681 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
سید محمد حسینی، عبدالحسین عادل زاده،
دوره 19، شماره 52 - ( 1-1398 )
چکیده
هدف از این نوشتار، کاربست مدلی همدید جهت برآورد میانگین روزانهی دما و ارتباط آن با ارتفاع ژئوپتانسیل در تراز میانی جو(تراز 500 هکتوپاسکال) است. برای نیل به این هدف از دو پایگاه داده استفاده شده است. پایگاه نخست دادههای رویداد محیطی(سطحی) میباشد که در این راستا از دادههای میانگین روزانه دما در ایستگاههای منتخب مشهد، تربت حیدریه و سبزوار استفاده شده است. بیشینه و کمینه این ایستگاهها از بازهی زمانی11/10/1365 الی 11/10/1392 خورشیدی به تعداد 9862 روز از سازمان هواشناسی کشور اخذ گردید. پایگاه دوم شامل دادههای ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال است که دادههای آن از تارنمای NCEP/DOE وابسته به سازمان ملی جو و اقیانوسشناسی ایالات متحده در ساعتهای 00:00؛ 03:00؛ 06:00؛ 09:00؛ 12:00؛ 15:00؛ 18:00 و 21:00 زولو استخراج شده است. سپس همبستگی میانگین روزانهی دمای ایستگاههای منتخب خراسان رضوی با دادههای جو بالا محاسبه گردید. همبستگی به دست آمده وارد محیط سرفر گردید و خطوط همچند همبستگی ایستگاههای منتخب با نیمکرهی شمالی ترسیم گردید. چهار منطقه در نیمکرهی شمالی به دست آمد که با دمای ایستگاههای مورد بررسی همبستگی بالایی نشان دادند. نتایج همبستگیها بیانگر این است که ایالات متحدهی آمریکا با 25یاخته، شمال چین 25یاخته، آفریقا 45 یاخته و ژاپن با 65 یاخته بیشترین یاختهها را به خود اختصاص داده است. آنگاه، میانگین وزنی یاختههای ارتفاع ژئوپتانسیل آنها گرفته شد و به وسیله رگرسیون چندگانه معادلهی ایستگاهها بدست آمد. نتایج مدلهای پیشیابی نشان میدهد که به اِزای هر ژئوپتانسیل متر افزایشی که در این نمایه رخ دهد، میانگین روزانهی دمای ایستگاه سبزوار 4/1، تربت حیدریه 3/1 و مشهد 3/1 درجهی سلسیوس افزایش نشان خواهد داد.
نجمه شفیعی، محمد علی زنگنه اسدی، جواد جمال آبادی، زینب مجرد تیتکانلو،
دوره 19، شماره 52 - ( 1-1398 )
چکیده
هدف از انجام این مطالعه بررسی علل افت آبهای زیرزمینی بر اثر فعالیتهای تکتونیکی ، برداشتهای بیرویه و خشکسالیهای اخیر در چارچوب نظریه ژئودوآلیته می باشد. بدین منظور و با هدف ارزیابی فعالیتهای تکتونیکی منطقه، از برخی شاخصهای ژئومورفیک از جمله شاخصهای((BS)، AF)) ، (T)، (J) ، (Hi)، (VF)، S)) ، (SL) ، (Δa) ، (Iat)) و نقشههای همعمق و همافت حوضه استفاده شده است. بررسیهای انجام شده نشان میدهد که میزان بارش در سال 82 نسبت به سال88، 310 میلیمتر کاهش و به تبع آن تعداد چاهها 217حلقه افزایش یافته و میزان برداشت از سطح چاهها نیز 58298659 میلیون متر مکعب بر ساعت کاهش یافته است. همچنین میزان متوسط عمق چاهها 10 متر افزایش یافته بهطوری که بیشترین میزان افت مربوط به چاه خومهزار درحدود 26- متر واقع در بخش جنوبی حوضه است که این شواهد نشان میدهد در محدوده آبخوان علاوه بر نقش تکتونیک در بازه طولانی مدت، نقش فعالیتهای انسانی و خشکسالیها هم میتوانند جزء عوامل مؤثر در افت آب زیرزمینی و توسعه ژئودوالیتی در سطح دشت به شمار آیند.
علی محمدپورزیدی، بهلول علیجانی، محمد سلیقه، محمدصالح گرامی،
دوره 19، شماره 52 - ( 1-1398 )
چکیده
هدف از این پژوهش آشکارسازی وجود و یا عدم وجود روند در بارش نسبت به ارتفاع و شناسایی رفتار محلی بارش استان مازندارن است. بدین منظور از دادههای بارش 32 ایستگاه (سازمان هواشناسی و وزارت نیرو)، طی دوره آماری 1988-2010 استفاده گردید. برای بدست آوردن روند بارش از روش تحلیل رگرسیونی استفاده شد و برای شناسایی رفتار محلی بارش، روش آمارفضایی مورد استفاده قرار گرفت.روند بارش استان براساس با 11 مدل مورد برازش قرار گرفت و دو مدل رگرسیون توان تعدیل شده و رگرسیون درجه سوم بهترین مدل شناخته شد.که به ترتیب دارای کمترین خطای استاندارد 264.23 و264.48و دارای ضریب همبستگی 0.62- 0.63می باشد.نتایج بدست آمده از رفتار بارش ، بر وجود روند در محدوده مورد مطالعه تاکید دارد.نتایج تحلیل فضایی بارش استان نشان دهنده این است که بارش در استان مازندران دارای الگوی خوشهای با ارزش بالا میباشد. براساس روش موران محلی و لکههای داغ ، سواحل غربی تا ارتفاع 700 متری دارای نمره z مثبت و خوشه های با ارزش بالا، در سطح اطمینان 99 درصد است. این محدوده 15 درصد از کل استان را شامل می شود. محدوده ارتفاعات جنوبی نیز نمره z منفی و خوشه های با ارزش پایین با سطح اطمینان 99 درصد را نشان می دهد. این محدوده نیز در حدود 20 درصد از کل استان را شامل می شود. حدود 65 درصد از مساحت استان نیز عدم وجود روند معنی داری را نشان می دهد. نتایج رگرسیون موزون جغرافیایی به خوبی نشان دهند این موضوع است که بارش استان و ارتفاع دارای رابطه معناداری می باشد.که خود این موضوع رفتار بارش استان از غرب به شرق درخصوص رفتار بارش و راتفاع را بازگو می کند.
|
|
سلیمان پیروز زاده، محمود خسروی، صمد فتوحی،
دوره 19، شماره 52 - ( 1-1398 )
چکیده
در دنیای امروزه از فناوری سنجشازدور و سامانه اطلاعات جغرافیایی جهت برنامهریزی و مدیریت کارآمد منابع طبیعی، کشاورزی، محیطزیست و مدیریت شهری استفاده فراوان میشود. مدلهای پیشبینی کاربری و پوشش اراضی برای برنامهریزی استفاده پایدار از زمین در کشوری مثل ایران که بهرهبرداری از زمین با سرعت در حال تغییر است، یک نیاز ضروری است؛ که برای آشکارسازی تغییرات و همچنین پیشبینی تغییرات پوشش اراضی دید کلی برای مدیریت بهتر منابع طبیعی و حفاظت اراضی حاشیه سواحل و اتخاذ تدابیر سیاستهای درازمدت بسیار مؤثر است. این مطالعه باهدف مدلسازی تغییرات و پیشبینی کاربری اراضی برای سال 2035 که با استفاده از مدل سلولهای خودکار مارکوف و تصاویر ماهواره لندست در منطقه غرب زرآباد، استان سیستان و بلوچستان(سواحل مکران) انجامشده است. در این تحقیق، برای پیشبینی از قابلیت نرمافزارهای سنجشازدور، مدل سلولهای خودکار مارکوف و تصاویر ماهوارهای لندست 7 و 8 (سنجنده (ETM+ مربوط به سالهای 1991،2001 و 2014 میلادی استفادهشده است. خروجی های شبیهسازی بهصورت آماری با یک روش ترکیبی جدید که بر پایه روشهای تحلیل چندگانه است، ارزیابی گردید و نتایج مدل پیشبینی نشان داد که مساحت تپه های ماسهای در سال 2035 به 45/592 کیلومترمربع میرسد و این میزان افزایش مساحت تپه های ماسهای در شرایطی رخ میدهد که مدیریت صحیح و کارآمد در جهت تثبیت ماسه های روان صورت نگیرد. این میزان افزایش حاصل از تغییر یافتن 162 کیلومترمربع از مساحت زمینهای بایر (27 درصد) ، 12 کیلومترمربع از پوشش گیاهی (2 درصد) و 23 کیلومترمربع از رسوبات رودخانهای (4/3 درصد) خواهد بود. این افزایش باعث میشود که 6 روستا منطقه موردمطالعه (کرتی، گنجک، سهرکی، پیوشک، ونک و کلیرک) بهشدت با در معرض حرکت و جابجایی قرار گرفتن ماسههای روان آسیب ببینند.
محمد هادی ستاوند، فاضل حاجی زاده، حسین یغفوری،
دوره 19، شماره 52 - ( 1-1398 )
چکیده
خدمات عمومی شهری ساختاردهنده شکل و ماهیت کالبدی، اجتماعی و فضایی شهر است؛ لذا بیعدالتی در نحوهی توزیع آن، بر ساختار، ماهیت شهر و جدایی گزینی طبقاتی مناطق شهر تأثیر میگذارد و مدیریت شهری را با چالش های جدی روبه رو می کند. در همین راستا، هدف اصلی این پژوهش، واکاوی فضایی مناطق شهری شیراز از منظر عدالت اجتماعی با تأکید بر خدمات عمومی می باشد. روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی و نوع آن کاربردی است. در گردآوری داده ها از روش های کتاب خانه ای و میدانی استفاده شده شده است. جامعه آماری پژوهش مناطق دهگانه شهر شیراز است که با توجه به 10 شاخص کلی و 49 مؤلفه تعیین کننده خدمات عمومی ارزیابی شده است. برای تحلیل و رتبه بندی مناطق شهری از منظر برخورداری از خدمات عمومی، از مدل های تاپسیس فازی، ویکور و Waspas برای رسیدن به یک نتیجه واحد از تحلیل داده ها در مدلهای مختلف، از روش تلفیقی میانگین رتبه ها استفاده شده است. نتایج حاصل از این روش، حاکی از آن است که مناطق 1، 2 و 4 در رتبه اول برخورداری، مناطق 3، 6 و 7 در رده نیمه برخوردار، مناطق 8 و 10 برخورداری کم و مناطق 5 و 9 در رده فقدان برخورداری قرار گرفتهاند. بنابراین یافته های این پژوهش نشان میدهد که توزیع خدمات عمومی در مناطق شهر شیراز با دیدگاه عدالت اجتماعی انطباق ندارد. بدین ترتیب اختصاص کاربری ها و خدمات شهری موردنیاز مناطق به ویژه در مناطق توسعه نیافته و یا کمترتوسعه یافته کلانشهر شیراز جهت ارتقای کیفیت زندگی شهروندان و رضایت مندی آنها در جهت کاهش نابرابری های فضایی و اجتماعی ضروری می نماید. در پایان این نوشتار، راهبردهایی متناسب با یافته های پژوهش ارائه گردیده است.
داریوش حاتمی زرنه، زهرا حجازی زاده، محمدحسین ناصرزاده،
دوره 19، شماره 52 - ( 1-1398 )
چکیده
هدف از این تحقیق بررسی تغییرات رخداده در فراوانی و شدت امواج گرمایی و همچنین ارتباط آنها با ناهنجاری های دمایی اقیانوسهاوخشکیها و نیز گازهای گلخانهای در منطقهی شمالغرب ایران است. ابتدا داده های دمای بیشینه ی دومتری سطحزمین در بازهی زمانی 1851 تا 2014 به مدت 164 سال از وبسایت ناسا اخذ گشته سپس نقشه ی امواج گرمایی ترسیم و استخراج شد. سپس به تحلیلوبررسی فراوانیوقوع و شدت امواجگرمایی و نیز تغییرات در روند نوساناتسالانه، بیندههای، پنجاهسالهای و بینصدهای آنها پرداخته شد. جهت نیل به اهداف پژوهش از روشهای همبستگی پیرسون و اسپیرمن، رگرسیون خطی و پل ینومیال و نیز آزمون ناپارمتری من-کندال استفاده شد. بر اساس نتایج بدست آمده فراوانی وقوع امواج گرمایی در بازه ی زمانی مدنظر روندی افزایشی ومعنادار داشته و بیشترین فراوانی رخدادامواج در دهه های اخیر بوده است. همچنین شدت امواج گرمایی با افزایش نسبتا معنیدار همراه بوده و شدیدترین امواج گرما در دهه ی آخر قرن 20 و اوایل قرن 21 تا دوره ی حاضر بوقوع پیوسته است. نتایج مقادیرهمبستگی نیز حاکی ازآن بود که شدت و فراوانی رخداد امواج گرم با مقادیر ناهنجاری دمایی اقیانوس وخشکی همبستگی مثبت و معنیدار دارند. در بررسی ارتباط فراوانی وقوع و شدت امواج گرم با داده های 4 گاز گلخانه ای اصلی شامل: (CO2 , CH4, N2O , SF6 )، مشخص شد که جز یک مورد ارتباط معنادار گاز دی اکسیدکربن با رخداد شدیدترین امواج گرمایی در ماه ژوئن، هیچ ارتباط معنیداری بین آنها مشاهده نشد. نتایج آزمون من -کندال بیانگر روند افزایشی و معنیدار در شدت و فراوانی وقوع امواج گرمایی منطقه ی شمالغرب ایران است.
nk href="moz-extension://8b922523-7922-435a-ac74-8ddb59e9beaf/skin/s3gt_tooltip_mini.css" rel="stylesheet" type="text/css" >
حسن محمودزاده، سودابه پناهی، مهدی هریسچیان،
دوره 19، شماره 52 - ( 1-1398 )
چکیده
هدف این پژوهش انتخاب اراضی مناسب با رویکرد آمایش سرزمین در شهرستان همدان با روش چند هدفه تخصیص زمین است. روش چندهدفه تخصیص زمین، انتخاب اراضی مناسب با رویکرد آمایشی بر اساس مفهوم سطوح ایدهال میباشد که در منطقه مورد مطالعه با سه بعد اکولوژیکی، اقتصادی اجتماعی و راهبردی انجام شد. کاربریهای مورد بررسی تحقیق شامل کاربری کشاورزی (آبی- دیم)، کاربری مرتعداری و کاربری شهری است که مساحت کاربریهای مدنظر بر اساس بیشترین وزن متغیرهای مستقل تخصیص داده شد. در ادامه نقشهی تناسب اراضی حاصل از عملیات MCE به ازای هر کاربری تهیه شد و مساحت تناسب کاربری های بهدستآمده از این نقشه ها محاسبه گردید که نتیجه اش بدین صورت بدست آمد: کاربری کشاورزی آبی در منطقه176/601 هکتار،کشاورزی دیم معادل 961/193، تناسب شهری 762/984و تناسب کاربری مرتعداری معادل 960/552هکتار به دست آمد که معیار مهمی برای تعیین مساحت جهت اجرایMOLA میباشد. در مرحلهی بعد نوبت به اجرای ماژول MOLA برای حل تعارض میان کاربریها رسید. نتایج MOLA نشان داد که بهطور متوسط در سه بعد مورد بررسی، بیشترین مساحت مختص به کشاورزی دیم به میزان 364/4هکتار میباشد که معادل 32درصد از مساحت کاربریهای مورد بررسی در منطقه مورد مطالعه است و بیشترین وزن بهطور متوسط به کاربری کشاورزی آبی به میزان 0/4اختصاص دارد. این نتایج بر اساس پنج فاکتور (مساحت فعلی هر کاربری، مساحت مطلوب از هر کاربری مطابق روش MCE، وابستگی شغلی افراد مختلف به هر کاربری، اولویتدهی به ابعاد اکولوژیکی، اقتصادی و اجتماعی هر کاربری) بدست آمد. نهایتا نتایج پزوهش نشان داد که انتخاب اراضی مناسب با رویکرد آمایش سرزمین با روش چند هدفه تخصیص زمین بهدرستی بهوسیله ابعاد اقتصادی، اجتماعی و اکولوژیکی انجام شده است.
حمیدرضا تلخابی، محمد سلیمانی، احمد سعیدنیا، احمد زنگانه،
دوره 19، شماره 52 - ( 1-1398 )
چکیده
این مقاله نقش حملونقل در شکلگیری آلودگی هوای منطقۀ کلانشهری تهران را بررسی کرده است. این منطقه دارای جمعیتی بالغ بر 15.98 میلیون نفر میباشد. روش مقالۀ حاضر از نوع تحلیلی بوده و بر دادههای ثانویه و سنتهای روش پژوهش کمی استوار است. برای تحلیل فضایی جابهجایی، از دادههای خام ترددشماری درونشهری و برونشهری سال 1395، و بهمنظور تحلیل فضایی آلودگی هوا (ذرات معلق کمتر از 2.5 میکرون و 10 میکرون)، از دادههای خام ایستگاههای سنجش آلودگی هوا و تصاویر ماهوارهای لندست (OLI) برای سه روز منتخب در سالهای 1392، 1393 و 1395 بهعنوان نمونۀ بررسی، در محیط نرمافزاری ArcGIS استفادهشده است. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که به دلیل شدت جریان سفرها و ترددهای درون کلانشهر تهران، حومه به حومه، حومه به شهر مرکزی (تهران) و بالعکس، کانونهای خیزش آلودگی هوا را نمیتوان تنها به شهر تهران نسبت داد، بلکه گسترۀ شکلگیری کانونهای آلاینده در محدودۀ "منطقۀ کلانشهری تهران" توزیع شده است. همچنین میزان همبستگی فضایی بین نقشههای آلودگی هوا و نقشههای جریان حملونقل در روزهای منتخب (2 بهمن 1392، 5 بهمن 1393 و 7 آذر 1395)، در همۀ موارد ارتباط فضایی بالا (بیش از 75 درصد) را نشان داده است. همچنین تحلیل این وضعیت در حلقههای سهگانه نشان داد حاکی از این بود که بیشترین حجم ترددها به ترتیب در محدودۀ شهر تهران بهعنوان (CBD)، ناحیۀ حومهای (Suburban) و فراحومه (Exurban) انجام شده و الگوی پراکنش و تجمع فضایی آلودگی نیز تابع این وضعیت بوده است.
مینا رنجبرفرد، حوریه اعرابی مقدم،
دوره 19، شماره 52 - ( 1-1398 )
چکیده
امروزه یکی از معضلات عمده شهرهای بزرگ؛ کمبود جای پارک خودروها و به تبع آن ایجاد ترافیک سنگین در بیشتر مناطق شهر است. با توجه به اهمیت و نقش محوری پارکینگهای طبقاتی در کاهش بار ترافیکی و روان شدن آن، این پژوهش با هدف ارائه یک سیستم پشتیبان تصمیمگیری برای مکانیابی ساخت پارکینگهای طبقاتی از دو نوع پارکینگ مکانیزه و ساختمانی در شهر تهران با استفاده از روش دنپ فازی به انجام رسید. دادههای موردنیاز برای تشکیل لایههای GIS متناظر با هر زیرمعیار به منظور یافتن مکانهای بهینه احداث پارکینگ طبقاتی در شش منطقه منتخب شهر؛ از شهرداری تهران و اساتید خبره GIS اخذ گردید. مناطق منتخب شهر تهران شامل مناطق 3، 6، 7، 10، 11 و 17 هستند که طبق نظر شهرداران این مناطق پیرامون نیاز مبرم آنها به ساخت پارکینگ طبقاتی انتخاب شدند. وزنهای هر زیرمعیار به لایهها اعمال شد و در نهایت مجموعه مکانهای بهینه برای ساخت پارکینگ ساختمانی و مکانیزه به طور مجزا در مناطق منتخب به دست آمد. این مکانها به صورت نقشه و موقعیت تخمینی به وسیله یک رابط کاربری نمایش داده شدند که مجموعه این مراحل به عنوان یک سیستم پشتیبان تصمیمگیری درنظر گرفته شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که احداث پارکینگهای مکانیزه در مناطق 7، 6 و 3 مناسبتر است. برای ساخت پارکینگهای ساختمانی، در تمامی مناطق مکانهای مناسب و بهینه به دست آمدند که نشان از مناسببودن این مناطق برای ساخت پارکینگ ساختمانی دارند.
اسد اله حجازی، فاطمه خدائی قشلاق، لیلا خدائی قشلاق،
دوره 19، شماره 53 - ( 4-1398 )
چکیده
رودخانه ورکشچای با طول تقریبی 69 کیلومتر، با روند شمالی- جنوبی از رودخانههای اصلی و دائمی شهرستان تبریز است که 10 روستا با بافت فرسوده و نامقاوم در بستر آن توسعه یافته است. مطالعات میدانی گویای این مطلب است که، روستاهای حاضر، بدون شناخت قوانین حاکم بر رفتار هیدرولیکی و پیش بینی آن، عدم رعایت حریم بستر اصلی رودخانه و با تبدیل سیلاب دشتهای کناری آن، به اراضی کشاورزی و باغی گسترش پیدا کرده است. عدم شناخت و توجه به موارد مذکور و دستکاری بستر رودخانه، سبب افزایش میزان آسیبپذیری روستاها، اراضی و سایر تأسیسات انسانی از خطر وقوع سیلاب در حوضهی آبریز ورکشچای شده است. از اینرو، بررسی نواحی مستعد وقوع سیلاب و تهیهی نقشهی پهنهی سیلگیر، در این منطقه ضرورت دارد. در پژوهش حاضر، سطوح سیلگیر در دورههای بازگشت 25 و 50 ساله، در طول رودخانه اصلی تعیین گردید. در همین راستا، به منظور شبیهسازی ژئومتری زمین، سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و مدل HEC_RASو الحاقیهیHEC_GEO_RAS مورد استفاده قرار گرفت و نقشههای پلان رودخانه، سواحل چپ و راست رودخانه و سرعت جریان آن به دست آمد و روستاهایی که در معرض وقوع سیلاب با دورههای بازگشت مذکور قرار دارند، شناسایی و سپس رفتار هیدرولیکی رودخانه شبیهسازی گردید. بر طبق نتایج حاصل، 100 کیلومتر از مساحت کل حوضهی آبریز تحت تأثیر سیلابهایی با دوره بازگشت 50 سال و 63 کیلومتر از آن، تحت تأثیر سیلابهایی با دوره بازگشت 25 ساله قرار دارد. در نهایت، راهکارهای کاهش خسارات ناشی از وقوع سیلاب در امتداد رودخانه اصلی، معرفی گردید.
محمدجواد وحیدی، رسول میرعباسی نجف آبادی،
دوره 19، شماره 53 - ( 4-1398 )
چکیده
به منظور حفاظت از منابع خاک و آب باید نواحی فرسایشپذیر حوضه های آبخیز شناسایی گردند تا بتوان با برنامه ریزی در قالب طرحهای حفاظت خاک یا آبخیزداری، از تخریب بیشتر اراضی جلوگیری و فرسایش را کنترل نمود. بر این اساس، تحقیق حاضر با هدف کلاس بندی و پهنه بندی نواحی حساس به فرسایش آبی در حوضه آبخیز هروی با استفاده از منحنی یولاستورم انجام شده است. در این مطالعه، 10 زیرحوضه بر اساس سطوح تغذیه آبراهه ها جدا شد. تغییرات مکانی مشخصه های خاک زیرحوضه ها شامل بافت و میانگین اندازه قطر ذرات به روش قرائت کامل هیدرومتر اندازه گیری گردید و حداکثر سرعت پتانسیل خروجی زیرحوضه ها نیز بر اساس خصوصیات هر زیرحوضه محاسبه شد. سپس وضعیت فرسایش و رسوب در حوضه ها و زیرحوضه ها با استفاده از منحنی یولاستورم (بر اساس میانگین اندازه قطر ذرات رسوب و سرعت پتانسیل خروجی) بررسی و به طور مقایسهای از لحاظ فرسایش پذیری کلاس بندی شد. نهایتاً نقشه پهنه بندی نواحی حساس به فرسایش آبی منطقه مورد مطالعه به دست آمد. نتایج به دست آمده نشان داد که قسمت های بالادست و کناری حوضه، شامل زیرحوضه شماره 4 (94/8 درصد از اراضی)، فرسایش پذیری خیلی زیاد و زیرحوضه های شماره 1 و 9 (94/36 درصد از اراضی) فرسایش پذیری زیاد دارند. این نواحی اغلب دارای شیب زیاد و فاقد پوشش گیاهی یا دارای پوشش گیاهی ضعیف (مانند مراتع ضعیف و زراعت دیم) هستند؛ لذا ارائه راهکارهای مناسب جهت جلوگیری از فرسایش بیشتر در آنها الزامی است.
بتول زینالی، سیما خلیلی، سعیده عینی،
دوره 19، شماره 53 - ( 4-1398 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر، پهنه بندی اقلیمی مخاطرات جوی در شمالغرب ایران می باشد. برای این منظور از داده های سازمان هواشناسی کشور شامل دمای متوسط، دمای حداقل، دمای حداکثر و بارش در مقیاس روزانه و ماهانه برای تعداد سیزده ایستگاه هواشناسی سینوپتیک در محدوده سه استان آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و اردبیل برای یک دورهی ۲۶ ساله (۲۰۱۵-۱۹۹۰) استفاده شد. در این تحقیق تعداد ده مخاطره جوی مهم مورد بررسی قرار گرفت. سپس نقشههای فراوانی وقوع به تفکیک برای هر یک از مخاطرات با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی(GIS) تهیه شد. یافتههای تحقیق نشان داد که در شمالغرب بخشهای شرق و جنوب شرق، مرکز و غرب آن از ﺟﻬﺖ ﻓﺮاواﻧﻲ وﻗﻮع ﺟﺰء ﭘﺮﻣﺨﺎﻃﺮه ﺗﺮﻳﻦ ﻣﻨﺎﻃﻖ هستند. در ﻋﻴﻦ ﺣﺎل ﺑﺨﺶﻫﺎی شمالشرق از ﻛﻤﺘﺮﻳﻦ ﻣﻴﺰان ﺧﻄﺮﺧﻴﺰی ﺑﺮﺧﻮردارﻧﺪ. کولاک و توفان گرد و غبار از ﻣﻬﻢﺗﺮﻳﻦ ﻣﺨﺎﻃﺮات ﺟﻮی شمالغرب بود. بالاترین فراوانی مخاطره در منطقهی شمالغرب پدیده ی کولاک با مجموع ۴۱۴۸ بار مخاطره در طی دورهی مورد مطالعه است. بیشترین فراوانی کولاک در ایستگاه اهر با مجموع ۵۱۴ بار مخاطره مشاهده گردید. دومین مخاطره در شمالغرب پدیدهی گرد و غبار با مجموع ۱۹۴۸ بار مخاطره است. بیشترین فراوانی آن در ایستگاه مراغه با مجموع ۴۱۰ بار مخاطره مشاهده میگردد. سومین مخاطره در شمالغرب پدیده ی توفان تندری با مجموع ۱۷۷۳ بار مخاطره بوده است. ششمین مخاطره پدیده ی یخبندان با میانگین ۱۳۱۵ بار مخاطره است. بیشترین فراوانی یخبندان در ایستگاه خلخال با مجموع ۱۴۴ بار مخاطره شد. هفتمین مخاطره صورت گرفته در شمالغرب پدیده ی تگرگ با مجموع ۳۴۱ بار مخاطره است. بیشترین فراوانی تگرگ در ایستگاه مراغه با مجموع ۵۶ بار مخاطره گردید. هشتمین مخاطره پدیده ی مه با مجموع ۳۳۳ بار بوده است. بیشترین فراوانی مه در ایستگاه اهر با مجموع ۱۳۵ بار مخاطره می باشد. نهمین مخاطره صورت گرفته در شمالغرب پدیده ی خشکسالی با مجموع ۱۶۸ بار مخاطره است. بیشترین فراوانی خشکسالی در ایستگاههای ارومیه و اردبیل هر دو با مجموع ۱۶ بار مخاطره مشاهده گردید. دهمین و کمترین مخاطره مشاهده شده در شمالغرب پدیده ی بارش حدی با مجموع ۱۴۹ بار مخاطره می باشد. بیشترین بارش حدی در ایستگاه پارسآباد با مجموع ۱۹ بار مخاطره مشاهده گردید. کمترین فراوانی بارش حدی در ایستگاه های ماکو، خلخال هر دو با مجموع ۴ بار مخاطره بوده است.
علی بیات، سعید مشهدی زاده ملکی،
دوره 19، شماره 53 - ( 4-1398 )
چکیده
بخار آب قابل بارش (PWV) یکی از کمیت های مهم در هواشناسی و تغییرات اقلیم است. شیدسنج خورشیدی، سنجنده AIRS و رادیوسوندها ابزارهایی هستند که PWV را از سطح، فضا و داخل جو زمین اندازه گیری می کنند. در این مقاله از داده های PWV اندازه گیری شده با شیدسنج خورشیدی دانشگاه تحصیلات تکمیلی زنجان، سنجنده AIRS و داده های ایستگاه های سینوپتیک شامل دما، دمای نقطه شبنم، فشار و رطوبت نسبی 29 ایستگاه سینوپتیک ایران استفاده شده است. داده های شیدسنج خورشیدی دربازه اندازه گیری دسامبر 2009 تا دسامبر 2013 و داده های سنجنده AIRS و 29 ایستگاه سینوپتیک از سپتامبر 2002 تا دسامبر 2015 میباشد. برای اعتبارسنجی داده های سنجنده AIRS از اندازه گیری های شیدسنج خورشیدی استفاده شد که همبستگی 90 بین آنها بدست آمد. میانگین PWV اندازه گیری شده با شیدسنج خورشیدی و سنجنده AIRS به ترتیب برابر 9/8 و 10/8 میلیمتر است. مقدار PWV بیشترین مقدار را در سواحل دریای عمان، خلیج فارس و دریای خزر دارد و کمترین مقدار آن در داخل ایران و در بالای رشته کوهای زاگرس می باشد. میانگین همبستگی PWV و دما، دمای نقطه شبنم، فشار و رطوبت نسبی به ترتیب 73، 74، 40 - و 30 – درصد بدست آمد. نقشه همبستگی دما و PWV یک روند افزایشی با عرض جغرافیایی را نشان می دهند که به ازای افزایش هر درجه در عرض جغرافیایی 2/8 درصد همبستگی افزایش می یابد.
جمیله توکلی نیا، سعید ضرغامی، اصغر تیموری، مجید اسکندرپور،
دوره 19، شماره 53 - ( 4-1398 )
چکیده
لزوم به کارگیری اصول و معیارهای پدافند غیرعامل در برنامه ها و طرح های شهری در چارچوب مکانیابی کاربری ها، مقاوم سازی بناها و آموزش و افزایش تاب آوری دارای اهمیت است. رعایت این اصول و معیارها موجب کاهش آسیب پذیری شهروندان و شهر نسبت به تهدیدات امنیتی و نظامی خواهد شد. لذا این پژوهش به دنبال ارزیابی آسیب شناسی فضایی از ساختار کالبدی و بافت اجتماعی منطقه شش با رویکرد پدافند غیرعامل براساس اصول و مهمترین مبحث آن آموزش شهروندی است. از این رو این پژوهش منطقه منطقه شش کلانشهر تهران، به دلیل وجود کاربری های مهم و حساس با کارکرد منطقه ای و فرا منطقه ای به عنوان محدوده پژوهش انتخاب کرده است. جهت سنجش آسیب شناسی ساختار کالبدی از مدل تحلیل سلسله مراتبی AHP استفاده شده است. به منظور سنجش آسیب شناسی بافت اجتماعی منطقه با بهره گیری از نمونه گیری خوشه ای – فضایی، سه محله در سطح منطقه انتخاب و سپس نگارندگان با استفاده از روش تحقیق پیمایشی اقدام به جمع آوری نظرات و دیدگاه های ساکنان محلات نموده است. روش تعیین حجم جامعه نمونه براساس فرمول کوکران صورت گرفته است. نتایج پژوهش گویایی آن است که آسیب پذیری منطقه از لحاظ ساختار کالبدی متوسطه و رو به پایین قرار دارد. علاوه بر آن آسیب پذیری بافت اجتماعی منطقه نیز بالاتر از حد متوسط است. در نهایت عوامل موثر بر آسیب پذیری ساختار کالبدی و بافت اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت که براساس آن میتوان بیان داشت که شاخص تراکم جمعیتی و ساختمانی به عنوان عوامل موثر بر آسیب پذیری براساس نظر کارشناسان مطرح میباشد. افزون بر آن مشخص گردید که شاخصهای آموزش و آگاهی، تابآوری در مقابل وقوع تهدیدات امنیتی – نظامی، مهارت ها و تخصص به ترتیب بر آسیب پذیری بافت اجتماعی منطقه موثر هستند.
محمد ظاهری، علی مجنونی توتاخانه،
دوره 19، شماره 53 - ( 4-1398 )
چکیده
افزایش استفاده از نیروگاههای حرارتی منجر به انتشار گازها گلخانهای در هوا و بروز مشکلات روحی و روانی برای جوامع شده است. پژوهش حاضر با هدف اندازهگیری مواد آلاینده انتشار یافته از نیروگاه حرارتی سهند بناب و بررسی اثرات روحی و روانی این آلودگی بر روستاها انجامگرفته است. برای اندازهگیری مواد آلاینده، از روش GWP100 و برای اندازهگیری فشارهای روانی از پرسشنامه سنجش فشار روانی مارکهام استفاده گردید. جامعه آماری این پژوهش 10254 نفر بالای 15 سال سن در 7 روستای واقع در جریان گازهای گلخانهای نیروگاه ساکن هستند. با استفاده از فرمولکوکران و به روش تصادفی ساده، 375 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. نتایج نشان داد که بیشترین مواد آلاینده انتشار یافته، CO2 و NOx است که در فصول سرد 71/4 برابر فصول گرم است. همچنین نتایج آزمون پیرسون نشان داد متغیرهای عصبی و بدخلقی 272/0p=، استرس 325/0p=، تقلیل انرژی 287/0p=، یأس و ناامیدی 142/0p=، افسردگی در زندگی 211/0p= و تغییر در الگوهای رفتاری روزمره 269/0p= دارای بیشترین اثرپذیری از آلودگی هوا بودهاند. میزان فشار روحی در روستاهای نزدیک بیش از روستاهای دور، زنان بیشتر از مردان و افراد مسن بیشتر از افراد جوان بوده است. نتایج آزمون رگرسیون چندمتغیره و تحلیل مسیر نیز نشان داد که درمجموع، آلودگی هوای ناشی از نیروگاه توانایی تبیین 42/37R2= درصد از تغییرات مربوط به فشار روحی و روانی روستائیان را دارد. در نهایت میتوان گفت نیروگاههای حرارتی به تناسب نوع فعالیت، نوع سن و جنسیت روستائیان دارای اثرگذاری روحی و روانی منفی هست که بایستی در مطالعات احداث نیروگاهها مدنظر قرار گیرد.
جواد سدیدی، سید حسن حسینی ساجدی، هانی رضاییان،
دوره 19، شماره 53 - ( 4-1398 )
چکیده
یکی از مسائلی که در مدیریت بحران اهمیت دارد، چهار چوب زمانی در ارتباط با حوادث است. در چنین مواردی لحظهای بودن دارای جایگاه قابل توجهی است و وب سرویس مسیریابی لحظهای به عنوان ابزاری مهم در مدیریت زمان، نقش بسزایی در جهت بهبود عملیات امدادرسانی دارد. در پژوهش حاضر، سامانه WebGIS، متن باز تحت مرورگر، جهت مسیریابی بهینه اکیپهای امدادرسانی در شرایط بحرانی در منطقه 11 تهران طراحی گردیده است. در سامانه مذکور جهت وزن دهی معیارها از مدل ANP به جهت در نظر گرفتن روابط درونی معیارها، استفاده شده است و از آنجایی که در این پژوهش، هدف یافتن بهترین مسیر بین دو گره مد نظر با وزنهای غیر منفی بر اساس معیار اصلی فاصله هست، الگوریتم Dijkstra نیز، به عنوان الگوریتم مسیریابی استفاده شده است. جهت طراحی این سامانه از زبانها، فرمتها، کتابخانهها و نرم افزارهای متن باز همچون HTML، CSS، JavaScript، AJAX، GeoJSON، PHP، OpenLayer، PostGIS استفاده شده است و از مشخصههای اصلی آن میتوان به قابلیت اعمال وزنها به صورت آنلاین، انسداد هر قطعه از مسیر و مسیریابی مجدد بدون حضور معبر مسدود شده، اجرای پردازشها در سمت سرور و کاهش حجم عملیاتی در سمت کاربر به منظور افزایش سرعت پردازشها، تحت مرورگر بودن، عدم نیاز به نصب هر گونه نرم افزار و امکان استفاده از آن در هرنوع سیستم عامل اشاره کرد. برحسب نتایج به دست آمده، معیار طول مسیر و حجم ترافیک اصلیترین نقش را در تشکیل تابع هدف (هزینه سفر) دارند و از این رو مسیری به عنوان مسیر بهینه انتخاب خواهد شدکه عامل فاصله تا مقصد و حجم ترافیک در آن کمینه باشد. بسته به شدت تغییر حجم ترافیک مسیر بهینه استخراج شده متفاوت خواهد بود، بنابراین در این سامانه قابلیت اعمال وزنها به صورت آنلاین به منظور مسیریابی لحظهای در جهت کاهش تلفات فراهم شده است.
شادیه حیدری تاشه کبود، یونس خوشخو،
دوره 19، شماره 53 - ( 4-1398 )
چکیده
هدف از این تحقیق، بررسی اثر تغییر اقلیم بر تبخیر و تعرق گیاه مرجع در مقیاسهای زمانی فصلی و سالانه در چند ایستگاه منتخب در غرب ایران است. برای این منظور چهار ایستگاه سینوپتیک سنندج، سقز، خرم آباد و کرمانشاه که واجد آمار کافی در یک دوره طولانیمدت بودند انتخاب شدند و اثر تغییر اقلیم بر تبخیر و تعرق مرجع این ایستگاهها تحت دو سناریوی انتشار RCP2.6 و RCP8.5 و در سه دوره زمانی آتی 2040-2011، 2070-2041 و 2100-2071 در مقایسه با دوره پایه 1999-1970 مورد بررسی قرار گرفت. جهت برآورد تبخیر و تعرق مرجع از روش فائو- پنمن- مانتیث و برای شبیهسازی شرایط اقلیمی آینده تحت سناریوهای اقلیمی از مدل گردش عمومی جو CanESM2 و برای ریزمقیاسنمایی دادههای این مدل از روش SDSM استفاده شد. نتایج نشان داد که در تمامی دورههای آتی و تحت تمامی سناریوها و برای کل ایستگاهها، میانگین تبخیر و تعرق مرجع در مقیاسهای سالانه و برای فصول پاییز و زمستان در مقایسه با دوره پایه افزایش معنیداری در سطح 01/0 خواهد داشت. برای فصل بهار، تنها تغییر معنیدار در میانگین تبخیر و تعرق مرجع دورههای آتی در مقایسه با دوره پایه در کل منطقه مورد مطالعه، وجود یک افزایش معنیدار در سطح 01/0 در دوره 2100-2071 تحت سناریوی RCP8.5 و برای فصل تابستان نیز این افزایش معنیدار برای کل منطقه در دو دوره 2070-2041 و 2100-2071 تحت سناریوی RCP8.5 خواهد بود. نتایج کلی این تحقیق نشان داد که بیشترین نرخ افزایشی تبخیر و تعرق مرجع دورههای آتی در مقایسه با دوره پایه در تمامی مقیاسهای فصلی و سالانه و در کل منطقه تحت سناریوی RCP8.5 و در دوره 2100-2071 رخ خواهد داد. مقایسه نرخ تغییرات تبخیر و تعرق مرجع بین مقیاسهای مختلف فصلی و سالانه نیز نشان داد که نرخ افزایش تبخیر و تعرق مرجع در غرب ایران در فصول پاییز و زمستان بسیار چشمگیرتر از سایر مقیاسهای زمانی خواهد بود.
طاهر صفرراد، مهران منصوری نیا، هیرش انتظامی،
دوره 19، شماره 53 - ( 4-1398 )
چکیده
رشد جمعیت و توسعه شهرنشینی یکی از عوامل اصلی تغییر در کاربریهای شهری است، متعاقب این پدیده تغییر مولفههای بیلان تابش در آن منطقه مورد انتظار خواهد بود. پژوهش پیش رو، سعی دارد با محاسبه تابش خالص و واکاوی آن با کاربریهای مختلف شهری، به توصیف و تحلیل نقش کاربریهای شهری در بیلان تابش بپردازد. بدین منظور از تصویر ماهوارهی لندست 8 در سال 2016 کمک گرفته شد. ویژگیهای شار تابش شامل، شار تابش خالص (RN)، آلبیدو سطح زمین (α)، طولموج بلند ورودی (↓RL)، طولموج کوتاه ورودی (↓RS)، تابش طولموج بلند خروجی (↑RL) و درجه حرارت سطح زمین با بهرهگیری از الگوریتم سبال محاسبه شدند. مقادیر این مولفهها در کاربریهای مختلف (مسکونی فشرده، مسکونی پراکنده، فضای سبز و زمینهای بایر) از طریق آزمون تحلیل واریانس یک طرفه (آنوآ) و آزمون تعقیبی توکی تحلیل و بررسی شدند. نتایج پژوهش نشان داد که کاربریهای انتخاب شده دارای تفاوت معنادار در مقدار شار تابش هستند چنانچه زمینهای بایر حدود 6 درجه از زمینهای مسکونی و ساخته شده گرمتر هستند و زمینهای مسکونی نیز حدود 5/1 درجه گرمتر از فضای سبز هستند، نتایج پژوهش نشان داد، تفاوتهای یاد شده بخاطر تغییر در مقادیر انرژی خروجی (α و↑RL) ایجاد شدهاند و هرگونه تغییر کاربری در طول زمان نهایتا منجر به تغییر بیلان تابش و درجه حرارت آن مکانها خواهد شد که این افزایش دما، متفاوت از افزایش دمای ناشی از گرمایش جهانی است.
محمد رضا گودرزی، آتیه فاتحی فر،
دوره 19، شماره 53 - ( 4-1398 )
چکیده
در عصر حاضر، با افزایش فعالیتهای صنعتی و نادیده گرفته شدن مسائل زیست محیطی، اثرات تغییر اقلیم بیشتر نمایان شده و این پدیده را به عنوان یک معضل جهانی مطرح ساخته است. افزایش احتمال وقوع رخدادهای حدی اقلیمی مانند سیلاب و افزایش فرکانس و شدت آن از اثرات تغییر اقلیم است. منطقهی شمالغرب کشور، به دلیل داشتن اقلیمی نیمه خشک و کوهستانی و درنتیجه تغییرپذیری بالای بارش، ازجمله مناطقی است که در معرض سیلابهای مخرب قرار دارد. بنابراین پهنه بندی در اثر تغییرات اقلیمی امری ضروری است. از اینرو در پژوهش حاضر بمنظور بررسی خطر پذیری سیلاب حوضه آذرشهر چای در اثر تغییرات اقلیمی ابتدا با استفاده از مدل گردش عمومی CanESM2 تحت جدیدترین سناریوهای انتشار گزارش پنجم هیئت بین الدول تغییر اقلیم، بدبینانه ترین سناریو RCP8.5 انتخاب و متغیرهای دما و بارش با روش آماری SDSM ریز مقیاس گردانی شده است. سپس با مدل هیدرولوژیکی SWAT رواناب روزانه، نقشه حوضه بندی و خطوط آبراههها حاصل شده است. نتایج ارزیابی مدل SDSM با ضریب تعیین و نش-ساتکلیف 0.95 به طور متوسط، بیانگر عملکرد خوب مدل در ریزمقاس نمایی دادههای بزرگ مقیاس است. همچنین افزایش 0.23 درجه سانتیگراد دما و 4.53 درصدی بارش و دبیهای حداکثر در دوره آتی 2059-2030 پیشبینی شده است. با مدل SWAT نقشههای پایه تحلیل و حوضه با تلفیق نقشه متوسط دبی حداکثر، ضریب شکل حوضه و فاصله از رودخانه که با رویکرد AHP پهنه بندی شده است. با توجه به پهنه بندی 41.55 درصد از مساحت حوضه در خطر بسیارکم وکم، 27.23 درصد خطر متوسط و 31.2 درصد در خطر زیاد و بسیار زیاد میباشد. همجنین با نقشه نهایی مشخص شد که اواسط حوضه به دلیل داشتن شرایط مستعد دارای خطر زیاد است و نیاز به انجام اقدامات مدیریتی دارد.
الهام یاراحمدی، مصطفی کرمپور، هوشنگ قائمی، محمد مرادی، بهروز نصیری،
دوره 19، شماره 53 - ( 4-1398 )
چکیده
بررسی رفتار بارش در بعد مکانی – زمانی و تعیین آستانه های تحمل مناطق مختلف جغرافیایی با توجه به پوشش گیاهی، زندگی جانوری و فعالیت های انسانی، از ضروریات هر گونه تصمیم گیری در محیط است. بدین منظور، دادههای بارش 27 ایستگاه همدیدی در دوره 60 ساله از سازمان هواشناسی دریافت و پس از بررسی کیفی دادهها توزیع زمانی و مکانی میانگین، ضریب تغییرات، چولگی و توزیع احتمال تجربی 20% بیشینه و کمینه ماهانه و فصلی پاییز و زمستان، برای یک دوره 60 ساله (2010-1951)، دو دوره 30 ساله (11951-1980)،(1981-2010) و دو دوره 10 ساله (2010-2001)، (1951-1960)محاسبه با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) پهنه بندی شد. بررسیها نشان میدهد، بجز سواحل دریای کاسپین، تغییرات کمی بین الگوهای پاییز و زمستان وجود دارد. میانگین بارش از مناطق میانی سواحل جنوبی کاسپین به سوی غرب و شرق کاهش یافتهاست. در دیگر نواحی کشور، تغییرات مکانی و زمانی بارش در فصل پاییز بسیار زیاد و از شمال بسوی جنوب با کاهش میانگین و افزایش ضریب تغییرات و چولگی همراه است. در زمستان ضمن حفظ الگوی پاییز، میانگین بارش افزایش و ضریب تغییرات کاهش مییابد. میانگین بارش 30 ساله دوم و 10 ساله آخر زمستان، نسبت به دورههای 30 و 10 ساله اول و نیز دوره 60 ساله در اغلب ایستگاهها کاهش داشتهاست که با نتایج آزمون منکندال تطابق دارد. بررسی20 درصد حد کمینه و بیشینه بارش فصلی نشان میدهد که از شدت و گستره عملکرد سامانههای بارشی فراگیر فصل زمستان در دوره 30 ساله دوم کاسته شده است. همچنین فراونی و شدت خشکسالی فصل پائیز در 30 سال دوم و 10 سال آخر بیشتر شدهاست. بیشترین کاهش در بخش غربی و شرقی ساحل کاسپین و در شمالغرب رخ داده است که با توجه به زمینههای فعالیت و تمرکز جمعیت، توجه ویژه مدیران را میطلبد.