوقانی جو سازمان ناسا جهت انجام پژوهش پیش­رو استفاده به عمل آمد. جهت نیل به اهداف پژوهش از روش­های محیطی به گردشی، خوشه­بندی سلسله مراتبی و مدل HYSPLIT بهره گرفته شد. با توجه به نتایج حاصل شده 3 الگوی ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال شناسایی گردید. الگوی شماره 1 و 2 تقریباً مشابه به یکدیگر بوده و بیانگر رخ­داد ناوه عمیق است که از اروپای مرکزی شکل‌گرفته و تا نیمه­های دریای سرخ امتداد داشته است. در الگوهای یادشده منطقه مورد مطالعه در شرق ناوه مذکور قرار داشته است. الگوی سوم بیانگر رخ­داد بلوکینگ بریده کم­فشار بر فراز دریای سیاه و مناطق هم‌جوار و قرارگیری استان اردبیل در شرق ناوه متشکل از بلوکینگ می­باشد. منشأ ریزگردها در الگوهای 1 و 2 نواحی شرقی کشور عراق و غرب کشور ایران و در الگوی شماره 3 در ارتفاع 500 هکتوپاسکال نواحی مرکزی کشور عراق و در ارتفاعات 850 و 1000 هکتوپاسکال نواحی مرکزی کشور سوریه می­باشد.
واژگان کلیدی: توفان گردوغبار؛ استخراج الگو؛ تحلیل سینوپتیک؛ مدل HYSPLIT؛ استان اردبیل


 
سمیه نادری، بهلول علیجانی، زهرا حجازی زاده، حسن حیدری، کریم عباسپور،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده


شواهد موجود نشان می دهد تغییر اقلیم ثبات تولید منطقه ای محصولات کشاورزی را در چند دهه آینده نامطمئن خواهد ساخت. این تحقیق، با استفاده از مدل SWAT به ارزیابی اثرات تغییر اقلیم بر هیدرولوژی و عملکرد چغندرقند به عنوان یکی از محصولات غالب در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه پرداخته است. در این راستا نخست مدل SWAT بر اساس رواناب ماهانه 23 ایستگاه آبسنجی و عملکرد سالانه گیاه به طور همزمان شبیه سازی شده سپس خروجی مدل با استفاده از الگوریتم SUFI2، در نرم افزارSWAT-CUP  برای دوره پایه 2014-1986 مورد واسنجی و اعتبارسنجی قرار گرفت. مقادیر نش-ساتکلیف و آماره اریب برای رواناب در دوره واسنجی با مقادیر به ترتیب 43/0 و 45% و در دوره اعتبارسنجی به ترتیب 53/0 و 16% و همچنین شاخص توافق 71/0 و آماره اریب بسیار پایین (6-% تا 10%) برای تولید محصول، کارایی مدل در شبیه سازی منابع آب و عملکرد گیاه را تایید کرد. گام بعدی، ریزمقیاس نمایی و تصحیح خطای داده های دما و بارش دریافت شده از سه مدل GFDL، HadGEM2 و IPSL تحت سناریوهای انتشار RCP4.5 و RCP8.5 با استفاده از نرم افزار CCT بود. در ادامه داده های ریزمقیاس شده به مدل SWAT معرفی و در نهایت متغیرهای هیدرولوژی و عملکرد چغندرقند برای دوره 2050-2021 ارزیابی گردید. در حالی که اکثر سناریوها نشان دهنده تغییر بارش، بین 12-% تا 35+% بودند، افزایش دما (°C 7/2)، باعث افزایش تبخیر و در نتیجه افزایش فشار بر منابع آبی و رواناب به ویژه در ماه های آغازین دوره رشد گیاه شده و در نهایت، کاهش عملکرد گیاه (45-%) دور از انتظار نیست. بدین معنی که عملکرد چغندرقند در برابر تغییرات اقلیمی بسیار آسیب پذیر بوده و تولید این محصول در منطقه مورد مطالعه طی دوره آتی، دست خوش تغییر قرار خواهد گرفت.
واژگان کلیدی: تاثیر تغییر اقلیم، چغندرقند، حوضه دریاچه ارومیه، تحلیل حساسیت،SWAT .
اکرم هدایتی دزفولی، زهرا قصابی،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده

 
 سیل یکی از مخرب­ترین بلایای طبیعی به‌حساب می­آید و همه‌ساله خسارات گسترده­ای را به منابع مالی و انسانی کشور وارد می­آورد. بخش­های عمده­ای از کشور ایران، همواره در معرض خطر وقوع سیل قرار دارند. در این بین، حوضه آبریز گرگان و اترک از اهمیت بیشتری برخوردار است، به‌طوری‌که در سال­های اخیر چندین مورد سیل مخرب در استان گلستان رخ داده که موجب تلفات انسانی و خسارت اقتصادی فراوانی شده است. هدف از این مطالعه بررسی و آشکارسازی شرایط اقلیمی، همدیدی و ترمودینامیکی حاکم بر رخداد سیل اسفند 1397 در استان گلستان به‌منظور شناسایی سامانه­هایی جوی است که منجر به سیل­هایی نظیر سیل فوق بشود. این بررسی شامل تحلیل آماری ایستگاه­های استان (گرگان، گنبدکاووس، بندرترکمن، علی­آبادکتول، هاشم‌آباد، کلاله و مراوه تپه)، محاسبه دوره برگشت بارش­ها طی دوره آماری موجود هر ایستگاه، تحلیل نقشه­های همدیدی در روز رخداد سیل و نیز محاسبه شاخص­های ناپایداری ایستگاه گرگان می­باشد. نتایج آماری نشان داد که ایستگاه­های گرگان و گنبدکاووس هرکدام با بیشترین بارش از نوع حدی در اسفند 1397، دارای دوره برگشت 800 و 400 سال بودند. همچنین در روز 27 اسفند بالاترین میزان شاخص ناپایداری گرگان با مقادیر 26 K= درجه سلسیوس، 07/ 2 PW=سانتی­متر و 48 TT= همراه با نم نسبی زیاد در سطح زمین (حدود 80 درصد) به‌دست‌آمده است. تحلیل نقشه­های همدیدی مبین افت شدید فشار سطح دریا و ارتفاع تراز میانی به همراه یک ناوه عمیق در منطقه موردمطالعه در اواخر اسفند 97 بوده که در نهایت منجر به بارش­های فرین و رخداد سیلاب در منطقه شده است.
واژگان کلیدی: سیل، دوره برگشت، نقشه­های همدیدی، شاخص­های ناپایداری، استان گلستان

 
[1] نویسنده مسئول: بزرگراه شهید همت (غرب) بزرگراه شهید خرازی بلوار پژوهش پژوهشگاه هواشناسی و علوم جو،

زلیخا خضرلوی محمدیار، قاسم عزیزی، بهلول علیجانی،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده


هدف این مقاله آشکارسازی تغییرات در سری­های زمانی شاخص­های فراوانی و شدت بارش یک تا شش روزه ایران و خوشه­بندی ایستگاه‌ها براساس تغییرات رخ‌داده در نیم‌قرن اخیر است. روند تغییرات فراوانی و شدت هر دوره با استفاده از آزمون من-کندال و برآوردگر شیب سن طی دوره 2018-1968 شناسایی شد. سپس با استفاده از روش تحلیل مؤلفه‌های اصلی و روش تحلیل خوشه­ای، کل ایستگاه‌ها براساس روند تغییرات سالانه شاخص­های فراوانی و شدت بارش به ترتیب در پنج خوشه (فراوانی) و چهار خوشه (شدت) دسته‌بندی شدند. ایستگاه‌های خوشه 1 و 2 نمایانگر فراوانی دوره­های بارشی با روند منفی شدید یا بدون روند هستند. این دو خوشه بیشتر در نیمه­ی جنوبی ایران استقرار یافته­اند. ایستگاه‌های خوشه 4 و 5 نمایانگر فراوانی دوره­های بارشی با روند مثبت (ملایم) هستند که عمدتاً در بخش شمالی کشور واقع هستند. ایستگاه‌های خوشه 3 نمایانگر فراوانی دوره­های بارشی با روندهای کاهشی (ملایم) هستند که بیشتر در غرب و جنوب‌غرب ایران متمرکزند. نتایج خوشه­بندی ایستگاه‌ها براساس شاخص شدت دوره­های بارشی برخلاف نتایج فراوانی، الگوی خاصی را نشان نمی­دهند؛ اما در خوشه­ی ۱ روندهای کاهشی شدیدی در طول نیم قرن اخیر تجربه شده است. ایستگاه‌های این خوشه بیشتر در مناطق شمالی کشور متمرکزند. سایر خوشه­ها تقریباً در تمام مناطق کشور پراکنده شده­اند. بر این اساس می­توان نتیجه گرفت که فراوانی دوره‌های بارشی در عرض­های شمالی کشور روندهای افزایشی (متوسط یا ضعیف) و شدت دوره­های بارشی در این عرض­ها روند کاهشی شدیدی داشته­اند.

واژ­گان کلیدی: فراوانی بارش، شدت بارش، تحلیل مؤلفه‌های اصلی، خوشه­بندی، روند.



 
[1] نویسنده مسئول: khezerluyizoleykha@yahoo.com

حسین جهان تیغ، اسماعیل رشیدی، عبدالحسین عادل زاده،
دوره 24، شماره 73 - ( 4-1403 )
چکیده


پیش‌یابی دما، یکی از فراسنج های مهم آب‌وهواشناسی است که نقش اساسی در واکاوی تغییرات آب‌وهوایی دارد. در این مقاله هدف بررسی ارتباط بین دمای بیشینه استان کرمان با ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال برای جلوگیری از خطرات و زیان­های دماهای فرین می­باشد. به همین منظور، در این پژوهش از رویکرد گردشی به محیطی استفاده شده است. در این رویکرد داده­های محیطی بر اساس الگوهای گردشی ارزیابی می­شوند. به همین جهت از دو پایگاه داده بهره گرفته­ شد. پایگاه داده نخست؛ شامل داده­های رویداد محیطی (سطحی) می­باشد، که در این راستا از داده­های سطحی دمای ایستگاه­های منتخب استان کرمان استفاده شده است. دمای بیشینه این ایستگاه­ها در بازه­ی زمانی 01/01/1368 الی 01/01/1398 خورشیدی به مدت 30 سال و به تعداد 10957 روز از سازمان هواشناسی استان اخذ شد. پایگاه داده دوم؛ شامل داده­های ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال است که داده­های آن از تارنمای NCEP/DOE وابسته به پژوهشگاه ملی اقیانوس‌شناسی و علوم جوی ایالات‌متحده برای ساعت 12:00 به وقت گرینویچ، با شبکه­بندی 5/2×5/2 درجه قوسی استخراج شد و همبستگی دمای بیشینه با ارتفاع ژئوپتانسیل لحاظ گردید. نتایج همبستگی­ها بیانگر این است که ایالات‌متحده‌ی آمریکا با 27 یاخته، شمال چین 34 یاخته، آفریقا 52 یاخته و ژاپن با 71 یاخته بیشترین یاخته­ها را به خود اختصاص داده‌اند. آنگاه، میانگین وزنی یاخته­های ارتفاع ژئوپتانسیل به کمک نرم‌افزار Matlab استخراج و مدل هر ایستگاه به دست آمد. نتایج مدل­های پیش­یابی نشان می­دهد به اِزای هر ژئوپتانسیل متر افزایشی که در نمایه­ رخ دهد، دمای بیشینه ایستگاه­های منتخب کرمان بین 2/1 تا 4/1 درجه­ی سلسیوس افزایش خواهد داشت.
واژگان کلیدی: دمای بیشینه، پیش­یابی، ارتفاع ژئوپتانسیل، استان کرمان.



 

زهرا حجازی زاده، مهری اکبری، زرین جمشیدی عینی،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده

درمطالعه حاضرجهت برآوردمیزان و نحوه تأثیرپدیده ENSO و NAO بربارش بخشهای جنوبی دریا  خزرازداده های مربوط به نوسانات سطح دریادراطلس شمالی وشاخص چندمتغیره MEI [1]و میانگین بارش ماهانه وسالانه5  ایستگاه دربازه بلندمدت60 ساله (2017 -1956 ) استفاده شد. بررسی ارتباط بین شاخص های نامبرده وبارش ایستگاه هاازروش ضریب همبستگی پیرسون درسطح حداقل معنی داری 95% ( P-value  0/05  ) محاسبه شد. نتایج حاصل ازاین پژوهش نشان دادکه ارتباط معنی دار مثبتی بین بارش و شاخص   NAOدربرخی ماه هادرکلیه ایستگاه هاوجود دارد اما این ارتباط درهمه ایستگاهها ازالگوی خاصی تبعیت نمی کند. در بررسی با تاخیر1ماهه شاخص NAO وبارش بیشترین ارتباط درایستگاه انزلی مشاهده شدهمچنین محاسبه  همبستگی بین بارش وفازهای مختلف NAO بیانگرهمبستگی مثبت بین بارش وفازمنفی شاخص نامبرده درایستگاه رامسر و همبستگی منفی بین فازمثبت این شاخص و بارش درایستگاه گرگان است.  نتایج  همبستگی پیرسون بین بارش وشاخص ENSO بیانگرارتباط معنی دارمثبت بین شاخص چند متغیره  انسو وبارش ایستگاه هادر فصل پائیزو بعضا اوایل زمستان است. دربررسی دوره های ترسالی وخشکسالی ایستگاهها باشاخص NAO  ودور پیوند انسومشخص شد؛ رفتار بارشی ایستگاه ها درسال های وقوع النینو که با فازهای مختلف نمایه NAO  همراه بوده است کاملا هماهنگ و متشابه نیست اما مطابقت 89% بارش درحدنرمال و بیشتراز نرمال دردوره های وقوع النینو نشان میدهد النینو بابارش درحدنرمال وبالاترازنرمال دراین ایستگاه -ها انطباق بیشتری دارد.درحالیکه دردوره های وقوع لانینا مطابقت 34%بارش درحدنرمال وفقط4% سالی ضعیف و60%خشکسالی ضعیف تاشدیدنشان میدهد دوره های وقوع لانیناباخشکسالی انطباق بیشتری دارد.  
 

طوبی علیزاده، مجید رضایی بنفشه، هاشم رستم زاده، غلامرضا گودرزی، حیدر ملکی، حمزه علیزاده،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده

این تحقیق با هدف شناسایی کانون و عوامل همدید موج توفان گرد وغبار 1 تا 3 نوامبر 2017 در شهر کرمانشاه انجام گرفت. جهت بررسی شرایط همدیدی علل وقوع این پدیده، از مجموعه داده های پیش بینی میان مدت جوی مرکز اروپایی (ESMWF ) با قدرت تفکیک 125/0 درجه قوسی شامل، ارتفاع ژئوپتانسیل، امگا، فشار تراز دریا، مؤلفه های مداری و نصف النهاری، رطوبت ویژه ، رطوبت خاک تا عمق 10 سانتی متری و عمق اُپتیکی گرد وغبار استفاده گردید.  جهت مسیر یابی منشأ ذرات گرد وغبار از روش لاگرانژی مدلHYSPLIT مورد استفاده شد. همچنین با استفاده از مدل جفت شده پیش بینی عددی وضع هوا   WRF-chem توفان گرد وغبار شبیه سازی شد. و در نهایت از طریق پردازش تصاویر ماهواره ای MODIS قلمرو گسترش آن مشخص شد. بررسی نقشه های ردیابی HYSPLIT نشان می دهد که دو مسیر کلی برای انتقال گرد وغبار به منطقه قابل تشخیص است: 1- مسیر شمال غرب- جنوب شرقی که با عبور از روی هسته های گرد وغبار شکل گرفته در بیابان های عراق و سوریه عمل انتقال گرد وغبار به نیمه غربی ایران را انجام می دهد. 2- مسیر جنوب غرب به غرب ایران و شهرکرمانشاه که سرچشمه اصلی گرد وغبار در روز 2 و 3 نوامبر بوده و منبع ذرات کویت، شمال عربستان و بخشی از عراق می باشد. توزیع مکانی گرد وغبار تفسیر شده توسط تصاویر سنجندۀ MODIS با توزیع مکانی غلظت گرد وغبار شبیه سازی شده توسط مدل WRF-chem انطباق دارد.
مریم آقائی، سیامک دخانی، ابراهیم امیدوار،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده

جمع­ آوری آب باران گزینه ­ای مناسب جهت ذخیره رواناب سطحی جهت کاربرد­های بعدی طی دوره ­های با محدودیت دسترسی به آب است. مهم ­ترین مرحله در به­ کارگیری سامانه‌­های جمع­‏ آوری آب باران، مکان­ یابی عرصه ­های مناسب است. لذا با شناسایی محل­ های مناسب برای این منظور، در زمان و هزینه صرفه­ جویی می شود. در این پژوهش، برای مکان ­یابی روش جمع ‏آوری آب باران درجا در حوزه آبخیز تجره از مدل رگرسیون چند­متغیره و همچنین سامانه اطلاعات جغرافیایی استفاده شد. بدین­ منظور لایه­ های تاج ­پوشش، لاشبرگ، سنگ و سنگ­ریزه، خاک­ل خت، شماره منحنی، بارش، شیب و عمق­ خاک به‌عنوان متغیر مستقل و عامل نفوذ نیز به‌عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شد. سپس با توجه به نقشه­ های تهیه شده، مقادیر آن­ها به صورت متوسط برای هر یک از زیرحوضه­ های 27 گانه محاسبه شد. همچنین برای بررسی ارتباط بین این متغیر­ها و وزن­ دهی به هر یک، عوامل موثر از رگرسیون چند­متغیره به روش گام‌به‌گام استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل رگرسیون چند متغیره خطی با ضریب تبیین 0/993  به خوبی توانسته است مقادیر عامل  نفوذ را برآورد نماید. از لحاظ درجه اهمیت نیز متغیر­های شماره منحنی با ضریب 2/433-، عمق خاک با ضریب 0/348 و درصد سنگ و سنگ­ریزه با ضریب 0/057 به ترتیب دارای بیشترین اهمیت بوده و سایر عوامل دارای اهمیت معنی­ داری نبودند. مقایسه نقشه حاصل از مکان­ یابی رگرسیون چند متغیره در این تحقیق با برخی معیار­های توصیه شده سوابق پژوهشی مختلف نشان داد که کلاس ­های پیش­ بینی شده با تناسب خوب در بخش­های مرکزی حوضه و بسیار خوب مناطق بالادست حوضه که در قسمت شرقی و جنوب شرقی حوضه دارای هم ­پوشانی با مناطق توصیه شده با این معیار­ها است.  

دانا رحیمی، جواد خوشحال دستجردی، داریوش رحیمی،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده

در بین بلایای طبیعی، سیلاب بیشترین تلفات انسانی را در بر می­گیرد. آسیب­های اقتصادی سیلاب در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران بیشتر بوده و رخداد آن خصوصا در ماه­های سرد سال در غرب کشور بسیار زیاد است. هدف از پژوهش حاضر تحلیل سینوپتیک شدیدترین سیلاب تاریخی رخ داده شده(12 فروردین 1398) در حوضه کرخه می­باشد. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و رویکرد آن محیطی به گردشی است. تحلیل سامانه­های همدید سیلاب­های بزرگ مانند سیلاب 12 فروردین 1398 نشان می­دهد که وجود سامانه­های پرفشار غرب اروپا، دریا سیاه، شرق خزر و کم فشار شمال دریای سرخ، شرق مدیترانه هماهنگ با سامانه­های پرارتفاع غرب اروپا، کم­ارتفاع شرق مدیترانه همراه با افت دما حدود 50 درجه سلسیوس( دما در سطح دریا در شرق مدیترانه و دریای سرخ حدود 25 درجه و در تراز میانی جو 25- درجه سلسیوس) همچنین فرا رفت رطوبت از مناطق دریای عرب، شمال اقیانوس هند، دریای سرخ، دریای عمان و خلیج فارس و همراه با ریزش هوای سرد عرض­های میانی بر روی منطقه و استقرار رودباد قطبی(هسته ای آن تا 70 متر) و استقرار بخش جلوی رودباد و منطقه چرخندگی مثبت بر روی منطقه ساختار سامانه­های همدید موجد سیلاب منطقه را نشان می­دهد.
مهناز صابر، برومند صلاحی، عباس مفیدی،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده

در این مطالعه، تغییرات زمانی-مکانی تبخیر و تعرق (ET) در بخش جنوبی حوضه آبریز رودخانه ارس مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور، از داده­های شبکه­ بندی شده ET مدل FLDAS Noah با تفکیک افقی 1/0*1/0 درجه برای یک دوره 38 ساله (2019-1982) استفاده شد. پس از اعتبارسنجی داده­ها، ابتدا مقادیر متوسط سالانه ET برای منطقه تعیین گردید. سپس توزیع ماهانه و فصلی پارامتر به شکل فضایی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در ادامه وردایی­ها و ناهنجاری­های سال به سال ET  ارزیابی شد. همچنین پراکندگی فضایی فراوانی وقوع ET با لحاظ نمودن آستانه­های مطلق 50، ،80، 100 و 120 میلی­متر برای حوضه ارس بررسی شد. نتایج بیانگر آن است که ET سالانه در شرق حوضه بالاتر از غرب حوضه می­باشد. در مقیاس فصلی، به ترتیب فصل بهار و تابستان بیش­ترین مقادیر ET را به خود اختصاص داده­اند. در مقیاس ماهانه، ماه­های می ژوئن، آوریل و مارس دارای بیش­ترین مقادیر ET بوده­اند. در مقابل، ماه­های فصل پاییز و زمستان پایین­ترین مقادیر متوسط ET را به خود اختصاص داده­اند. همچنین کل حوضه در طول دوره مطالعه، سه دوره مشخص از تغییرات ET را تجربه نموده است که در بخش­های شرقی و غربی حوضه، علیرغم رفتار مشابه در دوره­های دوم و سوم، تفاوت برجسته­ای در دوره اول ملاحظه گردید. یافته­ها همچنین حاکی از وجود ناهنجاری مثبت بعد از سال 2002 در کل حوضه است که بالاترین مقادیر آن در سال 2018 در غرب حوضه بوقوع پیوسته است. بررسی فراوانی وقوع آستانه­های مطلق  ET بر روی حوضه، نشان­دهنده دفعات بالای وقوع ET در تمامی آستانه­ها در شرق حوضه می باشد. بررسی قریب 4 دهه مقادیر ET در حوضه رود ارس، بیانگر افزایش مقادیر ET در طی دو دهه اخیر بر روی کل حوضه بوده که می­توان آن را ناشی از وقوع پدیده گرمایش جهانی دانست.

محمدرضا سلیمی سبحان، زهرا حجازی زاده، فریبا صیادی، خانم فاطمه قادری،
دوره 24، شماره 75 - ( 10-1403 )
چکیده

در بررسی مخاطرات طبیعی مانند تگرگ تحلیل­های آماری می­تواند نقش بسزایی داشته باشند. به دلیل اهمیت فراوان زیان­های اقتصادی و جانبی تگرگ در محدوده  شمال زاگرس با حداکثر فراوانی و خسارت آن، ضرورت بررسی زمانی و مکانی آن به شکل جداگانه بسیار احساس می­شود.بنابراین به منظور ارزیابی و برآورد احتمال وقوع این پدیده از کد پدیده های هواشناسی روزانه تگرگ ۱۰ ایستگاه همدید منطقه در دوره آماری ۲۰۱۴- ۱۹۹۲ استفاده شده است. در انتخاب بهترین روش برای محاسبه توزیع احتمالات بارش، انواع مختلف توزیع­های احتمالات متغیرهای تصادفی گسسته از طریق دو آزمون کلموگراف اسمیرنوف و اندرسون- دارلینگ مورد آزمون نیکویی برازش قرار گرفت. نتایج نشان داد که آزمون نیکویی توزیع پواسون در سطح اطمینان بالای ۹۰/۹۹ درصد برازش مناسبی از رخداد تگرگ داشته است. ایستگاه بانه با حداکثر فراوانی بارش تگرگ دارای کم­ترین احتمال (۰۲۳/۰ درصد) و ایستگاه پیرانشهر دارای بیش­ترین احتمال روزهای بدون تگرگ (۳۹/۰ درصد) است. بنابراین احتمال وقوع تگرگ در بانه از درصد بالاتری برخوردار می­باشد. در رتبه بعدی مدل دو جمله­ایی منفی، مشاهدات این نوع بارش را به خوبی برازش می­دهد. محاسبه توزیع­های احتمالاتی با این دو روش نشان داد که احتمال وقوع تگرگ با فراوانی ۱ تا ۶ بار و بیش­تر در منطقه وجود دارد و بالاترین میزان احتمال مربوط به فراوانی ۳ بار وقوع به میزان ۲۰/۰ درصد می­باشد. در فراوانی ۱ تا ۶ بار، احتمال وقوع این پدیده به طور متوسط ۵ برابر بیش­تر از احتمال عدم وقوع آن می­باشد که این امر، نشان دهنده آسیب پذیری زیاد منطقه نسبت به این نوع مخاطره اقلیمی می­باشد

سعید جهانبخش اصل، علی محمد خورشیددوست، فاطمه عباسی قصریک، زهرا عباسی قصریک،
دوره 24، شماره 75 - ( 10-1403 )
چکیده

ارزیابی و پیش­ بینی تغییرات اقلیمی در آینده به دلیل اثرات سوء آن بر منابع آبی و محیط طبیعی و همچنین دارا بودن اثرات زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی از اهمیت ویژه­ای برخوردار است. در این میان، بارش نیز از عناصر مهم اقلیمی محسوب می­ شود که در شرایط مازاد، خسارات فراوانی را به بار می­ آورد. استان آذربایجان­ غربی نیز از این خسارات مستثنی نیست. هدف پژوهش حاضر مدل­سازی و پیش ­­بینی بارش 30 ساله در استان آذربایجان ­غربی است. دوره آماری مورد مطالعه 32 سال (2019-1987) می ­باشد. ایستگاه ­های منتخب در سطح استان شامل ایستگاه ­های ارومیه، پیرانشهر، تکاب، خوی، سردشت، مهاباد و ماکو می­ باشند. از مدل­ های سری ­زمانی میانگین لغزان، ساریما (آریمای فصلی)، هلت وینترز برای تجزیه و تحلیل و پیش ­بینی استفاده شد و همچنین برای تعیین روند داده ­ها از رگرسیون خطی و آزمون من-کندال بهره گرفته شد. نتایج نشان ­دهنده روند افزایشی بارش در ایستگاه ­های ارومیه، پیرانشهر، خوی، سردشت و ماکو و روند کاهشی در دو ایستگاه تکاب و مهاباد می­ باشند. با توجه به نتایج حاصل از مقایسه مدل­ های مورد استفاده، مدل هلت وینترز با دارای بودن حداقل خطا در میانگین مطلق انحرافات، میانگین مجذور انحرافات و درصد میانگین مطلق خطاها بهترین مدل پیش ­بینی بارش برای استان آذربایجان­ غربی معرفی شد.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Applied researches in Geographical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb