جستجو در مقالات منتشر شده


2 نتیجه برای مرادنژاد

محمد نجارزاده، علی اکبر امین بیدختی، جمال مرادنژاد،
دوره 15، شماره 36 - ( 3-1394 )
چکیده

مطابق پیش بینی اتحادیه مسافرت و گردشگری سهم گردشگری از GDP جهانی در سال 2020 به مرز 6000 میلیارد دلار و تعداد مشاغل ایجاد شده توسط آن سیصد میلیون شغل خواهد بود. با توجه به این آمار، گردشگری را می­توان حوزه­ای چند بعدی در نظر گرفت که به نیازهای گردشگران با علائق و انگیزه­های متفاوت پاسخ می­دهد. خرید از اساسی­ترین نیازها و همچنین جزء فعالیت­های محبوب گردشگران قلمداد می­گردد. مناطق مرزی بدلیل موقعیت جغرافیایی و شرایط نامساعد اقتصادی همواره برای گسترش این فعالیت، بسترهای مورد نیاز را فراهم آورده­اند. از جمله شهرهای مرزی محبوب در این زمینه، شهر بانه واقع در مرزهای غربی ایران میان دو کشور ایران و عراق است. اقتصاد این نواحی به شدت به گردشگری خرید وابسته بوده و اکثر مرزنشینان بطور مستقیم یا غیرمستقیم با آن در ارتباط هستند. می­توان میان رضایت گردشگران و تداوم بهبود رفاه و وضعیت اقتصادی مردم محلی رابطه برقرار نمود. برداشت از رضایت در موضوعات مختلف می­تواند متفاوت باشد، در بستر گردشگری خرید، رضایت به عوامل موثر بر فرآیند تقاضا و عوامل تسهیل کننده محیطی که در ادامه مورد بحث قرار می­گیرند، وابسته خواهد بود. لذا مقاله حاضر در نظر دارد، با توجه به اهمیت موضوع توسعه در این نواحی، میزان عملکرد عامل­های تاثیرگذار بر رضایت کلی گردشگران خرید شهر مرزی بانه را بررسی نماید. در این پژوهش این عوامل به دو دستۀ عوامل مرتبط با فرآیند خرید و عوامل مرتبط با محیط گردشگری تقسیم شده­اند. تحقیق از حیث هدف کاربردی؛ از حیث ماهیت توصیفی و از حیث روش اجرا، پیمایشی- میدانی می­باشد. جامعه آماری آن را گردشگرانی تشکیل داده است که اکثرا جهت خرید وارد شهر مرزی بانه می­شوند، مطابق جدول مورگان تعداد 400 نفر گردشگر بعنوان نمونه در نظر گرفته شد که به صورت دسترسی تصادفی، پرسشنامه ها در اختیارشان قرار گرفت. ابزار گردآوری داده نیز مشتمل بر دو روش اطلاعات دست اولی (میدانی) و ثانویه (کتابخانه­ای) بوده است. نتایج پژوهش نشان داد که در مقاصد گردشگری موضوعی که بر پدیده­ای خاص در جهت توسعه متکی هستند، علیرغم توجه ویژه گردشگران به آن موضوع، عوامل محیطی تسهیل کننده نیز می­تواند در رضایت کلی کسب شده توسط گردشگران تاثیرگذار باشد. در انتها با توجه به سایر یافته­های میدانی پژوهش، پیشنهادات عملیاتی ارائه می­گردد.    
رحیم بردی آنامرادنژاد، محمد سلیمانی، فاطمه اکبری،
دوره 24، شماره 75 - ( 10-1403 )
چکیده

امروزه، مسکن مفهومی فراتر از یک سرپناه پیدا نموده و نقش مهمی در چگونگی کیفیت کالبدی شهرها دارا است. در واقع، یکی از راه­های مهم آگاهی از وضعیت مسکن در فرایند برنامه ­ریزی مسکن، استفاده از شاخص­های مسکن است. این شاخص­ها که بیانگر وضعیت کمی و کیفی مساکن در هر مقطع زمانی است، می­تواند به عنوان راهنمایی مناسب برای بهبود برنامه ­ریزی مسکن برای آینده مورد توجه قرار بگیرد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف سطح ­بندی محلات شهر بجنورد براساس شاخص­های مسکن صورت گرفته است. پژوهش از لحاظ ماهیت، توصیفی تحلیلی و بنابر هدف کاربردی است. روش گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی، کتابخانه ­ای است. در این پژوهش برای رتبه­ بندی محلات از  11 شاخص مرتبط با کیفیت مسکن بهره گرفته شد و همچنین برای سطح­بندی محلات از مدل واسپاس استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل 42 محله از شهر بجنورد است. بر اساس نتایج حاصل مشخص شد که نیمی از محلات (22محله) شهر بجنورد در وضعیت مطلوب و کاملا مطلوب مسکن به سر می­برند، در مقابل 28 درصد از محلات شهر در وضعیت نسبتاً مطلوب قرار دارند که تعداد جمعیت موجود در این سطح برابر با 31 درصد از کل جمعیت شهر می­باشد. در نهایت وضعیت نامطلوب مسکن قرار دارد که تعداد 8 محله (19درصد محلات) از شهر را در خود جای داده است. مجموع جمعیت موجود در این محلات برابر با 17 درصد از جمعیت شهر است که در پهنه­ای به مساحت 973 هکتار (30 درصد مساحت کل شهر) استقرار یافته ­اند.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Applied researches in Geographical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb