147 نتیجه برای توسعه
صدیقه محمدپناهی، حمیدرضا وارثی، مسعود تقوایی،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده
استفاده از تحلیل ساختاری پیشرانهای توسعه، به برنامهریزی در جهت درک بیشتر وضعیت توسعهیافتگی استانها کمک میکند و در جریان تصمیمگیری بهتر یاری میرساند تا به تعادل منطقهای نزدیکتر شود. بدین منظور شهرستانهای دهگانه استان ایلام ازلحاظ شاخصهای ترکیبی توسعه در قالب 44 شاخص بررسی شدند. این پژوهش از لحاظ هدفگذاری بهعنوان یک مطالعه کاربردی و از لحاظ روششناسی به شیوه «توصیفی– تحلیلی» و براساس روشهای جدید آیندهپژوهی، تبیینی میباشد. دادههای نظری با روش اسنادی و دادههای تجربی از روش پیمایشی تهیه شده است. در تهیه پیشرانهای توسعه از روش مطالعات اسنادی و پویش محیطی و دادههای تجربی با تکیه بر روش پیمایشی براساس روش دلفی استخراج شده است. در پردازش اطلاعات از روش تحلیل اثرات متقابل ساختاری در نرمافزار MIC MAC استفاده شده است. یافتهها از نظر تحلیل اثرات متقابل، بیانگر پراکندگی نیروهای پیشران در وضعیتی پیچیده و بینابین از اثرگذاری و اثرپذیری است؛ نظام خوشهبندی پیشرانها حاکی از تمرکز پیشرانهای تأثیرگذار و تنظیمی است. از میان 44 نیروی پیشبرنده توسعه، پیشرانهای اثرگذار توسعه عبارتاند از مرزی بودن استان ایلام و نحوه تصمیمات مدیران است. نتایج پژوهش نشان میدهد که توسعه در سطح استان ایلام نهتنها نامتعادل است، بلکه روند عدم تعادل در جهت نابرابری بیشتر عمل میکند و تنها با برنامهریزی بهتر و جامعتر میتوان تا حدودی نابرابریها را کاست.
خانم زهرا شرقی، دکتر مصطفی بصیری، دکتر مهسا فرامرزی اصل،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده
شهرهای جدید در واقع پاسخی بودند به افزایش و سرریز جمعیتی کلانشهرها و بر این اساس در طی دو دهه اخیر شهرهای جدید متعددی پیرامون کلانشهرهای کشور توسعه پیدا کردند که شهر جدید سهند نمونهای از این موارد است. هدف اساسی این تحقیق آشکارسازی روند توسعه کالبدی شهر جدید سهند، بهعنوان یکی از شهرهای جدید کشور با استفاده از تصاویر ماهوارهای لندست طی دوره آماری 1373-1401، میباشد. در این راستا ابتدا تصاویر ماهوارهای موردنیاز برای 4 دوره آماری 1373، 1383، 1393 و 1401، از دو ماهواره لندست 5 و 8 اخذ گردید. با اجرای یک تابع محاسبات باندی روی تصاویر سنجندههای TM و OLI، مقادیر تغییرات کالبدی بافت شهری طی گامهای زمانی موردبررسی در سطح شهر سهند محاسبه و استخراج گردید. نتایج این تحقیق بیانگر آن بود که رشد و توسعه کالبدی شهر سهند از سال 1383، شروع شده است. در این سال مساحت بافت شهری به 282 هکتار رسیده است که نسبت به سال 1373، با یک رشد 28 برابری روبرو بوده است؛ اما در دهه بعد یعنی سال 1393، نیز مساحت شهر با یک رشد 100 درصدی نسبت به دهه قبل به 570 هکتار رسید و در نهایت در دهه پایانی مساحت شهر با نرخ رشد 50 درصدی به 850 هکتار رسید. ناحیه 6 شهر سهند که حدود 35 درصد از بافت کالبدی شهر را به خود اختصاص میدهند، از پرشتابترین مناطق شهر طی دهه 1393-1400 بوده است. با توجه به اینکه یک همبستگی معنیدار در سطح اطمینان 0.95 (P_value=0.05) بین رشد جمعیت و توسعه کالبدی شهر سهند طی دوره آماری 1380-1400 آشکار گردید (R=0.91)، لذا مدل رگرسیونی برازش داده شده بین رشد جمعیت و رشد بافت شهری، با قرار دادن جمعیتپذیری پیشنهادی این شهر پس از اعمال سیاستهای مسکن مهر (185 هزار نفر)، نشان داد که مساحت بافت کالبدی این شهر، در دهه آینده به 1181 هکتار رسیده با یک رشد 38 درصدی مواجه خواهد شد.
زیبا کدخدایی، حمیدرضا رخشانی نسب، مجتبی سلیمانی دامنه،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده
یکی از رویکردهای معاصر گردشگری، استفاده از فضای مجازی و فناوری اطلاعات در گردشگری است که نگرش جدیدی به گردشگری ایجاد کرده و مرزهای بین دنیای واقعی و فضای مجازی از میان برداشته است. در این راستا هدف پژوهش حاضر، بررسی قابلیتهای فضای مجازی در توسعه گردشگری شهرستان کنارک میباشد. این پژوهش از نظر هدف، «کاربردی» و از نظر ماهیت و روش، «توصیفی- تحلیلی» میباشد همچنین شیوه گردآوری اطلاعات «اسنادی و پیمایشی (پرسشنامه)» است. جامعه آماری موردمطالعه در حوزه متخصصان میباشد که با استفاده از روش دلفی دو مرحلهای، 35 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. روایی محتوایی پرسشنامه توسط اساتید و پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ در سطح 0.852 محاسبه و تأیید شد. برای تجزیهوتحلیل اطلاعات از آزمون تیتکنمونهای، تحلیل مسیر و تکنیک دیمتل (DEMATEL) استفاده شده است. نتایج آزمون تیتکنمونهای نشان داد که فضای مجازی با میانگین 4.22 از حد مبنای (3) بیشتر میباشد بنابراین فضای مجازی بر توسعه گردشگری شهرستان کنارک تأثیر گذاشته است. نتایج حاصل از تحلیل مسیر حاکی از آن میباشد که زیرساخت فناوری اطلاعات با ضریب 608/ دارای بیشترین تأثیر و تجارت الکترونیکی با ضریب 250/ دارای کمترین تأثیر بر توسعه گردشگری شهرستان کنارک میباشد. نتایج حاصل از تکنیک DEMATEL نشان داد از بین شاخصهای مؤثر بر گردشگری شهرستان کنارک، شاخص بستر مخابراتی با مقدار 5.971 بیشترین تعامل و شاخص اطلاعرسانی با مقدار 5.671 کمترین تعامل، شاخص شبکه اجتماعی با مقدار 1.402 مؤثرترین عامل و شاخص بستر مخابراتی با مقدار 2.088- تأثیرپذیرترین عامل هستند. با توجه به نتایج حاصله میتوان نتیجه گرفت که با ایجاد زیرساختهای فناوری و معرفی جاذبههای شهرستان کنارک از طریق برنامههایی مانند (تلویزیون، سایتهای خبری و ...) توسعه این شهرستان محقق میشود.
حدیثه قیصری، آتوسا مدیری، حسین کلانتری،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده
بازآفرینی شهری همواره دارای چالشهای اساسی در سطح کشور و بخصوص در تهران بزرگ بوده است. یکی از مهمترین مسائل وجود ذینفعان متعدد و بروز تعارضات مختلف در این امر میباشد؛ بنابراین ضروری است ذینفعان و تعارضات به وجود آمده بررسی و شناسایی گردد تا در نهایت منافع همه گروههای درگیر بخصوص شهروندان در امر بازآفرینی تأمین گردد. تعارضات ذینفعان و عدم مدیریت آن، یکی از مهمترین موانع موفقیت برنامههای بازآفرینی شهری در ایران است. از این رو، پژوهش حاضر در صدد است تا با مطالعه موردی پروژه بازآفرینی خیابان سی تیر و شارباغ در شهر تهران، بخشی از چالشهای برنامههای بازآفرینی شهری را از منظر تعارضات ذینفعان آسیبشناسی کند. مطالعه حاضر بر اساس یک روش کمی- کیفی مبتنی بر مصاحبه با 15 نفر از خبرگان مرتبط با پروژههای منتخب و تکمیل پرسشنامه توسط این خبرگان انجام شده است. مراحل تحلیلی شامل چهار مرحله «شناسایی ذینفعان هر پروژه»، «طبقهبندی ذینفعان برحسب میزان قدرت و منفعت آنها»، «شناسایی تعارضات هر پروژه» و «تحلیل نحوه تعامل ذینفعان با یکدیگر در مواجهه با تعارضات» میباشد. در این راستا، از روشهایی نظیر آزمون تی تک نمونه، ماتریس قدرت- منفعت و تحلیل شبکههای اجتماعی استفاده گردید.نتایج نشان داد که بیشتر تعارضات پروژههای بازآفرینی شهری، از نوع تعارضات منافع و تعارضات رفتاری بودند و تعداد اندکی تعارض هنجاری و تعارض شناختی نیز قابل شناسایی بود. در وهله اول، تعارضات نهادی و سازمانی و سپس تعارضات بین گروهی، از مهمترین موانع همکاری و تعامل ذینفعان در قبال یکدیگر بود. به این معنی که نهادها، تنها مایل به همکاری با نهادهای موازی یا نهادهای زیرمجموعه خود بودند؛ بنابراین ذینفعان، اغلب از الگوی اجتناب یا رها کردن تعارض برای مواجهه با تعارضات در قبال یکدیگر استفاده میکردند. عدم موفقیت برنامههای بازآفرینی شهری ایران در حلوفصل تعارضات ذینفعان، ریشه در ضعفهای ساختاری عدیدهای دارد که به رویه و شیوههای تهیه و اجرای این برنامهها مربوط میشود. لذا بایستی سازوکاری در فرایند تهیه برنامههای بازآفرینی شهری فراهم شود که در گام نخست به ماهیت پویا، چندبعدی و پیچیده تعارضات در مراحل پیش از اجرا، حین اجرا و پس از اجرای پروژه توجه شود و سپس تعارضات ذینفعان را در همان مراحل اولیه، شناسایی و کنترل نماید.
الهام نجومی، دکتر اسماعیل آقائی زاده، دکتر طاهر پریزادی،
دوره 25، شماره 79 - ( 10-1404 )
چکیده
امروزه در بسیاری از کشورهای درحالتوسعه، همزمان با رشد شتابان مناطق شهری در کنار افزایش جمعیت، مسائل و مشکلات بیشماری به وجود آمده که بعضاً با گذشت زمان، منجر به فرسودگی ساختاری و عملکردی بافتهای شهری شده که توسعه پایدار شهری بهعنوان راهحلی برای رفع اینگونه مشکلات در شهرها مطرح گردیده است. توسعه حملونقل محور، بهعنوان یکی از رویکردهای توسعه هوشمند شهری با محوریت سیستمهای حملونقل و مرکزیت عابرین پیاده در ایستگاهها، میتواند یکی از راهکارهای مناسب در سیستم شهری جهت مقابله با مسائل و مشکلاتی باشد که گریبانگیر اکثر مناطق فرسوده شهرهای بزرگ از جمله تهران، شدهاند. در این پژوهش محله صفا بهعنوان یکی از محلههای کلانشهر تهران که جزئی از بافتهای فرسوده این شهر نیز قلمداد میشود، به علت قرار گرفتن در نزدیکی ایستگاههای حملونقل عمومی، به منظور بررسی کاستیها و توانهای موجود در آن برای توسعه شهری با محوریت حملونقل عمومی به منظور دستیابی به رویکردی مطلوب جهت ساماندهی بافت موردتوجه قرار گرفت. در پژوهش حاضر، با هدفی کاربردی و ماهیتی توصیفی _ تحلیلی، از طریق بررسیهای میدانی و یافتههای کمی به دست آمده از بلوکهای آماری سال 1395 آمار ایران، به تحلیل یافتهها توسط نرمافزار GIS و مدلهای تحلیل آمار فضایی پرداخته شد. نتایج نشان میدهد که این محدوده از پتانسیلهای خوبی جهت اجرای طرح برخوردار بوده و در این میان ایستگاه 17 شهریور با توجه به شاخصهای پنجگانه موردبررسی، بیشترین انطباق را با این رویکرد دارد.
بهروز غداری، صادق بشارتی فر، زرین فروغی،
دوره 26، شماره 80 - ( 1-1405 )
چکیده
ارزیابی شاخص های توسعه پایدار، بعنوان محور تعالی انسانی، پایه و اساس غالب برنامه ریزی های شهری و آمایش سرزمین بوده و نقش تعیین کنندهای در پراکندگی فضایی و شکلگیری رفتار محیطی جوامع انسانی دارد. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی و ابزار اصلی آن پرسشنامه محقق ساخته شده می باشد. جمع آوری داده ها با استفاده از روش های کتابخانه و پیمایشی (ابزار پرسشنامه) صورت گرفت. جامعه آماری محلات 35 گانه شهر بندر ماهشهر می باشد. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران با سطح اطمینان 95 درصد با استفاده از تعداد خانوار شهر ماهشهر 382 نفر که از طریق نمونه گیری به روش تصادفی ساده در سطح محلات اقدام به توزیع پرسشنامه نموده است. بر اساس معیارهای پژوهش نتایج نشان داده که محلات شهر بندر ماهشهر در وضعیت ناپایداری قرار دارند و شدت ناپایداری در بین انها متفاوت می باشد. بطوری که در شاخص های منتخب از بین محلات 35 گانه فقط محله های شماره 1،2،6،15،16،17،19در سطح پایدار و سایر محلات(28) در وضعیت ناپایدار قرار دارند، این وضعیت متأثر از موقعیت انان در ساختار فضایی شهر می باشد، که باعث شکل گیری نابرابری های محله ای در برخورداری از شاخص های پایداری و جدایی گزینی اجتماعی گردیده است. نتایج تحلیل مسیر نشان داده که تمامی شاخص های اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، زیست محیطی و عدالت فضایی اثر مثبت و معناداری بر توسعه پایدار شهر ماهشهر دارند که در بین انها شاخص اقتصادی بیشترین اثر را در توسعه پایدار محلات شهر دارا می باشد.
واژگان کلیدی: ارزیابی، توسعه پایدار، محلات، برنامه ریزی، ماهشهر
علی مرادی، معین شفیعی حق شناس، الهه بینافر، وحید یحیوی آذر،
دوره 26، شماره 80 - ( 1-1405 )
چکیده
گسترش و ماندگاری ویروس کرونا در مناطق شهری و روستایی ایران میتواند پیامدهای مختلفی بر چشمانداز توسعه شهری و روستایی کشور داشته باشد. از سوی دیگر این ویروس میتواند در آینده شهرها و روستاها به عنوان یک فرصت برای توسعه آنها در نظر گرفته شود. لذا در این پژوهش با استفاده از روش آیندهنگاری که دارای رویکردی کیفی- توصیفی است، به بررسی هدف تحقیق پرداخته شد. برای رسیدن به این هدف ابتدا با استفاده از ادبیات تحقیق و مطالعات کتابخانهای و به کمک نظرات 50 کارشناس در زمینههای مختلف تحصیلی، اثرات و فرصتهای ویروس کرونا ارائه شد. در ادامه با روش تحلیل کیفی و نظر کارشناسان امر چالشها و سیاستهای مقابله با کرونا در جوامع شهری و روستایی ارائه شد. نتایج تحقیق نشان داد که ویروس کرونا اثرات اجتماعی، روحی- روانی، زیست محیطی و اقتصادی مختلفی بر جوامع شهری و روستایی کشور داشته است. علاوهبر اثر ذکر شده، ویروس کرونا فرصتهایی چون تسریع استفاده و انتشار ابزارهای دیجیتالی، افزایش آموزش از راه دور، افزایش خدمات و امکانات بهداشتی ناشی از سرمایهگذاری دولتی برای مقابله با کرونا، افزایش ارتباط بین مناطق شهری و روستایی، کاهش آلودگی زیست محیطی، کاهش تخریب زمین، آب و سایر منابع طبیعی و بسیج و تقویت شبکههای شهری و روستایی به وجود آورده است. نتایج نشان داد که نحوه ارائه خدمات پزشکی ضروری و امکانات بهداشتی، عدم آمادگی و ظرفیت سازگاری مناطق شهری و روستایی برای مقابله و واکنش و سرمایه و درآمد کافی روستاییان مهمترین چالشهای پیشروی چشمانداز توسعه شهری و روستایی کشور بودهاند. نتایج نشان داد بهبود دسترسی به خدمات پزشکی، حفظ و توسعه خدمات اولیه، حمایت از مشاغل، کسب و کارها و بهبود زیرساختهای دیجیتالی مهمترین سیاستهای کاهش اثرات ویروس کرونا بر چشمانداز توسعه شهری و روستایی کشور می باشند.