جستجو در مقالات منتشر شده


64 نتیجه برای جغرافیا

محمد معتمدی،
دوره 20، شماره 58 - ( 7-1399 )
چکیده

یکی از وظایف اساسی و مهم برنامه ریزان شهری و ناحیه ای، تخصیص زمین به کاربری های گوناگون شهری با توجه به نقش و کارکرد شهر، اقتصاد شهر و همچنین تاثیر عوامل متقابل کاربری ها بر یکدیگر است. موضوع مکان یابی بهینه کاربری درمانی با درنظر گرفتن پارامترها وعوامل مؤثر در این پژوهش، مورد توجه قرار گرفته است. برطبق بررسی های به عمل آمده وضع موجود در شهر شیروان 3 درمانگاه در شهرشیروان وجود دارد که  به نظر می رسد توزیع و موقعیت مکانی آنها مناسب نمی باشد.لذا برای برنامه ریزی های آینده نگر و با توجه به توسعه افقی شهر ارزیابی این پایگاه ها و همچنین پیشنهاد مکانهای مناسب برای ایجاد  درمانگاهها یک مسآله ضروری می باشد. این پژوهش با ارائه الگوی مناسب به دنبال مکانیابی بهینه درمانگاه ها  درشهر شیروان می باشد. روش تحقیق پژوهش حاضر توصیفی –تحلیلی است. درمرحله نخست به شناسایی و بررسی عوامل موثر بر مکان گزینی پایگاه ها، پرداخته  شد؛ سپس با استفاده از نرم افزارArc GIS و پس از طی کردن مراحل جمع آوری داده، تهیه لایه های اطلاعاتی،طبقه بندی وارزش گذاری لایه ها و وزن دهی و همپوشانی لایه های اطلاعاتی به اولویت بندی زمین های شهر شیروان  برای ایجاد درمانگاه ها پرداخته شد. نتایج نشان داد از لحاظ مکانی درمانگاه های مورد مطالعه در سمت شرقی شهر متمرکز شده اند و قسمتهای مرکزی و غربی شهر از لحاظ میزان دسترسی به درمانگاهها در محدودیت شدیدی به سر می برند و از لحاظ جمعیتی نیز از جمعیت 83000 نفری شهر تنها 28136 نفر در محدوده شعاع استاندارد درمانگاهها برخوردار هستند؛ به عبارتی می توان گفت در حدود 75 درصد از جمعیت شهر خارج از محدوده استاندارد شعاع درمانگاهها قرار دارند و شعاع دسترسی درمانگاهها به هیچ عنوان مناسب شهروندان شهر نمی باشد . شهر شیروان نیازمند به یک بیمارستان دیگر که از لحاظ مکانی در سمت غربی شهر مکان یابی شود نیاز دارد.

علی اصغرزاده، سید غلامرضا اسلامی، ایرج اعتصام،
دوره 21، شماره 61 - ( 4-1400 )
چکیده

زلزله و پدیده‌های ناشی از آن، اغلب به عنوان عامل ناپایداری و بی‌نظمی در علوم مهندسی و معماری مطرح بوده که سبب تخریب زیرساخت شهری می‌گردند؛ این در حالی است که با تغییر نگاه به زلزله یعنی از ضایعه به ظرفیت و از آشوب به سازماندهی، لایه‌ای دیگر از این پدیده آشکار می‌شود. زلزله و شبکه گسل را می‌توان به عنوان یکی از عوامل سازماندهنده سکونت بررسی کرد که در کل جغرافیای سکونت یعنی مکان‌گزینی شهر و آبادی، شبکه فضایی شهر، توسعه شهر و شبکه فضایی-سازه‌ای خانه به صورت یک لایه پنهان اما تاثیرگذار نقش مهم داشته باشد؛ در این مقاله سعی شده‌است با اتکا به رهیافتی کلّ‌نگر و بینش سیستمی و با روش توصیفی تحلیلی به نقش خودآگاهی و تصویر ذهنی از زلزله و ارتباط و درهمتنیدگی آن با تکنولوژی  قنات پرداخته شود. در انتها مدل زلزله- قنات- شهر معرفی و تاثیر آن در سازماندهی معماری و شهرسازی در مقیاسهای مختلف نشان داده می‌شود. پدیده زلزله در بستر اجتماعی و کالبدی شهر، پدیده‌ای است پیچیده که مطالعات چند وجهی و به رهیافت بین‌رشته‌ای، مابین حوزه علوم جغرافیایی، نظریه‌های اطلاعات و معماری وشهرسازی نیاز دارد. اهمیت این پژوهش،  نگرش نو به پدیده زلزله و چگونگی تحلیل آن از حالت صرفاَ کمّی به کمّی-کیفی و گذر از مباحث مورفولوژیک محض به مباحث سمیو تپولوژیک است. این رهیافت می‌تواند پارادایم جدیدی را در حوزه معماری همساز با زلزله در مطالعات معاصر بوجود آورد.
 

زهرا حجازی زاده، آراس خسروی، سیداسعد حسینی، علیرضا رحیمی، علیرضا کربلائی درئی،
دوره 21، شماره 63 - ( 10-1400 )
چکیده

انرژی خورشیدی یکی از مهم‌ترین منابع انرژی در جهان است که به عنوان منبعی تجدید پذیر و با صرفه اقتصادی، استفاده از آن هیچ‌گونه صدمه ­ای به محیط‌زیست وارد نمی­ سازد. کشور ایران به دلیل قرار­گیری مساحت نسبتاً زیادی از آن در عرض ­های پایین جغرافیایی و شرایط آب و هوایی نسبتاً خشک، از لحاظ بهر­­ه­برداری از انرژی خورشیدی از شرایط بسیار خوبی بهره­ ­می­برد. لذا در این پژوهش با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و روش ارزش­ گذاری فازی و روش ­وزن دهی بر اساس تحلیل­ سلسله­ مراتبی (AHP) به  پتانسیل سنجی مناطق کویری، بیابانی و سواحل مکران به‌منظور کسب انرژی از خورشید پرداخته شد. بدین منظور از 14 معیار مربوط به شرایط اقلیمی، زیرساختی و فنی و فیزیکی منطقه استفاده شد. معیارهای مربوط به شرایط اقلیمی شامل تابش، ساعات آفتابی، دما، ابرناکی، گرد و غبار، بارش و رطوبت نسبی در طول دوره آماری (1990 تا 2015)، معیارهای مربوط به شرایط فنی و فیزیکی نیز شامل ارتفاع، شیب، جهت شیب، کاربری اراضی و فاصله از گسل­ها و معیارهای مربوط به زیر­ساخت­ها نیز شامل فاصله از مراکز جمعیتی و فاصله از راه­های ارتباطی در نظر گرفته شد. جهت همپوشانی فازی لایه­ها نیز از عملگرهای Product، Gamma 0.7، Gamma 0.8، Gamma 0.9 و Sum Weighted برای مقایسه و ارائه نتایج استفاده شد. بر اساس نتایج حاصل، عملگر Gamma 0.9 به دلیل حساسیت بالا دارای بیشترین دقت و عملگر Sum Weighted دارای کمترین دقت در بین عملگرهای مورد استفاده هستند. در نقشه همپوشانی شده با استفاده از عملگر Gamma 0.9 حدود 2 درصد و در نقشه همپوشانی شده با عملگر Sum Weighted، حدود 33 درصد از منطقه مورد مطالعه دارای پتانسیل بالا برای کسب انرژی از خورشید تشخیص داده شد.

فرشید عزیزخانی، محمد رحیم عیوضی، مجید مختاریان پور، محمد رضا اسمعیلی گیوی،
دوره 21، شماره 63 - ( 10-1400 )
چکیده

مطالعات جغرافیدانان در مورد غذا به پنج مقیاس؛ جهانی و فراملی، منطقه‌ای و ملی، شهری، روستایی و کشاورزی و مقیاس خانگی و فردی تقسیم گردیده است . مطالعه غذا در پی اکتشاف ارتباطات بین دنیاهای اجتماعی و فرهنگی انسان با دنیاهای طبیعی، اقلیم و بوم‌شناسی است و جغرافیدانان به لحاظ تمرکز نظام‌مند بر عناصر فضایی زندگی انسان و تمایل به مفهوم‌سازی ارتباط بین غذا و مکان متمایزند. امروزه موضوع غذا در کلانشهرها که جمعیت زیادی را در خود متمرکز کرده اند مورد توجه  خاصی قرار گرفته است. کلانشهرها  با مسایل و مشکلات عدیده جغرافیایی، مدیریتی، اقتصادی، اجتماعی، زیست‌محیطی و غیره مواجه‌اند. رشد روز افزون شهرنشینی و به تبع آن افزایش جمعیت در کلانشهرهای دنیا نیاز روزمره آنها را به غذا و منابع تامین کننده آن افزایش داده است. از پیامدهای این پدیده تشدید مصرف‌گرایی است که آن را به  یکی از مهم‌ترین مسایل و چالش‌هایی کلانشهرها در آینده تبدیل نموده است. کلانشهر تهران نیز با مسایل مطروحه مواجه است. لذا این مقاله به مسئله آینده‌‌های مصرف پایدار غذا در کلانشهر تهران پرداخته است. چهارچوب نظری این پژوهش نظریه «کردوکار» می باشد که از جدیدترین نظریات مطروحه در رابطه با رفتار مصرف کننده است. همچنین در این تحقیق از روش تحلیل ساختاری و سناریو با رویکرد «جی بی ان»  استفاده شده است، یافته های پژوهش در تحلیل ساختاری نشان می‌دهد که دو متغییر فناوری و مسئولیت‌پذیری جامعه، متغییرهای  تعیین کننده و آیندهساز هستند،  بر اساس این دو متغییر چهار سناریوی؛ تغذیه هوشمند، مک‌دونالدسازی جامعه، جغرافیای غذا و همسفرگی خلق گردیده‌اند. در میان این سناریوها، جغرافیای غذا به دلیل بی توجهی به توانهای محیطی، ظرفیت ها و پتانسل های طبیعی و جغرافیایی، ناپایدارترین وضعیت برای آینده تهران است و سناریو همسفرگی به دلالیل توجه به مولفه هایی نظیرِتوجه به توان‌های جغرافیایی، مشارکت شهروندان در تولید غذا، تولید محلی غذایی درون شهر، بازیافت پسماند مواد غذایی و ...  تطابق بیشتری با مصرف پایدار غذا در آینده کلانشهر تهران  دارد.

عقیل خالقی، حسین کریم‌زاده، کیومرث خداپناه،
دوره 22، شماره 64 - ( 1-1401 )
چکیده

تحقیق حاضر به تحلیل رفتار جامعه روستایی شهرستان ورزقان در قلمرو جغرافیای انتخابات پرداخته و رهیافت به‌کاررفته در آن، «فضایی - رفتاری» است. تحقیق بر اساس هدف، کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری داده‌ها، از نوع آمیخته (طراحی اکتشافی - مدل توسعه ابزار) است. با توجه به هدف تحقیق، ابتدا با استفاده از روش کیفی از طریق روش پدیدارشناسی به درک عمیق، پیچیدگی، جزییات و بافت پدیده‌های موردمطالعه پرداخته و سپس با استفاده از این شناسایی اولیه (جهت رسیدن به نتیجه قابل‌تعمیم)، با استفاده از مدل معادلات ساختاری به توسعه ابزار اقدام شده است. حجم نمونه فاز اول با استفاده از روش نمونه‌گیری هدفمند، تعداد 25 نفر و برای فاز دوم تعداد 32 نفر افراد مطلع محلی است. نتایج پدیدارشناسی نشان می‌دهد رفتار انتخاباتی جامعه روستایی شهرستان ورزقان در سه مقوله اصلی: الف) «ویژگی‌های جغرافیایی» با درون‌مایه‌های «حس مکان، تأثیر همسایگی و محلی‌گرایی»؛ ب) «فردی و اجتماعی» با درون‌مایه‌های «محرک اجتماعی و محرک فردی» و ج) مقوله «سیاسی» با درون‌مایه‌های «شرایط نامزدی، نقش متنفذین، گرایش سیاسی و مذهب» قابل تحلیل است. این رفتار، از نظر مقوله‌های «ویژگی‌های جغرافیایی» و «سیاسی» با «نظریه انتخاب عقلانی» و ازنظر مقوله «فردی و اجتماعی» با «الگوی اقتصاد سیاسی - رهیافت انتخاب عاقلانه اصلاح‌شده»، مطابقت و همخوانی دارد. نتایج مدل‌سازی نیز نشان می‌دهد متغیر «ویژگی‌های جغرافیایی» و «عوامل فردی و اجتماعی» در حد آستانه «قابل‌توجه» و متغیر «عوامل سیاسی» در حد آستانه «متوسط» قرار دارند؛ آزمون کیفیت مدل ساختاری نشان می‌دهد «عوامل سیاسی» و «عوامل اجتماعی» دارای مقادیر «قوی» و «ویژگیهای جغرافیایی» دارای مقادیر متوسط برای تعیین قدرت پیش‌بینی مدل انتخاباتی است. مدل کلی مدل معادلات ساختاری نیکویی برازش مدل و قابلیت‌تعمیم آن را نشان می‌دهد.

بهروز سبحانی، فاطمه نصیری،
دوره 22، شماره 65 - ( 4-1401 )
چکیده

شناخت و تعیین نواحی مستعد اکولوژیکی برای بسترسازی مناسب در برنامه ­ریزی منطقه­ ای و به ویژه بخش کشاورزی امری حیاتی و مهم است. اقلیم و توپوگرافی از مهم­ترین مولفه­ های محیطی هستند که استعداد و قابلیت تولید محصول زراعی در یک منطقه به آن­ها وابسته است. لذا مطالعه­ ی عناصر و عوامل اقلیمی مؤثر بر کشاورزی از اهمیت ویژه­ ای برخوردار است. در این تحقیق به منظور تعیین نواحی جغرافیایی همگن اکولوژی کشاورزی، تصاویر ماهواره ­ای و سامانه­ های اطلاعات جغرافیایی که تامین کننده افق و ابعاد جدیدی برای پایش موثر و مدیریت منابع اراضی می­ باشد به کار گرفته شد. و سعی می­ شود با تلفیق روشها و ابزارهای جدید توسعه کاربری پهنه ­بندی اکولوژی کشت کلزا را در منطقه دشت اردبیل نشان داد. به همین منظور برای شناخت مناطق مستعد منطقه مورد مطالعه از آمار داده­ های اقلیمی سطح استان از قبیل: درجه حرارت، بارش، رطوبت­ نسبی، و داده­ های قابلیت محیطی از قبیل: شیب، ارتفاع و کاربری اراضی استفاده شده است. به منظور اولویت­ بندی و ارزیابی معیارها در ارتباط با کشت کلزا از روش تحلیل تصمیم­ گیری چند معیاره مبتنی بر فرآیند تحلیل شبکه­ ای (ANP) استفاده شده است. سپس با وزن­ دهی به لایه ­ها­ی تهیه شده براساس معیارها ، تلفیق و همپوشانی لایه­ ها در محیط GIS صورت گرفته و لایه نهایی ارزیابی تناسب اراضی برای کشت کلزا تهیه شد. براساس تحلیل یافته­ ها، اراضی منطقه­ ی مورد مطالعه برای کشت کلزا 33/38 درصد اراضی بدون محدودیت، 02/10 درصد اراضی با محدودیت کم، 96/33 درصد اراضی با محدودیت متوسط، 71/17 درصد اراضی با محدودیت زیاد می­ باشد.

حسن محمودزاده، موسی واعظی، رحیمه رستمی، مائده باکویی،
دوره 22، شماره 65 - ( 4-1401 )
چکیده

با توجه به شرایط نامساعد محیطی شهرها، کمبود و نقایص فضاهای باز و سبز شهری در کلان شهرهای کشور، لزوم توجه به پارک‌ها و فضاهای سبز شهری را به لحاظ عملکردهای اکولوژیک و اجتماعی این فضاها بیش از گذشته مطرح نموده است بدین منظور این تحقیق به بررسی و تجزیه و تحلیل اکولوژیکی پارک‌های منطقه‌ای در شهر تبریز پرداخته است. پژوهش حاضر از لحاظ ماهیت تحلیلی– توصیفی و از لحاظ هدف کاربردی می‌باشد. اطلاعات به دو صورت اسنادی و میدانی جمع‌آوری شده است و با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. جامعه‌ی آماری تحقیق کلیه پارک‌های تبریز و جامعه نمونه پارک‌های جنگلی تبریز شامل پارک‌های ائل‌گلی، باغمیشه، شمس تبریزی و پارک ارم است. روش‌ها و ابزار مورد استفاده برای جمع‌آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه، نرم‌افزار ARC.GIS، روش تحلیل شبکه‌ای ANP و تابع MC-SDSS و روش SAW در سیستم اطلاعات جغرافیایی است. بررسی و ارزیابی شاخص‌های اکولوژیک در چهار محور عمده کالبدی و طراحی اکولوژیکی، زیست محیطی، فرهنگی- آموزشی و دسترسی می‌باشد. برای شاخص‌های مورد نظر معیارهایی در نظر گرفته شده و با استفاده از پرسشنامه میزان اهمیت این معیارها به دست آمد و وزن معیارها توسط روش ANP محاسبه شد. در پارک‌های مورد مطالعه با توجه به نتایج تحقیق جغرافیایی پارک ائل‌گلی از نظر اکولوژیکی در بهترین وضعیت قرار دارد و پارک‌های شمس، باغمیشه و ارم در رتبه‌های بعدی قرار دارند و نکته قابل توجه وضعیت نامناسب پارک ارم و باغمیشه خصوصاً ارم نسبت به سایر پارک‌ها می‌باشد که نیازمند اتخاذ سیاست‌های مناسب در این زمینه برای بهبود وضعیت آن می‌باشد.

اسماعیل کمالی باغراهی، امید سمندری، صادق صیدبیگی، مرتضی سرحدی،
دوره 22، شماره 65 - ( 4-1401 )
چکیده

ارزیابی توان اراضی جهت توسعۀ شهری به معنای عینیت بخشیدن به قابلیت بالقوۀ سرزمین در قالب کاربری­های انجام‌پذیر و مورد انتظـار اسـت و از طرفی افزایش روزافزون جمعیت شهرنشین و در پی آن رشد شهرها، توجه به چگونگی گسترش توسعۀ شهرها و گام برداری در راستای اصول توسعه­ی پایدار را الزامی می­نماید. شهر کرمان نیز به‌عنوان یکی از شهرهای بزرگ و مهم ایران با محدودیت‌های طبیعی و انسانی جهت توسعه مواجه است که از این قاعده مستثنی نمی­باشد؛ بنابراین توجه به چگونگی توسعۀ آن، ضرورت دارد. هدف از انجام این پژوهش، شناسایی اراضی مستعد جهت توسعه آتی شهر کرمان می­باشد. این پژوهش از نظر هدف تحقیقی کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی، تحلیلی می‌باشد. به‌منظور رسیدن به هدف پژوهش، از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی و منطق بولین استفاده شده و در نهایت با تلفیق نهایی نقشه­ها، اراضی مناسب جهت توسعه آتی شهر کرمان شناسایی شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می­دهد که اراضی واقع در جنوب، جنوب غرب، شمال و شمال غرب شهر کرمان از موقعیت بهتری جهت گسترش آیندۀ شهر نسبت به سایر بخش‌ها برخوردار می ­باشند.

حسن کامران دستجردی،
دوره 22، شماره 65 - ( 4-1401 )
چکیده

     «حاکمیت» یکی از مفاهیم اساسی است که  توجه جغرافی دانان سیاسی را به خود جلب کرده است و نظرات متناقضی نسبت به این مفهوم که از پایه های مهم و البته اصلی علم جغرافیای سیاسی است، وجود دارد. حاکمیت بر قدرت قانونی بالاتر و برتری دلالت می کند که هیچ قدرت قانونی دیگر برتر ازآن وجود ندارد. از آنجا که بررسی حاکمیت در جغرافیای سیاسی بسیار مورد توجه قرار دارد، بنابراین لازم است تا ابعاد و سطوح فضایی آن نیز مورد بررسی قرار گیرد. جغرافیای سیاسی به مطالعه پدیده ها، فرآیندها و جریانهای سیاسی می پردازد و بر آثار و پیامد های جغرافیایی و فضایی آنها تاکید دارد. یکی از محورهای مطالعاتی مهم در جغرافیای سیاسی،  مطالعۀ پدیدۀ کشور می باشد. هر کشور از پیوند سه عنصر «ملت، حکومت و سرزمین» تشکیل می شود. عامل پیوند دهندۀ  این سه عنصر عبارتست از «حاکمیت» . در نظریه های سیاسی، حاکمیت را از آن حکومت می دانند و آن را به هیچ رکن یا کارگزار حکومت به تنهایی منسوب نمی دارند. در عین حال، در هیچ نظریه سیاسی مفهوم حاکمیت، مطلق انگاشته نمی شود و اعتقاد بر آن است که حاکمیت باید در چارچوب قانون اساسی و هماهنگ با قانون اعمال شود. سرزمین بستر فضایی حکومت است که با گستره فضایی قلمرو، حاکمیت دولت را مشخص می نماید و به عنوان ظرف فیزیکی، دربرگیرنده بدنۀ سازمان سیاسی تلقی می گردد.  مقاله حاضر، به دنبال تشریح این موضوع است که «حاکمیت دارای ابعاد و سطوح فضایی گوناگون» است. تحقیق حاضر از نوع بنیادی بوده و با روش توصیفی _تحلیلی انجام گرفته است. روش جمع آوری داده ها  کتابخانه ای و رایانه ای می باشد. همچنین، تجزیه و تحلیل داده ها نیز کیفی می باشد

فریبا اسفندیاری درآباد، منصور خیری زاده، مسعود رحیمی،
دوره 22، شماره 66 - ( 7-1401 )
چکیده

سیلاب­ها جزو فراوان­ترین و مخرب­ترین بلایای طبیعی هستند که همه ساله موجب خسارات جانی و مالی سنگینی می­شوند. خسارت­های سیلاب به دلیل دستکاری انسان در سیستم­های رودخانه­ای و ساخت و ساز در حریم رودخانه­ها دارای روند صعودی است. در این رابطه، یکی از مهم­ترین اقدامات غیرسازه­ای در جهت کاهش خسارات سیلاب تهیه نقشه­های پهنه­بندی خطر سیل و استفاده از آنها در برنامه­ریزی­های مکانی است. در پژوهش حاضر خطر سیلاب در حوضه آبریز نیرچای واقع در استان اردبیل مورد بررسی قرار گرفت. در این راستا، از مدل HEC-HMS برای شبیه­سازی بارش- رواناب و شناسایی پهنه­های سیل­خیز و از منطق فازی به منظور روی­هم­گذاری لایه­های موضوعی و تهیه نقشه خط سیلاب استفاده شد. نتایج شبیه­سازی نشان­دهنده کارایی بالای مدل HEC-HMS در شبیه­سازی بارش- رواناب حوضه آبریز نیرچای و برآورد دبی­های پیک سیلاب می­باشد. تبدیل بارش به رواناب در سطح حوضه نیرچای عمدتا در کنترل ژئومورفومتری و پوشش زمین می­باشد. بیشترین ارتفاع رواناب و دبی­های پیک حوضه نیرچای در زیرحوضه­های بالادست است. این امر به دلیل شیب زیاد، نفوذپذیری اندک خاک، فراوانی سطوح غیرقابل نفوذ و CN بالاست. ترکیب لایه­های موضوعی با استفاده از منطق فازی نشان داد که در حدود 6/8 درصد از سطح حوضه در پهنه­های با خطر بسیار بالای وقوع سیلاب واقع شده­اند. این پهنه­ها عمدتا منطبق بر دشت سیلابی رودخانه نیرچای می­باشند. این اراضی به علت کم­عرض بودن دره و شیب کم همیشه در معرض سیلاب هستند. اکثر سکونتگاه­های منطقه مطالعاتی در پایین دست حوضه مستقر شده­اند. این امر باعث افزایش مخاطرات ناشی از سیلاب شده است.
 
نازلی پاکرو، میرسعید موسوی،
دوره 23، شماره 68 - ( 1-1402 )
چکیده

شهرها محل تجمع سرمایه های مادی و معنوی بشریت به شمار می‌رود که از اهمیت بالایی برخوردار است. این نوع از سکونت‌گاه‌ها با جای دادن بیش از 50 درصد جمعیت جهان در خود، در سال­های اخیر اهمیتی بیش از پیش یافته و برای حفظ اصولی و مدیریت پایدار آن انواع برنامه‌ریزی‌ها مدنظر قرار گرفته است. یکی از این برنامه‌ریزی‌ها تاب‌آورسازی شهرها بوده است. تاب‌آور‌سازی در برابر تهدیدات و خطراتی احتمالی که درصورت بروز، آن‌را تحت تأثیرات سوئی قرار می‌دهد. مفهوم تاب‌آوری در ابعاد و سطوح مختلفی مورد طرح و بحث قرار گرفته است که در این پژوهش بر ابعاد کالبدی تاب‌آوری در شهرها تأکید می‌شود. هدف پژوهش حاضر ارزیابی تاب‌آوری منطقه 1 شهر تبریز در برابر زلزله می‌باشد که با استفاده از مدل Fuzzy AHP به تحلیل این امر پرداخته شده است. 8 معیار شامل؛ فاصله از مراکز امدادی، فاصله از مراکز آسیب‌زا، مصالح ابنیه، کیفیت ابنیه، عمربنا، فاصله از شبکه راه‌ها، فاصله از فضاهای سبز و باز و فاصله از گسل پایه تحلیل قرار گرفته است. بعد از تهیه لایه مربوط به هر معیار، با استفاده از توابع فازی سازی، لایه‌های فازی استخراج شده است. با استفاده از عملگرهای SUM,AND,GUMMA لایه‌های نهایی تهیه شدند که با ارزیابی انجام گرفته از طریق ابزار Band Collection Statistics ، لایه گامای 9/0 به عنوان بهترین خروجی انتخاب گردید. نتایج نشان‌دهنده این است که در سناریوی گامای 9/0 در محدوده مورد مطالعه، حدود 26% از محدوده تاب‌آوری خیلی کم و کمی دارند. در مقابل بیش از 22%  تاب آوری متوسط و 51 درصد از محدوده، تاب‌آوری زیاد و خیلی زیاد را دارا می ‌باشد.

مصیب قره بیگی، محمدباقر قالیباف، مرجان بدیعی ازنداهی، یاشار ذکی، عباس رجبی فرد،
دوره 23، شماره 68 - ( 1-1402 )
چکیده

سیاست­های اقتصادی در ایران پس از انقلاب با وجود دولت­ های مختلف، کمابیش مسیر یکسانی را پیموده است؛ به­گونه ­ای که امروزه بخش­ های مهمی از اقتصاد ایران به بازتولید فضای غیررقابتی و غیرتولیدی مبادرت می­ورزد. بنابراین، بررسی و مطالعه ­ی سازوکارهای حاکم بر اقتصاد ایران با توجه به افت شاخص­های اقتصادی ضروری می­نماید. در این راستا، پژوهش حاضر با روش تحلیل گفتمان و با استفاده از مصاحبه­ی نیمه­ساختار یافته، نخست به کشف و استخراج مهمترین کنشگر-شبکه­ های مرتبط با اقتصاد سیاسی ایرانِ پساانقلاب پرداخته و سپس با استفاده از الگوی پاردایمیک، به برساخت استراتژی مناسب در راستای مدیریت بهینه­ی اقتصاد اقدام کرده است. نتایج نشان داد که ناسیالیت فضا و اقتصاد نفتی با هم قابل جمع‌اند و کنشگر-شبکه انتزاعی‌تر دولت پادجغرافیا را شکل می‌دهند. همچنین، پنج مفهوم نظام اداری عقیم، ساختار شدیداً متمرکز، دولت پادجغرافیا، عدم شناخت اقتصاد بین الملل و دولت رانتیر، به عنوان کنشگر-شبکه­ ی بسترساز در ناکارآمدی اقتصاد ایران نقش ایفا کرده­اند. از این میان، دو عامل نظام اداری عقیم و ساختار شدیداً متمرکز در ایران و اتکای دولت به منابع غیر تولیدی، سبب شده است تا دولت­ها در ایران خصلت پادجغرافیایی بیابند؛ به­ گونه ­ای که از دولت­ ها همه­ ی نیروهای خود را صرف تصرف و استخراج منابع جغرافیایی می ­کنند اما از متحول کردن ساختارهای اجتماعی و اقتصادی ناتوان هستند. چهار مفهوم تحریم­ ها، تعارض نهادها-نیروها، بستِ قدرت و تکامل ­نیافتگی اقتصاد تولیدمحور نیز در راستای تشدید ناکارامدی سیاست­های اقتصادی عمل کرده ­اند. در بخش استراتژی­ها نیز، شبکه­ ی اقتصاد اجتماعی به عنوان استراتژی و جایگزینی بهینه به­ جای اقتصاد غیرتولیدی و کمپرادور، استخراج شده است.

فاضل امیری، فیروز بابایی، طیبه طباطبایی،
دوره 23، شماره 69 - ( 4-1402 )
چکیده

با توجه به تأثیرات منفی زیست محیطی مرتبط با دفن غیر اصولی در بخش مرکزی شهرستان کنگان، تسریع در توسعه کنترل شده محل های دفن زباله شهری در این منطقه ضروری است. منطقه مورد مطالعه با تولید روزانه 92 تن زباله، به دلیل عدم وجود تجهیزات بازیافت و مکان یابی نامناسب دفن آن با معضلات زیست محیطی، اجتماعی و بهداشتی متعددی روبرو شده است. این مطالعه با هدف شناسایی مکان­ های مناسب برای دفع زباله های جامد با در نظر گرفتن کلیه فاکتورهای اساسی و معیارهای رتبه بندی با تلفیق فازی- سلسله مراتبی Fuzzy-AHP و GIS با تجزیه و تحلیل تصمیم گیری چند معیاره MCDA برای شهرستان کنگان انجام شد. در این مطالعه از استانداردهای مکانیابی محل دفن زباله آژانس حفاظت از محیط زیست EPA استفاده گردید. معیارهای مکانیابی مورد استفاده در این مطالعه شامل استفاده از زمین، شیب، ارتفاع ، فاصله تا زهکشی، آبهای زیرزمینی و سدها، فاصله تا گسل­ ها، خاک، زمین شناسی، فاصله تا مناطق مسکونی و جاده، صنعتی و دسترسی به زیرساخت ها است. روش تحلیل سلسله مراتبی AHP در انتخاب محل دفن زباله با در نظر گرفتن معیارهای متعدد و کلاس­ های عضویت فازی مطابق با استانداردهای استفاده شد. توابع فازی از کلیه معیارها برای تهیه نقشه مکان مناسب برای دفن زباله در پنج دسته طبقه بندی شد؛ نامناسب (53.5%)، کمتر مناسب (39.1%)، نسبتاً مناسب (5.4%)، مناسب (1.4%) و بسیار مناسب (0.6%). نتایج این تحقیق در مدیریت محیط شهری و همچنین در برنامه های دفع بهینه زباله­ های جامد شهری این منطقه مفید خواهد بود.

نسیم مجیدی زنجانی، مصطفی مختاباد امرئی، ایرج اعتصام،
دوره 23، شماره 69 - ( 4-1402 )
چکیده

از آنجایی که فضای جغرافیایی یک فضای ذهنی است، به دلیل تفاوت شناخت فضایی افراد مختلف، ادراک آن، از فردی به فرد دیگر قابل تغییر است. این شناخت وابسته به تجربیات فرد از محیط پیرامونش بوده و قابل آموزش می باشد. از سوی دیگر بهترین دوران برای این آموزش، سنین پایین است. اما این مسأله کمتر مورد توجه بوده است. لذا، هدف پژوهش حاضر، تعیین تأثیر تجربیات معمارانه از محیط پیرامون بر شناخت فضایی دانش آموزان در شهر تهران بود. این پژوهش به روش شبه آزمایش صورت گرفت. این امر از طریق سنجش فهم پرسپکتیو و توانایی مسیریابی دانش آموزان قبل و بعد از تجربیات معمارانه ار محیط پیرامون انجام شد. در این راستا، از پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل استفاده شد. مدل مورد استفاده، آزمون تحلیل کواریانس یک طرفه (آنکوا) بود. آزمون ها شامل سنجش شناخت فضایی از طریق ترسیم پرسپکتیو از منظر با روش کروکی از تصویر ذهنی منظر و تکالیف مسیریابی بود. برای سنجش اعتبار، از اعتبار صوری و برای سنجش پایایی از آلفای کرونباخ استفاده شد که میزان آن برای شناخت فضایی و ابعاد آن بالای۰/۷۰ است. معناداری در اثربخشی تجربیات معمارانه از محیط پیرامون در فهم پرسپکتیو و توانایی مسیریابی که جزئی از شناخت فضایی هستند، توسعه شناخت دانش آموزان از فضای جغرافیایی را نشان داد.

3 مصطفی میرآبادی، آقای حسین نظری، صادق بشارتی فر،
دوره 23، شماره 71 - ( 10-1402 )
چکیده

از اقدامات اساسی و عمده در بحث پدافند غیر­عامل برای مخفی ماندن تأسیسات و مراکز حیاتی، حساس و مهم، انتخاب محل مناسب برای آنها می­باشد. باتوجه به مشکلات و پیچیدگی­های موجود در ارتباط با انتخاب محل مناسب برای ایجاد کاربری­های ویژه باید عوامل گوناگون مورد بررسی قرار گیرند. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی بوده و با توجه به این­که روش خاصی برای شناسایی نقاط بهینه برای مکانیابی زندان به کار برده ­شده که کمتر مورد استفاده واقع شده­است، توسعه­ای تلقی می­شود و از منظر روش، از نوع تحقیقات توصیفی­-­تحلیلی است. روش گردآوری داده­ها و اطلاعات به صورت اسنادی و میدانی می­باشد. در این پژوهش به منظور مکانیابی پهنه­های ایده­آل برای استقرار زندان، تعداد 14 معیار بکاربرده شده­­است. لذا از ابزارها و نرم­افزارهایی همچون نرم­افزارهای Arc GIS  به منظور ذخیره، مدیریت، پردازش و تحلیل داده­ها و نیز مدل فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) در قالب نرم­افزار Expert Choice­، به منظور وزن­دهی لایه­ها استفاده شده­است. با توجه به هدف مورد بررسی و همچنین نوع معیارها، توابع مختلفی همچون تابع فاصله، تابع شیب، تابع جهت شیب و تابع مدل رقومی ارتفاعی در نرم­افزارArc GIS برای ایجاد نقشه­ها بکار گرفته شده­اند. نتایج عملیات مکانیابی، شناسایی پهنه­های مختلفی در محدود شهر دوگنبدان بود که در نهایت با در­ نظر گرفتن بعد مسافت و وضعیت دسترسی به پهنه­ها، چهار پهنه بهینه معرفی شدند. این پهنه­ها (با مساحت کلی 5382 کیلومتر مربع) به ترتیب در اطراف روستاهای تلخاب، (شمال) گردن قلات چهاربیشه، دژ سلیمان و بابا محمد قرار گرفته­اند.

علیرضا مهاجری، رضا شعبانی، سینا فروزش،
دوره 24، شماره 72 - ( 1-1403 )
چکیده

  دورۀ حکومت قاجارها را باید دوران عقد قراردادها، عهدنامه­ها و پیمان­های متعدد اقتصادی ـ سیاسی و نظامی دانست. توسعه طلبی­های ارضی، تجاری و اقتصادی که به وسیلۀ سیاستمداران زیرک دولت­های خارجی، با قدرت برتر نظامی بر ایران تحمیل شدند؛ و منافع فراوانی از قِبل این معاهدات و قراردادها عاید این کشورها به خصوص روسیه شد. به دنبال آن تحولات جغرافیایی و تاریخی درسرزمین­های ترکمن نشینِ شمال شرق ایران نیز آغاز شد. این مقاله با هدف واکاوی جغرافیای تاریخی منطقه خراسان در شمال شرق و رویکرد دولت – ملت ایران به قرارداد آخال تهیه شده است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. داده های تحقیق از طریق اسنادی و کتابخانه ای جمع آوری شده است. تجزیه و تحلیل مقاله هم با رویکرد کیفی و مبتنی بر اسناد و استدلال صورت گرفته است. نتایج تحلیلی، بیانگر تغییرات ژئوپلیتیکی و مرزی در حوزۀ شمالی ایران شد. به طوری که طی معاهده آخال بخش­هایی از مناطق شمال شرق ایران، ضمیمۀ کشور روسیه شد؛ و جغرافیای تاریخی ایران در شمال شرق، دستخوش تغییرات سیاسی – اجتماعی و واکنش قوم ترکمن شد؛ در حالی که عکس­العملی در میان دولتمردان قاجار به وجود نیامد.

لیلا مشکانی، جمیله توکلی نیا، محمد تقی رضویان،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده

چشم‌اندازها را نمی‌توان تنها بسامدهای مبهم جغرافیایی که به وسیلۀ روش‌های عینی، قابل توصیف باشند، تبیین  کرد، بلکه آنها سوبژه‌های واقعی قابل مشاهده و تجربۀ ذهنی هستند که با دریافت هنری و زیباشناختی، تجزیه، تحلیل و مقایسه، قابل استنباط هستند. بدین سان می‌توان شناخت عناصر پیدایی، شکل‌گیری و توسعۀ هر چشم‌اندازی را آینۀ تمام‌نمای دانش، فرهنگ و ادراکات بشری در جغرافیا دانست. مبنی بر چنین برداشتی است که در پژوهش حاضر سعی بر آن است که با تلفیقی از تکنیک‌های تحلیل محتوای عمقی و عملیات نرم مبتنی بر فلسفۀ تفسیرگرایی با رویکرد کیفی-کمی  به سؤال چرایی پیدایش هر چشم‌انداز جغرافیایی(شهری) پرداخته شود. بدین ترتیب با تحلیل محتوای منابع چاپی در این حیطه  14 مقوله استخراج گردید، که متخصصان با استفاده از پرسشنامۀ ارزیابی به سؤالات مربوط به نقش هر یک از مقولات پاسخ دادند. در نهایت پس از جمع‌آوری پرسشنامه‌ها از میان 10 متخصص علوم جغرافیا  با  کمک تکنیک  دیمتل فازی روابط موجود مابین مقولات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و سرانجام به سبب نقص این تکنیک در سطح بندی، به کمک تکنیک ساختاری تفسیری سطوح اثرگذاری مابین مقولات مشخص گردید. نتایج بیانگر آن است که مقولۀ جهان‌بینی به‌عنوان متغیر مستقل سیستم چشم‌انداز جغرافیایی مطرح می‌شود. در سطوح دیگر، آگاهی، اندیشۀ فلسفی و اندیشۀ سیاسی جامعۀ مدنی قرار دارند که بعنوان مبنایی برای چشم‌انداز جغرافیایی محسوب می‌شوند. در این میان متغیرهای چشم‌انداز زمینه‌ای، حکمروایی، ابعاد فرهنگی، بستر اجتماعی بعنوان متغیر تعدلیگر سیستم چشم‌انداز جغرافیایی تعریف می گردند. از تعامل مجموعه متغیرهای ذکر شده، متغیرهایی چون  سازماندهی فضای زیستی، خوانش فضای زیستی، توافق حوزۀ عمومی و خصوصی و تاب‌آوری اجتماعی حاصل می‌گردد.

مریم آقائی، سیامک دخانی، ابراهیم امیدوار،
دوره 24، شماره 74 - ( 7-1403 )
چکیده

جمع­ آوری آب باران گزینه ­ای مناسب جهت ذخیره رواناب سطحی جهت کاربرد­های بعدی طی دوره ­های با محدودیت دسترسی به آب است. مهم ­ترین مرحله در به­ کارگیری سامانه‌­های جمع­‏ آوری آب باران، مکان­ یابی عرصه ­های مناسب است. لذا با شناسایی محل­ های مناسب برای این منظور، در زمان و هزینه صرفه­ جویی می شود. در این پژوهش، برای مکان ­یابی روش جمع ‏آوری آب باران درجا در حوزه آبخیز تجره از مدل رگرسیون چند­متغیره و همچنین سامانه اطلاعات جغرافیایی استفاده شد. بدین­ منظور لایه­ های تاج ­پوشش، لاشبرگ، سنگ و سنگ­ریزه، خاک­ل خت، شماره منحنی، بارش، شیب و عمق­ خاک به‌عنوان متغیر مستقل و عامل نفوذ نیز به‌عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شد. سپس با توجه به نقشه­ های تهیه شده، مقادیر آن­ها به صورت متوسط برای هر یک از زیرحوضه­ های 27 گانه محاسبه شد. همچنین برای بررسی ارتباط بین این متغیر­ها و وزن­ دهی به هر یک، عوامل موثر از رگرسیون چند­متغیره به روش گام‌به‌گام استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل رگرسیون چند متغیره خطی با ضریب تبیین 0/993  به خوبی توانسته است مقادیر عامل  نفوذ را برآورد نماید. از لحاظ درجه اهمیت نیز متغیر­های شماره منحنی با ضریب 2/433-، عمق خاک با ضریب 0/348 و درصد سنگ و سنگ­ریزه با ضریب 0/057 به ترتیب دارای بیشترین اهمیت بوده و سایر عوامل دارای اهمیت معنی­ داری نبودند. مقایسه نقشه حاصل از مکان­ یابی رگرسیون چند متغیره در این تحقیق با برخی معیار­های توصیه شده سوابق پژوهشی مختلف نشان داد که کلاس ­های پیش­ بینی شده با تناسب خوب در بخش­های مرکزی حوضه و بسیار خوب مناطق بالادست حوضه که در قسمت شرقی و جنوب شرقی حوضه دارای هم ­پوشانی با مناطق توصیه شده با این معیار­ها است.  

احسان لشگری تفرشی،
دوره 24، شماره 75 - ( 10-1403 )
چکیده

در دیدگاه کلاسیک همواره مطالعۀ بُعد سیاسی فضا به مثابه بن مایه هستی شناختی جغرافیای سیاسی مورد اهتمام بوده است. بتدریج از دهه 1980 با توسعه دیدگاه های فرا اثبات گرا در جغرافیای انسانی؛ سیاست در تمامی حوزه ها از دولت و احزاب سیاسی تا جنسیت، طبقات اجتماعی اثرگذار گردید و کوچکترین روابط قدرت را مورد توجه قرار داد که در قالب مفهوم امر سیاسی تداعی یافته است. امر سیاسی درصدد نقد سازمان یابی فضا بر مبنای منطق صوری و ارائه گونه های جدیدی از بازساخت معرفت شناسانۀ در مطالعۀ رابطه سیاست و فضا بوده است. در این مقاله کوشش گردیده تبعات معرفت شناختی اعتباردهی به امر سیاسی در مطالعه رابطۀ سیاست و فضا تبیین گردد. یافته های تحقیق بیان گر آن است که اعتبار بخشی به کنشگری امر سیاسی سبب می گردند که فضاشناسی نیازمند معرفت شناسی اعتباری باشد. در این راستا ادراکات جمعی و بین الاذهانی است که وابستگی خاص به تحول تاریخی فضا و در نتیجه نیازمند تبارشناسی عامل قدرت داشته است. این تبارشناسی فضایی همواره در پیوند با تعارضی است که در جوامع بشری وجود دارد و امکان شناخت آنتاگونیستی فضا را شکل می دهد. بر این اساس معنای اجتماعی فضای جغرافیایی محل منازعه و مقاومت گروه های حاشیه ای و نیروهای هژمون در جامعه تلقی می گردد که در یک محدودۀ مشخص زمانی به نوعی تعادل سازشی می رسند. این فرایند  موجب انطباق فزاینده الگوی معرفت شناختی جغرافیای فرهنگی و جغرافیای سیاسی با یکدیگر می گردد.
الهام همایونی، دکتر الهام پورمهابادیان، سینا رزاقی اصل،
دوره 25، شماره 77 - ( 4-1404 )
چکیده

چگونگی طراحی محیط کار رابطه مستقیمی با افزایش یا کاهش عملکرد ساختمانی دارد و عواملی وجود دارد که اگر در طراحی محیط کار مورد توجه قرار نگیرد کارهای اداری به درستی انجام نمی­گیرد و در این صورت مواجهه با کاهش بهره­وری اداری است. ویژگی­های محیطی فضاهای کاری و تاثیر آن­ها روی کارمندان از اهمیت خاصی برخوردار است. برای افزایش بهره­وری در سازمان نیاز به تأمین شرایطی است که مهم­ترین آن عامل انسانی است و نیروی انسانی انگیخته شده برای انجام وظایف خود مهم­ترین عامل بهره­وری است. هدف اصلی این پژوهش «تبیین مدل بهینه طراحی فضاهای اداری شهرداری با رویکرد اگزیستانسیال متاثر از جغرافیای شهرکرد» است. براین اساس در این پژوهش این سوال که مدل بهینه طراحی فضاهای اداری شهرداری با رویکرد اگزیستانسیال متاثر از جغرافیای شهرکرد کدام است مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق در مرحله نظری «توصیفی- تحلیلی» و در مرحله بیان یافته­ «روش پیمایشی» بوده است و متغیرهای محیطی فضاهای اداری که با شاخص­های روانشناسی وجودی تطبیق داده شده­اند، در این پرسشنامه مورد سوال قرار گرفته­اند. پس از پاسخ­گویی و تکمیل پرسشنامه­ها توسط جامعه­ مطالعاتی، داده­ها و اطلاعات حاصل از پرسشنامه­ها در نرم­افزارهای تحلیلی Amos و spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج حاصل از پژوهش بر ساختمان­های اداری نشان داده که مهم­ترین پارامترهای محیطی اثرگذار بر عملکرد نیروی انسانی در محیط­های اداری عبارتند از: رنگ، روشنایی، سطح آلودگی صوتی، دید و منظر، کیفیت هوای داخلی و آسایش حرارتی، طراحی، انعطاف­پذیری، برقراری ارتباط، چیدمان فضای کار و مبلمان، رطوبت و ... که در دو گروه مولفه­های روانی و فیزیکی قابل دسته­بندی می­باشند.
 

صفحه 3 از 4     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Applied researches in Geographical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb