آقا سیروس احمدی نوحدانی، آقا عزیز نصیرزاده، خانوم ریحانه صالح آبادی،
دوره 25، شماره 76 - ( 1-1404 )
چکیده
زمانی که امپراتوریها و کشورهای بزرگ افول میکنند، دلایل مختلفی برای آن وجود دارد که میان آنها ارتباط وجود دارد. امپراتوری به عنوان یک قدرت نظم دهنده در جهان محسوب میگردد که با مطالعه تاریخ میتوان پی به وجود چندین امپراتوری مهم در دورانهای مختلف برد. باتوجه به اینکه امپراتوری در ارتباط با دانش ژئوپلیتیک و مفاهیم تشکیل دهنده آن (قدرت، سیاست و فضا) قرار دارد بنابراین از این منظر میتواند مورد بررسی و کاوش قرار گیرد. هدف از این پژوهش تحلیل ژئوپلیتیکی فروپاشی امپراتوریها است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از روش میدانی درصدد بررسی عوامل ژئوپلیتیکی فروپاشی امپراتوریها (پارس، رم، بیزانس، عثمانی، بریتانیا، روسیه، اسپانیا و عرب) است. جامعه آماری 50 نفر از متخصصین و خبرگان در حوزه مطالعات ژئوپلیتیکی میباشند. برای آزمون مدل مفهومی تحقیق از روش دیمتل بهره گرفته شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد متغیرهایی مانند بیکفایتی و هوسرانی حاکمان، فروپاشی اقتصاد داخلی، فزونی خواهی و فساد دولت مردان، ستمگری و برده داری، شورشهای داخلی و ... نشان دهنده تعامل بالا و ارتباط سیستمی قوی با سایر متغیرها هستند. یعنی مادامی که کشوری از منظر نیروی انسانی و حکمروایی با این چالشها مواجه شده است نتوانسته است در برابر سایر مشکلات ناشی از این عوامل دوام آورد و این عوامل زمینه ساز بروز بحران و فروپاشی امپراتوری گردیده است.
دکتر عباس جهان آبادیان، دکتر یاسر کهرازه، دکتر پرویزرضا میرلطفی،
دوره 25، شماره 76 - ( 1-1404 )
چکیده
عوامل و محرکهای مؤثر بر همگرایی و واگرایی که در تعیین چگونگی و کیفیت انسجام ملی نقش عمدهای دارند، مفاهیمی منفک از هم نیستند، بلکه متغیرهایی هستند که دارای پیوندی معکوس و متأثر از هم میباشند که شناسایی و تحلیل آنها نقش و تأثیر مهمی بر همگرائی و انسجام ملی و در نتیجه تأمین امنیت کشور دارد. با توجه به اهمیت این موضوع پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل عوامل و محرک-های مؤثر بر همگرائی و انسجام ملی در جنوب شرق کشور انجام گرفته است. در همین راستا، مقاله حاضر که به لحاظ هدف بنیادی و اطلاعات آن به روش کتابخانهای و اسنادی فراهم آمده است در پی پاسخ به این سؤال بوده است که مهمترین عوامل و محرکهای مؤثر بر همگرائی و انسجام ملی قوم بلوچ در جنوب شرق کشور کدماند؟ یافتههای پژوهش نشان داد که عوامل مختلفی بر همگرایی و واگرایی قوم بلوچ در استان سیستان و بلوچستان اثرگذار هستند، این عوامل را میتوان به دو دسته عوامل و محرکهای داخلی و خارجی دستهبندی نمود. نتایج تحقیق نشان داد که اعتماد متقابل-رضایتمندی مردم، تمرکززدایی و تجمع زدایی صنایع و مراکز تصمیمگیری، تقویت هویت قومی در راستای هویت ملّی، ظرفیتهای اسناد بالادستی و نقش آنها در انسجام ملّی، پیوستگی تاریخی بلوچ و استان سیستان و بلوچستان با ایران، آدابورسوم اجتماعی مشترک، نقش مؤثر و مثبت نخبگان قومی و ملی این قوم و استان را میتوان بهعنوان مهمترین عوامل داخلی و گسترش فرامرزی قوم بلوچ در جنوب شرق کشور و کانونیت فرهنگی قوم بلوچ در جنوب شرق ایران، سیاست تنشزدایی منطقهای، ارتباطات اقتصادی تاریخیِ تجاری با کشورهای همجوار و رواج بازارچههای مرزی امروزی با کشورهای افغانستان و پاکستان مهمترین عوامل و محرکهای خارجی مؤثر بر همگرائی و انسجام ملی قوم بلوچ در استان سیستان و بلوچستان و در جنوب شرق کشور میباشند
خانم زکیه آفتابی، دکتر مراد کاویانی راد، دکتر حمید کاردان مقدم،
دوره 25، شماره 77 - ( 4-1404 )
چکیده
آب، منبعی راهبردی و کمیاب است که طی سالهای اخیر متاثر از متغیرهای مختلف ملی و فراملی به شدت محدود شده و حوزههای امنیت، ثبات، توسعه و رفاه در کشورها را به شدت متاثر ساخته است. اثرگذاری بالای آب در حوزههای یاد شده آب را در کانون سیاست خارجی و مناسبات هیدروپلیتیک بسیاری از کشورها از جمله جنوب باختری آسیا قرار داده است. در سالهای اخیر، به رغمِ طرحِ مسئلهِ بحرانِ آب و نقش آن در مناسبات دو کشور ایران و عراق در محافل علمی، سیاسی و رسانهای، همچنان ابعاد این مسئله ناشناخته مانده و تفسیرهای متفاوتی از آن به دست دادهاند. پژوهش حاضر که ماهیت کاریردی دارد و دروندادهای مورد نیاز آن به روش کتابخانهای گرداوری شده با هدف دستیابی به شناختی کیفی درباره ابعاد و زوایای مناسبات هیدروپلیتیک ایران و عراق، بر آن است که افزون بر مشخصکردن ویژگیهای محتوایی و روششناختی، خلاهای پژوهشی موجود در این زمینه را با روش فراتحلیل کیفی شناسایی کند. این پژوهش با بهرهگیری از روش فراتحلیل کیفی، 34 پژوهش انجام شده در بازه زمانی 1402- 1384 در قالب مقالات علمی-پژوهشی داخلی، پایاننامه و مقالات موجود در فصلنامههای معتبر بین المللی را بررسی کرده است. نتایج پژوهش نشان داد که مطالعه جامعی انجام نشده است که ابعاد گوناگون مناسبات هیدروپلیتیک ایران و عراق را بررسی و واکاوی کرده باشد. در این خصوص نبود دادههای دقیق و واقعی و ضعف مبانی نظری-معرفتی پژوهش از کاستیهای پژوهشهای انجام شده در زمینه مناسبات دو کشور است.
مسعود ملکیان دولت آبادی، غلامحسین حیدری، فرهاد حمزه،
دوره 25، شماره 77 - ( 4-1404 )
چکیده
جهان امروز شاهد اوجگیری رقابتهای ژئوپلیتیکی است؛ عرصهای که در آن دیگر تنها منابع انرژی بهعنوان پشتوانه کشورها به شمار نمیآید، بلکه کریدورها به محل رقابت قدرتها تبدیلشدهاند و هر کشور میکوشد در شبکهایجادشده توسط این کریدورهای نوظهور، جایی برای خود دستوپا کند. به عبارتی، روند ژئوپلیتیک جهانی باعث تشدید رقابت بر سر گلوگاههای دریایی و امنیتی شدن دسترسی به بازارهای فرامرزی میشود. این پژوهش از نوع پژوهشهای «بنیادی نظری» است؛ روش آن نیز توصیفی- تحلیلی است و بهطور مشخص از روششناسی تطبیقی با ابزار کتابخانهای و اینترنتی جمعآوریشده است. به نظر میرسد در الگوی کرونوپولیتیک در حوزه مناسبات ایران و عراق، هر یک از بازیگران در سودای جانمایی نقش خود در کریدورهای بینالمللی هستند که آن را در راستای اهداف متعددی دنبال میکنند؛ مانند پیگیری ابتکار «کریدور فاو» از سوی عراق و ایران هم که درصدد توسعه حلقه همکاریهای اقتصادی و جاگیری در ائتلافهای نوظهور شرق است. اگرچه نمیتوان با اطمینان برای آینده روابط دو کشور از منظر کرونوپولیتیک پیشبینی کرد، اما نشانههای همکاری کمتر و رقابت بیشتر در روابط دو کشور ناشی از متغیرها و دلایل مختلفی در افق دیده میشود. مهمترین شاخص رقابت احتمالی شامل رقابت در مسیرهای ترانزیتی (کریدوری) است.