آقای فرامرز نیک، دکتر عطااله عبدی، دکتر حسین ربیعی، دکتر حسن صدرانیا،
دوره 0، شماره 0 - ( مقالات آماده انتشار(موقت) 1300 )
چکیده
هدف از انجام این پژوهش شناسایی عوامل تاثیرگذار بر سازماندهی سیاسی فضا در استان البرز است. روش حاکم بر پژوهش توصیفی- تحلیلی است. ماهیت دادهها کیفی و روش گردآوری دادهها کتابخانهای و میدانی است. در این پژوهش بعد از بررسی اسناد و متون معتبر و مصاحبه با خبرگان پژوهش عوامل موثر بر سازماندهی سیاسی فضا در استان البرز شناسایی و با بهرهگیری از روش گرند تئوری تحلیل و بررسی شدند. یافتههای پژوهش نشان داد عوامل تاثیرگذار بر سازماندهی سیاسی فضا در استان البرز در قالب50 عامل زمینهای، 22 عامل علی، 55 عامل راهبردی و 56 پیامد قابل تفکیک است. مهمترین عوامل زمینهای تاثیر گذار بر سازماندهی سیاسی فضا در استان البرز شامل داوری عدالت گستر، تضمین عدالت اجتماعی، حقوق شهروندی، مدیریت سیاسی فضای ملی، تعیین مدیران سیاسی واحدهای تقسیماتی، ارتباط میان دولت و مردم، تاکید بر مسئولیت و شناخت دقیق آن است. فرهنگ جامعه، موقعیت جغرافیایی از مهمترین عوامل علی و بینش استراتژیک، تدوین راهبردهای آموزشی و پژوهشی از مهمترین راهبردها؛ عوامل مدیریتی، نظامی- امنیتی و اقتصادی از پیامدهای تاثیرگذار بر سازماندهی سیاسی فضا در استان البرز است. سیستم کشورداری در استان البرز یک سیستم باز است. به عبارتی عوامل تشکیل دهنده این سیستم خاصیت همافزایی دارند و می توانند در طی زمان تکمیل شوند و افزایش یابند. محققان نتایج پژوهش خود را در قالب مدل ارائه دادند و نام مدل خود را شکست در موفقیت نامیدند. زیرا که استفاده مناسب و همه جانبه از عوامل تشکیل دهنده سیستم باعث موفقیت و استفاده نادرست باعث شکست در سیستم کشورداری در استان البرز میشود.
حسین ربیعی،
دوره 12، شماره 26 - ( 9-1391 )
چکیده
اختلاف سرزمینی شایع ترین موضوعات خشونت برانگیز میان کشورها هستند که در بسیاری از مواقع جنگ های طولانی مدت را دامن زده و خسارت های مالی و جانی فراوانی به دنبال داشته اند. از زمان امضای پیمان وستفالیا که حکومت های سرزمینی ایجاد شدند, کشمکش های سرزمینی به تکرار ایجاد شده و از میان رفته اند. یکی از مناطقی که اختلافات سرزمینی فراوانی در آن وجود داشته و دارد منطقه خلیج فارس است. با وجود پیشینه اندک تأسیس کشورهای مستقل, اختلافات سرزمینی ویژگی اصلی جغرافیای سیاسی این منطقه است. اختلافاتی که عموماً ریشه در ایجاد حکومت سرزمین پایه در قلمروهای قبیله ای دارد. این اختلافات از جنبه های بسیاری مورد بررسی و تحلیل پژوهشگران قرار گرفته است, اما از جنبه نقش آفرینی قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در پیدایش و حل و فصل اختلافات سرزمینی تحقیقی صورت نگرفته است. این مقاله با پیشنهاد یک مدل کارکردی برای تحلیل اختلافات سرزمینی, به ارزیابی این فرضیه پرداخته است: در اختلافات سرزمینی ایران در منطقه خلیج فارس, قدرت خارجی (بریتانیا) ایجاد کننده و قدرت منطقه ای (ایران) رفع کننده اختلافات بوده است. این بررسی نشان داد که قدرت خارجی از زمان ورود به این منطقه عامل ایجاد اختلافات سرزمینی بوده و در زمان حضور نیز مانع از دستیابی کشورها به رفع اختلافات بوده است. در مقابل, ضرورت های ژئوپلیتیک ایجاب کرده است که قدرت منطقه ای نه تنها اختلافی ایجاد نکند بلکه عامل اصلی رفع اختلافات منطقه ای باشد.